تعداد شاهدان غدیر و تبریک و تهنیت گوئی به امیرالمومنین علی (ع)

GhadireKhom (4)_Www.Shabhayetanhayi.ir

 

تعداد شاهدان غدیر

ابن شهرآشوب در كتاب مناقب خبر غیرمتعارفى را به صورت مرسل از امام علیه‏ السلام چنین نقل كرده است: «پیامبراكرم در روز غدیر در میان هزار و سیصد مرد برخاست.»(1) در حالى كه از احتجاج از قول امام باقر علیه ‏السلام نقل كردیم: «تعداد افرادى كه از مدینه و اطراف آن و بادیه ‏نشینان به همراه پیامبر، حج را به جاى آوردند به هفتاد هزار نفر یا بیش‏تر بالغ مى‏ شد، به تعداد اصحاب موسى كه هفتاد هزار نفر بودند و از آن‏ها براى جانشینى هارون بیعت گرفت، اما پیمان را شكستند و از گوساله سامرى پیروى كردند............

البته این خبر تعداد افراد مدینه و اطراف آن و بادیه را با هم نقل كرد و مشخص ننموده است كه تعداد هركدام چقدر بوده است، اما در دو خبرى كه از امام صادق علیه ‏السلام وارد شده است، به تعداد هر كدام اشاره شده است: در یكى از آن‏ها آمده است: «رسول خدا صلى ‏الله‏ علیه‏ و‏آله از مدینه براى حج خارج شد در حالى كه پنج هزار نفر از اهل مدینه در مشایعت وى بودند و از مكه بازگشت در حالى كه پنج هزار نفر از اهل مكه وى را مشایعت مى ‏كردند؛ بنابراین ده هزار نفر از اهل مكه و مدینه شاهد ولایت على علیه ‏السلام بودند.»(3) و در دومى آمده است: «هنگام بازگشت رسول خدا از حجة‏الوداع پنج هزارنفر از اهالى مدینه همراه او بودند و ده هزار مرد از اهل یمن از مكه خارج شده بودند و او را مشایعت مى ‏كردند.«(4)

مطلب در این خبر به این صورت آمده است و در هیچ خبر دیگرى این عدد یا چیزى نزدیك به آن ذكر نشده است كه همراه على علیه‏ السلام یا بدون او براى حج آمده باشند. از سوى دیگر، یمن در جنوب مكه و در سمت راست آن قرار دارد، در حالى كه مدینه در شمال مكه قرار دارد، بنابراین همراهى آنان با رسول خدا تا جحفه و غدیر خم بسیار بعید به نظر مى‏ رسد، با توجه به این‏كه پیامبراكرم صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله دستور به مشایعت هم نداده بودند.(5)

تبریك و تهنیت ‏گویى

حلبى از ابوسعید خدرى روایت كرده است: سپس پیامبر صلى ‏الله ‏علیه‏ و‏آله فرمودا:ى مردم! به من تهنیت بگویید، زیرا خدا مرا به نبوّت و اهل‏بیتم را به امامت برگزید.(6)

و حمیرى در قرب الاسناد با سند خود از امام صادق روایت كرده است:سپس به مردم دستور داد كه با على علیه ‏السلام بیعت كنند و مردم چنین كردند.(7) قمى در تفسیرش از امام صادق علیه ‏السلام روایت كرده است: «رسول خدا به مردم فرمود درود بفرستید به على به خاطر امیرالمؤمنین شدن.(8) و شیخ صدوق در أمالى با سند خود از ابن عباس روایت كرده است:آن حضرت به اصحاب خود فرمود كه یكى یكى به على علیه ‏السلام به خاطر امیرالمؤمنین شدن تبریك بگویند.(9)

در جامع‏الاخبار آمده است:اصحاب رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله نزد امیرالمؤمنین آمدند و ولایتش را تبریك گفتند و اولین كسى كه به وى تبریك گفت، عمر بن خطاب بود كه گفت: اى على، مولاى من، و مولاى هر مرد و زن مؤمنى گردیدى.(10)

طبرسى در احتجاج با سند خود از امام باقر علیه ‏السلام روایت كرده است كه رسول خدا فرمود:اى مردم، شما بیش‏تر از آن هستید كه همگى بخواهید در یك وقت با من دست بیعت بدهید. براى همین خداى متعال به من دستور داده است كه از زبان‏هاى شما براى ولایت على و ائمه‏ اى كه بعد از او مى ‏آیند و از من و او هستند، اقرار بگیرم، چنان‏كه به شما اعلام كردم كه ذریه من از صلب او هستند. پس همگى بگویید: ما شنیدیم و مطیع و راضى هستیم و در مقابل آنچه از سوى پروردگار درباره جانشینى على و اولادش ابلاغ كردى، تسلیم هستیم. ما براین امر با قلب‏ها و جان‏ها و زبان‏ها و دست‏هایمان با تو بیعت مى ‏كنیم و بر همین بیعت زندگى مى ‏كنیم و مى ‏میریم و دوباره مبعوث مى‏ شویم. ما در آن هیچ تغییر و تبدیل و شك و ریبه ‏اى روا نمى ‏داریم و عهد شكنى نمى ‏كنیم و میثاق خود را نقض نمى‏كنیم و از خدا و تو و امیرالمؤمنین و اولادش كه از ذریه تو و از صلب على هستند و از حسن و حسین مى ‏آیند، اطاعت مى ‏كنیم، زیرا جایگاه و منزلت آن‏ها را مى ‏دانیم.

مردم در جواب پیامبراكرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله فریاد زدند: شنیدیم و امر خدا و رسولش را با قلب‏ها و زبان‏ها و دست‏هایمان اطاعت كردیم. سپس به طرف على علیه‏ السلام رفتند و با او بیعت كردند و اولین كسانى كه با وى بیعت كردند، خلفاى سه ‏گانه بودند و بعد از آن مهاجرین و انصار و سپس بقیه مردم بر حسب مقام و منزلتشان پیش آمدند و بیعت كردند... این بیعت ‏گیرى سه روز ادامه پیدا كرد و هرگاه قومى با على علیه‏ السلام بیعت مى‏ كردند، رسول خدا مى‏ فرمود: حمد و سپاس خدایى راست كه ما را بر تمام جهانیان برترى داده است.(11)

مرحوم مجلسى پس از بیان این خطبه مى‏نویسد: تمام این خطبه را على‏بن مطهر حلى در كتاب العدد القویه با اسناد خود به زید بن ارقم روایت كرده است.(12)


شیخ مفید در ارشاد مى‏ نویسد: پس نماز ظهر را خواند... سپس به على علیه ‏السلام فرمود كه در خیمه‏ اى كه در كنار خیمه ‏اش بود بنشیند و به مردم دستور داد كه گروه گروه نزد على بیایند و جانشینى و امیرالمؤمنین شدن وى راتبریك بگویند و مردم این كار را انجام دادند. سپس به همسرانش و زنان مؤمنین فرمود كه بر على علیه ‏السلام وارد شوند و امیرالمؤمنین شدنش را تبریك بگویند و آن‏ها نیز این كار را كردند(13).

پی نوشت :

(1) - مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 35. احتمال قوى این است كه این خبر را از تفسیر فرات كوفى از قول ابوذر غفارى نقل كرده باشد، ص 516 
(2) - الاحتجاج، ج 1، ص69 
(3) - تفسیر عیاشى، ج 1، ص 332 
(4) - جامع‏الاخبار، ص10) 13وازاودربحارالانوار،ج27،ص 165 
(5) - محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 27، ص 150 از كتاب مناقب ابن جوزى نقل كرده است: صد و بیست هزار نفر از صحابه و اعراب و افرادى كه در اطراف مكه و مدینه ساكن بودند، همراه آن حضرت بودند، بنابراین احتمال دارد كه آنچه در روایات ائمه علیهم‏السلام آمده است مبنى بر این‏كه ده الى بیست هزار نفر از اهل مدینه و مكه در غدیر حاضر بوده‏اند، اشارهبر صحابه آن حضرت داشته باشد. 
(6) - مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 45) 46 
(7و8) - بحارالانوار، ج 37، ص 119، حدیث 7 و از تفسیر عیاشى، ج 37، ص 138 / ص 120 
(9) - همان، ج 37، ص 111 و در مناقب از ثعلبى به نقل از كلبى، ج 3، ص 29 
(10) - جامع‏الاخبار، ص 10 و از او در بحارالانوار، ج 37، ص 166 و مناقب آن را از خبر ابوسعید حذرى و از شرف المصطفى از براء بن عازب و از التمهید باقلانى نقل كرده است و معناى آن را هم از سمعانى ذكر كرده است و در بحارالانوار، ج 37، ص 107 از أمالى شیخ صدوق از ابى هریره آمده است و فخر رازى آن را در تفسیر مفاتیح الغیب، ج 3، ص 433 آورده است و علامه امینى در الغدیر، ج 1، ص 272 - 282 به طور مفصل این مطلب را از 60 مصدر نقل كرده است. 
(11) - احتجاج، ج 1، ص 82 - 84 و این را قبل از او شهید فتال نیشابورى به صورت موسل در روضة الواعظین، ص 109 - 121 روایت كرده است كه سیزده صفحه از كتاب را از ص 68 تا 84 شامل شده است. و این در حالى است كه در تفسیر فرات كوفى، ص 505، حدیث 663 از امام صادق علیه‏السلام از ابن عباس روایت شده است: پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله برخاست و خطبه كوتاهى ایراد كرد. 
(12) - بحارالانوار، ج 37، ص 218. چنان‏كه نقل شد این خطبه سیزده صفحه از كتاب احتجاج را شامل شده است. و سید بن طاووس سه صفحه از این خطبه را در اقبال، ج 2، ص 245 - 247 به نقل از كتاب النشرو الطى روایت كرده است كه مؤلفش آن را به پادشاه مازندران، رستم بن على به هنگامى كه وارد رى شد، هدیه‏كرد.اوآن راباسلسله‏سندخوداززیدبن‏ارقم‏روایت كرده است. 
(13) - ارشاد، ج 1، ص 176

 



[ سه شنبه 17 شهریور 1394  ] [ 10:28 AM ] [ فاطمه رحمانی ]
نظرات ...