طنازی با سهراب !

"به سراغ من اگر می آیی"............ نرم و آهسته ، چرا مثل لاک پشت....؟

"به سراغ من اگر می آیی"...................... بیا ، نیا ، اصلا برام مهم نیست ! 

"به سراغ من اگر می آیی"..... صد سال سیاه ، می خوام اینجوری نیایی !

"به سراغ من اگر می آیی"................. حتما با بلیط رفت و برگشت بیایی !

"به سراغ من اگر می آیی"...................... قدم بگذار بر جفت تخم چشام !

"به سراغ من اگر می آیی"......................... قصد ده روزه بکن ،شیدایی !

"به سراغ من اگر می آیی"....................... آری .  هر دیدی بازدیدی دارد !

"به سراغ من اگر می آیی"....................... خب بیا ، من که خونه نیستم !

"به سراغ من اگر می آیی"........................... بچه پر رو تو چقدر می آیی !

"به سراغ من اگر می آیی".......... جون من پهن نکن  چتر تو، ای حیرانی !

"به سراغ من اگر می آیی"..................... بیا ، قندش با من ، چاییش با تو !

"به سراغ من اگر می آیی".........." آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا " ؟

"به سراغ من اگر می آیی"....... یک بگذره من ناهارو  خوردم ،گفته باشم !

"به سراغ من اگر می آیی"................ توی راه یک سطل ماست بخر بیار !

"به سراغ من اگر می آیی".................. آمدنت با خودت ، رفتنت با آژانس !

"به سراغ من اگر می آیی" ....................... توقف بیجا مانع کسب است !

"به سراغ من اگر می آیی" ..................................................................

.................... شمع و گل و پروانه که هیچ ، باران و رنگین کمان یادت نرود!

"به سراغ من اگر می آیی"................................ لطفا با سرعت مجاز بیا !

"به سراغ من اگر می آیی"........................... هول نشی با دمپایی بیایی !

"به سراغ من اگر می آیی"................... غسل و دفن و کفن و کافور با تو !

"به سراغ من اگر می آیی".................... خورشید را دور بزن ، ماه را رگ !

"به سراغ من اگر می آیی"................................... بدو بدو بیا که حراجه !

 

 "به سراغ من اگر می آیی"........ بیا ، من هم " آمده ام با عطش سالها " !



نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 مهر 1388  ساعت 1:35 AM | نظرات (0)