پیشى گرفتن در بخل‏ورزى
» سه نفر بخیل پیش هم نشسته بودند. یکى از آنها پرسید: تو چه اندازه بخیلى؟ گفت: من به اندازه‏اى بخیلم که اگر سفره‏اى پهن باشد و در حال ناهار خوردن کسى برسد، سفره را جمع مى‏کنم تا مبادا به او بگویم بسم الله و او از غذاى من لقمه‏اى بخورد. دومى گفت: پس من از تو بخیل‏ترم؛ چون اگر جایى میهمان باشم و میهمانى دیگر سر برسد، من بخلم مى‏شود که چرا این آدم اینجا آمده. سومى گفت : من از همه شما بخیل‏ترم؛ چون اگر کسى چیزى به من بدهد، من بخلم مى‏شود و گویم که چرا او باید مال خودش را کم کند و به من بدهد


نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 15 مهر 1388  ساعت 1:36 AM | نظرات (0)