• English / العربیة / French  
  •  

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    فرزند شما می تواند یک میلیونر باشد
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی


    Go to fullsize image    Go to fullsize image  

    همانطور که همه شما حق دارید ثروتمند زندگی کنید، این حق را به فرزندانتان نیز بدهید و بدانید که کودکان و نوجوانان در تمام رویاها و آرزوهای خود به دنبال بدست آوردن پول هستند، اما آنها برای خلق تصویر ذهنی سالم برای  پول و ثروتمند شدن نیاز به آموزش دارند.   

     

    در این نوشته راهنمای کاملی از ابزارهای آموزش برای سنین مختلف به والدین و مربیانی که می خواهند بدانند که چگونه به فرزندانشان درباره پول آموزش بدهند ارائه می شود:

    ·         به فرزندتان کمک کنید تا برای کسب درآمد راهی متناسب با علائق و استعدادها و توانائی هایش انتخاب کند.

     

     

    ·         باور کنید " هر کسی را بهر کاری ساخته اند." و " میلیونرهای معروف و سرشناس واقعا" عاشق کارشان بوده اند." بنابراین فرزند خود را برای کسب درآمد به گام برداشتن در راهی که دلخواهش نیست وادار نکنید.

    ·         همواره کودکی خودتان را به خاطر داشته باشید و به یاد آورید.

    ·         از هر سنی می توانید آموزش مالی به کودکتان  را شروع کنید.

    ·         به فرزندتان ارزش پول  و عادات پس انداز و ذخیره کردن را بیاموزید.

    ·         پیش از آنکه شروع به آموزش کنید با همسر و شریک زندگی خود ونهایتا" با  فرزندتان هم صحبت کنید و خودتان را به جای او قرار دهید و سعی کنید به یاد آورید که علائق و اولویتهای برتر مالی شما در آن سن چه بوده است؟

    ·         از فرزندتان درباره افکارش در مورد پول سوال کنید تا بداند که شما به نظرات او علاقه مند هستید.

    ·         هرچه زودتر آموزش را شروع کنید ، بهتر است و منافع کوتاه مدت و بلند مدتی دارد.

    ·         تنها با آموزش است که فرزند شما می آموزد که چرا هر چه می خواهد نمی تواند فورا" بدست آورد؟! .

    ·         در کوتاه مدت عادات درست ذخیره کردن و  خریدهای هوشمندانه کردن  را می آموزد.

    ·         در بلند مدت معنای صحیح سرمایه گذاری و جلوگیری از انباشته شدن قرض و بدهی را می آموزد و درک می کند.

    ·         اجازه بدهید تا فرزند شما با سوالات،کنجکاوی و اشتیاقش برای یادگیری شما را برای اینکه چه چیزهایی ، چگونه و چه زمانی به او آموزش دهید ،هدایت کند.

    ·         هیچوقت برای شروع آموزش دیر نیست ، حتی بزرگسالان هم می توانند اساس مسائل مالی شخصی را بیاموزند.

    ·         زمان مناسب برای شروع آموزش درباره پایه و اساس پول به فرزندتان موقعی است که او شروع به توجه و سوال کردن در این باره  می کند.

    ·         اغلب کودکان فکر می کنند پول تنها از جیب پدر و مادرشان در می آید و تنها با فشار دادن یک دکمه  بیرون می پرد. به همین دلیل برای آنها طبیعی است که تصور  کنند پول هر وقت آنها نیاز دارند به آسانی در دسترس است.

     

     

    ·         به فرزندتان دقیقا" توضیح بدهید که پول از کجا می آید؟ به جای این که با بی حوصلگی پاسخ هایی از قبیل : " پول که روی درخت رشد نمی کند." و .... بدهید برای او  توضیح دهید که پول تنها با کارکردن بدست می آید و شما تنها می توانید از آنچه بدست آورده اید خرج کنید.

    ·         برای درک بهتر آموزش مالی به او پول توجیبی ماهیانه بدهید و سپس به او کمک کنید تا برای اینکه چگونه پول توجیبی اش را ذخیره و خرج کند اهدافش را تنظیم کند.

    ·         انتخاب اینکه چه موقع و چه قدر و یا در ازای چه کارهایی ... به فرزندتان پول توجیبی بدهید به اختیار خود شماست و بستگی به نیازو پیشرفت  فرزندتان نیز دارد. با او در این ارتباط صحبت کنید.

    ·         هر بار که فرزندتان به وسیله ای علاقه مند می شود و از شما تقاضای خرید آن را می کند، کمی مکث کنید چون این موقعیت فرصت مناسبی است تا به او پس انداز کردن را آموزش دهید.

    ·         به فرزندتان توضیح دهید که "مردم معمولا" برای آن چیزهایی که می خواهند بخرند برنامه ریزی می کنند و پولشان را ذخیره و پس انداز می کنند.

     

    ·         حتما" یک قلک تهیه کنید و در اختیار فرزندتان بگذارید و او را با تشویق و ایجاد شور و هیجان با پس انداز کردن آشنا کنید.

     

    ·         فرزندتان را با پرداخت کمی پول اضافی تشویق به پس انداز کردن کنید و با او همراهی کنید ، درست مثل بهره ای که بانک به پول شما می دهد به او کمک کنید .

    ·          نموداری از پس انداز او رسم کنید که شامل هدف نیز باشد تا او را بیشتر به پس انداز کردن تشویق کنید.

     

     

    ·         سعی کنید حتما" آموزشهایتان  با سطح درک و فهم فرزندتان هماهنگ و متناسب باشد.

     

    ·         وقتی پس انداز قلک او به حد مشخصی رسید او را به بانک ببرید و برای او اولین حساب پس انداز بانکی را باز کنید تا کم کم با سرمایه گذاری هم بیشتر آشنا شود.

     

     

    ·         از سهام شرکتی که محصول مورد علاقه او را ارائه می دهد (مثلا" والت دیسنی) برای شروع سرمایه گذاری او استفاده کنید.

               

     

    • به سوالات مالی فرزندتان با صداقت پاسخ دهید.
    • به او یاد بدهید که هر پولی را که دریافت می کند به چهار قسمت تقسیم کند  :

    -        10% برای کمک به نیازمندان و در راههای مذهبی

    -         25% برای ذخیره بلند مدت و خرید نیازهای مهم تر در سالهای آینده در جایی مطمئن نگهدارد.(مثلا" خرید دوچرخه ، گیتار و...)

    -        25% بعنوان پس انداز کوتاه مدت در قلک خودش کنار بگذارد.

    -        40% برای تفریح و شادی خودش خرج کند.

    قدم اول آموزش مالی به کودکان :

    1-     آنها را با انواع پول و ارزش هر کدام آشنا کنید.

    2-     حساب کردن پول و شمردن پول را به آنها بیاموزید.

    3-     به آنها خرد و عوض کردن پول را بیاموزید.

    4-       تفاوت بین فروش ، قیمت واقعی ، تخفیف ، چانه زدن و حراج را به آنها بیاموزید.

    5-      به آنها یاد بدهید که هرچیزی که فروخته می شود به این معنی نیست که خوب است و یا ارزش آن مقدار پول را دارد.

    ·         به فرزندتان کمک کنید تا این واقعیت را درک کند که همیشه بهتر است بدهد تا بگیرد .

     

     

     

    ·         جدول تنظیم بودجه خانواده و بودجه شخصی را به فرزندتان آموزش دهید : به او یاد بدهید که یک دفترچه یادداشت برای نوشتن  ریز جزئیات خریدها و خرجهایش ( ردیف ،تاریخ ، مورد خریداری شده ، قیمت ، مبلغ پرداختهای دیگر با توضیح و...) داشته باشد .

    ·         به او بیاموزید که همواره در جستجوی کمک و همدردی با دیگران و محبت کردن به آنها باشند.

    ·         از فرزندتان  بپرسید :

    -        راجع به پول چه فکرهایی می کند؟

    -        چرا می خواهد پولدار بشود؟

    -        با پولش چه کارهایی می خواهد بکند؟

    -        چقدر می خواهد پولدار بشود؟

    -        چه سرمایه هایی را می شناسد ؟ ( طلا ، سهام ،... )

    -        پس انداز قلک او و حساب پس انداز بانکیش  امروز چقدر است و چه برنامه ای برای آنها دارد؟ و نقطه هدفش کجاست؟

    ·         به فرندتان یاد بدهید که در آینده میزان حقوقش ثروت او را تعیین نمی کند  بلکه عادات خرج کردن او است که میزان ثروتمندی او را تعیین می کند.

     

     

    ·         به فرزندتان یاد بدهید که پولش را در راهی که دلش می خواهد و برای چیزی که عاشق آن است خرج کند.

     

    منبع : cloob.com





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    14 اصل در مورد زندگی و کار
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی



    1ـ همیشه کمتر از درآمدتان خرج کنید.

    2ـ دستمزد دادن بهتر از دستمزد گرفتن است.

    3ـ هرگز کاری را که می توانی به دیگران محول کنی، خودت انجام نده، تا زمان و انرژی بیشتری برای انجام کارهای دیگر داشته باشی.

    4ـ هرگز کاری را که می توانی به فردا موکول کنی، امروز انجام نده. بیشتر کارهایی که امروز مجبور نیستی انجام دهی، کارهای مهمی نیستند.

    5ـ سعی کن در زمینه های انحصاری فعالیت کنی.

    6ـ بهتر است که کارت را در زمینه ای که دیگران توان رقابت با تو را ندارند قرار دهی.

    7ـ هرگز از کسی متنفر نباش.

    8ـ انسان عاقل رفتارش را با دلیل تنظیم می کند نه با غریزه.

    9ـ دانستن کاری که نباید انجام دهی، مهم تر از دانستن کاری است که باید انجام دهی.

    10ـ یک فرد قدرتمند هر کاری را که بخواهد در جهان انجام دهد، انجام می دهد.

    11ـ باید پولت را ذخیره کنی.

    12ـ برخی از انسان ها می گویند که پول، پول می آورد ولی پول، پول نمی آورد؛ فقط انسان است که پول می آورد.

    13ـ از کارهای کوچک نفرت نداشته باش بلکه به آنها احترام بگذارد.

    14ـ سخت ترین کاری که انسان انجام می دهد، تفکر است.

    منبع:مجله موفقیت



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    اخلاق حرفه ای
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی

    Go to fullsize image

    در این نوشتار این‌که اخلاق‌ حرفه‌ای چیست؟ و با اخلاق فردی چه تفاوتی دارد؟، سطوح و ابعاد اخلاق در حرفه کدام است؟، مسوولیت‌های اخلاقی در حرفه چیست؟، مورد بحث قرار گرفته و در نهایت تعریفی ویژه از اخلاق‌حرفه‌ای ارائه شده است.

    اخلاق حرفه ای به عنوان شاخه ای از دانش اخلاق به بررسی تكالیف اخلاقی در یك حرفه و مسائل اخلاقی آن می پردازد. در تعریف حرفه آن را فعالیت معینی می دانند كه موجب هدایت فرد به موقعیت تعیین شده همراه با اخلاق خاص است . اخلاق حرفه ای با محوریت انسان و انگیزه خدمت به دیگران در طول تاریخ متحول گردیده است ، به گونه ای كه امروزه انسان در خدمت حرفه و به ابزاری در جهت اهداف صرفا مادی او تبدیل شده است .

    انسان، خواهان موفقیت است. از آن‌جا که موفقیت فرد در زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی با الگوهای رفتار ارتباطی وی وابسته است، تصحیح این الگوها نیز نقش اساسی در کسب موفقیت دارد. موفقیت در پرتو ارتباط درست و آسان انسان با خود و دیگران کسب می‌شود؛ زیرا انسان به‌ طور دائم در تعامل با خود و دیگران است. انسان موجودی اجتماعی است و امروزه با توسعة شگفت‌انگیز جوامع، انسان‌ها در تعامل با انبوهی از سازمان‌های گوناگون قرار دارند و این امر ارتباط انسان‌ها را با یکدیگر و با سازمان‌ها و ارتباط متقابل سازمان‌ها را باهم به شکل قابل توجهی پیچیده کرده است . به ‌‌رغم این پیچیدگی‌ها، همه خواهان ارتباط آسان و درست با یکدیگرند؛ زیرا آسایش و ‌آرامش را در پرتو آن می‌یابند. این ارتباط درست و آسان چگونه پدید می‌آید؟
    ارتباطی درست و آسان خواهد بود که موجه و برخوردار از دلیل منطقی باشد . منطقی فکرکردن و اخلاقی عمل نمودن کلید سعادت و آسایش انسان‌ها است. صرف‌نظر از نتیجة رفتار که ممکن است به ظاهر ناخوشایند باشد ومسلماً در دراز‌مدت صحت، صلاح و خوشایندی خود را نشان خواهد داد.

    همین‌که عملی مستدل، موجه و اخلاقی باشد، آ سایش خاطر و راحتی وجدان را درپی دارد .
    ترویج الگوهای ارتباطی درست و اصول اخلاقی، نیاز مبرم جوامع امروزی است. کیست که در ارتباط با خود و با خانواده و افراد جامعه خواهان حفظ حرمت و آزادی نباشد و مگرنه این است که رفتار اخلاقی است که حافظ حرمت و آزادی معقول انسان‌ها است و مگرنه این است که اگر بنا به ضرورت‌های فردی و اجتماعی به فرد یا سازمان و اداره‌ای مراجعه ‌کنیم، مهم‌تر از گرفتن پاسخ مثبت برای خواسته و نیازمان، خواهان پاسخ محترمانه هستیم؟ تیرگی خاطر ناشی از بی‌‌حرمتی را حتی با گرفتن پاسخ مثبت نمی‌توان زدود، چه رسد به این‌که پاسخ، منفی هم باشد و شیرینی حفظ حرمت را هرچند پاسخ منفی باشد نمی‌توان پوشاند .

     اخلاق در کسب‌وکار به دو حوزه تقسیم  می شود:

    (الف ) حوزه‌ای که به رفتار ارتباطی فرد در شغل ناظر است و به ‌نام اخلاق کار یا اخلاق مشاغل معروف است که این حوزه تا حدودی در فرهنگ معاصر ما شناخته شده و مورد توجه است؛ مانند اخلاق‌پزشکی، اخلاق تعلیم و تعلم، اخلاق وکیلان و .

    (ب ) حوزه‌ای که به مسوولیت‌های اخلاقی سازمان در ارتباط با محیط می‌پردازد که این حوزه چندان شناخته شده نیست. به بیان نقش و اهمیت اخلاق سازمانی پرداخته است و درجهت سوق دادن وضعیت اخلاقی و فرهنگی سازمان‌ها از نامطلوب به مطلوب و از خوب به عالی تلاشی علمی و نظام‌مند انجام داده است .
    یک تمرین  تا حدودی کاربردی و عملی برای هر شخص و سازمانی این است که مسائل عینی و مبتلا به سازمان‌ و حرفه اش را و نیز در صنعت‌های گوناگون بررسی کند و اخلاق حرفه ای مناسب را انتخاب کند و پیش بگیرد.


    اخلاق حرفه‌ای سبب می‌شود تا سازمان، مسوولیت ‌پذیر و از راه مسوولیت ‌پذیری پیش‌بینی شود. درواقع پیش‌بینی‌ناپذیری را معضلی آسیب آفرین در ارتباطات است و در هر حیطه‌ای آن را تهدیدی بزرگ محسوب می شود  که سبب از دست رفتن سرمایه و پرداخت هزینه‌های گزاف می‌شود و پیش‌بینی‌ پذیری در حیطة سازمان‌ها و نقش آن در کسب موفقیت بسیار حائز اهمیت  است. پیش‌بینی‌ پذیری حاصل مسوولیت‌ پذیری می باشد  که سبب اعتمادآفرینی می‌شود. اعتماد  امری پنج وجهی ( ژرف و نه سطحی، پایدار و نه موقت، دوجانبه و نه یک طرفه، اصیل و نه کاذب و فراگیر، نه ناقص) است  و دستیابی به چنین اعتمادی در پرتو افزایش نرخ پیش‌بینی ‌پذیری سازمان ممکن می‌ شود . اعتمادآفرینی سبب تسهیل و تصحیح ارتباط محیط با سازمان می‌شود و این امر است که ضامن موفقیت معطوف به آیندة سازمان است .
     شایسته است که مراکز دانشگاهی و پژوهشی، همچنین مدیران سازمان‌ها این علم را جدی بگیرند و در برداشتن گام‌هایی برای  توسعه و ترویج اخلاق در این ‌زمینه بکوشند؛

    اصول اخلاق حرفه ای :

    یكی از عمده ترین دغدغه های مدیران كارآمد در سطوح مختلف، چگونگی ایجاد بسترهای مناسب بـرای عوامل انسانی شاغل در تمام حرفه ها است تا آنها با حس مسئولیت و تعهد كامل به مسایل در جامعه و حرفه خود به كار بپردازند و اصول اخلاقی حاكم بر شغل و حرفه خود را رعایت كنند. اما این مدیران به رغم كارآمد بودن بعضاَ با توفیق روبرو نیستند و هرازگاهی در رسانه های جمعی می خوانیم پل یا ساختمانی فرو می ریزد، جاده ای غیراستاندارد ساخته می شود، سازمانی ورشكست می شود، پسابهای كارخانه ای به رودخانه ای سرازیر و یا یكی از كارخانه های صنایع غذایی به علت عدم رعایت مسایل بهداشتی تعطیل می شود. همگی این اتفاقات گروههــای مختلف مردم را موردتهدید قرار می دهد اما دلایل وقوع این اتفاق‌ها چیست. بررسی و تحقیق پیرامون چنین اتفاق‌هایی آنقدر آسان نیست كه بتوان با نگاهی ساده به این رخدادها آنها را تجزیه وتحلیل كرده و دلایل رخدادشان را به دست آورد. بلكه این دلایل در بطن و نهاد فرایند مشاغل گوناگون و فرهنگ حاكم بر آن استوار است یعنی همان اصول زیربنایی كه باید بدان پایبند بود. اصولی كاملاً اخلاقی و حرفه ای كه باید ازمنظر اقتصادی، فرهنگی، مدیریتی، سیاسی، ارتباطاتی و اجتماعی موردبررسی و مطالعه قرار گیرد.

    اما اینكه چرا در برخی مشاغل و حرفه‌ها، چنین اصولی به خوبی رعایت می شود و در برخی دیگر نه؛ از پرسشهای مهمی كه پیوسته مردم را به عنوان مصرف كنندگان واقعی دچار نگرانی و ابهام می سازد یكی از اهداف اصلی در تدوین اصول اخلاقی حرفه ای در بطن حرف گوناگون در جامعه، ایجاد رضایتمندی در نیروی انسانی و درنهایت مشتریان در جامعه است مثلاً اصول اخلاق حرفه ای در حرفه روزنامه نگاری باعث می شود تا اخبار و اطلاعات بطور واقعی، سریع و موثق به مخاطبان برسد و این اطلاعات درست و به دور از شایعـــــات است كه نقش مهمی در تصمیم گیری‌های افراد حاكم بر جامعه و نیز مردم ایفا می كند. در امور اقتصادی نیز چنین است زیرا اگر اصول اخلاقی در برنامه ریزی‌ها و اجرا به خوبی رعایت نشود، بی تردید جامعه را با شكست اقتصــادی روبرو می سازد و هزینه های سنگینی را به بار می آورد كه جبران آن ممكن است سالها به طول بیانجامد. و این امر درباره مسایل مسكن، صنعت غذایی، بهداشت و درمان و آموزش و پرورش نیز مصداق دارد.

    اما اینكه چه عواملی باعث رشد و توسعه اخلاق حرفه ای در مشاغل مختلف می شود و یا درجایی دیگر آن را به افول می كشاند و چگونه می توان این عوامل را تقویت كرد، پیوسته مورد توجه برنامه ریزان جوامع مختلف بوده و هست. واقعاً اگر در حرفه ای آئین نامه اخلاقی رعایت نمی شود دلایل آن را در كجا باید جستجو كرد. آیا نابسامانی‌های اداری، مدیریتی، پزشكی، مالی و اقتصادی، محیط زیست، خدمات، صادرات و مسكن، همه ریشه در موضوعات دیگری جز عدم رعایت اصول اخلاق حرفه ای دارد؟

    برای یافتن پاسخ چنین پرسشهایی بر آن شدم تا اینبار درباره این موضوع مطلب گردآوری کنم و به بررسی  رعایت این اصول از نگاه مدیریتی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی بپردازم.

    ارائه تعاریف كلی از كار، اخلاق، تعهدكاری و اخلاق حرفه ای و نیز بررسی دلایل وجود ضعف در رعایت اصول اخلاق حرفه ای در حرفه های اجتماعی و سازمانی اهداف مهم این نوشتار است. در ادامه پیشنهادهایی برای رفع نابسامانی‌های حاكم بر اجرای درست اصول اخلاق حرفه ای و ضرورت رعایت این اصول مطرح شده است:

     

    ضرورت رعایت اخلاق حرفه‌ای:

    ضرورت رعایت اخلاق حرفه‌ای در چیست؟

    اصلا چرا پیله کرده‌ایم به این که بیا ئ ید آدم‌های با اخلاقی شویم؟ آن هم از نوع حرفه‌ای‌اش؟ گفتیم نوع حرفه‌ای، برای آن که می‌توان اخلاق را به دو دسته اخلاق حرفه‌ای واخلاق فردی تقسیم کرد.

    همه آن‌ها که سهمی از یک اثر هنری را می‌دزدند، لزوما در اخلاق فردی دزد نیستند!

    هیچ کدام ما ندیده و نشنیده‌ایم فلان نویسنده، یا اهل ادب به جرم بالا رفتن از دیوار همسایه در یک نیمه‌شب پاییزی دستگیر شده باشد! اما فراوان سلسله مراتبی از سرقت‌های ادبی را دیده و شنیده‌ایم که از بازسازی و دزدیدن طرح اولیه یک اثر شروع می‌شود و در ساده‌ترین شکل ممکن که چندان هم شبیه سرقت ادبی نیست به تقلید مکرر از درون مایه یک اثر موفق می‌رسد. در واقع ما بارها باب شدن یک سوژه را دیده‌ایم که دست مایه داستان و کتاب‌های بسیار دیگری می‌شود که امضا نویسنده اثر پای هیچ کدام آن‌ها نیست، بلکه تنها تکرار یک سوژه از یک اثر ماندگار است و معمولا این گونه آثار تنها تفاوتی که با اثر الگو دارند خلق شخصیت‌های تازه‌ای است که عموما داستان را با همان رویکرد اثر قبلی پیش می‌برند.

    نه این که گمان کنید جزو ویژگی‌های اخلاق فردی این دسته از آدم‌ها است که نگاه کج به مال دیگری داشته باشند، نه، این طور نیست بلکه تنها در بعد اخلاق حرفه‌ای ما نتوانسته‌ایم اصول اخلاقی را بشناسیم و ملزم به رعایت آن‌ها شویم. شاید بی‌راه نباشد اگر ادعا کنیم رعایت اصول اخلاق حرفه‌ای بیش از آن که غریزی و انسانی باشد اکتسابی و آموختنی است و نیازمند تدوین قواعد رفتاری است. تا زمانی که چارچوب و قواعد از پیش تعیین شده‌ای در صنف و حرفه نویسندگی نداشته باشیم آن وقت ماجرای رفتارهای غیراخلاقی آن قدر برای ما عادی و روزمره می‌شود که مرز باریک میان اصول اخلاقی و غیر اخلاقی را گم می‌کنیم. بعد به عنوان مثال، فکر می‌کنیم می‌شود سوژه‌ها و موقعیت‌ها را کپی کرد، یا باورمان می‌شود که خیلی از ناشرها مجاز به تغییر و یا سانسورهای غیر ضروری در متن هستند بدون آن که با مولف هماهنگ شوند و او را از تغییرات قبل از چاپ مطلع کنند. یا می‌توان سخت نگرفت و به غلط‌های نگارشی و تایپی که گاه از زیر نگاه ویراستارها می‌گذرد توجه نکرد. حتی در این شرایط دیگر چندان اهمیت نمی‌دهیم، فکر می‌کنیم خیلی هم بد نیست وقت چاپ کتاب‌مان غافلگیر شویم و طراحی روی جلد را همان وقت روی پیشخوان کتاب فروشی‌ها ببینیم که باقی مردم می‌بینند.

    یکی دیگر از مسائلی که ما را به سمت و سوی لزوم رعایت اخلاق حرفه‌ای می‌کشاند بحث قانون کپی‌رایت است. تا زمانی که ما قانون کپی‌رایت نداشته باشیم آن وقت دور از ذهن هم نخواهد بود که اثر یک نویسنده بدون اجازه او ترجمه شود. یا داستان و یادداشتی از او بدون هماهنگی‌اش در نشریات و سایت‌های مختلف چاپ شود حالا هر قدر هم که به نام مولف، اثر چاپ شده باشد باز هم نمی‌توان به آن وجهه اخلاقی داد.

    این چند نمونه و مثال تنها می‌تواند بیانگر مشتی از خروارها رفتار غیر‌حرفه‌ای باشد که امروز آن قدر با عرصه نویسندگی و نشر ما ملموس شده که کمتر متوجه آن‌ها می‌شویم تا آن جا که گاهی حتی تصور می‌کنیم داریم در مسیر صحیح و معمول حرکت می‌کنیم.

    دامنه این بحث آن قدر وسیع است که می‌توان ادعا کرد به همان میزان که از اخلاق انسانی دور شویم می‌شود به نمونه‌های بیشتری از رفتارهای غیراخلاقی حرفه‌ای اشاره کرد.

    اما وقتی فضاهای ادبی ما با مشکلاتی از این دست گرفتار شده باشد، آن‌قدر که رفتارهای غیر اخلاقی ادبیات ما را به سمت زوال بکشاند و برای اهالی ادب ارمغانی جزء عدم امنیت و آزادی نداشته باشد در آن صورت ضرورت رعایت اخلاق حرفه‌ای بیش از پیش آشکار می‌شود.

     

    ◄  موانع رشد اخلاق حرفه‌ای در سازمانها :

      اخلاق حرفه‌ای كه در رویکرد راهبردی به مسئولیتهای اخلاقی سازمان و بنگاه در قبال محیط مستقیم و غیر مستقیم معنا شده، در دهة اخیر مورد توجه بسیاری از سازمانهای ایرانی قرار گرفته است. با وجود اینكه مدیران در برخی از سازمانها دغدغه‌های اخلاقی دارند، اما در روند اخلاقی‌سازی سازمانها با معضلات گوناگونی روبرو می‌شوند.
    مسئله جست ‌وجو و تبیین عواملی است كه می‌توانند بالقوه یا بالفعل رشد اخلاقی سازمان را تهدید كنند.
     رقابت‌گریزی و تلقی ناروا از رقیب، مشتری ‌مداری ابزارانگار، فقدان انگیزش، نارضایتی شغلی، الگوهای رفتار ارتباطی، فقدان مهارت تصمیم‌گیری، بلاتكلیفی اخلاقی می‌باشد.
    از موانع عمده ترویج اخلاق حرفه‌ای در سازمانها فقدان نگرش راهبردی به مدیریت است. نگرش غیر راهبردی، تصور ناقص، نارسا و حداقل‌گرایانه از اخلاق حرفه‌ای دارد، آن را از اخلاق سازمانی فروتر می‌بیند و به مسئولیت اخلاقی فرد در شغل کاهش می‌دهد.
    تحویلی‌نگری از بزرگترین و زیانبارترین بیماریهای شناختی است که محققان و مدیران، بیش از دیگران در معرض آن قرار دارند.

    تلقی لقمه‌انگاری (در برابر امانت‌انگاری) از آنچه در اختیار مدیر قرار دارد، رفتار اخلاقی را در وی می‌خشکاند و آثار زیانباری را بر فرد، سازمان و دیگران تحمیل می‌کند و امانت‌انگاری مدیر در مناسبات سازمانی وی تأثیرات شگرفی دارد.
    یکی از پیچیده ‌ترین موانع رشد اخلاقی در دو حوزة شخصی و سازمانی، پارادوکس «من به شرط او» است که خود بر فرافکنی استوار است و فرافکنی نادیده دانستن سهم خود با تأکید حصرگرایانه بر نقش عوامل محیطی می‌باشد.
    رقابت‌گریزی از موانع دیگر رشد اخلاق حرفه‌ای در سازمانهای ایرانی است که دولت‌سالاری و انحصاری بودن بازار، بر رقابت‌گریزی دامن می‌زند.
    از مباحث دیگر مطرح شده در این بخش، بحث از فقدان نگرش شریک‌انگاری مشتری، علت ناکامی طرح تکریم ارباب رجوع، تلقی ابزارانگارانه از مشتری، شعارزدگی و بی‌توجهی به حقوق مصرف‌کننده می‌باشد.
    از آنجا که انگیزش و اخلاق همبستگی دارند، فقدان انگیزش مانع از ترویج اخلاق در سازمان می‌شود و عملکرد غیر اخلاقی سازمان انگیزه‌های درونی افراد را تباه می‌سازد. فقدان عنصر پیش‌بینی‌پذیری و اعتماد کافی در سازمان، فساد اداری، ناامنی شغلی، عملکرد غیر اخلاقی برخی مدیران، انگیزه عملکرد اخلاقی را تضعیف می‌کند.
    همچنین این بخش، به امنیت شغلی و رضایت شغلی می‌پردازد. و نارضایتی شغلی را به عنوان یکی از موانع مهم در رشد اخلاق سازمان مورد بررسی قرار می‌دهد.
    برخی الگوهای رفتار ارتباطی با اخلاقی بودن رابطه مستقیم و برخی رابطه وارونه دارند. نتیجه درازمدت سه سبک سلطه‌پذیری، سلطه‌گری، و پرخاشگری، باخت ـ باخت است و تنها سبک سازنده، یاری‌بخش و اخلاقی، الگوی ارتباطی قاطعیت است که نتیجة آن برد ـ برد است.
     تصمیم‌گیری از مهم‌ترین مهارتهای لازم مدیریت و رهبری سازمان معرفی شده و آن را فرایندی می‌داند که محصول الگوهای مواجهه با مشکل، تبدیل مشکل به مسئله و حل اثربخش مسئله است. برخی از مهمترین موانع تصمیم‌سازی عقلانی و اخلاقی عبارتند از: فقدان مهارت تشخیص مشکل، تبدیل مشکل به مسئله و فنون حل اثربخش آن، شتابزدگی و روزمرگی و ...
    بلاتکلیفی اخلاقی سازمان به عنوان آخرین مانع که به مدیران و منابع انسانی مربوط می‌شود و نیز بیان موانع رفع بلاتکلیفی به پایان می‌رسد.
    دومین گروه از موانع، تحت عنوان «موانع سازمانی» بوده و این موارد شامل می‌شود: فقدان مدیریت مشاركتی، فقدان نظام جامع و اخلاقی استخدام، فقدان نظام جامع و اخلاقی پرداخت، موانع فیزیكی و روانی محیط كار، موانع آموزشی سازمان، رخنه‌های مقرراتی، فقدان منشور اخلاقی چندوجهی سازمان، فقدان نظام جامع و اخلاقی نظارت و ارزیابی، فرهنگ سازمانی: تهدید یا فرصت، سازمانهای غیر رسمی، فقدان مدیریت تعارض، فقدان نظام اطلاع‌رسانی.
    عوامل و موانع ساختاری رشد اخلاق حرفه‌ای در سازمانهای ایران می‌پردازد. مباحثی چون فقدان الگوی مدیریت مشاركتی كه به اخلاقی بودن نزدیكتر است، فقدان نظام جامع و اخلاقی استخدام و انتصاب كه مانع بزرگی برای دستیابی به شایسته‌سالاری است، فقدان نظام جامع و اخلاقی پرداخت در یك سازمان كه نه تنها خود غیر اخلاقی است، بلكه زمینة بسیاری از مفاسد اخلاقی را هم فراهم می‌آورد و ... مطرح شده است.
    آخرین گروه از موانع رشد اخلاق حرفه‌ای در سازمانها با عنوان «موانع محیطی بیرونی» می‌باشد. این موانع عبارتند از: دولت‌سالاری صنعت، موانع فرهنگی ـ اجتماعی، قانون در برابر اخلاق، موانع اقتصادی، موانع سیاسی، موانع فناوری، موانع جهانی. این بخش، به عوامل و موانعی می‌پردازد كه گرچه در بیرون از سازمان قرار دارند، اما بر وضعیت اخلاقی سازمان تأثیرگذارند. همچنین در این ارتباط ، مواردی از قبیل  دولت ‌سالاری در صنعت، موانع فرهنگی ـ اجتماعی از قبیل فهم نادرست دینی، فقدان یا نارسایی آموزش، معضلات دورة گذاری، ... قابل  بحث و بررسی هستند.

     


    منبع : cloob.com





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    راز ثروتمند شدن یک زن
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی


    یک روز خانم مسنی با یک کیف پر از پول به یکی از شعب بزرگترین بانک کانادا مراجعه نمود و حسابی با موجودی 1 میلیون دلار افتتاح کرد . سپس به رئیس شعبه گفت به دلایلی مایل است شخصاً مدیر عامل آن بانک را ملاقات کند و طبیعتاً به خاطر مبلغ هنگفتی که سپرده گذاری کرده بود ، تقاضای او مورد پذیرش قرار گرفت . قرار ملاقاتی با مدیر عامل بانک برای آن خانم ترتیب داده شد.
    پیرزن در روز تعیین شده به ساختمان مرکزی بانک رفت و به دفتر مدیر عامل راهنمائی شد . مدیر عامل به گرمی به او خوشامد گفت و دیری نگذشت که آن دو سرگرم گپ زدن پیرامون موضوعات متنوعی شدند . تا آنکه صحبت به حساب بانکی پیرزن رسید و مدیر عامل با کنجکاوی پرسید راستی این پول زیاد داستانش چیست آیا به تازگی به شما ارث رسیده است .

    زن در پاسخ گفت خیر ، این پول را با پرداختن به سرگرمی مورد علاقه ام که همانا شرط بندی است ، پس انداز کرده ام . پیرزن ادامه داد و از آنجائی که این کار برای من به عادت بدل شده است ، مایلم از این فرصت استفاده کنم و شرط ببندم که شما شکم دارید !

    مرد مدیر عامل که اندامی لاغر و نحیف داشت با شنیدن آن پیشنهاد بی اختیار به خنده افتاد و مشتاقانه پرسید مثلاً سر چه مقدار پول . زن پاسخ داد 20 هزار دلار و اگر موافق هستید ، من فردا ساعت 10 صبح با وکیلم در دفتر شما حاضر خواهم شد تا در حضور او شرط بندی مان را رسمی کنیم و سپس ببینیم چه کسی برنده است . مرد مدیر عامل پذیرفت و از منشی خود خواست تا برای فردا ساعت 10 صبح برنامه ای برایش نگذارد .

    روز بعد درست سر ساعت 10 صبح آن خانم به همراه مردی که ظاهراً وکیلش بود در محل دفتر مدیر عامل حضور یافت .
    پیرزن بسیار محترمانه از مرد مدیر عامل خواست کرد که در صورت امکان پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن به در آورد .
    مرد مدیر عامل که مشتاق بود ببیند سرانجام آن جریان به کجا ختم می شود ، با لبخندی که بر لب داشت به درخواست پیرزن عمل کرد .
    وکیل پیرزن با دیدن آن صحنه عصبانی و آشفته حال شد . مرد مدیر عامل که پریشانی او را دید ، با تعجب از پیر زن علت را جویا شد .
    پیرزن پاسخ داد من با این مرد سر100 هزار دلار شرط بسته بودم که کاری خواهم کرد تا مدیر عامل بزرگترین بانک کانادا در پیش چشمان ما پیراهن و زیر پیراهن خود را از تن بیرون کند !

    منبع :  cloob.com





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    کار آفرینی در کسب و کار اینترنتی ( قسمت اول )
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی

    Go to fullsize image

    ( قسمت اول )  

    کسب وکار اینترنتی چیست؟

    به کسب وکاری گفته می شود که به صورت الکترونیکی و از طریق شبکه

    اینترنت انجام می پذیرد.

     

    انواع کسب وکارهای اینترنتی:

    ایجاد اجتماعات آنلاین
    خرید,فروش و حراج کالاهای مختلف
    تبلیغات اینترنتی
    ارائه خدمات تخصصی به دیگران
    ایجاد امپراطوری اطلاعات,اخباروآموزش

     

    پاره ای از کاربردهای معمول اینترنت

    دریافت و ارسال ایمیل
    جست وجوی مقالات و مطالب علمی و تخصصی
    آگاهی از جدید ترین اخبار
    تفریح و سرگرمی
    افزایش معلومات عمومی در زمینه های مختلف
    گفت گوی اینترنتی و تشکیل اجتماعات آنلاین
     
     
    تهیه و ارائه نرم افزارهای مختلف
    چند رسانه ای یا مالتی مدیا ( Multimedia )
    پیوستن به شبکه های واسطه گری( Dealer Network )
    خدمات مر بوط به ایمیل
    سرمایه گذاری مشترک

    مزایای انتخاب کسب وکار اینترنتی:

    راه اندازی ساده
    سرمایه گذاری مالی اندک
    ظرفیت رشد زیاد
     
     
    ساعات کاری انعطاف پذیر
    رقابت با بزرگان
    ارتباط ساده با مشتری
    قابلیت مکانیزه کردن کارها

    موانع کسب وکارهای اینترنتی:

    نبود زیر ساختهای مخابراتی مناسب
    مشکلات سیستم بانکی در ارائه خدمات الکترونیکی
    فراگیر نشدن فرهنگ خرید و فروش در اینترنت
     
    ادامه دارد .....
     

    منبع : کار آفرینی در کسب و کار اینترنتی

    ارائه دهنده: آقای دکتر محمود احمد پور داریانی

    عضو هیات علمی دانشگاه تهران

    مهندس اشكان فرخ حیاتی

    خانه کارآفرینان




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    اگر می خواهید ثروتمند شوید
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی

    * برای جذب پول و ثروت ، به آن توجه کنید. وقتی که به بی پولی و فقر فکر می کنید غیر ممکن است بتوانید پول بیشتری به زندگی خود جذب کنید.

    * از قوه تخیل و تجسم خود بهره بگیرید وانمود کنید به ثروتی که می خواهید دست یافته اید. نقش آدم پول دار را بازی کنید. هر چقدر احساس بهتری به پول پیدا کنید پول بیشتری به زندگی خود جاری می کنید.

    * سریعترین راه برای سرازیر کردن پول به زندگی این است که در لحظه حال احساس شادمانی کنید و خوشحال باشید.

    * سعی کنید به هر چیز دوست داشتنی که نگاه می کنید بگویید: " از عهده خرید آن بر می آیم و می توانم آنرا بخرم." به این ترتیب طرز فکرتان تغییر می کند و در مورد پول احساس بهتری پیدا می کنید.

    * برای اینکه پول بیشتری به دست آورید باید پول بیشتری ببخشید. سخاوتمند باشید تا احساس بهتری پیدا کنید.اب بخشش پول به دیگران در واقع می گویید : " من پول زیادی دارم."

    * تجسم کنید چکهای متعدد برایتان ارسال می شود.

    * افکار خود را روی ثروت متمرکز کنید.


    منبع :  cloob.com





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    قبلا چه کاره بودند؟
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی

    راد استوارت:
    خواننده سرشناس انگلیسی در های‌گیت در شمال لندن به دنیا آمد و پدر و مادرش روزنامه‌فروشی داشتند. راد استوارت مدتی با باشگاه‌های (سلتیک) و (برنت فورد) کار می‌‌کرد بعد (گورکن) شد. در اوایل دهه شصت با (ویز جونز) خواننده فولکور آشنا شد و به موسیقی روی آورد و یک خواننده خیابانی شد. او دور اروپا سفر می‌‌کرد و آواز می‌‌خواند و پول جمع می‌‌کرد. جالب است بدانید که یک بار به جرم ولگردی از اسپانیا اخراج شد
     
    مایکل دل:
     موسس و رییس شرکت سهامی کامپیوتری DELL در یک رستوران چینی ظرفشور بود و ساعتی 2/5 دلار دستمزد می‌‌گرفت. او از این تجربه‌اش به نیکی یاد می‌‌کند و می‌‌گوید: (بهترین بخش آن دوران، عقل و منطق صاحب رستوران بود و اگر کمی زودتر به رستوران می‌‌رفتم می‌‌توانستم نهایت استفاده را از او بکنم. او به کارش افتخار می‌‌کرد و به هر کسی که از در رستورانش وارد می‌‌شد اهمیت می‌‌داد

    شون (دیدی) کومبز:
     هنرپیشه و خواننده آمریکایی (روزنامه‌ پخش‌کن) بود. در آن زمان او دوازده سال داشت و شاید هرگز فکر نمی‌‌کرد این شغل آغازی برای رسیدن به وضعیت کنونی اوست. او از همان ابتدا بلند پرواز بود

    پول پوت:
     کامبوجی قبل از این‌که یک خیانت‌کار جنگی معروف و جهانی شود، (سالوت سار) نام داشت. او در جوانی در رشته نجاری و مهندسی رادیو تحصیل می‌‌کرد و بالاخره یک (معلم) شد و در یک مدرسه خصوصی در (پنوم پنه) تدریس می‌‌کرد ولی به خاطر گرایش به کمونیسم اخراج شد. پس از آن او نام خود را به (پول‌پوت) تغییر داد و عضو فدایی حزب کمونیسم کامبوج شد. سال‌ها بعد او فرمانده ارتش (خمر سرخ) بود و در چهار سال حکمرانی بیش از یک میلیون کامبوجی را کشت.

    اوپرا وینفری :
     مجری سرشناس آمریکایی در (می‌‌سی‌سی‌پی) به دنیا آمد. پدر و مادرش بیش از حد جوان بودند و به همین خاطر مادربزرگش به او رسیدگی می‌‌کرد. او از سه سالگی خواندن و نوشتن را به اوپرا آموخت و او را به کلیسای محلی فرستاد. او می‌‌توانست آیات انجیل را به خوبی از حفظ بخواند. در شانزده سالگی یک روز در مسابقه رادیویی شرکت کرد و برنده یک ساعت مچی شد. وقتی برای گرفتن جایزه خود به ایستگاه رادیویی شهر رفت، مطلبی را برای تهیه‌کنندگان خواند و از همان زمان با حقوق صد دلار در هفته به عنوان (خبرنگار) استخدام شد.

    تری هچر:
     هنرپیشه هالیوود در پنج سالگی توسط شوهر خاله‌اش مورد آزار قرار گرفت و به همین‌خاطر مبتلا به مشکلات روحی شد. وقتی کمی بزرگ‌تر شد به تحصیل در رشته بازیگری پرداخت ولی اولین شغل هچر در سال 1984 شغلی عجیب بود. او (تشویق‌کننده) تیم راگبی (سان فرانسیسکو )49 بود و به خاطر آن پول می‌‌گرفت.

    آدولف هیتلر:
    در کودکی به مدرسه کلیسا می‌‌رفت و آرزو داشت کشیش بشود ولی در سال 1903 و پس از مرگ پدر از مدرسه بیرون انداخته شد. سپس به رشته هنر پرداخت ولی به دلیل بدقول بودن دو بار از آکادمی هنرهای زیبای وین اخراج شد. آدلف خسته، تنها، جوان و غمگین شب‌ها را در پانسیون می‌‌گذراند و برای پول درآوردن (نقاشی) می‌‌کرد و کارت پستال می‌‌کشید. اگر جنگ جهانی اول شروع نمی‌‌شد شاید او یک نقاش شکست‌خورده می‌‌شد.
    ولی پس از شروع جنگ هیتلر قلم را کنار گذاشت و اسلحه به دست گرفت و به ارتش آلمان پیوست. او آنقدر از جنگ لذت می‌‌برد که چند سال بعد تصمیم گرفت یک جنگ دیگر به راه بیندازد.

    سیلوستر استالونه :
     همیشه آدم خشنی بود. او زمانی (جاروکش قفس شیرها) بود. در پانزده سالگی همکلاسی‌هایش می‌‌گفتند او بیش از همه احتمال دارد که زندگیش را روی صندلی الکتریکی به پایان برساند. او بعدها با فیلم (راکی) به شهرت جهانی دست یافت.
    ( دن براون) نویسنده رمان معروف (رمز داوینچی) که قبل از ساخته شدن، فیلم آن به زبان‌های مختلف ترجمه شده بود، در یک دبیرستان به (تدریس) مشغول بود.

    جنیفر لوپز:
     مدتها قبل از آن‌که به خوانندگی روی آورد و تبدیل به یک ستاره شود هر روز لباس ساده‌ای بر تن می‌‌کرد و به دادگستری می‌‌رفت تا به شغل خود بپردازد چون او یک (مشاور قضایی) بود.

    بنیتو موسولینی :
     دیکتاتور فاشیست ایتالیایی برای یک روزنامه کار می‌‌کرد و داستان دنباله‌دار می‌‌نوشت. یکی از داستان‌های او (معشوقه کاردینال) نام داشت که داستان اندوهبار یک کاردینال قرن هفدهمی و معشوقه‌اش را بیان می‌‌کرد.

    فیدل کاسترو:
    شایع است که (فیدل کاسترو) رهبر کوبا (بیسبالیست) بود و برای یکی از تیم‌های مهم لیگ آمریکا بازی می‌‌کرد ولی این گفته اشتباه‌است. حقیقت این است که کاسترو فقط در دوران دانشگاه و آن هم در حد معمولی بیسبال کار می‌‌کرد. او در سال 1946 در مسابقات بیسبال دانشگاه‌های حقوق هاوانا مسئول پرتاپ توپ بود و آن کار ساده را هم بد انجام میداد. نکته این‌جاست که به گفته خودش به دانشگاه نرفته بود که توپ بازی کند بلکه رفته بود تا علم (حقوق) بیاموزد.

    بیل گیتس :
     در عمارت کنگره واشنگتن (پادو) بود.

    ویلیام واتکینز:
     رییس فعلی تکنولوژی Seagate در شیفت شب یک بیمارستان روانی کار می‌‌کرد. کار او این بود که مراقب بیمارانی که از کنترل خارج می‌‌شدند باشد.
     
    بیل موری  :
     کمدین آمریکایی بیرون یک بقالی می‌‌ایستاد و شاه بلوط می‌‌فروخت. او مدتی نیز پیتزا‌فروشی کرده است.

    راش لیمبو:
     مجری معروف رادیویی آمریکا کفش واکس می‌‌زد.

    رابین ویلیامز:
     هنرپیشه و کمدین معروف و محبوب هالیوود پانتومیم خیابانی اجرا می‌‌کرد.

    تامی هیل فایگو:
     از طراحان بنام و معروف لباس که لباس‌های طرح او امروزه بر تن بسیاری از اهالی سرشناس هالیوود دیده می‌‌شود، زمانی که هیچ فروشنده‌ای حاضر نشد شلوارهای جین طرح او را در مغازه‌اش بگذارد و به فروش برساند در کنار خیابان و پشت یک وانت آنها را می‌‌فروخت.

    جری سینفلد:
     کمدین، هنرپیشه و نویسنده آمریکایی تلفنی لامپ می‌‌فروخت.

    دمی مور:
     که سال‌هاست دوستدارانش برای گرفتن امضا از او هم به او دسترسی ندارند؛ زمانی برای یک مغازه ظروف کرایه کار می‌‌کرد

    جنیفر انیستون:
    پیش‌خدمت رستوران بود
     
    براد پیت:
     شوهر سابق جنیفر انیستون و همسر فعلی آنجلینا جولی یخچال حمل می‌‌‌کرد.

    گارت بروکس:
     چند ماه قبل از این‌که رکورد جهانی را در موسیقی بشکند، فروشنده یک مغازه چکمه‌فروشی بود.

    جک نیکلسون:
     بازیگر قدیمی هالیوود در پستخانه کار می‌‌کرد.

    استفان کینگ:
     نویسنده، در یک مدرسه (سرایدار) بود و وقتی داشت کمدهای دانش‌آموزان را تمیز می‌‌کرد داستان اولین رمانش به ذهنش خطور کرد.

    هریسون فورد :
    نجاری میکرد و به این کار خیلی علاقه داشت. او هنوز هم هر وقت فرصتی داشته باشد به چوب و نجاری روی می‌‌آورد

     


    منبع :  cloob.com





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    تعریف مشاغل
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی


    سیاستمدار: كسی است كه می تواند به شما بگوید به جهنم بروید منتها به نحوی كه شما برای این سفر لحظه شماری كنید.

    مشاور: كسی است كه ساعت شما را از دستتان باز می كند و بعد به شما می گوید ساعت چند است.

    حسابدار: كسی است كه قیمت هر چیز را می داند ولی ارزش هیچ چیز را نمی داند.

    بانكدار: كسی است هنگامی كه هوا آفتابی است چترش را به شما قرض می دهد و درست تا باران شروع می شود آن را می خواهد.

    اقتصاددان: كسی است كه فردا خواهد فهمید چرا چیزهایی كه دیروز پیش بینی كرده بود امروز اتفاق نیفتاد.

    روزنامه نگار: كسی است كه P از وقتش به نگفتن چیزهایی كه می داند می گذرد و P بقیه وقتش به صحبت كردن در مورد چیزهایی كه نمی داند.

    ریاضیدان: مرد كوری است كه در یك اتاق تاریك بدنبال گربه سیاهیه می گردد كه آنجا نیست.

    هنرمند مدرن: كسی است كه رنگ را بر روی بوم می پاشد و با پارچه ای آن را بهم می زند و سپس پارچه را می فروشد.

    فیلسوف: كسی است كه برای عده ای كه خوابند حرف می زند.

    روانشناس: كسی است كه از شما پول می گیرد تا سوالاتی را بپرسد كه همسرتان مجانی از شما می پرسد.

    جامعه شناس: كسی است كه وقتی ماشین خوشگلی از خیابان رد می شود و همه مردم به آن نگاه می كنند، او به مردم نگاه می كند.

    برنامه نویس: كسی است كه مشكلی كه از وجودش بی خبر بودید را به روشی كه نمی فهمید حل می كند.

    منبع :  cloob.com






    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    نقش دانشگاهها در ساختن فرهنگ زندگی و کارآفرینی

    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی



        Go to fullsize image   Go to 
fullsize image

    "نقش دانشگاه­ها درساختن فرهنگ زندگی وکارآفرینی "

      پیام:

    " آینده یک ملت بوسیله هر نسل جدید معلوم و تصمیم گیری می شود ،از آنجائیکه بیشتر از قبل جوانان نسل جدید هم اکنون در دانشگاه­ها هستند لذا احترام برای زندگی ،دانشگاه­ها و جامعه ضرورت دارد.  زندگی سرشار از لذت ، حقیقت و  وفا ست و هر مرحله پیشرفت یک هدیه از طرف خدا است.               

    مقدمه :

    فرهنگ زندگی مسئله انتخاب بر اساس اوضاع و شرایط است. ادبیات ، فیلم و رسانه­های گروهی بیانگر احساسات و عواطف متداول و رایج جامعه هستند و آنچه اکثریت مردم باور دارند و به آن ارزش می دهند را به تصویر می کشند و منعکس می کنند.این که ما چه کسی هستیم و کجای راه قرار داریم وبه چه چیزهایی می خواهیم ارزش بدهیم بعنوان یک فرهنگ شناخته می شود. آنچه در این نوشتار می خوانید خلاصه ای از سخنرانی ارائه شده توسط متخصصین در دانشگاه کاتولیک­های آمریکاست.

    تعریف فرهنگ :

    اگر به فرهنگ لغات وبسترز مراجعه کنید تعریف فرهنگ را چنین می یابید :« فرهنگ عبارتست از عمل توسعه و پیشرفت استعدادها و حواس منطقی و معنوی ، بویژه بوسیله تحصیلات.» این تعریف خوبی است اما کافی نیست. اصطلاح فرهنگ مربوط به موضوع جامع و گسترده ای از رفتارهای بشری شامل : فکرکردن ، سخن گفتن ، عملکرد ، صنایع دستی و بسته به ظرفیت افراد آموختن و انتقال دانش برای موفق شدن نسل ها و کمک به ایشان برای از عهده کارهایشان برآمدن است.یک فرهنگ بدون شعور و وجدان هیچ حد و مرز معقول و قانونی را نمی شناسد . شعور و وجدان است که انسان ها را کاملا" از حیوانات جدا می کند.یک فرهنگ بدون وجدان همان بی فرهنگی است. سعی و کوشش جوامع نمادی از "فرهنگ" است.فرهنگ چیزهایی است که عموما" نگه داشته می شوند و آن چیزهایی که معمولا" با  گروه شناخته شده ای که به آنها تعلق داریم به اشتراک می گذاریم. دانشگاه­ها برای فقط همین یک هدف بوجود آمده اند : « فرهنگ را به ملت­ها بفهمانند و مردم و موسسات و نهادهای اجتماعی را به سمت خود بکشانند و برای تجربه بیشتر جلب کنند.به نظر می رسد دانشگاه طبیعی ترین محل برای این فعالیت است. زیرا تنها جائیست که شما دیگر می توانید خودتان را زیر یک سقف پیدا کنید، صحبت کنید و کنش و واکنش نشان دهید و عناصر مختلف : مردم شناسی، جامعه شناسی ، زیست شناسی ، روانشناسی ، تاریخ ، فلسفه ، روح و ماده ، خداشناسی ، جانورشناسی و ... و بیان واضح و شمرده عقایدتان درباره هرکدام را تجربه کنید.

    نقش دانشگاه­ها در شکل گیری فرهنگ :

    اول این باور وجود داشت که دانشگاه طرحی قانونی از فرهنگ را رسم می کند.دانشگاه در حقیقت جائیست که ایده فرهنگ که هویت یا کیستی هم نامیده می شود شکل می گیرد ، بعنوان وحدت، اتحاد و نظم بخشیدن به همه دانش هایی که هدف مطالعه هستند،هنگامیکه ، در همان زمان یک مرحله پیشرفت نیز صورت گیرد . یکی از جنبه های فرهنگی دانشگاه­ها « پرورش ویژگی» است. پرورش اخلاق، معنویات و سیستم ارزش­ها  یکی از فعالیت­های قابل پذیرش دانشگاه­هاست که لازم است به اندازه کافی بدون تعصب و کوته فکری و در کمال آزادی و شکیبایی با رعایت احترام ،پذیرش و سازگاری با بعضی از نظام­های ارزشی موجودیت داشته باشد.

    بررسی مشکلات فرهنگی  :

    یکی از  وحشتناک ترین مشکلات فرهنگی ، جوانانی هستند که در دنیای فیلم و تلویزیون یا دنیای مجازی (اینترنت) زندگی می کنند و این رسانه های گروهی هستند که سازنده عقاید و باورها و موثر در رشد و توسعه گرایشات و رویکردهای فرهنگی آنها هستند. آزادی فکر و ترجیحا" بر فکر ، آزادی بیان بعنوان مرکز ارزش­های غیر قابل بحث و مذاکره هستند. دانشگاه­ها  بعضا" واقعیت و اصالت را بی اعتبار می کنند وبر ارزش­های اختصاصی اصرار و پافشاری می کنند.

    زندگی بالاترین ارزش است :

    زندگی اولین ارزش واقعی بشر است. دانشگاه بهترین محل برای آموختن معنای زندگی اجتماعی وفرهنگ است.فرهنگ زندگی همان تعالیم حقیقت زندگی هستند. دانشگاهها باید ضمن ارزیابی ارزش­های جامعه مدرن و فرهنگ ،دورنمای اخلاق اجتماعی را مشخص نمایند و از طریق تحقیق و آموزش موفقیت به انتقال فرهنگ از نسلی به نسل دیگر  کمک کنند . بسیاری از متخصصین معتقدند ارزش مرکزی زندگی و احترام به حیات نوع بشر ، ترویج رفتارهای مثبت هستند. بهترین راه انتقال این رفتارها و فرهنگ در جامعه از طریق آموزش های : زیست شناسی، اجتماعی ، سیاسی ، روانشناسی ، فلسفه و خداشناسی است، حال آنکه دانشگاه­ها اغلب تنها تکنولولوژی و علوم را آموزش می دهند. بنابراین ضروری است که ما از طریق دانشگاه­ها به دانش آموزان و دانشجویان سوابق و تاریخچه ای منطقی و روشنفکرانه بدهیم و منابع فرهنگی را پشتیبانی کنیم و از تبلیغ فرهنگ و اطلاعات قدیمی دست برداریم.زندگی دوران دانشجویی تنها به آموختن و درس خواندن و تحقیق محدود نمی شود. بلکه دانشگاه­ها باید بستر مناسبی برای توسعه فرهنگ مشارکت ، سلامتی ، شادی ، مشاوره و خدمت رسانی به جامعه باشند. همه این آموزش­ها باید در محوطه دانشگاه و از طریق فعالیت­های فرهنگی سازماندهی شده که دانشجویان را داوطلبانه به کار می گیرند و برگزاری همایش­ها و دعوت افرادی سرشناس و موثر در لحظات مهم ( روزهای آغاز تحصیل و یا جشن­های پایان تحصیلات ،سالروزهای مهم و بزرگداشت ها ) صورت گیرد. دانشگاه­ها باید مراقب ، هوشیار و گوش به زنگ پیام­هایی که هر عملکرد یا انتصاب به دنبال دارد باشند.

    منبع :   http://www.wf-f.org/index.html




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    ارتباط بین افسردگی و فرار مغزها و نخبگان

    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی



    Go to
 fullsize image

    پیام:

    " بزرگترین و تنها  مشکل آدم ­ های افسرده  این است  که  دانش  درستی از شاد زیستن و شاد بودن ندارند. هرکسی  اگر بخواهد شاد و موفق زندگی کند : مکان  شادی  همین جاست،  زمان شاد بودن هم  همین الان است . "

    (رابرت اینگرسل )

    مقدمه :

    ترس از رهاشدگی و وانهادگی  یا آرزوی آزادی :

    نیاز به همراهی برای اینکه انسانی آزاد باشیم گاهی بصورت هراس از رها شدگی و وانهادگی نمایان می شود. ترس همان آرزوی نهان است. احساس رها شدگی و ترس از وانهادگی در اغلب مواقع نیاز و آرزوی درونی برای رسیدن به آرامش و آزادی است.

     

    فرار مغزها :

    به طور کلی متقاضیان تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور را می توان به دو دسته تقسیم کرد. دسته اول افرادی هستند که بنا به دلایل مختلف، از جمله محدودیت رشته های موجود در دانشگاه های کشور یا دشوار بودن عبور از سد کنکور، تصمیم به تحصیل در دانشگاه های خارج از کشور می گیرند و دسته دوم، عموماً نخبگانی هستند که جذب دانشگاه های طراز اول بین المللی شده و ترجیح می دهند مدارج بالای تحصیلی را در دانشگاه های باکیفیت طی کنند. شاید آنچه بیش از همه باعث شده است دانشجویان زیادی از کشور ما جذب دانشگاه های خارج از کشور شوند این است که می توانند بدون نیاز به قبولی در امتحان دشوار و جامعی مانند کنکور به تحصیل در رشته مورد علاقه خود بپردازند.

    امروزه در اغلب کشورها مهم ترین پیش نیاز برای ورود به دانشگاه کسب نمرات عالی دیپلم است که اخیراً در بریتانیا این مساله نیز مورد بحث های زیادی قرار گرفته است و بسیاری سعی دارند با ارائه یک سیستم متفاوت شرایط را برای ورود افرادی که نمرات دیپلم آنها پایین تر از سطح عالی است به دانشگاه مهیا کنند. این حقیقت را نمی توان انکار کرد که امروزه دانشگاه ها با در اختیار گذاشتن تسهیلات مناسب و ارائه رشته های متنوع تحصیلی و کیفیت بالای آموزش می توانند منبع مهمی برای جذب سرمایه و منابع انسانی برای کشور خود باشند. آن چه در پی می آیدخلاصه ای است از نحوه پذیرش دانشجو در چند دانشگاه جهان.

    دانشگاه آکسفورد انگلستان

    آشنایی کامل به زبان انگلیسی یکی از مهم ترین پیش شرط های ورود به این دانشگاه معتبر است. متقاضیان باید یکی از مدارک معتبر زیر را داشته باشند؛ نمره عمومی هفت در امتحان IELTS و کسب حداقل میانگین هفت در چهار بخش امتحان IELTS ، کسب حداقل نمره 600 در TOEFL و حداقل 5/5 در امتحان نوشتاری، درجه A در امتحان CAE و یا درجه B در امتحان CPE ، امتیاز پنج یا بیشتر در گواهی بین المللی انگلیسی و غیره. هرکدام از رشته های این دانشگاه پیش نیازهای تحصیلی خاص خود را دارند اما به طور کلی دارا بودن نمرات عالی دیپلم و یک سابقه خوب تحصیلی، نوشتن مقاله، در بعضی موارد دارا بودن تجربه کاری مرتبط با رشته تحصیلی و کسب نمرات عالی در رشته مورد نظر از شرایط ورود به دانشگاه محسوب می شوند.

    دانشگاه سوربن فرانسه

     

    بسیاری از جوانان وقتی احساس رها شدگی از طرف جامعه می کنند( افسردگی ) فرار را بر ماندن و قرار ترجیح می دهند، غافل از اینکه آزادی و رهایی می خواستند :

    در زیر این گنبد کبود که ما زندگی می کنیم ، به قول معروف : به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است.

    به جای اینکه در پیچ و خم و فراز و نشیب زندگی ، از کوره در برویم و چرخ غدار و فلک کج مدار را به باد ملامت بگیریم ، با آغوشی باز دشواریها را بپذیریم و برای رهایی از آنها هرچه در توان داریم به کار ببریم.

    ما هرگز نمی توانیم از دل خودمان فرار کنیم. پس بهتر است به همه حرفهایی که برای گفتن داریم ، گوش بدهیم.

    اگر می خواهی از دست اندیشه هایت خلاص شوی باید آنها را بپذیری.

    راههای خلاصی از احساس رهاشدگی و رسیدن به احساسی سرشار از آرامش و رهایی واقعی:

    درمان دارویى :

    تنها بخشى از روش و راه درمان است. معیارهایى براى سنجش میزان بهبود درمان بیمارى افسردگى وجود دارد.

    ایروبیک : نتایج تحقیقات نشان داده است كه تمرینات معتدل ایروبیك مى تواند علایم افسردگى را تقریباً در نیمى از نوجوانان و بزرگسالان تخفیف داده و بهبود ببخشد.

     خواب خوب و داشتن عادات غذایى مناسب مى تواند در بهبود روحیه فرد بسیار مفید باشد.

     بهره گیرى از روان درمانى در كشف ریشه و علل افسردگى مى تواند بسیار مؤثر باشد تا از احساس درماندگى و رهاشدگى بیرون بیایند و راههایى را براى آن كه هر چیزى در سر جاى خود قرارگیرد به نوجوان ارایه مى كند.

    مراقبه Meditation :

    با هفته ای چند ساعت مدیتیشن انگار متعلق به دنیای دیگری هستید، از هر چیزی که به آن چسبیده‌اید کنده می‌شوید و گویی روحتان پرواز می‌کند و رها می شود. تمركز و توجه به منظور جمع آوری نیروی عظیم ذهن و یك سویه كردن و جهت دادن آن به منظور افزایش توانایی های ذهنی ،‌خلاقیت و نوآوری هدف هر مراقبه ای است.
    پژوهش های بسیار در مراكز پژوهشی ژاپن ، هند ، اروپا و آمریكا ثابت كرده است كه مراقبه روشی مناسب برای كنترل جسم و ذهن می باشد و اثرات بسیاری در كم كردن استرس و بهبود شرایط عصبی، برقراری تعادل و تعالی جسمی و روانی دارد.
    بررسی های پزشكی تغییرات زیر را كه در نتیجه حالت مراقبه و رسیدن به آرامش و آگاهی در انسان ایجاد می شوند، نشان داده است:
    - قلب آرام می شود و ضربان قلب كاهش می یابد.
    - نیاز به مصرف اكسیژن كم می شود.
    - مغز امواج آلفا تولید می كند .
    - تنفس آرام می شود و از تعداد آن كاسته می شود.
    - لاكتات خون كاهش می یابد.
    كلیه تغییرات فوق نشانه های آرامش و استراحت عمیق هستند كه انسان را از استرس آزاد ساخته و ظرفیت تحمل شرایط پر اضطراب زندگی شغلی را افزایش می دهد.
    از آثار روان شناختی مراقبه می توان افزایش عزت نفس، هوش هیجانی، استقامت، انعطاف پذیری، حس همدلی و همیاری، عشق ورزی، آرامش خاطر و صلح درونی، پویایی و … را نام برد

     یوگا :

    برای یک استراحت کامل راحتی فکر و خیال لازم است که تنها با یوگا بدست می آید.

    یوگا سلامتی و زیبایی، تربیت و سازمان بدن را یکپارپه در نظر داشته وعمل می کند.وزن مناسب،آرامش،رفع خستگی،لاغری و توازن جسمانی،پرورش و تقویت عضلات،تعادل روحی و روانی، شکوفایی زیبایی های درونی،سلامتی جسمی و بالاخره  آینده نگری، تمرکز و تفکر مثبت چیزهایی هستند که یوگا به ارمغان می آورد. کسانی که با پشتکار و جدیت به تمرینات یوگا بپردازند بدون توجه به محدودیت های جسمانی،سن و...می توانند از توانایی های ویژه ای برخوردارشوند.

     پیاده روی :

    پیاده روی بهترین راه برای ایجاد  فضای فردی و آزادی و احساس آرامش و دست یافتن به حس رهایی و تنهایی و وانهادن استرسها و فشارهای عصبی است.

    همگی ما نیازمندیم که هر روزه زمانی را به خود اختصاص دهیم .افکارمان را جمع بندی کنیم تا در مورد آن روز و اینکه کجا می رویم ، تصمیم گیری کنیم. اگر بتوانیم چنین کاری انجام دهیم ،

    پس می توانیم بر امور زندگی تسلط یابیم. در غیر این صورت زندگی و دیگران بر ما مسلط می شوند. رمز موفقیت پیاده روی است. 

    توصیه می شود که صبح ها پیاده روی را پیش از هر کاری انجام دهید. در صورت لزوم نیم ساعت زودتر از خواب بیدار شوید . حتی اگر ده دقیقه وقت بگذارید. بدنتان برای آن روز آماده می شود. گردش خون بهبود می یابد و با گرفتن اکسیژن بیشتر شادکامی شما دوچندان میشود.

    پیاده روی مثبت همانند تفکر مثبت است. بنابراین هر روز با اعتماد به نفس به پیاده روی بپردازید و هرگز به عقب باز نگردید. زمانی که راه می روید احساس می کنید که با حرکات زانو، پا و بازوان به طرف جلو کشیده می شوید، طبیعی ترین فعالیت در جهان همین پیاده روی است ، جهان در اختیار شماست و از آن لذت ببرید. بنا براین هیچ چیز دیگری شما را افسرده نمی کند و تحت کنترل در نمی آورد.

     شفای کودک درون :

    مراقبت از خویشتن ، با گوش سپردن به احساسها و نیازهای « طفل خردسال درون » آغاز می شود. پذیرا بودن او – به هنگام ناخوشی – بهترین شکل حرمت به کودک درون است. به جای اینکه در این شرایط او را وادار به کارهای سخت کنید یا از این که بیمار و ضعیف شده است او را سرزنش کنید ، می توانید به نیازهایش توجه کنید. حتی برای انجام کارهایتان از دیگران کمک بگیرید تا خودتان بتوانید بر مراقبت از کودک درونتان متمرکز شوید. با این کار والد مهر آمیز درونتان را تقویت می کنید و به کودک درونتان اطمینان می دهید که وانهاده نخواهد شد.

    صوفیگرى« تصوّف» : روشى خاص در زندگى است كه اطمینان و راحتى و تسكین درونى و سعادت ایده‏آل شخص صوفى را از غیر راه كار و كوشش ونظامات و فعالیتهاى عادى زندگى بوسیله تحمل مشقات و زهد و ترك لذایذ و بالاخره با پیروى از اصل فرار از زندگى مادى تأمین مى‏نماید.

      مطالعات ثابت كرده است كه رفتارها و فعالیت هاى نوع دوستانه و فعالیتهاى خیرخواهانه مانند كمك به دیگران و امور خیریه ؛ بخش تشویقى و انگیزشى مغز انسان را فعال مى كند.

    ضرورت دستیابی به چیزهای مختلف در زندگی ، ما را زندانی آن چیزها می کند.

    مبارز راه روشنایی می تواند تنهایی را انتخاب کند ، اما نمی گذارد تنهایی به او تحمیل شود.

    منابع:

    1.    اینترنت : همشهری : http://www.ravanyar.com

    2.    کتاب : عارفانه ها ( از کیمیاگر تا والکری ها ) ، پائولو کوئیلو به کوشش : نفیسه سلطانی

    3.    کتاب همه هستی در درون شماست نوشته : دکتر وین دایر ترجمه : محمدرضا آل یاسین

    4.    کتاب پیاده روی  نویسندگان : لس اسنوداون و مگی هامفریز 

    5.    کتاب شفای کودک درون نوشته : دکتر لوسیا کاپاچیونه  مترجم : گیتی خوشدل

    6.    http://www.topiranian.com/page

     




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    3 راه ساده فروش
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی






    این 3راه ساده فروش در اثر تقاضای شخصی مشتری صورت می گیرد. آنها بی توجه اند به این موضوع که شما چه چیزی و چطور یا کجا محصولتان را می فروشید .




    1 . دقت کنید که حواس مشتری را به خود جلب کنید .

    آیا 3 پیغام تبلیغاتی فروش را به خاطر می آورید؟ آیا می توانید حتی یکی از آنها را هم به خاطر آورید؟ اکثر مردم قادر نیستند.... و این شامل مشتریان آینده شما نیز می شود. و دلیل آن است این که آنها به تاثیر مسقتیمی که تبلیغ بر رویشان می گذارد، آگاهند ولی شاید در ظاهر آن را رد می کنند. این یک مانع بزرگ است که شما باید بدانید چطور بر آن غالب شوید پیش از آنکه شروع به فروش کالایتان کنید .
    شما باید توجه مشتری را کاملا جلب کنید- بسیار دقیق و سریع- و گرنه در فروشتان موفق نخواهید بود. اینجا 3 راه پیشنهادی و اثبات شده است که توسط آنها قادر خواهید بود توجه مردم را به سرعت بدزدید :
    -
    به طریق علمی اثبات کنید. مثلا بگویید: " حتی دکترم نیز از این محصول بهداشت استفاده می کند . "
    -
    آنها را با گفتن جمله ای خاص متعجب کنید مثلا: محصول ما را بخرید و تا یک ماه پولش را نپردازید .
    -
    سوال تحریک آمیز بپرسید. مثلا: اگر شما یک تاجر رده بالایید، چرا 6 عدد از محصولتمان را نمی خرید؟
    توجه: عنوان مقالاتتان بر روی وب سایت نیز می تواند جلب توجه خواننده کند. بسیاری از مردم در سایت های مختلف می روند و به سرعت از آن خارج و به سایت دیگری می روند- مگر اینکه به محض ورود به سایت با عنوان محرک یا تعجب بر انگیزی مواجه شوند.

     


    2. بر روی روابط انسانی تاکید کنید .
    بسیاری از مشتریان دور اندیش حاضرند از اشخاص حقیقی بیش از شرکت های حقوقی خرید کنند. به جست وجوی راهی بپردازید که روابط شخصی شما را با مشتریان دوراندیش ایجاد کند. مثلا :
    ...
    اگر شما روبه روی مشتری و به صورت حضوری کالایتان را به او بفروشید، به زمان کمی جهت شناخت مشتری تان نیاز دارید و او نیز شما را حضوری بیشتر خواهد شناخت .
    ...
    اگر شما اقدام به فروش کالا بر روی اینترنت کنید نیازی به حرف زدن با مشتری ندارید و او از طریق عنوان های سایت تان و متن های آن به شما اعتقاد پیدا و خرید می کند. آنچه که شما در معرفی خود و محصولتان بر روی سایت ارائه می دهید باعث اعتماد مشتری می شود. پس در انتخاب بهترین و ناب ترین عناوین که باعث بر آورده کردن نیاز مشتری می شود، کوشا باشید .
    توجه: خودتان کالا را به مشتری بفروشید تا از کالای مناسب و راحت شما آگاه شود. ولی در ادامه برای جلب اطمینان او تاریخچه شرکتتان و نتایج زیاد فروشتان را نیز به او ارائه دهید تا از توانایی زیادتان در صورتبخشی به وعده هایشان مطمئن شود .



    3 . موجب بیداری تصورات مشتری تان شوید .
    سود کالایتان را برای مشتری در قالب کلماتی زیبا و کلام دلنشین متصور شوید. بعد به او بگویید که با این منافع و مزایای زیاد کالای ما چه احساسی در استفاده از آن دارد .
    دقت کنید: اگر کالایتان را می فروشید پس برای خریدار کالا شرح دهید که مزایای استفاده از آن چه لذت بخش خواهد بود و احساس مرفه بودن از کالا را بدون هیچ شکی به او بگویید. مثلا: اگر به مشتری تان قایق می فروشید شرح دهید که با آن قایق در میان امواج آب همراه و کنار دوستان چه لذتی خواهندبرد. اگر فرصت شغلی تان را این گونه ارتقا دهید، خودتان حتی تصور کنید که بعد از مدتی کار سخت در خانه بودن و بدون کارفرمای بالای سر چه لذتی خواهید برد .
    توجه: از اینکه کلمات و توضیحات شما باعث ایجاد تصورات دل انگیز می شود مطمئن شوید، نه اینکه با توضیحاتتان ویژگی های کالا را شرح دهید. مردم در هنگام خرید، زیاد به ویژگی های کالا که در برگیرنده تکنولوژی پیشرفته است توجه نمی کنند. مثلا در هنگام خرید یک نوشیدنی خنک، حتی سالم، به درصد سلامت آن زیاد توجه ندارند. بلکه فقط می خواهند از خنکی آن در طول یک روز طولانی و گرم، لذت برند .
    این 3 راه ساده فروش محصولات با اخلاق بشری نیز سازگار است. آنها را در صفحات وب خود بکار برید. درصد زیاد فروش باعث شگفتی تان خواهد شد .


    منبع :  cloob.com





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 30 فروردین 1389  ساعت5:00 PM   |  

    چگونه یك آژانس تبلیغاتی انتخاب كنیم؟
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی


    «جان‌ولف»، مدیر روابط عمومی انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریكا هشدار می‌دهد كه انتخاب یك كانون تبلیغاتی، روندی فوق‌العاده طولانی و پیچیده است. اگر شركتی با آژانسی تبلیغاتی كار می‌كند كه از كارش رضایت ندارد، بهتر است پیش از یافتن كانون جدید، به حل اختلاف بپردازد، بدین‌ترتیب از گرفتاری جستجو رهایی خواهد یافت. اگر شركتی برای نخستین بار می‌خواهد كانونی را انتخاب كند، یا بدین‌نتیجه رسیده كه به آن نیاز دارد، نخستین مرحله كار، آماده‌سازی مفصل و كامل مقدمات است كه چندین مرحله دارد.شركت باید تعیین كند كه چه فردی بیشترین صلاحیت را برای یافتن یك آژانس تبلیغاتی دارد. «ولف» می‌گوید كه این افراد معمولاً مدیران ارشدی هستند كه خود را وقف این كار می‌كنند و با نیازها و سمت و سوی شركت آشنا هستند. وی اظهار می‌كند: عالیرتبه‌ترین فرد نزد آگهی‌دهنده باید به دنبال كانون تبلیغاتی بگردد، زیرا چنین تصمیمی بسیار اهمیت دارد. كمیته تحقیق باید تعریف روشنی از توقعاتش از آژانس تبلیغاتی ارایه دهد. بدین‌ترتیب مرحله دوم جستجو كه همانا تعیین معیارهایی برای گزینش است، تسهیل خواهد شد. این كمیته می‌تواند معین كند كه آژانس مورد نظر باید در چه زمینه صنعت تجربه داشته باشد. كمیته همچنین باید برای روند جستجو، یك جدول زمانی تعیین كند. به علاوه، كمیته مذكور باید مشخص نماید كه می‌خواهد آژانس دلخواهش چقدر بزرگ باشد. شركت‌های بزرگ شاید به دنبال یك كانون تبلیغاتی عظیم باشند كه دامنه خدماتش بیشتر از آژانس‌های كوچك است. «بورچ‌دریك»، رئیس انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریكا می‌گوید: اگر شما تبلیغ‌دهنده كوچكی هستید و بودجه اندكی دارید، بهترین كار این است كه با برخی از دوستان و دستیاران خود مشورت كنید و از آنها توصیه بخواهید. سپس آژانسی را بیابید كه از كار با آن بیشتر احساس آسایش می‌كنید. هر چقدر شركتی بزرگتر باشد، گزینه‌هایش برای انتخاب آژانس تبلیغاتی بیشتر خواهد بود. فناوری، این امكان را فراهم آورده كه یك آژانس تبلیغاتی در گوشه‌ای از دنیا بتواند به آسانی نیازهای مشتریان را در آن گوشه جهان برآورده سازد. از آنجا كه در آمریكا ۱۲ هزار آژانس ریز و درشت هست، هم‌انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریكا و هم انجمن آگهی‌دهندگان آمریكا، هر ساله رهنمودهای مفصلی را درباره چگونگی انتخاب یك شركت تبلیغاتی خوب منتشر می‌سازند. این كتابچه‌ها به صاحبان صنایع می‌گویند كه چگونه نیازهای خود را تعیین و آژانس‌های بالقوه را ارزیابی كنند.«رابین‌وبستر»، معاون انجمن آگهی‌دهندگان آمریكا می‌گوید: مخصوصاً امروزه كه صنعت تبلیغات به سرعت تغییر می‌كند، قبل از آغاز جستجو، واقعاً باید بدانید به چه نیاز دارید. به عنوان نمونه، وبستر گفت كه دو الگوی كنونی صنعت تبلیغات، «جهانی‌سازی» و حركت به سوی آژانس‌های كاملاً یكپارچه (همه فن حریف) كه نه تنها كارزارهای تبلیغاتی انجام می‌دهند، بلكه بازاریابی، روابط عمومی و ارتباطات آن‌لاین را نیز هدایت می‌كنند. «وبستر» می‌پرسید: آیا شما آژانسی نیاز دارید كه بخشی از یك شبكه جهانی است؟ یا این كه آژانسی محلی نیاز دارید؟ یا آژانسی می‌خواهید كه خدمات كامل ارایه می‌كند؟ «جین‌بدفورد»، رئیس گروه «بدفورد» كه برای آگهی‌دهندگان، آژانس تبلیغاتی می‌یابد، توصیه می‌كند كه هنگام تجزیه و تحلیل نیازهای تبلیغاتی شركت‌تان، فردی را از شركت خود به عنوان مسوول این روند منصوب كنید كه بتواند اقدامات آتی را تأیید یا رد كند. وی می‌گوید: باید آژانسی بیابید كه همه مدیران شركت شما می‌توانند به آن اتكا كنند. روند یافتن آژانس تبلیغاتی پیچیده است و برای همین به رشد مشاورانی نظیر گروه «بدفورد» انجامیده است. همین مسأله، انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریكا را بر آن داشت كه رهنمودهایی برای یافتن مشاوران منتشر كردند. «دریك» می‌گوید: این شركت‌های مشاوره، معیار كارزارهای تبلیغاتی و جابه‌جایی میلیاردها دلار را تعیین می‌كنند، ولی خودشان نه انجمن صنفی دارند، نه ضوابط فعالیت. اما خوشبختانه اكثریت آنها دارای حسن سابقه هستند. او همان توصیه‌ای را كه در مورد آژانس‌های تبلیغاتی دارد، درباره شركت‌های مشاوره آژانس‌یاب ارایه می‌كند. «دریك» اظهار می‌كند: قبل از هر چیز، اطمینان یابید كه آن آژانس (یا مشاور) سابقه مطلوبی دارد و از لحاظ مالی باثبات است. صادقانه می‌گویم برخی یك شبه تشكیل و برچیده می‌شوند. حتماً با سایر آگهی‌دهندگانی كه با آژانس مورد نظر شما كار كرده‌اند، مشورت نمایید. «مایك داناهو»، از معاونان انجمن آژانس‌های تبلیغاتی آمریكا، می‌گوید: جستجو برای یافتن یك آژانس تبلیغاتی مستلزم ایجاد توازن بین هنر و علم، ولی عمدتاً هنر، است. وقتی درباره بزرگی آژانس تبلیغاتی به اتفاق نظر رسیدید، می‌توانید براساس نیازهایتان، درخواست پیشنهاد بدهید و از آژانس‌ها بخواهید سابقه كار و شرح فعالیت خود را همراه ارقام تخمینی هزینه‌ها ارایه كنند. درخلال مذاكرات باید از سایر مشتریان آن آژانس آگاه شوید و نمونه كارهایش را ارزیابی كنید. آژانس باید به كمیته جستجوی شما، مرجع معرفی كند. برای شناخت بهتر، می‌توانید از محل آژانس تبلیغاتی بازدید كنید و كاركنانش را از نزدیك ببینید، با روند كارهایش آشنا شوید و به میزان انرژی و خلاقیت آن پی ببرید. «ولف» توصیه می‌كند كه كمیته جستجو باید این روند را با دقت، متفكرانه و مدبرانه انجام دهد. وی گفت: این كار مانند انتخاب یك مغازه برای خرید نیست، بلكه مشاركت بازاریابی بین مشتری و آژانس است. از آنجا كه اكثر كسب و كارهای كوچك بودجه تبلیغاتی كلانی ندارند، لازم است كه پول خود را عاقلانه مصرف كنند. بسیاری از آژانس‌ها برای به چنگ آوردن پول ارزشمند شما تلاش می‌كنند، بنابراین قبل از عقد هرگونه قرارداد، این ۱۰ پرسش را مطرح سازید.

    - ما از یك آژانس چه می‌خواهیم: كمك در برنامه‌ریزی، تحقیق، خلق، تولید، انتخاب رسانه، همه اینها یا هیچ‌كدام؟ اگر به این موارد احتیاج ندارید، چه بسا اصلاً نیازی به كانون تبلیغاتی نداشته باشید و بتوانید از خدمت یك مجری سیار تبلیغات بهره‌مند شوید.

    [Image]
    مركز توسعه كارآفرینی




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در یک شنبه 29 فروردین 1389  ساعت2:31 PM   |  

    چگونه یک برنامه کسب و کار بنویسیم؟
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی


    برنامه کسب و کار یا طرح توجیهی برای یک پروژه یا فعالیت تجاری در هر سازمان اقتصادی بزرگ و شرکت کوچکی به عنوان یک سند اصلی تلقی می شود که مقیاسی خواهد بود برای کارمندان و مدیران تا بواسطه آن بتوانند میزان موفقیت های خود و شرکت را بسنجند و برای فعالیت های آتی خود تصمیم گیری کنند.

    برنامه کسب و کار یا طرح توجیهی برای یک پروژه یا فعالیت تجاری در هر سازمان اقتصادی بزرگ و شرکت کوچکی به عنوان یک سند اصلی تلقی می شود که مقیاسی خواهد بود برای کارمندان و مدیران تا بواسطه آن بتوانند میزان موفقیت های خود و شرکت را بسنجند و برای فعالیت های آتی خود تصمیم گیری کنند. این برنامه بر اساس توانایی های شرکت در نیروی انسانی, تجهیزات و سرمایه تهیه می شود. به عنوان مثال داشتن یک برنامه کسب و کار مناسب هنگام ارائه تقاضای دریافت وام ازموسسات اعتباری همچون بانک ها نقش موثری در تصمیم گیری آنها برای حمایت از شرکت شما و پروژه های در دست اجرای شما دارد.در ادامه با اطلاعات مورد نیاز برای تهیه یک برنامه کسب و کار آشنا می شویم.

    خلاصه مدیریتی که تشریح کننده رنوس اهداف و دیدگاه های شما باشد

    اولین بخشی که باید در طرح خود بیاورید و معمولا از حدود ۲ الی ۳ صفحه بیشتر نباید تجاوز کند خلاصه مدیریتی نام دارد. خلاصه مدیریتی استراتژی کسب و کار شما را معرفی می نماید و مطمئنا مهمترین بخش برای مدیران و موسسات اعتباری است. توجه داشته باشید که اکثر مدیرانی که قرار است به به جریان افتادن پرونده طرح شما برای دریافت کمک و حمایت مالی تایید کنند همیشه دچار مشکل کمبود وقت هستند و از این رو نباید انتظار داشته باشید که با دقت کامل برای خواندن طرح شما که در چندین صفحه تهیه شده وقت بگذارند. برای اینکه بتوانید در عرض چند دقیقه اهداف و اولویت ها و برنامه های خود را برای آنها بازگو کنید باید مطالب کل طرح را به صورت اجمالی و قانع کننده همراه با اعداد و ارقام پیشنهادی در صفحات محدودی به صورت تایپ شده در اختیار آنها قرار دهید. اگر شما نتوانید در دو, سه صفحه مسئول رسیدگی به برنامه کسب و کار خود را قانع کنید که طرح کسب و کارتان قابل اطمینان و ارزشمند برای سرمایه گذاری است مطمئن باشید که جلسه را دست خالی ترک خواهید کرد. همچنین این خلاصه به عنوان یک ابزار ارتباطی برای کارمندان و مشتریان بالقوه شما که نیاز دارند از ذهنیات و اندیشه شما آگاه شوند دارای اهمیت زیادی است.

    شرح مختصری از چگونگی آغاز به کار شرکت

    به صورت واضح اساس شکل گیری و آغاز به کار شرکت را شرح دهید و نحوه رسیدن به ایده و شروع این کسب و کار را توسط خود و یا همراه با شرکایتان را بیان نمایید. در این قسمت باید سعی کنید از نکته ها و اصولی که موسسه اعتباری طرف شما بر آن تاکید دارد استفاده کنید و دغدغه های خود را با چالش های آنها همسان سازید. به عنوان نمونه اگر با یک بانک یا شرکت که اولویت را بر صادرات و واردات گذاشته برای فعالیت های تولیدی وارد مذاکره نشوید یا اگر به این کار دست زدید از ظرفیتهای طرح خود برای امر صادرات و واردات سخن بگویید.

    اهداف شرکت شما

    در چند پاراگرف اهداف کوتاه مدت و بلند مدت خود را برای شرکت تشریح کنید. بیان کنید که طبق برنامه ریزی های خود در چه مدت زمانی به این اهداف دست خواهید یافت؟ در بازاری که برای کسب و کار خود در نظر گرفته اید مشتریان شما چه کسانی خواهند بود و بر کدام بخش از بازار تمرکز خواهید کرد و هدف از این انتخاب ها را بیان کنید.

    سوابق گروه مدیریتی

    بخش مدیریت باید شامل اطلاعات شخصی و کاری اعضا باشد و همچنین اطلاعاتی نسبت به سوابق کاری و مسئولیتهای مرتبط آنها را در اختیار بگذارد. این اطلاعات باید نمایانگر دانش و تجربیات علمی و عملی گروهی باشد که شما برای پیاده سازی طرح خود انتخاب کرده اید. این بخش می تواند تا حدود زیادی خیال سرمایه گذاران طرح شما را از توانمندی شما برای اجرای طرح راحت کند.

    خدمات یا محصولاتی که در طرح شما پیشنهاد شده

    نکته ای که در این بخش مورد توجه قرار می گیرد تفاوت ها و مزیت هایی است که کالاها و خدمات شما با سایر محصولات بازار دارد. در این بخش باید به صورت دقیق کالاها و یا خدماتی را که پس از اجرای موفق طرح قابل ارائه هستند را معرفی و با محصولات مشابه بازار داخل و بین الملل مقایسه نمایید و علل برتری طرح خود را در مقایسه با آنها از نظر کمی و کیفی بیان کنید.

    کشش بازار برای کالاها و خدمات شما

    به خاطر داشته باشید که شما مجبور هستید تا موسسات اعتباری, کارمندان و دیگر افراد موثر و فعال در بازار مورد نظر خود را برای حمایت، همکاری، خرید و سرمایه گذاری متقاعد سازید. شما برای این بخش نیازمند انجام تحقیقات گسترده ای هستید. اگر کسب و کار مورد نظر شما در محیط وب شکل خواهد گرفت یا هم در اینترنت و هم در محیط فیزیکی قابل پیاده سازی است باید کشش بازار منطقه ای و بین اللملی را برای طرح مورد نظر خود تعیین کنید.

    استراتژی بازاریابی

    چگونه می خواهید شروع فعالیت خود را به دنیا اعلام کنید. آیا تبلیغات کاغذی، تلویزیونی یا اینترنتی و یا هر سه را انتخاب می کنید؟آیا از ابزارهای بازاریابی برخط مثل سرویس های های http://www.bCentral.com استفاده می کنید تا سایت خود را در موتور های جستجو و سایر سایت ها قرار دهید.همچنین شما نیازمند محاسبه و آماده کردن میزان هزینه های تبلیغاتی و بازایابی هستید.

    دورنمای اقتصادی سه الی پنج ساله

    این بخش باید شامل خلاصه ای از پیش بینی های مالی شما باشد که در قالب اعداد و ارقام نحوه دست یابی شما را به دورنمای مفروضتان را بیان نماید. بایستی اطلاعات مربوط به میزان درآمد ها و هزینه های مربوط به هر یک از دوره های زمانی را بیان نمایید. یکی دیگر از مواردی که باید در این قسمت مورد اشاره قرار دهید مقدار پولی است که تمایل دارید از موسسه اعتباری مورد نظر خود دریافت نمایید تا بوسیله آن هزینه های اولیه های مربوط به شروع کار خود را تامین کنید. تکمیل درست، کامل و شفاف این بخش حساس ترین بخش از طرح شماست و می تواند موفقیت یا شکست طرح شما را تضمین نماید.

    مرجع: iritn.com

    [Image]
    مركز توسعه كارآفرینی



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در یک شنبه 29 فروردین 1389  ساعت2:31 PM   |  

    چگونه با بكار بردن «عبارت های قدرتمند» فروش بیشتری داشته باشیم؟
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی



    در دنیای امروز، برای فروش بیشتر، تاثیر بیشتر، جلب توجه و جذب مشتری یا حتی بازدید كننده به یك سایت اینترنتی، استفاده از كلیشه های تبلیغاتی قدیمی راه گشا نیست. باید فكر كرد، تصویر جدیدی خلق كرد و در همه حال خلاقیت داشت.

    در دنیای امروز، برای فروش بیشتر، تاثیر بیشتر، جلب توجه و جذب مشتری یا حتی بازدید كننده به یك سایت اینترنتی، استفاده از كلیشه های تبلیغاتی قدیمی راه گشا نیست. باید فكر كرد، تصویر جدیدی خلق كرد و در همه حال خلاقیت داشت.

    موفق ترین و قدرتمند ترین شركت های تولیدی و خدماتی داخل و یا خارج از كشور را كه بررسی كنیم متوجه می شویم آنهایی گوی و میدان را از رقبا ربوده اند كه «بیشتر فكر كرده اند»، «بیشتر تخیل كرده اند» و شاید در یك كلام «بیشتر به فكر مشتری» بوده اند تا «به فكر پول درآوردن های بیشتر». نكته جالب دیگر این است كه پول دار ترین افراد و شركت ها در سرتاسر جهان، آنهایی بودند كه «آرزوی ها و افكار بزرگی» را دنبال كرده اند. شاید آنها هم در دنبال كردن «رویا ها» و «آرزوهایشان» كمی احساسی تصمیم گرفته اند و از روی «احساس» اولین «گام ها» را برداشته اند. آنچه مسلم است این است كه اكثر ما انسانها، علیرغم آنچه نشان می دهیم، بیشتر از اینكه بخواهیم عقلایی و عاقلانه تصمیم بگیریم، تصمیماتمان بر اساس «احساساتمان» است. داشتن یك «احساس» خوب و عالی، از مشاهده یا تجربه چیزی، ما را بر آن می دارد كه بار دیگر به دنبال آن چیزی برویم كه برایمان به نحوی شگفت انگیز لذت بخش بوده است. برای همین است كه «مارك» زده می شویم و به دنبال همان «ماركها» - یا علامت های تجاری موفقی - می رویم كه استفاده از آنها در گذشته احساس لذت خوبی برایمان داشته اند. افراد موفقی چون «بیل گیتس» رویای موفقی در ذهن داشته اند، تصویر موفقی از آن رویا در ذهن ساخته اند و چنان غرق و واله و شیدای آن رویای زیبا شده اند كه زندگی شان را وقف آن «رویا» كرده اند و دیده ایم كه در دستیابی به آن و رسیدن به آن چگونه موفق شده اند. «رویا های بزرگ» تصاویر بزرگی در ذهنمان ایجاد می كنند و حس لذت از مشاهده یا لمس آن تصاویر محشر است كه ما را برای رسیدن به آنها تشویق و ترغیب می كنند. رویای «بیل گیتس» این بود كه در هر خانه ای یك كامپیوتر شخصی (Personal Computer) وجود داشته باشد، او می دانست كه نرم افزار ها و برنامه های كامپیوتری قادرند زندگی انسان را متحول سازند بنابر این چه بهتر كه كامپیوتر ها - مثل دیگر لوازم خانگی - به خانه ها راه یابند و برای بهتر شدن زندگی مورد استفاده انسانهای قرن حاضر قرار گیرند. «بیل گیتس» به فكر پول درآوردن و یا به عبارتی «ثروتمند شدن» نبود، خودش در جایی گفته بود كه «تمام نگرانی من نهارم بود، دلم می خواست كاری كنم كه دیگر نگران نهارم نباشم.» اما با رویای بزرگی كه در سر داشت، پیش به سوی اهدافی گام برداشت كه «انسانهای دیگری هم می توانستند از مزایای آن بهره مند شوند.» «قدرتمند ترین واژه ها» می توانند «قدرتمند ترین عبارت ها» را بیافرینند. در استراتژی های تولید و نیز بازاریابی، بایستی «قدرتمندترین آمال و آرزوها»، «قدرتمند ترین و موثرترین تصاویر» را خلق كرد و با استفاده از «قدرتمندترین عبارت ها»، «احساسات» مشتریان بالقوه یا بالفعل را هدف قرار داد. «عبارت های قدرتمند» عبارت هایی هستند كه می توانند «احساسات مشتری یا مخاطب شما» را تحریك كنند و آنها را به سمت و سوی «اتخاذ تصمیمی احساسی» سوق دهند. با این شیوه می توان «فروش» را بالا برد و «محصول» را در بازار (هر بازاری كه مورد توجه و مورد نظر ما است) جا انداخت. همانطور كه گفته شد، اكثر مردم (كه به نوعی همه، مشتری محصول یا خدماتی هستند - چرا كه به آن محصول و یا خدمات نیازمندند) تصمیم هایی احساسی می گیرند. پیش دوستان و آشنایان، گاهی چنین اظهار می كنند كه تصمیم شان بر اساس یك سری مشاهدات، تجارب و یا دلایل كاملاً منطقی و عقلایی بوده است، اما همه می دانیم كه درصد بسیار بالایی از «تصمیم»ها، «احساسی» است، خصوصاً تصمیم هایی كه در رابطه با «خرید» یا «استفاده از خدماتی» باشد. می دانم كه همه شما دوست دارید با بالا بردن «فروش» - یا حتی ترافیك سایتتان - زندگی خوبی داشته باشید. «یك خانه راحت تر و بزرگ تر، یك اتومبیل شیك تر، می دانم كه می خواهید برای همسرتان بهترین هدایا را بگیرید و وقتی كه «هدیه» را به او می دهید، می خواهید آن لبخند رضایت را بر روی چهره اش ببینید و تا دیدن آن چهره - سر از پا نمی شناسید و شاید حتی تمام راه را دویده باشید. وقتی كه «هدیه» را به دست همسرتان می دهید، شور و شوق عجیبی دارید، در پوست خود نمی گنجید، قلبتان لحظه ای آرام و قرار ندارد، كم مانده است كه اشك شوق از چشم هایتان جاری شوید، - در همان لحظه - یاد این مقاله می افتید كه تابان در سایت WEBFAQT.COM برایتان نوشته بود و شما آن را وقتی كه سر كار، در دفتر یا شركتتان بودید خواندید، پیش خود می گویید: «عبارت های قدرتند، حال بایستی برای ایجاد یا حفظ این ارتباط صمیمانه به دنبال عبارتی قدرتمند باشم ...» به همسرتان می گویید: «عزیزم، جداً دوستت دارم!» - اما این جمله كوتاه را «نمی توانید به مشتری هایتان بگویید، چرا كه ممكن است باعث مشكل شود. بنابر این عبارت های دیگری به كار می برید، قدرتمند ترین آنها، موثرترین آنها است. من می توانم تنها ظرف یك ساعت به شما كمك كنم كه «قدرتمند ترین عبارت ها» را بسازید، آنگاه موفقیت شما، چه بر روی اینترنت و چه خارج از آن، تضمین شده است. خیلی ساده، خیلی آسان و خیلی كم هزینه. برای «فروش» بیشتر ... «كسب درآمد» بیشتر ... پس از آن یك ساعت وقتی كه گذاشته اید و شیوه جدیدی را آموختید، یاد لبخند شیرین همسر یا دوستان می افتید كه «هدیه» را به او داده اید. صدای یك موسیقی ملایم و زیبا، در خانه، دفتر كار یا اتومبیل شما، مكان مهم نیست، شما «احساسی لذت بخش» داشته اید.

    مرجع: روزنامه تفاهم

    [Image]
    مركز توسعه كارآفرینی



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در یک شنبه 29 فروردین 1389  ساعت2:31 PM   |  

    بحران بیكاری
    مرتبط با:همت مضاعف در کار و کارآفرینی


    بیكاری و تورم دو معضل شوم اقتصادی است كه تمام هم و غم اقتصاددانان درحركت چرخهای تولیدی برای حل آنها است.هر چند دو بیماری تورم و بیكاری به زمان و مكان خاصی اختصاص ندارد اما شدت و ضعف آن همواره دردسر ساز بوده است.تظاهرات ها، ناآرامی های اجتماعی و در حد ضعیف تر اعتصابات كارگری از جمله آثار سوء وجود این دو معضل است كه كشور ما را نیز شامل شده است.بیكاری معضلی است كه اگر جوانب پیدا و پنهان آن خوب رصد نشود در آینده اقتصاد ایران را با چالش های جدی مواجه خواهد كرد. متأسفانه سهل انگاری دستگاه های مختلف برای حل این معضل تا جایی پیش رفته كه در حال حاضر آمار دقیق و قابل استنادی از نرخ بیكاری در ایران وجود ندا رد. با توجه به این شرایط است كه به نظر می رسد یكی از مهمترین دغدغه های دولت نهم حل معضل بیكاری می باشد معضلی كه نه با شعار بلكه با شعور و عمل به نصایح صاحبنظران امكان پذیر است.

    تناقض در آمار

    برای پی بردن به آمار واقعی بیكاری در كشور لازم نیست راه دوری برویم. نگاهی به صحبتهای وزیر جدید كار و امور اجتماعی تمام واقعیتها را بازگو می كند. سید محمد جهرمی كه در بین وزرای كار كشور ظاهراً دل و جرأت بیشتری دارد با صراحت اعلام می كند كه آمار اعلام شده در خصوص نرخ ۱۱ درصدی بیكاری در كشور را قبول ندارد.البته در اعلام نرخ رسمی بیكاری در كشور نیز اختلاف نظر وجود ندارد. یعنی مشخص نیست كه چه نهادی در كشور باید نرخ واقعی بیكاری را اعلام كند. البته براساس برخی مصوبات مركز آمار ایران مسئول این كار تعیین شده است. اما نكته قابل توجه این است كه كسی به این آمارهای اعلام شده توجه نمی كند، برای اثبات این موضوع كافی است به برخی اظهار نظرهای صورت گرفته و حتی گزارشهای رسمی منتشر شده از سوی نهادهای مختلف مراجعه شود.برای مثال در یكی از گزارش های منتشر شده از سوی سازمان مدیریت كه تحت عنوان نظارت بر عملكرد برنامه سوم برپا شد، در متن گزارش به نرخ بیكاری اعلام شده از سوی مركز آمار اشاره شده اما جالب است كه در پی نوشت آن همین آمار زیر سؤال رفته و ذكر شده كه بر اساس مدل های موجود نرخ بیكاری با آنچه مركز آمار اعلام كرده است فرق دارد.البته این موضوع سالیان سال است كه مورد توجه قرار گرفته است و جالب است اشاره شود كه بالاخره مركز آمار ایران مجبور شده روش خویش برای رسیدن به آمار بیكاری و نوع نمونه گیری ها را تغییر دهد.

    بنابراین برنامه ریزان كشور برای هدایت نرخ بالای بیكاری به سمت كاهش و تك رقمی شدن چاره ای ندارند جز آن كه شیوه همه پسند و فراگیری را برای جمع آوری بیكاران بدست آورند.در همین رابطه وزیر كار و امور اجتماعی در همایش روز آمار و برنامه ریزی به نكته مهمی اشاره می كند.جهرمی معتقد است كه آمار زیر بنای هرگونه تصمیم گیری است و در صورت دقیق نبودن آن، تصمیم گیری های فردی، اجتماعی و دولتی دچار انحراف خواهد شد.برای تكمیل این سخنان باید اذعان كرد كه هرگونه اشتباه در تصمیم گیری های دولتی هدر رفتن منابع و فرصت سوزی های فراوان را به دنبال خواهد داشت.به گفته وزیر كار در دنیا تمام اطلاعات با استفاده از تكنولوژیهای بالا نگهداری می شود و این در حالی است كه در كشور ما هر ۱۰سال یك بار سرشماری صورت می گیرد.در خصوص تناقض در آمار بیكاری جهرمی به یك نكته جالب توجه اشاره می كند و می گوید: آمار نرخ بیكاری در یكی از استانهای كشور ظرف ۶ ماه ۱۰ درصد تغییر كرد و به طور قطع ما نمی توانیم براساس این آمار تصمیم گیری مناسبی انجام دهیم.

    آمار بانك جهانی

    اگر چه نهادهای داخلی كشور در بررسی ابعاد معضل بیكاری بعضاً دچار روز مره گی شده اند، اما نهادهای بین المللی توجه ویژه ای به این مقوله دارند و حتی به بررسی آمار بیكاران كشور در دهه های آینده پرداخته اند.در یكی از این گزارشها بانك جهانی پیش بینی كرده است كه ایران در ۵ سال آینده با شدیدترین فشار اشتغالزایی مواجه خواهد شد و با توجه به تركیب جمعیتی ایران، نرخ بیكاری در ۵ سال دیگر به بالاترین سطح خود می رسد.در این گزارش نرخ بیكاری كشور ۸/۱۳ درصد برآورد شد. اما پیش بینی می شود كه این رقم تا سال ۲۰۱۰ به بالاترین سطح برسد. كارشناسان بانك جهانی معتقدند كه با توجه به میانگین سنی جمعیت ایران، كشورمان طی پنج سال آینده با شدیدترین فشار برای ایجاد اشتغال مواجه خواهد شد بنابراین اعلام می كنند كه نرخ بیكاری ایران تا سال ۲۰۱۰ به حدود ۲۳ درصد خواهد رسید. در این گزارش البته ذكر شد كه فشار بیكاری در ایران بعد از سال ۲۰۱۰ كاهنده خواهد بود به طوری كه این نرخ تا سال ۲۰۳۰ به حدود ۱۰ درصد نزدیك خواهد شد.یكی از اقدامات اساسی كه در مهار بحران بیكاری باید صورت پذیرد تغییر نگرش به سیاست های پولی و مالی است.سیاست های پولی و مالی بهترین ابزار ها را در اختیار سیاستگذاران قرار می دهد تا جهت كاهش نرخ بیكاری حركت شود.

    چشم انداز آینده

    با توجه به مطالعات صورت گرفته در كشور وضعیت بیكاری در ایران دارای ویژگی های خاصی است كه در زیر به آنها اشاره می شود.

    ۱- هرم جمعیتی، به علت افزایش بی رویه جمعیت در سال های آغازین انقلاب اكنون عرضه نیروی كار به شدت افزایش یافته است.

    ۲- بیكاری پنهان كه در اشكال مختلف به چشم می خورد كه از جمله می توان به بهره وری پایین نیروی كار اشاره كرد، این مسأله باعث پدید آمدن تعدد مشاغل نیز شده است.

    ۳- مهاجرت گسترده روستاییان به شهرها كه باعث رشد نرخ بیكاری در این مناطق شده است.

    ۴- بخش خصوصی و تعاونی به علت برنامه ریزی های نادرست دولتی بخش عمده ای از توان خود را از دست داده و امكان سرمایه گذاری آن خصوصاً در امور تولیدی بسیار اندك است.

    ۵- اقتصاد زیرزمینی بخش قابل توجهی از كل فعالیت های اقتصادی را به خود اختصاص داده كه همین مسأله در تشدید تناقض آماری دخیل است.

    ۶- بخش عظیمی از نیروی كار در بخش عمومی به فعالیت مشغول است كه بهره وری آن بسیار اندك می باشد.

    با توجه به این وضعیت است كه می توان به برنامه ریزی های كوتاه مدت و بلندمدت جهت حل بحران بیكاری اقدام كرد. در یك چشم انداز میان مدت باید از مهاجرت به شهرها به شیوه های اقتصادی جلوگیری كرد وبا كنترل اقتصاد زیرزمینی به آمارهای صحیح نرخ بیكاری در كشور دست یافت و با توجه به مقوله بهره وری در جهت اصلاح وضع موجود حركت كرد.البته در بلند مدت راهكارهای اساسی وجود دارد كه لازم است دولتمردان نگاه ویژه ای به آنها داشته باشند.از جمله مهمترین این راهكارها تغییر نگرش دولت نسبت به بخش خصوصی است به طوری كه دولت باید در نگاه به فعالیتهای بخش خصوصی چنان تغییر نگرشی داشته باشد كه از نگاه منفعت جویانه و رقیبانه به دیدگاهی توأم با حس همكاری و تفاهم روی آورد.در این بین لازم است دولت با كارآمد نمودن ساختار خود به واگذاری بخشی از مسئولیت ها به بخش خصوصی اقدام نماید. یكی از مهمترین كارهایی كه در این مسیر باید صورت پذیرد. ایجاد امنیت اقتصادی با از میان برداشتن مفاسد اداری می باشد.كاهش عوارض مختلف دولتی و تعرفه های غیرمعقول و غیرضروری در این میان از ضروریات است.یكی از اقدامات اساسی كه در مهار بحران بیكاری باید صورت پذیرد تغییر نگرش به سیاست های پولی و مالی است.سیاست های پولی و مالی بهترین ابزار ها را در اختیار سیاستگذاران قرار می دهد تا جهت كاهش نرخ بیكاری حركت شود.چه كسی است نداند كه یكی از مهم ترین موانع اشتغالزایی در كشور نرخ بالای سود تسهیلات بانكی است. اما نمی توان ادعا كرد كه در شرایط فعلی می توان با كاهش نرخ سود به جنگ بیكاری رفت.كاهش نرخ سود در وضعیتی كه تورم دو رقمی است اقدامی غیرمعقول و غیراقتصادی ارزیابی می شود اما با توجه به این موضوع دولت باید به سمت كاهش نرخ تورم به منظور كاهش نرخ سود بانكی توجه ویژه ای داشته باشد.اما در بعد سیاست های مالی نیز باید اشاره كرد كه دولت هیچ گاه نباید از این ابزار به عنوان ابزاری جهت افزایش درآمد نگاه كند.دولت اگر هم مثلاً اقدام به افزایش نرخ مالیات ها می كند این افزایش حتماً باید در یك بسته سیاستی جهت كاهش نرخ بیكاری دیده شده باشد.همچنین باید به این واقعیت اشاره كرد كه بیكاری بیماری مزمنی است كه هنوز زوایای پنهان آن برای سیاستمداران آشكار نشده است.درآمدهای بالای نفتی از جمله دلایلی است كه باعث این مسأله شده است و مسلماً اگر درآمدهای نفتی كشور كاهش یابد آنگاه شاهد نگاه های جدی تر به این امر خواهیم بود.حركت به سمت تهیه آمارهای واقعی اولین گام جهت حل معضل بیكاری است و دومین گام نیز همگرایی و همدلی تمام مسئولان و سیاستگذاران می باشد.

    [Image]
    روزنامه همشهری




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در یک شنبه 29 فروردین 1389  ساعت2:31 PM   |  

    تعداد صفحات :13   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >