• English / العربیة / French  



  • ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    گزارشي از اوقاف مسلمانان در ايالت آندراپرادش - هند

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    مقدمه

    فقدان انسجام لازم ميان سازمانها و تشکيلات وقفي مسلمانان اين ايالت موضوع جديدي نيست و از گذشته تاکنون مشکلات بسياري را براي مردم آن ديار فراهم نموده است. تصرّف غير قانوني املاک و اراضي وقفي و مساجد به دست هندوها و افراد با نفوذ سياسي و بعضاً تصرف و ادعاي مالکيت آن از جانب مسلمانان با استفاده از زد و بندهاي سياسي، پول، رشوه و راههاي غيرقانوني از جمله مشکلاتي است که مسلمانان اين ايالت امروزه با آن مواجه هستند. تا جايي که موضعگيريهاي متضاد و کشمکش‏هاي انجمنهاي وقفي، احزاب و شخصيتهاي سياسي و فرهنگي در خصوص سازمان اوقاف ايالت آندراپرادش Andhra Pradesh State Wakf Board در دادگاه ايالتي مورد بحث و بررسي قرار گرفته است. دولت ايالتي آندراپرادش اخيراً به علت پيگيري‏هاي بعضي از افراد و انجمنها و در جهت تراضي اقليتها (مسلمانان) اعلان کرد مجمع يازده نفره‏اي را در اين خصوص تشکيل خواهد داد و از کليه نمايندگان مسلمانان خواست تا دولت ايالتي را در اين زمينه ياري نمايند. راه‏اندازي چنين تشکيلات جديدي با مشارکت دادن به بعضي از افراد سياست‏باز و به اصطلاح سودجو و فرصت‏طلب بار ديگر باب جديدي را براي اعتراض احزاب مذهبي، شخصيتها و انجمنهاي مختلف مسلمانان گشود و واکنشهاي متفاوتي نسبت به اعضاي جديد سازمان از جانب افراد و انجمنهاي ذي‏ربط مشاهده گرديد و بر اثر اوج اعتراضات، دولت ايالتي اظهارات موافق و مخالف را در دادگاه ايالتي مورد بررسي مجدد قرار داد و اين مشکلات هنوز هم در دادگاه تحت بررسي است.
    از جمله مشکلات دولت ايالتي پذيرفتن تنها يک نماينده از جانب همه فرقه‏هاي اسلامي در کميته مذکور است که به جهت وجود فرقه‏هاي متعدد اين امر ميسر نشد و به ناگزير دولت ايالتي بر اساس جمعيت مسلمانان ايالت در هر يک از فرقه‏هاي يادشده تصميماتي را اتخاذ نمود و بر اساس همين تقسيم‏بندي از ميان شيعيان نيزدو نفر انتخاب شدند که بسياري از سازمان‏هاي شيعه آنان را قبول ندارند.
    جلسات و سمينارهاي متعددي از جانب احزاب اسلامي، افراد و شخصيت‏هاي کليه مکاتب از جمله رهبران وهابي در شهر حيدرآباد راجع به مسائل اوقاف برگزار شد و تقريباً کليه اعضاي جديد سازمان وقف آندراپرادش را نپذيرفتند و به آنان اعتراض نمودند. بسياري از معترضين معتقدند که افراد سياست‏باز و فرصت‏طلب سازمان اوقاف ايالتي نبايد در بدنه تشکيلات سازمان وارد شوند و هرچه زودتر بايد استعفا بکنند. جمعي ديگر بر مشارکت دادن نمايندگان واقعي مسلمانان از جمله سجاده‏نشينان، صوفيان، متوليان مساجد و املاک موقوفه، مشايخ و علما در سازمان اوقاف ايالتي اصرار مي‏ورزند و بسياري از آنان معتقدند که تشکيلات اوقاف، تشکيلاتي مذهبي است و دولت به هيچ‏وجه نبايد در امور آن مداخله کند. همچنين بسياري ديگر از معترضين، به نحوه کارکرد اعضا معترض‏اند و معتقدند که سازمان اوقاف اگر داراي قدرت تصميم‏گيري نباشد عملکرد مطلوبي نخواهد داشت و نخواهد توانست در مقابل متعديان به حقوق و املاک موقوفه مسلمانان ايستادگي کند و بر گسترش نفوذ و قدرت سازمان تأکيد دارند. بعضي از معترضين نيز به عنوان «سازمان اوقاف» معترض‏اند و مي‏گويند در آن از نام مسلمانان خبري نيست در حالي‏که اوقاف مسلمانان بايد جدا از اوقاف صاحبان ديگر مکاتب و مذاهب کار و فعاليت کند. در همين حال بسياري از فرقه‏هاي مذهبي نيز بر داشتن سازمان اوقاف جداگانه‏اي براي خود تأکيد دارند.
    نداشتن بودجه کافي و مورد نياز براي سازمان اوقاف مشکل ديگري است که فعاليت اعضاي سازمان را با کُندي مواجه ساخته، زيرا بودجه تخصيصي از جانب دولت ايالتي براي تحقق اهداف سازمانِ اوقاف کافي نيست. شايان ذکر است که سازمان اوقاف ايالت آندراپرادش تحت نظارت «وزارت اوقاف ايالتي» اداره مي‏شود.

    اسامي بعضي از ادارات و سازمانهاي وقفي

    1 ـ وزارت اوقاف و امور رفاهي اقليتهاي آندراپرادش
    2 ـ سازمان اوقاف ايالتي
    Andhra Pradesh State Wakf Board
    3 ـ انجمن تحفّظ اوقاف مساجد، قبور و املاک وقفي آندراپرادش
    4 ـ انجمن سجادگان، متوليان و خدمتگزاران وقف آندراپرادش
    5 ـ انجمن آموزشي ـ وقفي کوه امام ضامن(ع)
    اين سازمان وقفي ـ آموزشي وابسته به شيعيان است. سازمان‏هاي آموزشي و وقفي ديگري نيز شبيه انجمن امام ضامن(ع) وجود دارد، اما به خاطر وجود اختلافات زياد در اداره و توليت آنها پرونده آنها غالباً در دادگاههاي ايالتي در جريان است.
    شايان ذکر است که بسياري از انجمنها و تشکيلات وقفي ـ آموزشي که قبلا به دست شيعيان اداره مي‏شده به مرور زمان از زير نظر آنها خارج شده است، به طوري‏که در حال حاضر مساجد، انجمنها و تشکيلات وقفي زيادي وجود دارند که در ابتدا متعلق به شيعيان بودند امّا هم‏اکنون متوليان آن از اهل سنت هستند.

    درآمد حاصله شش ‏بارگاه مذهبي موقفه

    بر اساس بيانيه مطبوعاتي صادره از سازمان اوقاف آندراپرادش درآمدهاي شش‏بارگاه مذهبي ذيل در سال جاري (94) نسبت به سال گذشته چهل درصد افزايش نشان مي‏دهد:
    نام بارگاه: درگاه حضرت جهانگير پيران، سال 93: 1867500، سال 94: 2745000
    نام بارگاه: درگاه حضرت سعدالله حسيني واقع در شهر نظام آباد، سال 93: 1544400، سال 94: 2427000
    نام بارگاه: درگاه حضرت جان پاک شهيد واقع در شهر نلگندا، سال 93: 536000، سال 94: 1184500
    نام بارگاه: درگاه حضرت يعقوب شهيد واقع در شهر ورنگل، سال 93: 745000، سال 94: 1200000
    نام بارگاه: درگاه حضرت کريم الله شاه واقع در شهر نيلور، سال 93: 851000، سال 94: 1090000
    نام بارگاه: درگاه حضرت بابا شرف الدين واقع در شهر رنگاردي، سال 93: 120500، سال 94: 260000
    ارقام مذکور درآمد حاصل از زيارتگاههاي ياد شده است که هر ساله از طريق رسانه‏هاي گروهي اعلام مي‏گردد. از اين مبالغ تا ميزان سي و يک درصد براي اداره سازمان اوقاف ايالتي و پرداخت حقوق اعضا و ديگر هزينه‏هاي سازمان اوقاف آندراپرادش و 69 درصد باقيمانده جهت امور رفاهي و عمران و آبادي درگاههاي نامبرده صرف مي‏شود.
    اضافه کنم که سازمان اوقاف ايالتي در مناسبت‏هاي مختلفي چون اعياد، عُرسْها و آيين‏هاي مذهبي مجالسي را در سطوح شهرها و روستاها برگزار مي‏کند.

    سمينار ملي اوقاف

    اين سمينار در تاريخ 22 /8 /73 به همّت سازمان «کل هند صوفي کانفرنس» در شهر حيدرآباد برگزار شد.
    در روزنامه اردو زبان سياست (23 /8 /73) در اين‏باره مي‏خوانيم:
    سمينار در ساعت 10 صبح روز 22 /8 /73 در تالار کنفرانس هتل گلکنداي شهر حيدرآباد برگزار شد و هدف از آن بحث پيرامون اصلاحات و تبصره‏هاي جديد بر لايحه قانون اوقاف سال 1954، تأثيرات لايحه در جامعه، اهميت
    اوقاف از ديدگاه شرع و اظهارنظر در خصوص موضوعات مختلف مربوط به اوقاف بود.
    خوب است که بدانيم دولت مرکزي در سال ميلادي گذشته (سال 93) اصلاحات و تبصره‏هايي را بر قانون اوقاف مصوّب سال 1945م افزوده و موضعگيري مسئولين و شرکت‏کنندگان در سمينار مخالفت با اصلاحات جديد بوده است، به طوري‏که نمايندگان مذهبي و فرهنگي و شرکت‏کنندگان در سمينار، در قطعنامه پاياني، از دولت مرکزي خواستند که جريان اصلاحات جديد را متوقف کند و در حفاظت از حقوق متوليان، سجاده‏نشينان و صاحبان املاک موقوفه اقدامات مقتضي را اجرا کند و علاوه بر آن از انتصاب افراد سودجو در سازمان هيأت اوقاف دولتي جلوگيري نمايد.
    اين سمينار يک روزه را مولانا سيد شاه زين‏العابدين علي‏خان معروف به «ديوان‏جي بارگاه حضرت غريب‏نواز اجمير» افتتاح کرد و مولانا سيد شاه‏محمد محمد الحسيني ـ سجاده‏نشين روضه بزرگ گلبرگه ـ صدارت آن را بر عهده داشت.
    در اين سمينار قاضي سردار علي‏خان ـ رئيس کميسيون ملي اقليتها ـ بر ضرورت حفظ حقوق املاک وقفي و متوليان آنها تأکيد کرد و اظهار داشت: در حال حاضر نود درصد املاک وقفي به دست متوليان اداره مي‏شود و ده درصد باقي‏مانده زير نظر و اداره هيأت اوقاف دولتي و کميته‏هاي ذي‏ربط قرار دارد. وي گفت: اراضي و املاک موقوفه براي استفاده عموم است و دولت يا هيچ قدرت ديگري حق تصّرف کردن املاک عام‏المنفعه و بهره بردن از آنها را ندارد.
    آقاي سردار علي‏خان در خصوص مشکلات املاک وقفي اظهار داشت: در شرايط و اوضاع کنوني عمل به موارد تعيين‏شده مورد وقفي به صورت صد درصد تقريباً غيرممکن است. وي افزود در صورت استفاده صحيح از املاک و اراضي موقوفه ديگر براي آموزش فرزندان خود و يا بهبود اوضاع اقتصادي مسلمانان نيازمند ديگران نخواهيم بود. او همچنين در سخنان خود تأکيد کرد که متوليان املاکِ موقوفه بايد مسئول حفظ و نگهداري آن املاک باشند و در مواقع مقتضي پاسخگو خواهند بود. آنها موظف‏اند وظايف خود را بر اساس شرع اسلام انجام دهند. وي افزود سجادگان و متوليان به جاي نشستن در خانقاه و گوشه‏نشيني بايد فعالانه در بخش‏هاي مختلف اداري و سازمان‏هاي وقفي به مردم خدمت کنند و از موقوفات به نحو احسن استفاده نمايند.
    آقاي سردار علي‏خان راجع به موارد قابل اعتراض قانون اصلاحي سال 93 اوقاف گفت:حفظ حقوق متوليان املاک موقوفه ضروري است و بايد کميته‏اي جهت بررسي قوانين اصلاحي سال 93 و تجديد نظر در آنها از جانب سازمان «کل هند صوفي کانفرنس» تشکيل گردد.
    وي همچنين در قبال تلاش‏هاي اخير براي زير سئوال بردن وفاداري مسلمانان به کشور و درگير کردن آنان با مسائل مختلف ـ همچون اقدامات دولت ايالتي مهاراشترا در جهت ثابت کردن مليت مسلمانانِ آن ايالت‏ـ از خود شديداً واکنش نشان داد و آن را اقدامي قابل اعتراض و غير قانوني توصيف کرد و از کساني که چنين درخواستي را از مسلمانان بمبئي نموده‏اند درخواست کرد که اول از همه خودشان هويت و وفاداري ملي‏شان را به ثبوت برسانند. وي در ادامه افزود: چنين توطئه‏هايي صرفاً در راستاي درگير کردن مسلمانان با مسائل واهي و جلوگيري از پيشرفت و ترقي آنان طرح‏ريزي مي‏شوند.
    مولانا سيد شاه زين‏العابدين علي‏خان‏ـ ديوانجي بارگاه غريب‏نوازـ در سخنان خود از مسئولين خانقاهها خواست براي مقابله با مشکلات اوقاف دست وحدت به هم بدهند.
    او همچنين با اشاره به برخي مسئولين خودخواه و سودجو که با فرصت‏طلبي، مناصب هيأت اوقاف دولتي را در دست گرفته‏اند گفت: عملکرد چنين مسئوليني در اوقاف، دست دشمنان و مخالفين را بازگذاشته و براي آنان ميدان تاخت‏وتاز فراهم کرده است. وي افزود: به خاطر وجود مسئولين سودجو و فرصت طلب و سلطه غاصبانه آنها بر املاک موقوفه ملت دچار زيانهاي فراواني شده است. او همچنين بر اجراي اقدامات قانوني عليه غاصبان موقوفات تأکيد کرده و اظهار داشت با افزودن اصلاحات مناسب و تجديد نظر در قوانين اوقاف مصوبه سال 1954م مي‏توان حفظ حقوق متوليان و سجاده‏نشينان را تضمين کرد.
    مولانا سيد شاه‏محمد محمد الحسيني نيز در سخنان خود از مسئولين هيأت اوقاف دولت ايالتي خواست تا درصد قابل توجهي از متوليان اماکن وقفي را در مناصب مختلف آن سازمان مشغول به کار کنند. وي گفت: سازمان اوقاف ايالتي بايد اختيارات وسيعي داشته باشد و بتواند سريعاً در خصوص مسائل اوقاف تصميم‏گيري کند. او همچنين اظهار داشت قانون اصلاحات جديد مصوبه سال 1993م درباره اوقاف،ضربات بسيار مؤثري بر پيکر متوليان و سجاده‏نشينان وارد کرده و مسلّط کردن مسئولين اجرائي فاقد صلاحيت به عنوان رؤساي اوقاف با طبيعت و سرشت اوقاف در تضاد است.
    علاوه بر آن مولانا سيدشاه محمد محمد الحسيني موافقت خود را با تشکيل کميته‏اي از جانب «سازمان کل هند صوفي کانفرنس» جهت نظارت بر اداره اوقاف ايالت آندراپرادش (آندراپرادش استيت وقف بورد) اعلام کرده و گفت با تشکيل چنين کميته‏اي کليه سوء تفاهمات موجود درباره سازمان از ميان خواهد رفت.
    آقاي جي. ونيکت سوامي ـ وزير صنايع نساجي دولت مرکزي ـ نيز در اين مراسم سخنراني کرد و گفت: از گذشته تاکنون درگاهها و خانقاهها همواره به عنوان مراکزي فرهنگي و نماد اتحاد مردم در راه اهداف سکولاريسم محسوب مي‏شده‏اند و آنها که از اتحاد فرقه‏ها سخن مي‏گويند بايد بروند و اتحاد و انسجام را از نزديک در بين مسئولين خانقاهها و درگاهها مشاهده کنند.
    آقاي کي.ام. خان ـ نماينده حيدرآباد در پارلمان مرکزي (از حزب کنگره) ـ نيز سخناني خطاب به حاضرين ايراد کرد و گفت: دولت مرکزي براي اصلاحات قانون جديد اوقاف به کميته منتخبي رجوع کرده و کميته منتخب پيشنهاد نموده که بايد در مورد لايحه جديد با نمايندگان مسلمان، متوليان، سجاده‏نشينان، علما و مشايخ مشاوره شود و او خود به دولت مرکزي پيشنهاد کرده است که براي استفاده کردن از نظريات نمايندگان قشرهاي مختلف مسلمانان و مسئولين اوقاف و ادارات وقفي شورايي مشورتي تشکيل گردد.
    منبع: ميراث جاويدان





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    مکتبخانه هاي قرآن کريم در گذشته و حال در سودان

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    مقدمه

    «خلوت» يا «خلوة القرآن الکريم» (به فارسي «مکتبخانه») تنها مرکز آموزش «نوشتن» و «خواندن» و «حفظ کردن» قرآن کريم در کشور سودان، به شمار مي‏آيد. اين مراکز آموزشي تا نيمه قرن سيزدهم هجري قمري، مصادف با قرن نوزدهم ميلادي، علاوه بر آموزش قرآن کريم همان نقش مدارس ابتدايي امروز را به عهده داشتند. به اين ترتيب مکتبخانه‏ها در اين خطّه و سامان از «عقيده اسلامي» پاسداري کرده و علم «فقه» و «صرف و نحو» عربي را به نوباوگان تعليم نموده و در طول تاريخ پرفراز و نشيب خود هزاران «حافظ قرآن»، «فقيه»، «قاضي»، «جنگاور» و «فرمانده» به جامعه تحويل داده است.
    خلاوي قرآن کريم (مکتبخانه‏ها) نقش عظيم خود را در حفظ و حراست قرآن کريم و ترويج و اشاعه معارف آن در ميان کودکان و بزرگسالان، همچنان تا به امروز ادا کرده‏اند و در برابر گردش روزگار و تحوّل و دگرگوني شرايط، استوار ايستاده و رسالت عظيم و والاي خود را به انجام رسانيده‏اند. و نيز مؤسسين و دست‏اندرکاران آنها در کمال «اخلاص» و «گمنامي» کلّيه امکانات خود را کم يا زياد در راه حراست و نگهباني از اين مراکز آموزشي که پل ارتباطي ميان وضعيّت کنوني اين امّت با تاريخ گذشته او به شمار مي‏رود، صرف کردند و به واسطه همين اخلاص و فداکاري و صلابت و قاطعيّت، توانستند تأثير فراواني در مناطق مختلف کشور برجاي بگذارند.

    چگونگي تاسيس مکتبخانه

    مکتبخانه را افرادي خيّر و نيکوکار با هزينه شخصي يا بعضا با کمک مردم آبادي، تأسيس مي‏کنند. سپس از يک فرد دانشمند دعوت مي‏شود تا مسؤوليّت تعليم و تربيت و در واقع اداره آن را عهده‏دار شود.

    اصطلاحات

    1 ـ فکي (= فقيه): معلّم قرآن است؛ کسي است که عهده‏دار آموزش قرآن کريم است.
    2 ـ حوار: نوآموزي که تحت تعليم و تربيت قرار مي‏گيرد؛ دانش‏آموز قرآن کريم.
    3 ـ التقابه: محلّي که در آن براي خواندن قرآن آتش روشن مي‏کنند.
    4 ـ اللّوح: سطحي که حروف و کلمات آموزشي، روي آن نوشته مي‏شود. اين سطح چوب درختان سفت و سخت که چوب آنها در برابر شستشو با آب مقاوم‏اند، ساخته مي‏شود و در اين مراکز آموزشي، مورد استفاده قرار مي‏گيرد.
    شکل لوح يا تخته، مخروطي است، يک گيره است در سمت بالا و يک قاعده در قسمت پايين آن وجود دارد که با اتکا بر آن، روي زمين قرار مي‏گيرد، و قبل از اينکه مورد استفاده واقع شود با قير سفيد اندود مي‏گردد. آن‏گاه دانش‏آموز، درس خود را روي آن مي‏نويسد (يا معلّم برايش مي‏نويسد) و پس از اينکه آن را ياد گرفت و به خاطر سپرد، از روي لوح پاک مي‏کند.
    5 ـ العمار: مرکّبي که براي نوشتن روي لوح، مورد استفاده قرار مي‏گيرد و دانش‏آموزان خود آن را تهيّه مي‏کنند. طرز تهيه آن به اين صورت است که دانش‏آموزان، جرم سياه‏رنگي از زير «ساج» يا «تابه»اي که در پخت‏وپز نان مورد استفاده واقع مي‏شود، مي‏تراشند، سپس آن را با شيره درخت که اصطلاحا آن را صمغ مي‏گويند، مخلوط کرده، به قدري آن را هم مي‏زنند تا خشک شود، آن‏گاه گلوله‏هاي کوچکي از آن درست مي‏کنند و در ظرفي به نام «دوات» مي‏ريزند.
    6 ـ دوات: دوات، ظرفي است که از «گِل پخته» يا از چوب درخت «قرع» که در سختي زبانزد است و از آن کاسه‏هاي آب‏خوري مي‏تراشند، ساخته مي‏شود. انواع دوات در مناطق مختلف متفاوت است.
    7 ـ قلم: قلم وسيله‏اي است که دانش‏آموزان هنگام نوشتن به روي لوح از آن استفاده مي‏کنند. اين وسيله از «ني ذرّت» که انواع مختلفي دارد، تهيّه مي‏شود و فقيه آن را با توجّه و دقّت خاصّي تراش مي‏دهد.

    شروع آموزش:

    هنگامي که پدر، فرزند خود را به مکتبخانه مي‏آورد، فقيه يا معلّم، آموزش او را برعهده مي‏گيرد، و کار خود را با آموزش تدريجي الفبا به دانش‏آموز آغاز مي‏کند. او نخست با تلفّظ، حرفي را به دانش‏آموز تلقين کرده، سپس آن را روي زمين مي‏نويسد تا نوشتن آن را به دانش‏آموز ياد بدهد. وقتي شاگرد همه حروف الفبا را ياد گرفت و به خوبي از عهده تلفّظ آنها برآمد، فقيه نوشتن روي لوح را با سوره مبارکه «فاتحه‏الکتاب» شروع مي‏کند و در پايان، لوح را از دانش‏آموز مي‏گيرد تا اشتباهات او را اصلاح کند و دوباره لوح را به دانش‏آموز مي‏دهد تا نوشته را با اصلاحات معلّم قرائت کند. اين روش، هر روز به همين ترتيب تکرار مي‏شود و دانش‏آموز با تمرين و تکرار نوشته‏ها آنها را به خاطر مي‏سپارد.
    8 ـ کارهاي روزمره دانش‏آموز: مکتبخانه بنايي است که براي آموزش قرآن کريم ساخته شده است و برخي دانش‏آموزان که از راه دور آمده‏اند، در آن سکونت اختيار مي‏کنند. اين دانش‏آموزان هر روز، قبل از اذان صبح از بستر خواب برخاسته، محفوظات قرآني خود را تکرار مي‏کنند و با دميدن فجر و داخل شدن وقت نماز، نماز صبح را به جماعت به جاي مي‏آورند، سپس با روشن کردن آتش از چوبهايي که دانش‏آموزان خود براي مرکز فراهم ساخته‏اند و با استفاده از نور و روشنائي آن به خواندن درسهايشان مي‏پردازند.
    امروزه، برخي از اين مراکز آموزشي نظير مکتبخانه «تمالح» در منطقه «بحرالاحمر» و مکتبخانه «شاشينا» واقع در جنوب «النيل الازرق» (شرق شهر شنجه) و نيز مکتبخانه «امّ‏ضوابان» در منطقه خرطوم، از نعمت برق برخوردار شده‏اند.
    اندکي بعد از بالا آمدن خورشيد، به دانش‏آموزان خردسال اجازه مي‏دهند، جهت صرف صبحانه به منزل بروند و سپس براي ادامه درس روزانه به مرکز مراجعت نمايند. فقيه نيز هر روز فعاليّت آموزشي خود را با شنيدن درس روز گذشته دانش‏آموزان که بايد آن را به خاطر سپرده باشند آغاز مي‏کند.
    اينجاست که تلاش و کوشش فقيه و معلّم در آموختن قرآن کريم، آشکار مي‏شود. زيرا اوست که به نوآموز، اصول «نوشتن» و «خواندن» را مي‏آموزد و با گوش سپردن به قرائت ديگران، درسي را که به آنها املا کرده بود، پس مي‏گيرد.
    گفتني است هنوز، حتّي آن دسته از مراکز آموزشي که از نعمت برق بهره‏مند شده‏اند برافروختن آتش و قرائت در پرتو نور آن را درست در همان نقطه که سالها پيش اين شعله در آنجا افروخته مي‏شد، مورد توجّه و تأکيد قرار مي‏دهند و هنوز از همان چوبهاي مخصوص استفاده مي‏کنند.
    9 ـ الشرافة: شرافه، حاشيه‏اي «طلائي» است در دوطرف لوح که با قير سفيداندود شده، رسم مي‏گردد و به صورت «قابِ» متشکّل از چهارخانه‏هاي کوچک و به‏هم‏پيوسته، صفحه سفيد لوح را در ميان مي‏گيرد. چهارخانه‏هاي اين حاشيه «طلائي» قاب‏مانند، با قير سرخ پر مي‏شود. معلّمين بعضا در ترسيم شرافه، هنرنمايي مي‏کنند تا آن را به شکلي عرضه کنند که بيننده از ديدن آن لذّت ببرد و به وجد و سرور آيد. سوره‏اي از قرآن را به روي لوح و در داخل اين حاشيه «طلائي» مي‏نويسند. مواردي از قرآن کريم که براي خصوص آنها شرافة رسم مي‏شود، عبارت است از:
    1ـ سوره مبارکه بيّنه؛ 2ـ سوره مبارکه عمّ يتسائلون؛ 3ـ سوره مبارکه قد سمع اللّه‏؛ 4ـ سوره مبارکه يس.
    هر دانش‏آموزي که شرافه برايش رسم شود، جشن مي‏گيرد و ميهماني ترتيب مي‏دهد. البته سطح جشنها و ميهمانيها، متفاوت است. بعضي پدران به سر بريدن مرغي براي اين منظور بسنده مي‏کنند، در حالي‏که پدران متموّل و ثروتمند يک قوچ و دو قوچ مي‏کشند و با دادن وليمه، سهم ساير دانش‏آموزان را منظور مي‏نمايند، سهم فقيه هم که جاي خود دارد.
    همچنين دانش‏آموزي که شرافه برايش رسم مي‏شود، آن را نزد خانواده خود مي‏برد و آنان به قصد تبرّک جستن به قرآن کريم، بدان دست مي‏کشند و بر آن بوسه مي‏زنند.
    فقيه با قناعت کردن به همين درآمد اندک، فعاليّت آموزشي خود را از روي اخلاص و به قصد تقرّب به پروردگار متعال انجام مي‏دهد و از هيچ‏کس، چشمداشت ياري و مساعدت ندارد. البتّه درآمد فقيه از اين رهگذر برحسب مناطق مختلف متفاوت است. مثلاً در بعضي مناطق دانش‏آموزان، به معلّم خود مقرّري هفتگي پرداخت مي‏کنند و چون اين پرداختها، روزهاي پنجشنبه هر هفته صورت مي‏گيرد، به «خميسيّه» معروف است و مقدار آن ناچيز است. صورت ديگري از مساعدت به معلم وجود دارد که عبارت از جمع‏آوري «ذرّت» در شبهاي چهارشنبه، به دست دانش‏آموزان است. هر شب چهارشنبه دانش‏آموزان به اندازه وسع و توانشان، ذرّت گردآوري کرده، بيشتر آن را مي‏پزند تا ميان خود تقسيم نمايند و قسمتي از آن را کنار مي‏گذارند تا به خانه معلّم ببرند.
    امّـا مردم شمـال سودان، از درآمد کشت و زرع خود ماننـد خرمـا و گندم، مقداري را به معلّـم مکتبخانه اختصاص مي‏دهند. در عين حال هداياي ديگري را افراد خيّر و نيکوکار به معلّم که وظيفه خود را با آموزش عقايد به نوباوگان و راهنمائي افراد بزرگسال در مسائل حرام و حلال انجام مي‏دهد، تقديم مي‏کنند تا ضمن اينکه از او قدرداني مي‏کنند، به ادامه فعاليّت خويش تشويق و ترغيب گردد.
    معلّمي که مسؤوليت آموزش قرآن کريم را عهده‏دار مي‏شود، اغلب حافظ قرآن کريم و فردي باهوش است. دانش‏آموزان، روزانه بايد بين هفت تا هشت سطر از آيات شريفه قرآن را از برکنند.

    ختم قرآن کريم

    طريقه ختم قرآن کريم در مدّت هفت روز به قرار زير است:
    الف ـ از اوّل سوره مبارکه فاتحة‏الکتاب تا آخر آيه 86 سوره نساء.
    ب ـ از آيه شريفه 87 سوره نساء تا آيه شريفه 170 در سوره اعراف.
    ج ـ از آيه شريفه 171 سوره اعراف تا آيه شريفه 27 از سوره ابراهيم.
    د ـ از آيه شريفه 28 از سوره ابراهيم تا آيه شريفه 74 از سوره مؤمنون.
    هـ از آيه شريفه 75 از سوره مؤمنون تا آيه 23 از سوره سبأ.
    و ـ از آيه شريفه 24 از سوره سبأ. تا آيه شريفه 18 از سوره حجرات.
    ز ـ از اوّل سـوره مبـارکه «ق» تا آخر سوره مبارکه «الناس».

    سير تحول خلوت (يا مکتبخانه)

    قرن 19 ميلادي در اين کشور از آموزش و پرورش امروزي تا پيش از اشغال سودان به دست ترکها در دهه سوم خبري نبود. در اوايل قرن بيستم بود که سودان زير سيطره و استيلاي حکومت دورگه انگليسي ـ مصري قرار گرفت و
    مدرسه‏هاي متناسب با سياستهاي استعماري پديد آمد، هر چند افتتاح اين مدارس به کندي صورت گرفت و تنها شامل شهرهاي بزرگ گرديد. ساير مناطق که هنوز تحت پوشش آموزش امروزي درنيامده بودند، به فعاليّت مکتبخانه‏ها بسنده کردند که علاوه بر تأکيد آنها بر حفظ قرآن کريم، دانش‏آموزان خود را با «علم فقه و معرفت حلال و حرام»، «سيره رسول اکرم (ص)» و «دستور زبان عربي» آشنا مي‏ساختند. امّا توجّه و تأکيد حاکمان وقت بر آموزش امروزي که دانش‏آموز را مهيّاي اشتغال و تأمين آينده خود مي‏کرد، بيشتر دانش‏آموزان شهري و روستائي را جذب مدارس ابتدائي نمود و حضور کودکان در مکتبخانه‏ها، کاهش چشمگيري پيدا کرد و يک رقابت نابرابر ميان دو مرکز آموزشي قديم و جديد به وجود آمد.
    علي‏رغم اين رقابت نابرابر، برخي مکتبخانه‏ها همچنان بر فعاليت خود پافشاري کردند تا اينکه «سازمان ملّي جوانان» متشکل از جوانان اصلاح‏طلب در دهه شصت ميلادي تأسيس شد و پيشنهاد تجليل از زحمات بي‏شائبه حافظان قرآن کريم و معلّمان مکتبخانه‏ها را مطرح کردند. اينان در پاييز 1962، جشن باشکوهي را به همين منظور در محلّ «الحديقة الموردة» واقع در شهر «امّ‏درمان» برگزار کردند.
    سازمان ملّي جوانان با انتشار بيانيّه‏اي خواستار انتشار قرآن در حد وسيع و توجه به مکتبخانه‏هاي قرآن و دست‏اندرکاران آن شد و پيشنهاد کرد، حافظان قرآن کريم به عنوان «معلّم تربيت اسلامي» به استخدام مدارس ابتدائي درآيند که متأسفانه مسؤولين وقت به اين پيشنهاد، ارج چنداني قائل نشدند.
    در اکتبر 1964م حکومت نظامي برچيده شد و حکومتي به رياست «سرالختم خليفه» روي کار آمد. در اين هنگام صاحبان اين نظر، درخواستي را مبني بر تقاضاي مجوّز رسمي براي نشر قرآن به وزارت تعليم و تربيت تسليم کردند. وزير ذي‏ربط نيز اين فکر را پسنديد و مجلداتي از قرآن کريم به آنها اهدا کرد اما پيشنهاد رسما پذيرفته نشد. جماعت جوانان فعاليتهاي خويش را ادامه و گسترش داد تا جايي که هفتادتن از رجال فرهنگ با پيشنهاد آنها موافق شدند.
    سرانجام اين تشکيلات در سال 1965م رسميت يافت و تحت عنوان «مؤسسه احياء نارالقرآن الکريم» به ثبت رسيد و از حمايت آموزش و پرورش وقت برخوردار شد. بازرسان و کارشناسان، کار بازديد از مکتبخانه‏ها را آغاز کردند و توانستند آمار دقيقي از مکتبخانه‏هاي سراسر سودان گزارش نمايند.
    بر اساس همين اطلاعات دقيق مؤسسه پرداخت کمکهاي ماهانه يا سالانه خود را که ميزان آن برحسب اختلاف گنجايش مکتبخانه و سطح فعاليّت آن در زمينه حفظ قرآن کريم متفاوت بوده، آغاز کرد. اين مؤسسه با اصرار و پافشاري درصدد بود، نقش معلّمين مکتبخانه‏ها را آشکار کند و آمار يادشده به مسؤولين ذي‏ربط اجازه داد با سطح معلّمين و ميزان توجّه آنها به آموزش علوم قرآني اعمّ از تجويد و قرائت، آشنا شوند.

    آموزش معلمان

    اين مؤسسه، دوره‏هاي آموزشي مختلفي را براي معلّمين مکتبخانه‏ها داير کرد و با استفاده از متخصّصين هر رشته بر ميزان آگاهي آنها در رشته‏هاي «تجويد»، «قرائت صحيح قرآن کريم» و نيز «سيره رسول اکرم (ص)» و «علم فقه»، افزود. اين دوره‏ها به صورت دوماهه يا سه‏ماهه برگزار مي‏شد.

    قرآن کريم در محيط بانوان

    در منطقه «بحر احمر» مکتبخانه‏هايي ويژه بانوان وجود دارد که به نام بانيان آنها شهرت دارند. تنها در ناحيه «کسلا» مجموعا بالغ بر 33 مکتبخانه به چشم مي‏خورد که به دست 43 بانوي فقيه اداره مي‏شود.
    مراحلي که کودک در مکتبخانه پشت سر مي‏گذارد
    1 ـ کودک آموزش خود را در مکتبخانه از صفر شروع مي‏کند و تا مرحله حفظ قرآن کريم دنبال مي‏نمايد.
    2 ـ کودک پس از گذراندن مکتبخانه، به مدرسه ابتدائي پا مي‏گذارد و از آنجا به مرحله راهنمائي وارد مي‏شود و با سپري کردن دوره دبيرستان به دانشگاه راه مي‏يابد.
    3 ـ کودکي که از مکتبخانه به مدرسه ابتدائي رفته، مي‏تواند به جمعيّت‏هاي قرآني متوسطه پيوسته و شايستگي ورود به مدرسه عالي «امّ‏درمان» را پيدا کند که فارغ‏التحصيلان آن، قادر خواهند بود در «دانشگاه قرآن» يا «دانشگاه اسلامي امّ‏درمان» يا «دانشگاه مدينه منوّره» و يا «دانشگاه الازهر» به تحصيلات خود ادامه دهند.
    4 ـ کودکي که وارد مکتبخانه شده و به تحصيلات خود ادامه دهد و قبل از هيجده‏سالگي قرآن را حفظ کند به آموزشگاههاي متوسطه جمعيت‏هاي قرآني راه مي‏يابد. در آنجا دروس ابتدايي را به صورت فشرده در طيّ مدّت دوسال، مي‏گذراند آن‏گاه درسش را در همين آموزشگاهها ادامه مي‏دهد تا وارد دانشگاه شود.
    5 ـ کودکي که به مکتبخانه وارد شود و تا مرحله حفظ کامل قرآن کريم در مکتبخانه بماند و سنّ او از هيجده‏سال بيشتر باشد، به عنوان دانشجو در «مدرسه عالي شروني» که مرکز آموزش علوم قرآني است، پذيرفته مي‏شود و پس از دوسال تحصيل در اين مرکز، گواهي‏نامه تجويد به وي اعطا مي‏گردد و چنان‏چه چهارسال در اين مرکز، تحصيل کند، ديپلم قرائت دريافت خواهد کرد.

    مدرسه عالي علوم قرآني شروني

    ايـن مرکـز به منظـور حفظ قرآن کريم گشايش يافته است. استاداني که در آن تدريس مي‏کنند، متخصّص علوم قرآن کريم و ادبيّات عرب هستند. برخي از آنها تابعيت کشور مصر دارند و گروهي ديگر سوداني و از فارغ‏التحصيلان «دانشگاه اسلامي امّ‏درمان» يا «دانشگاه قرآن کريم»اند.

    روي آوردن مردم به اسلام و آثار آن

    با توجه به اينکه مسلمانان جهان به اسلام و قرآن عنايت مخصوصي پيدا کرده‏اند و نيز به منظور تشويق و ترغيب هرچه بيشتر حفظ قرآن کريم، رئيس‏جمهوري سابق سودان دستور برگزاري جشنهاي سالانه را، جهت گراميداشت قرآن کريم در خرطوم صادر کرد. اين جشنها در آغاز هر سال هجري برگزار مي‏شد و به برندگان در مسابقه حفظ قرآن کريم که شامل خانمها و آقايان زير چهل‏سال مي‏شد، جوايزي اهدا مي‏گرديد.
    در مرحله چهارم از برگزاري اين جشنها که مصادف با آغاز سال 1397 هجري برابر با 1977م بود، رئيس‏جمهوري وقت، وزراي «آموزش و پرورش» و «اوقاف» را به تجديد نظر در شيوه‏هاي تربيت اسلامي، مطابق با خواست مردم مسلمان سودان که هر روز در شعارهاي خود مطرح مي‏ساختند فراخواند و تعهّد و التزام همگاني را به رفتار متعالي و ارزشمندي که متضمّن سعادت فرد و جامعه است، مورد تأکيد قرار داد.

    انقلاب آزاديبخش و آموزش ديني

    با پيروزي انقلاب آزادي‏بخش سودان در تاريخ 30 / 6 / 1989م، سياستهاي اصلاحي در زمينه‏هاي مختلف آغاز گشت و در اين ميان، بيشترين سهم به آموزش ديني تعلّق گرفت. در جشنهاي سراسري مرحله هفتم حفظ قرآن کريم، در آغاز سال 1411ه.ق. که چند هفته پس از روي کار آمدن دولت انقلابي برگزار شد، رئيس‏جمهوري آقاي «عمر البشير» خواستار افزايش جوايز برندگان اين مسابقات شد و به مرکز جمع‏آوري زکات، دستور داد تغذيه دانش‏آموزان مکتبخانه‏ها را براي مدّت يک‏سال عهده‏دار شود و با ملاحظه همّت والاي مردم مسلمان سودان، نسبت به آموزش قرآن کريم، اقدام به تأسيس صندوق کمک به مکتبخانه‏ها کرد.
    هنگامي که در آوريل 1990م، کنفرانس آموزش عالي برگزار شد، از جمله تأسيس يک دانشگاه مستقل به نام «دانشگاه قرآن و علوم اسلامي» در کشور سودان را پيشنهاد کرد که مي‏توانست «دانشکده قرآن کريم» در دانشگاه امّ‏درمان و نيز «مدرسه عالي امّ‏درمان»، سنگ بناي آن قرار گيرد و با برپايي سمينار بررسي سياستهاي آموزشي در آگوست 1990م، صاحبنظران به بررسي مسأله آموزش پرداخته، بيانيه‏اي در خصوص مکتبخانه‏ها صادر کردند. در اين بيانيّه با تأکيد بر ضرورت حفظ مکتبخانه به صورت سنّتي و بويژه براي تربيت حافظان قرآن کريم، خواستار تحوّل بنيادي در آنها شده و پيشنهاد کرده است دروس «علوم اسلامي»، «ادبيّات عرب»، «رياضيّات»، «تاريخ»، «جغرافي» نيز در مکتبخانه‏ها تدريس شود و فرصت کافي در اختيار دانش‏آموز مکتبخانه قرار گيرد تا پابه‏پاي آموزش جديد و کلاسيک پيش رود و امکان آن را داشته باشد که در کنار آموزش مکتبخانه دروس جديد را هم از مرحله ابتدايي تا دانشگاه طي نمايد.

    خاتمه

    آنچه در بالا آمد، مختصري از فعاليت مکتب‏هاي آموزش قرآن در سودان بود که با حمايت و پشتيباني گروهي از صاحب‏نظران و علماي اسلامي به چنين جايگاهي رسيده است.
    افزون بر اين، برنامه‏هايي براي توسعه و پيشبرد کار اين مکتب‏ها و نيز گسترش قرآن کريم در ميان مردم، در دست است که همگي نشان از اهتمام روزافزون به امر آموزش قرآن به نوجوانان و تشويق آنان به حفظ کردن کتاب خداست تا با تمسک به عقيده اسلامي و تطبيق آن در زندگي در راه خير و صلاح دنيا و آخرت گام بردارند.
    منبع:ميراث جاويدان



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    برگزاري همايش وقف در آفريقاي جنوبي

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    نويسنده: نزهت احمدي
    انجام کارهاي عام المنفعه و دست‏گيري از نيازمندان به هر شکل ممکن از جمله اموري است که از ديرباز مردم ملل مختلف کم و بيش به آن توجه داشته‏اند. امروزه نيز در سراسر دنيا علاوه بر نهادهاي ديني، سازمان‏هاي غير دولتي و حتي نهادهاي دولتي سعي در تشويق مردم به اين مهم دارند. جهان اسلام نيزاگر نگوييم بيش از ديگران، دست کم علي‏رغم تمام مشکلات و معضلاتي که کم و بيش با آن روبه‏رو است همچنان به اين امور توجه ويژه‏اي معطوف داشته است.
    وقف اموال جهت امور عام المنفعه و براي رفاه نيازمندان از مواردي است که به ويژه در جهان اسلام اقبال زيادي
    داشته است و نيکوکاري‏هاي بسياري در قالب وقف صورت گرفته و مي‏گيرد. اگر در گذشته موقوفات غير منسجم و غير هماهنگ و تنها به ذوق و علايق واقفان بستگي داشت، امروزه تلاش‏هايي به صورت مستقيم و غيرمستقيم براي هماهنگ کردن موقوفات و شناساندن نيازهاي اجتماع به افراد خير و نيکوکار صورت مي‏پذيرد تا در نهايت بازدهي اجتماعي وقف را بيشتر سازد.
    يکي از راه‏هاي آگاه‏سازي مردم و بالا بردن توان علمي و اجرايي دست‏اندرکاران امور وقفي، برگزار همايش‏هاي مربوط به وقف است. اين مهم نيز تقريبا از سوي بيشتر کشورهاي اسلامي مورد توجه قرار گرفته و هراز گاهي اخباري در خصوص برگزاري چنين همايش‏هايي به صورت منطقه‏اي و يا فراگير در رسانه‏ها منتشر مي‏شود.
    از جمله در تاريخ 1 تا 3 سپتامبر 2006 برابر با 8 تا 10 شعبان 1427 «همايش بين‏المللي تمدن اسلامي در افريقاي جنوبي» با محوريت «اوقاف در افريقاي جنوبي» با بيش از 50 سخنراني از بيست کشور در دانشگاه ژوهانسبورگ برگزار شد. عنوان همايش INTERNATIONAL SYMPOSIUM ON ISLAMIC CIVILIZATION INSOUTHERN AFRICA, 1-3 SEPTEMBER 2006 بود.
    در مقدمه کوتاه همايش چنين آمده است:
    اسلام به عنوان يک دين و يک تمدن از زمان ظهورش در حدود 1426 سال قبل در افريقا تأثير جدي داشته است. بيش از 60% افريقاييان مسلمان هستند و چندين تمدن اسلامي در شمال، غرب، شرق و جنوب افريقا ظهور کرده است. ناحيه SADC داراي چندين جمعيت کوچک و بزرگ مسلمان است و ناحيه‏اي است که از آن جا اسلام - اگر چه تحت موقعيت دشوار - پيشرفت کرد، و براي قرن‏ها در همه جنبه‏هاي زندگي به طور عمده مشارکت کرد.
    مرکز پژوهش‏هاي تاريخ، هنر و فرهنگ اسلام (IRCICA)، يک سازمان تابعه از سازمان کنفرانس اسلامي (OIC) همراه با مؤسسه اوقاف ملي در جنوب افريقا (AWQAF SA) و دانشگاه ژوهانسبورگ ازتاريخ 1 تا 3 سپتامبر 2006 در دانشگاه ژوهانسبورگ در شهر ژوهانسبورگ، ميزبان يک «همايش بين‏المللي درباره تمدن اسلامي در جنوب افريقا خواهند بود.

    اهداف همايش:

  • افزايش اطلاعاتمان ازتاريخ و ميراث اسلامي در افريقاي جنوبي؛
  • درک بهتر ميراث فرهنگي و مذهبي مسلمانان آفريقا توسط خودشان و ديگر اتحاديه‏هاي داخل و خارج از ناحيه؛
  • تقويت وابستگي‏ها و همکاري‏ها در ميان مسلمانان و ملت‏هاي آفريقايي با ارائه و انتشار اخبار فرهنگي و اسلامي؛
  • بالا بردن تفاهم و گفتگو ميان مسلمان و مردمان ديگر اديان و فرهنگ‏ها؛
  • پيشنهاد يک گردهمايي براي درک واقعي از فرهنگ اسلام در جهان؛
  • همکاري کردن با NEPAD طرح هزاره افريقا و احياي افريقا؛
    فراهم کردن صحيح منابع براي تحقيقات بيشتر و پيشرفت برنامه آموزشي.
    اين همايش توسط «مؤسسة الاوقاف الوطنية بجنوب افريقا (1) (2) و IRCICA )3( - که يک مؤسسه بين‏المللي مطالعاتي و تحقيقاتي است (4) - و دانشگاه ژوهانسبورگ (5) برگزار شد.
    مشارکت کنندگان در آن عبارت بودند از:
  • کشورهاي اصلي کانوني: ASDC شامل کشورهاي: افريقاي جنوبي، آنگولا، ناميبيا، موزامبيک موريتاني، کوموروس، زميبابوه، لولسوتو، بوتسوانا، ماليوي، سوزايلند، سي‏شل، کنيا، اوگاندا، بورنديا، راواندا؛
  • شرکت کنندگان شامل دانشگاه‏ها و کشورهايي که به افريقا و تمدن اسلامي در افريقا علاقه‏مندند.
  • وابستگان وزارتي و وزيران؛
  • سفيران OIC (سازمان کنفرانس اسلامي)؛
  • سران يا نمايندگان دانشگاه‏ها، آکادمي‏ها و يا اساتيد دانشگاه‏ها؛
  • نمايندگان کشورهاي اسلامي؛
  • نمايندگان انجمن‏هاي ديني؛
  • دانشجويان و عموم مردم؛
  • نمايندگان NEPAD مؤسسه احياي افريقا، اتحاديه افريقا.

    پي نوشت :

    1-.National Awqaf Foundation of South AfricaAWQAF SA
    2-براي کسب اطلاعات بيشتر به سايت مؤسسه (www.awqafsa.org.za) مراجعه شود.
    3-اين مؤسسه اهداف خود را اين‏گونه بيان کرده است: IRCICA is an international institution active in the fields of research, publishing, documentation and information. Its mandate covers multifarious themes....
    4-براي کسب اطلاعات بيشتر به سايت مؤسسه (www.ircica.org/-2k-) مراجعه شود.
    5-براي کسب اطلاعات بيشتر به سايت مؤسسه (www.uj.ac.za) مراجعه شود.

    منبع: ميراث جاويدان



  • ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    گزارشي از مسأله‏ي وقف در جمهوري متحد تانزانيا

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    تانزانيا

    در کشور تانزانيا مؤسسه و يا ارگان دولتي که مسؤوليت امور خيريه و وقف را عهده‏دار باشد وجود ندارد. لذا مؤسسات ديني از قبيل باکواتا، جماعت شيعيان خوجه، انجمن شيعيان تانزانيا، بلال مسلم، و پياز و حتي مساجد، توليت اماکن، بناها و امکانات وقفي را به عهده داشته و منابع آنها طبق نظر واقف صرف مي‏شود.
    به عنوان مثال جماعت خوجه‏ها در دارالسلام بيش از پنجاه ساختمان و بناي وقفي را در اختيار داشته که مدرسه‏ي المنتظر، مرکز تبليغ و دفتر مرکزي جماعت نمونه‏هايي از اين موقوفات قلمداد مي‏گردند.
    همان گونه که اشاره شد توليت موقوفات در تانزانيا (به جز زنگبار) به مؤسسات خيريه و عام المنفعه واگذار شده که اين مؤسسات بايستي در وزارت دادگستري در بخش ثبت شرکتها ثبت شوند. لذا تمام مؤسسات خيريه و عام‏المنفعه که در اداره‏ي ثبت شرکتها ثبت شده‏اند مي‏توانند امکانات ذيل را از دولت دريافت نمايند:
    1. تمام بناها و ساختمانهاي وقفي و خيريه (آموزشي، ديني، اجتماعي، بهداشتي) ازماليات معاف مي‏باشند.
    2. از آنجا که مالکيت زمين در تانزانيا مربوط به دولت و در اختيار شخص رئيس جمهور است، مؤسسات خيريه مي‏توانند در صورت نياز، زمين دريافت نمايند و اجاره‏ي سالانه‏ي زمين براي اين مؤسسات ارزانتر از مؤسسات تجاري مي‏باشد.
    3. واردات و صادرات مؤسسات خيريه و عام‏المنفعه براي راه‏اندازي و اداره‏ي طرح‏ها و برنامه‏هاي خود در صورت وارد نمودن هر نوع کالا از پرداخت حقوق گمرگي معاف هستند.
    4. واردات مواد غذايي، بهداشتي و غيره توسط مؤسسات مذکور که به منظور کمک به نيازمندان باشد از معافيت مالياتي برخوردار مي‏باشند.
    5. مؤسسات خيريه در صورت انجام فعاليتهاي اقتصادي در جهت توسعه‏ي برنامه‏هاي خيريه از پرداخت ماليات بر درآمد نيز معاف هستند.
    6. صدور حق اقامت براي مديران و مسؤولان خيريه نسبت به شرکتهاي تجاري و اقتصادي آسانتر است.

    زنگبار

    مسأله‏ي وقف در زنگبار و دو جزيره‏ي تابعه‏ي آن (پمبا و مافيا) با تانزانيا سرزمين اصلي متفاوت مي‏باشد.
    جزاير سه گانه‏ي زنگبار، مافيا و پمبا با توجه به حضور مسلمانان (95 درصد) بعضي قوانين اسلامي در اين مناطق رعايت مي‏شود که مسأله‏ي وقف از آن جمله است.
    اداره‏ي وقف زنگبار توليت اماکن و بناهاي وقفي را به عهده داشته و ماهيانه مبلغي بابت اجاره از مستأجرين دريافت مي‏کند.
    گفتني است بيشتر بناهاي قديمي و ساختمانهاي مسکوني زنگبار جزء موقوفات بوده و اين يکي از دلايل عمده‏ي مهاجرت و يا ترک اجباري هندي‏ها وعرب‏ها بعد از انقلاب زنگبار مي‏باشد.
    گرچه قوانين زنگبار در قبال مؤسسات همانند تانزانيا بوده ولي استقبال دولت زنگبار از حضور مؤسسات خيريه و عام‏المنفعه را نبايد از نظر دور داشت.
    منبع: ميراث جاويدان



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    مروري اجمالي بر مقررات وقف در ساير کشورها 2

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    نويسنده: سيد سجاد احمدي

    وضعيت وقف و مؤسسات خيريه در کشورهاي مختلف


    ماده 26: مسئوليت در قبال نقض قوانين ترکمنستان

    مسئوليت در قبال نقض قوانين ترکمنستاندر مورد آزادي عقايد و سازمان‏هاي ديني مسئولين، اتباع ترکمنستان و ساير اشخاص ديگر مقصر در نقض قانون ترکمنستان در مورد آزادي عقايد و سازمان‏هاي ديني طبق قوانين ترکمنستان مسئوليت دارند.

    مقررات نهايي

    ماده 27: مقررات نهايي
    مطابقت اساسنامه و ديگر اسناد تأسيس سازمان‏هاي ديني (که قبل از معتبر شدن قانون فعلي تأسيس شده است) با قانون فعلي الزامي است.
    قانون ترکمنستان در مورد آزادي عقايد و سازمان‏هاي ديني در ترکمنستان مورخ 29 ماه مي 1991 ميلادي و اضافات و ضمائم آن از زمان معتبر شدن قانون فعلي از اعتبار ساقط مي‏باشد.
    برابر نامه شماره سفارت ايران در ترکمنستان مورخ
    مصوبه شماره 7 سال 1999
    اينجانب رسما با موارد زير موافقت مي‏نمايم
    تنگکو ادريس شاه ابن‏سلطان
    صلاح الدين عبدالعزيز شاه الحاج
    رياست شوراي وقف
    (مهر دولتي)
    29 دسامبر 1999
    مصوبه‏اي به منظور فراهم آوردن مقررات مرتبط با وقف و موضوعات ديگر مرتبط با آن مجلس وقف موارد زير را به تصويب رساند.

    مقدمه

    [عنوان کاربرد زمان آغاز]
    1.(1) اين مصوبه را مي‏توان مصوبه وقف سال 1999 ناميد
    (2) اين مصوبه به مسئله وقف ميپردازد
    (3) اين مصوبه از تاريخي که اعليحضرت پادشاه معين نمايد و با ابلاغ در جرايد رسمي قابل اجراء خواهد بود

    [شرح]

    2. در اين مصوبه در صورت عدم وجود سابقه مقرر است:
    [مصوبه 89 / 2]، «مصوبه اجرايي»: اجراي مصوبه قانون اسلامي سال 1989
    «بيت المال»: به همان معناي مقرر شده آن تحت زير بخش 94 (1) اجراي مصوبه قانون مسلمانان سال 1952 بکار مي‏رود
    [مصوبه 52 / 3]، مصوبه قانون مسلمانان سال 1952 بکار مي‏رود
    «دادگاه»: دادگاه عالي شرع که تحت بخش 37 مصوبه اجرايي داير گرديده باشد
    «حکم شرع»: حکم شرع مطابق با مذهب شافعي يا يکي از مذاهب حنفي، مالکي حنبلي
    «کميسيون شوراي قوانين اسلامي»: کميسيون شوراي قوانين اسلامي که تحت زير بخش 34 (1)مصوبه اجرايي داير گرديده است.
    «استبدال»: جايگزين کردن مال وقفي با مال ديگر يا با وجه نقد با ارزش برابر يا بالاتر از آن از طريق جايگزين کردن، خريد، فروش يا هر وسيله ديگر مطابق با حکم شرع
    «مجلس»: به همان معناي اختصاص يافته به آن در مصوبه اجرايي است
    «مرضي الموت»: فوت ناشي از بيماري با توجه به داشتن شرايط زير:
    (الف) علت فوت بيماري باشد
    (ب) بيماري موجب درک مرگ در ذهن متوفي شود
    (پ) علائم خارجي از بيماري سخت وجود داشته باشد
    «موقوفه»: ملک وقفي را گويند
    «موقوف عليه»: شخصي که براي دريافت حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه محق شناخته شده باشد.
    «شخص»: شخص حقوقي يا غير حقوقي را گويند
    «اموال»: هر مال منقول يا غير منقول و هر منفعت حاصل از هر مال منقول و غير منقول هر حق، منفعت، سند، دعوي، حقوق ديني خواه در حال يا آينده يا آنچه بصورت ديگر داراي ارزش باشد مطابق حکم شرع
    «رشيد»: شخصي که دچار جنون، يا زوال عقلاني ناشي از کبر سن نباشد يا بنابر قوانين مدون ورشکسته اعلام نشده باشد.
    «صيغه»: اعلام وقف بصورت شفاهي، کتبي متفقا با اعلام يا با اشاره
    «وقف»: تخصيص هر مال که حق عمري و رقبي يا منافع آنرا بتوان براي هر منظور خير استفاده کرد که بنابر حکم شرع خواه وقف عام باشد يا وقف خاص اما اموال امانتي را شامل نخواهد شد که تحت عنوان قانون امانتداران مصوب سال 1949 تعريف شده است.

    [قانون 208]

    «وقف عام»: هر وقف که بنا بر حکم شرع براي مقاصد خير عمومي انجام شود.
    «صندوق وقف»: صندوقي که تمام وجوه نقد و اموال وقفي يا عايدات حاصل از موقوفات يا از طريق استبدال را شامل شود.
    «وقف خاص»: وقفي که بنا بر حکم شرع براي مقاصد خيريه معين انجام مي‏شود.
    «سهام وقف»: انجام وقف از طريق انتشار سهام که بعدا خريدار آنرا بعنوان وقف به مجلس اهداء مي‏نمايد

    [قانون 388]

    «واقف»: شخصي که مالي را وقف نمايد
    (2) تمام واژگان و اصطلاحات بکار رفته در اين مصوبه که در اينجا تعريف نشده‏اند اما در تفسير قوانين مصوب سال 1948 و 1967 تعريف شده‏اند به همان معنا خواهند بود که به موجب اين قوانين بترتيب به آنها اختصاص يافته و به ميزاني که مغاير با حکم شرع نباشد
    (3) به منظور اجتناب از ترديد درباره اصليت يا تفسير واژگان و اصطلاحات بکار رفته در اين مصوبه که در فهرست نخست آمده‏اند ميتوان به معادل غربي که در برابر اين واژگان و اصطلاحات آمده است رجوع کرد

    شکل گيري وقف

    3.(1) باستثناي موارد کنوني مگر بشرط تصريح، بعد از اين؛ هر شخص که به سن

    [انجام وقف ]

    هجده سالگي رسيده باشد و در کمال سلامت فکري و رواني و رشيد باشد بنا بر حکم شرع مي‏تواند اموال خود را براي هر امر خير وقف نمايد.
    (2) وقف ميتواند عام يا خاص باشد.
    (3) بنا بر حکم شرع وقف از طريق اجراي صيغه و در حضور دو شاهد انجام مي‏شود.
    4.(1) با کامل شدن تمام لوازم و شرايط، وقف فورا به جراء در خواهد آمد مگر آنکه صريحا شرط شده باشد تا وقف را فقط پس از مرگ واقف آغاز کنند.
    (2) واقف نمي‏تواند وقف باجراء درآمده را بفروش برساند يا انتقال دهد چنين مالي نمي‏تواند به هر شخصي بارث برسد
    [حق واقف در تعيين شرايط موقوف عليه ]: 5. هرگاه براي وقف؛ در حضور هر موقوف عليه که درباره حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه ذيحق دانسته شده باشد، شرايط خاصي تعيين شود شرايط با افراد زير خواهد بود:

    (الف) واقف

    (ب) کميسيون مديريت وقف با موافقت واقف
    [ثبت وقف ]6. پيرو بخش 4 تمام وقف به محض اجراء بايد به شکل و صورتي که مجلس تعيين کرده باشد به ثبت برسد.
    [وقف در حالت مرضي الموت]
    7. شخص در حالت مرضي الموت نبايد بيش از يک سوم اموال خود را براي هر شخصي مگر ذينفعان خود وقف نمايد.

    [وقف taklik]

    8.(1) هر شخصي ميتواند وقف taklik کند. چنين وقفي تنها با وقوع حادثه‏اي که واقف آنرا تعيين کرده باشد به اجراء درخواهد آمد.
    (2) در صورتيکه مقرر شده باشد تا وقف taklik پس از مرگ واقف باجراء درآيد وقف تنها به ميزان يک سوم اموال واقف معتبر خواهد بود.
    [وقف ارصاد مؤبد، مشاع يا مشترک]
    9.(1) واقف مي‏تواند تمام يا بخشي از اموال خود را وقف ارصاد، مؤبد، مشاع يا مشترک نمايد.
    (2) در اين قسمت:
    (الف) وقف «ارصاد»: وقف زمين از سوي هر شخصيت حقوقي، موسسه سازمان يا هيأت‏هاي ديگر مطابق حکم شرع

    (ب) وقف مؤبد: وقف دائمي را گويند

    (پ) وقف «مشاع»: وقف حق بر هر مالي که مالکان مشترک داشته و مشاع باشد.
    (ت) وقف «مشترک»: ادغام چنين وقف از جمله هر وقف که از طريق استبدال و سهام وقف انجام شده باشد.
    10. وقف‏هاي خاصي که پس از آغاز اجراي اين مصوبه انجام شوند کان لن يکن تلقي مي‏شوند مگر آنکه:
    (الف) اعليحضرت پادشاه با مشورت مجلس صريحا آنرا به تصويب برسانند و معتبر بدانند، يا
    (ب) واقف در حاليت مرضي الموت چنين وقفي نمايد و بعدا بواسطه همان بيماري فوت نمايد مشروط بر آنکه از طريق اجراي صيغه و در حضور دو شاهد انجام شده باشد.

    [محدوديتهاي وقف خاص]

    موقوف عليه
    11.(1) هر گاه در وقف:
    (لف) واقف از هيچ موقوف عليهي نام نبرده باشد[عدم وجود موقوف عليه]
    (ب) موقوف عليه فوت شده باشد
    (پ) تا چهار سال پس از آغاز وقف موقوف عليه پيدا نشود با اعلام مجلس در جرايد رسمي وقف بصورت وقف عام در خواهد آمد.
    (2) پيرو زير بخش (3) ميتوان وقف هر موقوف عليه را که مجلس تحت زير بخش (1) (پ) در جرايد رسمي وقف عام اعلام کرده باشد با ارائه دادخواست به دادگاه براي صدور حکم به وقف خاص برگرداند
    (3) تا پيش از صدور حکم تحت زير بخش (2) موقوف عليه نسبت به حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه هيچگونه حقي نخواهد داشت.
    12.(1) هرگاه بيش از يک موقوف عليه وجود داشته باشد و واقف نسبت سهم آنانرا از حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه مشخص نکرده باشد، بطور مساوي ميان آنان تقسيم خواهد شد.
    [تقسيم سهم حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه بطور برابر]
    (2) بخش 11 مشمول حق عمري و رقبي يا منافع هر موقوف عليه مذکور در زير بخش (1) اين بخش که موقوف عليه آن فوت شده يا بدون نياز به اعلام در جرايد رسمي پيدا نشود خواهد بود
    (3) هر گاه براي اصناف زکات بدون تعيين نسبت سهم آنان وقفي شود حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه مطابق با نسبت اصناف زکات تقسيم خواهد شد.

    بطلان وقف

    [بطلان وقف]
    13. وقفي باطل است که:
    (الف) در مورد وقف taklik، واقف پيش از فراهم شدن شرايط لازم در زمان حياتش فوت نمايد.
    (ب) براي هر نوع مقصود غير اخلاقي انجام شده باشد.
    (پ) براي هر شخصي با نيتي غير از خداوند وقف شده باشد.
    (ت) براي نفع يا مصلحت شخصي انجام شده باشد.
    (ث) با حکم شرع يا قوانين مدون مغايرت داشته باشد.
    [بطلان وقفي که در مورد برخي از ذيحقان محق دارايي‏ها انجام شود]: 14. اگر وقف تنها براي برخي از ذيحقاني انجام شود که محق دانسته شده‏اند تا از دارايي‏هاي واقف ارث ببرند آن وقف باطل است مگر آنکه رضايت تمام ذيحقان باقي مانده ديگر جلب شود.

    موقوفه

    [شرايط موقوفه]:15.(1) موقوفه مالي است که:
    (الف) در تملک واقف باشد
    (ب) ضبط نشده باشد
    (پ) مستعد بازدهي هر حق عمري و رقبي يا منفعت باشد
    (2) پيرو زير بخش (1) وقف معتبر است حتي اگر در زمان انجام وقف:
    (الف) موقوفه به لحاظ حق عمري و رقبي يا منفعت بازدهي نداشته باشد
    (ب) موقوفه همچنان در اجاره باشد
    [وقف ملک يا محصولات کشاورزي زمين اجاره شده يا به اجاره واگذار شده]: 16. واقف ميتواند هر ملکي را که مالک آن باشد از هر زميني که اجاره کرده يا باجاره واگذار نموده باشد يا هر محصول کشاورزي حاصل از ملک مذکور را وقف نمايد.
    (ت) وقف «مشترک»: ادغام چندين وقف از جمله هر وقف که از استبدال و سهام وقف انجام شده باشد.
    17.(1) مجلس ميتواند سهام وقف هر آنچه را از ملک بدست آمده يا بدست آمده به هر شخص عرضه نمايد تا شخص اين سهام خريداري شده را بعدا وقف مجلس نمايد.[سهام وقف]
    (2) هر ملک از هر نوع عايدات تحت زير بخش (1) توسعه پيدا کند وقف عام خواهد بود.
    18. واقفي که مالي را وقف عام نمايد محق است تا از حق عمري و رقبي يا منافع همان موقوفه بهره‏مند گردد.
    [حق واقف از حق عبري و رقبي يا منافع موقوفه]
    10- وقف‏هاي خاصي که پس از آغاز اجراي اين مصوبه انجام شوند کان لم يکن تلقي مي‏شوند مگر آنکه:[محدوديتهاي وقف خاص]
    (الف) اعليحضرت پادشاه با مشورت مجلس صريحا آنرا به تصويب برسانند و معتبر بدانند، يا
    (ب) واقف در حالت مرضي الموت چنين وقفي نمايد و بعدا بواسطه همان بيماري فوت نمايد مشروط بر آنکه از طريق اجراي صيغه و در حضور دو شاهد انجام شده باشد.

    استبدال و توسعه موقوفه

    19. مجلس ميتواند هر موقوفه را تحت شرايط زير استبدال نمايد:
    (الف) موقوفه را هر مرجع عمومي مطابق با مقررات قوانين مدون به تملک درآورده باشد.[اختيارات مجلس براي استبدال]
    (ب) بازده حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه مطابق خواست واقف نباشد.
    (پ) در صورتيکه کاربرد موقوفه قصد وقف را برنياورد.
    20.(1) هر موقوفه را که تمام يا بخشي از آن تخريب شده باشد ميتوان با استفاده از منابع زير مجددا قابل بهره‏برداري نمود:
    [توسعه موقوفه تخريب شده]
    (الف) درآمد يا عايدات حاصل از موقوفه خاص
    (ب) صندوق وقف يا
    (پ) بيت المال
    (2) اگر موقوفه‏اي کاملا تخريب شده باشد و با استفاده از وجوه بيت‏المال مجددا قابل بهره‏برداري شده باشد آن ملک وقف محسوب خواهد شد.

    کميسيون مديريت وقف

    21. کميسيون مديريت وقف را مجلس براي اداره و مديريت تمام امور مربوط به وقف تاسيس خواهد کرد.
    22.(1) کميسيون مديريت وقف مرکب است از:
    [تاسيس کميسيون مديرت وقف]
    (الف) رئيس که از ميان اعضاي مجلس تعيين خواهد گرديد
    [عضويت در کميسيون مديريت وقف]
    (ب) مشاور حقوقي رسمي يا نماينده او
    (پ) مفتي
    (ت) منشي مجلس
    (ث) رئيس (سازمان) زمين و معدن يا نماينده او
    (ج) چهار عضو ديگر
    (2) ثبات وقف، منشي کميسيون مديريت وقف خواهد بود
    (3) اعضاي کميسيون مديريت وقف تحت زير بخش (1) (الف) و (ج) را مجلس براي يک دوره سه ساله منصوب خواهد کرد که مي‏توانند مجددا انتصاب شوند.
    (4) مجلس ميتواند اعضاي کميسيون مديريت وقف تحت زير بخش (1) (الف) و (ج) را در هر زماني بدون ارائه هيچگونه دليلي از کار بر کنار نمايد.
    (5) عضو کميسيون مديريت وقف که تحت زير بخش (1) (الف) و (ج) منصوب شده باشد مي‏تواند با اطلاع کتبي به مجلس در هر زماني استعفاء دهد.
    [برگزاري نشستهاي کميسيون مديريت وقف]: 23.(1) اداره تمام نشستهاي کميسيون مديريت وقف بر عهده مقام رياست خواهد بود و در صورت غيبت مقام رياست، اعضاي حاضر مي‏توانند از ميان اعضاي کميسيون فردي را براي اين منظور برگزينند.
    (2) اعضاي کميسيون مديريت وقف بايد حداکثر تلاش را بعمل آورند تا در تمام تصميمات نشستها به اجماع برسند در صورت عدم اجماع احراز آراء دو سوم اکثريت اعضاي حاضر در تصميمات مورد نياز خواهد بود.
    [اختيارات کميسيون مديريت وقف]: 24. کميسيون مديريت وقف از اختيارات زير برخوردار است:
    (الف) اجراي دستورالعملها، تدابير و تصميمات اتخاذ شده مجلس در ارتباط با هر موقوفه
    (ب) نظارت، سازماندهي، مديريت و اداره موقوفه
    (پ) توسعه، بهسازي و ارتقاء موقوفه
    (ت) نظارت بر صندوق وقف؛ و
    (ث) انجام وظايف يا اعمال اختيارات ديگر که تحت اين مصوبه پيش بيني شده است يا هنگاميکه مجلس گاه به گاه دستور صادر مي‏نمايد.
    [اختيارات ديگر کميسيون مديريت وقف با موافقت مجلس.]25. کميسيون مديريت وقف مي‏تواند با موافقت مجلس و پيرو شرايط اين موافقت:
    (الف) هر موقوفه را استبدال نمايد
    (ب) موقوفه را توسعه دهد يا در آن سرمايه‏گذاري نمايد.
    [هزينه ]26. هزينه‏هايي که در نتيجه انجام وظايف و اختيارات کميسيون مديريت وقف تحت اين مصوبه ايجاد شود بايد از حساب صندوق وقف يا با تأئيد مجلس از بيت المال پرداخت گردد.
    [مقرري ]27. مقرري اعضاي کميسيون مديريت وقف را مي‏توان چنانکه مجلس معين کرده است؛ پرداخت
    [بلاتصدي ماندن پست ]: 28. پست اعضاي کميسيون مديريت وقف تحت شرايط زير بلاتصدي باقي مي‏ماند:
    (الف) عضو فوت نمايد.
    (ب) با اطلاع کتبي به مجلس استعفاء نمايد.
    29. مجلس ميتواند عضويت اعضاي منصوب شده کميسيون مديريت وقف را در موارد زير لغو نمايد:
    (الف) در صورت محکوميت به انجام قانون‏شکني جنايي يا قانون‏شکني‏هاي ديگر که مجازات آن حبس باشد.
    (ب) رفتار وي خواه در ارتباط با وظايفش بعنوان عضو کميسيون مديريت وقف يا موارد ديگر بگونه‏اي باشد که موجب بي‏اعتباري مجلس يا کميسيون مديريت وقف گردد.
    (پ) بدليل اعلام ورشکستگي يا هر دليل قادر به انجام مسئوليتهايش نباشد.
    (ت) بدون اجازه مقام رياست، سه جلسه متوالي غيبت داشته باشد.
    [انتصاب عضو جديد ]30. در صورتيکه پست هر يک از اعضاي کميسيون مديريت وقف تحت بخش 28 بلاتصدي بماند يا تحت بخش 29 لغو گردد، مجلس شخصي را مطابق با مفاد زير بخش 22 (3) به جانشيني وي منصوب مي‏نمايد.
    [شمول فهرست دوم ]31.(1) فهرست دوم؛ کميسيون مديريت وقف را شامل خواهد گرديد.
    (2) فهرست دوم؛ حسب الامر اعليحضرت پادشاه قابل اصلاح است.

    اختيارات مجلس

    [مجلس بعنوان تنها امين ]:
    32. در صورت وجود هر گونه مقررات برخلاف آنچه که در هر سند يا دادخواست براي اجراء، کنترل يا تحت تأثير قرار دادن هر گونه وقفي آمده باشد؛ مجلس تنها امين تمام‏وقف، خواه عام يا خاص، در حوزه وقف خواهد بود.
    [اختيارات مجلس براي خريد املاک ]
    33.(1) مجلس مي تواند با استفاده از وجوه نقد:
    (الف) صندوق وقف
    (ب) بيت المال
    هر ملکي را بعنوان وقف خريداري نمايد.
    (2) هر ملک خريداري شده به موجب زير بخش (1) (ب) وقف محسوب خواهد شد.
    [اختيارات مجلس در انتصاب ثبات وقف ]
    34: مجلس از ميان اعضاي خدمات عمومي دولت ثبات وقف را منصوب خواهد کرد که مسئوليت موارد زير را عهده‏دار خواهد بود:
    (الف) حفظ و نگهداري دفاتر ثبت تمام وقفها بشکل و صورتي که مجلس آنرا معين کرده است.
    (ب) حفظ و نگهداري تمام اسناد و مدارک مالکيت يا هر نوع سند ديگر مرتبط با تمام وقفها که به مجلس سپرده شده باشد.
    [ اختيارات مجلس در ارائه دستورالعملها ]
    35. مجلس ميتواند گاه به گاه براي کميسيون مديريت وقف در زمينه اجراي اختيارات و وظايفش دستورالعملهاي کلي صادر نمايد و کميسيون مديريت وقف بايد با آن دستور العملها موافقت نمايد.
    [اختيارات ديگر مجلس در مورد کميسيون مديريت وقف ]
    36.: مجلس ميتواند بدون لطمه زدن به اختيارات خود تحت اين مصوبه:
    (الف) بر نحوه فعاليتها و مديريت کميسيون مديرت وقف نظارت کند
    (ب) به حسابها و دفاتري رسيدگي کند که کميسيون مديريت وقف حفظ و نگهداري مي‏نمايد.
    (پ) بر کميسيون مديريت وقف به منظور تجهيز آن با هر گونه گزارش يا صورت مجلس که مناسب تشخيص دهد نظارت نمايد
    [حق مجلس در زمينه حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه وقف خاص ]
    37. مجلس محق است تا هر حق عمري و رقبي يا منافع وقف خاص را به منظور تسويه تمام هزينه‏هاي لازم يا ضمني آن براي اداره وقف مورد استفاده قرار دهد.
    [حق عمري و رقبي يا منافع حاصل از وقف خاص ]
    38. (1):باستثناي شرايطي که با حکم شرع مغايرند، تمام حق عمري و رقبي يا منافع وقف خاص بايد مطابق با شرايط تعيين شده واقف مورد استفاده قرار گيرند.
    (2) حق عمري و رقبي يا منافع حاصل از وقف خاص و عام بايد به صندوق وقف پرداخت شود و جزيي از آن باشد.
    (3) هر گاه بدليل سپري شدن زمان يا تغيير شرايط، اجراي دقيق شرايط هر وقف مطابق خواست واقف داراي منفعت نباشد، مجلس طرحي را براي استفاده حق عمري و رقبي يا منافع متأثر از آن بصورتي آماده خواهد کرد که تا حد ممکن هر چه بيشتر مشابه با خواست واقف باشد و مطابق با همان مورد استفاده قرار گيرد:
    مشروط بر آنکه مجلس بتواند دستور دهد چنين حق عمري و رقبي يا منافعي و از بخشي از آن بايد به صندوق وقف افزوده شود.
    (4) هر گاه شرايط هر وقف بگونه‏اي باشد که هيچ يک از شيوه‏هاي کاربرد اموال يعني حق عمري و رقبي يا منافع مشخص نباشد، يا نحوه کاربرد آن مبهم باشد مجلس ميتواند دستور دهد تا چنين اموالي، حق عمري و رقبي يا منافع و از بخشي از آن به صندوق وقف افزوده شود.
    [تاسيس صندوق وقف ]
    39.(1) مجلس مي‏تواند صندوقي بنام صندوق وقف تأسيس نمايد
    (2) اين صندوق شامل تمام وجوه نقد و اموال وقفي يا هر حق عمري و رقبي يا منافع حاصل از موقوفه يا از طريق استبدال خواهد بود.
    [اختيارات مجلس براي مطالبه مال الاجاره يا بهاء و غيره ]
    40.(1) مجلس مي‏تواند مال الاجاره يا بهاء هر حق عمري و رقبي يا منافعي را مطالبه نمايد.که هر شخص از موقوفه‏اي که درباره آن محق نيست بدست آورده باشد.
    (2) براي تأمين مقصود زير بخش (1) مجلس ميتواند ارزش هر حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه را مشخص نمايد.
    (3) در صورتيکه مطالبه مورد اشاره تحت زير بخش (1) پرداخت نشده باشد آنرا مي‏تواند بدهي فرض کرد که مجلس ميتواند مطالبه نمايد.
    41.[بکارگيري کارمندان و مستخدمان ]: مجلس مي‏تواند مستخدمان و کارمندان مورد نياز را براي بهره‏برداري از اين مصوبه بکار گيرد.

    مقررات عمومي

    42.[اعتبار اقدامات و روندها]هيچيک از اقدامات صورت گرفته يا روندهاي اتخاذ شده تحت اين مصوبه را نمي‏توان بر مبناي موارد زير مورد ترديد قرار داد:
    (الف) وجود پست بلاتصدي در عضويت يا هر گونه کاستي در تشکيلات کميسيون مديريت وقف
    (ب) هر گونه فروگذاري، کاستي يا عدم توافق که منافع موردي را تحت تأثير قرار ندهد.
    43.[تعيين موقوفه بودن يا نبودن ]: هر فرد ميتواند با ارائه درخواست به دادگاه تقاضا نمايد تا وقفي بودن يا نبودن ملکي مشخص شود.
    44.[تفسير اسناد ]: هر گاه بنابر رأي مجلس مصداق يا نيت هر گونه سند يا اظهار نامه که هر گونه وقف را اجراء يا بر آن اثر مي‏گذارد مبهم يا نامعلوم باشد، مجلس ميتواند سند يا اظهارنامه مذکور را براي اخذ تصميم راجع به مصداق يا نيت آن به دادگاه ارجاع دهد و بايد مطابق حکم صادره از سوي دادگاه اقدام نمايد.
    45.[تجاوز به زمين وقفي ]: (1) هر شخص که بدون اجازه مجلس:
    (الف) در هر زمين وقفي ساختمان يا عمارتي را بنا يا تصرف کند.
    (ب) در زمين وقفي يا قسمتي از آن زراعت، حصار کشي، حفاري کند يا آنرا شخم يا تسطيح نمايد.
    (پ) هر گونه محصولي را از زمين وقفي ببرد، بچيند يا برداشت نمايد متخلف است و در صورت محکوميت مشمول پرداخت جريمه حداکثر به ميزان پنج هزار رينگيت يا حبس حداکثر به ميزان سه سال يا هر دو خواهد گرديد. در صورت ارتکاب تخلف بيشتر جريمه وي روزانه حداکثر به ميزان پانصد رينگيت طي ايامي خواهد بود که تخلف وي ادامه داشته باشد.
    (2) کسيکه در زمين وقفي ساختمان يا عمارتي را بنا يا احداث نمايد، در صورت دستور مجلس بايد با هزينه شخصي خود تمام ساختمانها و موانع احداثي را تخريب و برطرف نمايد.
    (3) هرگاه شخص مذکور در زير بخش (2) در انجام دستورالعملهاي مجلس مذکور در اين زير بخش قصور ورزد، مجلس ميتواند موجبات تخريب و برطرف نمودن تمام ساختمانها و موانع احداثي را در زمينهاي وقفي فراهم آورد و هزينه‏هاي لازم را از چنين شخصي مطالبه نمايد.
    46.[حکم شرع ]: (1) هر گونه مقررات يا تفسير آن در اين مصوبه که با حکم شرع مغايرت داشته باشد به ميزان مغايرتش باطل خواهد بود.
    20) درصورت وجود ابهام يا مسئله‏اي که در اين مصوبه صريحا پيش بيني نشده باشد، دادگاه بايد به حکم شرع متوسل شود.
    47.[اختيارات براي وضع مقررات ]:
    مجلس ميتواند از طريق ابلاغ در جرايد رسمي براي اجراي اين مصوبه و به طور اخص اما بدون لطمه زدن به عموميت آنچه بيشتر گفته شد مقرراتي وضع نمايد. چنين مقرراتي مي‏توانند براي پيش بيني موارد زير باشند
    (الف) رويه‏هاي مالي
    (ب) حق الزحمه‏ها و پرداختها
    (پ) تعيين فرمهاي مورد استفاده از حيث هر گونه تصويب نامه يا آنچه که در اين مصوبه دنبال شود.
    (ت) تهيه و ترتيب سهام وقف
    (ث) مديريت حق عمري و رقبي يا منافع وقف و
    (ج) موضوعات لازم ديگر براي اجراي مقررات اين مصوبه
    48.[تحول موقوفه ]: (1) مجلس بايد تمام مراحل لازم را به محض قابليت اجراء به منظور تحويل گرفتن وقفي که تحت اين مصوبه باجراء درمي‏آيد طي نمايد.
    (2) هر حق عمري و رقبي يا منافع حاصل از موقوفه از تاريخ آغاز وقف بايد به مجلس واگذار گردد و مجلس ميتواند هر حق عمري و رقبي يا منافع موقوفه را پيش از ثبت وقف از هر شخصي مطالبه نمايد.
    (3) تمام موقوفات وقفي، پيش از آغاز اجراي اين مصوبه بايد بدون هر گونه سند انتقال، واگذاري يا حواله هرآنچه که باشد و در مورد تمام اموال غير منقول به مجرد ثبت تحت مقررات قانون ملي املاک بدينوسيله و به ميزاني که هر مال به موجب اين قانون از آن تأثير پذيرد به مجلس واگذار گردد.
    (4) مجلس بايد تمام مراحل لازم را به منظور تحويل گرفتن مالي که در هر مورد ديگر بجز وقف وجود داشته باشد براي مقاصد مشابه طي نمايد.
    49.[رجوع به کميسيون مشورتي قانون اسلامي ]: مجلس براي اتخاذ تصميم در زمينه توسعه هر موقوفه در صورت وجود هر مسئله مناقشه آميز يا مغشوش در حاشيه حکم شرع بايد به کميسيون مشورتي اسلامي رجوع نمايد.
    50.[اصلاحيه اجراي مصوبه قانون اسلامي سال 1952]: با اجراي اين مصوبه، بخشهاي 94 تا 100 (بخش چهارم) اجراي مصوبه سال 1952 قانون اسلامي مرتبط با وقف متوقف ميشود.
    مصوبه وقف سال 1999

    فهرست اول

    (زير بخش (2) و (3))
    صورت لغات و اصطلاحات عربي متن
    اموال البدل Amwalul-badal
    حکم شرع Hukum syarak
    استبدال Istibdal
    اطلاق itlak
    مرضي الموت Maradal-maut
    موقوف عليه Mawquf-alaih
    مؤبد muabbad
    رشيد rasyid
    صيغه sighah
    وقف ارصاد Wakaf irsod
    وقف خاص Wakaf khas
    وقف مشاع Wakaf musyak
    وقف مشترک Wakaf musy tarak
    واقف waqif
    فهرست دوم
    (بخش 31)

    کميسيون مديريت وقف

    1.[نشستهاي کميسيون مديريت وقف ]
    (1) نشستهاي کميسيون مديريت وقف بايد حداقل چهار بار در سال برگزار گردد.
    (2) حد نصاب براي رسميت نشستهاي کميسيون مديريت وقف حضور پنج نفر از اعضاء است.
    (3) پيرو مقررات ديگر اين مصوبه، کميسيون مديريت وقف بايد رويه کاري خود را تعيين نمايد.
    2.[حضور افراد غير عضو ]
    کميسيون مديريت وقف ميتواند هر شخص (غير عضو کميسيون) را براي حضور در هر يک از نشستها يا شورهاي کميسيون مديريت وقف به منظور مشاوره درباره هر موضوع مورد بحث دعوت نمايد. اما هر شخص که بدينصورت در جلسات حاضر گردد به هيچ عنوان حق رأي نخواهد داشت.
    3.[افشاء منفعت ]: عضو کميسيون مديريت وقف که خود يا خويشان يا شرکايش مستقيم يا غير مستقيم منفعتي داشته باشند که بدليل آن منفعت کميسيون مديريت وقف عقد قراردادي را پيشنهاد نمايد يا در هر موضوع که مورد بحث کميسيون مديريت وقف قرار داشته باشد بايد براي کميسيون مديريت وقف حقيقت منفعت خود و ماهيت مربوط به آنرا افشاء نمايد. و مطالب افشاء شده بايد در صورتجلسات مربوط به قرارداد يا موضوع (مورد بحث) کميسيون مديريت وقف ضبط شود.
    4.[ارائه گزارش کميسيون مديريت وقف ]: کميسيون مديريت وقف بايد ساليانه گزارش وقف سال گذشته را تا پيش از 30 آوريل سال بعد، به مجلس ارائه نمايد.
    5.[صورتجلسات ]: (1) کميسيون مديريت وقف بايد صورتجلسات تمام نشستهاي خود را به شکل و صورت مناسب حفظ و نگهداري نمايد.
    (2) هر صورتجلسه نشستهاي کميسيون مديريت وقف، در صورت امضاء حسب وظيفه، به استناد تمام خلاصه مذاکرات قانوني و بدون نياز به ارائه مدارک بيشتر قابل قبول خواهد بود و هر نشست کميسيون به لحاظ خلاصه مذاکراتي که صورتجلسات بدينصورت از روي آن تنظيم شده باشند فرض مي‏شود که حسب المقرر تشکيل و برگزار شده است و تمام اعضاي آن حسب وظيفه داراي شرايط لازم براي اقدام بوده‏اند.
    مصوب 24 دسامبر 1999
    آسماوار بن سمت - منشي هيئت مقننه
    مصوبه وقف سال 1999
    اجراي وقف (فرم‏هاي وقف)
    مقررات سال 2001
    مصوبه 99 / 47: مجلس با استفاده از اختيارات تفويض شده بخش 47 مصوبه سال 1999 وقف مقررات زير را وضع مي‏نمايد:
    1. اين مقررات را مي‏تواند اجراي مقررات وقف سال 2001 (فرمهاي وقف) نامگذاري کرد.

    فرم‏ها

    2. فرم‏هاي تعيين شده در فهرست اول اين مقررات براي تمام تقاضاهاي وقف تحت اين مصوبه مورد استفاده قرار خواهند گرفت.
    عدم انطباق
    3. عدم انطباق با هر يک از شرايط فرم‏ها موجب رد تقاضانامه وقف نخواهد گرديد اما ثبات وقف ميتواند متقاضي را براي اصلاح يا تصحيح اينگونه فرم‏ها راهنمايي نمايد تا هر شرايطي را که مناسب تشخصيص دهد، تعيين کند.

    منبع: ميراث جاويدان



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    وقف در ترکيه

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    پيشينه وقف در ترکيه

    چنان‏که مي‏دانيم، وقف يکي از مؤسسات بنيادين فرهنگ و تمدن اسلامي به‏شمار مي‏آيد. به موجب تأکيدي که پيامبر گرامي اسلام(ص) و ائمه معصومين داشته‏اند، از ابتداي گسترش اسلام، بسياري از مؤمنين و متشرعين براي آنکه به‏قول سعدي «برگ عيشي به‏گور خويش» فرستاده باشند، سعي مي‏نمودند بخشي از امکانات مالي خود را وقف امور خيريه نمايند.
    وقف در دوران قبل از اسلام نيز سابقه داشته است. «چنان‏که وقتي حضرت ابراهيم و پسرش اسماعيل از ساختن کعبه فارغ شدند، دست به‏دعا برداشتند و گفتند: پروردگارا اين عمل را از ما بپذير که تو به اسرار همه آگاهي»(1). به اين‏ترتيب مشخص مي‏شود که بنياد فرهنگي وقف در ادوار پيشين نيز بخشي از فرهنگ الهي بوده است که انبياء عظام آن را تبليغ مي‏کرده‏اند.
    در دوران اسلامي شاهد گسترش اين اقدام خير و خداپسندانه هستيم. اصله‏هاي خرمايي که اميرالمؤمنين(ع) به‏دست خود غرس مي‏نمود و چاه‏هاي آبي که پس از رسانيدن به‏مرحله بهره‏برداري «سبيل» مي‏فرمود، واگذاري باغهاي فدک (که ملک خالصه حضرت رسول‏اکرم(ص) بود) به ائمه معصومين به عنوان پشتوانه اقتصادي نظام اسلامي، تبليغ گسترده‏اي که در همه ادوار تاريخ اسلام به دست خلفا و حکمرانان اموي، عباسي، عثماني و... براي اوقاف صورت مي‏گرفته است، همه نشان‏دهنده اهميت وقف و امکان بهره‏برداري گسترده از اين بنياد اقتصادي ـ فرهنگي در اسلام است.
    در ترکيه نيز چنين بوده است، خصوصا در روزگاري که قسطنطنيه فتح شد و مرکزيت خلافت اسلامي را عثمانيان به اين سامان منتقل کردند و در طول چند قرن ادامه حکومت عثمانيان، همّ پادشاهان عثماني مصروف اين امر گرديده است. در دوران عثماني کليه خدمات فرهنگي اجتماعي در حوزه مديريت اوقاف بوده (2)و 50 درصد آثار خطي موجود در کتابخانه‏هاي ترکيه را اوقاف تهيه و گردآوري کرده است(3).
    هم‏اکنون در آرشيو اوقاف ترکيه 26798 سند وقف‏نامه نگهداري مي‏شود. اين آثار گرانبها در 21184 دفتـر ثبت شده‏انـد. از ايـن رقـم 24853 نسخـه به خـط عثمانـي و 1945 نسخه به خط عربي ثبـت شده‏انـد(4).اين وقف‏نامـه‏ها از بهتريـن نمونـه‏هاي هنـر خط و تذهيب به‏شمار مي‏رود(5).

    وقف در ترکيه امروز

    به دنبال تحولات گسترده‏اي که در خلال جنگهاي جهاني اول و دوم پيش آمد و منجر به اضمحلال کامل امپراتوري عثماني و روي کارآمدن جمهوري لائيک به دست آتاترک شد، در همه شؤون فرهنگي، اجتماعي ترکيه تغييرات بنيادي صورت پذيرفت. از جمله اين تغييرات دگرگون شدن فرهنگ وقف در ترکيه بود. در نظام جديد حکومتي ترکيه، کليه خدمات فرهنگي، اجتماعي از مديريت اوقاف منفک و به وزارت آموزش ملي واگذار شد. بعدها وزارت فرهنگ نيز بخشي ديگر از ميراث فرهنگي وقف؛ نظير کتابخانه‏ها و موزه‏ها را تصاحب کرد تا آنجا که اوقاف عملاً به‏صورت يک سازمان خيريه درآمد.
    نظام لائيک به تدريج سعي نمود، تعريف جديدي از وقف ارائه کند. توصيف جديد عبارت بود از کارهاي عام‏المنفعه‏اي که ترکها انجام مي‏داده‏اند و اکنون نيز ادامه دارد. به موجب اين تعريف خطبه شرعي وقف ديگر موضوعيت نداشت و اصولاً اقدام به نيکوکاري اجتماعي، فرهنگي تنها با ثبت يک سند که منطبق بر ماده 903 قانون جديد وقف بود، تحقق مي‏يافت. نقل بخشهايي از سخنراني آقاي «اندر اوا» وزير مشاور دولت ترکيه در سال 1978 به روشن‏تر شدن موضوع کمک مي‏کند:
    «نگاهي به اوقاف HITITLAR (اجداد اوليه ترکان) در سال 1280 قبل از ميلاد نشان مي‏دهد که ترکها چقدر به اوقاف اهميت مي‏داده‏اند. آنها بيمارستان داشتند و به يکديگر کمک مي‏کردند. فهرست اوقاف ترکهاي اويغور که روي يک پارچه نوشته شده است و ما الان آن را در آرشيو اداره اوقاف نگهداري مي‏کنيم نيز بيانگر اهميت موضوع از نظر ترکها بوده است.» (6).
    آندر اوا با تبديل وقف از يک مسأله اسلامي و شرعي به يک پديده ملي و نيکوکارانه، آن را به دو بخش قبل از اسلام و بعد از اسلام تقسيم مي‏کند. محور اصلي سخنراني نامبرده عبارت است از يک نوع برداشت لائيک از پديده وقف و اوقاف... اما مردم ترک که مسلمان هستند و به هر قيمت پايبندي به مسائل و احکام شرعي را در دلهايشان حفظ نموده‏اند، به‏تدريج از وقف فاصله مي‏گيرند و ايجاد وقف‏هاي جديد، که بيشتر ماهيت سياسي و فرهنگي و متفاوت با وقفهاي پيشين دارد، جايگزين وقفنامه‏هاي شرعي مي‏گردد: «بعد از تصويب ماده 903 اوقاف در سال 1978 در ترکيه 494 مورد وقف جديد تأسيس شده است.»(7).
    به دنبال تغييراتي که در قانون وقف پديد آمد، ايجاد مؤسسه وقف تعريف حقوقي جديدي پيدا کرد و آن عبارت بود از «تأسيس يک مؤسسه عام‏المنفعه که به‏دست فرد يا سازمان يا جمعيتي به منظور اقدام به امورخيريه و تعاون اجتماعي صورت مي‏پذيرد»(8). اين مؤسسه از مزاياي قانوني بي‏شماري ـ از جمله معافيت از پرداخت ماليات ـ برخوردار است(9).
    چنان‏که آمد، وقفهاي دوران جديد (جمهوريت) 494 مورد هستند. اين مؤسسات که در دوران جمهوريت ترکيه تأسيس شده‏اند، اکثرا اهداف خاص فرهنگي اجتماعي را دنبال مي‏کنند.
    اسامي چند سازمان وقف جديدالتأسيس در دوران جمهوريت در جدول شماره 1 آمده است.
    همه 494 فقره وقف دوران جمهوريت تماما داراي عناويني نظير آنچه در جدول آمده نيستند، عناويني نظير کمک به تعمير مسجد، کمک به تشکيلات ديانت، کمک به نابينايان و... نيز در فهرست اين سازمانها ديده مي‏شود، که به دليل نزديک بودن اين عناوين با اهداف وقف اسلامي از ذکر آنها صرف‏نظر گرديده است. در اينجا قصد ما نماياندن آن مواردي بوده است که زيرعنوان وقف اهداف ديگري را تعقيب مي‏نمايند.
    در دوران حکومت 550 ساله عثمانيان که داعيه خلافت اسلامي داشتند و عملاً با تمسّک به احکام شرعي شيخ‏الاسلام‏ها مردم را متقاعد به پذيرش حکومت مي‏نمودند، اوقاف از رشد بي‏نظيري برخوردار گرديد. تا آنجا که امور فرهنگي؛ نظير کتابت قرآن مجيد، گردآوري کتب و تشکيل کتابخانه و بعدها که صنعت چاپ به ترکيه رسيد، چاپ انواع کتب و نشريات و تشکيل مجامع فرهنگي ـ اسلامي از جمله فعاليتهاي اوقاف به‏شمار مي‏رفت. در دوران جمهوريت با همه محدوديتها و تغيير اهدافي که براي اوقاف قائل گرديده‏اند باز هم آثار ارجمندي از تمدن اسلامي و فعاليتهاي فرهنگي اوقاف به جاي مانده است که به پاره‏اي از آنها اشاره مي‏شود:

    فعاليتهاي فرهنگي اوقاف در ترکيه

    1ـ سه کتابخانه تاريخي و با اهميت ترکيه با مخازن حاوي دههاهزار جلد کتاب ارزشمند خطي و چاپي هم‏اکنون تحت مديريت اوقاف هستند، اين سه کتابخانه عبارت‏اند از:
    ـ کتابخانه سليمانيه در استانبول.
    ـ کتابخانه ابراهيم حقي در استانبول.
    ـ کتابخانه نجيب پاشا در تيره.
    هزاران نسخه آثار خطي بي‏نظير از جمله محتويات اين کتابخانه‏ها هستند.
    2ـ به ادعاي نشريه مديريت وقف در ترکيه 90 درصد آثار خطي کتابخانه‏هاي ترکيه در دوره‏اي گردآوري شده‏اند که امور فرهنگي تحت مديريت اوقاف بوده است.
    3ـ موزه‏هايي که هم‏اکنون تحت مديريت اوقاف اداره مي‏شوند:
    ـ موزه قالي سلطان احمد (استانبول)
    ـ موزه آثار خطي تمدن ترک ـ اسلام (استانبول)
    ـ موزه هنرهاي اسلامي فاتح (استانبول)
    ـ موزه آثار عرفاني مولانا (قونيه)
    4ـ هم‏اکنون انتشارات اين سازمان 38 نوع نشريه طبع و توزيع مي‏کند.
    5 ـ مجموعه عظيم فرهنگي مولانا در قونيه، شامل مسجد، موزه و کتابخانه، تحت سرپرستي اوقاف ترکيه قرار دارد. همين‏طور کتابخانه ابراهيم پاشا در قونيه را اوقاف اداره مي‏کند.
    6 ـ حفظ آثار باستاني ـ تزئين و مرمت ساختمانهاي قديمي از وظايف اداره اوقاف است خصوصا آثار دوره سلجوقي و عثماني و دوره‏هاي مختلف تاريخ ترکيه.
    7ـ همين‏طور حفظ آثار هنري دوره‏هاي مختلف تاريخ به عنوان يادگار اجداد ملت ترک از جمله وظايف اوقاف است.
    8 ـ هزينه سالانه بازسازي اين آثار 220 ميليون لير ترک است.
    9ـ از جمله فعاليتهاي فرهنگي اوقاف، ساختن خوابگاههاي دانش‏آموزي و دانشجويي است. هم‏اکنون 5 خوابگاه دانشجوئي و 51 خوابگاه دوره متوسطه براي دانش‏آموزان وجود دارد که در اين خوابگاهها سه وعده غذا به دانشجويان و دانش‏آموزان مستمند داده مي‏شود. اين محصلين تا دوره فارغ‏التحصيلي از کمکهاي اوقاف بهره‏مند خواهند شد.
    10ـ از ديگر فعاليتهاي اوقاف ترکيه کمک به ساختن مساجد است. از سال 1975 به بعد کلاً 17570 باب مسجد در روستاها و 2291 باب مسجد در شهرها، به کمک اوقاف ساخته شده است.
    11ـ علاوه بر اين فعاليتها، اوقاف ترکيه به افراد مستمند، نابينايان و ايتام کمک اجتماعي مي‏کند که از موضوع اين گزارش خارج مي‏باشد.
    12ـ از جمله فعاليتهاي گسترده سازمانهاي تحت پوشش اوقاف ترکيه فعاليتهاي فرهنگي دو بانک وابسته به اوقاف است که به‏دليل تنوع و گستردگي اين فعاليتها جداگانه شرح داده خواهند شد.

    بانک اوقاف (VAKIFLAR BANKASI)

    اين بانک متعلق به مديريت اوقاف ترکيه است و سابقه‏اي ديرينه دارد.
    ـ کتابخانه اوقاف در منطقه اولوکس آنکارا نشان مي‏دهد که فعاليت اين بانک در مقوله‏هاي فرهنگي نظير انتشارات گسترده است.
    ـ اين بانک با همکاري سفارتخانه‏هاي خارجي فعاليتهاي فرهنگي نظير برگزاري سمينارها ـ نمايشگاهها و امثال آن را توسعه مي‏دهد.
    ـ اين بانک در آنکارا 3 نمايشگاه و در شهرهاي استانبول، ازمير، بورسا و آدانا نيز نمايشگاههايي را داير کرده است.
    ـ اين بانک به‏طور متوسط هرماه يک کنسرت برگزار مي‏کند و به‏طور متوسط در ماه دو نمايشگاه هنري دارد.
    ـ گروه تئاتر ويژه کودکان در زمينه نمايش و اجرا، هر شنبه فعال مي‏باشد.
    ـ در زمينه ساخت فيلم، اين بانک سرمايه‏گذاري عظيمـي کرده اسـت؛ از جملـه تهيه يک مجموعه تلويزيوني بلند که در ماه رمضان 1990 با موضوع بررسي وضع بناها و آثار دوره عثماني در سرزمين‏هاي اسلامي پخش شد.
    ـ يکي ديگر از فعاليتهاي فرهنگي اين بانک، همکاري گسترده در برگزاري مراسم سالگرد مولانا در قونيه است. اين مراسم که هر ساله به مدت 10 روز برگزار مي‏گردد شامل اجراي سماع صوفيانه و کنسرت موسيقي عرفاني است که براي عموم اجرا مي‏گردد.
    ـ اين بانک همه‏ساله مسابقه بزرگي تحت عنوان «انتخاب معلم نمونه سال» برگزار مي‏کند. طي اين مراسم از ميان معلمين شاغل و بازنشسته هر استان (71 استان) ترکيه يک معلم نمونه انتخاب مي‏شود و جوايز ارزنده‏اي نيز به آنان اهدا مي‏گردد.

    بانک املاک (EMLAK BANKASI)

    ايـن بانک متعلق به اوقـاف ترکيه است. نام قبلي آن بانک «املاک و ايتام» بوده است و ريشه در دوره عثماني دارد.

    شرح فعاليتهاي فرهنگي بانک املاک

    ـ به موجـب اساسنامه، ايـن بانک خود را موظف مي‏داند که از ميراث فرهنگي و آثار باقيمانده از تمدن دوره‏هاي پيشين حفاظت نمايد. در اين زمينه ترميم، بازسازي و نوسازي آثار دوران عثماني، سلجوقي و دوره‏هاي قبل از اسلام را از وظايف فرهنگي و تاريخي خود مي‏داند.
    ـ کتابخانه اصلي اين بانک در استانبول داراي هزاران نسخه کتاب است و رقم قابل توجهي از کتب آن را نسخ خطي و آثار دوره چاپ سنگي (به خط عثماني) تشکيل مي‏دهد.
    ـ اين بانک نشريه‏اي به نام «کودکان املاک» منتشر مي‏کند که به صورت مجاني توزيع مي‏شود.
    ـ اين بانک در زمينه احياي فرهنگي قومي (فولکور) جزوات و کتابچه‏هايي را منتشر مي‏سازد.
    تهيه مي‏کند.
    رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران ـ ترکيه

    پي نوشت :

    1- سوره بقره، آيه 127.
    2- نشريه مديريت اوقاف ترکيه.
    3- همان.
    4- از سخنراني شنرييلماز، معاون اوقاف، به سال 1978، نقل از کتاب وقف ترکيه.
    5- همان.
    6- سخنراني اندر اوا وزير مشاور در مجلس ترکيه 1978.
    7- سخنراني شنرييلماز معاون مديريت اوقاف ـ نشريه مديريت وقف.
    8- قانون تأسيس وقف در ترکيه.
    9- همان.

    منبع: ميراث جاويدان



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    مروري اجمالي بر مقررات وقف در ساير کشورها 1

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    نويسنده: سيد سجاد احمدي

    وضعيت وقف و مؤسسات خيريه در کشورهاي مختلف


    بر اساس بررسي‏هاي انجام شده و مطالعاتي که صورت گرفته و استعلامهايي که از طريق سفارتخانه‏ها بعمل آمده است وضعيت وقف و مؤسسات خيريه همچنين شيوه حمايت دولت از اين نهاد در کشورهاي مختلف به شرح ذيل مي‏باشد.

    کويت

    1- شهرداري و وزارت اوقاف در کويت زمين مجاني در اختيار افراد خير و نيکوکار مي‏گذارد ولي اين افراد به دلخواه خود نمي‏توانند هر کجا که مايلند ساختمان وقفي خود را بنا نمايند بلکه بايد طرح خود را براي (مثلا احداث مدرسه يا بيمارستان و...) را به وزارت اوقاف ارائه نمايند سپس در ليست نوبت مي‏روند و چنانچه جائي از شهر نياز به احداث بيمارستان يا مدرسه يا هر چيز عام المنفعه وقفي وجود داشته باشد وزارت اوقاف آن را به فرد نيکوکار اعلام مي‏کند و باني در آن منطقه با هزينه شخصي خود اقدام به بنا مي‏کند اما انتخاب اسم براي آن ساختمان بعهده خود باني ميباشد.
    2- در کويت از هيچ چيزي ماليات يا عوارض شهري گرفته نمي‏شود و اين وضع مؤسسات و مراکز خيريه نيز منطبق است و از پرداخت ماليات و عوارض معاف مي‏باشند.
    3- در کويت خارجياني که اقدام به احداث مراکز عام المنفعه مي‏کنند بعنوان تقدير از خدمات آنها تابعيت کويتي داده مي‏شود.
    4- اتباع کويت بويژه شيعيان اين کشور قبلا در ايران اقدام به احداث هتل و بيمارستان و... مي‏کرده‏اند و هزينه‏هاي اين پروژه‏ها را از طريق ارسال حوالجات تأمين ميکرده‏اند اما از هنگام حادثه 11 سپتامبر و مبارزه آمريکا با به اصطلاح تروريسم و کنترل شديد صندوقهاي خيريه در منطقه خليج فارس احداث پروژه‏هاي خيريه به مقدار زيادي در کشورهاي ديگر از جمله ايران کاهش يافته است.
    برابر نامه شماره سفارت ايران در کويت 335732 مورخ 22 / 1 / 84

    اردن هاشمي

    1- قانون ماليات بر درآمد تعديل شده شماره (57) سال 1985:
    الف - درآمد مؤسسه‏هاي ديني، خيريه، فرهنگي، آموزشي، ورزشي و يا بهداشتي که عنوان عمومي و غير سودآور داشته باشد، از شمول قانون ماليات بر درآمد به طور صددرصد معاف است.
    ب - کليه اشخاص مجازند که آبونمان و کمکهاي قابل پرداخت در کشور را که قيد شخصي نداشته و با مقاصد ديني، خيريه و يا انساني انجام مي‏گيرد از شمول ماليات بر درآمد معاف کنند.
    2- قانون ماليات فروش شماره (9) سال 1994 و تعديلات آن:
    مساجد، کليساها، مراکز ايتام و سالمندان، کلوپهاي ورزشي و فرهنگي از ماليات فروش معاف هستند.
    3- قانون اوقاف و امور و مقدسات اسلامي شماره (32) سال 2001:
    کليه اوقاف خيريه اسلامي و معاملات مربوط به آن از ماليات و حق ثبت و تمبر معاف است مگر:
    الف - ماليات و حق ثبت و تمبر مربوط به ساختمانهايي است که بر زمينهاي وقفي توسط ديگران به هنگام اجاره و در مدت آن دريافت مي‏شود.
    ب - ساختمانهايي که نيکوکاران آن را وقف کارهاي خيريه کنند و خود براي مدت محدود از آن استفاده کنند تابع مقررات مالياتي مي‏شوند.
    4- قانون حق ثبت زمينها شماره (26) سال 1958:
    اوقاف اسلامي عام که توسط اداره عمومي اوقاف اداره مي‏شوند، از شمول حق الثبت معامله‏هاي ثبت زمين معاف هستند هيئت دولت نيز مي‏تواند جمعيتها و اوقاف خيريه را از حق الثبت زمين معاف نمايد.
    همچنين قانونهاي مالکان و مستأجران اعيان وقفي و نيز قانون اوقاف و امور مقدسات اسلامي حاوي بندهايي ديگر جهت حمايت از اشخاصي است که علاقه به مشارکت در امور وقف و امور خيريه دارند در اين زمينه هم مي‏توان جهت دريافت آن متنها به سايت قوانين اردن WWW.job.gov.jo مراجعه نمود.
    برابر نامه شماره سفارت ايران در اردن هاشمي

    تاجيکستان

    مؤسسات خيريه و عام المنفعه يا بناها و اراضي وقفي بر اساس مصوبه مجلس جمهوري تاجيکستان از پرداخت ماليات و عوارض شهري معاف مي‏باشند. ضمنا به آگاهي مي‏رساند مرکز رسمي ثبت شده تحت عنوان اوقاف در جمهوري تاجيکستان وجود ندارد ولي افرادي که قصد وقف املاک يا دارايي‏هاي خود را دارند، اين املاک و دارائيها را به مرکز اسلامي جمهوري تاجيکستان واگذار مي‏نمايند و تحت نظارت اين مرکز قرار مي‏گيرد و در امور خيريه به مصرف مي‏رسد که اين مراکز از پرداخت ماليات معاف مي‏باشند.
    ضمنا بسياري از مراکز خيريه و عام المنفعه نيز تحت نظارت و مالکيت دولت قرار دارند و يا بصورت خصوصي و با کمک سازمانهاي خارجي به مردم کم بضاعت کمک مي‏رسانند.
    برابر نامه شماره سفارت ايران در تاجيکستان 1816 / 220 مورخ 21 / 5 / 84

    قطر

    1- ساختمان يا ملکي که براي وقف در اختيار وزارت اوقاف قرار مي‏گيرد، اين وزارتخانه پس از ثبت متصدي آن مي‏شود و چنانچه قابل اجاره باشد، ده درصد از اجاره آن را براي تعميرات در نظر مي‏گيرد و چهاردرصد آن را براي هزينه استهلاک پيش‏بيني مي‏نمايد سپس مابقي اجاره‏بها را براي امور خيريه متفرقه و ايتام به مصرف مي‏رساند.
    2- چنانچه اماکن يا مستقلاتي از سوي افراد در اختيار اوقاف قرار گيرد و آن اماکن يا مساجد بعدا در طرح توسعه و تخريب دولت قرار گيرند، دولت پس از تصرف بهاي آن را به قيمت روز محاسبه نموده و مي‏پردازد. اوقاف نيز مي‏تواند همان طرح يا بنا را در نقطه‏اي ديگر بنام شخص واقف احداث نمايد.
    3- بر اساس فرمان اميري مؤسسات خيريه و عام المنفعه از پرداخت هر گونه ماليات و عوارض شهري معاف مي‏باشند. همچنين تمامي مساجد متعلق به اهل تسنن يا شيعيان و کليه حسينيه‏هايي که داراي مجوز مي‏باشند از پرداخت هزينه آب و برق معاف خواهند بود.
    برابر نامه شماره سفارت ايران در قطر 459 / 1161 مورخ 12 / 2 / 84.

    آذربايجان

    تشکلهاي ديني طبق ماده 16 قانون اساسي جمهوري آذربايجان در رابطه با «آزادي اعتقادات ديني» از حق استفاده از ساختمانها و املاک اختصاص يافته بر اساس قرارداد توسط سازمانهاي دولتي، سازمانهاي اجتماعي و شهروندان کشور، برخوردار هستند.
    مراجع وابسته به حاکميت اجرايي محلي و ادارات دولتي مي‏توانند اماکن ديني و ساير املاک دولتي را جهت استفاده بلاعوض مورد اختيار تشکلهاي ديني قرار دهند.
    طبق مفاد 18 و 23 قانون ياد شده، ساختمانها، لوازم ديني، اماکن اجتماعي و خيريه ميتواند به عنوان ملکيت تشکلهاي ديني باشد و آنها به صورت مستقل و غيره مي‏توانند در زمينه خيريه و معارف فعاليت داشته باشند.
    ضمنا به اطلاع مي‏رساند که طبق ماده 106 قانون ماليات جمهوري آذربايجان درآمدهاي سازمانهاي خيريه (به غير از درآمد به دست آمده از فعاليت کارفرمايي)، حواله‏هاي بلاعوض دريافت شده توسط سازمانهاي غير تجاري، حق عضويت، و درآمدهاي مراکز آموزشي ايجاد شده جهت تحصيل افرادي که در سلامتي خود دچار مشکل شدند، از پرداخت ماليات معاف است.
    لازم به ذکر است که نرخ ماليات بر درآمد در نظر گرفته شده براي مؤسسات توليدي به سازمانهاي اجتماعي معلولان که 50 درصد کارمندان آن را معلولان تشکيل مي‏دهند، 50 درصد کمتر است.
    برابر نامه شماره سفارت ايران در آذربايجان 25 / 4 / 2005 - 2267 / 1 / 220

    ترکمنستان

    وضعيت اموال سازمان‏هاي اجتماعي

    ماده 15: مالکيت سازمان‏هاي ديني

    سازمان‏هاي ديني مي‏توانند اموالي را همچون ساختمان، اماکن، وسايل معيشتي، واحدهاي توليدي، اجتماعي، خيريه، وجوه، وسايلي که از طريق خيريه بدست مي‏آيد، وسايلي که از طرف اشخاص وقف
    مي‏گردد و نيز اموالي که بر اساس قوانين ترکمنستان در خارج از کشور خريداري شده و همچنين ديگر اموال مورد نياز براي فعاليت اين سازمان‏ها را در مالکيت خود داشته باشند.
    سازمان‏هاي ديني موظف هستند که وسايل مالي و مادي خود را که از محل طرح‏ها و برنامه‏هاي کمک‏هاي فني خارجي دريافت مي‏کنند را در وزارت دادگستري ثبت نمايند.
    ارگان‏هاي دولتي ترکمنستان مي‏توانند ساختمان‏ها و ديگر اموال دولتي را بر اساس قانون ترکمنستان به سازمان‏هاي ديني اهدا و يا بصورت بلاعوض ارايه نمايند.
    سازمان‏هاي ديني تصاحب و استفاده از زمين را بر اساس مقررات ذکر شده در قوانين ترکمنستان انجام مي‏دهند.
    ماده 16: استفاده از اموال دولتي و سازمان‏هاي اجتماعي و اشخاص
    سازمان‏هاي دين حق دارند که از وسايل و اموالي که توسط سازمان‏هاي دولتي، اجتماعي و اشخاص بر اساس قراردادها ارايه مي‏گردد، استفاده نمايند.
    سازمان‏هاي ديني در امر دريافت اماکن ديني همراه با محوطه مربوطه از امتيازات ويژه برخوردار هستند.
    تصميم مربوط به تحويل اماکن مذهبي و اموال آن به سازمان‏هاي ديني حداکثر در عرض مدت يک ماه پس از وصول تقاضا از سوي سازمان‏هاي ديني، اتخاذ مي‏گردد و مراتب بلافاصله به تقاضا کننده بصورت کتبي اعلام مي‏گردد.
    تحويل اماکن و اشياء آثار فرهنگي و تاريخي به سازمان‏هاي ديني طبق قوانين ترکمنستان صورت مي‏گيرد.

    ماده 17: فعاليت توليدي - اقتصادي

    ارگان‏هاي مرکزي مديريت بر سازمانهاي ديني حق دارند بر اساس قوانين ترکمنستان واحدهاي توليدي، ساختمان سازي، مرمتي، کشاورزي و غيره را ايجاد نمايند.
    خيريه‏هاي مالي و اموالي و نيز ديگر درآمدهاي سازمان‏هاي ديني مشمول ماليات نمي‏گردد.
    ماده 18: استفاده از اموال سازمان‏هاي دين که به فعاليت خود خاتمه مي‏دهند
    پس از خاتمه فعاليت سازمان‏هاي ديني اموالي که به اين سازمان‏ها از سوي دولت،سازمان‏هاي اجتماعي و اشخاص ارايه شده به صاحبان قبلي برگردانده مي‏شود.
    در صورت خاتمه فعاليت سازمان‏هاي ديني استفاده از اموال آن سازمان‏ها بر اساس اساسنامه اين سازمان و نيز طبق قوانين ترکمنستان صورت مي‏گيرد.
    فهرست اموال مذهبي که بر اساس اعتراض طلبکاران نمي‏تواند مصادره گردد بر اساس پيشنهاد شوراي ديني وابسته به رياست جمهوري از سوي کابينه وزراء ترکمنستان تعيين مي‏گردد.
    در صورت نبودن صاحب، اموال مذکور در اختيار دولت قرار مي‏گيرد.
    حق سازمان‏هاي ديني اتباع در رابطه با آزادي عقايد ديني

    ماده 19: برنامه‏ها و مراسمات مذهبي

    سازمان‏هاي ديني حق دارند مناطق ويژه را براي برگزاري برنامه‏ها و مراسمات ديني و نيز براي عبادت داشته باشند.
    عبادت، برنامه‏ها و مراسمات ديني در محل اماکن ديني و محوطه‏هاي مربوطه، در محل زيارت‏گاه‏ها، در قبرستان‏ها (در صورت لزوم) و در خانه‏هاي اتباع طبق خواسته آنها برگزار مي‏گردد. فرماندهان پادگان‏هاي نظامي نمي‏توانند از مشارکت نظامي در عبادت‏ها و مراسم‏هاي ديني (در هنگام داشتن وقت آزاد) ممانعت نمايند.
    عبادات و مراسم‏هاي دين در بيمارستان‏ها، خانههاي سالمندان و معلولين،زندان‏ها بر اساس درخواست اتباعي که در اين اماکن بسر مي‏برند برگزار مي‏گردد.مديريت اين مؤسسات در برگزاري اين مراسم‏ها مساعدت کرده و ضمن تعيين محل برگزاري، شرايط مناسبي را براي برگزاري ايجاد مي‏نمايند.
    چگونگي برگزاري عبادات و مراسم‏هاي ديني بصورت دست جمعي در اماکن غير مذهبي بر اساس قوانين ترکمنستان تعيين مي‏گردد.
    سازمان‏هاي ديني حق ندارند بصورت اجباري از افرادي که به دين اعتقاد دارند وجوهي را اخذ نمايند و به حيثيت آنها خدشه وارد سازند.

    ماده 20: کتب و وسايل ديني

    اتباع ترکمنستان و سازمان‏هاي ديني حق دارند کتب ديني را (در هر زباني که دوست دارند) و نيز ديگر اشياء و وسائل ديني را خريداري کرده و استفاده نمايند.
    تهيه، ورود خروج و توزيع کتاب‏هايي که باعث ايجاد اختلافات و درگيري‏هاي مذهبي و ملي مي‏باشد ممنوع است. اقدامات مذکور بر اساس قوانين ترکمنستان پي‏گيري مي‏گردد.
    تهيه، نگهداري و توزيع نشريه‏ها و محصولات سمعي بصري، عکس و غيره حاوي مطالب افراط گرايي ديني، جداگرايي و بنيادگرايي بر اساس قوانين ترکمنستان پي‏گيري مي‏گردد.

    ماده 21: فعاليت خيريه و فرهنگي - فکري سازمان‏هاي ديني

    سازمان‏هاي دين حق دارند هم بصورت جداگانه و يا از طريق صندوق‏هاي اجتماعي فعاليت خيريه و فرهنگي - فکري را انجام دهند.
    دادن نذري و يا حوالات مالي براي اين اهداف مشمول ماليات نمي‏گردد.
    فعاليت کاري در سازمان‏هاي ديني و يا در واحدهاي اين سازمان

    ماده 22: فعاليت کاري در سازمان‏هاي ديني

    افرادي که در سازمان‏هاي ديني و نيز در واحدهاي اين سازمان‏ها بر اساس قراردادهاي کار مشغول به فعاليت هستند از شرايط قانون ترکمنستان در مورد کار بهره‏مند هستند. اين افراد مي‏توانند عضويت سازمان‏هاي صنوف را داشته باشند.

    ماده 23: اخذ ماليات از اتباعي که در سازمان‏هاي ديني فعاليت مي‏کنند

    اخذ ماليات از درآمدهاي افرادي که در سازمان‏هاي ديني و نيز در واحدهاي اين سازمان‏ها فعاليت مي‏کنند (از جمله روحاني‏ها) بر اساس مقادير در نظر گرفته شده براي کارمندان مؤسسات و سازمان‏هاي دولتي، صورت مي‏گيرد.
    ماده 24: تأمين اجتماعي و بيمه اتباع مشغول در سازمان‏هاي ديني و واحدهاي آن
    اتباع ترکمنستان شاغل در سازمان‏هاي ديني و واحدهاي آن (از جمله روحاني‏ها) بصورت برابر با افرادي که در سازمان‏هاي دولتي ترکمنستان فعاليت مي‏نمايند تحت پوشش تأمين اجتماعي و بيمه قرار مي‏گيرند.
    براي اين منظور سازمان‏هاي ديني و واحدهاي آنها وجوهي را به صندوق‏هاي بيمه دولتي طبق مقررات پيش بيني شده براي مؤسسات و سازمان‏هاي دولتي حواله مي‏نمايند و نيز در انعقاد قراردادهاي بيمه داوطلبانه اتباع بر اساس مقررات پيش بيني شده در قوانين ترکمنستان مساعدت مي‏نمايند.
    به تمامي اتباعي که در سازمان‏هاي ديني و واحدهاي آنها فعاليت مي‏کنند حقوق بازنشستگي بر اساس قوانين ترکمنستان تعيين و پرداخت مي‏گردد.

    ماده 25: کنترل و نظارت بر فعاليت سازمان‏هاي ديني

    کنترل و نظارت بر فعاليت سازمان‏هاي ديني ترکمنستان بعهده وزارت دادگستري ترکمنستان و نيز ادارات اين وزارت در استان‏ها حق دارند از مسئولين سازمان‏هاي ديني اسناد تأسيس آن سازمان‏ها را درخواست نمايند، توضيحاتي را از اعضاي سازمان‏هاي ديني و اتباع ديگر در مورد مسايل رعايت اساسنامه اين سازمان‏ها دريافت نمايند.
    وزارتخانه مذکور در صورت بروز موارد نقض قانون ترکمنستان توسط سازمان‏هاي ديني و انجام فعاليت توسط اين سازمان‏ها که با اهداف در نظر گرفته شده در اساسنامه آن مغايرت دارد اخطاريه کتبي را به مسئولين اين سازمان‏ها با درج دلايل ارسال مي‏دارد.
    در صورتيکه سازمان ديني اغلب فعاليت بازرگاني را انجام دهد و يا انجام موارد پيش بيني شده در اساسنامه اين سازمان امکان پذير نباشد.
    در صورتيکه به سازمان ديني در عرض يک سال بيش از دو بار اخطاريه کتبي در مورد برطرف نمودن نواقض ارايه مي‏گردد و نيز سازمان ديني در عرض يک سال اطلاعات جديدي را به وزارت دادگستري ترکمنستان در مورد ثبت ارايه نکند، وزارت دادگستري مي‏تواند به دادگاه شکايتي را در خصوص لغو آن سازمان ديني ارايه نمايد.
    دادستان کل ترکمنستان و نيز دادستان‏هاي زير نظر دادستان کل بر اجراي قوانين در مورد آزادي عقايد و سازمان‏هاي ديني نظارت دارند.
    ارگان‏هاي مالي و مالياتي بر منبع درآمد سازمان‏هاي ديني، ميزان وجوهي که آنها دريافت مي‏نمايند و پرداخت ماليات و عوارض طبق قوانين ترکمنستان، نظارت دارند.
    کنترل بر اجراي موازين و استانداردهاي موجود توسط سازمان‏هاي ديني مي‏تواند از سوي ارگان‏ها و مؤسسات اکولوژي، بهداشتي - اپيدمي، آتش نشاني و غيره صورت گيرد.

    ادامه دارد.....


    منبع: ميراث جاويدان




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    وقف در آسياي ميانه

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    نويسنده: نادر رياحي ساماني

    مقدمه

    قاره آسيا پهناورترين خشکي روي زمين است که متجاوز از 44 ميليون کيلومتر مربع مساحت دارد، قديمي‏ترين تجمعات انساني و کهن‏ترين تمدن بشري مربوط به قاره آسياست و تمدن انسان در همزماني با نخستين پديدارهاي نوشتاري در 4000 سال قبل از ميلاد توسط سومريان که از مردم آسيا بودند آمده است. قاره آسيا مهد اديان مي‏باشد. بسياري از آثار درخشنده مسلمين که جلوه‏هاي معنوي و مقدس دارند در اين قاره واقع شده‏اند. مساجد زيبا و با شکوه، مصلي‏ها، مدارس مذهبي و... اين قاره 60 درصد سکنه‏ي جهان (بنا به گزارش 1993) و 75 درصد مسلمانان جهان را در خود جاي داده است.
    با توجه به کثرت مسلمانان و به طبع آن موقوفات گسترده‏اي که در قاره آسيا وجود دارد، بر آن شديم تا به بررسي اجمالي وقف در آسياي ميانه و سهم آن در رشد و توسعه ديني، فرهنگي، اقتصادي و سياسي در برخي از کشورهاي اين منطقه بپردازيم.
    بحث در خصوص موقوفات در آسياي ميانه داراي سه محور مي‏باشد که هر يک از آنها تحقيق بيشتري را مي‏طلبد که ما در اين مختصر کلياتي پيرامون آن محورها را ذکر مي‏نماييم.

    مختصري در مورد آسيا و آسياي مرکزي

    قاره آسيا را به لحاظ موقعيت هندسي و مناطق جغرافيايي به چند بخش تقسيم مي‏کنند:
    آسياي شمالي - شرقي - جنوب‏شرقي - جنوب‏غربي - غربي و مرکزي، مهمترين نواحي جغرافيايي اين قاره هستند.
    از نيمه دوم قرن 13 هجري از جهانگردان و جغرافيدانان بر پايه واقعيت‏هاي جغرافيايي و مشخصات اقليمي و با در نظر گرفتن ارتفاعات، منابع آب و چهره زمين شناختي بخشي از قاره آسيا را با نام آسياي مرکزي يا (Central asia) ناميدند، که شامل ترکستان چين (سين کيانگ) بخش غربي مغولستان، نواحي شمالي، تبت، کشمير، بخش شمالي پاکستان، افغانستان، نواحي شمال خراسان، قفقاز و پنج جمهوري تازه استقلال يافته آسياي ميانه را دربر مي‏گيرد.
    بر خلاف تنوع قومي در اين منطقه يک اشتراک فرهنگي را مي‏توان نظاره‏گر بود. مردمان اين سامان به لحاظ گرايش مذهبي، فرهنگي و همساني عناصر اجتماعي و آداب و رسوم مشترکات زيادي دارند. اسلام در اين منطقه ريشه دار است و از همان قرن اول هجري آيين جاودان و پر صلابت اسلام آسياي مرکزي را از فروغ معنوي خود بهره‏مند ساخت از آنجا که هويت واقعي اين منطقه را اسلام تشکيل مي‏دهد، در بناهايي مذهبي چون مدارس، مساجد، مشاهد مقدس، مزار عرفا و فضلا و بناهاي تاريخي ديگر مي‏توان معماري اسلامي را نظاره‏گر بود.
    آسياي مرکزي در شکوفايي فرهنگ و تمدن اسلامي نقش به‏سزايي داشته و دانشوران اين خطه در زمينه‏هاي گوناگون علوم اسلامي از خود آثار ارزنده و مفيدي به يادگار گذاشته‏اند که برخي از آنها جزو بهترين منابع علمي و مستندترين معارف بشري هستند.
    با وجود آن که اکثريث سکنه‏ي آسياي مرکزي مذهب تسنن (1) دارند ولي به دلايل داشتن جنبه‏هاي اشراقي و عرفاني و اشتراک تاريخي و فرهنگي با ايران و اين که ايران در گسترش اسلام بين مردمان اين نواحي آن هم از طريق تبليغي و صلح آميز نقش داشته با شيعيان ايران يگانگي دارند و
    مي‏توانند در آينده با هم براي نيل به مقاصد عالي و رشد توسعه فرهنگي و علمي هماهنگي بيشتري داشته باشند.

    آسياي ميانه يعني چه؟

    همان گونه که اشاره شد آسياي ميانه و قفقاز بخشي از قلمرو جغرافيايي آسياي مرکزي مي‏باشند و عده‏اي لفظ آسياي ميانه و آسياي مرکزي را به جاي هم و به صورت معدل بکار مي‏برند کار درستي نيست و اين گروه بايد واقف باشند که آسياي ميانه يک اصطلاح ساخته و پرداخته شوروي سابق بوده است و انگيزه‏اي سياسي داشته است. کلا آسياي مرکزي مفهومي جغرافيايي را در زمان تداعي مي‏نمايد.
    ولي آسياي ميانه مفهومي ديدگاهي و سياسي را و رژيم حاکم بر شوروي سابق به منظور محوريت فرهنگي و تاريخي اين بخش از جهان اسلام چنين لفظي را عنوان نمود.

    گسترش اسلام در آسياي ميانه

    گسترش اسلام در مناطقي که به آسياي ميانه موسوم است در قرن اول هجري صورت گرفت، سپاهيان اسلام در سال 56 هجري بخارا را فتح نمودند و در فاصله سال 87 تا 98 هجري بر سراسر قلمرو يکجانشينهاي جنوب سيحون فايق آمده و سرانجام در قرن 4 هجري اسلام به عنوان دين آسياي ميانه قلمداد گرديد و از اين تاريخ سرزمين ياد شده به يکي از معتبرترين کانون‏هاي فرهنگي جهان اسلام تبديل شد.
    پس از طلوع و نشر اسلام در آسياي ميانه توسعه اين آيين در قلمرو ياد شده با ايجاد تحول در سنت‏هاي اجتماعي و گرايش‏هاي فکري و شيوه‏هاي قومي همچنان ادامه يافت و مباني ارزشمند اين آيين از قبيله‏هاي وحشي، انسان‏هاي نيک انديش و درست کردار و دانشوران فاضل پديد آورد. اسلام موجب آن گشت تا مردمان آسياي ميانه خود را کشف و به جاي عقيده به سنت‏هاي جاهلي و خرافات و بت‏پرستي و چند گانگي در باورها، به توحيد بگرايند نيروي معنوي اسلام موجب اتحاد قبايل با يکديگر شد و آنان را در مقابل هجوم سلطه‏گران مقاوم نمود. آسياي ميانه با بهره‏مندي از
    فروغ معنوي اسلام در پي‏ريزي تمدن اسلام نقش مهمي را ايفاد کرد. دو شهر بخارا و سمرقند زادگاه بزرگترين متفکران علم و ادب اسلامي و ايران شد.

    تفکراتي در مورد آسياي ميانه

    تعيين هويت ملي و انتخاب بين شيوه حکومتي با دخالت موثر عامل مذهب و نظام سکولار، شرايط فقر، بي‏سوادي رشد بي‏رويه جمعيت، عدم تطابق مرزهاي سياسي با تقسيم‏بندي‏هاي سياسي، دشواري‏هاي اساسي اين کشورها پس از وزيدن نسيم استقلال بر آن‏ها مي‏باشد.
    در خصوص آسياي ميانه پس از فروپاشي شوروي در غرب سه تفکر نضج گرفت:
    1) روند غربزده يا وحشت نوع غربي از گسترش اسلام از همان آبشخور فهم غرب از اسلام به عنوان مانعي براي مدرن‏گرايي.
    2) اسلام تحت کنترل درآيد و از متن زندگي سياسي و اجتماعي مردم حذف شود.
    3) تفکري که با پختگي بيشتري به اسلام مي‏نگرد و آن را به عنوان بخشي از ارزش‏هاي بشري قلمداد مي‏کند و عقيده دارد بايد نظر اسلامي غير سياسي باشد که هيچ کدام از اين تفکرات با واقعيت‏هاي فرهنگي و تاريخي و گرايش‏هاي ديني مردم اين سامان مطابقت ندارد.
    از اين جا به بعد ابتدا مختصري در مورد تاريخچه وقف و سپس به صورت خلاصه در برخي کشورهاي آسياي ميانه وقف و موضوع مساجد و آرامگاه‏ها را بررسي مي‏کنيم.

    تاريخچه وقف

    اعمال و مقصودي شبيه وقف در تمام اجتماعات بشري وجود داشته و دارد ولي وقف در فقه اسلامي ويژگي‏هايي دارد که بايد گفت وقف از مختصات نظام حقوقي و اقتصادي اسلام است.وجود انواع معابد در اجتماعات مختلف و تخصيص اموال و املاکي به هر معبدي حکايت از نوعي وقف مي‏کند ولي نگارنده ميل دارد آن‏ها را تحت عنوان وقف نياورد زيرا هر کار خيري وقف نيست، گو اين که روح وقف در برخي از آن‏ها به چشم مي‏خورد زيرا چه بسا اتفاق افتاده که موسسه خيريه‏اي بوجود آمده و املاکي به آن موسسه تخصيص يافته و از فروش و انتقال آن املاک
    و اشياء مقدس هم منع شده است و از اثاث متعلق به آن موسسه و يا متعلق به معبدي تحت عنوان اشياء مقدس و اشياء حرام نام برده شده است.
    هنگام فتح شوش در بقعه دانيال نبي، سندي به دست آمد که به موجب آن گنجي اختصاص يافته بود براي پرداخت وام‏هاي بدون بهره و خليفه دستور داد که گنج بدست آمده به بيت المال منتقل شود و طبق دستور مندرج در سند عمل شود.
    در ميان اعراب حجاز افرادي بودند که تحت شرايطي خاص تعدادي از چارپايان خود و حتي گاهي فرزند خود را در مقام وفا به نذر پاي بت‏ها قرباني مي‏کردند و گوشت گوسفند يا شتر قرباني شده را به ميان مردم و به ويژه نيازمندان تقسيم مي‏کردند.
    اقدامات کمونيست در برابر مسلمانان و کاهش تعداد مساجد
    مسلمانان آسياي ميانه در عين قول فشار حکومت کمونيستي و مرزبندي‏هاي خشن بين اقوام اين قلمرو و نيز بين آسياي ميانه و نقاط همجوار هرگز به قطع ارتباط کامل نرسيدند و فرهنگ اسلامي فراگيرتر، عميق‏تر و جا افتاده‏تر از آن بود که در مقابل حمله‏هاي بي‏محتوا و تبليغات پوچ کمونيستي از هم بپاشند. از نظر کمونيست‏ها دوران تاريخي فرهنگ اسلامي در آسياي ميانه بر سر آمده و آنان با اين ايده مرهوم و بي‏اساس شيوه‏اي بسيار خطرناک و اثرات انهدام مسلمين پيش گرفتند. تبعيدهاي دسته جمعي، ايجاد اختلافات فرقه‏اي، تبليغات شديد الحادي بر عليه‏اسلام... روش‏هاي مبارزه با هويت ديني بود.
    از سال 1925 ميلادي موقوفات مصادره شد تا توان اقتصادي مراکز مذهبي به تحليل رود. در همان ايام قوانين اسلامي (شريعت) و سنت‏هاي مذهبي مورد هجوم قرار گرفت و پس از چند سال تا 1927 ميلادي کليه محاکم سنتي اسلامي برچيده شد، مراکز تعليمات ديني تعطيل شد و حدود 8000 مکتب و مدرسه مذهبي تا اواخر 1928 ميلادي به طور کامل از ادامه فعاليت بازداشته شدند. در آستانه انقلاب خونين اکتبر 1917 ميلادي متجاوز از 26000 مسجد در آسياي ميانه وجود داشت که يورش وحشيانه سال 1928 ميلادي که ده سال به درازا کشيد تعداد مساجد فعال به 1300 مسجد
    کاهش يافت. در زمان خروشچف و در پي سياست ضد اسلامي وي که از سال 1953 ميلادي آغاز شد تعداد مساجد فعال به 400 باب تنزل يافت و تعداد مبلغين ديني و روحانيون در آستانه سال 1927 ميلادي 45000 نفر بود که تهاجم وسيع سال 1928 ميلادي بر عليه آنان آغاز شد و تبليغات گسترده‏اي در جهت هتک حرمت و اعتبار آنان با اتهامات واهي صورت گرفت، برخي به عنوان ضد انقلاب و عده‏اي تحت عنوان جاسوس ژاپن و آلمان تحت تعقيب و مورد تصفيه قرار گرفتند در دوران نسبتا ناشناخته سال 1953 ميلادي تعداد روحانيون به حدود 2000 نفر کاهش يافت. تمامي اين اقدامات به منظور شناختن انسان شوروي (Home sovieticus) که خالي از هر گونه هويت ديني و فرهنگي بود صورت گرفت. اما اين فشارها و رفتارهاي خشن سياسي اثري معکوس بدنبال داشت و باعث غيرت و بيداري بيشتر مسلمانان شد و اسلام به عنوان وجه اشتراک مليت‏هاي تحت و نشر حکومت مسکو قلمداد گرديد.
    منطقه قومي اجتماعي آسياي ميانه از گذشته چهار راه برخورد چهار تمدن چين، هند، تمدن اسلامي و مسيحي بوده است، قرون وسطي از مراکز عمده تجاري بود. نظام مارکسيستي با کنترل نظامي سياسي آسياي ميانه، استخراج منابع اوليه در مقياس وسيع، ايجاد وابستگي اقتصادي و تکنولوژيک آسياي ميانه به حکومت مرکزي، سرکوب فرهنگ و نهادهاي بومي و برنامه‏ريزي در جهت توليد محصولات زراعي مورد نياز کارخانجات اين منطقه را از رونق بازداشت.

    موقوفات آسياي ميانه

    اسلام يکي از عظيمترين عوامل تحول در جهان بوده است که از آن جمله در آسياي ميانه که عميقا تحت تاثير و تا حد زيادي تحت استيلاي خود قرار داده است و حتي سبک هنري و فرهنگي اسلامي بيش از آئين بود در اين ناحيه نفوذ داشته است.
    يکي از نهادهاي برجسته‏اي که اسلام به منظور نشر علوم و معارف و ايجاد مدارس و دبيرستانها و مراکز علمي و تربيت دانشمندان و متخصصان و فتح ابواب خيرات و مبرات روي نيازمندان و تاسيس مراکز رفاهي و... بنياد نهاد، نهاد وقف است که از روزگار رسول خدا تا به امروز در تمام
    نقاط اسلامي همچنان پويا است ابوبکر احمد بن عمر خصاف شيباني حنفي متوفي 291 ه. ق سن هشتاد سالگي در کتاب ارزنده خويش به نام احکام الاوقاف) يا احکام الوقوف الصدقات چاپ قاهره ديوان عموم اوقاف 22 ملي - هق در 11 به اضافه 356 صفحه اطلاعات وسيعي در خصوص: وقف عمر بن الخطاب صفحه 9 - 5 وقف عثمان ص 9 وقف حضرت علي عليه‏السلام ص 10 - 9 وقف زيدن بن عوام ص 11. وقف معاذ بن جبلي ص 11، 12 وقف زيد بن ثابت ص 12 وقف عايشه زوجه رسول خدا ص 13 وقف اسماء دختر ابي‏بکر ص 13، وقف ام حبيبه، زوجه رسول خدا ص 13، وقف صيغه زوجه رسول خدا ص 13، وقف صيغه زوجه رسول خدا ص 14 و بسيار از صحابه پيامبر اسلام (ص) بما داده است.
    ابن‏جوزي متوفي 597 ه در جلد سيزده کتاب المنتظم في تاريخ السم و الملوک ص 74 گويد: اسماعيل بن احمد بن نوح ساماني متوفي 295 ه ق از ري تا ماوراءالنهر و از ماوراءالنهر تا سرزمين‏هاي ترک که اين همه در قلمرو و حکومت او بود رباطهايي ساخت که هر يک از آنها گنجايش هزار مسافر را داشته و موقوفاتي بر آنها وقف کرد تا هم اين مراکز آباد بماند و هم واردين در آسايش باشند.
    البته موقوفات بزرگ در آسياي ميانه فراوان است از جمله موقوفات سيف الدين با خزري ابوالمعالي سعيد بن مطهر متوفي 659 ه. ق در قريه فتح آباد بخارا که تکيه و خانقاهي داشته و سلاطين و امراي مغول غالبا با وي حرمت سلوک مي‏کردند. مادر منکوقاآن در بخارا مدرسه‏اي بنا کرد و توليت آن را به عهده سيف الدين گذاشت خانقاه و مقبره شيخ سيف الدين با خزري در بخارا و موقوفات مشهود ابن‏بطوطه و صاحب طرائق الحقائق آن را زيارت کرده‏اند موقوفات الغ بيک در سمرقند و بخارا که مشتمل بر چند مدرسه بوده است و گور مير که براي امير تيمور کافي ساخته‏اند همچنين مسجد بي‏بي خانم که تاريخ بناي آن 808 - 801 ه.ق است.
    ديگر از موقوفات مهم آسياي ميانه، موقوفات خواجه عبدالله احرار، ناصر الدين عبيدالله نقشبندي متوفي 895 ه.ق عارف مشهور ماوراءالنهر و از مشايخ بزرگ نقشبنديه است که در ماوراءالنهر و
    خراسان در زمان خود شهرت و نفوذ تمام داشته سلاطين عصر نسبت به او ارادت مخصوص مي‏ورزيدند علما و صوفيه خراسان مکرر از هرات و ساير بلاد به ماوراءالنهر براي زيارت او مسافرت مي‏کردند عبدالرحمان جامي و امير عليشير نوائي مريد و تربيت يافته او بودند عبيدالله احرار در سمرقند مي‏زيست و همان جا وفات يافت و مدفون گرديد و آرامگاهش زيارتگاه خاص و عام است و موقوفاتي دارد مشتمل بر چند مدرسه و... در سمرقند و تاشکند
    موقوفه عشرت خان در سمرقند که از طرف خانواده سلطان ابوسعيد اهدا شده است موقوفه سلطان حسين بايقراء در حرم حضرت علي بن ابي‏طالب (ع) در بلخ و خوانديد در جلد چهارم حبيب السير ص 171 تا 174 اشاره به پيدا شدن مزار شريف حضرت علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام در قريه خواجه خيران از بلخ تا اين قريه سه فرسخ مسافت است و مي‏گويد در شهور سنه خمس و ثمانين و ثمانايه که معين السلطنه و الخلافه ميرزا بايقرا از رقبه الاسلام بلخ به قريه مذکوره... تشريف برد... پس از وصول غايت نياز و اخلاص بجاي آورد و قبه در کمال ارتفاع و وسعت بر سر آن مرقد جنت بنا نهاده در اطراف آن ايوانها و بيوتات طرح انداخت و در آن قريه بازاري مشتمل بر دکاکين و حمام بنياد نهاد يکي از آنها بلخ را که حالا به نهر شاهي موسوم است بر آن مزار فيض آثار وقف ساخت... جهت ضبط موقوفات و نذورات عمله امين تعيين فرمود... و القصه ظهور مرقد پر نورشاهي بواسطه رفتن حضرت خاقاني و طرح عمارات و تعيين موقوفات در اطراف آفاق اشتهار يافته و قريه خواجه خيران از کثرت عمارت و زراعت صفت مصر جامع گرفته به اندک زماني آن مقدار از جمعيت در نواحي آن سده سدره دست داده که شرح آن به گفتن و نوشتن درست نيايد.
    موقوفات مدرسه غياثيه که بر در شمالي مسجد جامع هرات واقع است و از مشاهير مدارس مي‏باشد که توسط ملک غياث الدين محمد بن محمد بن ابي‏بکر کرت ساخته شده حدود سال 730 ه. ق و اوقافي جهت عمارت و وظايف امام و خطيب و حافظ و موذنان و مقريان مسجد جامع او کرده است. (مطلع اسعدين 93)
    موقوفات مدرسه الغ بيک که در ميدان ريگستان سمرقند قرار دارد و در سه طرف آن ميدان مدرسه الغ بيک مدرسه طلا کاري و مدرسه شيردار قرار گرفته مدرسه الغ بيک در سال 824 ه. ق به دستور الغ بيک ساخته شده و الغ بيک و قاضي زاده رومي و غياث الدين جمشيد کاشاني در آن تدريس مي‏کردند يکي از مواد اصلي دروس اين مدرسه علم نجوم بوده است الغ بيک مستقلات بسيار و مزارع و انهار براي اين مدرسه و خانقاهي که مقابل آن ساخته بود وقف کرد موقوفات رباطها و قنوات و لنگرها که توسط امير تيمور گورکان وقف گرديده و شرح آن را کمال الدين عبدالرزاق سمرقندي در کتاب مطلع السعيدين 112 جزو حوادث سال 736 ه. ق آورده است.
    موقوفات جامع گوهرشاد در هرات. موقوفات امير عليشير نوائي و موقوفات خاندان شيباني و خانواده جويباري در بلخ. موقوفات مسجد جامع بخارا که بسيار با عظمت بود و به گفته ملازاده در سال 94 ه. ق توسط قتيبه بنا شده است.
    موقوفات مسجد جامع بلخ که در وسط شهر قرار گرفته و بازارچه پيرامون مسجد جامع است که حدود نيم فرسنگ طول داشته. نهري دارد به نام دهاس يعني ان چه ده آسياب را مي‏چرخاند اين نهر از دروازه نوبهار مي‏گذرد و روستاهاي آن را تا سياه جرد سيراب مي‏کند موقوفات مسجد بي‏بي خانم در سمرقند بي‏بي خانم زن اول تيمور است که اين مسجد به نام او نامگذاري شده و بخاطر اهميت هنري اين مسجد در سال 1950 ميلادي در يک کتاب مستقل دوباره تاليف و در مسکو به چاپ و منتشر شده است.
    اين مسجد در واقع مدرسه اتحاد است که به تقليد از مساجدي که حياط مرکزي و چهار ايوان دارند ساخته شده است و تاريخ بناي آن به سال 808 - 801 ه ق مي‏رسد اين مسجد يا مدرسه نمونه‏اي است که تمام مساجد بزرگ ترکمنستان از روي آن اقتباس شده‏اند. موقوفات مدارس و مساجد غزنين که به گفته صاحب روضيات در ناحيه غزنين حدود دوازده هزار مدرسه و مسجد با شکوه بوده است و همه داراي موقوفاتي بوده‏اند.

    وقف کتاب و کتابخانه‏ها

    يکي از کارهاي بسيار خوبي که عده‏اي از خير خواهان به خاطر رضاي پروردگار به جا مي‏آورند وقف کتاب است و يا اين که ساختماني را جهت کتابخانه وقف مي‏نمايند و موقوفاتي براي اداره آن تعيين مي‏نمايند اين عمل خداپسندانه علاوه بر اجر معنوي و ثواب اخروي نام نيکي است که بعد از مرگشان از خود به جاي مي‏گذارند و ياد آنها در تاريخ براي هميشه باقي مي‏ماند و کتابها هم از خطر زوال و نابودي مصون و محفوظ مي‏ماند و از آنها بهره‏برداري و استفاده مي‏شود در هر دوره و عصري و در بيشتر ممالک اسلامي اين گونه افراد فرهنگ دوست بوده‏اند از اين ميان توجه قابل تحسين مسلمانان ماوراءالنهر و ترکستان ديروز و آسياي ميانه امروز از همان قرون اوليه اسلام به وقف کتاب و کتابخانه اثر شگرفي در فراهم ساختن عوامل پيشرفت آموزش و پرورش در جهان داشته‏اند و همين امر موجب جذب طلاب علم به اين ناحيه و وادار ساختن آنها به تحقيقات و پژوهشهاي علمي گرديد.
    توسعه روز افزون کتابخانه‏هاي گرانبها در آسياي ميانه که حاوي کتب مختلف و مراجع نادر بوده‏اند و وجود امکانات رفاهي که از طريق عوائد موقوفات اين کتابخانه‏ها در اختيار مراجعين گذارده مي‏شد نظر دانشمندان و پژوهشگران و قراء و نساخ را به خود جلب مي‏کرد چون هر وقت مي‏خواستند مي‏توانستند به آساني به آن کتابخانه‏ها بروند و از آثار ارزشمند موجود بهره گيرند از جمله کتابخانه معروف نوح بن منصور متوفي 387 ه. ق در بخاراست که ابن‏سينا کتابهايش را بررسي کرده است چنان که مي‏گويد... سپس روزي از او دستور خواستم که به کتابخانه‏شان بروم و آنچه از کتاب‏هاي پزشکي در آنجا بود بخوانم و مطالعه کنم پس مرا دستوري داد و به سرايي اندر شدم که خانه‏هاي بسياري داشت و در هر خانه‏اي صندوق‏هاي کتاب بود که روي هم انباشته بودند در يک خانه کتابهاي تازه و شعر در ديگري فقه و بدين گونه در هر خانه‏اي کتابهاي دانشي...
    بارتلد دانشمند بزرگ روس مي‏نويسد که در همه سفرنامه‏هايي که در قرون پنجم و ششم و هفتم هجري در وصف سمرقند نوشته شده از کتابخانه‏هاي بزرگ آن سخن رفته است.
    از قرن ششم هجري به بعد کتابخانه‏ها شهرت فراوان يافت چنان که با فوت متوفي 626 ه ق که از مشاهير جغرافي دانان اسلامي است از کتابخانه‏هاي مرو، ياد کرده و مي‏گويد در آن شهر دوازده کتابخانه هر يک شامل دوازده هزار جلد کتاب خطي بوده ياقوت سه سال در اين شهر زيسته است با وجود گراني کتاب‏ها چون همه دستنويس بودند و صنعت چاپ نبود مي‏نويسد مراجعه به آن کتابخانه‏ها و استفاده از آنها بسيار آسان بود چنانکه هميشه دويست جلد کتاب که هر يک دويست دينار ارزش داشت بدون وثيقه در خانه من و من در باغ و بوستان علم و ادب مي‏چيدم و گل‏ها و ميوه‏ها مي‏چيدم تا انجا که ياد زن و فرزند و ديار فراموشم شد. در سده نهم هجري شيخ محمد پارسا کتابخانه عمومي بزرگي در بخارا ايجاد کرد که حاوي نسخ خطي نادر و گرانبهايي بود.
    در سده دهم و يازدهم هجري امراي هسترخاني (1007 تا 1200 ه) کتابهاي فراوان و مهمي را در بخارا گرد آوردند و در اين راه کوشش فراواني مبذول داشتند.
    کتابخانه ديوانعالي اول (1053 ه) خان خيوه يا خوارزم که مشتمل بر اسناد تاريخي مهمي بوده است.
    اسناد و مدارک تاريخي به ما نشان مي‏دهد که در قرن سيزده و چهارده هجري در بخارا و تاشکند کتابخانه‏هاي قابل توجهي وجود داشته است از جمله کتابخانه جورابيک، باقي جان بيک، قاضي يحيي الدين شرف جان مخدوم ضياء و غيره
    در هر حال موضوع وقف کتاب و کتابخانه در آسياي ميانه بخشي طولاني دارد که اين مختصر را مجال آن نيست و تحقيقي جداگانه را مي‏طلبد چون کتابخانه‏هاي مستقلي از قبيل کتابخانه‏هاي مدارس، مساجد نظاميه‏ها، رباطها، خانقاهها، بيت الحکمه‏ها، دارالعامه‏ها، کتابخانه‏هاي شخصي دانشمندان وزراء و صدور خلفا و حکام د راين ناحيه فراوان بوده است و اين کتابخانه‏ها مانند مساجد و مدارس و... بمنظور بازسازي آنها و ترميم کتابها و خريد کتابهاي تازه و لوازم مورد نياز و حقوق کارکنان همه از محل درآمد موقوفات تامين مي‏شده است.
    علي رغم رخدادهاي تاريخي که پيوسته مسلمين و سرزمين‏هاي اسلامي را به مخاطره افکنده و با آن که مفاخر علمي و فرهنگي پيروان قرآن بويژه در آسياي ميانه يا به تاراج رفته و يا طعمه حريق گشته در عين حال و با وجود همه حوادث ناگوار، با تربيت اسلامي، امت محمد (ص) را در حفظ و آفرينش آثار علمي و هنري خود همچنان کوشا داشته است به طوري که امروزه مشاهده مي‏شود کتابخانه‏هاي گرانقدر آسياي ميانه هنوز همچون گوهر تابناک بر تارک جهان اسلام مي‏درخشد.
    نکته قابل ذکري که نبايد آن را در اينجا ناديده گرفت اين که ساکنين با ايمان آسياي ميانه عمل به سنت حسنه وقف را منحصر در سرزمين‏هاي خويش نکرده بلکه در نقاط مختلف بلاد اسلامي هر جا که مناسب ديدند با اهداف اعتقادي ديني فرهنگي اجتماعي اقتصادي و يا سياسي به تاسيس موقوفات اقدام مي‏کرده‏اند چنان که در مسجد جامع اصفهان ساختمان صفه و مسجدي که در ضلع شرقي اين مسجد قرار دارد به نام صفه عمر عبدالعزيز است که به وسيله عمر بن عبدالعزيز عجلي از خاندان ابي‏دلف در سده سوم هجري ساخته شده است در عقب اين شبستان، شبستان زمستاني بسيار بزرگي وجود دارد که به نام بيت الشتاء ناميده شده که از آثار سلطان محمد بن باسنغر تيموري در سده نهم هجري است.
    در ايوان صاحب روي کتيبه‏اي نام اوزون حسن پادشاه اقاقوينلو نوشته شده است و مفاد آن تعميراتي است که در سال 880 ه به امر آن پادشاه در اين ديوان صورت پذيرفته. مسجد جامع گوهر شاد و موقوفات آن از بناهاي ملکه نيکوکار گوهرشاد آغا است.
    نصف جنوبي صحن قديم يا صحن کهنه که مشتمل بر ايوان طلاي فعلي است باني آن امير عليشير نوائي وزير دانشمند و دانش پرور سلطان حسين بايقرا در سال 872 ه. ق مي‏باشد در پيشاني ايوان طلا کتيبه‏اي است بخط محمد رضاي امامي که تاريخ بنا را در زمان شاه مذکور نوشته شده است.
    آب نهر خيابان مشهد که از مغرب به مشرق جريان داشته و از چشمه گيلاس سرچشمه گرفته و از زير ايواني غربي وارد صحن مطهر حضرت رضا (ع) مي‏شده و از زير ايوان شرقي خارج مي‏گرديده از موقوفات امير علي شير نوائي متوفا 906 ه. ق بوده است.
    در کتابخانه آستان قدس رضوي سي پاره‏اي از قرآن کريم وجود دارد بخط ترکان زمرد ملکه دختر سلطان محمود پسر محمد بن ملک شاه سلجوقي در سال 500 ه وقف بر آستانه مبارکه گرديده و بسياري ديگر از لحاظ نوع مصارف موقوفات و ساختمان‏هاي وقفي تشکيل مجالس وعظ و عزاداري اطعام فقراء و مساکين تعليم و تربيت عمومي تامين نيازهاي بهداشتي، امور اجتماعي، آسايش و رفاه عمومي و... يا رشد و توسعه فرهنگي، اقتصادي و سياسي را دنبال مي‏کرده است و يا کسب اجر و ثواب اخروي و يا پيشبرد عقيده و مذهب.

    اسلام در ترکمنستان

    در ترکمنستان نيز تهاجم کمونيست‏ها به اسلام صورت سيستماتيک و شديد از سوي شوروي بر روي اسلام قرار گرفت. اين تهاجم به صورت‏هاي گوناگون بروز يافت. انهدام مساجد و مدارس و ساير مراکز ديني، کشتار تعداد زيادي از علماي اسلام و رهبران مذهبي، مصادره اموال موقوفه... رژيم حاکم براي مبارزه با اسلام راه‏هاي گوناگون داشت، انتشار کتاب‏هاي ضد اسلام تبليغات الحادي، سخنراني‏ها... اما تجزيه و تحليل روزنامه‏ها و مجلات شوروي نشان مي‏دهد که به رغم اين همه تبليغات و رعب و فشار، اسلام همچنان به حکومت خود حتي در بين نسل جوان ادامه داد و از نظر کمي نيز به تعداد مسلمانان افزوده شده است. يک دبير کميته جذب منطقه‏اي در ترکمن در بيانه‏اي که به مطبوعات داده گفته بود: هنوز هم در ميان مردم کساني هستند که اسير باورهاي ديني هستند و حتي جوانان اعم از دختر و پسر که در مدارس شوروي تربيت شده‏اند به ديدن اماکن مقدس رفته و به مسائل مذهبي احترام مي‏گذارند جالب اين که بنا به گزارش‏هاي مذکور معلمين مدارس شوروي نيز مراسم ديني را رعايت کرده و مرتب در مساجد حاضر مي‏شوند.
    ترکمنستان در 26 اکتبر 1991 ميلادي 1370 شمسي به دنبال فروپاشي شوروي استقلال خود را به دست آوردند برخي از سياستمداران با الهام از غرب به رغم باطن خويش اسلام را مانعي براي توسعه اجتماعي فرهنگي اين کشور تلقي مي‏کنند و گروهي ديگر با وجود آن که واقع گرايانه به اسلام مي‏نگرند و آن را به عنوان ارزش‏هاي راستين مردم مي‏انگارند ولي درصدد غير سياسي کردن نقش اسلام قدرت تحمل آن را ندارند که نيروهاي معتقد به اسلام اصيل در راس امور سياسي قرار بگيرند با اين حال نيارف رئيس جمهور ترکمنستان در بخشي از سخنراني خود به مناسبت سالگرد استقلال اين جمهوري گفت: با توجه به تاثير قرآن بر زندگي مردم ترکمنستان و وجود مشترکات تاريخي، فرهنگي و اسلامي، آموختن مفاهيم قرآني براي نسل کنوني الزامي است.
    از سوي ديگر «جوراباراموف، رئيس انستيتوي اقتصادي ترکمنستان و مشاور رئيس جمهور اين کشور مي‏گويد:...
    ما ترکيه را دريچه‏اي به غرب مي‏بينيم...»
    مساجد زيارتگاه‏ها و آرامگاه‏هاي ترکمنستان
    1) هزار صحابه در مرو (دوران تيموري) احتمالا بناي ياد بودي براي دو صحابه شهيد پيامبر مي‏باشند.
    2) مزار خواجه يوسف همداني، که در آن ايواني آجري و بلند است، اين ايوان که سبک و سياق بناهاي ايلخاني و تيموري را دارد و احتمالا مصلاي مرو بوده که اخيرا آرامگاه خواجه يوسف در جلو آن ساخته شده و آن را از صورت مصلي خارج کرده است. اين بنا در بيرام علي نزديک مرو است.
    3) آرامگاه ابوالفضل سرخسي تنها يادگار سرخس کهن قرن پنجم و ششم هجري است در سرخس ترکمنستان.
    4) بناي آرامگاهي يارتي گنبد در دوران سلجوقي واقع در محوطه باستاني يارتي گنبد.
    5) بناي ياد بود سرباز گمنام در ميانه شهر هاري قابل مقايسه و احتمالا اقتباس از آرامگاه خيام نيشابوري.
    6) آرامگاه سلطان سنجر در مرو اواسط قرن 6 هجري.
    7) آرامگاه محمد بن زيد در مرو.
    8) آرامگاه ابوسعيد ابوالخير در ميانه خرابه‏هاي ميهنه کهن.
    9) ابيورد در نزديکي کاخکا، در حاشيه‏هاي شرقي و غربي ابيورد بقاياي معماري خشت و گلي در هيئت اتاق‏هاي مجاور همديگر وجود دارد که از قدمت زيادي برخوردار نيست و احتمالا آخرين نشانه‏هاي سکونت در ابيورد است که در سال 1153 هجري قمري به دستور نادرشاه افشار ساخته شد تا مسکن اسيران ايراني شود که از خيره آزاد کرده بود (بارتولد، آب و آب باري صفحه 55)
    10- تنها بناي بازمانده در ابيورد آرامگاه ابومصيب ازهاد و پرهيزداران ابيورد در جيه شرقي شهر است و آن بناي محقر و چهار ايواني است ساده و بي‏پيرايه که مورد توجه مراجع مسلمانان قرار مي‏گيرد.
    11- در شهر باغباي قديم يا آنوي فعلي مسجدي با شکوه وجود داشته بنام مسجد سيد جمال الدين و متعلق به قرن 9 هجري است اين مسجد بر اساس زلزله شکافي‏هاي عميق برداشته و مسئولين وقت اتحاد جماهير شوروي به بهانه رفع خطر ريزش با بلد زر اقدام به تخريب آن کرده‏اند که هم اکنون ديوارهاي کاشي کاري و گچبري در آن محل انباشته است.
    12- از مهمترين مزار اين شهر يعني مرو ترکمنستان آرامگاه عطاء الملک جويني است.
    13- مزار ابوعلي دقاق نيشابوري عارف بزرگ قرن 4 هجري در آبادي باقر واقع در مغرب نساي جديد ترکمنستان.

    ازبکستان

    ازبکستان از سرزمين‏هايي است که مهد علم و دانش روزگاري بوده است، به همين دليل هم شاهد مساجد و زيارتگاه‏هاي زياد و جالبي در آن هستيم که به اختصار شهرهايش را بيان مي‏کنيم.

    بخارا

    بخارا که هميشه لقب بخاراي شريف را داشته است و مقام شامخ ادبي خود را حفظ کرده، بسياري از بناها مزارها مساجد و آثار تاريخي ديگر در بخارا يادگار مستقيم ايرانيان است. آرامگاه معروف امير اسماعيل ساماني يکي از مهمترين اين بناها مي‏باشد که از اصيل‏ترين نمونه‏هاي معماري ايراني در جهان محسوب مي‏شود. از زمره ساير اين بناها مي‏توان از آثاري چون مسجد کلان، مناره کلان، مسجد ميرخان، مدرسه مير عرب، مدرسه مادر جهان، خانقاه نادر، ديوان بيگي، مسجد عزيزخان، مقبره عصمت بخارايي، مزار بهاء الدين نقشبند مؤسس طريقت نقشبنديه در 12 کيلومتري بخارا در روستايي که زادگاه و محل خانقاه وي بود، نام برد. به گفته واهبري بخارا «روم جهان اسلام» بود، يعني از نظر علومي ديني بزرگترين شهر دانشگاهي به شمار مي‏رفت.
    در حال حاضر بزرگترين فرقه تصوف در دو شهر ازبکستان يعني خيره و بخارا است و از چنان حرمت برخوردار است که بسياري تصور مي‏کنند اگر دو يا سه بار به زيارت مرقد بهاء الدين نقشبند که در کنار بخارا واقع است بروند گويي به زيارت کعبه نايل شده‏اند. اگر چه اکنون اطلاعي دقيق از وضع تصوف در ازبکستان منتشر نمي‏شود ليکن از قراين و شواهد مي‏توان دريافت که هنوز هم در اعياد مذهبي زوار زيادي به زيارتگاه‏هاي مردان مقدس اين منطقه چون بهاء الدين مي‏روند. مسجد آقا سراهم در بخارا است.

    شرح مسجدي قديمي در تاريخ بخارا

    کرمينه از جمله روستاهاي بخارا است و آب اواز آب بخارا است و خراج او از خراج بخارا است و وي را روستايي عليهده است و مسجد جامع دارد و اندروي ادبا و شعرا بسيار بوده‏اند و به مثل در قديم کرمينه را با ديه خردک خوانده‏اند و از بخارا تا کرمينه چهارده فرسنگ است و نور جاي بزرگ است و در وي مسجد جامع است و رباطهاي بسيار دارد و به هر سالي مردمان بخارا و جاي ديگر به زيارت آنجا روند و اهل بخارا در اين کار تکلف کنند و کسي که به زيارت نور رود فضيلت حج دارد و چون بازآيد شهر را خوازه بندند به سبب آمدن از آنجاي متبرک بدين ديهه هرگز مسجد
    جامع نبوده است تا به روزگار ملک شمس الملک نصر بن ابراهيم بن طمغاج خان خواجه بوده است. از اهل الحيمه که او را خوانسالار خواندندي مردمي محتشم بود با خيل انبوه و از جمله عمال سلطان بود، وي مسجد جامع بنا کرد از خالص مال خود به غايت نيکو و مالي عظيم خرج و نماز آدينه گذارد.
    قتيبه بن مسلم مسجد جامع بنا کرد اندر حصارا بخارا به سال نود و چهار و آن موضع بتخانه بود بر اهل بخارا را فرمود تا هر آدينه در آنجا قتبيه بنا کرده است. مردمان در وي نماز مي‏کردند چون مسلماني زيادت شد و رغبت مردمان به هر روز به اسلام بيشتر مي‏شد پس بدان مسجد نگنجيدند تا... و چون مسجد جامع فرسوده و مسجد جامع حصار معطل شد و ديوان خراج شد و هيچ کس را در عمارت مسجد بزرگ آن اثر نبود که فضل بن يحيي برمکي را وي بسيار مال خرج کرد و بعد از آن هر کسي زيادت مي‏کردند تا به روزگار امير اسماعيل ساماني، وي بسيار خان‏ها خريد و به مقدار ثلثي از مسجد جامع زيارت کرد و نخستين کسي که ماه رمضان به مسجدها قنديل فرمود،ابن‏فضل بن يحيي برمکي بود. حکايت آورند که به روزگار امير سعيد نصر بن احمد اسمعيل اندر ماه رمضان روز آدينه بود. به وقتي که مردم در مسجد جامع در شده بودند مسجد به يک باره فرورفت و خلق بسيار در وي هلاک شدند...
    در مدت پنج سال مناره را ابوعبيدالله الجيهاني برآورد از خالص مال خويش اندر سال سيصد و شش و او وزير سلطان بود بدان تاريخ... و اين مسجد به اين صنعت مي‏بود تا به روزگار ارسلان خان محمد خان سليمان، او فرمود تا مسجد جامع از حصار دورتر کردند تا خللي پديد نيايد چنان که به وقت شمس الملک و ارسلان خان در شارستان خان‏هاي بسيار خريد و از مسجد جامع آنچه به حصار نزديکتر بود فرمود نهادند و مناره به نزديک حصار بفرمود تا آن مناره از آنجا برکندند و به شارستان فرمود نهادند چنان که مثل او در هيچ جاي نبود در غايت تکلف و نيکويي (تاريخ بخارا - تاليف ابوبکر محمد بن جعفر النرشفي 348 - 286)

    سمرقند و مساجد و زيارت‏گاه‏هاي آن

    شهر سمرقند يکي ديگر از شهرهايي است که نام آن با تاريخ ايران ارتباط نزديک دارد. نام فارسي اين شهر هرکنده بود و در آثار البلاد گفته شده است که نخست بناي قلعه را کيکاووس کرد، در سمرقند بناها و مدارس و مقاير بسياري وجود دارد که به طور مستقيم يا غيرمستقيم يادگار ايرانيان است. مهمترين اين مراکز بناهاي معروف «شاه زند» است که مجموعه‏اي از آثار جالب معماري ايراني و اسلامي است. در مرتفع‏ترين بخش اين بناها مقابري است که متعلق به زمان‏هاي خيلي پيش از تيموريان و مقابر متأخرتر به خاندان تيموري تعلق دارند.
    از ديگر آثار سمرقند بايد از مسجد بي‏بي خانم (همسر امير تيمور)، مسجد نمازگاه، مسجد خواجه احرار، مسجد ريگستان، مسجد کبود، مدرسه شيردار، مدرسه الغ بيک را بايد نام برد.
    آرامگاه رودکي اهل قريه پنج رودک از توابع سمرقند بود و مزار او در اين قريه نه تنها از گذشته بلکه هنوز هم به عنوان مکان مقدسي مورد زيارت است.
    خواجه عبيدالله احرار سمرقندي معروف به خواجه احرار مؤلف تحفه الاحرار يکي از بزرگترين مشايخ نقشبنديه که آرامگاه او در روستاي کمانگران نزديک سمرقند همواره زيارتگاه بوده است.

    خوارزم و مساجد

    از مناطق ديگر ازبکستان که در دوران اسلامي همواره با تاريخ ارتباط داشته خوارزم است که فرهنگ باستاني ايران حتي پس از فتوحات اعراب مدت‏ها در آن استوار ماند و به ويژه نزد مردمي که به آئين زرتشت باقي مانده بودند، تا قرنها بعد سنن و رسوم باستاني پابرجا بود.
    در سال 1873 اين سرزمين تحت الحمايه روسيه شد و آن زمان آن را خيوه ناميدند. از جمله بناهاي آن مسجد جامع کوش دروازه، مدرسه محمد امين خان، آرامگاه پهلوان عطار (پهلوان آتا) را بايد ذکر کرد.
    از مهمترين مزارهاي بزرگان در اين منطقه مرقد شيخ نجم الدين کبري عارف نامي قرن ششم و هفتم هجري و آرامگاه شهيد الدين و طواط است.
    از شهرهايي چون ترمذ (ترميز) که داراي آثار متعددي مربوط به ايران است، از جمله مقبره کاکل دار آرامگاه حکيم ترمذي نام برد در تاشکند که نام قديمي آن چاچ و بنا به گفته مورخان عرب «شاش» بود بناهاي متعددي از قبيل خواجه ولي، مدرسه براق خان، مدرسه ابوالقاسم شيخ و مسجد شيخ وجود دارد.

    قزاقستان و مسجد سازي

    اسلام در اوائل قرن 19 ميلادي سريعا به کمک روس‏ها در قزاقستان رواج يافت، هدف روس‏ها از اين اقدام يکپارچه جمع کردن قبايل پراکنده در کنار هم براي راحت‏تر کنترل کردن و نظارت کردن بر سکنه اين سرزمين بود به همين منظور روس‏ها مبلغين مسلمان تاتار را به ميان مردم فرستاده و مسجد سازي ميان قزاق‏ها را تشويق کردند.
    ولي در اواسط همين قرن سياست روس‏ها در اين زمينه تغيير کرد و به گونه‏اي که بناي هر مسجد بنا بر اجازه رسمي بود. کم کم شمار ائمه جماعات و جمعه کم شد.
    در ايالت جامبول قزاقستان بناي تاريخي جالبي به نام مقبره: «عاشيه بي‏بي» وجود دارد که در قزاقستان آن را «مرواريد کهن شرق» لقب داده‏اند. بناي مقبره و نيز مقبره ديگري به نام «خواجه احمد ياسوي» (از صوفيان صاحب مکتب و طريقت اين سرزمين) به سبک بناي مسجد بخارا و سمرقند دوران تيموري ساخته شده است.
    مشهورترين صوفي ترک تبار شهر ياس از جنوب قزاقستان برخاست و او که «احمد ياسوي» نام دارد، از مشايخ قرن 12 ميلادي است که پيروانش اسلام را در سراسر دنياي ترک زبان اشاعه دادند.
    احمد ياسوي در ياس دفن گرديد و اين شهر به يکي از مراکز معتبر تصوف بدل شد و آرامگاه ياسوي به صورت يکي از مقدس‏ترين زيارتگاه‏هاي آسياي ميانه درآمد. تيمور در 1397 ميلادي بر مزارش مسجدي ساخت و زائرين از نقاط مختلف مانند چين و هند به زيارتش مي‏آمدند شهر ياسي از قرن 16 به ترکستان تغيير نام داد. اين شهر نيز اکنون به همين اسم خوانده مي‏شود و مسجد آن «مسجد حضرت» نام دارد، که زيارتگاه مردم مي‏باشد.

    تاجيکستان

    86 درصد از مردم آن پيرو آئين اسلام هستند که بخش عمده از آنان را اهل سنت تشکيل مي‏دهند و اهل سنت اين سامان غالبا مذهب حنفي دارند. گرايش دين گرچه بين عده از مردم تاجيکستان نيرومند است اما چندان فراگير نمي‏باشد، زيرا در مدت چند دهه سلطه کمونيست آموزش علوم ديني به طور رسمي در آن متوقف بده و طالبان قادر نبوده‏اند براي تحصيل يا تکميل معلومات ديني اسلامي به کشورهاي مسلمان مسافرت کنند. با اين حال تظاهرات هفت هفته‏اي مردم براي سرنگوني يکي از اعضاي حزب کمونيست شوروري سابق و رئيس پارلمان اين کشور از نمونه‏هاي بارز بازگشت به اعتقادات ديني است، اعتراض‏هاي مذکور به صورت برگزاري نمازهاي جماعت در مساجد و اماکن عمومي تجلي نمود و متعرضين در چادرهايي با مراسم دعا و قرائت قرآن و سخنراني مردم را تحت تأثير احساسات مذهبي و هيجان و هيجان‏هاي اسلامي قرار مي‏دادند.

    آذربايجان و مساجد

    خانقاه و مزار پير حسين در 7 کيلومتري جنوب باکو مسجد جامع باکو از بناهاي سلطان شيخ خليل‏ا... که کتيبه آن تاريخ 780 ه. ق دارد گيلک مسجد از بناهاي قرن 8 هجري قمري - مسجد قصر - مسجد زنده پير اثري از قرن 7 هجري در دهکده مازاد در نود کيلومتري باکو. مسجدي از قرن 10 هجري در شبه جزيره آبشوران در نخجوان - آرامگاه شيخ خراسان و مقبره گلستان در قرن 7 هجري توسط نخجواني معمار مشهور آن عصر ساخته شد، بناي امام زاده گنجه که به احتمال زياد يادگار ايرانيان است.

    روسيه، مساجد، سازمان اوقاف

    در روسيه تأسيس و حفظ ساختمان‏هاي مذهبي معمولا مورد موافقت دولت بود، حتي گاهي اوقاف مورد استقبال دولت نيز واقع مي‏شد به طوري که در اوايل قرن 20 بيش از 26000 مسجد و 24000 مدرسه مذهبي در امپراتوري روسيه فعال بود. (اين تعداد البته خان نشين‏هاي خيوه و بخارا را شامل نمي‏شود)
    اين سياست جديد تساهل مذهبي حکومت مسيحي روسيه، خوشايند ساير حکومت‏هاي مسيحي نبود و بدون شک کليساي ارتدکس نيز از آن حمايت نمي‏کرد. بعد از انقلاب منع به گونه‏اي ناگهاني تغيير کرد، حکومت شوروي از همان ابتدا يک سياست علني ضد مذهب براي ريشه‏کن کردن مذاهب در پيش گرفتن، تشکيلات ظاهري مذاهب مشخص‏ترين و در نتيجه آسيب پذيرترين هدف‏هاي حکومت بود و مذهب زدايي نيز با حمله به آن‏ها آغاز شد. کمونيست‏ها اقدامات ضد مذهب خود را در مورد اسلام با بستن هزاران مسجد و مدرسه ديني آغاز کردند. سپس به تدريج تا سال 1925 دادگاه‏هاي شرع را بستند و در 1930 سازمان اوقاف را منحل کردند.
    در نتيجه حکومت دولت شوراها، تغييرات زيادي در اعتقادات اسلامي مردم شوروي به وجود آمده است در دهه اول استقرار اين حکومت چند همسري و حجاب ممنوع شد. شريعت يا دادگاههايي که بر اساس احکام قرآن قضاوت مي‏کردند و مدارس ديني و بسياري از مساجد تعطيل شد. سازمان اوقاف از ميان رفت و زيارت حج ممنوع شد.
    ، گرفتن روزه و پرداخت زکات با موانع بسيار روبه‏رو گشت چاپ قرآن و ديگر کتب مذهبي متوقف شد و در مقابل کتب مذهبي و ضد اسلامي سيل آسا انتشار يافت. نظارت بر امور مسلمين در اتحاد شوروي از طريق 4 مرکز مذهب انجام مي‏گيرد. مهمترين اين مراکز مذهبي آسياي مرکزي و قزاقستان است. قبل از انقلاب در اين منطقه هيچ سازمان مذهبي وجود نداشت. قديمي‏ترين و بزرگترين مرکز اسلامي در آن زمان «اوفا» بود که نظارت بر مسلمانان روسيه شرقي و مرکزي را بر عهده داشت.

    مراکز مذهبي شوروي و حضور در مساجد

    نظارت بر امور مسلمين در اتحاد شوروي از طريق 4 مرکز مذهب انجام مي‏گيرد. قبل از انقلاب در اين منطقه هيچ سازمان مذهبي وجود نداشت. جنگ جهاني دوم نقطه عطفي بود براي اسلام در شوروي، تحول واقعي با به رسميت شناختن قانوني مراکز 4 گانه مذهبي از سوي دولت آغاز شد قبل از انقلاب چهار مرکز مشابه مذهب وجود داشت يکي در اوفا يکي در کريمه و دو تاي ديگر در ماوراي قفقاز، اين مراکز در انجام اموري مانند تعليم و انتصاب علما، احياي مساجد و انتشار کتب
    مذهبي قدرت داشتند. اما در دوران حاکميت دولت شوراها اين مراکز فتوا از ميان رفت و ديگر هيچ مرکزي نبود که مسئوليت امور مذهبي و مساجد را رسما عهده دار باشد. اگر به رسميت شناختن مراکز 4 گانه مذهب، نشانه مداراي دولت با مذهب بنا شد دست کم راهي است به اعتراض رسمي به وجود اسلام در شوروي. تعداد مساجد رفته رفته افزايش يافت. اگر چه در اوايل دهه 1960 موج مخربي براي به تعطيلي کشاندن مساجد آغاز شد. زيارت حج دوباره براي گروه‏هاي منتخب از زائرين آغاز شد.
    اما تنها مشکل واقعي که امروزه در سر راه اکثر ملمانان روسيه براي شرکت در مساجد وجود دارد بعد مسافت است زيرا در بعضي مناطق مساجد در جاهايي پرت واقع شده‏اند. به درستي نمي‏توان يقين کرد که چه تعداد از مسلمانان به طور مرتب به مساجد مي‏روند اما ائمه جماعات مساجد درگفتگوهاي خصوصي اطمينان مي‏دهند که تعداد بسياري از مسلمانان در مساجد حضور مي‏يابند البته در روزهاي خاص مانند عيد قربان و عيد فطر مساجد مملو از مسلمانان است و صدها نفر در مراسم شرکت مي‏کنند.

    زيارتگاه در شوروي

    دميدوف در ادامه بحث قبل مي‏نويسد: از جنبه‏هاي برجسته در عيد مسلمانان در سال 1927 ميلادي اين بود که صدها نفر از مسلمانان و غير مسلمانان که تعدادي زياد از آنان را جوانان تشکيل مي‏دادند، به زيارت اسما موت آتا رفتند.
    دميدوف آنگاه اظهار مي‏دارد که اين شور و علاقه براي زيارت به هيچ وجه غير معمول نبود.

    مساجد شوروي

    مساجد از لحاظ مالي کلا متکي به کمک‏هاي مردمي هستند.
    رياست مساجد با يک هيئت اجرايي متشکل از سه عضو است. که از ميان مسلمانان انتخاب مي‏شوند اين هيات مسئول رسيدگي به مساجد و حفاظت از آن‏هاست ولي در مسايل مربوط به سازمان‏هاي دولتي و ديگر گروه‏هاي اسلامي، نمايندگي مسلمانان را نيز به عهده دارد و مرتب
    گزارش‏هايي به مردم مي‏دهد. يک کميته سه نفره نيز براي مشاوره و بازرسي در امور هيأت انتخاب مي‏شوند. هر مسجد که براي انجام مراسم مذهبي باز است يک امام دارد، که در شوروي آن را امام خاطب مي‏نامند زيرا هر دو کار امامت نماز و ايراد خطبه را به عهده دارد. دقيقا معلوم نيست چه تعداد از مساجد مؤذن دارد و در اين صورت مؤذنين چند بار اذان مي‏گويند. تمام علماي اتحاد جماهير شوروري بايد در ارتباط با مراکز مذهبي باشند اين مراکز علما را با مسئوليت‏هاي مختلف تعيين مي‏کنند و به آن‏ها حقوق مي‏دهند، روحانيون که در ارتباط با اين مراکز نيستند به اصطلاح فاقد صلاحيتند و حق انجام هيچ گونه مذهبي را ندارند.

    تعداد مساجد فعال شوروي

    تعداد مساجد فعال شوروي در حال حاضر معلوم نيست و راهي براي تحقيق در اين زمينه وجود ندارد، زيرا منابع خبري شوروي به اين مطلب حساسند و از گزارش آن طفره مي‏روند.
    برآوردهايي نيز که در اين زمينه ارائه مي‏شود اختلافات فاحشي با يکديگر دارند (تاريخ انتشار اين کتاب اسفند 1366) بر اساس يکي از برآوردهاي اخير تعداد مساجد به 450 بالغ مي‏شود که 143 مسجد در آسياي مرکزي و قزاقستان، 200 مسجد در سيبري و شوروي اروپايي 45 مسجد در قفقاز شمالي و 16 مسجد در آذربايجان قرار دارد.
    (Religion in commanist lands . VOL. 7. NO.3. 1979.P.151,2) در سال‏هاي اخير مساجد جديدي ساخته شده براي مثال در گورگي در سال 1978 و تعدادي از مساجد قديمي نيز مرمت شده‏اند.

    مدارس مذهبي شوروي

    در اتحاديه جماهير شوروي دو مدرسه مذهبي وجود دارد يکي در بخارا و ديگري در تاشکند بناي اين دو مدرسه در قرن 16 ميلادي پايه ريزي شد و هر دو بعد از انقلاب همزمان با مدارس مذهبي ديگر بسته شدند.
    مدرسه مير عرب در بخارا فعلا فعال است و حدود هفتاد طلبه دارد طول مدت تحصيل در اين مدرسه هفت سال است اين مدرسه تنها جايي است که دوره مقدماتي تحصيل علوم ديني را آموزش مي‏دهد.
    مدرسه «برکه خان» در تاشکند مرحله عالي علوم ديني را تعليم مي‏دهد در سال 1974 به مناسبت يکهزار و دويستيمن سالگرد تولد اسماعيل النجاوي (که در نزديکي سمرقند مدفون است) مدرسه را به نام او نامگذاري کردند. طول مدت تحصيل در اين مدرسه چهار سال است طلاب منتخب اين مدرسه براي اتمام تحصيلاتشان به دانشگاه اسلامي خارج کشور مانند الازهر در قاهره اعزام مي‏شوند.

    مراکز مذهبي چهارگانه

    مراکز مذهبي کليه جنبه‏هاي اجرائي اسلام در اتحاد جماهير شوروي را زير نظر دارند آنها تحت نظر شوراي امور مذهبي قرار دارند اين شورا خود وابسته به شوراي وزيران اتحاد جماهير شوروي است.
    چهار مرکز مذهبي وجود دارد که هر يک مسئول منطقه خاصي است
    1) مرکز مذهبي آسياي مرکزي و قزاقستان: اداره اين مرکز در تاشکند جمهوري ازبکستان است. مذهب حنفي، مدير مرکز که از بيست سال پيش تا کنون مسئوليت مرکز را به عهده دارد مفتي «ضياالدين خان ابن‏ايشان بابا خانوف» است حوزه قضايي اين مرکز 5 جمهوري قزاق، قرقيز، تاجيک، ترکمن و ازبک است از جهات بسياري اين مرکز مهمترين و بزرگترين مرکز اسلامي در شوروي است.
    2) مرکز مذهبي سيبري و شوروي اروپايي: اداره اين مرکز در اوفا جمهوري خود مختار با شعير واقع است مذهب حنفي، مدير اين مرکز مفتي «طلقت تازيق» است. حوزه قضايي اين مرکز کليه مسلمانان جمهوري متحد شوروي سوسياليستي روسي (به غير از داغستان و قفقاز شمالي) و جمهوري ليتواني و روسيه سفيد را دربر مي‏گيرد.
    3) مرکز مذهبي قفقاز شمالي و داغستان: اداره اين مرکز در مخاچ قلعه درون جمهوري خود مختار داغستان است. مذهب حنفي و رياست اين مرکز را مفتي «محمود جکي يف» به عهده دارد.
    4) مرکز مذهبي ماوراي قفقاز: اداره اين مرکز در باکو جمهوري آذربايجان قرار دارد. مذهب آن شيعه و سني حنفي است. رياست آن را فردي شيعه به نام شيخ الاسلام شکورپاشايوف به عهده دارد. حوزه قضايي اين مرکز مسلمانان ساکن جمهوري‏هاي ارمنستان، آذربايجان و گرجستان را دربر مي‏گيرد.
    روس‏ها براي آن که مسلمانان را به اجبار به مسيحيت بکشانند تدابير نهايي از جمله تخريب بسياري از مساجد، مصادره اموال، محروم کردن تاتارها از حقوق مدني را به کار بردند اما موفقيت به دست نياورند.

    پي نوشت :

    1-براي اطلاع بيشتر رجوع شود به کتاب جغرافيايي تاريخي و سياسي آسياي مرکزي و تأليف غلامرضا گلي زواره.


    منبع: ميراث جاويدان




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    انواع موقوفات در سين کيانگ جنوبي (چين)

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    نويسنده:محمد جواد اميدوارنيا
    در دوران پيش از انقلاب سوسياليستي (1949)

    مقدمه

    (1949) تا پيش از تسلط حزب کمونيست بر سراسر چين که تا اوايل دهه 50 به طول انجاميد، همه نهادهاي اسلامي از جمله مساجد، مزارات و مدارس ديني در مناطق مسلمان‏نشين داراي موقوفاتي بودند. از آن پس به‏دنبال «اصلاحات ارضي»، «سوسياليستي کردن کشاورزي» و اعمال سياستهايي که هدف آن محدود ساختن پيروان اديان (به‏ويژه مسلمانان بر اثر سوابق نهضتهاي سياسي ـ اجتماعي آنها) بود، زمينهاي موقوفه در سراسر کشور مصادره شد و در اختيار واحدهاي کشاورزي مانند «تيمهاي توليد» و «کمونهاي خلق» قرار گرفت.
    يکي از سرزمينها، بخش جنوبي منطقه خودمختار سين‏کيانگ بود که شهرهايي چون کاشغر، ختن، يارغند، آق‏سو و کوچه در آن قرار دارد و انديشه‏هاي اسلامي به‏ويژه تصوف و عرفان و تشيع را از ايران و آسياي مرکزي پذيرا شده است.
    در سراسر دوران رهبري مائوتسه تونگ، از زمينهاي موقوفه نامي به ميان نمي‏آمد و در صورت ضرورت نيز از آنها با اصطلاحاتي در رديف «مالکيتهاي فئودالي» ياد مي‏شد. از دهه 80 به بعد، با آغاز سياستهاي جديد، در کتابها و مقالاتي که راجع به مسلمانان در چين انتشار مي‏يابد، گاه مطالبي درباره موقوفات نيز بيان مي‏گردد که از جهات مختلف قابل توجه است. يکي از اين کتابها را مؤسسه انتشارات خلق سين‏کيانگ، در 1991 (به زبان چيني) به چاپ رسانده است که چون نشاندهنده ميزان قابل توجهي از نفوذ فرهنگ شيعي دوازده امامي و زبان فارسي در جنوب سين‏کيانگ، مخصوصا در ختن و يارغند مي‏باشد، رئوس آن ترجمه گرديد که ذيلاً از نظر مي‏گذرد (1) اين کتاب «منتخب مقالات پژوهشي» نام دارد و آقاي گوبائو (2) آن را نوشته است.
    لازم است يادآوري کنيم که آنچه در متن بين دو گيومه آورده شده، با تلفظ آن در متن اصلي چيني انطباق دارد.

    انواع موقوفات در سين‏ کيانگ جنوبي

    بررسي اسناد باقيمانده از اوايل دهه 50 نشان مي‏دهد که در آن موقع 24 نوع ملک موقوفه در جنوب سين‏کيانگ وجود داشته است. اسناد مذکور اسامي آنها را چنين بر مي‏شمارد:
    1ـ موقوفات «مساجد»: در مناطقي که قوم «اويغور» (مسلمانها) اسکان دارند، در همه شهرها و روستاها، مساجد کوچک و بزرگ بسياري وجود دارد که محل انجام دادن شعائر ديني است. معمولاً در روستاها، هر 10 تا 20 خانوار و گاهي هر 20 تا 30 خانوار يک مسجد دارند. در روستاها غالب مساجد کوچک، هر کدام بين 3 تا 5 «مو» (3) و گاهي 10 تا 20 «مو» ملک موقوفه دارند. موقوفات مساجد متوسط 40 تا 50 و مساجد بزرگ 400 «مو» است. در شهرها که تمرکز جمعيت بيشتري دارند، تعداد مساجد کمتر است. به طور مثال، در ناحيه «شوفو» (4) با 45000 نفر جمعيت، 126 باب مسجد، يعني براي هر 355 نفر يک مسجد وجود دارد. ناحيه «ون‏سو» (5) با حدود 15000 نفر جمعيت داراي 69 باب مسجد، به‏طور متوسط براي هر 217 نفر يک مسجد است. مساجد بزرگ داراي زمينهاي موقوفه بسيارند. به طور مثال، زمينهاي موقوفه مسجد بزرگ «چياپان» (6) در شهر «شوفو» بالغ بر 5000 «مو» و «مسجد عيدگاه» بيش از 3000 «مو» مي‏باشد.
    2ـ در اسلام، فرقه‏اي به‏نام «ايشاني» وجود دارد؛ اين فرقه در سين‏کيانگ داراي پيروان بسيار است. آنها مسجد را «خانقاه» و املاک موقوفه آن را «موقوفه نقشبنديه» مي‏نامند.
    3ـ موقوفه «مزارات»: مزارات مدفن بزرگان دين و سياست است. در سين‏کيانگ جنوبي، هر ناحيه داراي مزارات کوچک و بزرگ است که در حدّ خود املاک موقوفه دارند. مجموع املاک موقوفه مزارات بسيار زياد است. به‏طور مثال، مزار «آفاق خواجه» (در کاشغر) 16000 «مو»، مزار «اصلان‏خان» (در آرتوش) 4500 «مو» و مزار «امام موسي‏کاظم» در دهکده «کوشا» در ختن، 3000 «مو» ملک موقوفه دارند.
    4ـ موقوفات مدارس ديني: مدارس ديني در سراسر سين‏کيانگ جنوبي زمينهاي موقوفه بسيار دارند. در 1949 (هنگام سلطه حزب کمونيست بر چين)، اين نواحي داراي 312باب مدرسه علوم ديني بودند:
    12. در سين کيانگ، معمولاً مزارات به صورت مجتمعي شامل مسجد، مدرسه علوم ديني، مدفن بزرگان ديني و قبرستان عمومي است که نمونه بارز آن «مزار آفاق خواجه» در کاشغر مي‏باشد. چون در مراسم اعياد بزرگ اسلامي، از جمله عيد قربان، مردم در مساجد بزرگ و اين گونه مزارات اجتماع مي‏کنند، ممکن است نام «عيد» به همين دليل بر موقوفات مذکور نهاده شده باشد.
    3ـ موقوفه «مزارات»: مزارات مدفن بزرگان دين و سياست است. در سين‏کيانگ جنوبي، هر ناحيه داراي مزارات کوچک و بزرگ است که در حدّ خود املاک موقوفه دارند. مجموع املاک موقوفه مزارات بسيار زياد است. به‏طور مثال، مزار «آفاق خواجه» (در کاشغر) 16000 «مو»، مزار «اصلان‏خان» (در آرتوش) 4500 «مو» و مزار «امام موسي‏کاظم» در دهکده «کوشا» در ختن، 3000 «مو» ملک موقوفه دارند.
    4ـ موقوفات مدارس ديني: مدارس ديني در سراسر سين‏کيانگ جنوبي زمينهاي موقوفه بسيار دارند. در 1949 (هنگام سلطه حزب کمونيست بر چين)، اين نواحي داراي 312باب مدرسه علوم ديني بودند:
    املاک کوچکترين مدرسه بين 10 تا 30 «مو» و بزرگترين آنها، 3 تا 5 هزار «مو» بوده و به طور کلي، املاک موقوفه مدارس ديني، بخش عمده‏اي از موقوفات را تشکيل مي‏داده است.
    5 ـ موقوفات پلها: املاکي بوده که درآمد آن براي احداث و تعمير پلها به‏کار مي‏رفته است.
    6 ـ موقوفات قنوات: زمينهايي بوده که درآمد آن مصروف حفر و لاروبي قنوات عمومي مي‏شده است.
    7ـ موقوفات «لنگان»: به منظور احداث سرپناه در بيابانها براي عابـران مستضعف در نظر گرفته مي‏شده است.
    8 ـ موقوفات «تاغ»: براي احداث و مرمت راهها در مناطق کوهستاني بوده است.
    9ـ موقوفات «راه»: براي تعمير و نگاهداري راههاي عمومي هزينه مي‏شده است.
    10ـ موقوفات «عيد»: براي احداث مزارات صرف مي‏شده است.
    11ـ موقوفات «رسول‏اللّه‏»: درآمد اين زمينها در راه اجراي مراسم يادبود حضرت محمد (ص) به کار مي‏رود. طبق روشهاي گذشته، بخش عمده‏اي از درآمد حاصل از فروش محصولات اين املاک به اماکن اسلامي، مثلاً «مکه» انتقال مي‏يابد و به صورت «نذر» بين «آخوندها» (7) و بي‏نوايان توزيع مي‏گردد. هرگاه در سالي، هيچ‏کس عازم سفر مکه نباشد (8)، «نذر» در محل به مستحقان داده مي‏شود.
    12ـ موقوفات «چراغ»: براي تأمين مصارف چراغهاي مساجد و «مزارات» در نظر گرفته مي‏شده است.
    13ـ موقوفات «قرآن»: براي خريد قرآن و توزيع آن در جهت اهداف تبليغي هزينه مي‏شده است.
    14ـ موقوفات «کاسه»: براي خريد و تعمير ديگهاي بزرگـي بوده که در مراسـم مذهبي در آن غـذا تهيـه مي‏شود.
    15ـ وقف «نان‏پخت»: درآمد حاصله از اين املاک بايد صرف تهيـه غذا و توزيـع بين مستمنـدان گردد، اما معمولاً بخت با آنها براي دسترسي به اين غذاها، يار نيست.
    16ـ وقف «اولاد»: دليل ابداع چنين موقوفاتي آن است که
    الف) برخي از املاک کوچکتر از آن است که بين عده زيادي از وراث تقسيم گردد.
    ب) بعضي از مردم نگران آن‏اند که اموالشان پس از مرگ به درستي تقسيم نشود و حق به حقدار نرسد.
    ج) عده‏اي نيز در تقسيم اموال خود، به اعضاي فقير خانواده توجه خاص دارند.
    مقررات راجع به اين املاک به اين شرح است:
    الف) هيچ‏کس حق فروش آن را ندارد.
    ب) غالبا در اختيار وراث ذکور قرار مي‏گيرد و اناث از آن محروم‏اند.
    ج) هنگام درگذشت وراث، باز هم از تقسيم مجدد مصون مي‏ماند.
    البته بر اثر مرور زمان، در بعضي از روستاها، اين‏
    گونه املاک به فروش رسيده، و زنان نيز از آن ارث برده‏اند. تعداد و وسعت املاک موقوفه «اولاد» زياد نيست. به طور مثال، از خانواده «علي‏اکبر» در ناحيه «آق‏سو»، 500 هکتار چيني (مو) به جاي مانده است. گاهي اداره اين املاک به عهده يک «آخوند» گذارده مي‏شود و سالانه، سهمي هم بابت سرپرستي به او پرداخت مي‏گردد. ميزان موقوفات «اولاد» در شهر کاشغر زيادتر از مناطق ديگر است.
    17ـ موقوفات «مطلق»: املاکي است که معمولاً زمينداران و يا بازرگانان دولتمند، جدا از اموال موروثي، وقف مي‏کنند تا درآمد آن پس از کسر هزينه‏هاي اداره زمين، در مراسم سالگرد درگذشت آنها، صرف تلاوت قرآن بر سر خاکشـان گردد. اين گونه موقوفـات زيـاد نيست.
    18ـ وقف «اشکالات»: گاهي «آخوندي» که مسؤول اداره ملک موقوفه‏اي است آن را تا دوسوم قيمت بازار، به ديگري مي‏فروشد. در اين صورت خريدار بايد هر ساله مبلغ معيني به نهاد مذهبي که زمين متعلق به آن بوده است بپردازد. در اوائل دهه 1950 زمينهاي اوقافي در يارغند 50788 «مو» وسعت داشته که 47926 آن (4 /94 درصد) از اين مقوله بوده و از اين مقدار نيز 6 /82 درصد آن در اختيار آخوند مسؤول قرار نداشته بلکه در تصرف کشاورزان بوده است.
    19ـ وقف «اشکالات مالک»: اين‏گونه موقوفات نيز املاکي است که همگي به مزارات و مدارس ديني مساجد تعلق داشته، اما به دست آخوند مسـؤول موقـوفه به فروش رسيده است. در اينجا فروش شامل همه حقوق نيست، بلکـه فقط شامـل استفـاده از عرصـه آن (درختهـا و ساختمانـها) مي‏باشـد و شخـص خريـدار بايـد بابـت آن سالانـه مبلغ معينـي به نهاد مذهبـي مربـوط بپردازد. (9)
    20ـ موقوفات اجاره دائم: املاکي است که حق استفاده از آن به طور دائم به اشخاص فروخته مي‏شود و آنها آزادانه حق انتقال آن به غير را دارند. قيمت اين املاک ارزان‏تر از قيمت املاک خصوصي است.
    21ـ موقوفات احيا شده: املاکي است که در اصل متعلق به مساجد و مدارس ديني بوده، اما کساني آنها را احيا کرده‏اند. در اين صورت شخص احياکننده هر سال مبلغي به نهاد مذهبي مربوط مي‏پردازد. او مي‏تواند حق خود را به ديگري اجاره دهد يا بفروشد، اما زمين در اختيار هرکس باشد، بايد سالانه 2 درصد درآمد عرصه آن را به نهاد مذهبي مربوط بپردازد. به طور مثال، موقوفه «امام موسي کاظم» در روستاي «کوشا» در ختن، 3000 «مو» وسعت دارد که 2000 واحد آن در زمره چنين املاکي است و مردم محل آن را موقوفه «بنا» (آباداني) مي‏نامند.
    22ـ وقف «ده‏يک»: گاهي پيروان دين، 101 درآمد بخشي از املاک خود را وقف مسجد، مزار و يا مدرسه ديني مي‏کنند. در اين صورت فقط حق استفاده از آن درآمد، و نه مالکيت زمين، وقف گرديده است.
    23ـ وقف «اولاد» و پل: املاکي است که مالکيت خصوصي آن در اختيار وراث باقي مي‏ماند، اما قسمتي از درآمد آن براي تعمير راهها، مخصوصا احداث پل، مورد استفاده قرار مي‏گيرد.
    24ـ موقوفات «آخوند»: املاکي است که براي تأمين هزينه‏هاي يکي از روحانيون وقف شده و پس از درگذشت آن «آخوند» مجددا به مالکيت صاحب اصلي زمين يا وراث او باز مي‏گردد.
    اخباري از چين و گفتگوهايي با مسلمانان آن کشور نشان مي‏دهد که از اوايل دهه 1990، دولت چين با بازگرداندن بعضي از املاک موقوفه به مسلمانان موافقت نموده، اما به نظر مي‏رسد که اين تصميم محدود به اين شرايط باشد:
    1ـ زمين به نهادها و تشکيلات مذهبي باز مي‏گردد، نه به اشخاص.
    2ـ بايد از زمين در راههاي عام‏المنفعه که در جهت سياست «چهار نوسازي» (10) و دروازه‏هاي باز اقتصادي باشد؛ مثلاً براي احداث دانشگاهها، بيمارستانها، مراکز علمي و فني و تجاري و غيره استفاده گردد.
    3ـ حصول نتيجه عملي و ملموس، شرط اصلي ادامه کار بر زمين است، در غير اين صورت ملک بازگرفته و به نهاد اسلامي ديگري واگذار مي‏شود.

    پی نوشتها:

    1- يارغند114 باب.
    2- ينگي حصار60 باب.
    3- شوفو45 باب.
    4- «باچو»(10) 41 باب.
    5- آرتوش41 باب.
    6- «يوئه‏پو»(11)11 باب.
    7- کلمه «آخوند» در زبان چيني به معني «رهبر روحاني» و همچنين معلم دوره عالي مدارس ديني است.
    8- سفر مکه براي چيني‏ها با توجه به دوري راه، مشقت سفرهاي زميني و دريايي در قديم و هزينه‏هاي آن، وظيفه‏اي بس مشکل بوده است.
    9- نويسنده مقاله، اجاره را نيز نوعي فروش تلقي کرده است. .
    10- سياست «چهار نوسازي» (Four Modernizations) در دوران پس از درگذشت مائوتسه تونگ تاکنون مورد تأکيد قرار دارد و هدف آن نوسازي کشاورزي، صنعت، علوم، فنون و دفاع در چين است.

    منبع:ميراث جاويدان



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    صندوق‏هاي وقفي در کويت

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    نويسنده: موسي بيدج

    طرح صندوقهاي وقفي

    پژوهشها، تحقيقات و نتايج بحث و گفتگوها پيرامون واقعيت وقف در کويت و شيوه‏هاي بهبود بخشي به آن، نتايجي را در پي داشته که مهمترين آنها ضرورت ايجاد ساختاري نوين براي فعاليتهاي وقفي است.
    در ساختار مذکور، تمام جوانب وقف، اعم از دعوت براي احياي اين سنت، پيشبرد و ايجاد تحول در زمينه‏ي چگونگي صرف درآمدهاي آن و فعال کردن نقش وقف در جامعه، مورد توجه قرار گرفته و بين تمام موارد، ارتباط و پيوند ايجاد شده است.
    اين ساختار نوين که پژوهشها و تحقيقات آن را ترجيح داده و دبيرخانه‏ي عمومي اوقاف نيز آن را برگزيده است ؛ طرح ايجاد صندوقهاي وقفي است. اين طرح عبارت است از ايجاد قالبي تشکيلاتي که داراي استقلال نسبي بوده و ضمن دعوت عمومي به وقف، به فعاليتهاي توسعه گرايانه‏ي وقف در زمينه‏هاي مشخص شده در اساسنامه‏ي اين صندوقها نيز مي‏پردازد. اين امور در چارچوب طرحي کامل مي‏گنجد که در آن نيازها و اولويتهاي جامعه و همچنين فعاليتهاي ديگر نهادهاي دولتي و ملي مدنظر قرار گرفته است.

    اهداف صندوقهاي وقفي

    هدف صندوقهاي وقفي، مشارکت در تلاشهايي است که به احياي سنت وقف کمک مي‏کند. اين کمکها از طريق طرحهاي توسعه‏اي در ساختاري اسلامي انجام مي‏گيرد که به منظور برآوردن نيازهاي جامعه و اطلاع يافتن از اين نيازها اجرا مي‏شود.
    وظيفه‏ي ديگر اين طرحها، هزينه کردن درآمد اموال موقوفه در زمينه‏ي تأمين نيازهاي جامعه برحسب اولويتهاست؛ همچنين اين طرحها ميان پروژه‏هاي وقفي و غير وقفي که توسط دستگاههاي دولتي و جمعيتهاي عام المنفعه، اجرا مي‏شود، پيوند و ارتباط برقرار مي‏کند.

    زمينه‏هاي فعاليت صندوقها

    فعاليت اين صندوقها تمام نيازهاي توسعه‏اي و نيازهاي مردمي را در سطح وسيعي فرامي‏گيرد؛ و از آن نيز پيشتر رفته و موضوعاتي از اين قبيل را نيز شامل مي‏شود: بهبود محيط زيست، حمايت از معلولين و گروههاي خاص ديگر، خدمت به فعاليت و علوم قرآني، مشارکت در حمايت از تحولات علمي، ياري به پيشرفت مسائل فکري و فرهنگي، کمک به گسترش خدمات درماني و بهداشتي، توجه به نيازهاي مساجد، ياري به تبليغات اسلامي و ترويج آن و بسياري از ديگر عملکردهاي توسعه‏اي و طرحهاي خيريه‏ي عمومي که نياز جامعه به آنها براساس آمارهاي مستمر مشخص مي‏شود.

    اهداف پيش بيني شده براي ايجاد اين صندوقها

    الف - احياي سنت وقف از طريق دعوت عمومي؛ اين امر با ايجاد طرحهاي اجتماعي و ديني، در چارچوب قانوني که به عواطف و درک مردم نزديکتر است و نيازهاي آنان را به بهترين وجهي شناسايي و برآورده مي‏سازد، امکانپذير مي‏گردد.
    ب - احياي نقش وقف در توسعه توسط يک چارچوب تشکيلاتي که تکامل و ارتباط طرح‏هاي وقفي را با توجه به اولويتها تحقق بخشيده و ميان اين طرحها هماهنگي به وجود مي‏آورد.
    ج - بهبود بخشيدن به اعمال خيريه از طريق ايجاد طرحهاي جديدي که مي‏تواند به عنوان الگو مورد پيروي قرار گيرد.
    د - برآورده کردن نيازهاي جامعه و شهروندان در زمينه‏هايي که از سوي دولت و يا مؤسسات ملي، يارانه‏اي به آنها تعلق نمي‏گيرد.
    ه - ايجاد توازن و ارتباط ميان امور خيريه‏ي داخلي و خارجي.
    و - فراهم ساختن زمينه‏ي مشارکت مردم براي دعوت به وقف و اداره کردن طرحهاي آن.
    ز - انعطاف‏پذير ساختن فعاليتهاي وقفي از طريق وضع قوانيني که از يک سو موجب برقراري نظم و انضباط است؛ و از سوي ديگر استمرار اين فعاليتها را تضمين مي‏کند.

    اساسنامه‏ي صندوقهاي وقفي

    دبيرخانه‏ي اوقاف يک اساسنامه‏ي کلي براي صندوقهاي وقفي وضع کرده است که ضمن تضمين اصول اين صندوقها، چارچوب اساسي و نظام قانوني آنها را نيز مشخص مي‏سازد.

    نهاد مسؤول تأسيس اين صندوقها

    هنگامي که براساس پژوهشهاي به عمل آمده توسط دبيرخانه‏ي عمومي، ايجاد يک صندوق وقف براي برآوردن برخي نيازها، ضرورت مي‏يابد؛ طرح ايجاد آن به »کميته‏ي طرحهاي وقفي« در شوراي امور اوقاف پيشنهاد مي‏شود و در صورت موافقت کميته‏ي مذکور با اين طرح، وزير اوقاف و امور اسلامي با در نظر گرفتن اهداف و حدود فعاليتهاي صندوق، دستور تأسيس آن را به »شوراي امور اوقاف« ابلاغ مي‏کند.

    مديريت صندوق

    هر صندوقي داراي تشکيلاتي است که کادر مديريت آن را عناصر مردمي و نمايندگان نهادهاي دولتي مرتبط با فعاليت صندوق، تشکيل مي‏دهند. علاوه بر آن، هر صندوق داراي يک مدير با چند معاون است که امور اجرايي صندوق را برعهده دارند. تعداد کارمندان و رده‏ي اداري و مسؤوليت آنان با توجه به زمينه‏ي فعاليت هر صندوق و نيازهاي اجرايي آن، متفاوت است.

    درآمدهاي صندوق

    به طور کلي، سرمايه‏ي هر صندوق از چند محل تأمين مي‏شود که مهمترين آنها عبارتند از:
    - درآمدهاي قديم و جاري اوقافي که طبق شرايطي، واقفان با توجه به اهداف صندوق به آن واگذار کرده يا مي‏کنند.
    - بودجه‏ي ساليانه‏اي که اداره‏ي اوقاف براي صندوق تعيين مي کند.
    - درآمدهاي حاصل از فعاليتهاي صندوق با توجه به وقفياتي که در اختيار دارد.
    - علاوه بر موارد مذکور هدايا و کمک‏ها و يا اموالي که طبق وصيت افراد به صندوق مي‏رسد.
    - و...

    ارتباطهاي صندوق

    ارتباطهايي که صندوق با نهادهاي دولتي و ملي ديگر دارد، متنوع و بسيار است که موارد کلي آن در محورهاي زير مي‏گنجد.

    رابطه با نهادهاي دولتي

    هر صندوقي با توجه به زمينه‏ي فعاليت خود به قوانيني که نهادهاي متخصص وضع کرده‏اند، پايبند است. و براي رعايت مصلحت عمومي جامعه با اين نهاد، همکاري و با قوانين آنها هماهنگي دارد.

    ارتباط با دبيرخانه‏ي عمومي اوقاف

    دبيرخانه‏ي عمومي صندوقها با هدف بهبود بخشيدن به کيفيت فعاليتهاي خود، تصحيح شيوه‏ها و جلوگيري از اشتباهات و اتلاف هزينه‏ها، اقدامات مختلفي انجام مي‏دهد.
    دبيرخانه‏ي عمومي اين اقدامات را براساس جدولي که حسن اجراي فعاليتها را تضمين مي‏کند، انجام مي‏دهد. و براساس آن، همکاري و هماهنگي ميان دبيرخانه‏ي صندوقها وجود دارد که مانع تعارض و برخورد فعاليتهاي آنها شده و از مخارج جنبي نيز مي‏کاهد.

    ارتباط صندوقها با جمعيتهاي عام ‏المنفعه

    هر کدام از صندوقها با ديگر جمعيتهاي عام‏المنفعه که در زمينه‏ي مشابه و در راستاي اهداف صندوق فعاليت مي‏کنند، همکاري و ارتباط دارند و در زمينه‏ي طرحهاي مشترک و مشابه صندوق با اين جمعيتها هماهنگي داشته و از رقابت با آنها خودداري مي‏کند.

    ارتباط صندوقها با يکديگر

    چون فضاي عملکرد صندوقها با هم متفاوت است، به وجود آمدن برخورد و تعارض به استثناي زمينه‏ي دعوت به وقف و انعقاد قراردادها، غير محتمل است و بدين ترتيب انجام دادن هر فعاليتي، طبق قواعدي است که در دستور کار هر صندوقي پيش‏بيني شده است.
    طبق اساسنامه‏ي صندوقها، اشتراک آنها در اجراي طرح‏ها مجاز است و براساس اصولي که براي هماهنگي ميان صندوقها پيش‏بيني شده، از راههاي مختلف به اجرا درمي‏آيد و امکان‏پذير است. مهمترين اين راهها، کميته‏اي متشکل از مديران صندوقها در چارچوب دبيرخانه‏ي عمومي است؛ که هماهنگي و مبادله‏ي تجارب را برعهده دارد.

    اساسنامه‏ي عمومي صندوق‏هاي وقفي

    ماده‏ي 01

    مفهوم اصطلاحاتي که براي اجراي اصول دين اساسنامه به کارگرفته شده به اين شرح است:
    1 - صندوق: قالب تشکيلاتي است که دبيرخانه‏ي عمومي اوقاف طبق اصول موجود و به منظور اجراي اهداف مشخص و برپايي طرحهاي توسعه‏اي در زمينه‏هاي مختلف و نيز براي تحقق بخشيدن به مقاصد واقفان و پاسخگويي به شروط آنان، آن را تأسيس مي کند.
    2 - هيأت مديره‏ي اوقاف: هيأت مديره‏ي امور اوقاف.
    3 - رئيس هيأت مديره‏ي اوقاف: وزير اوقاف و امور اسلامي است (رئيس هيأت مديره امور اوقاف).
    4 - کميته طرحها: کميته طرحهاي وقفي است که طبق بند سوم از ماده‏ي دهم حکم شماره 257 سا ل 1993 م در مورد برپايي دبيرخانه‏ي عمومي اوقاف، تشکيل شده است.
    5 - دبيرخانه‏ي مرکزي: دبيرخانه‏ي مرکزي اوقاف.
    6 - دبير کل: دبيرکل اوقاف
    7 - کميته‏ي برنامه‏ريزي: کميته‏اي است که در دبيرخانه‏ي مرکزي، طبق حکم شماره‏ي 11 سال 1994 م از سوي رئيس هيأت مديره‏ي اوقاف تشکيل شده است.
    8 - مديريت صندوقها: مديريت امور صندوقها در دبيرخانه‏ي مرکزي است.

    ماده‏ي 02

    صندوقها با حکم هيأت مديريه‏ي امور اوقاف و با پيشنهاد کميته‏ي برنامه‏ريزي و پس از موافقت کميته‏ي طرحها تأسيس مي‏شوند و طبق اين حکم اهداف و زمينه‏ي فعاليت هر صندوق نيز تعيين مي‏گردد.

    ماده‏ي 03

    هر صندوق را هيأت مديره‏اي متشکل از 5 تا 9 عضو اداره مي‏کند. اين اعضا از سوي رئيس هيأت مديره‏ي امور اوقاف به مدت دو سال قابل تجديد، انتخاب مي‏شوند. هيأت مديره از ميان اعضا خود يک رئيس و يک نايب رئيس برمي‏گزيند و افزوده شدن نمايندگاني از طرف نهادهاي دولتي نيز به عضويت اين هيأت پيش‏بيني شده است.

    ماده‏ي 04

    هيأت مديره بالاترين مرجع ناظر بر فعاليتهاي صندوق است و سياستگزاري‏ها، طرح و برنامه‏ريزيهاي اجرايي و فعاليت براي تحقق اهداف آن را برعهده دارد.
    کار اين هيأت در چارچوب سياستهاي کلي، و براساس اصول و قواعد موجود در دبيرخانه‏ي مرکزي، و با پايبندي به حکم برپايي صندوق، صورت مي‏گيرد. وظايف هيأت مديره به طور مشخص شامل اين موارد است :
    1 - موافقت با سياستهاي کلي صندوق، به کارگيري طرح‏ها و برنامه‏ها؛
    2 - بررسي طرحهايي که در چارچوب فعاليتهاي صندوق مي‏گنجند و انتخاب طرحهايي که با اهداف صندوق هم‏سويي دارند؛
    3 - پيگيري اجراي فعاليتهاي صندوق و ارائه‏ي راه‏حلهاي مناسب براي مشکلات و موانع جاري؛
    4 - شناساندن اهداف صندوق و فعاليت براي جذب داوطلبان بيشتر براي وقف و فراهم آوردن امکانات مالي براي اين اهداف؛
    5 - تدوين آيين نامه‏ي داخلي صندوق؛
    6 - تأييي بودجه‏ي پيش‏بيني شده براي صندوق که از سوي مدير صندوق پيشنهاد مي‏شود و زمينه‏سازي براي پذيرش آن از سوي کميته‏ي برنامه‏ريزي؛
    7 - تأييد محاسبات نهايي صندوق به عنوان پيش زمينه‏اي براي ارائه به کميته‏ي طرحها.

    ماده‏ي 05

    جلسات هيأت مديره در صورت ضروري بنا به دعوت رئيس آن تشکيل مي‏شود؛ اما نبايد تعداد جلسات از 6 بار در سال کمتر باشد. اين جلسات با حضور اکثريت اعضا رسميت پيدا مي‏کند. تصميمات نيز با اکثريت آراي حاضران به تصويب مي‏رسد. به هنگام تساوي آراي حاضران، نظر رئيس هيأت مديره تعيين کننده خواهد بود. صورت جلسه‏هاي هيأت مديره و تصميمات آن تدوين شده و نسخه‏اي از آن در دفتر دبير کل نگهداري مي‏شود.

    ماده‏ي 06

    دبير کل از بين کارمندان دبيرخانه، براي هر کدام از صندوقها يک مدير و يک معاون يا بيشتر طبق مقتضاي کار ، انتخاب مي‏کند. در حکم تعيين مدير و معاونان، حدود وظايف هر کدام از آنها نيز مشخص مي‏شود. مدير صندوق به حکم وظيفه‏اي که دارد به عنوان عضوي از هيأت مديره‏ي صندوق به شمار مي‏آيد و به عنوان دبير هيأت مديريه‏ي صندوق نيز انجام وظيفه مي‏کند.

    ماده‏ي 07

    مدير صندوق، مسؤول اول اجرايي صندوق و رئيس تمام کارکنان و مسؤول فعاليتهاي آنان به شمارمي‏آيد. او تصميمات و توصيه‏هاي هيأت مديره را به اجرا مي‏گذارد و بر فعاليت و اقدامات بخشهاي مختلف صندوق که در جهت تحقق اهداف آن است، نظارت مي‏کند. حدود اختيارات مدير در چارچوب اصول تدوين شده از سوي دبيرخانه‏ي مرکزي است و در اين بندها خلاصه مي‏شود:
    1 - پيشنهاد سياستها، طرحها و برنامه‏هاي کاري؛
    2 - اتخاذ تصميم لازم براي اجراي مصوبه‏ها و توصيه‏هاي هيأت مديره طبق اصول موجود صندوق؛
    3 - آماده‏سازي اصولي که سطح کيفي و کمي فعاليتها را بالا مي‏برد؛
    4 - پيگيري، راهنمايثي و نظارت بر فعاليتهاي صندوق و تلاش براي بهبود کيفي و کمي فعاليتها و تلاش براي رفع موانع و مشکلات پيش آمده؛
    5 - پيگيري و نظارت بر فعاليت کارکنان و ارزشيابي سطح کار هر کدام و تصميم‏گيري درباره‏ي آنان در حدود اختيارات مدير؛
    6 - پيگيري امور مربوط به صندوق در نزد دبيرخانه‏ي مرکزي يا نهادهاي ديگر در حد اختيارات موجود؛
    7 - آماده کردن طرح بودجه‏ي پيش‏بيني شده‏ي صندوق و محاسبات نهايي؛
    8 - زمينه سازي براي برپايي جلسات هيأت مديره و آماده کردن پيش نويس موضوعاتي که بايد در اين جلسات مطرح شود و ارسال آن براي تمام اعضا در وقت مناسب، پيش از برپايي هر جلسه. تدوين صورت جلسه‏ها و ارائه‏ي آن به مقامات ذي ربط و همچنين استخراج توصيه‏ها و تصميمات؛
    9 - آماده کردن بيانيه‏ها، اطلاعات و گزارشها طبق دستور کار و يا با درخواست نهادهاي ذي ربط و ارائه‏ي آن به اين نهادها؛
    10 - اجراي فعاليتهايي که طبق تصميمات صندوق يا طبق دستور کار دبيرخانه‏ي مرکزي توصيه شده‏اند. اين فعاليتها معمولا يا از سوي مقامات دبيرخانه‏ي مرکزي و يا از سوي رئيس هيأت مديره‏ي صندوق و يا هيأت مديره، توصيه مي‏شوند.

    ماده‏ي 08

    درآمدهاي صندوق از اين منابع تأمين مي‏شود:
    1 - بودجه‏ي ساليانه‏اي که از درآمدهاي اوقاف براي آن تخصيص مي‏يابد؛
    2 - درآمد فعاليتها و خدماتي که صندوق انجام مي‏دهد؛
    3 - درآمد حصل از طرح‏هايي که صندوق به اجرا مي‏گذارد؛
    4 - درآمدهاي حاصل از موقوفات جديد که مقاصد آن با اهداف صندوق هم سويي دارد.

    ماده‏ي 09

    رئيس هيأت مديره‏ي امور اوقاف با پيشنهاد کميته‏ي برنامه‏ريزي، سهميه‏ي صندوقها را از درآمدهاي اوقاف و منابع ديگر تعيين مي‏کند.
    کميته‏ي طرحها سهم هر کدام از صندوقها را پيش از آماده کردن بودجه پيش‏بيني شده‏ي هر صندوق، تعيين مي‏کند.

    ماده‏ي 10

    درآمدهاي جديد وقفي که واقفان آن مقاصد مشخصي را براي خرج کردن تعيين کرده‏اند، به صندوقها ارائه مي‏شود، چنانچه مقاصد واقفان با اهداف و زمينه‏ي فعاليت بيش از يک صندوق هم سويي داشته باشد، کميته‏ي برنامه‏ريزي، سهم هر يک از صندوقها را از اين درآمدها، تعيين مي‏کند.

    ماده‏ي 11

    هر صندوقي مجاز است کمکها و موروثاتي را که به آن واگذار مي‏شود، طبق اساسنامه و ضوابطي که دبير کل تعيين مي‏کند، بپذيرد.

    ماده‏ي 12

    لايحه‏ي بودجه‏هاي پيش‏بيني شده‏ي صندوقها و محاسبات نهايي هر صندوق طبق اصولي که دبير کل تعيين مي‏کند ، آماده مي‏شود.

    ماده‏ي 13

    صندوقها موظفند طبق قواعد و اصولي که دبير کل مقرر کرده، ديگران را به وقف کردن دعوت و تشويق کنند .

    ماده‏ي 14

    وقف براي صندوق مجاز نيست، بلکه وقف بايد براي هدفها و مقاصد صندوق انجام گيرد.

    ماده‏ي 15

    دبير کل، قواعد مالي و اصول محاسباتي صندوق را تعيين مي‏کند و صندوق مؤظف است که به اين اصول و قواعد پايبند باشد. امور محاسباتي و تمام فعاليت‏هاي مالي صندوق، بايد طبق اصول محاسباتي متعارف انجام گيرد. محاسبات هر صندوقي نيز به طور دقيق از سوي دفتر محاسباتي که از طرف کميته طرحها و دفتر حسابرسي دبيرخانه‏ي مرکزي تعيين مي‏شود، مورد حسابرسي قرار مي‏گيرد.

    ماده‏ي 16

    مدير صندوق ساختار تشکيلاتي هر صندوقي را متناسب با حجم فعاليت‏ها و پاسخگويي نيازهاي آن پديد مي‏آورد. اين ساختار تشکيلاتي صندوق بايد از سوي کميته‏ي برنامه‏ريزي نيز مورد تأييد قرار گيرد.

    ماده‏ي 17

    هيأت مديره يا جانشين آن سرپرستهاي قسمتهاي مختلف صندوق را تعيين مي‏کند. اما تعيين کارمندان ديگر در حوزه‏ي اختيارات مدير صندوق خواهد بود.

    ماده‏ي 18

    در چارچوب دبيرخانه‏ي مرکزي، کميته‏اي تشکيل مي‏شود که اعضاي آن از مديران صندوقها هستند. کار اين کميته ايجاد هماهنگي ميان صندوقها، مبادله‏ي تجارب، بررسي پديده‏ها و مشکلات و نيز پيشنهاد راه‏حلهاي مناسب براي آن مسائل و مشکلات است.

    ماده‏ي 19

    دبيرخانه‏ي مرکزي اين خدمات را به صندوقها ارائه مي‏کند:
    1 - شناساندن صندوق و طرح‏هاي آن در سطح جامعه و آشنا ساختن مردم با کار اين صندوقها و دعوت براي وقف کردن اموال در جهت پيشبرد اهداف اين صندوقها؛
    2 - ارائه خدماتي که طبق ضوابط، دبيرخانه‏ي مرکزي عهده‏دار آن است؛
    3 - ارائه‏ي مشاورت‏هاي شرعي براي پايبندي صندوقها به اصول شرع.

    ماده‏ي 20

    صندوق مي‏تواند براي رفع نيازهاي فني، اداري و مالي در زمينه‏ي تمام فعاليتهاي خود از بخشهاي مختلف دبيرخانه‏ي مرکزي کمک مي‏گيرد، بويژه در اين دو زمينه:
    1 - خريد عمده‏ي مواد مورد نياز صندوقها به شرطي که هر کدام از صندوقها بهاي سهم خود را بپردازند؛
    2 - انجام دادن مشورتهاي قانوني، مالي، اداري، فني و خدمات اداري ديگر.

    ماده‏ي 21

    دبيرخانه‏ي مرکزي، فعاليت بخشهاي مختلف صندوقها را پيگيري مي‏کند و براي مطمئن شدن از پايبندي صندوقها به اصول و مقررات برروند فعاليتهاي آن نظارت دائمي دارد.

    ماده‏ي 22

    دبيرخانه‏ي مرکزي مجاز است که براي تحقق و تحليل و آشنايي با نقاط قوت و ضعف فعاليتهاي هر صندوق، اطلاعات و صورت اسناد صندوقها را بخواهد و پس از بررسي در گزارشي نتايج آن را به مقامات ذي ربط اعلام کند.

    ماده‏ي 23

    صندوقها مجازند که فعالتهاي مشترکي با همديگر داشته باشند. همچنين يک يا چند صندوق مي‏تواند با نهادهاي دولتي، بخش خصوصي و جمعيتهاي عام المنفعه به طور هم زمان و يا جدا جدا طرح‏هاي مشترکي را به اجرا گذارد.

    ماده‏ي 24

    صندوق مجاز است يک يا چند طرح وقفي را بنا به درخواست يکي از نيکوکاران که هزينه‏ي آن را برعهده مي‏گيرد، اجرا کند به شرطي که هدف اين طرح، با اهداف صندوق هم سويي داشته باشد.

    ماده‏ي 25

    هر صندوق مي‏تواند با جمعيتهاي عام‏المنفعه يا هر طرف ديگري که اهداف آن با اهداف صندوق يکي باشد، همکاري کند.

    ماده‏ي 26

    هر صندوق مجاز است طرح‏هاي وقفي را که در جهت تحقق بخشيدن به اهداف صندوق است، اجرا کند. هيأت مديره‏ي صندوق، حجم هر طرح و شکل اجزا، ساختار تشکيلاتي و ارتباط آن با صندوق، صلاحيت اشخاصي که در آن کار مي‏کنند، درآمدهاي مالي و تمام امور مالي، اداري و فني آن را مشخص مي‏کند.

    ماده‏ي 27

    صندوقها مجاز نيستند که طرحهاي مشابه و يا خدمات مشابهي انجام دهند و در ضمن حوزه‏ي فعاليت صندوقها فقط به داخل کشور محدود مي‏شود.

    ماده‏ي 28

    صندوقها و طرحهاي اجرايي آنها، به عنوان موقوفه‏اي با مقاصد مشخص به شمار مي‏آيد و بايد در چارچوب احکام شرعي و قانوني ويژه‏ي وقف انجام گيرد.

    ماده‏ي 29

    صندوق در تمام فعاليتهاي خود بايد به احکام شرعي پايبند باشد و در چارچوب اهداف مشخص خود فعاليت کند و به مقررات و دستورالعملهايي که طرفهاي ذي ربط در دبيرخانه‏ي مرکزي صادر مي‏کنند، گردن نهد.

    ماده‏ي 30

    صندوقها مجاز نيستند در هيچ زمينه‏اي سرمايه‏گذاري تجاري کنند.

    ماده‏ي 31

    مدير هر يک از صندوقها موظف است هر سه ماه يک بار، گزارشي از فعاليتهاي صندوق را به هيأت مديره‏ي صندوق ارائه کند و يک نسخه از آن را پس از تأييد هيأت مديره، به دفتر دبير کل ارسال دارد.

    ماده‏ي 32

    هر صندوق موظف است، گزارش ساليانه‏اي را، طبق نمونه‏اي که دبيرخانه‏ي مرکزي آماده مي‏سازد، به هيأت مديره‏ي امور اوقاف ارائه دهد.

    صندوق خيريه‏ي حمايت از معلولين و قشرهاي خاص
    مقدمه

    صندوق حمايت از معلولين و اقشا خاص، صندوقي فعال و مهم است که به گروههاي نيازمند حمايت فراوان، به طور مستمر خدمت مي‏کند. ناگفته پيداست که خدمت به قشرهاي نيازمند و ياري رساندن به آنها در جهت رفع نيازهايشان و ايجاد رفاه براي آنان، از جمله‏ي مهمترين اعمال نيکي است که دين مبين اسلام به آن سفارش کرده است؛ و اکثر نيکوکاراني که به اوقاف کمک مي‏کنند، مايلند که کمکهاي ايشان در اين راه صرف شود. و همچنين توجه و حمايت از اين گروههاي نيازمند، طبق معيارهاي امروزي، يکي از نشانه‏هاي پيشرفت و تحول جوامع به شمار مي‏آيد.
    اساسنامه‏ي اين صندوق طوري تنظيم شده است که ضمن گسترش اهداف آن، تمام گروههاي معلول و استثنايي را در برمي‏گيرد و با اين کار علاوه بر برآورده شدن آمار دبيرخانه‏ي صندوق که احياي نقش وقف درتوسعه‏ي اجتماعي را مدنظر دارد، خواسته‏ي واقفان نيز برآورده مي‏شود.

    اهداف صندوق

    احياي نقش وقف در توسعه و پايبندي به اصول معتبر شرعي، اقتضا مي‏کند که درآمد موقوفات در جهت هدفها و مقاصد مشخصي به کار گرفته شود، که اين هدفها مي تواند خدمت به رفاه حال اشخاصي معين يا ايجاد زمينه براي خدمت به آنان باشد. بر اين اساس وقتي که اموالي براي مقاصدي مشخص درنظر گرفته مي‏شود؛ نبايد صرف نهادي گردد که مأمور تحقق بخشيدن به آن مقاصد است؛ زيرا تقديم اين اموال و خدمات به نيازمندان هدفي است که با تأمين و تقويت بودجه‏ي نهاد مأمور اجراي اين مقاصد، متفاوت است. طبعا اگر اين اموال هر چه مستقيم‏تر و کاملتر صرف برآورده ساختن آن هدفها و مقاصد شود، از نظر شرعي به صواب و ثواب نزديکتر است.
    از طرفي ديگر بايد ميان درآمدهاي حاصل از وقف که مستقيما صرف خدمت به استفاده کنندگان و نيازمندان مي‏شود، با سرمايه‏ي اوليه صندوق که به عنوان سرمايه‏ي اصلي، وقف شده، تفاوتهايي قائل شويم؛ زيرا هيچ بعيد نيست که مراکز تجاري وجود داشته باشند و يا در آينده تأسيس شوند که همين خدمات را براي کساني ارائه کنند که ضمن نياز به اين خدمات، استطاعت مالي داشته باشند؛ و در اينجاست که صندوق وقفي مي‏تواند سرمايه‏ي اصلي خود را به صورت فردي يا مشارکتي در اين مراکز تجاري به کار بيندازد؛ و ضمنا هر گاه يکي از استفاده کنندگان، واجد شرايط لازم براي بهره گيري از خدمات اين مرکز تجاري شود، صندوق مي‏تواند خدمات مورد نياز را به فرد مذکور ارائه دهد.
    بر اين اساس مي‏توان دو هدف کلي براي اين صندوق مشخص کرد:

    اهداف توسعه‏اي صندوق

    1 - برآورده کردن نياز اين قشرها طبق حقوق بشر و اصول انساني و حقوقي که شرع براي آنها در جامعه معين کرده است؛
    2 - بر عهده گرفتن بار مسؤوليت حمايت از اين قشرها تا آنجا که امکان دارد؛
    3 - ايجاد تحول در احساس متقابل بين اين گروهها و ساير افراد جامعه، بدين معنا که اين اقشار وبالي بر گردن جامعه نيستند؛ بلکه مي‏توانند اعضايي مؤثر و مثبت نيز به شمار آيند؛
    4 - آماده ساختن اين گروهها براي اتکاي به خود و ايجاد زمينه‏ي مشارکت آنان در حد توان براي فراهم آوردن نيازهاي جامعه.

    اهداف مستقيم خدمات صندوق

    1 - فراهم کردن امکانات رفاهي و مالي براي گروههاي خاصي که به دلايلي اجتماعي و مالي از آن رفاه محرومند؛
    2 - تهيه‏ي سرمايه و کمک به مراکزي که مأمور ارائه‏ي خدمات به اين گروهها هستند، ولي با کسري بودجه يا عدم استطاعت مالي مواجهند؛
    3 - ارائه‏ي خدماتي که ساير مراکز از انجام آن عاجزند و يا فاقد آن خدمات هستند.

    زمينه‏هاي توجه صندوق

    اين صندوق به دليل تنوع معلوليتها و اختلاف شرايط و اوضاع کمک گيرندگان و قشرهاي مشمول خدمات صندوق، زمينه‏هاي مختلفي براي فعاليت دارد. اين زمينه‏ها را مي‏توان به اين شکل دسته‏بندي کرد:

    حمايت از معلولين

    کلمه‏ي »معلول« در مورد کساني به کار مي‏رود که از ناحيه‏ي حسي، حرکتي و يا عقلاني دچار نقصي باشند؛ که گاهي ممکن است يک نفر از چند معلوليت رنج ببرد. اين افراد براساس نوع معلوليت خود به خدمات ويژه‏اي نيازمندند که مي‏توان به اين موارد اشاره کرد:
    1 - ارائه‏ي خدمات پزشکي و درماني جسم و روان؛
    2 - ارائه‏ي خدمات اجتماعي؛
    3 - ارائه‏ي خدمات فرهنگي و تربيتي؛
    4 - ارائه خدمات آموزشي فني - حرفه‏اي؛
    5 - فراهم ساختن دستگاهها و وسايل مورد نياز معلولين برحسب نوع معلوليت آنها؛
    6 - ايجاد اماکن و بناهاي مجهز براي ارائه‏ي خدمات در سطوح مناسب، با توجه به نوع نيازهاي افراد معلول؛
    7 - آموزش و آماده‏سازي کادرهاي متخصص در زمينه‏ي ارائه‏ي خدمات ويژه؛
    8 - ايجاد زمينه‏ي مناسب براي تحقيقات و پژوهشهاي علمي در ارتباط با معلولين و ريشه‏يابي معلوليتها و راههاي جلوگيري از آن و بررسي خدماتي که معلولان بدان نيازمندند و بررسي چگونگي تحول و پيشرفت در ارائه‏ي اين پژوهشها و خدمات؛
    9 - اهداي کمکهاي مادي به برخي از خانواده‏هاي معلولين به منظور فراهم ساختن نيازهاي افراد معلول يا خانواده‏هاي آنان، بخصوص زماني که فرد معلول سرپرست خانواده نيز باشد و در طول زمان درمان، درآمد خانواده کاهش يافته و يا قطع شده باشد.
    10 - ارائه‏ي برنامه‏هاي فرهنگي - تبليغي و اجتماعي با هدف تغيير ديدگاه جامعه نسبت به معلولين و ايجاد تحول در اين راستا که موجب رهاندن معلولين از انزوا شده و آنها را در حرکتهاي اجتماعي سهيم سازد.

    حمايت از گروههاي خاص

    گروه خاص به کساني اطلاق مي‏شود که با مشکلات اجتماعي، رواني و يا جسمي مواجهند. اين گروه شامل افرادي از سنين مختلف، اعم از کودک، نوجوان و پير مي‏شود. اين گروه کمتر از معلولين و يا گروههاي اجتماعي ديگر نيستند و ارائه‏ي خدمات به ايشان از توصيه‏هاي مؤکد شرع مقدس است. آنان نيز حق دارند که ضمن تأمين نيازهايشان، فرصت مشارکت در فعاليتهاي اجتماعي و زندگي، در حد شرايط و توانشان، به آنها داده شود.
    صندوق، براي افراد اين گروههاي خاص خدمات متنوعي، متناسب با شرايط آنان، فراهم کرده و در اختيارشان مي‏گذارد. برخي از اين خدمات به اين قرار است:
    1 - هماهنگي با مراکز حمايت از نوجوانان به منظور ارائه‏ي خدمات بيشتر و در سطح بالاتر در زمينه‏هاي مختلف تربيتي و رواني، و آماده سازي نوجوانان براي فعاليت در زمينه‏هاي گوناگون مطابق با توانايي و شرايط فردي آنان.
    پس از پايان يافتن برنامه‏هاي حمايتي، اين مراکز، همچنان بر نحوه‏ي زندگي خصوصي افراد مذکور نظارت داشته و با فراهم کردن فرصت شغلي به نيازهاي معيشتي و مشکلات اجتماعي آنان ياري مي‏رساند.
    2 - حمايت از افراد بي‏سرپرست در دو شکل کلي و اساسي انجام مي‏گيرد؛ نخست حمايت رواني و تربيتي از آنان؛ به طوري که بتوانند بر مشکلات اجتماعي خويش غلبه کنند و با مشکلات رواني و اجتماعي در سطح بالايي سازگاري نمايند.
    جنبه‏ي دوم حمايت از اين افراد، شامل همکاري با گروهها و مراکز مختلف جامعه است که اين افراد را به عنوان اعضاي طبيعي خويش بپذيرند؛ اين همکاري مي‏تواند در زمينه‏ي روابط اجتماعي و يا فني و شغلي باشد .
    اين صندوق همچنين با نهادهاي مسؤول براي جلوگيري از رواج پديده‏ي بي‏مسؤوليتي در مقابل فرزندان و چشم‏پوشي از آنان، همکاري مي‏کند و با ارائه‏ي برنامه‏هاي ارشادي و آموزشي به اين نهادها ياري مي‏کند.
    3 - سالخوردگان بهره مند از خدمات اين صندوق به دو بخش تقسيم مي‏شوند:
    بخش نخست شامل سالخوردگاني است که داراي توانايي جسمي و روحي براي مشارکت در اجتماع هستند و مي‏توانند در جهت مثبت ايفاي نقش نمايند. صندوق تلاش مي‏کند که فرصتهايي براي اين افراد پيش آورد که بتوانند نقش خود را ايفا نمايند. شکي نيست که سالخوردگان بدون مشکلات جسمي و روحي، داراي تجربه‏ي طولاني و غني و در برخي موارد بي‏نظيري هستند و مي‏توان از تجارب سودمند آنان بهره گرفت.
    بخش دوم شامل سالخوردگاني است که از نظر جسمي و روحي و رواني داراي مشکلاتي هستند و به حمايت کامل مالي و معيشتي و درماني نياز دارند. البته برخي از اين سالخوردگان، کساني هستند که افراد خانواده از آنان غافل شده‏اند و لاجرم بي‏سرپرست شده و از حمايت کافي محروم گشته‏اند.
    در عين حال گروهي از سالخوردگان نيز وجود دارند که مشکلات جسمي و روحي دارند؛ ولي از طرف خانواده‏ي خود و در منازلشان به حد لازم و کافي مورد حمايت و سرپرستي قرار مي‏گيرند. صندوق در برابر اين اشخاص خود را مسؤول نمي‏داند.
    علاوه بر مطالب پيش گفته بايد اين مسأله را متذکر شد که حمايت از سالخوردگان در اکثر موارد پايه و اساس تجاري دارد و برخي از مراکز در برابر دريافت حق‏الزحمه خدمات لازن را براي سالخوردگان ارائه مي‏دهند. هيچ مانعي ندارد که بخشي از سرمايه‏ي اين صندوق براي تأسيس آسايشگاه سالمندان به کار گرفته شود؛ و در اين صورت صندوق مي‏تواند افراد تحت سرپرستي خود را نيز به اين آسايشگاهها منتقل کند؛ البته به شرطي که هزينه‏ي آنان از محل درآمدهاي وقفي صندوق، تأمين شود.

    رابطه‏ي صندوق با نهادهاي ديگر

    برقراري يک رابطه‏ي نظام‏مند، بين صندوق و ديگر نهادهاي فعال جامعه، از اهميت خاصي برخوردار است؛ که صندوق را به عنوان عنصري تأثيرگذار بر نظام‏هاي اجتماعي مي‏شناساند. با توجه به اينکه ماهيت اين روابط با نوع فعاليت اين نهادها هماهنگ است، ما مي‏توانيم جنبه‏هاي مختلف اين روابط را مورد بررسي قرار دهيم.
    شکي نيست که اين صندوق در زمينه‏ي حمايت از معلولين و اقشار خاص به عنوان مکمل نهادهاي مربوط عمل مي‏کند و نه در رقابت با اين نهادها. در عين حال نمي‏توان گفت که فعاليتهاي صندوق، وابسته به فعاليت ساير نهادهاست؛ زيرا در اين صورت، فرصت ابتکار عمل و ايجاد تحولات مطلوب از صندوق گرفته مي‏شود.
    با توجه به اينکه حوزه‏ي فعاليتهاي اجتماعي بسيار گسترده است، صندوق ناگزير است که با نهادهاي دولتي، انجمنهاي عام‏المنفعه يا مراکز و مؤسسات خيريه‏ي ديگر تماسهاي وسيعي داشته باشد. و مي‏توان براساس ماهيت و نوع فعاليت نهادها، اين روابط را به شکل دسته بندي کرد:

    روابط تشکيلاتي

    اين روابط معمولا ميان صندوق و نهادهاي رسمي دولتي به وجود مي‏آيد. که در اين رابطه با نهادها برحسب زمينه تخصصي آنها، رفتار مي‏شود.
    نهادهايي مانند وزارت کار و اموراجتماعي، وزارت بهداشت، وزارت آموزش و پرورش و وزارت کشور؛ که ارتباط با اين نهادها از طريق پايبندي صندوق و فعاليتهاي آن با توجه به ساختار قانوني و نظام‏مند اين نهادهاي تخصصي صورت مي گيرد.

    روابط مشارکتي

    اين روابط ميان صندوق و نهادهايي به وجود مي‏آيد که زمينه‏ي فعالت و سرمايه‏گذاري آنها با صندوق مشترک است. ممکن است که نهادهايي همچون »بيت الزکات«، انجمن‏هاي عام المنفعه، افراد خيرخواه و... با صندوق در مورد ارائه‏ي خدمات به معلولين با کمکهاي مالي سهيم شوند؛ و در اينجاست که بايد نوع مشارکت بين صندوق و اين نهادها و انجمن‏ها، در زمينه‏ي صرف اموال در طرح‏هاي مختلف بررسي مي‏شود. يکي از سودمندترين روشها اين است که اين نهادها در وقف اموالي در جهت خدمت به طرح‏هاي اجرايي صندوق، به صورت کلي و يا خدمت به برخي طرح‏هاي مشخص و موردنظر، مشارکت نمايند.

    روابط حمايتي

    اين نوع رابطه‏ها اغلب ميان صندوق و مؤسسه‏هاي فعال در زمينه‏ي خدمت به معلولين يا قشرهاي خاص به وجود مي‏آيد و هدف اين روابط حمايت از طرح‏ها يا خدمات تسهيلاتي است که اين مؤسسه‏ها در زمينه‏ي مشترک و مورد علاقه‏ي صندوق براساس برنامه‏ريزي و اهداف آن و خواسته‏هاي واقفان ارائه مي‏دهند. تنوع اين مؤسسه‏ها بسيار است؛ برخي وابسته به دولت هستند؛ مانند: مراکز حمايتي وابسته به وزارت کار و اموراجتماعي و مراکز فرهنگي و پرورشي وابسته به وزارت آموزش و پرورش؛ و برخي ملي و مردمي هستند ، مانند: انجمنهاي عام‏المنفعه‏اي همچون »انجمن حمايت از معلولين کويت و کانون معلولين« و نيز تمام مؤسسه‏هاي تجاري فعال در زمينه‏ي اهداف صندوق، که نحوه‏ي حمايت آنها، در واقع انعکاس اين حمايت، به صورت يارانه در نرخ خدماتي است که ارائه مي‏کنند.

    روابط پشتيباني

    منظور رابطه با نهادهاي رسمي و يا جمعيتهاي عام‏المنفعه‏ي فعال در ساير زمينه‏هايي است که با حمايت از معلولين و قشرهاي خاص تفاوت دارد. صندوق مي‏تواند با نهادهاي متعددي از اين نوع همکاري کند؛ مانند نهادهايي که خدمات فرهنگي ارائه مي‏کنند و يا اتحاديه‏ها و باشگاههايي که با ورزش سر و کار دارند و يا جمعيتهاي زنان و نهايتا انجمن‏هاي تازه‏کار در زمينه‏هاي مختلف؛ که معلولين و افراد گروههاي خاص مي‏توانند با همکاري و توصيه‏ي صندوق و پشتيباني آنان به عضويت اين مؤسسات درآيند و از خدمات آنها بهره مند شوند.
    منبع: ميراث جاويدان



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    گزيده اي از يک وقف نامه ي جديد

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    نويسنده: محمد علي خسروي

    اشاره

    جايگاه کتاب در فهرست ابزار و لوازم فرهنگي هر جامعه جايگاه ويژه‏اي است و يکي از مراکزي که تأثير بي بديل در شکوفائي استعدادها دارد و موجب گسترش آفاق فکر و انديشه مي‏گردد کتابخانه است. دسترسي آسان به انواع کتابها راه را به روي جويندگان حقيقت و اهل دانش و معرفت مي‏گشايد تا از طريق مطالعه‏ي کتاب، هم داشته‏هاي دروني خود را بهتر بشناسند و هم با جهان بيروني با همه‏ي ابعاد وسيعش بيشتر آشنا شوند.
    اينجانب پس از وفات مرحوم پدرم آيت الله حاج شيخ عزيزالله خسروي در نظر داشتم در حد بضاعت اندک و توان ناچيز خود اثر خيري به نام ايشان که عمري را به تعليم و تعلم سپري کرده بود تأسيس نمايم. پس از بررسي نيازهاي اجتماعي شهر، کتاب و کتابخانه را در اولويت ديدم. از اين رو اقدام به احداق کتابخانه‏اي در شهر تکاب نمودم و وقفنامه‏اي براي آن تنظيم کردم.
    هم اکنون اين کتابخانه در کنار مدرسه‏ي علوم ديني که هم آن مرحوم مؤسس آن بود به مجموعه‏ي ارزشمند علمي و فرهنگي در اين شهر تبديل شده است،
    در اينجا گزيده‏اي از متن وقف‏نامه‏ي کتابخانه و مدرسه‏ي مذکور را به عنوان نمونه‏اي از وقف‏هاي جديد درج نموده و به خوانندگان گرامي مجله تقديم مي‏کنم.
    گفتني است در انشاء مقدمه عربي و فارسي وقفنامه و ابيات عربي آن که سروده‏ي اين حقير است، بهره‏اي از لطايف ادبي و صنايع بديعي نهفته است که بر اهل فن پوشيده نيست و به برخي از آنها در پايان اشاره کرده‏ام.
    مدير مسؤول و سر دبير
    محمد علي خسروي

    متن وقفنامه

    هوالواقف تعالي شأنه العزيز
    بسم الله الرحمن الرحيم
    الحمدلله الذي علم (1) بالقلم و انزل کتابه (2) هدي للتي هي اقوم و جعل العلم قواما لطاعته و ميزانا لخشيته، (3)و رفع من عباده العلماء (4)و فضل مدادهم علي دماء الشهداء، فبالعلم وقفهم علي مشاهد معرفته و وقفهم للسلوک في مناهج عبادته(5).والصلوة و السلام علي مبلغ رسالاته والواقف نفسه علي مرضاته قائد الخير و مفتاح البرکة سيد الکونين و امام الثقلين ابي القاسم محمد و علي آله الغر الميامين الواقفين علي اسراره و المقتفين لاثاره خزان علمه و حفظة سره صلوة زاکية نامية تتعاقب بتعاقب الايام و الساعات و تدوم بدوام الارضين و السموات.
    يا محسنا قد اتاک العبد ملتمسا
    مما لديک من الاحسان و الکرم‏
    حبسا بنينا بدار العلم مکتبة(6).
    باسم العزيز لتنجينا من الظلم(7).
    هذي بضاعتنا المزجاة اوف لنا
    الکيل من برکات العلم و الحکم (8)
    اخلصه يا واقفا کل الوقوف علي
    ما في الضماير و النيات و الهمم‏
    و انظر بعين الرضا في ما نقدمه
    اليک و اقبل ليوم الخسرو الندم‏
    سپاس و ستايش خداوندي را که بخشنده‏ي عقل و جان و داننده‏ي آشکار و نهان است. حکيمي که چکيده‏ي کتاب هستي را بر لوح دل انسان بنگاشت و با برتري او بر فرشتگان، به نعمت دانش، کاخ عظمت آفرينش را برافراشت، و درود نا محدود بر حامل گرامي نامه‏ي معبود محمد مصطفي (ص) که دين استوارش پس از گذشت چهارده قرن همچنان تنها خورشيد حيات بخش جامعه‏ي بشري و سرچشمه‏ي زلال معرفت است و جاذبه‏ي رسالتش علي الدوام گمگشتگان را به منزل مقصود رهنمون و جان تشنه‏ي مشتاقان را از کوثر هدايت سيراب مي‏نمايد. و صلوات بي پايان بر خاندان پاک و ياران با صفا و عترت اطهارش که متوليان اجراي دستور خداوند و ناظران اعمال امت‏اند، بويژه بر خاتم اوصيا، بقيةالله الاعظم، حجة بن الحسن عجل الله تعالي فرجه الشريف پيوسته نثار باد.
    اما بعد بر اهل بينش پوشيده نيست که مدت اقامت در اين دنيا بسي کوتاه و رسيدن به همه‏ي آمال و آروزها نا ممکن است. زندگي حقيقي و حيات جاوداني جز در سراي ديگر و عالم باقي مقدور و
    مقدر نيست که: ان الدار الاخرة لهي الحيوان لو کانوا يعلمون. و به بيان امام اميرالمؤمنين علي (ع) بايد از گذرگاه دنيا براي قرارگاه آخرت سرمايه‏اي فراهم آورد که: انما الدنيا دار مجاز و الاخرة دار قرار فخذوا من ممرکم لمقرکم، و به ديگر سخن فانظروا في تصاريف الايام و انقضاء الشهور و الاعوام ليتبين لکم و ما الحياة الدنيا الامتاع الغرور. پس با اغتنام فرصت از اين زندگي کوتاه بايد توشه‏اي را متناسب با زندگي اخروي تهيه و براي روزي ذخيره نمود که در آن روز هيچ چيز جز دل سالم و نيت خالص در پيشگاه خدا به کار نيايد يوم لا ينفع مال و لا بنون الا من اتي الله بقلب سليم.
    از جمله‏ي اين ذخيره‏ها خدمات علمي، فرهنگي و تربيتي است که مطابق حديث شريف نبوي «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث، صدقه جارية و علم ينتفع به الناس و ولد صالح يدعوله» علم نافع يکي از سه عامل است که پرونده اعمال عدمي را براي هميشه مفتوح نگه مي‏دارد و موجب مي‏شود تا فرصت دست‏يابي به حسنات و ثوابها پس از مرگ نيز از او سلب نگردد.
    سپس به موضوع احداث مدرسه‏ي علوم ديني
    حضرت رسول اکرم (ص) تکاب پرداخته‏ام.
    در بخشي از آن چنين آمده است:
    اين مدرسه که سند مالکيت آن به شماره‏ي پلاک 3381 فرعي از 1054 فرعي از يک اصلي ذيل شماره‏ي 11105در صفحه‏ي 78 در دفتر املاک اداره‏ي ثبت اسناد و املاک تکاب ثبت و به نام حوزه‏ي علميه حضرت رسول اکرم (ص) به توليت اينجانب محمد علي خسروي صادر گرديده با تمام توابع و لواحق شرعي و عرفي آن بر کافه‏ي طلاب و مدرسين علوم ديني، با شرايط ذيل، وقف صحيح شرعي و حبس صريح ملي است:

    شرايط

    1 - مدير مدرسه بايد از صلاحيت علمي و اخلاقي و آشنايي به امور حوزوي برخوردار باشد و در انجام وظايف اساسي خود در اداره‏ي امور مدرسه، گزينش و پذيرش طلاب، رسيدگي به وضعيت تحصيلي و اخلاقي آنان، اجراي نظم و انضباط و رفع نيازهاي اوليه مدرسه از هيچ کوششي دريغ نورزد.
    2 - مدير مدرسه با انتخاب و معرفي امام جمعه شهر و تأييد متولي مدرسه براي يک دوره‏ي سه ساله تعيين و منصوب مي‏شود و انتخاب مجدد او بلا مانع است.
    3 - برنامه‏هاي درسي مدرسه اعم از انتخاب متون درسي، چگونگي مقاطع تحصيلي، شرايط تحصيل و غيره تابع دستور العملهاي حوزه‏ي علميه مقدسه‏ي قم صانها الله عن الحدثان که تحت نظر رهبر معظم انقلاب اسلامي و مراجع عاليقدر تقليد برنامه‏ريزي و اداره مي‏شود خواهد بود.
    4 - ساکنان مدرسه اعم از طلاب و اساتيد بايد هفته‏اي يک جزو قرآن کريم تلاوت کنند و در ثواب قرائت خود، بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني (قدس سره) و شهداي انقلاب اسلامي ايران را شريک نمايند و اگر به جهت عذري ترک شود در هفته‏هاي بعد قضا کنند.

    ساير رقبات موقوفه

    يازده باب واحد تجاري واقع در ضلع جنوبي درب ورودي مدرسه علميه که در همان زمين وقفي مورد
    اجاره و در بر خيابان احداث شده به موجب اين وقف‏نامه وقف مدرسه گرديد تا عوايد حاصله در جهت تکميل ساختمان مدرسه و پس از آن در جهت رفع نيازهاي تعميراتي و هزينه‏هاي جاري و کمک به طلاب همان مدرسه مصروف گردد.
    بخش ديگر وقف‏نامه مربوط به تأسيس کتابخانه‏ي عمومي و شرايط آن است.
    قسمتي از آن چنين است:
    اين کتابخانه با هزينه‏ي شخصي اينجانب و برادرم حاج شيخ محسن خسروي از محل فروش منزل مسکوني بجاي مانده از مرحوم پدرم و مساعدت برخي از وراث ايشان و بعضي از مؤمنين در فضايي به وسعت 400 متر مربع قائم بر زمين موقوفه مزبور احداث گرديده و سند مالکيت آن به شماره پلاک 3380 فرعي از 1054 فرعي از يک اصلي واقع در تکاب بخش شانزده مراغه ذيل شماره‏ي 11106 در صفحه 81 دفتر 33 اداره‏ي ثبت اسناد و املاک ثبت و صادر شده است.
    اينجانب به منظور کمک به نشر علم و معرفت، تمامي ششدانگ اعياني کتابخانه را که شامل سالنهاي مطالعه خواهران و برادران و مخزن کتاب و اطاقهاي اداري مي‏باشد به همراه جميع متعلقات آن اعم از ميز، صندلي، قفسه، رايانه، و ساير لوازم موجود قربةالي الله و طلبا لمرضاته بعنوان باقيان صالحات و ياد خدمات ارزشمند علمي و ديني پدر بزرگوارم اصالة از جانب خود و وکالة از طرف برادرم و ساير اشخاص نيکوکار که نام هر يک از آنان با مقاصد و نياتشان عندالله جل و علا ثبت و ضبط است با شرايط ذيل وقف نمودم:

    شرايط

    1 - استفاده از کتابخانه براي عموم علما، طلاب علوم ديني، دانشجويان، اساتيد، دانش‏آموزان، فرهنگيان و همه کتاب دوستان مجاز است.
    2 - کتابها و ساير اسناد مکتوب و مضبوط در کتابخانه از قبيل سي دي، فيلم، ميکرو فيلم، نوار و غيره قابل فروش نبوده و نبايد به امانت داده شود و براي خارج کردن آنها از کتابخانه اجازه متولي و نماينده‏ي مأذون ايشان شرط است.
    3 - مدير کتابخانه که از سوي متولي تعيين مي‏شود بايد درستکار، آشنا به اصول کتابداري و خوش برخورد باشد و دور از هر گونه تنگ نظري و با سعه‏ي صدر، همت خود را به ايجاد محيط آرام و فضاي مناسب براي اهل تحقيق و مطالعه مصروف نمايد.

    ساير رقبات کتابخانه

    شش باب واحد تجاري واقع در طبقه‏ي اول ساختمان کتابخانه که در بر خيابان احداث گرديده و يک باب واحد تجاري به مساحت 123 متر مربع واقع در جنب گلزار شهداء تکاب وقف کتابخانه گرديد تا درآمد اين رقبات توسط متولي در جهت تعمير و تجهيز کتابخانه و پرداخت دستمزد کارکنان آن و مرمت و تجليد کتابها به مصرف برسد.

    توليت کتابخانه

    توليت کتابخانه و کليه رقبات آن مادام الحياة با اينجانب و پس از فوت برادرم حاج شيخ محسن
    خسروي (معروف به صحاف) و پس از ايشان با يک نفر از احفاد پسري و يا دختري مرحوم والد که داراي صلاحيت علمي و اخلاقي در حد متعارف باشد و در صورت تعدد با اتقي و اعلم آنان خواهد بود.
    متوليان وقف در مقابل اعمال توليت از محل درآمد رقبات وقف وجهي بابت حق التوليه دريافت نمي‏نمايند و ان شاء الله اجر عمل خير خود را از قادر متعال دريافت خواهند کرد.
    صيغه‏ي وقف براي هر دو موقوفه (مدرسه‏ي علميه و کتابخانه) جاري و رقبات فوق‏الاشعار از مالکيت اينجانب خارج و به تصرف وقف داده شد. و اينجانب بعنوان توليت، متصرف، و قبض و اقباض شرعي به عمل آمد. فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علي‏الذين يبدلونه و کان ذلک في سنة 1381 الشمسية و 1424 القمرية من الهجرة النبوية علي هاجرها افضل صلوات المصلين و آخر دعوانا ان الحمد الله رب العالمين.
    تقبل الله منا و من جميع اخواننا بمنه و کرمه و نسئل من فضله ان يجعلها صدقة جارية و باقية صالحة و ذخيرة ليوم جزائه يوم يجزي الله المتصدقين و لا يضيع اجر المحسنين.
    اين وقف‏نامه همزمان در سه نسخه تهيه و تنظيم و به امضاء واقف رسيد و يک نسخه از آن در آرشيو اسناد سازمان مرکزي اوقاف و امور خيريه نگهداري مي‏شود. محل امضاء
    محمد علي خسروي

    سجلات‏

    اين وقفنامه مورد تأييد حضرات آيات عظام فاضل لنکراني و سيد رضي شيرازي دامت برکاتهما و نيز نماينده‏ي ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه حضرت حجت الاسلام و المسلمين حاج شيخ محمدعلي نظام‏زاده قرار گرفته است.

    مشخصات وقفنامه

    - قطع سند: 5 / 27 در 120 سانتي متر (طومار)
    - نوع خط: شکسته نستعليق، نسخ
    - خوش نويس: جمشيد ياري شير مرد
    - تاريخ تحرير: 1381 هجري شمسي
    - مورد وقف: مدرسه علوم ديني و کتابخانه عمومي
    - محل وقوع رقبه: شهرستان تکاب
    - واقف: محمد علي خسروي و محسن خسروي

    پاورقي

    1- اين کلمه براعت استهلال مدرسه‏ي علميه است و اشاره به کريمه‏ي «اقراء و ربک الاکرم الذي علم بالقلم» (العلق/3).
    2- براعت استهلال کتابخانه و اشاره به کريمه‏ي «ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم» (الاسراء/9).
    3- از آيه‏ي کريمه‏ي «انما يخشي الله من عباده العلماء» (الفاطر/28) برداشت کرده‏ام.
    4- اشاره به کريمه‏ي «يرفع الله الذين آمنوا منکم و الذين اوتوا العلم درجات» (المجادله/11).
    5- دو واژه‏ي «وفقهم» و «وقفهم» داراي صنعت جناس‏اند، علاوه بر اينکه واژه‏ي اول مشتمل بر کلمه‏ي «وقف» است.
    6- اين مصراع ماده تاريخ بناي کتابخانه است. چه اينکه مجموع حروف آن طبق حساب جمل مساوي با 1424 است و اين عدد مطابق با سال 1424 هجري قمري (1381 شمسي) سال احداث و بهره برداري از کتابخانه است. يعني: «کتابخانه‏اي را در محل مدرسه‏ي علميه بعنوان حبس و وقف بنا کرديم»
    اعداد کلمات اين مصراع طبق حروف ابجد چنين است:
    حبسا [ح 8، ب 2، س 60، الف 1]................(71)
    بنينا [ب 2، ن 50، ي 10، ن 50، الف 1]........(113)
    بدار [ب 2، د 4، الف 1، ر 200]..................(207)
    العلم [الف 1، ل 30، ع 70، ل 30، م 40]........(171)
    مکتبة [م 40، ک 20، ت 400، ب 2، ت 400]....(862)
    جمع 1424.
    7- استخدام دو کلمه‏ي «حبسا» و «تنجينا» در يک بيت، صنعت طباق يا مراعات‏النظير را تداعي مي‏کند.
    8- اين بيت را به همراه واژه‏ي «العزيز» در بيت قبل، از آيه‏ي شريفه‏ي 88 سوره‏ي يوسف استفاد کرده‏ام «ايها العزيز مسنا و اهلنا الضر و جئنا ببضاعة مزجية فاءوف لنا الکيل و تصدق علينا ان الله يجزي المتصدقين» ضمنا کلمه‏ي «العزيز» ايهام دارد به نام مرحوم والدم، شيخ عزيزالله، که کتابخانه به نام ايشان ناميده شده است.
    گفتني است در قطعه شعر ديگري به فارسي ماده تاريخ تأسيس کتابخانه را مطابق سال هجري شمسي سروده‏ام که در اينجا برخي ابيات آن را با توضيح مختصر ذکر مي‏کنم:
    شادي روح آن عزيز خدا
    رايت اين کتابخانه به پاست‏
    خسروي گفت بهر تاريخش
    ملک هستي ز علم پا برجاست (1381)
    سر اين نکته با تو گويم باز
    تا بداني که سخت نغز و بجاست‏
    عين هستي است علم لم يزلي
    زانک اصل وجود نور خداست‏
    نام نيکان هماره باد بلند
    تا مه و مهر بر فلک پيداست‏

    توضيح‏

    حروف مصراع «ملک هستي ز علم پا برجاست» به حساب ابجد مساوي 1381 است که مطابق با سال تأسسيس کتابخانه مي‏باشد.
    ضمنا جمله‏ي «ملک هستي ز علم پابرجاست» علاوه بر معني ظاهري آن، اشاره به يک معني دقيق فلسفي دارد که تفسير آن در بيت «عين هستي است علم لم يزلي - ز آنکه اصل وجود نور خداست» آمده است و خلاصه‏ي آن اين است که:
    اولا ذات اقدس خداوند وجود محض و هستي صرف است و ثانيا صفات ذاتي خداوند مانند علم و قدرت و حيات، عين ذات هستند. و لذا علم خداوند هم مانند ذات او وجود محض و عين هستي است (عين هستي است علم لم يزلي) ، بنابراين «هستي» و «وجود» همان علم مطلق است. پس «ملک هستي ز علم پابرجاست» .
    در مصراع دوم «ز آنکه اصل وجود نور خداست» همان معني با تعبيري ديگر و برداشتي اشراقي تبيين شده است. زيرا «وجود» نور است و نور وجود علم باري است و آن هم حقيقت هستي است، الله نور السموات و الارض.

    منبع: ميراث جاويدان



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    تعداد صفحات :18      9   10   11   12   13   14   15   16   17   18  

     

     


     

     


     

     


     

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    آشنايي با واقفان بزرگ

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    گزارشي از افتتاح مجتمع آموزشي و پرورشي 

    موقوفه عبدالله رضوي در مشهد مقدس

    مقدمه

    غالبا در باب وقف سخن از واقف و خيرانديشي اوست و نوشته‏هايي که در اين زمينه به نگارش درآمده بيشتر به تمجيد از خصايل نفساني و بلندنظري‏هاي واقفان پرداخته‏اند و کمتر از گروه مقابل آنان سخن به ميان آمده است. ما در بررسي تاريخ وقف به دو گروه از انسانها برمي‏خوريم؛ گروهي براي رساندن خير و نيکي به ديگران از سويي با خداي خود و از سوي ديگر با مردم پيمان بسته‏اند و با گذشت و فداکاري بخش عظيمي از اموال و دارايي خود را وقف بهروزي و آسايش مردم رنجديده و بي‏پناه کرده‏اند. در برابر اين انسانهاي بافضيلت، کساني را مي‏بينيم که چشم طمع به ثروت و دارايي واقفان دوخته‏اند تا با تملّک غاصبانه و خارج نمودن موقوفات از وقفيت، مستحقان و مستمندان را از آن منابع پايان‏ناپذير محروم سازند. اين موقوفه‏خواران خداناشناس و آزمندان دنياپرست بسياري از املاک موقوفه را مورد تعدي قرار داده و به نيات پليدشان رسيده‏اند. از اين‏رو بايد قدرتي مؤثر و نيرويي فراگير تشکل مي‏يافت تا دست متجاوزان را از موقوفات کوتاه کند و پشتوانه‏اي براي واقفان خيرانديش باشد. چنين بود که سازمان اوقاف و امور خيريه شکل گرفت.
    باري به خوبي در بررسي اين مسائل نقش مؤثر ادارات اوقاف و امور خيريه، در نگهداري موقوفات و حفظ حقوق مردم نيازمند دست‏تنگ آشکار است. به طوري که مي‏توان به يقين گفت که اگر سازمان اوقاف و امور خيريه به وجود نمي‏آمد تاکنون بسياري از موقوفات از ميان رفته بود و بسياري ديگر از رقبات ويران و باير مي‏گرديد، در اين حال چه تجاوزها که به حريم وقف نمي‏شد و از اين راه، چه ناسپاسيها که نسبت به واقفان خيرانديش، پيش نمي‏آمد!
    بررسي تاريخ وقف و موقوفات نشان مي‏دهد که تا
    قبل از سازمان گرفتن تشکيلات اداري مستقل براي اداره موقوفات و بازشناسي رقبات، بسياري از موقوفات، تبديل به ملک شخصي شده و بين وارثان تقسيم گشته، و بسياري از اين اراضي و املاک بدون آگاهي متصرفين آنها، کابين همسران گرديده است.
    ولي اينک ادارات اوقاف با کارداني مسؤولان آگاه خويش جلو اين تجاوزها را گرفته و با کوشش بسيار، در بازيابي و زنده کردن رقبات و عمران آنها و بازسازي مستغلات و دريافت درآمد بيشتر و به کارانداختن درآمد رقبات در جهت بازدهي بيشتر و درنتيجه، سرمايه‏گذاري از طريق تأسيس شرکتهاي کشاورزي و دامپروري و کارخانه‏ها، مجتمع‏هاي تجاري و مسکوني و غيره، حرکت سازنده‏اي را آغاز کرده‏اند.
    با اين ديدگاه بود که اداره کل اوقاف و امور خيريه استان خراسان قدم در راه احياي موقوفه عبداللّه‏ رضوي گذاشت و سالها کوشيد تا اين موقوفه گسترده و فراگير را از بست و بندهاي مزاحم اداري، مدعي‏هاي شخصي و خانوادگي و دهها گرفتاري و درگيري ديگر نجات داد و با کارداني و پشتکار مداوم، در نهايت، کار اين موقوفه گسترده به سامان رسيد و قدمهاي مؤثر و سودبخش در راستاي نيات بشردوستانه واقف برداشته شد.
    يکي از مصارف موقوفه عبداللّه‏ رضوي، ساختن يک مجموعه آموزشي براي اطفال يتيم بود که اداره کل اوقاف استان خراسان از همان نخستين روزهاي تصدي امور موقوفه، کوشش خود را متوجه انجام اين سفارش و فريضه مذهبي و ملي گردانيد.
    پس از بررسي‏هاي مختلف و فراهم آوردن امکانات اوليه به منظور احداث اين مجموعه و بعد از تهيه طرحهاي مختلف ساختماني و محوطه‏سازي و تصويب طرح نهايي، از خردادماه 1371 خورشيدي عمليات اجرايي اين مجموعه طبق نظر واقف، در محل باغ آرامگاه واقف و در محدوده جنوب شرقي اراضي موقوفه سوران، در مجاورت جاده مشهد ـ شانديز که باغي بسيار گسترده است، آغاز شد.
    خوشبختانه، بخش اول اين مجتمع فرهنگي که به طريق شبانه‏روزي اداره مي‏شود چندي پيش با حضور حجة‏الاسلام والمسلمين امام جماراني نماينده محترم ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه و حجت‏الاسلام والمسلمين نظام‏زاده نماينده ولي فقيه و قائم‏مقام سازمان مزبور و آقاي دکتر نجفي وزير محترم آموزش و پرورش و تعدادي از افراد خير و نيکوکار مشهد به بهره‏برداري رسيد.
    اميد است اين کودکان که شکوفه‏هاي نوشکفته بوستان دانش و معرفت‏اند بر مبناي اصول آموزش صحيح و موازين اسلامي در اين فضاي قدسي که مشام جان هر بيننده‏اي را معطر مي‏دارد و روح اميد در انسانهاي صالح و شايسته مي‏دمد، در آينده‏اي نه چندان دور درختهاي بارورعلم ومعرفت براي کشور اسلامي ما باشند.
    موقوفه شادروان عبداللّه‏ رضوي را مي‏توان از بزرگترين و پربارترين موقوفات مشهد و خراسان شمرد. اين موقوفه، شامل اراضي بسيار وسيعي در چندين نقطه شهرستان مشهد مانند اراضي سوران و بژمهن و حسين‏آباد کرماني‏ها و همچنين مسافرخانه‏ها و مغازه‏ها، در داخل شهر مشهد و حتي داراي رقباتي در ديگر شهرهاي ايران است.
    اين موقوفه از هر جهت بر بسياري از موقوفات ديگر خراسان برتري دارد و موارد مصرف آن بسيار چشمگير و قابل توجه بوده که از آن جمله موارد مصرف سه‏گانه آن شايان توجه است.
    آقاي عبداللّه‏ رضوي در سال 1343 برابر وقفنامه رسمي، تمامي شش‏دانگ مزرعه سوران و دو رشته قنات داير و يک رشته قنات باير و ثلث از کل فاضل‏آب رودخانه شانديز و املاک ديگري را طبق اساسنامه براي انجام امور عام‏المنفعه وقف نمود و براي بهره‏برداري بهتر از اين موقوفه بزرگ، برابر سند رسمي و اساسنامه موجود، شرايطي قرار داد که قابل توجه است از آن جمله يادآور شده است که:
    »کليه درآمد و عوايد حاصله از موارد وقف از هر جهت و هر بابت را، متوليان مربوطه در هر زمان و هر موقع، بايستي جمع‏آوري و پس از وضع مخارجات قنوات و اشجار و باغات به ده عشر تقسيم و به مصارف معينه ذيل برسد:
    اول، يک چهاردهم از عوايد موقوفات براي ساختمان درمانگاه در مزرعه سوران و مداواي بيماران مراجعه‏کننده اختصاص داده شود که کاملاً مجهز و به بهترين طرزي از بيماران پذيرايي به عمل آيد، حتي‏الامکان.»
    و نيز در اساسنامه مورخ 6/ 3 /1357 آمده است: »... سه دهم (سي درصد) از درآمد موقوفه به مصرف پرورشگاه برسد« که جزئي از »بنياد نيکوکاري« عبداللّه‏ رضوي (ميرزاي ناظر) است. در ذيل اين بند افزوده‏اند که بناي درمانگاه و ساختمان پرورشگاه را تکميل و همچنين درمانگاه و پرورشگاه بايد طبق شرايط مذکور در وقفنامه و اين اساسنامه اداره شود.
    و نيز در سند وقفنامه آمده است که: »متوليان وقف موظف‏اند که روز عاشورا، هر ساله در مزرعه سوران اقامه عزاي حضرت سيدالشهدا (ع) نموده و يک دهم را نيز جهت روضه‏خواني و اطعام اهالي و مستضعفين در اين روز مصرف و خرج نمايند.«
    به دنبال پايان يافتن جريانهاي ثبتي اداري موقوفه، اداره کل اوقاف خراسان با پشتکار و دقت از محل عوايد موقوفات به سرمايه‏گذاري و تأسيس شرکتها و پي‏گيري امر احداث ساختمان براي دارالايتام و فعاليتهاي کشاورزي پرداخت.
    از آن جمله، در مزرعه سوران که بالغ بر شش‏هزار هکتار مساحت دارد علي‏رغم کمبود آب و وضع نامناسب زمين، نسبت به ايجاد و بازسازي باغهاي قبلي که بر اثر بي‏توجهي و عدم رسيدگي رو به نابودي بود، اصلاحاتي صورت گرفت و باغهاي جديد به مساحت 28 هکتار، برابر روش جديد باغداري ايجاد گرديد و از زمينهاي ديگر که توانايي بازدهي گندم و يونجه داشت با آبياري باراني، براي تأمين آذوقه و علوفه بهره‏گيري شد. در حال حاضر ميزان زمين زير کشت يونجه اين موقوفه، 70 هکتار است.
    همچنين جهت بهره‏گيري بهتر و بيشتر از زمينهاي باير موقوفه و در ضمن براي کمک به خودکفايي و ايجاد زمينه اشتغال براي مردم محل و جز آن در سال 1366 خورشيدي به تأسيس شرکت کشاورزي و دامپروري سوران، با سرمايه‏گذاري از وجوه مازاد موقوفات سراسر کشور مبادرت گرديد و در اجراي اهداف آن مجتمعي شامل دو واحد گاوداري با زيربنايي به مساحت 33 هزار مترمربع بناي مسقف و 40 هزار مترمربع بهاربند در مدت کوتاهي ساخته شد و با مساعدت اولياي امور وزارت کشاورزي و سازمان دامپروري کشور فعاليت خود را با خريد دهها رأس گاو اصيل هلشتاين عملاً آغاز کرد و هم‏اکنون سالانه حدود 2000 تن شير توليد مي‏کند.
    مي‏بينيم که اين همه بازدهي، ره‏آوردي است که از برکت روح پاک واقفي خيرانديش و انسان‏دوست، به جامعه مصرف‏کننده شهري تحويل مي‏شود.
    در اينجا گزيده‏اي از سخنان حجت‏الاسلام والمسلمين امام جماراني و آقاي دکتر نجفي وزير آموزش و پرورش را که در مراسم افتتاح مجتمع فرهنگي تربيتي عبداللّه‏ رضوي ايراد فرموده‏اند، بلحاظ اهميت آن براي خوانندگان گرامي درج مي‏کنيم:

    گزيده‏اي از سخنراني آقاي دکترنجفي وزير آموزش و پرورش
    در مراسم افتتاح دارالايتام و مجتمع آموزشي و پرورشي عبداللّه‏ رضوي

    براي بنده مايه افتخار است که در جمع حضار محترم که همه از افراد خيّر و نيکوکار و اهل فضل و کمالات هستند، دقايقي بتوانم مصدع باشم.
    به مناسبت بحثهايي که انجام شد، اشاره‏اي هم به مسائل مربوط به تعليم و تربيت و آموزش و پرورش مي‏کنم. البته اشاراتي که شد کافي بود ولي شايد تفسير دقيق‏تري از آنچه که در اين محفل طراحي و تنظيم شده، ترسيم بشود. از خصوصيات جامعه اسلامي که در آن ترديدي نيست، همين توجه به علم و به تعقل و تفکر است و در نتيجه توجه به تعليم و تربيت به عنوان ابزاري که علم و دانش و معرفت بشري را در طول تاريخ از نسلي به نسل ديگر و از نقطه‏اي به نقطه ديگر منتقل کرده است. ما در مورد آموزش و پرورش براساس آيه شريفه قرآن معتقد هستيم که خداوند جن و انس را خلق کرد براي عبادت: »و ما خلقت الجنّ و الانس الاّ ليعبدون«، و روشن است که شرط عبادت، داشتن معرفت است و براي کسب معرفت بايد راه علم و دانش‏اندوزي و تعليم و تربيت گشوده باشد. حضرت علي (ع) مي‏فرمايند: »لا خير في عبادة ليس فيها تفکر«. حتي در مورد يک مسأله مهمي مانند عبادت که هدف از خلقت تلقي مي‏شود، ايشان مي‏فرمايند در عبادتي که تفکر همراه آن نباشد و متکي و مبتني بر تفکر نباشد، خيري نمي‏شود پيدا کرد و خيري نصيب فرد و جامعه نمي‏شود. بنابراين اساس جامعه اسلامي همان جنبه علمي بودن و عقلاني بودن مسائل جامعه است و بسيار طبيعي است که ما هم به مسأله تعليم و تربيت و بسط و گسترش فرهنگ، اهتمام خاصي داشته باشيم و اين اهتمام، هم در علائق مردم قابل توجه و قابل فهم و قابل اثبات است و هم در آنچه که دولت و مسؤولان نظام و ارگانهاي مقدس جمهوري اسلامي در سالهاي بعد از انقلاب به انجام رسانده‏اند. يک مجموعه بزرگي از تلاشهاي علمي و فرهنگي در جامعه اسلامي در طول بعد از پيروزي انقلاب که در عمر يک ملت، مدت کوتاهي هم هست، به انجام رسيده واقعا اگر در انقلاب اسلامي و در سايه اين نظام مقدس جمهوري اسلامي هيچ کار ديگري نشده باشد جز همين مسأله تلاش براي باسواد کردن مردم، اين کافي بود و ارزش اين را داشت که همه آن مجاهدتها و همه اين زجرها و شکنجه‏ها تحمل
    بشود و همه آن خونها ريخته شود، براي اينکه يک جامعه يک چنين رشدي از نظر فرهنگي بکند. از طرفي تلخ‏ترين چيز در جامعه اسلامي اين است که يک نوجوان به خاطر نداشتن امکانات از تحصيل محروم بشود. يا جواني و يا نوجواني به خاطر نداشتن سرپرست و امکانات مادي در خانواده خودش مجبور بشود که قبل از آنکه استعدادهايش به بار بنشيند، کناره بگيرد و تحصيل را رها کند و براي امرار معاش کار ديگري بکند و واقعا اين غم‏انگيزترين حادثه‏اي است که ممکن است در يک جامعه‏اي مثل جامعه ما به وقوع بپيوندد. لذا هم دولت و هم مردم اين مطلب را دريافته‏اند که اگر نسلهاي آينده بخواهند خوشبخت، سرافراز و شادکام زندگي کنند، بايد امروز به آموزش و پرورش و تعليم و تربيت توجه بيشتري شود.
    و از طرفي مشکلات آن‏قدر زياد است و سيل جمعيت دانش‏آموزي هم آن‏قدر گسترده و وسيع است که دولت به تنهايي نمي‏تواند بر همه مشکلات فائق بيايد و لذا در اينجا مسأله تلاش و همراهي و همدلي و مشارکت مردم براي حل مشکلات آموزش و پرورش مطرح است. يکي از وجوه مشارکت و همراهي و تشريک مساعي همين احداث مدرسه است که خوشبختانه يک جريان دلگرم‏کننده‏اي در جامعه امروز به وجود آورده است و واقعا يکي از عوامل قوت قلب ما در ادامه کار آموزش و پرورش همين حمايتي است که مردم از اين کار کردند و باز مايه خرسندي بنده است که در اينجا اعلام کنم که استان خراسان پيشتاز همه استانهاي کشور است. يعني به نسبت وسعت و جمعيت هم که حساب بکنيم و سرانه تعداد جمعيت را در نظر بگيريم، کمک مردم خيّر در استان خراسان به امر مدرسه‏سازي، چه مدارسي که خودشان ساخته‏اند و در اختيار آموزش و پرورش قرار داده‏اند و چه کساني که بخشي از هزينه‏هاي احداث مدرسه را تأمين کرده‏اند و چه کساني که زمين واگذار کرده‏اند و يا مدارس ساخته‏شده را در اختيار گروه‏هاي غيرانتفاعي يا ارگانها و نهادهاي مورد وثوق مردم قرار دادند اين مجموعه کمک مردم خراسان به آموزش و پرورش خيلي بيشتر از ساير استانها بوده است. بالاخره وقتي مردم احساس بکنند کار مدرسه‏سازي هم‏شأن و همسان و هم‏تراز مسجدسازي و حسينيه‏سازي است، آثار فراواني چه از نظر فيزيکي و مادي و چه از نظر معنوي براي آموزش و پرورش ايجاد مي‏کند ولذا امروز واقعا مردم ما احساس مي‏کنند که در مدارس جمهوري اسلامي دين و دانش به طور توأم تعليم داده مي‏شود، بنابراين احساس مي‏کنند که اگر حتي در تأمين هزينه تهيه يک خشت از مدرسه سهيم باشند، حتما در اين اجر بزرگي که براي سالهاي طولاني بلکه قرنها از طريق تعليم و تربيت جوان و نوجوان جامعه اسلامي به وجود مي‏آيد، سهيم هستند.
    اين مجموعه که امروز براي افتتاح آن در اينجا جمع شده‏ايم يک نمونه از همين مقوله کمک و همراهي مردم با دولت در امر تعليم و تربيت تلقي مي‏شود. البته امتيازات خاص خودش را دارد. مثلاً همين وقف بودن آن يعني اينکه آن سنت حسنه و تاريخ درخشان همراهي وقف با تعليم و تربيت مجددا در جامعه در حال احيا شدن است. اين مجموعه در واقع يک حرکت جديد در ارتباط با به کارگيري امکانات وقفي در راه تعليم و تربيت محسوب مي‏شود. آن چيزي که افتخار تاريخي ما از نظر فرهنگي همين مطلب است. اصلاً اينکه بسياري از دانشمندان، از شعرا و ادبا در دورانهاي گذشته و در ايام بسيار سخت از نظر جابه‏جايي، مسافرت، بيتوته و تهيه امکانات تحقيق، اين امکان را داشتند و اين جرأت را پيدا مي‏کردند که از شرق کشوري وسيع و پهناور، به غرب کشور بروند و برگردند و در تمام طول راه مورد پذيرايي و استقبال مردم قرار مي‏گرفتند و هزينه‏هاي سفر از طرف مردم تقبل مي‏شد و همين‏طور مسافرتي که به قصد 3ـ4 ماه شروع مي‏شد، به خاطر استقبال و علاقه مردم و اصرار مردم براي باقي ماندن علما و دانشمندان در مناطق مختلف کشور بعضا 5 ـ6 سال طول مي‏کشيد، ناشي از همين مسأله است و حاکي از اين مطلب است که در مناطقي از کشور موقوفاتي وجود داشت براي خدمات‏رساني به علما و دانشمندان و به اهل علم و کساني که طالب علم بودند و اين افراد وقتي سفر مي‏کردند، همان‏طور که مثلاً در سفرنامه ابن‏بطوطه آمده، در بسياري از مواقع در محلهايي توقف مي‏کردند و بيتوته مي‏کردند که وقفي بود، وقف براي دانشمندان و علما و طلاب و محصلين بود. اين واقعا يک چيز شيرين در تاريخ و فرهنگ کشور ماست و احداث اين مجموعه و شروع کار اين مجموعه در واقع برگشت به آن گذشته پرافتخار است و احياي ارزشهاي درخشان فرهنگي در جامعه ماست. بنابراين يکي از امتيازات، همين مسأله موقوفه بودن اين مجموعه است. در کنار همه امتيازاتي که کارهاي خير در جهت آموزش و پرورش از نظر ما دارد، اين يک چيز اضافه بر آنهاست.
    امتياز ديگر آن، گزينش دانش‏آموز از بين ايتام و توجه به کساني است که به هر حال از نعمت داشتن پدر و سرپرست محروم هستند، باز اين ارزشي اضافه بر ارزشهاي ديگر دارد.
    اداره مجموعه به صورت شبانه‏روزي يک ارزشي است فراتر از ساير ارزشها و واقعا کار را مضاعف مي‏کند چون نسبت به جاهايي که ما بخشي از روز مي‏توانيم دانش‏آموز را تحت تعليم و تربيت قرار بدهيم، امکان تربيت بهتري را ميسر مي‏سازد.
    مسأله غيرانتفاعي بودن و اداره اين مجموعه در قالب قانون مدارس غيرانتفاعي نيز قابل توجه است. به نظر من کامل‏ترين و سالم‏ترين شکل تأسيس مدارس غيرانتفاعي واقعا همين شکل است که ارگانهاي مردمي و نهادهاي خيريه و سازمانهايي مثل سازمان اوقاف، مدارسي را ايجاد کنند که از نظر سيستم اداري و حقوقي، عنوانش عنوان غيرانتفاعي است، از نظر واقعيت امر و آن چيزي که ارتباط بين مؤسس و مدير و دانش‏آموز و اولياء دانش‏آموز تشکيل مي‏دهد، يک مجموعه کاملاً غيرانتفاعي است و همان‏طور که اشاره کردند حتي دانش‏آموزان، تحت پوشش بعضي از کمکهاي جنبي هم قرار مي‏گيرند. علاوه بر مسأله تحصيل و بيتوته و غذاشان، ممکن است کمکهاي جنبي ديگري هم به آنها بشود. واقعا اين عالي‏ترين شکل اجراي اين قانون است که جلوي خيلي از انتقادها و نواقص را در اجراي اين قانون مي‏گيرد.
    باز هم تشکر مي‏کنم از يک چنين همتي که با هدايت و رهبري جناب آقاي امام جماراني و تلاش جناب آقاي ايزدي و بقيه برادراني که درگير اين قضيه بودند، به نتيجه رسيد و ما امروز شاهد به بارنشستن اين تلاشها هستيم. اميد داريم که در طول اين ساليان دراز انديشمندان و دانشمنداني در اين محيط آموزشي تربيت بشوند و به سطوح بالاتر تحصيلي راه يابند. هيچ بعيد نيست که از همين مدرسه شخصيتهايي مثل آقاي بهشتي، شهيد مطهري، علامه طباطبائي و حضرت امام، رحمة‏اللّه‏ عليهم، تربيت بشوند و به جامعه تقديم بشوند. بنابراين ارزش اين کار خيلي مي‏تواند باشد. به هر حال افرادي مثل امام مثل علامه طباطبائي و بقيه بزرگان و مقامات عالي‏قدري که اين انقلاب بسيار داشته و بعضيهاشان را متأسفانه از دست داده و بعضيهاشان را خوشبختانه در اختيار دارد، از همين مراکز و همين مدارس نشو و نما پيدا کردند و اين مدرسه ان‏شاءاللّه‏ مرکزي باشد براي تربيت اين نوع افراد.

    وزير آموزش و پرورش:

    اگر بخواهيم نسلهاي آينده خوشبخت، سرافراز و شادکام زندگي کنند، بايد امروز به آموزش و پرورش و تعليم و تربيت توجه بيشتري شود.
    بخشي از سخنان حجت الاسلام و المسلمين امام جماراني نماينده ولي فقيه و سرپرست سازمان اوقاف و امور خيريه ابتدا از باب وظيفه بايد از وزير محترم آموزش و پرورش کمال تشکر و تقدير را داشته باشم که علي‏رغم مشکلات فراوان زحمت کشيدند و براي افتتاح اين مؤسسه‏که به نام يک واقف خيرانديش تأسيس شده است،
    تشريف آوردند و ازساير سروران وعزيزاني که براي تعظيم و تکريم يک واقف و کار خيري که از ناحيه او پايه‏گذاري شده، در اينجا مجتمع شده‏اند کمال تشکر را دارم.
    ما بايد در مسأله وقف از اميرالمؤمنين علي (ع) درس بگيريم. در روايت است که ايشان چاهي حفر مي‏کردند و با استفاده از آب آن باغستاني را داير مي‏نمودند و سپس کل آنها را براي خيرات وقف مي‏کردند. در يکي از وقفنامه‏هاي آن حضرت نوشته شده که اين موقوفه را گذاشتيم تا براي کمک به ايتام و محرومين صرف شود اگر فرزندان من، حسن و حسين، هم نياز داشتند مي‏توانند از عوايد اين موقوفه استفاده کنند. مي‏بينيم در آن شرايط دشوار اقتصادي، آن بزرگوار شخصا چاه مي‏زنند و زمين کشاورزي مي‏سازند و وقف مي‏کنند و اين در حالي صورت مي‏گرفت که خانواده خود حضرت امير (ع) نيازمند کمک بودند. ما معمولاً مي‏گوييم چراغي که به خانه رواست به مسجد حرام است يعني اگر خود نيازمند باشيم نبايد به دنبال کمک به ديگران باشيم. اما اميرالمؤمنين (ع) جز اين عمل مي‏کردند و در عين نياز شخصي به ديگران ايثار مي‏کردند، و اين ايثار اختصاص به آن حضرت نداشت، همه اهل بيت (ع) چنين بودند.
    روزي شخصي به در خانه علي (ع) آمد و طلب خود را از آن حضرت مطالبه کرد، حضرت علي (ع) ملکي داشتند به يکي از اصحاب فرمودند که آن ملک را بفروشد. وي گفت اگر آن ملک بماند بعد از مدتي به قيمت بالاتري به فروش مي‏رسد. حضرت فرمودند ما امروز احتياج داريم به هر قيمت که خواستند بفروش. آن ملک به 7000درهم فروخته شد، 4000درهم را به طلبکار دادند و 3000 درهم باقي‏مانده را انفاق نمودند. وقتي به منزل تشريف آوردند حضرت فاطمه (س) فرمودند که خوب بود ما را هم يکي از فقرا حساب مي‏کردي.معلوم مي‏شود اين مطلب که چراغي که به خانه رواست به مسجد حرام است حرف درستي نيست. سپس آن حضرت پولي را قرض کردند تا نياز شخصي خود را رفع کنند.
    انسان براي پس از مرگ خود نمي‏تواند وصيت کند که همه اموالش را در راه خدا بدهد بلکه براي يک سوم اموالش مي‏تواند وصيت کند ولي در حال حيات مي‏تواند همه را وقف کند البته اگر همه را وقف کند چيزي براي ورثه نمي‏ماند، امّا او اين اختيار را دارد که همه اموالش را وقف نمايد. حال چه بهتر آنکه مانند اميرالمؤمنين (ع) وقف کند يعني بگويد اگر فرزندان من نياز داشتند مي‏توانند از آن کمک بگيرند و به گونه‏اي نباشد که خود و ورثه‏اش را محروم کند.
    در روايت آمده است که پرونده عمل همه با مرگشان بسته مي‏شود جز سه دسته که وقتي مي‏ميرند پرونده عملشـان براي خيرات همچنان باز است. کساني که مالي از خود به يادگار گذاشته‏اند تا مردم از آن بهره ببرند يا علمي که از آن منتفع شوند و يا اولاد صالحي که کار خيري انجام دهد. اگر کسي مالي ندارد تا در راه خدا انفاق کند و علمي ندارد که براي جامعه نافع باشد ولي فرزند صالحي از خود باقي گذاشته که به جامعه خدمت مي‏کند کارهاي خير او براي پدر و مادرش بلکه آباء و اجدادش مؤثـر است.
    اين مجتمع عظيم به همّت فرد خيّري تأسيس گرديده که سالهاست دستش از دنيا کوتاه شده است. برادر عزيزمان آقاي معراجي نقل مي‏کردند که بارها اين مرد به اتاق من مي‏آمد و مي‏گفت اين درمانگاه آرزوي من است آن را زودتر بسازيد تا من زنده هستم آن را ببينم. بعد از آنکه اين درمانگاه ساخته شد خوشحالي و مسرت عجيبي از خود نشان مي‏داد بعد از آن آرزو داشت که اين تشکيلات فرهنگي و مؤسسه ايتام ساخته شود. امروز که اين مؤسسه افتتاح مي‏شود آرزوي او برآورده شده و روحش مسرور خواهد بود. آقاي معراجي و آقاي ايزدي که در احداث و تکميل اين بنا زحمات زيادي کشيدند بايد بسيار خوشحال باشند که آرزوي فرد مخلصي را برآورده‏اند. حالا شما حساب کنيد چقدر ايتام مي‏توانند آنجا تحصيل بکنند، چقدر آدمها مي‏توانند از اينجا منتفع بشوند، چقدر ايتام مي‏توانند تربيت بشوند. چه چيز بهتر از اينکه آدم بميرد و پرونده او براي خيرات باز باشد و از اين سنت حسنه‏اي که باقي گذاشته، مردم منتفع بشوند و خيرش به او برسد و در نامه اعمالش نوشته بشود که امروز يک يتيمي از اينجا فارغ‏التحصيل شده، يک يتيمي در اينجا ساخته شده، يک يتيم از ايتام امت اسلامي در اينجا تربيت شده، چقدر خير بزرگي است.
    گستردگي موقوفات کشور، اجحافهاي واردشده به موقوفات در طول تاريخ و نارساييهاي دستگاه قضائي عواملي هستند که استرداد سريع رقبات وقفي را به وقف با کندي مواجه کرده است. لکن در عين حال با تلاش اين سازمان و متوليان موقوفات و همکاري ارگانهاي مختلف مملکتي گامهاي بزرگي در راه احياي موقوفات برداشته شده است که البته نسبت به آنچه بايد انجام شود، کم است و کار براي انجام دادن بسيار زياد است. اميد است کارهاي انجام‏نشده نيز با شتاب بيشتر تعقيب شود و نيات خير تمامي واقفان به مرحله اجرا گذاشته شود.
    ان‏شاءاللّه‏ با اجراي طرحهاي تدوين‏شده در آينده‏اي نه چندان دور شاهد شکوفايي هر چه بيشتر موقوفات کشور خواهيم بود.
    منبع:ميراث جاويدان





    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    امام قلي ‏خان سردار و واقفي بزرگ

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    مقدمه

    و اکنون در چشم‏انداز قشم، اين نگين درخشان خليج فارس و بر دروازه اين خاک آب‏نشين که بر بال امواج و در سايه آبي استان هرمزگان آرام گرفته، تنديس مردي ايستاده است که عظمت و عزت اين مرز و بوم و رادمردي و دلاوري جنگاوران و مرزبانانش را در هيبت و قامت نمادين خود خلاصه کرده است. امام‏قلي‏خان اکنون تصويري از فراخي شانه‏ها و ستبري بازوانش را به رخ سبزفام آبها مي‏کشد و بر خود مي‏بالد که روزي قشم و هرمز را از دست بدخواهان متجاوز و پست‏سيرتان اسپانيايي و پرتغالي رهانيده و سايه پلشت اين اهريمنان شوم را از اين سرزمين رانده است.
    اين سپهدار نام‏آور عهد عباسي که هزاران جنگاور دلاور به فرمان داشت هرگز خود را در حصار تنگ جنگ و نظاميگري محصور نکرد، او ديده به فراسوها گشود و بيش از آن که يک جنگجو و يک امير باشد يک مرد وارسته بود با همه خصلت‏هاي مردانگي و فتوت. فرهنگ‏باوري و دين‏مداري و هنردوستي او از وي سرداري ممتاز ساخته بود و اين همه را از پدري ميراث برده بود که نام او بر پيشاني شماري از آثار بي‏همتاي اين سرزمين مي‏درخشد. سي و سه پل اصفهان (پل اللّه‏وردي‏خان)، قيصريه لار، مدرسه خان شيراز، رواق و گنبد اللّه‏وردي‏خان در حرم مطهر امام هشتم از جمله جرقه‏هاي خلاقيت فرهنگي و هنري اوست. دعوت فيلسوف بزرگ شرق اسلامي، صدرالمتألهين، به شيراز و دگرگوني شهر شيراز از »دارالملک« به »دارالعلم« از سرچشمه‏هاي فرهنگي و سمت‏گيري ذوق اوست که در وجود اين فرزند نيز جريان يافته است. اينان نخست هنرآور بودند و پس جنگاور و پيش از قلعه قشم به قله فرهنگ راه يافته بودند.
    در کنار اين افتخارات صدها کاروانسرا و پل و مدرسه از ذوق و اهتمام تحسين‏برانگيز اين بزرگواران نصيب برده است. درخشش اين پدر و فرزند در عرصه وقف، چهره ممتاز ديگري را براي ما ترسيم مي‏کند. متون تاريخي بيش از هر چيز از رزم‏آوري و ميدان‏داري اين رادمردان نوشته‏اند، اما همت مردانه و خدمات اجتماعي و فرهنگي آن سرداران کم‏مايه‏تر از آن همه رشادت نبوده است. از امام‏قلي‏خان در اين عرصه کمتر گفته و نوشته شده است. کنگره بزرگداشت امام‏قلي‏خان در قشم در دي‏ماه گذشته برگزار شد و جمعي از اساتيد و محققان دانشگاه مقالاتي را ارائه نمودند. برگزاري اين کنگره انگيزه‏اي شد که پاي صحبت آقاي شرافت مولا از نوادگان بازمانده آن سردار بنشينيم و از ايشان بخواهيم حاصل يکي از مقالات محققانه خود را براي مجله تدوين کنند. ناگفته و ناخواسته تأکيد اين بازمانده گرامي در مقاله بر فرهنگ‏گستري امام‏قلي‏خان به گونه عام و فرهنگ وقف و نگرش وقفي وي به طور خاص بود. براي ما بسي مغتنم بود که در پرس‏وجوي‏مان براين موضوع، به‏تناسب وهمخواني فضاي مجله، بيشتراز ديگرموضوعات تأکيد کنيم.

    گفتگو با آقاي شرافت مولا

    مختصري درباره امام‏قلي‏خان و بعد خودتان و نسبتي که با ايشان داريد و همينطور بازماندگان ايشان بفرماييد.
    در ابتدا با بيان اين اعتقاد و باور قلبي که احيا و ترويج سنت حسنه وقف، موجب گسترش حمايت از محرومان، تقويت مباني اعتقادي دين اسلام و بويژه ارتقا و اعتلاي سطح دانش و بينش مردم جامعه خواهد شد، از خداوند متعال خواهانم که اين‏جانب را نيز در درک بهتر و توفيق در ترويج اين سنت الهي ياري دهد. بديهي است از اصلي‏ترين رمزهاي موفقيت در احيا و تبليغ حرکت خداپسندانه وقف همسويي تلاشگران اين سنت اسلامي است و انتشار فصلنامه وقف، ميراث جاويدان که تلاشها و پژوهشهاي تاريخي، فرهنگي و مذهبي مربوط به علوم، معارف و دانشهاي قرآني بويژه موضوع وقف را با شايستگي به اطلاع جامعه اسلامي و صاحبان قلم و اهل علم و انديشه مي‏رساند، ضرورتي فرهنگي و تاريخي است و تلاش صادقانه و هنرمندانه دست‏اندرکاران فصلنامه در اين مدت کوتاه انتشار، آن را چون گوهر با ارزشي در جامعه مطبوعاتي و فرهنگي کشور نمايان و جلوه‏گر کرده است.
    ارائه سيستمي جامع و نگرش کامل در سرمقاله شماره 11 و 12 فصلنامه با عنوان »وقف و نيازهاي جديد« نشانگر جمعبندي قابل ستايش و ژرف‏نگري مسؤولان فصلنامه است که خواهان تبادل و بيان انديشه‏هاي مختلف نويني از وقف در جامعه اسلامي ايران امروز هستند. از اين‏رو در اين فرصت به‏دست‏آمده از پژوهشگران، انديشمندان، مورخان و صاحبنظران فرهنگ و علوم اسلامي، بويژه در زمينه وقف، تقاضا مي‏کنم تا به ارزيابي و بررسي محققانه و جامعي در همه ابعاد مختلف وقفنامه‏هاي تاريخي، معتبر و کم‏نظير امام‏قلي‏خان طاب‏ثراه بپردازند. اين وقفنامه‏ها به عنوان مصاديق جامع و کاملي از اسناد و وقفنامه‏ها که در تاريخ کشور ما منحصر به فرد هستند، مي‏تواند در چهارچوب پيشنهادي نگرش منسجم فصلنامه، مورد توجه کارشناسانه قرار گيرد و مسلما چاپ يک‏جاي تحقيقات ارزشمند صاحبان فضل و دانش در مجموعه‏اي نفيس، رهگشاي بررسي وقفنامه‏هاي ديگر کشور شده و خود نيز ميراثي جاويدان خواهد شد.
    شناخت و معرفي امام‏قلي‏خان جز با ذکر خلاصه‏اي از زندگي پدر وي، اللّه‏وردي‏خان، و خدماتش ميسر نيست. چون اللّه‏وردي‏خان تأثير بسزايي در شکل‏گيري شخصيت امام‏قلي‏خان در همه ابعاد داشته است، کوشش مي‏کنم به مختصري از اين تأثيرات اشاره کنم. اللّه‏وردي‏خان از مردم گرجستان و غلام آزادشده‏اي بود که به خدمت شاه‏طهماسب درآمد و سپس به پاس فداکاري و صداقت خود به مقام قوللر آقاسي، يعني رياست و سرداري غلامان خاص شاه‏عباس اول منصوب شد. رشادت و کارداني وي موجب شد که به سپه‏سالاري سپاه ايران دست يابد. شاه‏عباس اول در سال 1004هـ.ق او را به حکومت ايالت فارس تعيين کرد و يک‏سال بعد کهگيلويه نيز به قلمرو حکمراني وي افزوده شد. اللّه‏وردي‏خان با از خودگذشتگي در نبردهاي متعددي ازبکها را در شرق و عثمانيها را در غرب از خاک ايران دور کرد و در جنوب نيز آغاز مبارزه با استعمارگران متحد پرتغال و اسپانيا را پي ريخت و بحرين را به مدد پسرش امام‏قلي سلطان در سال 1010هـ.ق از پرتغاليها بازپس گرفت. شاه‏عباس اول به پاس اين پيروزي درخشان لقب »خاني« را که از نظر سياسي و حکومتي همتراز اختيارات استانداران امروزي است به امام‏قلي عطا کرد و همچنين وي را به حکومت مستقل لار و مقام امير ديواني منصوب نمود.
    اللّه‏وردي‏خان باني بسياري از يادمانها و آثار مهم باشکوه تاريخي، مذهبي و فرهنگي در ايران است. بناي پل معظم و زيباي اللّه‏وردي‏خان (سي و سه پل) در اصفهان (1011هـ. ق)، قيصريه لار به عنوان اولين بازار سرپوشيده (1014هـ.ق)، رواق و گنبد بسيار زيباي اللّه‏وردي‏خان در مجاورت حرم مطهرامام هشتم(ع) درمشهد (1022هـ.ق) و مدرسه خان شيراز برخي از آثار ممتاز و ارزشمند اوست.
    مدرسه خان شيراز يادمان باشکوه هنر و معماري عصر صفوي با هزينه اللّه‏وردي‏خان و در زمان او جهت تدريس حکيم عالي‏مقام (ملاصدرا) ايجاد شد و به همت پسرش امام‏قلي‏خان در سال 1024هـ.ق اين شاهکار هنري مجلل و زيبا به پايان رسيد.
    اللّه‏وردي‏خان که به گوهر وجود و انديشه صدرالمتألهين محمد بن ابراهيم شيرازي (ملاصدرا) پي برده بود با ايجاد مدرسه خان تصميم گرفت ملاصدرا را که در قريه کهک قم در تبعيد به سر مي‏برد، به شيراز دعوت نمايد. از اين‏رو وي پايه‏گذار حرکتي فرهنگي در شيراز شد که سالها بعد پسر وي امام‏قلي‏خان آن را به ثمر رسانيد. با فوت او به سال 1022هـ.ق، شاه‏عباس اول ضمن حضور در خانه امام‏قلي‏خان از وي دلجويي کرده و تمام مناصب پدر را به وي تفويض کرد. امام‏قلي‏خان اميرالامراي فارس، کهگيلويه و لار تا سال 1026هـ.ق سپه‏سالاري سپاه ايران را نيز در اختيار داشت.
    امام‏قلي‏خان بيش از 32 سال (از 1006 تا 1038هـ.ق) را در قريب به 16 نبرد سپري کرد. مهمترين و اصلي‏ترين نبردهاي وي را پيروزي در نبرد با اتحاد استعمارگر پرتغال و اسپانيا بايد دانست. او بندر گمبرون را از وجود آنها پاک کرد و بندرعباس نام نهاد (1022هـ.ق) و سرانجام با مبارزات دلاورانه خود و سپاهيانش پس از 117 سال، به تسلط زورگويان پرتغالي بر جزيره‏هاي قشم و هرمز پايان داد (1031هـ.ق). او عظمت و اقتدار مجدد ايران را در اين مناطق حساس حاکم کرد؛ افتخاري که تاکنون خدشه‏اي به آن وارد نشده است.
    صفحه‏اي از مقدمه رساله حدوث العالم موجود در کتابخانه آستان قدس رضوي (ملک) از مجموعه شماره 4652

    کتابت: اواخر قرن يازدهم هجري قمري

    صدرالمتألهين مؤلّف کتاب در اين مقدّمه اظهار مي‏دارد که آن را به خاطر امام‏قلي‏خان تأليف کرده است.
    امّا مهمترين محور ساختاري شخصيت امام‏قلي‏خان را بايد در اعتقادات مذهبي و انديشه وسيع فرهنگي وي دانست که موفق شد ادامه‏دهنده راه نيمه‏تمام پدر گردد. او در سال 1024هـ.ق مدرسه خان را تکميل کرد و در مدت 20 سال (1022ـ1042هـ.ق) تا هنگام شهادت، لحظه‏اي از تلاش و توسعه علوم و دانش دست برنداشت. او با کاربرد و درک صحيح از سنت حسنه وقف، نام خود را به عنوان يکي از بزرگترين و برجسته‏ترين واقفان تاريخ وقف کشورمان به يادگار گذاشت.
    اما نحوه ارتباط تاريخي و پيوند امام‏قلي‏خان با سلسله مشعشعيان نياز به بررسي مفصل و جداگانه‏اي دارد. اجمالاً بايد گفت که امام‏قلي‏خان در سال 1029هـ.ق به فرمان شاه‏عباس اول جهت سرکوبي اعراب شورشي منطقه دورق خوزستان به آن نواحي رفت. او پس از شکست دادن شورشيان، حکومت مولي سيد محمد بن مبارک والي هويزه را تثبيت کرد.
    مشعشعيان از اولين سلسله‏هاي شيعه‏مذهب ايران بوده‏اند که از قرن نهم هجري طي چندين قرن و تا زمان شيخ خزعل در خوزستان و هويزه حکمروايي داشته‏اند. جد مشعشعيان، محمد بن فلاح ملقب به المهدي (فوت 866 هـ.ق) سرسلسله آنان در هويزه است. نسب محمد بن فلاح با پانزده پشت به امام موسي کاظم(ع) مي‏رسد.
    مشعشعيان به عنوان مهمترين والي‏نشين حکومت عصر صفويه، داراي نفوذ گسترده‏اي بويژه در مناطق خوزستان بوده‏اند و از اين‏رو تعجبي ندارد که امام‏قلي‏خان با اين سلسله مهم شيعي پيوند و وصلتهايي برقرار کند. از جمله اين پيوندها، به همسري درآوردن دختر صفي‏قلي سلطان پسر ارشد امام‏قلي‏خان براي سيد مولي عبدالرضا پسر سيد محمد بن مبارک والي هويزه است. مولي عبدالرضا داماد صفي‏قلي سلطان با تعدادي از سادات مولي همراه امام‏قلي‏خان به شيراز مي‏آيند و در اين شهر سکونت مي‏کنند و از آن زمان در شيراز از مناصب عاليه و اعتبار و احترام خاصي برخوردار بوده‏اند که در اين رابطه مي‏توان به کتابهاي معروف فارسنامه ناصري و آثار عجم رجوع کرد.
    با قتل‏عام و شهادت امام‏قلي‏خان و پسران وي، از جمله صفي‏قلي سلطان [متولي اول موقوفات] و فرزندان ذکورش که به دستور شاه‏صفي در 1042هـ.ق انجام شد، توليت و نظارت بر موقوفات پيرو نيت واقف و نصوص وقفنامه‏ها در نسل دختري صفي‏قلي سلطان متولي اول که در واقع فرزند ذکور اکبر ارشد سيد مولي عبدالرضا بود ادامه يافت و تا امروز شاهد استمرار توليت و نظارت موقوفات امام‏قلي‏خان در خاندان سادات مولي از پدر به اولاد ذکور اکبر ارشد هستيم. اعتقاد، تعصب و ايستادگي سادات مولي در منصب توليت موجب شد که پس از به شهادت رسيدن امام‏قلي‏خان و فرزندان ذکور او، بناي ارزشمند و تاريخي مدرسه خان و هويت اصيل مذهبي و آموزشي آن طي گذر تاريخ 380 ساله پرفراز و نشيب سلطنت شاهان و حکومتهاي متنفذ محلي حفظ و پاسداري گردد و بسياري از توطئه‏ها، ترفندها و زورگويي‏ها نسبت به تخريب بناي مدرسه خان و تغيير هويت مذهبي و آموزشي آن که توسط حکومتهاي وقت طرح ريزي مي‏شد، با مقاومت متوليـان مدرسه بي‏اثر شود.
    سرانجام در سال 1340هـ.ش صلاحيت توليت شادروان حاج سيد علي‏اکبر شرافت مولا (پدر اين‏جانب) طي استشهادي توسط آيات عظام، معاريف و علماي شيراز، از جمله مرحوم آيت‏اللّه‏ العظمي حاج آقا شيخ بهاءالدين محلاتي و مرحوم آيت‏اللّه‏ حاج آقا سيد محمد رضوي تأييد شد و اداره کل اوقاف فارس نيز وي را حائز شرايط توليت دانست. آن مرحوم نيز به مدت 33 سال تا آخرين لحظه حيات يعني تا سال 1373هـ.ش نسبت به حفظ بنا و هويت تاريخي و فرهنگي مدرسه خان، تحقق نيات خداپسندانه واقف و برگشت موقوفات غصب‏شده، تلاش بي‏وقفه و همه‏جانبه‏اي را از طريق مجامع قضايي و دادگاهها انجام داد که متأسفانه در مورد آخر تاکنون نتيجه‏اي حاصل نشده است.
    اخيرا به مناسبت بزرگداشت اين سردار کنگره‏اي در قشم برگزار شد. آيا تشکيل اين کنگره در اين مقطع زماني دليل خاصي داشت؟
    مهمترين انگيزه برپايي اين‏گونه بزرگداشتها، تجليل از مقام شامخ انديشمندان، قهرمانان و سرداران حماسه‏ها و پيکارها، تاريخسازان تاريخ پرافتخار و پرفراز و نشيب ايران و پايه‏گذاران هويت مذهبي، فرهنگي و ملي ايرانيان است.
    در عصري که تهاجم فرهنگي با ترفندها و به‏کارگيري همه امکانات خود به مسخ ارزشها و بي‏رنگ کردن هويت تمدنهاي اصيل و کهن دست زده و با حربه مؤثر قهرمانسازي‏هاي کاذب خارج از مرزها و القا و بزرگنمايي آن در کشورهاي داراي فرهنگ غني و قهرمانان حماسي و اسطوره‏اي پرداخته‏اند وظيفه حساس و رسالت خطير جامعه انديشمند و مسؤول کشور است تا به مقابله صحيح و اصولي با اين تهاجم بپردازد و غبار از رخسار بزرگان، سرداران و سازندگان هويت تاريخ پرافتخار کشور بزدايد.
    بديهي است که تمدن و فرهنگ غني و کهن ايران توسط قهرمانان، بزرگان و اسطوره‏هاي منحصر به فرد اين مرز و بوم در مقاطع مختلف تاريخي پربارتر و سيراب‏تر شده و خدمات و از خودگذشتگي‏هاي آنها موجب عظمت و غناي فرهنگي و تاريخي ايران شده است و نسل جوان و قشر تحصيل‏کرده جامعه امروز ايران نياز شديدي به شناخت شخصيت اين بزرگان و پي بردن به خدمات درخشان آنها دارد و برپايي اين بزرگداشتها در ترويج، تبليغ و شناساندن نيکمردان و بزرگان تاريخ و استقلال ايران نقش اصلي را ايفا مي‏کند.
    انگيزه خاص ديگر برپايي بزرگداشت امام‏قلي‏خان در جزيزه قشم، تأکيد دوباره بر مالکيت و استقلال تاريخي سرزمينهايي است که از چندي پيش مورد طمع بيگانگان واقع شده و گاهي ياوه‏سرائي‏هايي در اين زمينه از بلندگوهاي تبليغاتي استکبار جهاني منتشر مي‏شود. اين کنگره تجديد خاطره‏اي از رشادتهاي امام‏قلي‏خان و سربازانش در 380 سال پيش بود که اين سرزمينها را به خاک ايران برگرداند.
    اما قشم، بزرگترين جزيره خليج فارس، نقش تعيين‏کننده‏اي در پيروزي امام‏قلي‏خان بر پرتغاليها داشت. امام‏قلي‏خان با فتح قشم، دستيابي به برکه‏هاي آب شيرين آن را براي سپاهيان پرتغال در جزيره هرمز غيرممکن ساخت و نبرد نهايي او در جزيره هرمز به پايان سلطه بيگانگان بر جزاير و آبهاي خليج فارس انجاميد.
    به همين دليل، مردم قدرشناس ساکن جزيره قشم، امام‏قلي‏خان را ناجي دين و مذهب و نجات‏دهنده خويش از سلطه ننگين زور و ستم ظالمانه استعمارگران مي‏دانند. آنها اين پيروزي حماسي را سينه به سينه تا به امروز براي فرزندان خود نقل کرده‏اند.
    با توجه به بررسي و پژوهشهايي که جناب‏عالي در طول اين مدت براي تهيه تحقيقتان انجام داده‏ايد، بفرماييد در چه متون و يا اسنادي به صورت دقيقتر و جامعتر شخصيت و ابعاد امام‏قلي‏خان را مي‏توان يافت؟
    خوشبختانه اسناد و کتابهاي متعددي به‏جامانده که شخصيت، زندگي، تفکر و خدمات و حتي وضعيت جسماني و خصوصيات اخلاقي امام‏قلي‏خان را توصيف کرده است.
    دسته اول کتابهاي وقايع‏نگاران عصر صفوي بويژه کتابهايي است که مؤلفان آن معاصر با دوران حيات امام‏قلي‏خان بوده‏اند. اين منابع از اين نظر داراي ارزش هستند که نسبت به ضبط روزانه وقايع اقدام کرده‏اند، از جمله کتابهاي زير را مي‏توان نام برد:
    1 ـ عالم‏آراي عباسي تأليف اسکندربيک ترکمان، منشي دربار شاه‏عباس اول
    2 ـ ذيل عالم‏آراي عباسي
    3 ـ خلاصة‏السير يا تاريخ روزگار شاه‏صفي صفوي تأليف محمد معصوم بن خواجگي اصفهاني
    4 ـ روزنامه ملاجلال يا تاريخ عباسي تأليف ملا جلال‏الدين، منجم دربار شاه‏عباس اول.
    دسته دوم سفرنامه‏هاي جهانگردان و سفيران کشورهاي اروپايي است که در آن عصر به ايران آمده‏اند و بارها امام‏قلي‏خان را از نزديک ديده و با وي نيز مذاکره‏هايي داشته‏اند. در اين سفرنامه‏ها به طور جامع خصوصيات، وضعيت جسماني، قدرت و حيطه اقتدار امام‏قلي‏خان در حکومت شاه‏عباس اول و خاطره‏ها و خدمات وي به رشته تحرير درآمده است.
    مثلاً جهانگرد ايتاليايي پيترو دلاواله در بخشي از سفرنامه خود، شجاعت و از خودگذشتگي امام‏قلي‏خان را در نبرد سرنوشت‏سازي با سپاهيان عثماني در محل پل شکسته نزديک سراب به سال 1027هـ.ق به دقت توصيف کرده و پيروزي او را در اين جنگ مهم از نزديک شاهد بوده است.
    با توجه به اين‏که نويسندگان اين سفرنامه‏ها داراي منافع و مقامي در ايران نبوده‏اند، نوشته‏هاي خود را به دور از چاپلوسي، تملق، تحريف و ترس تأليف کرده‏اند و از اين نظر در توصيف وضعيت اجتماعي، تاريخي و فرهنگي کشورمان منابع مستقل و باارزشي هستند. از جمله اين سفرنامه‏ها که نويسندگان آن، امام‏قلي‏خان را ديده‏اند مي‏توان سفرنامه‏هاي زير را نام برد:
    1 ـ سفرنامه پيترو دلاواله جهانگرد ايتاليايي Pietro Della Valle
    2 ـ سفرنامه دن گارسيا دوسيلوا فيگوئروا سفير فيليپ دوم پادشاه اسپانيا D. Garcia de Silva Figueroa
    3 ـ سفرنامه سرتوماس هربرت، از همراهان سفير انگلستان Thomas Herbert
    خصوصيات انساني، شخصيت ممتاز و خدمات درخشان امام‏قلي‏خان آنچنان پرفروغ و گسترده بوده که حتي جهانگردان اروپايي که پس از شهادت وي به ايران آمده‏اند، تحت تأثير نام نيک او، که زبانزد مردم بوده، قرار گرفته و به ستايش و توصيف خدمات و آثار باقيمانده از وي پرداخته‏اند، جهانگردان فرانسوي ژان شاردن Jean Chardin و ژان پاتيست تاورنيه Jean Baptiste Tavernier از اين جمله‏اند. تاورنيه 6 سال بعد از شهادت امام‏قلي‏خان يعني در سال 1048هـ.ق در سفري به ايران، اين‏گونه از اين سردار رشيد خدمتگزار ياد مي‏کند:
    صفات نيک امام‏قلي‏خان و همت و سخاوت او، محبت قلبي تمام مردم شيراز را به سوي خود جلب کرده، زيرا خدمات سپاهيان را به بهترين وجهي پاداش مي‏داد، اهل علم و ادب را تشويق و ترويج مي‏کرد، بيگانگان و غريبان را دوست مي‏داشت و نيکو مي‏نواخت. در نشر دانشها و هنرها کوشش و مراقبت تام مي‏نمود. در شيراز، يک مدرسه براي پرورش و آموزش جوانان، چندين مهمانسرا و کاروانسرا در شهرها و راهها براي آسايش مسافران ساخت. با ساختن پلها، گذشتن از رودها را آسان نمود. براي نزديک کردن راه، کوهها را بريد. عقل انسان از ديدن بناهاي شگفت‏انگيز او مبهوت مي‏شود.
    امّا بي‏شک، مهمترين اسناد و متون باقيمانده از امام‏قلي‏خان همانا وقفنامه‏هاي مدرسه خان شيراز و مشاهد مشرفه است که بيانگر انديشه و اعتقادات الهي اوست. اين وقفنامه‏ها در رمضان‏المبارک 1036هـ.ق تنظيم و نگاشته شده‏اند. در اين وقفنامه‏ها، اعتقاد راسخ به شعائر و دستورات دين مبين اسلام، عبوديت و بندگي او نسبت به فرامين الهي، درک صحيح از کاربرد سنت حسنه وقف، با استفاده از آيات قرآني و احاديث ديني و عبارات و واژه‏هاي مستحکم ادبي، ديدگاههاي فرهنگي نشر و ترويج علم و دانش و تکريم طالبان و عالمان علوم عقلي و نقلي با مهر او ممهور و به تأييد و استشهاد بيش از 40 نفر از علماي اعلام و فضلاي آن زمان رسيده است.
    در ابتداي وقفنامه مدرسه خان، امام‏قلي‏خان به عنوان فرزندي صالح و خلف از نيت پدرش اللّه‏وردي‏خان براي تکميل بناي مدرسه خان و وقف املاک و رقبات بر آن ياد مي‏کند و سپس توليت و نظارت اين رسالت خطير فرهنگي را به اولاد اکبر ارشد خود و سپس نسل ذکور اکبر ارشد از پدر به پسر نسل در نسل خواستار است و بدين‏سان، استمرار اين حرکت فرهنگي را به مثابه ميراثي جاودانه در خاندان خود به يادگار مي‏گذارد.
    جناب‏عالي در مقاله خويش که در همايش ارائه شد بر ابعاد فرهنگ‏دوستي امام‏قلي‏خان و سياست انسان دوستانه و خيرانديشي ايشان اشاره داشتيد، خوانندگان مجله مشتاقند اين ابعاد را بيشتر توضيح دهيد.
    مسلما ارزيابي شخصيت امام‏قلي‏خان از بررسي و تحليل آثار و خدمات او امکان‏پذير است. شخصيت متضلع و خدمات گسترده او در زمينه‏هاي نظامي، اجتماعي، هنر و معماري، سياسي، فرهنگي و مذهبي بسيار ارزشمند و هرکدام درخور توجه است و اين موجب شده که شخصيت منحصر به فردي از امام‏قلي‏خان در تاريخ کشورمان به يادگار باقي بماند. بسياري از مورخان و صاحبنظران در تحليلهاي خود يک يا چند بعد از ابعاد مختلف او را مدنظر قرار داده‏اند. از اين‏رو اغلب بر نبردهاي طولاني و سرنوشت‏ساز 32 ساله او در ميدانهاي مبارزه عليه بيگانگان و استعمارگران و استقلال حاکميت ايران، تأکيد مي‏کنند. هرچند که پيروزي‏هايي که او در بازپس‏گيري جزاير هرمز و قشم به ارمغان آورد، بسيار حائز اهميت است، امّا اين‏جانب با جمعبندي آثار و خدمات فرهنگي و اجتماعي امام‏قلي‏خان، بعد شخصيتي و خدماتي او را در نمادهاي فرهنگ اسلامي، مؤثرتر، ارزشمندتر و جاودانه‏تر يافته‏ام. ديدگاه تلفيقي فرهنگ و سنت وقف او در وقفنامه‏هايش بويژه در وقفنامه مدرسه خان از 380 سال پيش تاکنون اثر و حيات مستمر و درخشان خود را متجلي کرده است. امام‏قلي‏خان را بايد به حق، يکي از بزرگترين و آگاه‏ترين واقفان تاريخ وقف کشورمان به حساب آورد.
    امام‏قلي‏خان نسبت به تأثير هميشه جاودان فرهنگ و علوم اسلامي و ارزش تربيت جوانان و آموزش طالبان علم و دين به خوبي واقف بود و به اين اصل پي برده بود که مرزهاي جغرافيايي، محدود و دستخوش تغييرات است، اما مرزهاي فرهنگي بي‏انتها و جاودانه هستند. و از اين‏رو در تلاشي حداقل 20 ساله (1022ـ1042هـ.ق) در چارچوبي فراگير، هماهنگ، منسجم و درازمدت وظيفه خويش را نسبت به ترويج و توسعه تمدن و فرهنگ غني اسلامي کشورمان به خوبي انجام داد؛ خدماتي که جامعه اسلامي و فرهنگي ما در حال حاضر نيز از آن بهره مي‏برد.
    او در ابتدا به تکميل بناي نيمه‏تمام مدرسه خان شيراز به سال 1024هـ.ق به مثابه مکاني دانشگاهي جهت فراگيري علوم پرداخت و سپس به فراهم آوردن امکانات و ضروريات مورد نياز جهت تربيت و آموزش جوانان و معيشت زندگي آنان و مدرسان مدرسه دست زد. ايجاد کتابخانه منحصر به فردي از کتابهاي ارزشمند در مجاورت مدرسه خان و حتي ارسال کاتب و خوشنويس به کشور هند براي استنساخ کتابهايي که در اين کتابخانه وجود نداشت، از جمله تلاشهاي متعدد و هماهنگ او در اين راستا بود.
    امّا جوهر اصلي و سرچشمه اين انسجام و ديدگاه فرهنگي، درک وجود شخصيت ارزشمند و ممتاز فرهنگ و حکمت اسلامي، صدرالحکما ملاصدرا براي تدريس در مدرسه خان بود. امام‏قلي‏خان، غنيمت وجود پر گوهر انديشه و تدريس حکيم در مدرسه را مانند پدر به خوبي پاس داشت و سعي نمود تا فضاي مطلوب و مورد نظر براي اشاعه تفکر و انديشه حکيم صدرالمتالهين در شيراز حاصل گردد و اين موجب شد که با حضور و تدريس صدرالمتألهين، علوم يقينيه در مجاورت علوم نقليه در مدرسه خان توسعه و عمق بسياري يابد و شهر شيراز کانون فراگيري علوم و دانشهاي متعدد آن عصر گردد و حوزه علمي شيراز، حوزه‏هاي ديني و مراکز علمي آن زمان کشور را تحت‏الشعاع قرار دهد و طالبان علم و دين و اساتيد بسياري از اقصي‏نقاط کشور و حتي ديگر کشورهاي اسلامي براي کسب فيض از محضر ملاصدرا به سوي شيراز روي آورند و از برکت تجمع علما و صاحبان فضل و دانش و اقدامات انجام‏شده، شيراز از »دارالملک« به »دارالعلم« تغيير نام يابد.
    تأثيرگذاري اين حرکت گسترده فرهنگي به طور دقيق در سفرنامه‏هاي اروپاييان و جهانگرداني که در آن عصر به شيراز آمده‏اند، ملاحظه مي‏شود.
    سر توماس هربرت انگليسي که در سال 1037هـ.ق با يک هيأت انگليسي در شيراز بوده، از تنوع و گستردگي علوم و رشته‏هايي که در مدرسه خان در زمان امام‏قلي‏خان و ملاصدرا تدريس مي‏شده است با ستايش و شگفتي نام مي‏برد و مي‏نويسد:
    شيراز مدرسه‏اي دارد که در آن فلسفه، نجوم، طب، کيميا (شيمي) و رياضيات خوانده مي‏شود و از مشهورترين مدارس شيراز مي‏باشد.

    هانرس کوربن استاد معاصر فلسفه در دانشگاه سوربن

    فرانسه در کتاب ملاصدرا، علوم ديگري از جمله فقه، ادب، زمين‏شناسي و جانورشناسي و گياه‏شناسي را نام برده که در آن زمان در شيراز تدريس مي‏شده است.
    امام‏قلي‏خان در تکميل حرکت فرهنگي خود و استمرار و تداوم اين تلاش در آينده، به بهترين نحو از سنت حسنه وقف بهره جست و بهترين املاک، آباديها و رقبات خود را وقف مدرسه خان و فراگيري علوم عقليه و نقليه و معيشت طلاب مدرسه و صاحبان علم و دانش نمود. وقفنامه ارزشمند تاريخي مدرسه خان در رمضان‏المبارک 1036هـ.ق تأييد و استشهاد مجمع علما و معاريف آن زمان رسيد، هرچند که با شهادت او به سال 1042هـ.ق، غاصبان و زورمداران به اين موقوفات دست‏درازي و تعدّي کردند و آنها را به يغما بردند به‏طوري که امروز حتي يک ملک در يد وقف نيست.
    متأسفانه تلاش متوليان موقوفات تا امروز براي برگشت موقوفات به وقف و تحقق نيت واقف به نتيجه نرسيده و در نتيجه شاهد تخريب تدريجي بناي باارزش مدرسه خان و ويراني آن و سختي معيشت طلاب هستيم و به علت مشکلات مالي ناشي از عدم وصول عوايد موقوفات، توسعه و اشاعه فرهنگ و علوم اسلامي در مدرسه خان، بويژه به عنوان خاستگاه و پايگاه حکمت الهي به حدّ رکود رسيده است.
    از ديگر خدمات و آثار فرهنگي امام‏قلي‏خان ايجاد و تعمير بناهاي مذهبي، فرهنگي و اجتماعي در زمان حيات اوست. تعمير مسجد جامع عتيق شيراز که باني آن عمرو ليث صفاري بوده و اولين مسجد فارس محسوب مي‏شود، در طي مدت 5 سال (1026ـ1031هـ.ق) و ايجاد مسجدي به نام شاه در شيراز که بعدها به دليل بازسازي به دست کريم‏خان زند به نام وي به مسجد وکيل معروف شد، ايجاد بقعه‏هاي مذهبي هفده‏تنان و ناصر بن علي در شهر گلپايگان (1032هـ.ق)، ايجاد يک دارالشفا در شيراز که بعد از شهادتش از بين رفته است، ايجاد بناي امامزاده سيد نورالدين در سپيدان فارس و وقف موقوفاتي بر آن، ايجاد کاروانسراها، راهها، پلها، قيصريه و بازار در شيراز و قيصريه و مسجد جامع لار، برخي از اقدامات ماندگار امام‏قلي‏خان است که از او شخصيتي ممتاز در ابعاد فرهنگي و اجتماعي ساخته است.
    ذکر اين نکته ضروري است که بسياري از اين ابنيه و اماکن منحصر به فرد ويران شده يا بر اثر کم‏توجهي رو به ويراني گذاشته‏اند. شايسته است سازمان ميراث فرهنگي کشور در تلاش و جديتي که از چند سال پيش در ترميم و بازسازي ميراث فرهنگي و تاريخي کشور آغاز کرده است توجه بيشتري به اين يادمانها بنمايد.
    به صورت خاص مسأله موقوفات امام‏قلي‏خان ـ آنها که در دسترس است ـ الآن چه وضعيتي دارد؟ آيا متولي خاص دارد و اساسا از موقوفاتي که به نحوي از ميان رفته چه رد پايي را در تاريخ مي‏توان يافت؟
    سير حوادث تلخي که طي سالها بر مجموعه موقوفات امام‏قلي‏خان، به عنوان يکي از بزرگترين موقوفات کشور، گذشته بسيار تأسف‏بار و قابل تعمق است و نهايتا موجب آن شده که با غصب اين موقوفات به دست زورمندان و متنفذان محلي و حتي دست‏درازي شاهان و حيف و ميل آنها برخلاف نيت خداپسندانه واقف، شاهد افول حرکت فرهنگي ـ مذهبي مورد نظر امام‏قلي‏خان باشيم و حتي به علت نبودن امکانات مالي بناي باارزش و ميراث فرهنگي ـ تاريخي کشورمان يعني مدرسه خان روز به روز به ويراني و تخريب نزديک‏تر مي‏شود.
    در حال حاضر به جز مدرسه خان، حتي يک نمونه از موقوفات فراوان مدرسه خان در تصرف وقف نيست و تلاش متوليان موقوفات تاکنون نتيجه‏اي نداشته است.
    از نظر تاريخي اولين دست‏درازي به اين موقوفات توسط شاه‏صفي پس از کشتن امام‏قلي‏خان و فرزنـدان ذکور او انجام گرفته است در کتاب خلاصة‏السير مي‏خوانيم:
    القصه چون طبع پرملال از آن قضيه فراغت يافت، در همان شب ايالت کوه کيلويه را به اغورلوخان ايشيک آقاسي باشي و دارايي ولايت لار نامزد کلبعلي‏بيک ايشيک آقاسي گرديد و به اغورلوخان فرمودند که در وهله اول که به فارس رسيد باقي اولاد را به قتل رسانيده ابقا بر احدي نفرمايند.
    و ميرزا محسن وزير نظارت پناه حسين‏خان را با ميرزا معين‏الدين محمد وزير خان مقتول به ضبط اموال و اسباب تعيين فرمودند که به ولايت فارس رفته، در آن امر دقيقه [اي] فوت و فروگذاشت ننمايند.
    اين دست‏درازي به سال 1042هـ.ق اتفاق افتاد.
    امّا مهمترين تعدي و غصب موقوفات در تاريخ توسط نادرافشار به وقوع پيوسته است. در کتاب روزنامه ميرزا محمد کلانتر اين عبارت صريح در تأييد خالصه کردن موقوفات فارس توسط نادرشاه است:
    خلاصه بندگان صاحبي‏ام را هم روزگار مجال خود نمي‏گذاشت و شدت حوالات نادري عنان اصطبار از کف اخيار و اشرار به در برده مقارن اين حال نسخه مميزي حومه شيراز در جلال‏آباد کابل معروض دربار نادري و مشخص شد که موقوفات
    و سيورغالات فارس به ضبط مقرر نشده منشأ غيظ آن سفاک بي‏باک و کل موقوفات و ضبط سيورغالات هشت ساله مسترد و تقي‏خان از ايالت معزول و به جهات مذکوره وهن تمام مجال بندگان صاحبي‏ام رسيده پريشان‏حال و مبلغي آلودگي به هم رسانيده و بالمرّه املاک موقوفات از تصرف بيرون رفت، مضطرب شدند.
    در فارسنامه ناصري نيز اين عبارت وجود دارد که »تمام املاک موقوفه بر اين مدرسه از زمان نادرشاه خالصه ديوان گشته است.«
    بعد از حکومت نادرافشار، سادات مولي و متولي آن زمان سيد عبدالحميد مولي، در سال 1253هـ.ق طي استشهاديه‏اي از علما و بويژه شيخ‏الاسلام فارس تأييد به وقف موقوفات غصب‏شده را در طوماري به اثبات مجدد مي‏رسانند، امّا در عمل از آن تاريخ به بعد نيز دست طمع غاصبان از موقوفات بريده نشد و به حيله‏ها و ترفندهاي بسيار، موقوفات در تصرف متنفذان و زورمندان محلي مانده است.
    در زمان شاهان قاجار، برخي از متنفذان گذشته فارس با تصرف بعضي از اين املاک و حتي در مواردي با موقوفه کردن مجدد آنها، سعي کرده‏اند که با اين حيله تصرف خود را بر اين املاک دائمي و شرعي جلوه دهند.
    در رژيم پهلوي با ايجاد سازمان ثبت اسناد و املاک کشور اين تصرفات غيرقانوني غاصبان شکل جديدي گرفت و با تلاش آنها حتي سندهاي رسمي ثبتي براي موقوفات نوشته شد.
    اصلاحات ارضي و ستيز با شريعت و قوانين اسلام در رژيم پهلوي و قدرت بيش از حد متصرفان به دليل وابستگي به درباريان و مقامات دولتي، مانع دست‏يابي به حق و عدالت شد و اعتراضات و دادخواستهاي متوليان موقوفات در مراجع و دادگاههاي قضايي نتيجه‏اي در بر نداشت.
    بعد از انقلاب اسلامي و با تصويب ماده واحده قانون ابطال اسناد فروش رقبات، آب و اراضي موقوفه توسط مجلس شوراي اسلامي در سال 1363 تلاش همه‏جانبه جديدي از طرف شادروان حاج سيد علي‏اکبر شرافت مولا که توليت موقوفات امام‏قلي‏خان را به عهده داشت، آغاز شد.
    گفتني است که در کميسيون ماده 2 آيين‏نامه اجرايي ماده واحده که با حضور آقايان حجج اسلام محمدعلي فيض گيلاني، جلالي خميني و محقق قمي در دي‏ماه 1365 برگزار شد، آقايان با بررسي وقفنامه‏هاي امام‏قلي‏خان وقفيت موقوفات را تأييد نمودند که در صورت جلسات شماره 17704/210 و 18564/210 منعکس شده است.
    اما عدم توجه مراجع قضايي به سير حوادثي که پس از شهادت امام‏قلي‏خان و فرزندان ذکور او بر موقوفات گذشته و تصرفات مکرر موقوفات توسط غاصبان، ماندگار نبودن اقوال شفاهي و در دست نبودن اسناد کتبي جداگانه در وقفيت هر ملک از عللي است که موجب طولاني شدن دعوي اثبات وقفيت اين موقوفات در مراجع قضايي شده است.
    بديهي است که وجود وقفنامه‏هاي تاريخي فوق‏الذکر، استشهاديه سال 1253هـ.ق علماي فارس و متون کتابهاي تاريخي، مهمترين دلايل اثبات موقوفه بودن اين املاک و برگشت آنها به وقفيت مي‏باشد.

    آيا اين اسناد داراي ويژگيهاي خاصي است؟

    از امام‏قلي‏خان دو وقفنامه باارزش و منحصر به فرد تاريخي به يادگار مانده است که قدمت آنها به 380 سال قبل يعني سال 1036هـ.ق مي‏رسد، خط زيبا و تذهيب ممتاز آن از ويژگيهاي آنهاست.
    اين وقفنامه‏ها از نظر اصول و مباني تنظيم وقفنامه‏اي، مقدمه، بهره‏گيري از آيات و روايات و عبارات مستحکم، فرهنگ واژگاني و ادبي، سبک نگارش، ماده‏شناسي سند، کاربرد نشانها و نمادها، اوزان و مقياس تاريخي، شرايط ويژه توليت و نظارت، تأييد بيش از 40 نفر از علما و معاريف عصر در حاشيه وقفنامه‏ها و بسياري از نکات ديگر کم‏نظير يا بي‏نظير است. از اين‏رو از کاملترين، جامعترين و باارزش‏ترين وقفنامه‏هاي تاريخي کشور هستند.
    از ويژگيهاي ممتاز اين وقفنامه‏ها مسلما واقف آن است. مهر امام‏قلي‏خان ارزش وقفنامه‏ها را دو چندان کرده است.
    ضمنا با بررسي وقفنامه مدرسه خان، شناخت دقيق و کاملي از ساختار و بافت قديمي شهر شيراز به دست مي‏آيد که از اين نظر در مطالعات احياي بافت قديمي شهر به عنوان تنها سند مکتوب عصر صفويه بويژه در دوران حکومت 40 ساله اللّه‏وردي‏خان و امام‏قلي‏خان مي‏تواند مورد استفاده پژوهشگران قرار گيرد.
    در وقفنامه، عناصر مهم و اصلي شهر چون قيصريه، امامزاده، ميدان، فضاي سبز و کاروانسرا با موقعيت جغرافيايي آنها نسبت به مدرسه خان بيانگر چهره و بافت بخشي از شهر شيراز در عصر امام‏قلي‏خان است که به اعتقاد بسياري پررونق‏ترين و کاملترين ساختار شهري شيراز بعد از اسلام بوده است.
    امّا به صراحت مي‏توان گفت که ويژگي منحصر به فرد وقفنامه مدرسه خان، تجلي انديشه صدرالحکما صدرالمتألهين شيرازي به وقت تنظيم آن است و از اين‏رو بسيار حائز اهميت است.
    همچنين امام‏قلي‏خان در سال 1032هـ.ق بناي بقعه مذهبي هفده‏تنان گلپايگان را ايجاد مي‏کند و املاک و آباديهايي را وقف آن مي‏کند که وقفنامه آن از بين رفته است و بعد از وي واقفاني در وقفنامه‏هاي مجزا، موقوفاتي را وقف اين بناي مذهبي کرده‏اند. کثرت موقوفات بقعه هفده‏تنان گلپايگان قابل توجه است و حتي در شهرهاي شيراز و اصفهان و تهران موقوفاتي را به اين بقعه نسبت داده‏اند.
    اسناد موقوفات، در اداره اوقاف و سازمان اسناد ملي ايران نگهداري مي‏شود و کپي آنها در دست اين‏جانب است.
    در همايش قشم شاهد بوديم که بعضي از سخنرانان پيرامون ادب و فرهنگ‏دوستي امام‏قلي‏خان نيز مطالبي ايراد داشتند، در اين زمينه چه اشاره‏اي براي ما داريد؟
    امام‏قلي‏خان در نشر علوم و صنايع و تشويق صاحبان علم و دانش، هنرمندان، شاعران، خوش‏نويسان، کاتبان و معماران تلاش و علاقه خاصي داشته است.
    حضور انديشمندان و صاحبان فضل و دانش و اهل ذوق و هنر در شيراز آن عصر، در بسياري از کتابهاي تاريخي ذکر شده است. وجود پرفيض حکيم بلندآوازه صدرالمتألهين و پسر دانشمند حکيم به نام ابراهيم بن محمد شيرازي (فوت 1070هـ.ق) و همچنين دو نفر از دامادهاي عالم و فاضل حکيم، يعني ملامحسن فيض کاشاني (1007ـ1091هـ.ق) و ملاعبداللّه‏ فياض لاهيجي در شيراز حتمي است. ضمنا با بررسي اجمالي دستخط و مُهر حاشيه‏نويسان وقفنامه‏ها، نام بيش از 40 نفر از معاريف، جماعت علما و شيوخ بلندمرتبه آن دوران را ملاحظه مي‏کنيم که مسلما حضور اين علما، حاکي از تکريم و فرهنگ‏دوستي امام‏قلي‏خان است. شناساندن اين بزرگان و خدمات آنها از پژوهشهاي باارزشي است که محققان مي‏توانند بر روي اين وقفنامه‏ها انجام دهند.
    از ديدگاه ديگر ايجاد، تعمير و احياي بناهاي متعدد مذهبي، فرهنگي و اجتماعي نيازمند ياري جماعتي از بهترين هنرمندان، خطاطان و معماران بوده است. مثلاً جالب است که بدانيم نام کاتب و خوشنويس معروف عصر صفوي، غياث‏الدين علي جوهري شيرازي هم در کتيبه‏هاي مسجد جامع شيراز و هم در کتيبه‏هاي بقعه امامزاده هفده‏تن گلپايگان به چشم مي‏خورد.
    ميرزا حسن حسيني فسايي در کتاب معروف خود به نام فارسنامه ناصري مي‏نويسد که مولانا علي‏نقي قاضي شيرازي قاضي‏القضات شيراز و همچنين يغماي شيرازي و خضري شاعر لاري در خدمت امام‏قلي‏خان بوده‏اند.
    بي‏مناسبت نخواهد بود که از نام شاعر حماسه‏سرا قدري شيرازي نيز ياد شود. او دو حماسه منظوم تاريخي، يکي در فتح قشم به نام »کشم‏نامه« و ديگري در فتح هرمز به نام »جرون‏نامه« سروده که در آنها به نکات تاريخي ارزشمندي از رزم امام‏قلي‏خان با سپاهيان استعمارگر پرتغالي اشاره کرده است و اين احتمال داده شده که قدري شيرازي شخصا از نزديک شاهد اين پيروزيها بوده است. مرحوم علي سامي در کتاب شيراز؛ شهر جاويدان مي‏نويسد: »از مشاهير هنرمندان دارالصنايع شيراز مي‏توان
    از حکيم اويق، ملايگانه، ملامفيد و ملاترابي نام برد«. اين هنرمندان اهل سنت نيز، مورد توجه خاص امام‏قلي‏خان بوده‏اند.
    در حالات مرحوم امام‏قلي‏خان آمده است که مدرسه خان شيراز را در عهد صفويه تکميل نمود و مرحوم ملاصدرا را به تدريس در اين مدرسه ترغيب کرد. ارتباط اين دو بزرگوار چه‏گونه بوده است؟
    چگونگي ارتباط امام‏قلي‏خان با صدرالمتألهين، زمينه‏هاي قبلي و تأثيرات بعدي آن بويژه در فرهنگ و تفکر اسلامي بسيار قابل تعمق و حائز اهميت است. اين ارتباط موجب بروز حرکتي فرهنگي شد که به مانند يک انقلاب عظيم فرهنگي تا به امروز تأثيرات آن در جامعه اسلامي ايران متبلور است. از اين‏رو بررسي ابعاد مختلف زمينه‏ها و انگيزه‏هاي ارتباط اين دو بزرگوار مي‏تواند الگوي مناسبي براي ايجاد و پايه‏گذاري فضاي انديشه و تفکر سالم در جامعه امروزي ما باشد.
    در ابتدا بايد گفت که اين ارتباط اتفاقي، آني و بدون زمينه قبلي نبوده بلکه براساس شناخت عميق و ديرينه اللّه‏وردي‏خان از شخصيت آزادانديش و افکار حکيمانه ملاصدرا بوده است.
    اللّه‏وردي‏خان که خود غلام آزاده‏شده‏اي بود از رهاورد آزادي به‏دست‏آمده و با توجه به کارداني و فداکاري به مقام سپهسالاري سپاه ايران و اميرالامرايي فارس و کهگيلويه دست يافت از اين‏رو قدر گوهر آزادي و آزادانديشي را شخصا به خوبي درک مي‏کرد و اين شايد از مهمترين انگيزه‏هايي بود که اللّه‏وردي‏خان تلاش کرد تا حکيم ملاصدرا را از تبعيد در قريه دورافتاده کهک قم به اجتماع و جامعه فعال شيراز ترغيب کند، زيرا روحيّه اين سردار آزاده با انزوا و حبس افکار آزادانديش و الهي حکيم سازگار نبود، بنابراين حتي عتاب و سرزنش شاه‏عباس اول و دشمني سرسختانه روحانيون و دستگاه مذهبي اصفهان را بر خود پذيرا شد تا حکيم صدرالمتألهين به شيراز نقل مکان کند.
    اللّه‏وردي‏خان با توجه به شناخت تفکر و انديشه حکيم و فضاي مستقلي که حضور و بهره‏رساني آن انديشه به آن نياز داشت و با درک فضاي مذهبي، فرهنگي و اجتماعي آن زمان شيراز، به هزينه خود ساختن بناي مدرسه جديدي را در شيراز براي صدرالمتألهين آغاز کرد و اين انگيزه، قابل تعمق است که سنگ‏بناي مدرسه خان و ساختن اين بنا براي تدريس مدرس در تبعيد، حکيم ملاصدرا، با پيش‏زمينه قبلي بوده است. بنابراين فضاي درسي آن نيز از قبل مشخص بوده و تصميم هدفمند و شکل‏يافته، مبتني بر حضور وجود و انديشه حکيم صدرالمتألهين بوده است. اين هدفمندي را شايد در ايجاد هيچ‏يک از مدارس مذهبي و فرهنگي ايران نتوان يافت.
    زمينه سوم و مؤثر در اين حرکت فرهنگي که در واقع تضمين‏کننده تداوم آن بوده است کاربرد و بهره‏وري از شيوه حسنه وقف است. اللّه‏وردي‏خان جهت شکوفايي و عظمت فرهنگي و اشاعه علوم ديني و عقلي در مدرسه خان شيراز در آينده، افکار و اهداف والايي را در نظر داشته است.
    با فوت او به سال 1022هـ.ق پسر وي، امام‏قلي‏خان، در جايگاه و منصب پدر اهتمام و تلاش خويش را در تحقق افکار و نيات پدر به کار برد. امام‏قلي‏خان در سال 1024هـ.ق، دو سال بعد از فوت پدرش بناي مدرسه خان را تمام کرده و 12 سال بعد يعني در رمضان‏المبارک 1036هـ.ق موفق مي‏شود تا نيت اللّه‏وردي‏خان را مبني بر وقف تمام زمين و بناي مدرسه خان و نيز وقف بهترين املاک، رقبات و آباديها بر آن تحقق بخشد.
    عبارت زير در ابتداي وقفنامه مدرسه خان حاکي از اعتقاد عميق امام‏قلي‏خان به دستورات اسلام و تأثيرگذاري انديشه حکيمانه صدرالمتألهين مي‏باشد:
    ... چون به يمن تأييدات الهي و حسن توفيقات نامتناهي خان عظيم‏الشأن، مکرم خداوند جهان، مکرم اهل ايمان، ناشر امن و امان، باسط عدل و احسان جنت‏مکان عليين‏آشيان، فائز بلقاء الملک الرحمن و مجاورت الرضوان مبارز الايالة والشوکة والنصفة والعظمة والمعدلة والجود والاحسان والامتنان اللّه‏وردي‏خان طاب‏ثراه و جعل الجنة مثواه در حالت حيات و نفاذ تصرفات از خالص مال خود در دارالملک شيراز حفّت بالکرامة والاعزاز به موضع موسوم به پاي طل بناي عالي مدعو به مدرسه رفيعه خاني به قصد آنکه بعد از اتمام وقف کند بر اهل دانش و يقين و طلبه فضل و کمال دين احياء و انشاء فرموده بود و قبل از اکمال آن و جريان صيغه شرعيه وقف بر آن دعوت رب عز اسمه را به دارالخلد جنان اجابت کرده به لقاء رب‏العالمين و مجاورت ملائکه مقربين فائز گرديد و تمام آن ارض و بنا و محيا به ملکيت نواب مستطاب علي‏الالقاب اعظم اعاظم خوانين جهان افخم افاخم امراي زمان مدبر امور مملکت و جهانباني ممهد قواعد سلطنت و کشورستاني مکرم معظم پادشاه زمان مروج قوانين عدالت و احسان آنکه در اعلاء معالم دين و ترويج شرع مبين به قدر
    استعداد زمان، عنايت بي‏غايت فرموده و اعتبار و اهتمام تمام مبذول داشته... يعني بذلک الامير الکبير المؤمن باللّه‏ الرحمن رافع رايات الامن والامان بامتثال انّ اللّه‏ يأمر بالعدل والاحسان المحروس بعين عناية‏الملک الحفيظ المنّان امام‏قلي‏خان...
    امّا يکي از زمينه‏ها و علل مؤثر در برگشت ملاصدرا به شيراز که به هر حال دور از ذهن نيست شيرازي‏الاصل بودن حکيم بوده است. آشنايي و شناخت وي از فرهنگ، جامعه، علما و آشنايان مي‏تواند محرکي قوي براي حضور وي در شيراز باشد.
    زمينه مؤثر ديگري که در برگشت حکيم و اقامت طولاني وي در شيراز نقش بسزايي داشته، فراهم کردن امکانات مورد نياز ملاصدرا از جمله کتاب و نسخه‏هاي خطي منابع فقهي، ديني و فلسفي بوده است. از اين‏رو گفته شده است که بيشترين و بهترين آثار حکيم صدرالمتألهين طي مدتي که او در مدرسه خان شيراز تدريس مي‏کرده، حاصل شده است. فضا و بستر مناسبي که ملاصدرا براي اشاعه و ارائه افکارش در شيراز داشته، موجب شد که شاهد يکي از پربارترين دوره‏هاي فرهنگي اسلامي کشور در طي قرنها باشيم. درک متقابل و همکاري ارزشمند اين دو بزرگوار موجب بروز حرکتي جاودانه و انقلابي فرهنگي شد که آثار و نتايج درخشان آن را در عرصه فرهنگ و حکمت اسلامي از چهار قرن پيش تا به امروز شاهد هستيم.
    قدر مسلم براي دستيابي به نحوه ارتباط دقيقتر اين دو بزرگوار بايد جستجو و تفحص در منابع و متون به‏جامانده از آن دوران را مدنظر قرار داد. اين‏جانب تاکنون فقط در دو منبع مستند، گوشه‏اي از روابط متقابل اين دو را ديده‏ام. در يکي تجلي انديشه صدرالمتألهين را بر کارکرد امام‏قلي‏خان و در ديگري تجليل ملاصدرا از خدمات و رشادتهاي امام‏قلي‏خان مشاهده مي‏شود.
    در سند وقفنامه مدرسه خان شيراز تجلي و تأثير انديشه عقلاني حکيم صدرالمتألهين عيان است، که ان‏شاءاللّه‏ از آن مطلبي ارائه خواهد شد.
    در مقدمه کتاب نسخه خطي حدوث‏العالم تأليف صدرالمتألهين به شماره 4652 کتابخانه ملک تهران در چندين صفحه از خدمات و رشادتهاي امام‏قلي‏خان تجليل شده است.
    آن‏طور که از يک جمع‏بندي تاريخي بدست مي‏آيد گويا امام‏قلي‏خان خود پيش از انتصاب به سپه‏سالاري شاه‏عباس در فارس براي خود وجهه‏اي در اين منطقه داشته و از مشاهير اين خطه در فضل و کمال و حتي توان مادي و مالي بوده است، اين مسأله را چگونه ارزيابي مي‏کنيد؟
    همان‏طور که در منابع متعدد تاريخي و سفرنامه‏ها ذکر شده، امام‏قلي‏خان توانگرترين خان ايران در عصر شاه‏عباس اول محسوب مي‏شده است و ثروت وي به حدي بوده که شاه‏عباس اول به شوخي به وي گفته است:
    »دلم مي‏خواهد تو روزي يک عباسي کمتر از من خرج کني تا ميان پادشاه و خان شيراز مختصر تفاوتي باشد.«
    يکي از مهمترين منابع ثروت وي غنايم جنگي بود، مثلاً فتح جزيره هرمز که در اوج ثروت و مکنت بود، موجب دستيابي و انتقال ثروت بيکران آن به فارس شد.
    از زاويه ديگر حدود قلمرو حکومتي او بسيار وسيع و گسترده بوده و شامل سراسر خاک فارس، کهگيلويه، لارستان و بنادر جنوب از بندر جاسک تا اروندرود و تمام جزايرفارس و تا گلپايگان در مرکز ايران مي‏شده است و
    اين مناطق از نظر کشاورزي ذاتا حاصلخيز و پردرآمد بوده و در نتيجه دريافت درآمدهاي مالياتي نيز چشمگير بوده است.
    منبع سوم را تجارت امام‏قلي‏خان با تجار اروپايي بايد دانست بويژه تجارت ابريشم که در آن زمان منحصر به فرد و پردرآمد بوده است. از جمله، بندي از معاهده تاريخي ميناب اشاره به معافيت کالاهايي دارد که از بنادر جنوب براي شاه‏عباس اول و خان فارس ارسال مي‏گرديد و وجود همين بند حاکي از روابط تجاري امام‏قلي‏خان است.
    اما نکته ارزشمند و قابل تعمق، چگونگي و نحوه استفاده و کاربرد اين ثروت است. امام‏قلي‏خان از ثروت خود در راه آباداني مناطق تحت قلمرو خود بويژه فارس استفاده شاياني کرد. نشر علوم، ايجاد صنايع و تشويق دانشمندان، معماران و صنعتگران بخشي از کاربرد ثروت وي است.
    و بالاخره ارزشمندترين کاربرد و استفاده از ثروت وي در اوج توانگري و قدرت مالي را بايد وقف بهترين املاک، آباديها و رقباتش در حمايت از طالبان علم و دانش، معيشت زندگي مدرسان، اشاعه و توسعه نشر علوم دينيه و يقينيه، حفظ بناي مدرسه خان و توجه به ساکنان و علماي مقيم مشاهد مشرفه دانست.
    اشاره‏اي به نحوه شهادت امام‏قلي‏خان و علل و انگيزه آن و نيز مدفن ايشان و پدرشان بفرماييد؟
    اللّه‏وردي‏خان در رواق گنبد اللّه‏وردي‏خان در مجاورت حرم مطهر امام رضا(ع) در مشهد به خاک سپرده شده است. رواق گنبد اللّه‏وردي‏خان به حق يکي از زيباترين و کم‏نظيرترين آثار هنر و معماري بناهاي آستان قدس رضوي است. آرتور پوپ "Arthur Pope" که بيش از پنجاه سال با هنر ايران سر و کار داشته، در کتاب معماري ايران معتقد است که اين بنا »کاملترين جزء مرقد حرم حضرت رضا(ع) مي‏باشد« و »انسان در جهان پرشکوهي احاطه مي‏شود که در آن، دنياي امور عادي دور از دسترس و به طرزي شگفت‏انگيز، غيرواقعي مي‏نمايد.« جزئيات معماري اين بنا بسيار جالب توجه است.
    اللّه‏وردي‏خان، شخصا اين بنا را قبل از فوتش با نظارت و هزينه خويش مي‏سازد و يک ماه قبل از فوتش از نحوه اجرا و تکميل آن ديـدن مي‏کند. شاه‏عباس اول با درگذشت وي بسيار متأثر شده و شخصا با بزرگان کشور در مراسم خاکسپاري وي شرکت کرده و پرداخت هزينه‏هاي خاکسپاري و تعزيه او را تقبل مي‏نمايد.
    از نکات قابل توجه موقوفاتي است که اللّه‏وردي‏خان وقف اين بنا کرده است. دکتر محمدابراهيم باستاني پاريزي در کتاب سياست و اقتصاد عصر صفوي به وجود اين موقوفات اشاره‏اي کرده است. هرچند که تاکنون از وقفنامه و همچنين مفاد آن در منابع ديگر ذکري به ميان نيامده، مسلما يافتن وقفنامه مي‏تواند يکي از موضوعات مناسب در تاريخچه روند وقف در ايران باشد.
    اما شهادت امام‏قلي‏خان بر سر سجاده نماز، حديث ديگري است. در حافظه تاريخ و اذهان مردم قدرشناس ايران هميشه از قتل فجيع او و خاندانش که به دستور شاه‏صفي انجام پذيرفت به تلخي ياد شده است. سرانجام اين سردار ازجان‏گذشته و خادم دين و مردم که صفات حسنه و نيک انساني او زبانزد همگان بود در دو قرن بعد مجددا در تاريخ اين سرزمين تکرار شد و قتل اميرکبير نيز به دستور شاهي ديگر، سرنوشت تلخ امام‏قلي‏خان و روند ادامه ظلم و استبداد شاهان را نشان داد. قتل‏عامهايي که جاي تأمل بسياري دارد. شهادت امام‏قلي‏خان از تراژديهاي تاريخ اجتماعي ايران است که وقوع آن افسانه نيست و مورد توجه شاعران و نويسندگان قرار گرفته و از لحاظ تصويري و نمايشي براي هنرمندان کشورمان دستمايه بسيار مناسبي است تا با خلق آثاري خصوصيات، پيامها و بنيانهاي طبيعي انسانهاي خوب و بد را نشان دهند.
    در ارتباط با علل و انگيزه‏هايي که موجب قتل‏عام امام‏قلي‏خان و خاندان او شد نويسندگان و مورخان در منابع و کتابهاي مختلف اشاراتي داشته‏اند که هر يک يا جميع آنها مي‏تواند در شهادت اين سردار خدمتگزار دخيل باشد. از جمله علل زير را مي‏توان نام برد.
    1 ـ بيرحمي و سفاکي بيش از اندازه شاه‏صفي که جانشين شاه‏عباس اول صفوي بوده است.
    عباس اقبال آشتياني در مجله يادگار مي‏نويسد:
    اين جوان بي‏تدبير سفاک نه‏تنها در ميان سلاطين صفوي در بيرحمي و خونريزي نظيري ندارد بلکه از اين جهات شايد هيچ‏يک از پادشاهان ايران به پاي او نرسند. او از همان اوان سلطنت به کشتن و کور کردن امراي بزرگ و بستگان خاندان سلطنتي دست زده بود.
    2 ـ رشک و حسد بدخواهان، دشمنان و بويژه مادر شاه‏صفي و درباريان به محبوبيت، قدرت و اعتبار امام‏قلي‏خان در نزد مردم ايران. نصراللّه‏ فلسفي در کتاب زندگاني شاه‏عباس اول که بخشي را به چگونگي و علل کشته شدن امام‏قلي‏خان تخصيص داده، انگيزه فوق را برشمرده است.
    3 ـ موضوعي که شاه‏صفي و مادرش را بيش از همه
    به وحشت انداخته بود ادعاي صفي‏قلي سلطان فرزند ارشد امام‏قلي‏خان در حقانيت وي براي رسيدن به مقام سلطنت بوده است. او مدعي بود که فرزند واقعي شاه‏عباس اول است و نسبت به شاه‏صفي در پادشاهي اولي‏تر است. اسکندربيگ منشي در ذيل عالم‏آرا در اين باب مي‏نويسد:
    داوودخان برادر امام‏قلي‏خان چنين باز نموده بود که پادشاه‏زاده‏اي از صلب شاه گيتي‏ستان در فارس نزد امام‏قلي‏خان برادر من هست که او را به اسم ديگر موسوم ساخته و نام فرزندي بر او نهاده و در زمره فرزندان اوست.
    و اين بهانه‏اي شده است تا با فراخواني صفي‏قلي سلطان و دو برادر وي به همراه امام‏قلي‏خان نقشه قتل آنها در قزوين طرح و انجام شود و سپس بقيه خاندان امام‏قلي‏خان در شيراز به قتل برسند.
    4 ـ نافرماني داوودخان برادر امام‏قلي‏خان که حاکم قراباغ بود از حضور در اصفهان علت ديگري است. چون داوودخان يقين داشت که شاه‏صفي در پي کشتن او و برادرش امام‏قلي‏خان است، آشکارا سر به مخالفت برداشت و اين نافرماني باعث و بهانه‏اي براي قتل‏عام خاندان امام‏قلي‏خان سردار رشيد ايران شد. در اين‏مورد مي‏توان از کتاب خلاصة‏السير بهره جست که منبع منحصر به فردي است که در زمان سلطنت شاه‏صفي نگاشته شده است. هر چند که او اين واقعيت را در ظاهر و پوشش کاذب ظلم حکومتي امام‏قلي‏خان به مردم فارس با زيرکي بيان کرده، امّا بعدا اقرار مي‏نمايد که مخالفت و نافرماني داوودخان موجب قتل امام‏قلي‏خان شده است.
    5 ـ در بعضي منابع اشاره شده که پس از جنگ فاتحانه هرمز که امام‏قلي‏خان از کشتيهاي جنگي شرکت انگليسي هند شرقي در مصاف با پرتغاليها سود جست، به علت آنکه انگليسيها و مديران اين شرکت، خود را در منافع و غنايم اين جنگ مغبون ديدند و به خواسته‏ها و انتظارات از پيش درنظرگرفته خود نرسيدند بارها به شاه‏عباس اول نامه نوشتند و شکايت کردند و پس از فوت او نيز، اين خواسته‏ها را از شاه‏صفي طلب مي‏کردند و خواستار امتيازات و غنايم چشمگيري به جبران آن در ايران بودند و در اين راستا قتل امام‏قلي‏خان را طرح‏ريزي و اجراي آن را از شاه‏صفي خواستار شدند. چون درايت سياسي و زيرکي امام‏قلي‏خان موجب شده بود که به منافع و مصالح ايران در جنگ هرمز از طرف انگليسها خدشه‏اي وارد نشود.
    دلايل بالا را بسياري از مورخان و جهانگردان خارجي و وقايع‏نگاران عصر شاه‏صفي کم و بيش انگيزه‏هاي به قتل رساندن امام‏قلي‏خان و خاندان او دانسته‏اند. به هرحال با کشته شدن امام‏قلي‏خان يکي از حاميان اصلي استقلال و اعتلاي مذهب و فرهنگ کشور ايران از دست رفت و با قتل ديگر بزرگان و سرداران ايران از آن پس در ارکان دولت صفوي تزلزل رخنه کرد و راه سقوط اين خاندان باز شد.
    منبع:ميراث جاويدان




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    سقاخانه‏هاي قديمي تهران

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه

    نويسنده: رحمان احمدي ملکي

    مقدمه

    در اين نوشته، از برخي مصاحبه‏ها و عکس‏هاي دانشجوي کوشا، محمد منصوري استفاده شده که بدين وسيله سپاسگزاري مي‏شود.
    هنگام عبور از بعضي از محله‏ها و بازارهاي قديمي تهران و برخي شهرهاي بزرگ ايران، نوعي حجره‏ي کوچک يا تورفتگي، توجه آدمي را به خود جلب توجه مي‏کند که در ديواري تعبيه شده يا درز دو ديوار را در برمي‏گيرد، و پنجره‏ي مشبک آهني، قسمتي از آن را مي‏پوشاند. اين امکان در اصطلاح محاوره‏اي مردم، »سقاخانه« ناميده مي‏شود. سقاخانه به غرفه يا نيم‏بابي گفته مي‏شود که مردم در آن، آبگاهي به وجود آورده‏اند، جام يا پياله‏اي در آن نهاده‏اند تا آب در دسترس همگان قرار گيرد. اين اقدام توسط شيعيان، بيشتر همزمان با روضه‏خواني حضرت سيدالشهدا و به ياد تشنگان و شهيدان کربلا به وجود آمده و از زمره‏ي کارهاي ثواب به حساب مي‏آيد.
    »داخل اين تورفتگي، شيرهاي متصل به مخزني پشت ديوار، يا مخزن آب بزرگ استوانه‏اي از مس ديده مي‏شود. مخزن مسي گاهي به تزييناتي آراسته است. بالاي آن سه قبه دارد. از روي قبه‏ي مياني که از دو قبه‏ي ديگر بزرگتر است، دست پهن مسيني برافراشته است که روي آن، با خط خوش، کلماتي را به صورت مشبک نوشته‏اند. چند پياله‏ي آب‏خوري سنگين مسي با زنجير به مخزن متصل‏اند. از ديوار عقب تورفتگي، شمايل‏هايي به رنگ‏هاي درخشان آويزانند و دور و بر مخزن آب، شمع‏هايي گذاشته‏اند که بعضي روشنند و بعضي سوخته‏اند. تکه پارچه‏هايي به ميله‏هاي پنجره‏ي مشبک بسته‏اند. بر چهارپايه‏ي پهلوي سقاخانه، پيرمردي مي‏نشيند که شب‏هاي جمعه کار او آب دادن و شمع فروختن و شايد نوحه خواني است. اين مکان مقدس غريب، کيفيت آييني سحرآميزي دارد«1-
    اگر چه احداث مکاني براي نوشتن آب، و رفع تشنگي رهگذران، و کسب ثواب از اين راه، يکي از انگيزه‏هاي اوليه‏ي احداث سقاخانه‏ها بوده، چنانکه اين مکان‏ها، تنها جايي نيستند که رهگذران تشنه از آب آن نوشيده و بگذرند، بلکه ارتباط سقاخانه با استفاده‏کنندگان بستگي نزديکي با مذهب و باور عابران تشنه دارد.
    انگيزه‏ي ساختن سقاخانه، علاوه بر حس نوع دوستي و خدمت به عموم، بيشتر جنبه‏ي مذهبي و آييني داشته است. همزمان با انتشار اخبار کربلا و متداول شدن تعزيه و عزاداري، و نقل مصايب عاشورا، از جمله بسته شدن آب بر روي اهل بيت اماام حسين (ع) و رشادت و شهادت طلبي برادر امام حسين، حضرت ابوالفضل (ع)، و تمامي حوادث احساس برانگيز براي مردم مذهبي - عاطفي ايران، الهام‏ها و پيام‏هاي فراواني در برداشت. از جمله وقايع مهم حماسه‏ي حسيني و صحراي کربلا، بستن آب رودخانه‏ي فرات بر سپاهيان و ياران حضرت حسين (ع) است. از روز هفتم محرم سال 61 هجري، سپاه يزيد بن معاويه با بستن آب فرات به روي ياران امام، سعي کردند تا آنان را به تسليم وادارند. امام حسين (ع) و يارانش در نهايت تشنگي و مظلوميت، تن به ذلت و بيعت با يزيد ندادند. عباس برادر وفادار امام حسين (ع)، که در جنگ آوري و رشادت و پيکار با سپاه دشمن، شهره‏ي همگان بود، برعهده مي‏گيرد که رهسپار فرات گشته و براي زنان و کودکان حرم، آب بياورد. آن گونه که در روايات مذهبي و مرثيه‏ها گفته شده، نگهبانان فرات در يک نبرد غافلگيرانه، دو دست حضرت عباس را قطع کرده و مشک آب را نيز با تير سوراخ مي‏کنند تا قطره‏ي آبي به بني‏هاشم نرسد. اين روايت و چندين روايت ديگر که دال بر بي رحمي و شقاوت يزيديان و تشنگي مظلومانه‏ي بني هاشم در صحراي سوزان و خشک کربلاست، زمينه‏ي مناسبي براي ابزار احساس پاک و دلسوزانه‏ي شيعيان شده است.
    شيعيان ايران، به خصوص در سده‏ها و دهه‏هاي گذشته، با يادآوري مصيبت تشنگي اصحاب امام حسين (ع)، و با انجام اعمال انسان دوستانه - مانند باز گذاشتن آب به روي مردم، درست کردن منبع‏ها و آبخورها و حمل آب بر دوش و پخش آن بين مردم - سعي مي‏کنند خود را هر چه بيشتر از ناپاکي و شقاوت بني‏اميه دور کرده و مظلوميت و جوانمردي بني‏هاشم را بستايند و خود را به آنان نزديک سازند. و از طرفي، با احداث سقاخانه‏هايي که آب در آنها جريان داشته، يا نگهداري مي‏شود و به آساني در دسترس مردم تشنه، رهگذران خسته و عزاداران مراسم مذهبي قرار مي‏گيرد، سعي در زنده نگه داشتن ياد واقعه‏ي کربلا و اداي دين مذهبي خويش، نسبت به اين واقعه دارند.
    افرادي که به سقاخانه‏ها رفته و با آن ارتباط دارند، انسان‏هايي پاي‏بند به مذهب و داراي باور و اعتقادي، و حتي نوعي شيفتگي مذهبي‏اند. آنان تنها به نوشيدن آب اکتفا نمي‏کنند، شمع روشن مي‏کنند، ذکر مي‏خوانند، واقعه‏ي کربلا و مصيبت‏هاي بي‏شمار فرزندان پيامبر را از نظر مي‏گذرانند، حتي دقايقي گريه مي‏کنند، دخيل مي‏بندند، پول مي‏اندازند و نذر و نيازهاي خود را بازگو مي‏کنند و به اين طريق ارادت و دوستداري خود را نسبت به ائمه اطهار، به خصوص حضرت امام حسين (ع) ابراز مي‏دارند.
    سقاخانه، مانند امامزاده‏ها و اماکن متبرکه، به عنوان مکان مذهبي، ارتباط و بستگي افراد را با باورها برقرار مي‏سازد. ورود به مسجد و ذکر مصيبت و اداي آيين‏هاي نذر در آن، به خصوص براي بانوان و شاغلان و رهگذران گاه ميسور نبوده است، اما اين مسائل با وجود سقاخانه‏هاي گوشه و کنار محله‏ها، برطرف شده است.
    سقاخانه فاقد شکوه و جلال معماري وسيع بناهاي معروف است، ولي در مقابل از نوعي صميميت و روحانيت در انزوا برخوردار است که راز و نياز، و ذکر نذر و حاجت را جلا و صفايي تسلي گر مي‏دهد. گودي سقاخانه، گويي براي سر فرو کردن و زمزمه کردن و همسوزي با شمع‏هاي برافروخته است. برخلاف اماکن ديگر که به خاطر داشتن فضاي زياد، مناسب عبادات و آيين‏هاي دسته جمهي هستند، سقاخانه با ذکرها و عبادات فردي همسازي بيشتر دارد. اين مکان کوچک، نقطه‏ي تماس و همسويي مردمان کوچه و بازار، با تفکر اعتقادي و خاطره‏ي قومي خويش، و محل اتصالات آنات نهفته در مشغله‏هاي زندگي، با لحظه‏ي ازلي - آييني واقعه‏ي مذهبي، و زمان زايا و توانمند نيايش است.
    سقاخانه به خاطر شکل خاص و ابزار و اشيايي که در آن نهاده شده - مخزن نقش دار آب، پنجه‏ي مسي بالاي مخزن، که نماد مراسم محرم است، علم‏ها و تصاويري که سمبل عاشورا و حماسه حسيني‏اند - نماد تجسم زمان واقعه‏ي کربلا و اساسا زمان مذهبي و آييني، در مکان آيين است. تلفيق و تجسم زمان در مکان، در بيشتر اماکن مذهبي مشرق زمين و در بناها و معابد مردمان آيين‏پرداز، به چشم مي‏خورد. شکل خاص و فرم کلي اين بناها، از نظرگاه معاني نمادين اشکال به کار رفته در آنها نيز، اين تلفيق را نشانگر است، چرا که شکل اغلب معابد، اماکن متبرکه و سقاخانه‏ها، در پايين چهارگوش و در بالا گرد و مدور - يا گنبدي جناقي - است. از نظر ديدگاه آييني اشکال، مربع و چهارگوش نماد زمين و مکان است، در حالي که دايره و گردي نشانه‏ي آسمان و زمان. و هم‏آميزي مربع و دايره، يا چهارگوش با گردي گنبد، نشانه‏ي آميزش و تعجين زمين و آسمان، و تلفيق مکان با زمان است.
    سقاخانه‏ها، از ديدگاه‏هاي مختلف، مکان‏هايي کاملا مذهبي هستند، مکان‏هايي همپايه‏ي معابد بودايي يا عبادتکده‏ي بعضي از اديان. با اين تفاوت که مورد استفاده‏ي عموم بوده و با مقياس بسيار کوچکتر بنا مي‏شوند، و
    جايي براي نشستن و عبادت کردن ندارند.
    از جهتي ديگر، سقاخانه‏ها سمبلي از آب فرات‏اند که هر رهگذر شيعه مذهب، با ديدن آن، ياد عاشورا را در ذهن زنده کرده و با سلام فرستادن به حسين (ع) و يارانش، و لعن کردن کشندگان آنها و کساني که آب به روي آنان بستند، سهمي از رسالت مذهبي خويش را ادا مي‏کنند. در اساس يکي از فلسفه‏هاي وجودي سقاخانه، يادآوري واقعه‏ي عاشورا به مردمان و رهگذران کوچه و بازار است. يادآوري اوليا و اشقيا، و يادآوري ظالم و مظلوم در ميان همه‏ي مشغله‏ها و گرفتاري‏هاي روزمره‏ي زندگي. و بي‏ترديد به خاطر همين تذکار و يادآوري است که بيشتر سقاخانه‏ها در محل‏هاي قديمي، شلوغ و پر رفت و آمد شهرها ساخته شده‏اند - در تهران حوالي ميادين توپخانه، بهارستان، قيام، مولوي و بازار، داراي سقاخانه‏هاي بيشتري هستند - در اين محل‏ها، خرده‏فروش‏ها، باربران، کارگران تشنه و عابران خسته از پرسه‏اي بي‏پايان، براي نوشيدن آب به سوي سقاخانه روانه مي‏شوند و در اوج خستگي و تشنگي، پياله‏ي مسي را از آب پر مي‏کنند، تا قد برمي‏افرازند که ظرف آب را بر لب نهاده و خود را سيراب کنند، بالاي سر مي‏خوانند: »بنوش به ياد تشنگان کربلا«. و افراد بي‏سواد با ديدن سيماي تمثال معصومانه‏ي حضرت ابوالفضل و مشک خالي او، تشنگي فرزندان پيامبر در سرزمين کربلا، به ذهنشان متداعي مي‏شود. فرط تشنگي و خستگي و يادآوري تشنگان بي گناه صحراي نينوا، دلبستگي، شيفتگي و سوز دل او را براي اوليا، و نفرت او را نسبت به اشقياي همه‏ي زمان‏ها، دامن مي‏زند.
    بزرگي، ميزان تزيينات و اهميت سقاخانه‏ها، رابطه‏ي مستقيم با محله‏اي دارد که در آن قرار گرفته‏اند. سقاخانه‏هايي که در اطراف ميادين و محله‏هاي پر رفت و آمد يا خيابان‏هاي عريض و شلوغ هستند، بزرگ‏تر و با تزيينات بيشتر مشاهده مي‏شود و هر چه به سمت کوچه‏هاي تنگ با ديوارهاي قديمي کاه گلي مي‏رويم، سقاخانه‏ها کوچکتر و مهجورتر مي‏شوند.
    در ابتدا که سقاخانه ساخته مي‏شد، مغازه يا حجره يا زيرپله‏اي، ساختمان آن راتشکيل مي‏داد. سقاخانه‏هايي هم وجود داشتند که چهار طرف آنها باز بوده و داراي اسکلتي فلزي بوده‏اند. سقاخانه‏هاي فلزي داراي گنبدي از فولاد بوده‏اند و چهار طرفشان با پنجره‏اي مشبک محصور شده بود. از اين نوع سقاخانه‏ها، امروز نمونه‏اي به چشم نمي‏خورد و ما بيشتر سقاخانه‏هايي را که در شکافي منزل يا مسجد بنا شده، مي‏شناسيم.
    سطح داخلي سقاخانه‏ها با مواد و مصالح گوناگوني پوشيده مي‏شود: کاشي‏کاري، آينه‏کاري، گچ‏بري، خاتم و منبت و نقاشي، جلوه‏هايي از انواع پوشش سطح داخلي سقاخانه‏هاست. کاشي‏کاريها يا رنگين و منقوش هستند يا ساده کاربرد بيشتري در داخل سقاخانه دارد، زيرا دود حاصل از سوختن شمع‏ها، کاشي را سياه و فرسوده مي‏کند. کاشي‏هاي منقوش که با گل و بوته‏هاي تجريدي و اسليمي‏هاي رنگين،نقاشي شده، براي سطوح بيروني استفاده مي‏شود در بعضي از سقاخانه‏ها که کاشي‏کاري نقاشي شده يا خطاطي شده در اطراف و يا بالاي سردر ديده مي‏شود.
    آيينه‏کاري و گچ‏بري، به دليل ظرافت و شکنندگي، اغلب در داخل سقاخانه به کار گرفته مي‏شود. آيينه‏کاري‏ها به سبک آيينه‏کاري قبور متبرکه‏ي اسلامي انجام گرفته است. گچ‏بري‏ها به دو روش ايراني - اسلامي، و غربي ساخته مي‏شوند. در گچ‏بريهاي ايراني، قوس‏ها و شاخ و برگ‏هاي ساده شده‏ي گياهان (اسليمي) و گل‏ها را مي‏توانيم ببينيم و در گچ‏بري سبک غربي، خطوط صاف و کم‏انحنا، که گاهي معماري کليساهاي اروپا را تداعي مي‏کنند. البته مورد اخير در معدودي از سقاخانه‏هاي تجديد مرمت شده، به چشم مي‏خورد.
    سقاخانه‏هايي در تهران وجود دارد که با سنگ ساخته و پرداخته شده، و در واقع نشاني از هنر حجاري است. از اين نوع، يکي در خيابان ناصر خسرو و ديگري در ضلع شمالي مسجد شاه ديده مي‏شود. سقاخانه‏ي مسجد شاه که شايد قديم‏ترين سقاخانه‏ي تهران بوده، و در دوره‏ي فتحعلي شاه قاجار بنا شده است، ويژگي‏هاي سقاخانه‏هاي کوچه و بازار را ندارد. آيه‏اي از قرآن کريم روي چهارچوب سنگي اين سقاخانه به چشم مي‏خورد و ماهي‏هايي روي حوضچه‏ي سقاخانه کنده‏کاري شده‏اند که درهم پيچيده و تزييني به نظر مي‏رسند.
    معماري سقاخانه‏ها از خيلي جهات به معماري مساجد و محراب‏ها شبيه و نزديک است. قوس‏هايي که در يک محراب مسجد ديده مي‏شود، با اختلافي بسيار ناچيز در سقاخانه‏ها نيز مشاهده مي‏شود. البته در نظاره‏ي سقاخانه‏هاي امروز، با گونه‏ي تغيير يافته و عوض شده‏ي سقاخانه‏هاي قديم مواجه مي‏شويم. اين تغييرات به سبب گذشت زمان و تجديد اساسي بناهاست. بر اثر افراط در بازسازي و تجديد بنا با سقاخانه‏هايي روبه‏رو مي‏شويم که با نماي قبلي خود، اشتراک و تشابه کمتري دارد. ممکن است نوع معماري و وسعت سقاخانه تغيير پيدا کند ولي به طور يقين، مکان قبلي تغيير نمي يابد، به همين دليل است که اغلب سقاخانه‏ها با معماري و مصالح امروزي بازسازي مي‏شوند.
    سقاخانه‏هاي تهران - و شهرهاي ديگر - در عمل از يک نوع معماري و اسلوب ساختاري ثابت و واحدي برخوردار نيستند. اعمال سليقه در ساخت سقاخانه‏ها، متنوع بودن معماري، کوچک و کم‏اهميت بودنشان در مقايسه با مساجد و مکان‏هاي مذهبي، امکان وحدت فرم و شکل را از آنها مي‏گيرد. البته وجود اين تنوع شکل و ساختار، از نظر بصري و ديدگاه هنر آييني - مذهبي، برتري و مزيتي براي اين اماکن محسوب مي‏شود.
    بيشتر سقاخانه‏هاي امروز، به هر دليلي، يکي از ارکان اصلي خود را از دست داده‏اند. سقاخانه‏هايي به چشم مي‏خورد که به دليل اعتقادي بودن صرف، آب از اجزاي اصلي‏شان حذف شده، و جاي ديگر در بعضي از آنها، ديگر شمع روشن نمي‏شود و جايي هم براي اين کار وجود ندارد.
    اندازه‏ي فرورفتگي داخل، در اغلب سقاخانه‏ها متفاوت است و معمولا بين 2 متر و سي سانتي‏متر، متغير مي‏باشد. تقريبا همه‏ي سقاخانه‏ها، با ارتفاع تقريبي يک متر آبخوري و شمعداني دارند. اما اين اندازه حتمي نبوده و در جاهايي ديده مي‏شود که شير آب از زمين 30 سانتي‏متر فاصله دارد و نوشيدن آب را مشکل مي‏کند. جاي ديگر بلندي شير آب به 1/5 متر مي‏رسد که براي رفع مشکل، بلندي و سکوي پله مانندي جلو آن درست کرده‏اند.
    سقاخانه‏ها معمولا در مکان‏هايي بنا مي‏شد که مشغله‏ي مردم زياد، و دسترسي به آب غيرمقدور يا سخت بوده است. حفر چاه و استفاده از تلمبه در احداث سقاخانه، اين امکان را فراهم مي‏ساخت تا مردم بازار از آن استفاده کنند. و در صورت نبودن چاه، عده‏اي بر مبناي نذر و نيت قبلي، آب را از نقطه‏اي دور دست آورده و مخزن سقاخانه را براي استفاده‏ي عموم پر مي‏کردند.

    عناصر اصلي تشکيل دهنده يک سقاخانه

    در يک نگاه کلي، محراب، فرورفتگي، آبخوري، پنجره‏ي مشبک و محل روشن کردن شمع، از عناصر اصلي تشکيل دهنده‏ي يک سقاخانه هستند که هر يک قسمتي از مراسم و آيين‏هاي مربوط به سقاخانه را به دوش کشيده و در آن آيين به کار برده مي‏شوند:

    آبخوري

    اولين و مهمترين قسمت يک سقاخانه، امکان آب دهي آن است و سقاخانه اسم خود را از اين امکان اخذ کرده است. در بيشتر سقاخانه‏هاي امروز، استفاده از شير آب، امري عادي و طبيعي شده است. در گذشته تشت يا ظرفي شبيه گلدان وجود داشته که در حکم منبع بوده است. اين منبع از آب چاه تغذيه و با يخ خنک و گوارا مي‏شده است. منبع‏ها به دليل سختي حمل و نقل آب و يخ و همچنين با به روي کار آمدن آب لوله کشي، ديگر منسوخ شده‏اند. لوله‏کشي آب مي‏تواند از يک خانه منشعب شده، و يا مستقيما از خط لوله‏ي اصلي آب شهر گرفته شده باشد. بعضي از سقاخانه‏ها، به آب سردکن برقي مجهز هستند که مصنوعي و بي روح به نظر مي‏رسد و اصالت سقاخانه‏ي واقعي در آنها کمتر به چشم مي خورد.

    پياله، کاسه يا ليوان آبخوري

    در دهه‏هاي قبل در بيشتر سقاخانه‏ها، منبعي از آب وجود داشته که شير آبي مانند سماور داشته است و مردم از اين منبع با پياله‏اي آب مي‏نوشيدند. خوشبختانه پياله‏هاي آبخوري تنها جزئي هستند که کمتر تغيير و تحول يافته‏اند. در نوشيدن آب با پياله، چون ديد انسان به آب بيشتر است، به نظر مي‏رسد نوشيدن آب لذت بيشتري نسبت به نوشيدن آب با ليوان دارد. اين کاسه‏ها، از کاسه‏هاي معمولي کوچکترند و با رشته‏ي زنجيري به جايي محکم شده‏اند. منظور از بستن کاسه با زنجير، مفقود نشدن کاسه، نيافتادن و به سرقت نرفتن آن است و نيز اينکه بايد همان جا نوشيده شود. جنس اين کاسه‏ها بيشتر از مس، برنج يا فولاد است. در بيشتر اين کاسه ها، نقوش، اعم از دست و چشم انسان، تصوير حيواني نمادين، مسجد، پرچم، ادعيه، آيات و اشعاري در مدح و ثناي ائمه ديده مي‏شود. گاهي در يک کاسه‏ي سقاخانه، مجموعه‏اي کامل از اين اشکال و نوشته‏ها ديده مي‏شود و گاهي تعدادي از آنها، با هم يک مجموعه‏ي کوچکتر را تشکيل مي‏دهند. کاسه‏هاي اصل، به روش قلمزني منقوش مي‏شدند ولي اکنون دستگاه پرس در زمان - و همچنين در زيبايي و اصالت - صرفه‏جويي مي‏کند. نوشته‏ها و اشکال، درون کاسه‏ها قرار دارند و توجهي به بيرون آن نمي‏شوند، شايد به دليل اينکه عابري که آب مي‏نوشد، بيشتر به داخل کاسه مي‏نگرد تا بيرون آن.
    کاسه‏هايي هم وجود دارد که تنديس فلزي دستي بر ميانه‏ي آنها تعبيه شده است که معنايي مذهبي داشته و يادآور دست بريده‏ي علمدار کربلا، حضرت ابوالفضل (ع) است. در بعضي ديگر از کاسه‏ها، تعدادي کليد با تکه نخ يا مفتولي به قسمتي از کاسه متصل شده است. اين کاسه‏ها، به کاسه‏هاي »چهل کليد« معروف هستند. کليدها که از لحاظ اندازه کوچک و نازک هستند. بسيار ساده و جنبه‏ي نمادين دارند. کليدها فقط داراي يک دندانه‏اند و معلوم است که هيچ قفلي را باز نمي‏کنند. وجود اين کليدها کاربردي ندارد و بيان يک باور ساده و عاميانه است. عقيده بر اين است که هر انسان دل سوخته‏اي که از کاسه‏هاي مزبور آب خورده و مبلغي هر چند ناچيز در آنها براي خرج در تکايا و مجالس امام حسين (ع) بياندازد، به وسيله‏ي دست حضرت عباس (ع) و با يکي از اين کليدها،
    قفلي از قفل‏هاي مشکلات زندگي اش باز مي‏شود.

    پنجره‏ي مشبک

    پنجره‏ي مشبک در حقيقت در سقاخانه است. اين پنجره به شکل هاي مختلف ساخته شده است. بنا به سفارشي که صورت گرفته يا سليقه‏ي آهنگر، طرح‏هاي اين پنجره‏ها گوناگون‏اند. بعضي از اين پنجره‏ها، با دواير و مارپيچ‏هاي اسليمي ساخته شده‏اند. اين مارپيچ‏هاي فلزي در بناهاي قديمي تهران و شهرهاي ديگر، کاربرد زيادي دارند. در نرده‏هاي حفاظ ايوان و پنجره‏هاي زيرزمين‏ها و حجره‏هاي قديمي که هنوز پابرجا هستند، اين مارپيچ‏هاي فلزي ديده مي‏شود. طرح‏هاي اسليمي که در پنجره‏ها، به خصوص پنجره‏هاي بعضي از سقاخانه‏ها به کار رفته، علاوه بر نوع نگاه مذهبي، چشم بيننده را نيز با ديدن انعطاف‏ها و منحني‏ها مي‏نوازد. اين خطوط سيال و فعال را در نقش و نگار مکان‏هاي مذهبي، مانند مساجد مي‏بينيم.
    شکل ديگري از پنجره‏ها با طرحي هندسي ساخته شده‏اند. طرح‏هاي هندسي که ستاره‏هاي هشت پر و شش ضلعي و فواصل بين آنها، تشکيل يک طرح مذهبي و يک گره چيني را مي‏دهد. بعضي ديگر هم بسيار ساده بوده و در بين آنها چند مربع، لوزي يا مستطيل قرار دارد، و از هر نوع تزيين و ريزه‏کاري بدورند. پنجره‏هايي هم به تقليد از ضريح امامزاده‏ها ساخته شه‏اند. بعضي گلوله‏هاي اين شبکه‏ها، مدورند که با استوانه‏اي باريک فلزي به هم مربوط شده‏اند. نوع ديگر از گلوله‏هاي پيوست شبکه‏ها، مکعبي‏اند که باز با ميله‏ها و استوانه‏هاي فلزي به هم مربوط مي‏شوند.
    در بعضي از سقاخانه‏ها، پنجره به سان يک در عمل مي‏کند و با باز شدن آن، امکان استفاده از آب، يا روشن کردن شمع مقدور مي‏شود. اين در مي‏تواند يک لنگه، دو لنگه، و يا تاشو باشد. مسأله‏ي مهم، شکل نمادين نقوش و باز و بسته شدن آن است.

    قفل

    قفل اصلي سقاخانه، پنجره را مي‏بندد. قفل‏هاي امروزي شکل خاص و زيبايي قفل‏هاي قديمي را ندارند. قفل‏هايي هستند که در بازار به وفور به چشم خورده و با آنها در خانه و مغازه‏ها را مي‏بندند. قفل‏هاي قديمي برخلاف قفل‏هاي جديد به جاي حالت خشک و صيقلي، داراي شکل صميمي و فرم هنري و تزيينات و ريزه کاري‏هاي دست‏ساز هستند. قفل‏ها را هنگام شستشو، نظافت يا برداشتن پول‏هاي موجود (اگر صندوقي جداگانه نداشته باشد) باز مي‏کنند. کليد قفل نزد متولي سقاخانه است که در تابستان هر روز و در فصل‏هاي ديگر فقط شب‏هاي جمعه، قفل را باز مي‏کند، تا مردم از آن آب بردارند. شايد هم مانند بسياري از سقاخانه‏هاي متروک و فراموش شده، قفل ماه‏ها بسته مانده و بر پنجره‏ي سقاخانه زنگ بزند.
    علاوه بر قفل درب سقاخانه، مردماني که نذري دارند، هر يک قفل يا پارچه‏اي را به يکي از نرده‏ها و شبکه‏هاي سقاخانه مي‏بندند که نشانه‏ي بستگي زاير و ارتباط او با سقاخانه و باور مذهبي اوست، مردم معتقدند هر يک از اين قفل ها و گره‏ها، نمادي از گره‏ها و بست‏هاي زندگي آنهاست که در صورت پذيرفته شدن حاجتشان، به دست »باب الحوايج« و اولياي، گشوده مي‏شود.

    شمعداني

    يکي از دلايل عمده‏ي مراجعه مردم به سقاخانه، روشن کردن شمع است. روشن کردن شمع، که امري اعتقادي بوده و قدمت فراوان در آيين‏هاي مذهبي دارد، در سقاخانه‏ها صورت مي‏گيرد. اين کار در ابتدا براي روشن نگاه داشتن محل آبخوري بوده و به خصوص در شب‏هاي جمعه که از نظر مسلمانان، به خصوص شيعيان خصلت آييني بيشتري دارد، جنبه‏ي تقدس و استقبال از نيروهاي اعتقادي و ارواح رفتگان، به خود گرفته بود.
    انگيزه‏ي روشن کردن شمع‏ها نزد مردمان معتقد و آيين‏پرداز مي‏توانست اين باشد که تاريکي شب دشت کربالا به روشني گرايد و يتيمان و اسيران اهل بيت، بدون روشنايي و در انزواي تاريکي شام غريبان نمانند.
    سقاخانه‏هايي وجود دارند که فقط محل روشن کردن شمع هستند. محل شمعداني ممکن است با محل آبخوري، يکي باشد و يا اينکه به طور جداگانه قرار گرفته باشد. شمعداني يکي از اجزاي اصلي سقاخانه است. شمعداني هم مانند آبخوري، ارتفاعي در حدود تا 1/5 متر از زمين دارد که کار روشن کردن شمع را آسان‏تر مي کند.

    محل جمع آوري نذورات نقدي

    بيشتر سقاخانه‏هاي جديد و بازسازي شده، جايي مخصوص براي جمع‏آوري پول‏هاي اهدايي مردم دارند. در سقاخانه‏هاي قديمي، مردم سکه يا اسکناس را داخل تورفتگي مي‏انداختند. پول‏ها پس از باز شدن صندوق يا پنجره‏ي سقاخانه، به وسيله‏ي متولي يا صاحب سقاخانه، جمع‏آوري، و خرج همان مکان يا مساجد و تکايا مي‏شد. اگر مقدار پول‏ها، به ميزاني بود که بتوان دست ناتواني را گرفت يا خرج بيماري بي‏چيز را داد، متوليان از انجام اين کار فروگذاري نمي‏کردند. غالب صندوق‏هاي جمع‏آوري کمک‏هاي مردمي، قلک يا ظرفي است فلزي متصل به ديوار که تنها راه ارتباطي با محيط بيرون، يک شکاف کوچک به اندازه‏ي فرو شدن بزرگترين سکه است.

    تمثال‏ها و نقاشي‏ها

    تقريبا در تمامي سقاخانه‏ها، مي‏توان تعداد کثيري تابلو و نقاشي از ائمه‏ي اطهار و به خصوص نقاشي حضرت ابوالفضل (ع) را ديد. اين تمثال‏ها چشم بيننده را دقايقي خيره به خود نگاه مي‏دارند. تمثال‏ها با ابزار و مصالح گوناگوني به وجود مي‏آيند. نقاشي روي کاشي، چوب، بوم، کاغذ و مقوا و حتي روي ديوار گچي انجام مي‏پذيرد. و حتي پوسترهاي رنگي چاپي از اين تصاوير، در بيشتر سقاخانه‏ها ديده مي‏شود که در پشت شيشه و در قاب‏هاي چوبي خودنمايي مي‏کنند.
    رنگ‏هاي موجود براي نقاشي، اکثرا رنگ لعاب روي کاشي، رنگ و روغن روي بوم، گواش و آبرنگ روي کاغذ و رنگ‏هاي پلاستيکي و روغني براي ديوارهاست. تصاوير ائمه که جزو مهمترين نقاشي‏هاي مذهبي درون سقاخانه و اماکن ديني هستند، از قديم در اين مکان‏ها نگهداري مي‏شوند.

    تعدادي وسايل اضافي و غير ضروري

    تعدادي وسايل اضافي و غير ضروري نيز در سقاخانه‏ها ديده مي‏شود که فقط جنبه‏ي تزييني و يادآوري دارند مانند مشک آب که مشک سوراخ شده‏ي حضرت عباس را يادآوري مي‏کند، پيکان‏هاي تيراندازي با کمان، تبرزين، کشکول - کشکول نيز در قديم مانند پياله وسيله‏ي آبنوشي بوده است - چراغ‏هاي گردسوز، چراغ لاله‏اي برقي، گلدان، پرچم و... که همه با توجه به سليقه و انتخاب متولي يا اهالي براي تزيين سقاخانه گردآوري شده‏اند. اين وسايل يادآوري و تزييني، هر چه بيشتر باشد و با ترکيب زيباتري چيده شده باشند، بيشتر جلب نظر کرده و سقاخانه از حالت آبخوري صرف، بيرون آمده، از جنبه‏ي اعتقادي غني‏تري برخوردار خواهد بود.
    چنانکه آورده شد، سقاخانه‏ها انواع و اشکال متفاوتي دارند که از جهات مختلف مي‏توان آنها را تقسيم کرد. تعدادي از آنها فقط براي استفاده روزمره و شخصي، مانند آبخوري، شستشوي دست و صورت و وضو به کار مي‏رود و رنگ و بوي اعتقادي کمي در آنها به چشم مي‏خورد. آبخوري‏هاي کوچکي که در مساجد و محل عبور رهگذران وجود دارد، از اين دسته‏اند. اين آبخوري‏ها يا سقاخانه‏هاي متحرک و قابل حمل از فلزي چون مس، فولاد يا فلزي که به راحتي زنگ نزند و نپوسد، ساخته مي‏شوند. نمونه‏هاي قديمي از اين نوع وجود دارند که از مس ساخته شده و شبيه سماور مي‏باشند، داراي دري از بالا براي ريختن آب و انداختن يخ و شيري براي انتقال آب به بيرون هستند. اين آبخوري‏ها، داراي اندازه‏هاي متفاوت، کوچک و بزرگ هستند، و بر روي آنها نقش و نگارها و ادعيه و شعارهايي کنده‏کاري شده است. از لحاظ اعتقادات ديني و مذهبي و نقش‏هايي که دارند، به سقاخانه شبيه‏اند ولي از لحاظ فيزيکي و ساختار، يک منبع محسوب مي‏شوند.
    بعضي از سقاخانه‏ها داراي جنبه‏ي کاملا مذهبي و اعتقادي است. در کوچه پس کوچه‏هاي تنگ، با ديوار کاهلگي در محله‏هاي قديمي و جنوب شهر، گاه در پستو يا تورفتگي کوچک سقاخانه‏اي به چشم مي‏خورد که با يک پنجره‏ي فلزي از دنياي بيرون جدا شده و در آن تعدادي تمثال ائمه و دنيايي از باورهاي ديني و مذهبي، همراه با بوي گلاب و شمع ديده مي‏شود و رنگ سبز آنها، بر مذهبي بودنشان، مهر تأييد مي‏زند.
    در اين سقاخانه‏ها، منبع آب ديده نمي‏شود. شايد از ابتدا نبوده يا به مرور زمان از آن جدا شده است. زايران اين سقاخانه‏ها نذر خود را بيشتر با روشن کردن شمع، بستن پارچه و قفل و انداختن پول، ادا مي‏کنند.
    بعضي از سقاخانه‏ها نيز، هم جنبه‏ي روزمرگي دارند و هم اعتقادي، اين نوع سقاخانه‏ها کاملترين نوع سقاخانه هستند. رهگذر يا کسبه‏اي که در آن حوالي هستند، بعد از نوشيدن آب بر حسين (ع) سلام و صلوات، و بر يزيد و سپاهيانش لعن مي‏فرستند و شايد هم پولي براي کمک به همان سقاخانه يا استفاده‏ي عام المنفعه، به صندوق يا درون اشکاف مي‏اندازند. از اين نوع سقاخانه‏ها در سطح شهر، بيشتر ديده مي‏شود.
    اين نوع سقاخانه‏ها، نسبت به انواع ديگر بزرگترند، و به دليل اهميتي که دارند، بيشتر به آنها رسيدگي مي‏شود. پول‏هاي جمع شده، صرف مرمت، تزيينات و کامل سازي اين بناها مي‏شود. دسته‏هاي عزاداري در روزهاي تاسوعا و عاشورا، معمولا مسير حرکت خود را از کنار اين سقاخانه‏ها انتخاب مي‏کنند. عزاداران تشنه، يکي يکي از دسته جدا شده و از آب آنها سيراب شده، دوباره به دسته‏ي عزاداري، برمي‏گردند. عده‏اي نيز، به خصوص بانوان ناظر عزاداري، سري به آن زده، شمعي از زير آستين درآورده و بعد از روشن کردن، در آن مي‏گذارند، دعا و ذکري مي‏خوانند و قطره اشکي در خلوت گودي آن مي‏افشانند و به آرامش و تشفي قلبي مي‏رسند.

    پي نوشت :

    1-ليمبرن ويلسون پيتر، مقاله‏ي »مکتب سقاخانه«، ترجمه و منتشره از طرف موزه‏ي هنرهاي معاصر تهران، (1357 ه ش)، ص 35 و 36.

    منبع: ميراث جاويدان




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در پنج شنبه 30 اردیبهشت 1389  ساعت2:55 PM   |  

    وقف در عصر مماليک مصر مطالعه‏ي موضوعي وقف به عنوان بيت‏الماده

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در وقف و امور خیریه


    نويسنده: محمد محمد امين - فرزاد کياني

    مقدمه

    مقاله:
    WAQF IN THE MAMLUK PERIOD: A CASE STURDY ABOUT WAQF AS PUBLIC GOODS
    وقف در عصر سلسله‏ي مماليک (1517 - 1250 م) به روشني شناخته شد و رونق يافت. تحولات عظيم سياسي، اداري، مذهبي، اقتصادي و فرهنگي از پيامدهاي آن بود. اين تحولات بر وقف تأثير گذاشت و موقعيتي بي‏نظير براي آن به ارمغان آورد که با موقعيت گذشته‏اش بيار تفاوت داشت. همزمان با اين تحولات، نظام وقف در ابعاد وسيعي رشد و گسترش يافت. در اين زمان که عصر طلايي وقف نيز به شمار مي‏رود، مردم با انگيزه‏هاي متفاوت حاضر بودند زمين، خانه يا هر نوع سرمايه‏اي را که داشتند، وقف کنند (1).
    علاوه بر اين، فقهاي عصر اجازه دادند تا هر چيز که سودي در پي دارد بتواند وقف شود (2).
    طبق اسناد تاريخي اموال وقف شامل موارد گوناگوني مي‏شد که سود يا عايدي به همراه داشته باشد.
    تا پايان عصر مماليک اغلب ابنيه‏ي فسطاط و قاهره و بيش از 40% اراضي مزروعي وقف شده بود(3) همان‏طور که انتظار مي‏رفت، عايدات وقف در زمينه‏هاي ديگري نيز مصرف مي‏شد. طبق اظهارات ابن‏زهره، مقرري اشراف، فقها، صوفيان، قاريان قرآن کريم، اسرا، در راه ماندگان، بيماران، مجانين و مخارج کفن و دفن اموات، تعمير و نگهداري قلاع دفاعي، احداث سد، جاده، مسجد و غيره از ديگر اموري بوده که عايدات وقف به آنها تعلق مي‏گرفت(4).
    با پرداخت مخارج چنين فعاليتهاي گسترده‏اي در عصر مماليک که از عايدات وقف انجام مي‏شد، مي‏توان گفت که نظام وقف بسيار مشابه نظامي بوده که آن را با عنوان اداره‏ي خدمات عمومي مي‏شناسيم، زيرا سرپرستي بيت‏المال را در اختيار خود مي‏گيرد. همان طور که ذکر شد عصر مماليک نمونه‏ي برجسته‏اي درمعرفي وقف به شمار مي‏رود.

    بنياد مساجد

    اسلام ديني الهي است که ساخت مساجد را تشويق کرده است. همزمان با گسترش وقف در عصر مماليک، سلاطين و شاهزادگان نيز عموما به ايجاد مؤسسات مذهبي بويژه مساجد همت مي‏گماشتند. صرف نظر از انگيزه‏ي بانيان، مساجد بسياري در اين عصر ساخته شد. طبق منابع تاريخي 28 مسجد در زمان حيات آل نصير محمد ساخته شده بود (5).
    توانايي‏ها و اختياراتي که به واسطه‏ي وقفيات حاصل آمد، ساخت مساجد، تهيه‏ي منابع مالي براي مخارج گوناگون و همچنين مزد کارگزاران اجرايي را امکان‏پذير کرد. تمامي اين اعمال به جهت اجراي مراسم مذهبي و تداوم آنها صورت مي‏گرفت. اين مطلب در مقدمه‏ي هر سند وقفي به روشني بيان شده است. تمامي منابع تاريخي به ارتباط مستحکم بين وقف و تأسيس مساجد که صدقه‏ي جاريه است، تأکيد دارند(6). مسجد علاوه بر مکان عبادت، محلي است که جميع مسلمانان بدون توجه به مقام، ثروت، فرقه و نژاد مي‏توانند از آن بهره ببرند. به همين دليل مسجد نمونه‏ي کاملا روشني از رابطه‏ي وقف و بيت‏المال است.

    تأمين اجتماعي

    هبه‏ي عمومي شامل تقسيم عايدات به اين موارد است.
    الف) مسلمانان نيازمند و فقير در هر جا و هر موقعيت (7).
    ب) صدقات عمومي: غذا، آب آشاميدني، لباس، شيريني و شکر و غيره که بويژه در مناسبتهاي اسلامي روزانه، هفتگي، ماهانه و سالانه داده مي‏شود. موارد
    مذکور بدون هيچ گونه تبعيضي بين فقرا و ديگر افراد از قبيل مجريان مؤسسات خيريه و همسايگان اين مؤسسات تقسيم (8) مي‏شد.
    پ) آنان که استطاعت مالي جهت زيارت اماکن مقدسه ندارند (9).
    ت) پرداخت مقرري به خانواده‏ي اسراي جنگي (10).
    ث) مخارج کفن و دفن و مراسم خاکسپاري (11).
    ج) نوزاداني که نمي‏توانند از مادر خود تغذيه کنند يا مادر خود را از دست داده‏اند (12).
    چ) زناني که طلاق گرفته‏اند (13).

    فراهم کردن آب آشاميدني

    در عصر مماليک تهيه‏ي آب آشاميدني دشوار بوده است، از اين رو، رفع عطش رهگذران و علاوه بر آن، چارپايان از چشمه‏هاي عمومي (سبيل) حفر شده از عايدات وقف بسيار مهم بوده است (14) شخص وقف کننده خود را ملزم مي‏دانسته آب آشاميدني مورد نياز را در تمام مدت سال بخصوص فصل گرما تأمين کند. منابع آب به عموم مردم تعلق داشت و همه‏ي افراد چه فقير و چه غني، چه مسلمان و چه غير مسلمان، بدون هيچ تبعيضيي مي‏توانستند از آن استفاده کنند (15).

    مراقبت‏هاي بهداشتي

    حفظ بهداشت عمومي از وظايف ديگري بوده که نهاد وقف نقش مهمي در تحقق آن بويژه در عصر مورد نظر داشته است. بهترين نمونه‏اي که مي‏توان نام برد، «بيمارستان قلاوون» است که براي عموم مجاني بوده و شهرت آن در آن روزگار از مرزهاي مصر نيز فراتر رفته بود. اسناد مربوط به اين بيمارستان مثال روشني است براي ارتباط بين وقفيات اسلامي و بيت‏المال.
    طبق مفاد صريح اسناد، هدف بيمارستان معالجه‏ي بيماران بوده است. بي‏آنکه جنسيت، ثروت، بومي يا غير بومي بودن را در نظر داشته باشد (16). مجريان مؤسسات مذهبي، طلبه‏ها، صوفي‏ها و زوار نيز از خدمات بهداشتي بهره‏مند بودند.

    آموزش عمومي

    ساخت مدارس و اداره‏ي آنها، حق التدريس مدرسان و هزينه‏هاي جاري طلبه‏ها از ديگر وظايفي بوده که عايدات وقف شامل آنها مي‏شده است. منابع مالي حاصله از وقفيات ادامه‏ي حيات مدارس را تضمين مي‏کرده است (17).
    صرف نظر از محدوديت گنجايش براي پذيرفتن طلبه‏ها و رشته‏هاي تحصيلي آنان، درهاي مدارس به روي تمام افراد بي هيچ قيد و شرطي باز بوده است. از اين رو مدارس نيز در عصر ياد شده جزو بيت‏المال به شمار مي‏رفته است (18).
    در پايان، مي‏توان گفت که در آغاز وقف در اسلام به شکل بخشش معمول (صدقه) متداول گشته و سپس به تدريج اموال وقف شده جزو بيت‏المال و نظامهاي خدماتي که هزينه‏ي آن بر اساس درآمدهاي مداوم وقف انجام مي‏گرفت درآمده است. تهيه‏ي آب آشاميدني براي عموم نمونه‏ي بارز اين مطلب است. اگر چه در عصر مماليک، وقف به معناي بخشش رايج شد، اما همزمان معناي دارايي‏هاي عام‏المنفعه را در بسياري از جنبه‏هاي زندگي مردم پيدا کرد.

    کتاب شناسي اسناد وقف

    اسناد جمع‏آوري شده‏ي وزارت اوقاف، قاهره

    1. الامير کاراکاجا، شماره 92.
    2. السلطان حسن، شماره 881.
    3. السلطان الغوري، شماره 883.
    4. السلطان قيطبي، شماره 886.
    5. السلطان قلاوون، شماره 1010.

    مجموعه‏ي المحکمة الشرعيه، قاهره

    1. بايبرس الغازانکر، شماره 22.
    2. السلطان شعبان، شماره 49.
    3. السلطان فرج، شماره 66.
    4. جمال الدين، شماره 106.
    (براي جزئيات بيشتر به فهرست اسناد موجود در آرشيو شرق‏شناسي مؤسسه‏ي فرانسه در قاهره رجوع شود).

    پی نوشت:

    1- براي جزئيات بيشتر به وقف و زندگي اجتماعي، ص 98 - 70، نگارش م. م. امين رجوع شود.
    2- العمادي، ص 7.
    3- اسحاقي، ص 128.
    4- ابن‏زهره، ص 1092 و 1093.
    5- ابن‏ايبک، ج 9، ص 388.
    6- اسناد وقف، الغوري، ص 883، اوقاف، سلطان حسن، ص 881.
    7- اسناد وقف، امير کاراکاجا، ص 92 اوقاف.
    8- اسناد وقف، سلطان حسن، 881 اوقاف ص 463 تا 471 و بايبرس الغازانکر، 22 محکمه.
    9- اسناد وقف، سلطان فرج، 66 محکمه.
    10- اسناد وقف، سلطان حسن، 881 اوقاف، ص 370.
    11- همان.
    12- اسناد وقف، سلطان فرج، 66 محکمه و سلطان شعبان، 49 محکمه.
    13- المقريزي، ج 2، ص 427 و 428.
    14- اسناد وقف، جمال‏الدين، 106 محکمه.
    15- اسناد وقف، سلطان قيطبي، 886 اوقاف، ص 150 و 151.
    16- اسناد وقف، قلاوون، 1010 وقف، به لوح اول رجوع شود.
    17- المقريزي، ج 2، ص 369، 368 و 401.
    18- اسناد وقف، سلطان حسن، 881 اوقاف.

    منبع: ميراث جاويدان


    ارسال اين مقاله براي دوستان:
    آدرس پست الکترونيکي