• English / العربیة / French  



  • ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  




    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    تعداد صفحات :17   1   2   3   4   5   6   7   8   9   10   >  

     

     


     

     


     

     


     

     

     


     

     


     

     


     

     


     

     


       

      صفحه خانگي خود كنید !   ایمیل به مدیر !   اضافه کردن به علاقه مندیها !   سال89،کـــار و همت مضــاعف

       



    تفاوت پوشاندن مو و صورت

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد





    تفاوت پوشاندن مو و صورت

    1- آن چه مسلم است اين كه حجاب زن و يا به تعبير صحيح تر پوشش آن با هدف حفظ پيوند خانوادگى و استحكام روابط زن و شوهر، استوارى اجتماع و اخلاق عمومى و مهمتر از همه ارزش و حرمت نهادن به شخصيت زن، مورد تاكيد اسلام قرار گرفته است.
    2- اين حجاب كه در واقع مصونيت و سلامت است نه محدوديت(1) با همه اهميتى كه از نظر دينى دارد ولى در عين حال نبايد به گونه اى باشد كه سبب گرفتارى و يا مانع فعاليت صحيح زن شود. علت واجب نبودن پوشش دست و صورت (وجه و كفين) به خاطر جلوگيرى از بروز سختى و دشوارى براى زن بوده است.(2)
    3- اين كه در سوال آمده كه چشم و صورت و بيش از موى سر محرك است، اما چرا در يكى (موى سر) پوشش واجب است و در ديگرى (دست و صورت) واجب نيست، پاسخ آن است كه اولا زحمت و سختى كه پوشش صورت و دست براى زن ايجاد مى كند، در پوشش موى سر نيست ثانيا صورت و دست زن در حالى كه ساده و عادى و طبيعى بوده و با هيچ آرايشى همراه نباشد معمولا جلب توجه نمى كند و تنها در اين صورت است كه شرع مقدس پوشش آن را واجب نكرده است. اما اگر زنى بخواهد با دست و صورت آرايش شده در محيطى عمومى ظاهر شود، حتما بايد صورت خود را بپوشاند.
    در پايان اين مطلب را يادآور مى شويم كه واجب نبودن پوشش قرص صورت و دست (از مچ تا سر انگشتان) بدين معنا نيست كه زن مى تواند صورت خود را به ديگران بنماياند و يا مرد غير محرم مجاز به نگاه آن باشد. از اين رو همانگونه كه در توضيح المسائل مراجع تقليد آمده است، نگاه كردن زن و مرد نامحرم به صورت يكديگر با قصد لذت حرام و گناه است ولى نگاه معمولى و بدون دقت مانعى ندارد.(3)
    خلاصه اينكه اصل دستور پوشش به عنوان يك راهكار مصونيت بخشى و نه محدوديت زائى، نبايد به گونه اى طرح شود كه به انزواى زنان و ركود فعاليت اجتماعى آنان منجر گردد. پوشش به عنوان مانعى در برابر زياده طلبى ها و ابتذال اخلاقى قرار داده است و اين مصونيت بخشى گرچه طبيعتا محدوديت زاست اما بايد تا آنچا كه ممكن است اين دو هدف را (مصونيت بخشى و حضور زنان در عرصه فعاليت هاى اجتماعى) با هم جمع كرد. از اين رو مواضعى از بدن به عنوان قاعده اوليه از حكم پوشش استثنا شده است گرچه در صورتى كه در همين مواضع نيز اگر خوف ريبه باشد و يا به قصد تحريك كنندگى آرايش شود و مشمول حكم پوشش است.

    پی نوشتها :

    (1) تعبير زيباى شهيد مطهرى
    (2) ر. ك: مسئله حجاب، شهيد مطهرى، ص 902
    (3) ر. ك: رساله مرجع تقليد خود، بحث نگاه كردن

    © پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    حجاب پیرزنان

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد





    حجاب پیرزنان

    الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللَّاتِى لا يَرْجُونَ نِكاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ وَ أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَ زنان كار افتاده كه اميدى به ازدواج ندارند (يعنى كسى رغبت در ازدواج با آنها نمى‏كند) باكى بر آنها نيست كه لباس‏هاى رويين خود را نپوشند اما در حالى كه در برابر مردم خودآرايى نكنند و اگر رعايت حجاب كنند، براى آنان بهتر است.
    به هر حال اصل استثناى اين گروه از حكم حجاب، در ميان علماى اسلام محل بحث نيست (و همين طور كه لازم نيست لباس رويين بپوشند، بر مردان هم نگاه به آنها اشكال ندارد) و اختلاف تنها در مورد سن اين زنان است كه در چه سنى، اين حكم را دارند؟ چون در بعضى روايات تعبير به «مسنّه» شده، در حالى كه در بعضى روايات ديگر تعبير به «قعود از نكاح» آمده است. جمعى از فقها و مفسران آن را به معناى پايان دوران قاعدگى و رسيدن به حد نازايى و عدم رغبت كسى به ازدواج با آنها دانسته‏اند. پس مانعى ندارد كه آنها سر خود را برهنه كنند و سر و صورت و گردن و مچ دست‏ها را برهنه بگذارند، اما به شرط اين كه با هدف خودآرايى نباشد و كسانى هم كه نگاه مى‏كنند قصد ريبه و شهوت نداشته باشند

    پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    کیفیت حجاب زنان ائمه معصومین(ع)

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    کیفیت حجاب زنان ائمه معصومین(ع)

    کیفیت حجاب زنان
 ائمه معصومین(ع)
    چادر به صورتى كه در ميان ايرانيان معمول است- چادر بلند كه تا پايين پا مى‏رسد- در ميان جامعه عرب‏ها معمول نبوده، ولى چيزى شبيه نيمه چادر رايج بود كه ظاهراً منظور از «جلباب» هم كه در آيات قرآن آمده، اشاره به همين است. چيزى نه مثل مقنعه و روسرى كوتاه و نه مثل چادر ما خيلى بلند اين چادر شايد تا كمر و كمى پايين‏تر مى‏رسيده است و آن بزرگواران از آن استفاده مى‏كردند. عرب‏ها چيزى داشتند به نام «درع» كه پيراهن وسيع است و «ملحفه» كه همان چادر بوده است و مقنعه. از روايات استفاده مى‏شود اين بزرگواران هر سه پوشش فوق را داشتند. مقنعه را سر مى‏كردند و درع هم پيراهن وسيع بوده كه تا پشت پا مى‏رسيده و آستين‏هايش بلند و گشاد بوده و ملحفه آن چادرى بوده كه به خودشان مى‏پيچند. در آداب نماز گزار هم آمده كه زن در موقع نماز اگر بخواهد حجاب كاملى داشته باشد، از مقنعه و درع و ملحفه استفاده كند

    پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    چرا پوشاندن موهاي سر فقط براي زنان

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد




    چرا پوشاندن موهاي سر فقط براي زنان

    در مورد پوشش و ميزان آن در مورد مرد و زن بايد گفت: اصل پوشش بدن، هم براي مرد و هم براي زن، در مورد بعضي از قسمت‏هاي بدن واجب است، ولي مقدار پوشش براي زنان و قسمت هايي از بدن که لازم است توسط ايشان پوشيده گردد، در اسلام بيشتر است.
    علت امر: با توجه به ويژگيهاي غريزي مردان و زنان به روشني ميتوان فهميد که مردان بيشتر از زنان طلب جنس مخالف اند و با چشمان خود در تعقيب زن و زيباييهاي او هستند. اين نکته از نظر شخصي و دروني و با توجه به صفات زنان و مردان و به لحاظ مقايسه آماري، امري مسلم و يقيني است.
    در مقابل تمايل زن پيش از آن که متوجه جستجوي زيباييهاي جنس مخالف باشد، به دنبال خودنمايي و ارائه زيباييهاي خود و ربودن دل مردان است. از همين رو توصيه خدا در مرتبه و درجه اول به مردان آن است که مراقب نگاه خود باشند و در مورد زنان نيز اولويت اول حفظ پوشش است.
    در اين ميان از آن جا که زيباييها سر و صورت در هر انساني اولين منظر و تابلو در مقابل ديگران و با ديدن سر و صورت گرايش و سپس انتخاب صورت ميگيرد، پوشش بانوان امتياز ويژه‏اي پيدا ميکند و اين براي جلوگيري از رواج فساد در جامعه است.
    به هر حال بايد توجه داشت اين جهان، سراي آزمون است و همان گونه که چشم پوشيدن از زيباييهاي زنان براي مردان بسيار دشتوار است، خودداري از ارائه زيباييها و خودنمايي براي خانم‏ها نيز امري مشکل است و خداوند هر کس را به گونه‏ي خاص مورد امتحان و آزمايش قرار ميدهد.
    حفظ و مراقبت بيشتر از يک چيز، نشانه ارزش بيشتر آن است. اگر خداوند به زنان فرمان داده که از زيباييهاي خود مراقبت نمايند و دستور پوشش سر و گردن را داده است، معلوم ميشود اين بخش، چيزي ارزشمند است که خواهان و طالب و کشش دارد، اما ميتواند مورد دستبرد رهزنان قرار گيرد و يا به صورت ابزار ناشايست براي بهره برداري و سودپرستي و کالاي تبليغاتي درآيد. طبعاً دستور به پوشش، توصيه به ارزش گذاشتن زنان به خود و مراقبت از گوهري ارزشمند و ارزش دادن به زنان است.

    پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    محدوديت پوششي براي خانم ها

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد




    محدوديت پوششي براي خانم ها

    براي اين که فلسفة پوشش و حجاب خانم ها روشن شود و مترقي بودن اين حکم اسلامي آشکار گردد، لازم است کتاب ارزشمند "مسئلة حجاب" شهيد مطهري را مطالعه فرماييد.
    ايشان در اين کتاب در بخشي که آرامش رواني جامعه را يکي از آثار حجاب بر مي شمارد مي فرمايد: "اما علت اين که در اسلام دستور پوشش، اختصاص به زنان يافته، اين است که ميل به خود نمايي و خودآرايي مخصوص زنان است. از نظر تصاحب قلب ها و دل ها مرد شکار است و زن شکارچي، همچنان که از نظر تصاحب جسم و تن، زن شکار است و مرد شکارچي. ميل زن به خود آرايي از حس شکارچي گري او ناشي مي شود. در هيچ جاي دنيا سابقه ندارد که مردان لباس هاي بدن نما و آرايش هاي تحريک کننده به کار برند. اين زن است که به حکم طبيعت خاص خود مي خواهد دلبري کند و مرد را دل باخته و در دام علاقه خود اسير سازد. بنابراين انحراف تبرّج و برهنگي، از انحراف هاي مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براي آنان مقرر گرديده است".(1) به عبارت ديگر: جاذبه و کشش جنسي و زيبايي خاص زنانه و تحريک پذيري جنس مردانه، يکي از علت هاي اين حکم است.
    توصيه و دستور الهي به پوشش و حجاب براي زنان، به منظور ايجاد محدوديت و محروميت و چيزهايي از اين قبيل که تنها فريب شيطاني اند نمي باشد، بلکه در واقع براي آگاهي دادن به گوهر ارزشمند در وجود زنان است که بايد از آن مراقبت شده و حفظ شود و به تاراج نرود. اين کاملاً معقول است که هر چيزي ارزشمندتر باشد، مراقبت و محافظت بيشتري را مي طلبد تا از دست راهزنان در امان باشد و به شکل يک ابزار براي مطامع سودپرستان در نيايد. در واقع حجاب محدوديت براي مردان زياده خواه و تجاوزگر است، زيرا هنگامي که با حجاب زن روبرو شوند، با مانع و سدي برخورد کرده و وارد اين حريم نمي شوند، اما اگر اين مانع وجود نداشته باشد، خود را در وارد شدن به حريم خصوصي و تجاوز و انجام هر کاري ازاد مي بينند.
    برخي مي گويند که اگر خانم ها مقيّد به حجاب نباشند مانند کشورهاي غربي، حساسيت ها از بين مي رود، در حالي که اين سخن نادرست است، زيرا غريزة جنسي، نيرومند و عميق است. هر چه بيشتر اطاعت شود، سرکش تر مي گردد، همچون آتش که هر چه به آن بيشتر هيزم بدهند، شعله ور تر مي شود، و شهوت خواه تقاضاي خود را به صورت يک عطش روحي و خواست اشباع نشدني در مي آورد.(2) وضعيت جهان معاصر و کشانده شدن عده اي به همجنس بازي نشانة آشکاري از اين حالت است. اگر مي بينيم که در جهان غرب به ظاهر اين حساسيت وجود ندارد، نه براي اين است که انسان ها اشباع شده اند و دنبال غريزة جنسي و تجاوز و استفاده ابزاري از زن نمي روند، بلکه به اين خاطر است که اين مسايل براي آن ها عادي شده است مانند کساني که آن قدر در فساد غوطه ورند که حساسيتشان از بين رفته است. در غرب، آمارهاي تجاوز بيشتر شده است.
    بنابراين رعايت نکردن پوشش اسلامي توسط زنان نه تنها از بين رفتن حساسيت مردان را به دنبال ندارد، بلکه موجب طغيان غريزة جنسي آنان نيز مي گردد. گاهي نيز لذت غريزة جنسي را به واسطة زياده روي و افراط از بين مي برد و انسان را به امور ديگر مي کشاند.

    © پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    چرا چادر در اماکن مقدسه

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد



    چرا چادر در اماکن مقدسه

    بايد توجه داشت که حجاب هميشه به معني چادر نيست، بلکه به معني پوشش زن است. آنجا که حجاب با چادر امکان پذير است چه بهتر و آنجا که استفاده از چنين حجابي امکان ندارد، به پوشش قناعت مي گردد. (1)
    حجاب زن بايد به گونه اي باشد که هيچ نوع تحريک و توجهي را در نامحرم ايجاد نکند. از آنجايي که ساده ترين و بي‌پيرايه ترين حجاب و در عين حال کامل ترين پوشش براي حفظ زن در برابر نامحرم، چادر مي باشد، از اين رو از ميان پوششهايي که زن مي تواند استفاده کند، به فتواي تمام مراجع، چادر به عنوان حجاب برتر مطرح گرديده است.
    از جمله عبادات مسلمين، زيارت قبور معصومين "ع" و امامزاده ها مي باشد. در آداب زيارت آمده است که زنان به هنگام زيارت، علاوه بر حفظ حجاب کامل بايد از هر نوع زينت و آراستگي که باعث جلب نظر نامحرمان مي گردد و از هر نوع برخورد با نامحرم پرهيز کنند که در غير اين صورت ثواب و اجري بر زيارت آنان نخواهد بود. (2)
    از آنجايي که در پوششهاي ديگر همچون مانتو و مقنعه و يا مانتو و روسري هر چند که تمام بدن را بپوشاند، امکان مدگرايي و تجمل و زينت در نوع دوخت و طرح و رنگ وجود دارد، بنابراين شايسته نيست که در چنين مکانهاي مقدسي از اين نوع پوششها استفاده گردد، هر چند که در مکانهاي ديگر هم زماني که با تجمل زنيت همراه باشد چنين ممنوعيتي احساس مي شود، چون بواقع چنين پوششهايي نمي توانند مانع از توجه نامحرمان به زنان گردند هر چند به ظاهر حجاب محسوب مي شوند.

    پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    چادر و حجاب

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    چادر و حجاب

    در اين که زن به خاطر وضع خاصي که دارد و خداوند او را موجودي لطيف و پرجاذبه خلق کرده است , شکي نيست . و به همين جهت خداوند متعال از او خواسته است در مقابل افراد نامحرم , خودش را بپوشاند.() زن با حفظ(پـاورقي 2.همان .

    حريم خود دو کار انجام مي دهد:

    1 خود را از تعرض و تجاوز بيگانه محفوظ و مصون مي دارد;
    2 فرد نامحرم از چشم چراني و حريم شکني دست برداشته و همين مسئله براي او امتياز مثبتي خواهد بود.
    پس زن هم خودش را حفظ کرده و هم ديگران را از حريم شکني بر حذر داشته است . پس حق چنين زني اين است که دو ثواب برايش منظور شود.
    ما در صدد بيان اين مطلب نيستيم که حجاب فقط در چادر خلاصه مي شود; سخن ما دربارهء مصونيّت زن از سوءاستفاده هاي احتمالي است . هر چه زن خود را بيش تر بپوشاند درصد مصونيتش بالاتر خواهد رفت . در دوران صدراسلام شايد وضع جامعه به اين شکل نبوده . بعضي از زنان در جامعهء امروزي به شکل زننده اي بزک کرده , در کوچه وخيابان آشکار مي شوند. چنين زناني دو گناه انجام مي دهند:
    1 خودشان را نپوشانده و با اصل حجاب مخالفت کرده اند ;
    ج 2 باعث سقوط و انحراف ديگران شده اند.
    امروزه چادر نشانهء ملّي حجاب ايرانيان و بسياري ديگر از زنان ساير کشورها است .
    زن مسلمان و متدين و باهوش سعي مي کند تا آن جا که ممکن است راه سوء استفادهء اجنبي و نامحرم را بر خودببندد و چادر را براي اين بر مي گزينند که تمام اندامش را به شکل مساوي مي پوشاند. زني که با مانتو و روسري وشلوار به خيابان مي آيد, خصوصاً اگر از رنگ هاي روشن و تند استفاده کند, هر چند انسان مذهبي و معتقد باشد, ولي نمي تواند از تعقيب و گريزهاي افراد سست ايمان به دور باشد. متأسفانه جامعهء امروزي تنوع طلب شده است .جامعه اي که لباس در آن نقش حجاب را ندارد. لباس در جامعهء امروزي وسيلهء فخر فروشي و جلب نگاه است .دختران و پسران امروزي با آرايش هاي غليظ و تند در اجتماع ظاهر مي شوند و هم خود و هم ديگران را به گمراهي مي کشانند. مقصود از اين سخن اين نيست که اگر کسي با مانتو و مقنعه يا روسري به خيابان آمد, حتماً هدف ومقصودي دارد, بلکه بسياري از دخترانِ معصوم ما به علت درک ناصحيحي که از حجاب دارند, در مقابل پدران ومادران متعصب خود مقاومت و رفتار ديگران را تقليد مي کنند.
    خواهر محترم ! سخت گيري پدري نسبت به حجاب با چادر خوب است , اگر چه ايشان مي توانند از راه منطقي ويا رفتاري ملايم تر, احساس خود را به شما منتقل کنند. در هر حال خوب است در اين سن و سالِ حساس ـ که هرگونه حرکت مغاير با وقار, موجب تهييج شهوت افراد نابخرد مي شود ـ بيش تر مواظب خود باشيد و امنيت خاطربالايي براي خود فراهم کنيد.
    افرادي که چادر بر سر مي گذراند, رياکار نيستند, بلکه راه سوء استفاده بر خود را مي بندند. اگر چنين چيزي موجب ريا شود, پس مردم نبايد به مسجد بروند, چون در نظر ديگران آدم هاي مؤمني به نظر مي آيند, و چون ريامي شود, نماز خواندن آن ها نيز ريايي خواهد بود و بايد نماز نخوانند! اين منطق صحيح و درستي نيست . انسان براي خدا زندگي مي کند, براي خدا درس مي خواند براي خدا عبادت مي کند, چون عبادت حق او است .
    پس سخت گيري پدرتان فقط به خاطر دلسوزي و تعصب ديني است . در تاريخ زندگاني حضرت فاطمهء زهرا3ي خوانيم که صورت حضرت را هيچ اجنبي و نامحرمي نديد. پس حضرت يک گام فراتر از چادر و يا حجاب آن روز برداشته و حتي صورت خود را مي پوشاندند.
    پس اکنون که جامعه طرز تلقي خاصي از حجاب دارد و در بسياري از مردم اين عقيده پاي گرفته که حجاب فقطبا چادر تعريف نمي شود, بعضي با برداشتن چادر و استفاده از مانتو و مقنعه با رنگ سنگين و مات و استفاده ءفردايشان از مانتو با رنگ روشن و روسري و در روزهاي بعد با اين تلين که حالا اگر مانتو کمي کوتاه تر و شلوارساده تبديل به شلوار لي شد, چه اشکالي دارد, در حالي که حجاب سرجايش هست . و بعد اگر روسري کمي به عقب برود و جوراب در پا نباشد, باز موضوع مهمي نيست و اين ها را اسلام مي بخشد, راه را براي ورود تهاجم فرهنگي بازمي کنند. کسي که به سادگي چادر از سر بر مي دارد, به سادگي در آينده اي نه چندان دور بيش تر از خود رفع حجاب مي کند. پس اگر کسي نخواهد از چادر به عنوان حجاب استفاده کند, بايد از لباس مناسبي استفاده کند که مانند چادربدن را از نامحرم بپوشاند. خواهر گرامي , به هوش باشيد. امروز دام هاي فراواني براي جلب و سوء استفاده ازچهره هاي معصوم دختران و پسران در جامعه گسترده شده است . اميد است از اين دام ها به دور بوده و اسباب آرامش خود و خانواده را فراهم کنيد و به خاطر لجاجت با پدر و يا مادر از خواندن نماز دست نکشيد که نماز ستون دين است و حتي از فردي که در حال غرق شدن است , نماز ساقط نيست , هر چند با اشاره و در دل بخواند.
    اميدواريم جواب نامه را با حوصلهء فراوان چند بار بخوانيد. خوب است در اين زمينه بيشتر مطالعه کنيد.خصوصاً از مطالعهء کتاب استاد شهيد مطهري بهره جوييد و مطمئن باشيد پدر و مادر خيرخواه شماهستند و اگر تند صحبت مي کنند, به خاطر علاقه به شما است , زيرا مي ترسند انتخاب شما براي آينده تان مفيد نباشد.لذا خوب است با آرامش و تأني با آنان به صحبت بنشينيد و بکوشيد آن چه به مصلحت شما است , انتخاب کنيد.

    پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    معطر بودن زنان

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد


    معطر بودن زنان

    در اسلام احاديثي آمده که زنان هنگام بيرون از خانه نبايد خود را معطر کنند و در صورت معطر کردن مورد لعنت فرشتگان قرار ميگيرند، ولي در کتاب ازدواج در مکتب اهل بيت، ص 102 آمده است: روزي پيامبر وارداتاق همسرش ام سلمه شد، بوي خوبي استشمام نمود. سؤال کرد. او گفت حولاء زني که عطر فروش بود به اين جا آمده است. حال سؤال اين است اين زن که براي شکايت از شوهرش به خانه پيامبر آمده بود از لباس و بدنش بوي عطر استشمام ميشد و هم تجارت عطر ميکرده است. در اين مورد پاسخ چيست؟
    آري روايات متعددي وجود دارد که زنان را منع کرده است که عطر بزنند و در آن حال بيرون از خانه روند و مردان را تحريک نمايند. برخي از فقيهان ميگويند: به طور مطلق نبايد زن خود را معطر کند و به بيرون از خانه رود و نامحرم متوجه بوي خوش او شود. (1) و برخي ميگويند: چنانچه موجب تهييج اجنبي شود، اشکال دارد.(2)
    فقيهان از قرآن و روايات استفاده ميکنند و فتوا ميدهند، حال اگر روايتي مشاهده شد که برخلاف است، و فقيه طبق آن فتوا صادر نکرده است، از چند علت خارج نيست. يا سند روايت نادرستاست. چنان چه در همين روايتي که در نامه مرقوم داشته‏ايد، از نظر سند گفته‏اند: ناتمام است. (3) يا دلالت روايت روشن نيست، مبهم است و يا روايت و آيات ديگري است که بر خلا آن است و يا...
    در همين روايت يک مشکل ديگري وجود دارد و آن تناسب نداشتن بين جرم و جزاست که پذيرش اين روايت را با مشکل روبرو ميکند.(4)
    اما اين روايتي که در نامه بيان داشته‏ايد: در اين روايت اولا: بيان نشده است که وي خودش را معطر کرد، بلکه وي عطر فروش بود. ممکن ايت پيامبر آن زن عطر فروش را ميشناخت. ثانيا: نداردکه پيامبر در صورتي که او خود را خوش بو کرده بود، بي تفاوت از کنار قضيه گذشت، بلکه شايد قبلا پيامبر او را نهي کرده بود، ولي وي گوش به حرف پيامبر نکرد.
    نيز اگر اين‏ها را نپذيريم، اين روايت با ديگر روايات متضاد است.

    پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    بهترین زینت زن

    مرتبط با:همت و کار مضاعف در مبارزه با فقر و فساد





    بهترین زینت زن

    آن‌چه در قرآن کريم آمده‌، دربارة کميت‌، کيفيت و فلسفة حجاب است‌. آيه‌اي که تصريح کرده باشد بهترين زينت زنان‌، حجاب آن‌ها است‌، يافت نشد. بله در آيه 31 نور آمده است که "...وَ لاَ يُبْدِين‌َ زِينَتَهُن‌َّ إِلآ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ لْيَضْرِبْن‌َ بِخُمُرِهِن‌َّ عَلَي‌َ جُيُوبِهِن‌َّ وَ لاَ يُبْدِين‌َ زِينَتَهُن‌َّ إِلآ لِبُعُولَتِهِن‌َّ أَوْ ءَابَآغ‌هِن‌َّ أَوْ ءَابَآءِ بُعُولَتِهِن‌َّ أَوْ أَبْنَآغهِن‌َّ أَوْ أَبْنَآءِ بُعُولَتِهِن‌َّ أَوْ إِخْوَ َنِهِن‌َّ أَوْ بَنِي‌َّ إِخْوَ َنِهِن‌َّ أَوْ بَنِي‌َّ أَخَوَ َتِهِن‌َّ أَوْ نِسَآغ‌هِن‌َّ أَوْ مَا مَلَکَت‌ْ أَيْمَـَنُهُن‌َّ أَوِ التَّـَبِعِين‌َ غَيْرِ أُوْلِي الاْ ?ًِرْبَة‌ِ مِن‌َ الرِّجَال‌ِ أَوِ الطِّفْل‌ِ الَّذِين‌َ لَم‌ْ يَظْهَرُواْ عَلَي‌َ عَوْرَ َت‌ِ النِّسَآءِ وَلاَ يَضْرِبْن‌َ بِأَرْجُلِهِن‌َّ لِيُعْلَم‌َ مَا يُخْفِين‌َ مِن زِينَتِهِن‌َّ وَ تُوبُوَّاْ إِلَي اللَّه‌ِ جَمِيعًا أَيُّه‌َ الْمُؤْمِنُون‌َ لَعَلَّکُم‌ْ تُفْلِحُون‌;(نور،31)... و زينت خود را ـ جز آن مقدار که نمايان است ـ آشکار ننمايند، و (اطراف‌) روسري‌هاي خود را بر سينة خود افکنند (تا گردن و سينه با آن پوشانده شود)، و زينت خود را آشکار نسازند مگر براي شوهرانشان‌، يا پدرانشان‌، يا پدرشوهرانشان‌، يا پسرانشان‌، يا پسران همسرانشان‌، يا برادرانشان‌، يا پسران برادرانشان‌، يا پسران خواهرانشان‌، يا زنان هم کيششان‌، يا بردگانشان ]=کنيزانشان‌[، يا افراد سفيه که تمايلي به زن ندارند، يا کودکاني که از امور جنسي مربوط به زنان آگاه نيستند، و هنگام راه رفتن پاهاي خود را به زمين نزنند تا زينت پنهانيشان دانسته شود (و صداي خلخال که بر پا دارند به گوش رسد.) و همگي به سوي خدا باز گرديد اي مؤمنان‌، تا رستگار شويد!"
    آن چه مي‌توان دربارة حجاب و فلسفة آن بيان کرد اين است که‌: عفت و پاکدامني‌، با آفرينش و فطرت زن به هم آميخته است‌، و در آفرينش او، جايگاه عظيم و بلندي دارد که هم خود زنان خواهان عفت و پاکدامني هستند و هم ديگران زن را با اين ويژگي مي‌خواهند. اسلام نيز آفرينش زن و صلاح و خير جامعه را در نظر گرفته‌، و حجاب را لازم شمرده تا عفت بروني زن‌، با عفت دروني او هماهنگ و بنيان خانواده مستحکم گردد و زن همچون کالاي ناچيزي در معرض همگان قرار نگيرد.
    قرآن مسأله حجاب را در چند آيه‌، يادآوري و در بعضي از آنها به حکمت و فلسفة آن هم اشاره کرده است که برخي از آنها عبارتند از:
    1. پاکي دلهاي مردان و زنان و آلوده نشدن آنها: در مکتب قرآن‌، علاوه بر بهداشت جسمي (که در دنيا مطرح است‌) يک نوع بهداشت روحي و رواني هم وجود دارد که چنانچه مراعات نشود، روح مسموم مي‌شود، و آثار خطرناکي را در پي دارد که از مسموميت جسمي به مراتب خطرناک‌تر است‌. در برخي آيات‌، به رعايت اين نوع از بهداشت توصيه شده است‌.
    قرآن‌، در آية 53 سوره احزاب در مورد روبرو شدن و صحبت کردن با زنان پيامبر مي‌فرمايد:
    "...وَ إِذَا سَأَلْتُمُوهُن‌َّ مَتَـَعًا فَسْ ?‹َلُوهُن‌َّ مِن وَرَآءِ حِجَاب‌ٍ ذَ َلِکُم‌ْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُم‌ْ وَ قُلُوبِهِن‌َّ...; و هنگامي‌که چيزي ]از وسايل زندگي را به عنوان عاريت‌[ از آنان ]=همسران پيامبر[ مي‌خواهيد، از پشت پرده بخواهيد. اين کار، براي پاکي دلهاي شما و آنها بهتر است‌."
    2. در امان ماندن از اذيت افراد سبکسر: خداوند در آية 59 سوره احزاب مي‌فرمايد: "يَـََّأَيُّهَا النَّبِي‌ُّ قُل لاِ ّ ?َزْوَ َجِکَ وَ بَنَاتِکَ وَ نِسَآءِ الْمُؤْمِنِين‌َ يُدْنِين‌َ عَلَيْهِن‌َّ مِن جَلَـَبِيبِهِن‌َّ ذَ َلِکَ أَدْنَي‌ََّ أَن يُعْرَفْن‌َ فَلاَ يُؤْذَيْن‌َ وَ کَان‌َ اللَّه‌ُ غَفُورًا رَّحِيمًا; يعني‌: اي پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: روسري‌هاي بلند خود را بر خويش فرو افکنند ]طوري که زير گلو و سينه‌هايشان پيدا نباشد[ اين کار براي اين‌که شناخته شوند و مورد اذيت ]اهل فسق و فجور[ قرار نگيرند، بهتر است‌، (و اگر تاکنون خطا و کوتاهي از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و رحيم است‌."
    3. به طمع نيفتادن افراد سبکسر و بيماردل‌: در آيه 32 سوره احزاب خطاب به زنان پيامبر ـ که در واقع خطاب به همه زنهاست ـ آمده است‌: "...به شکل هوس‌انگيز سخن نگوييد که بيماردلان در شما طمع کنند، و سخن شايسته بگوييد" و در آيه 30 و 31 سوره نور خطاب به پيامبراکرم‌مي‌فرمايد: "قُل لِّلْمُؤْمِنِين‌َ يَغُضُّواْ مِن‌ْ أَبْصَـَرِهِم‌ْ وَ يَحْفَظُواْ فُرُوجَهُم‌ْ ذَ َلِکَ أَزْکَي‌َ لَهُم‌...; به مؤمنان بگو چشمهاي خود را ]از نگاه به نامحرمان‌[ فرو گيرند، عفت خود را حفظ کنند. اين‌، براي آنان پاکيزه‌تر است‌... ."
    علاوه بر آنچه بيان شد، استواري اجتماع و استحکام پيوند خانوادگي‌، جلوگيري از چشم چرانيها، حفظ ارزشها، احترام‌ِ زن ـ که هر اندازه متين‌تر و باوقارتر و عفيف‌تر حرکت کند و خود را در معرض نمايش مرد نامحرم نگذارد به احترامش افزوده مي‌شود ـ از ديگر علتها و فلسفه‌هاي حجاب است که از آيات و روايات استفاده مي‌شود.(جهت آگاهي بيشتر ر.ک‌: مسأله حجاب‌، مرتضي مطهري‌، انتشارات صدرا / فلسفة حجاب‌، علي محمدي‌، انتشارات ارم‌.)
    نکته پاياني اين که‌، حجاب زن‌ِ، مربوط به خود زن يا شوهر نيست تا در صورت رضايت آنان مانعي براي بي‌حجابي نباشد; بلکه حجاب حق الهي است‌. چون حرمت و حيثيت زن در قرآن به عنوان حق اللّه مطرح است‌، و خداي سبحان زن را با سرماية عاطفه آفريد که معلم رقّت باشد، و پيام عاطفه بياورد; اگر جامعه‌اي اين درس رقت و عاطفه را ترک نمود، و به دنبال غريزه و شهوت رفت‌، به همان فسادي مبتلا مي‌شود که در غرب ظهور کرده است‌، که زن به عنوان يک کالاي تبليغاتي يا آلت شهوت‌راني مردان و يا... مطرح است‌.

    © کپی رایت توسط .::عروج::. پايگاه تخصصي حجاب

           



    ادامه مطلب


    نظرات (0) نويسنده:وحید صباغی - در دوشنبه 31 خرداد 1389  ساعت2:46 AM   |  

    پاسخ به چند 
شبهه در مورد حجاب


    پاسخ به چند شبهه در مورد حجاب

    شبهاتي راجع به حجاب مطرح شده از جمله: 1_حجاب جنبه اسطوره اي دارد نا اينکه براي حفظ عفت باشد. 2_ پوشش يک عرف است و تفسير پذير است حتي اگرهم غير قابل تفسير باشد. 3- اگر حجاب و پوشش مانع حضور زن و بروز شخصيت زن شود قطعا مضر است مشکل اين نيست که زنان چگونه لباس بپوشندمشکل اين است که زنان بتوانند در عرصه هاي مختلف حضور داسته باشند 4- حکومت حق ندارد در مساله اي که مربوط به امور شخصي مردم است دخالت کند.
    براي پاسخ به شبهات مطرح شده و روشن شدن مطلب توجه به نکات ذيل ضروري است؛
    1. فطري و ديني بودن حجاب؛ همانطور که مستحضريد ، عامل اصلي گرايش انسانها ، مخصوصا زنان به حجاب و پوشش ، تأمين يک نياز فطري و دروني بنام حيا و شرم است. شرم ، يکي از صفات مخصوص انسان است. و انسان تنها حيواني است که اصرار دارد دست کم، بعضي از اندامهاي خود را بپوشاند . پروفسور اسوالد شوارتز ، طبيب و روان شناس اتريشي در کتاب روان شناسي جنس درباره احساس شرم _ در انسانها مي نويسند؛ علاوه بر مردم شناسي ، تجزيه و تحليل روان شناسي نيز ثابت مي کند که احساس شرم ، يکي از صفات عمده نوع بشر است. هيچ قبيله اوليه اي ، هر قدر هم بدوي بوده باشد، شناخته نشده است که از خود شرم بروز ندهد و بچه اي کوچک نيز شرم دارند. در طي دوران رشد بشر و همچنين در خلال رشد افراد، بر وسعت موضوعاتي که موردحمايت شرم قرار مي گيرند افزوده مي شود. حمايت ، وظيفه مخصوصي است به عهده شرم گذارده شده است. کاملا معلوم است که شرم، قبل از همه چيز از اعضاي تناسلي و وظايف آنها حمايت مي کند. .. ادعاي پيشرفت و مدرنيزم خرقه اي بر تن بي خبري از ارزشهاي اساسي است. و شرم، نخستين قرباني اين گمراهي اخلاقي است، مثلا نهضت اعتقادبه لختي ، نمونه وحشتناکي از اين ادعاست» (به نقل از غلامعلي حدادعادل، فرهنگ برهنگي و برهنگي فرهنگ ، ص 68).
    علاوه بر مطالعات مردم شناسي و روان شناسي جنسي، از مطالعات تاريخي نيز استفاده مي شود که انسان در هيچ مقطعي بدون پوشش زندگي نکرده است . (براي آگاهي بيشتر ر.ک: روت ترنرويل کاکس، تاريخ لباس، ترجمه شيرين بزرگمهر).
    و اين مطلب حاکي از وجود شرم و حياي ذاتي انسان است. از آيات مربوط به خلقت حضرت آدم و حوا نيز فطري بودن پوشش و حجاب استفاده مي شود. حتي زماني که اين دو انسان نخستين در بهشت بودند پوشش داشته اندلذا قرآن در مورد آنان مي فرمايد وقتي آندو در برابر وسوسه هاي شيطان تسليم شدند و ازدرخت ممنوعه خوردند، لباسهاي آنان فرو ريخت و آن دو اقدام به پوشاندن بدن خود با برگ درختان کردند: «فلما ذاقا اشجره بدت لهما سوآتهما و طفقا يخصفان عليهما من ورق الجنه» (اعراف / 22). . از اين آيه فهميده مي شود که انسان قبل از ارتکاب خطا در بهشت داراي پوشش بوده است و نيز اين معنا فهميده مي شود که دليل برخورداري آدم و حوا ازحيا و شرم فطري ، پس از برهنه شدن، فورا بدن خود را با برگ درختان پوشاندند.
    البته، علاوه بر عامل فطري که در پيدايش اصل پوشش دخالت اساسي داشته است عوامل ديگري مانند محفوظ ماندن بدن از سرما و گرما، گرايش به تجمل و زيبايي شرايط محيطي، جغرافيايي،قومي و ... در پيدايش تعدد و تنوع و مدل هاي مختلف پوشش مؤثر بوده اند.
    حجاب يکي از احکام مسلم همه اديان الهي است زيرا همانگونه که گذشت حجابو پوشاندن بدن و نيز بهره مندي از شرم و حيا،امري فطري است و اديان الهي نيز منطبق با فطرت اصيل انسانها است از اينرو در تمام اديان الهي مسأله حجاب امري ضروري بوده است. (اگر چه با تحريف برخي از اديان الهي بسياري از احکام الهي و امور فطري ناديده گرفته شده اند) در اسلام نيز اصل حجاب از ضروريات مي باشد و آيات و روايات فراوانيبر آن دلالت دارد و حکم اين مسأله به قدري در اين دين الهي روشن است که حتي شايد نيازي به بحث هم نداشته باشد.
    و با مراجعه مختصر و گذرا به قرآن، روايات و متون ديني ميتوان به وضوح آن پي برد.
    در طول تاريخ مبارزات زيادي با حجاب شده است و اوج اين مبارزات در ايران، مسأله کشف حجاب ازسوي رضاخان بوده است. که براي مقابله با آن علما و روحانيت بشدت موضع گرفتند و حتي زنان آگاه و متدين ايران نيز درمقابل کشف حجاب رضاخان ، قيام کردند. امام خميني (ره) در اين باره مي فرمايند: زن هاي ايراني هم قيام کردند بر ضدش و تو دهني به او زدند که ما نمي خواهيم اين طور چيزي (کشف حجاب ) را ». (صحيفه نور، امام خميني ، ج 2 ، ص 630 .
    وامروزه نيز شاهد جنگ روسري هادر کشورهاي به اصطلاح متمدني که ادعاي دمکراسي دارند، هستيم. آنچه که غربي ها را ز حجاب مي ترساند اين است که زنان به هويت انساني خويش بازگردند و خود را از اسارت بهره کشي مردان، برهانند. اما همانگونهکه شاهديم ، امروزه موج داشتن حجاب تهديدي جدي براي کشورهاي غربي است زيرا براي آگاهي زنان و حجاب رابطه اي ناگسستني وجود دارد.
    دکتر علي شريعتي دراين باره مي گويد: «حجاب مال نسل آگاهي است که به پوشش اسلامي بر مي گردد، اين نسلي است که با اين پوشش اسلامي مي خواهد به استعمار غربي و به فرهنگ اروپايي بگويد: پنجاه سال کلک زدي ، کار کردي، نقشه کشيدي که مرا فرنگي مآب کني ، من با اين لباس به تو مي گويم نه، و به تمام پنجاه سال کارت، فاتحه مي خوانم» (علي شريعتي، مجله زن روز، ش 1659 ، ص 77)
    بنابراين حجاب جنبه اسطوره اي ندارد بلکه امري فطري و ديني است . و مهم آن است که فطرت بشر بيردار شود و اين کار هم با آگاهي بخشي انجام خواهد گرفت.
    2. اما اينکه گفته شود حجاب امري عرفي و تفسير پذير است . اين سخن به نظر درست نمي آيدزيرا همانگونه که قبلا اشاره شد ممکن است (و حتي طبيعي است) که شرايط محيطي ، جغرافيايي ، قومي و گرايش به زيبايي و .... موجب تعدد و تنوع مدلهاي مختلف پوشش شود اما آنچه که مهم است ايناست که حفظ حجاب و پوشاندن بدن امري فطري و ديني است. بنابراين نمي توان گفت که درمنطقه اي حجاب کامل را لازم و ضروري مي دانند و در منطقه اي ديگر بي حجابي امري ضروري است زيرا عرف در اين دو منطقه متفاوت است. زيرا وقتي مسأله اي فطري شد، فطريات از اموري نيستند که با عرف تغيير نمايند و نيز امور فطري در همگان وجود دارد و امري نسبي نيست که در بعضي باشد و در بعضي ديگر نباشد و يا اينکه شدت و ضعف داشته باشد. بنابراين اصل بر پوشاندن بدن در مقابل ديگران است . اما اينکه حدود آن چقدر است رادين تعيين کرده است:
    پيامبرص مي فرمايد: يا ايها الناس اتخذوا السراويلات فانها من استريثابکم حصنوا بها نسائکم اذا خرجن (محمدي ري شهري ، ميزان الحکمه، ج 2، ص 259، واژه حجاب).
    يعني اي مردم از شلوار هاي (که در قديم بسيار گشاد بوده اند) براي پوشش استفاده کنيد. زيرااز پوشاننده ترين لباس ها هستند و زنان خود را هنگامي که از منزل خارج مي شوند از طريق استفاده از شلوار حفظ کنيد.
    از اين روايت استفاده مي شود که زنان درخارج از منزل بايد پوشش کامل داشته باشند (اما در درون خانه و نزد همسر، داشتن حجاب کامل نه تنها مطلوب نيست بلکه ناپسند نيز مي باشد)
    امير المومنين ع نيز حجاب و پوشش کامل زنان را باعت حفظ عفت و پاکي آنان قلمداد نموده است. «ان شده الحجاب ابقي عليهن» (نهج البلاغه / نامه 31)
    همچنين قرآن در آيات متعددي به حدود و چارچوب حجاب پرداخته است از جمله در آيه 31 سوره نور تعبير خمر که جمع خمار است را آورده و خمار به معناي مقنعه مي باشد و نيز در آيه 59 سوره احزاب تعبير جلابيت را آورده که جمع جلبات است و جلباب به معناي چادر است. بنابراين آنچه ذکر شد، شواهد، و قراين مستحکم و روشني است که مطلوبيت حجاب و پوشش اکثر و بيشتر را براي بانوان و دختران جوان اثبات مي نمايد. پس حجاب امري عرفي نيست تا بتوان ادعا کرد که هر عرفي تفسيري متفاوت از عرف ديگر دارد. بلکه حجاب امري فطري است و دين، حدود و چارچوب آن را مشخص کرده است.
    3. هدف از تشريع حکم الهي وجوب حجاب، دستيابي به تزکيه نفس، طهارت، عفت و پاکدامني است. سوره نورآيه 30 و 60 و نيز سوره احزاب آيه 53 مراجعه شود.

    4. آثار و فوايد حجاب در ابعاد مختلف:

    الف) در بعد فردي: غريزه جنسي، غريزه اي نيرومند، عميق و دريا صفتاست که هر چه بيشتراطاعت شود بيشتر سرکش مي شود همچون آتشي که هر چه هيزم آن زيادتر شود، شعله ور تر مي گردد. بهترين شاهد بر اين مطلب اين است که جهان غرب که با اوج بي حيايي و برهنگي ، اطاعت از غريزه جنسي بيشتر شده است، هجوم مردم به مسأله سکس نيز زيادتر شده و تيراژ مجلات و کتب سکسي بالاتر رفته است. اين مطلب پاسخ روشن و قاطع به افرادي است که قائلند همه گرفتاري هايي که در کشورهاي اسلامي و شرقي بر سرغريزه جنسي وجود دارد ناشي از محدوديتهاست. بنابراين فايده حجاب، در بعد فردي ، ايجاد آرامش رواني بين افراد جامعه است که يکي از عوامل آن عدم تهييج و تحريک جنسي است.
    ب) در بعد خانوادگي: يکي ديگر از فوايد حجاب در بعد خانوادگي ، اختصاص يافتن الستذاذهاي جنسي،به ميحط خانواده و در کادر ازدواج مشروع است. اخصاص مذکور، موجب پيوند و اتصال قوي تر زن و شوهر و در نتيجه استحکام بيشتر کانون خانواده مي گردد. و بر عکس فقدان حجاب باعث انهدام نهاد خانواده است.
    ج) در بعد اجتماعي: يکي ديگر از فوايد حجاب در بعد اجتماعي است يعني حفظ و استيفاي نيروي کار در سطح جامعه است. در مقابل ، بي حجگابي و بدحجابي باعث کشاندن لذتهاي جنسي از محيط خانواده به اجتماع و در نتيجه، تضعيف نيروي کار افراد است. بدون ترديد، مردي که در خيابان ، بازار، اداره ، کارخانه و ... همواره با قيافه هاي محرک و مهيج زنان بدحجاب و آرايش کرده مواجه باشد، تمرکز نيروي کار او کاهش مي يابد.
    اسلام مي خواهد با رعايت حجاب و پوشش، محيط اجتماعي از اين گونه لذتهاي نامشروع پاک شده و لذتهاي جنسي فقطدر محيط خانواده و با ازدواج مشروع انجام شود.
    بنابراين اسلام ضمن اينک حضور زن را دراجتماع جايز مي داند اما براي آن حد و مرزي قائل شده و هرگز رضايت نمي دهد که حضور زن در اجتماع به قيمت از دست دادن شخصيت و شرف زن و نيز از هم پاشيدن خانواده گردد.
    اميدواريم زنان جامعه ما با آگاهي کامل از حجاب و نقش سازنده آن در ابعاد مختلف حضوري سالم و بدون دغدغه در صحنه هاي گوناگون اجتماعي داشته باشند.

    پايگاه تخصصي حجاب

     








    چرا اسلا م بر 
کنيزان لازم ندانسته است که داراي حجاب باشند


    چرا اسلا م بر کنيزان لازم ندانسته است که داراي حجاب باشند

    مسئله برده داري و عبد و کنيز مربوز به کفّار حربي يا کفاري که در ذمّة اسلام نيستند ، مي شود.
    در جنگي که بين مسلمانان و کفار رخ مي داد، افراي از کفّار چه مرد و چه زن اسير مي شدند. يکي از راه هاي نگه داري آنان استرقاق بود، چنان که راه ديگر آزاد کردن اسيران با گرفتن پول از آنان يا آزاد کردنشان بدون گرفتن چيزي بود.
    صاحب شرايع (ره) فرموده است: " رقيّت و عبد و کنيز شدن اختصاص به کفار حربي دارد (کفّاري که در جنگ و ستيز با مسلمانان هستند) اما يهودي ها و مسيحي ها و مجوسي ها که به شرايط ذمّه عمل مي کنند ، نمي توان ان ها رااسير کرد و آنان در پناه حکومت اسلامي در امان هستند".(1)
    زناني از کفار که به اسارت در مي آمدند، آنان که با خشونت و ظلم عليه مسلمانان جنگيده اند و اموال مسلمانان را از بين برده و بسياري را به شهادت رسانده اند ، حال اگر اموال يا اشخاصي از آنان به غنيمت برده شدند، نبايد توقّع داشت آنان را روي مبل نشاند يا فرش قرمز زير پاي آنان پهن کرد. درست است که آنان انسان هستند، ولي جنايتکار و ظالم اند. از اين رو حرمتي که مسلمانان دارند ، آنان ندارند. ا ز جملة آن حکم پوشش است.
    شايد براي تخفيف و راحت بودن آنان باشد، چون اسيران غالباً به کار در خانه و بيرون از خانه مشغول مي‌شوند. لذا تکاليف سختي که بر افراد آزاد هست، بر آنان نيست.
    اگر کنيز مسلمان شد، وقتي که کنيز است، اگر نمازش را بدون مقنعه بخواند، صحيح است. البته اين بدان معنا نيست که بايد بدون حجاب باشند، بلکه اگر بخواهند ، مي توانند مقنعه بزنند و مي توانند مقنعه نزنند. در بعضي از روايات آمده که مقنعه بزنند.(2).
    اين که گفته ايد: در تاريخ اسلام آمده که کنيزان را با نداشتن روسري در کوچه مي شناختند، صحيح نيست. اين طور نبود که کنيزان ملزم به نداشتن روسري و مقنعه باشند. بله مي توان گفت کنيزان از پوشش و نحوة سلوک اجتماعي شان شناخته مي شدند، مثلاً لباس هاي آنان نو نبود و وضعيت سر و صورت آنان مانند زن هاي ديگر نبود. از اين راه ها تشخيص داده مي شد کنيز است.

    © کپی رایت توسط .::عروج::. پايگاه تخصصي حجاب

           

     زيباترين حديث 
درباره حجاب


    زيباترين حديث درباره حجاب

    قال النبي(ص) لفاطمه(س) «اي شيء خير للمرأه قالت ان لا تري رجلا و لايراها رجل فضمها اليه و قال: ذريه بعضها من بعض»
    پيامبر اکرم(ص) به حضرت فاطمه(س) فرمودند: چه چيز براي زن بهتر است حضرت فاطمه(س) فرمود: اين که مردي را نبيند و مردي او را نبيند. پيامبر(ص) حضرت فاطمه را به خود چسبانيد و فرمود ذريه اي که برخي از نسل برخي ديگراند (يعني همه در فضائل و کمالات يکدست و به مانند يکديگرند) (بحار، 43/84)
    «الامام علي(ع): صيانه المرأه أنعم لحالها و أدوم لجمالها» ؛ (غررالحکم، فصل 44، حرف صاد، حديث 10)
    امام علي(ع) فرمود: «پوشيدگي زن (باتوجه به موقعيت روحي و جسمي اش) براي او بهتر است و زيبايي اش را پايدارتر مي سازد».
    النبي(ص): «ان من خير نسائکم المتبرجه من زوجها، الحصان عن غيره» ؛ (بحارالانوار، ج 103، ص 235)
    رسول خدا(ص) فرمود: «بهترين زنان شما، زني است که براي شوهرش آرايش و خودنمايي کند، اما خود را از نامحرمان بپوشاند».
           

    ما که خواهر و 
برادر دینی  هستیم حجاب برای چه


    ما که خواهر و برادر دینی هستیم حجاب برای چه

    اگر منظورتان از پرسش‌، محرم و نامحرم بودن است اين که همة انسان‌ها از حضرت آدم و حوا آفريده شده‌اند، دليل نمي‌شود که همه با هم محرم باشند; همان گونه که در يک خانواده‌، دختر و پسرهاي دو برادر با هم محرم نيستند.
    محرم بودن و نبودن برخي از نسبت‌هاي فاميلي با يکديگر بر اساس دستور و حکم خداوند است که آيات قرآن کريم آن را بيان کرده است‌. در سوره نسأ، آيه 23 و 24 زناني که ازدواج با آنان ممنوع مي‌باشد، بيان شده است و در سورة نور آيه 31 مرداني که زن با آنان محرم مي‌باشند بيان شده است‌.(جهت توضيح بيشتر مي‌توانيد به تفسير آيه‌هاي مذکور مراجعه نماييد.)
    در نتيجه همان خدايي که همه ما را از آدم و حوا ـ علي نبينا و آله و عليهما السلام ـ آفريده و همان خدايي که محرم و نامحرم را قرار داده است‌، همان خدا فرموده است زن‌هاي نامحرم بايد در مقابل مردان نا محرم‌، حجاب داشته باشند. البته روشن است که تمام احکام خدا بر اساس حکمت و مصلحت است‌. و اگر منظورتان علت تفاوت بين زنان ومردان است‌، آنچه حقيقت انسان را تشکيل مي‌دهد قلب و روح انساني است از ديدگاه قرآن زن و مرد از نفس واحده هستند. "يأيّها النّاس اتقوا ربّکم الذي خلقکم من نفس وَحدة و خلق منها زوجها و بث‌ّ منهما رجالاً کثيراً و نسأ" (نسأ/1)، بنابراين ماية اصلي زن و مرد يکي بوده و هيچ يک بر ديگري ترجيح ندارد، به بيان قرآن هر دو مکمل و نيازمند هم هستند. "و من ءايـَته أن خلق لکم من أنفسکم أزوَجًا لتسکنوا إليها و جعل بينکم مودة و رحمة إن‌ّ في ذلک لأيـَت لقوم يتفکرون‌" (روم‌/21)
    عمده تفاوتهايي را که مي‌توان در نظر گرفت‌، عبارتند از: تفاوتهاي روحي رواني‌، که خداوند زن را با عاطفه‌تر و مرد را عقلاني‌تر خلق کرده که هر دو در کنار هم مکمل هم هستند; و تفاوتهاي جسماني ـ مذکر و مؤنث بودن ـ. اما در مسايل ارزشي قرآن هر دو را يکسان دانسته و ملاک برتري و ترجيح را تقواي بيشتر انسان قرار مي‌دهد، چه زن باشد چه مرد. "يأيّها الناس انّا خلقنـَکم من ذکر و انثي و جعلنـَکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إن‌ّ اکرمکم عنداللّه اتقيَکم إن اللّه عليم خبير". (حجرات‌/13)
    خداوند در مورد اعمال‌، با مکلفين يکسان برخورد مي‌کند. "إنّي لا اضيع عمل عـَمل منکم من ذکر او انثي‌َ بعضکم من بعض‌..." (آل‌عمران‌/195)، نزد خداوند عمل صالح ملاک است‌، از هر کس که باشد "من عمل صـَلحًا من ذکر او انثي و هو مؤمن فلنحيينّه حيوَة طيبة و لنجزينهم اجرهم باحسن ما کانوا يعملون‌" (نحل‌/97)، بنابراين اينجا بايد ميان مسايل حقوقي و ارزشي فرق گذاشت‌، چرا که قرآن در مسايل ارزشي زن و مرد را يکسان دانسته‌، چون انسانيت آنها مورد نظر است‌; اگر مي‌بينيم قرآن در جايي از مردان شايسته سخن مي‌گويد، (شخصيتي همچون لقمان حکيم‌; لقمان‌/12)، در جايي ديگر از زنان شايسته نيز نام مي‌برد. (مثل‌: همسر فرعون‌، 11/تحريم و حضرت مريم‌; 43/آل‌عمران و...) و در اين زمينه قرآن همچنان که همة حقايق را بيان کرده‌، از مقام والاي زن نيز دفاع نموده و حقيقت وجودي شخصيت او را معرفي کرده است‌. اما در مسايل حقوقي چون تفاوتهايي ميان زن و مرد وجود دارد و يکسان نيستند، به طور طبيعي حقوق اين دو نمي‌تواند يکسان باشد; ممکن است حقوقي مربوط به زنها باشد و مردان از آن بي‌بهره باشند و بالعکس‌.
    در ضمن برابري که بين زن و مرد مطرح است‌، از نظر بعد روحاني است‌، ولي حجاب‌، مربوط به بدن است‌.

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    ایمان قلبی و 
حجاب


    ایمان قلبی و حجاب

    گروهى به نام «مرجئه» در همان قرن اول ظهور اسلام بر آن بودند كه وجود ايمان، براى سعادت ابدى كافى است و ارتكاب گناه، ضررى به سعادت مؤمن نمى زند. اين عقيده به شدت از سوى گروه هاى مسلمان ديگر، رد شده است. حقيقت آن است تنها وجود ايمان براى آدمى كافى نيست و چنان نيست كه با وجود ايمان، هر گناهى بخشيده شود و هيچ اثر سويى نداشته باشد.

    توضيح اين نكته به تبيين ماهيت ايمان، نصاب آن و رابطه آن با اعمال دارد:
    حقيقت ايمان:

    ايمان، حالتى قلبى و روانى است كه در اثر دانستن يك مفهوم و گرايش به آن، حاصل مى شود و با شدت و ضعف هر يك از اين دو عامل، كمال و نقص مى پذيرد.
    اين تعريف، به اين نكته اشاره دارد كه تنها آگاهى و اطلاع در ايمان كافى نيست بلكه افزون بر آن، گرايش به مورد آگاهى و انكار نكردن و انجام ندادن ضد آن نيز شرط است چنان كه قرآن كريم
    مى فرمايد: «و جحدوا بها و استيقنتها انفسهم ظلما و علوا آيات الهى را از روى ستم و برترى جويى انكار كردند در حالى كه به آنها يقين پيدا كرده بودند»(1)

    نصاب ايمان:

    بر حسب آنچه از آيات شريفه و روايت ها استفاده مى شود، حداقل ايمان براى سعادت ابدى عبارت است از ايمان به خداى يگانه و پاداش و كيفر اخروى و صحت آنچه بر انبياء (ع) نازل شده است و لازمه آن تصميم بر عمل به دستورهاى خداى متعال است.
    بنابراين، كسى كه آگاه به حقيقتى است ولى تصميم دارد كه هيچ گاه به هيچ يك از لوازم آن، عمل نكند، ايمان به آن نخواهد داشت و حتى اگر ترديد داشته باشد كه به آنها عمل كند يا نكند باز هم هنوز ايمان نياورده است قرآن كريم مى فرمايد: [گروهى از] اعراب [بيابانى به پيامبر اكرم‏] گفتند ما ايمان آورديم. بگو: شما ايمان نياورده ايد ولى بگوييد اسلام آورديم و هنوز ايمان در دل هايتان وارد نشده است»(2)
    از آنچه گذشت، معلوم مى شود، ايمان قلبى بدون عمل به دستورهاى شرع در سعادت و نجات انسان، كافى نيست به ويژه افرادى كه در عين آگاهى از دستور شرعى آن را به هر علتى انكار كرده انجام نمى دهند(3)

    پی نوشتها :

    (1)) نمل، آيه 14).
    (2)) حجرات، آيه 14).
    (3)) آيت الله مصباح يزدى، آموزش عقايد، سازمان تبليغات اسلامى، دوره سه جلدى، ج 3، ص 107- 127

    پايگاه تخصصي حجاب

           

    تعریفی صحیح 
برای حجاب برتر


    تعریفی صحیح برای حجاب برتر

    فلسفه حجاب : اولا: چون ما درعقايد خويش براي وحي جايگاهي ويژه قائل هستيم آنچه را که از اين طريق به ما برسد با منت مي پذيريم ; زيرا مي دانيم که خداوند جز به مصلحت بندگان خويش فرمان نمي راند. ثانيا: بسياري از حکمت ها و فلسفه هاي حجاب امروزه روشن شده است :
    الف ) پوشش , امري غريزي و فطري براي بشر است ; کاوش هاي باستان شناسي نشان مي دهد که از دير زمان بشر در حد امکان نسبت به مساله پوشش اهتمام ورزيده است و همه صاحبان اديان نيز آن را سرلوحه عمل قرار داده اند.
    ب ) مستور بودن زيباييها و جذبه هاي جنسي زن و مرد آنها را از معرض ديد و طمع ورزي شهوت پرستان هرزه محافظت مي کند و امنيت و بهداشت رواني جسمي آنان را تامين مي نمايد.

    ج ) برهنگي , راهبر به سوي بي بند و باري و لجام گسيختگي جنسي است که عواقب شوم و زيانباري دارد; از جمله :

    1- گسترش فساد و ناهنجاري هاي اجتماعي ,
    2- شيوع بيماري هايي چون سفليس , سوزاک , ايدز و...,
    3- سست شدن پيمان مقدس خانواده , گسترش آمار طلاق و بالا گرفتن عقده هاي روحي در کودکان ,
    4- زياد شدن فرزندان نامشروع .
    اينها و ده ها مشکل اجتماعي ديگر عواقب شومي است که جهان غرب را سخت برآشفته و ستاره تمدنش را به افول مي کشاند تا آن جا که حتي فرياد متفکرين ماترياليستي چون راسل را برآورده و جهان را سخت بر آنان تنگ کرده است . ولي مکتب گرانقدر اسلام در پرتو هدايت هاي نوراني اش همچون حجاب از اساس با اين جريان ويرانگر به مبارزه برخاسته و حجاب را دژي استوار براي صيانت فرد وجامعه از آسيب هاي بي شمار قرار داده است . از همين روست که استعمارگران براي تخدير جوانان , در بند کشيدن آنان و گسترش اهداف ظالمانه خويش از بي حجابي و برهنگي به عنوان ابزاري قوي سود مي جويند.
    اين نوشتار به بررسي معناي حجاب اسلامي و دليل‏هاي ضرورت آن ميپردازد. «حدود پوشش در اسلام» و نيز نوع پوشش‏هايي که پيشوايان دين سفارش يا نکوهش کرده‏اند، در شماره‏هاي آينده بررسي خواهد شد.

    رابطه حجاب و پوشش اسلامي

    «حجاب» به معناي پرده، حاجب، پوشيدن و پنهان کردن و منع از وصول است.(5) اين واژه تنها به معناي پوشش ظاهري يا پوشاندن زن نيست و در اصل به مفهوم پنهان کردن زن از ديد مرد بيگانه است. بدين سبب، هر پوششي حجاب نيست. حجاب پوششي است که از طريق پشت پرده واقع شدن تحقق يابد؛ ولي بر خلاف تصور عموم و نيز آنچه مشهور است، آيه حجاب(6) در قرآن «وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ...؛(7) چون از زنان پيغمبر(ص) متاعي خواستيد، از پس پرده بخواهيد». درباره زنان آن حضرت و بيش‏تر به منظور مسائل سياسي و اجتماعي فرود آمده است(8) نه پوشش زن در مقابل نامحرم. به کارگيري کلمه «حجاب»(9) در خصوص پوشش زن اصطلاحي نسبتاً جديد است و همين سبب گرديده بسياري گمان کنند اسلام خواسته است زن هميشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بيرون نرود؛(10) يا مثل «ويل دورانت» بگويند: «اين امر خود مبناي پرده پوشي در ميان مسلمانان به شمار ميرود»؛(11) و يا مدّعي شوند حجاب به وسيله ايرانيان به مسلمانان و اعراب سرايت کرده است؛ در حالي که آيات مربوط به حجاب (پوشش اسلامي زنان در مقابل نامحرمان) قبل از مسلمان شدن ايرانيان نازل شده است. در عهد جاهليت نيز - همان طور که ويل دورانت ميگويد(12) و کتب تفسير شيعه و سني(13) تأييد ميکند - اعراب چنين پوششي نداشتند و عادتشان تبرّج و خودنمايي بود که اسلام آن را ممنوع ساخت: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي.»(14)
    آنچه از قديم به ويژه نزد فقها در بحث نماز (کتاب الصلوة) و ازدواج (کتاب النکاح) رواج داشته، واژه «ستر» و «ساتر» به معناي پوشش و وسيله پوشش زن در مقابل نامحرمان بوده است. بنابراين، وظيفه پوشش اسلامي بانوان به معناي حبس و زنداني کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتيجه عدم مشارکت اين گروه عظيم در فعاليت‏هاي اجتماعي نيست. اين وظيفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان بدنش را بپوشاند و به جلوه گري و خودنمايي نپردازد و مشارکتش در فعاليت‏ها بر اصول انساني و اسلامي استوار باشد.(15)

    ضرورت پوشش اسلامي در قرآن‏

    پوشش اسلامي از احکام ضروري اسلام(16) است و هيچ مسلماني نميتواند در آن ترديد کند؛ زيرا هم قرآن مجيد به آن تصريح کرده است و هم روايات بسيار بر وجوب آن گواهي ميدهند. به همين جهت، فقيهان شيعه و سني به اتّفاق به آن فتوا داده‏اند. همان طور که نماز و روزه به دوراني خاص اختصاص ندارد، دستور پوشش نيز چنين است و ادعاي عصري بودن آن بيدليل و غير کارشناسانه مينمايد.
    خداوند متعال در آيه 30 سوره نور نخست به مردان مسلمان و سپس در آيه بعد به زنان مسلمان فرمان ميدهد از چشم چراني اجتناب کنند و در رعايت پوشش بدن از نامحرمان کوشا باشند: قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ يَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکي لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما يَصْنَعُونَ.
    [اي پيامبر] به مردان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه نامحرمان بپوشانند. اين کار براي پاکي و پاکيزگيشان بهتر است و خداوند بدانچه ميکنند، آگاه است».
    «غضّ» در لغت عرب - چنان که مرحوم طبرسي در مجمع البيان(17) و راغب اصفهاني در مفردات(18) گفته‏اند - به معناي «کاستن» است و «غضّ بصر» يعني کاهش دادن نگاه نه بستن چشم. البتّه متعلق اين فعل و اين‏که از چه چيز چشمان خود را فرو بندند، ذکر نشده است؛ امّا با توجّه به سياق آيات، به ويژه آيه بعد، روشن ميگردد مقصود آن است که خيره خيره زنان نامحرم را تماشا نکنند و از چشم چراني(19) بپرهيزند. از سوي ديگر، ممکن است مقصود از «حفظ فرج» در اين آيه پاکدامني و حفظ آن از آلودگي به زنا و فحشا باشد؛ ولي عقيده مفسران اوليه اسلام و نيز مفاد روايات از جمله سخن امام صادق(ع)(20) اين است که مراد از «حفظ فرج» در همه آيات قرآن کريم پاکدامني و حفظ آن از آلودگي به فحشا است؛ جز در اين دو آيه که به معناي حفظ از نظر و وجوب پوشش در مقابل نامحرم است. آنگاه خداوند متعال فلسفه اين آموزه را نظافت و پاکي روح ميداند و بر خلاف اهل جاهليت قديم و جديد - مانند «برتراند راسل» که اين ممنوعيت را يک نوع محروميت و اخلاق بيمنطق و به اصطلاح «تابو» (تحريم‏هاي ترس آور رايج در ميان ملل وحشي) ميداند - ميگويد: اين پوشش به منظور طهارت روح بشر از اين‏که پيوسته درباره مسائل مربوط به اسافل اعضا بينديشد،(21) واجب شده است. سپس در آيه بعد ميفرمايد:
    «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلي جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَنِي أَخَواتِهِنَّ أَوْ نِسائِهِنَّ أَوْ ما مَلَکَتْ أَيْمانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِينَ غَيْرِ أُولِي الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِينَ لَمْ يَظْهَرُوا عَلي عَوْراتِ النِّساءِ وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ وَ تُوبُوا إِلَي اللَّهِ جَمِيعاً أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ؛
    [اي پيامبر] به زنان مؤمن بگو ديدگان خود فرو خوابانند و عفت پيشه ساخته، دامن خود را از نگاه بيگانگان بپوشانند و زيور خويش را جز براي شوهران و ساير محارم آشکار نکنند، مگر آنچه پيدا است؛ و روسريهاي خويش را به گريبان‏ها اندازند تا سر و گردن و سينه و گوش‏ها پوشيده باشد و پاهاشان را به زمين نکوبند تا آنچه از زينت پنهان ميکنند، معلوم شود. اي بندگان مؤمن، همه به سوي خدا توبه کنيد تا رستگار شويد».
    در اين آيه خداوند تعالي، در خصوص پوشش بانوان، آنچه را بر مردان مؤمن لازم است، به دو شکل گسترش ميدهد:
    1. پوشيدگي سر و گردن؛ 2. پوشاندن زينت‏ها.
    «خُمُر» جمع «خِمار» و به معناي روسري و سرپوش(22) است. «جيوب» از واژه «جيب» به معناي قلب و سينه و گريبان است.(23) در تفسير مجمع البيان چنين ميخوانيم: زنان مدينه اطراف روسريهاي خود را به پشت سر ميانداختند و سينه و گردن و گوش‏هاي آنان آشکار ميشد. بر اساس اين آيه، موظف شدند اطراف روسري خود را به گريبان‏ها بيندازند تا اين مواضع نيز مستور باشد.(24) فخر رازي ياد آور ميشود: خداوند متعال با به کارگرفتن واژه‏هاي «ضَرب» و «عَلي» که مبالغه در القا را ميرساند، در پي بيان لزوم پوشش کامل اين نواحي است.(25) ابن عبّاس در تفسير اين جمله ميگويد: «يعني زن مو و سينه و دور گردن و زير گلوي خود را بپوشاند».(26)
    برخي ادّعا ميکنند، حجاب به معناي مقابله با برهنگي را قبول داريم؛ ولي در هيج جاي قرآن از پوشش مو سخن به ميان نيامده است؛ نا درستي اين سخن آشکار مينمايد؛ زيرا، با چشم پوشي از گفتار ابن عبّاس و نيز شأن نزول آيه، اين واقعيت که زنان مسلمان حتّي قبل از نزول اين آيه موهاي خود را ميپوشاندند و آشکار بودن گردن و گوش و زير گلو و گردنشان تنها مشکل به شمار ميآمد، ترديدناپذير است. در آيه از رو سري سخن به ميان آمده است، بايد پرسيد: آيا روسري جز آنچه بر سر ميافکنند و موها را ميپوشانند، معنايي دارد. افزون بر اين، حکم ميزان پوشش در روايات متعدد وارد شده است.(27) اگر قرار باشد مانند برخي از صحابه يا گروهي روشنفکر مآبان جديد فقط به قرآن اکتفا کنيم، در کشف جزئيات ضروريترين احکام مانند رکعات نماز نيز ناکام ميمانيم.
    در خصوص «زينت» پرسشي مهم مطرح است. آيا مفهوم آن واژه «زيور» فارسي (زينت‏هاي جدا از بدن مانند جواهرات) را نيز در بر ميگيرد يا تنها آرايش‏هاي متصل به بدن، مانند سرمه و خضاب، را شامل ميشود.؟(28) در پاسخ بايد گفت: حکم کلي آن است که خودآرايي جايز و خودنمايي در مقابل نامحرم ممنوع است.
    آرايش امري فطري و طبيعي است(29) و حسّ زيبايي دوستي سرچشمه پيدايش انواع هنرها در زندگي بشر شمرده ميشود. اين گرايش طبيعي، افزون بر آن که آثار مثبت رواني در ديگران پديد ميآورد، به تحقق آثار گرانبهاي رواني در شخص آراسته نيز ميانجامد. آراستن خود و پرهيز از آشفتگي و پريشاني در نظام فکري و ذوق سليم انسان ريشه دارد. پرهيز از خودآرايي نه دليل وارستگي از قيد نفس است و نه علامت بياعتنايي به دنيا. وضع ژوليده و آشفته و عدم مراعات تميزي و نظافت ظاهري، خود به خود شخصت افراد را در نگاه ديگران خوار ميسازد و زبان طعن و توهين دشمن را ميگشايد.(30) بر اين اساس، پوشيدن جامه زيبا، بهره‏گيري از مسواک و شانه، روغن زدن به مو و گيسوان، معطر بودن، انگشتر فاخر به دست کردن و سرانجام آراستن خويش هنگام عبادت و معاشرت با مردم از مستحبات مؤکد و برنامه‏هاي روزانه مسلمانان است.(31) حضرت امام حسن مجتبي(ع) بهترين جامه‏هاي خود را در نماز ميپوشيد و در پاسخ کساني که سبب اين کار را ميپرسيدند، ميفرمود: «اِنَّ اللَّهَ جَميلٌ وَ يُحِبُّ الْجَمالَ فَاَتَجمَّلُ لِرَبّي؛ خداوند زيبا است و زيبايي را دوست دارد. پس خود را براي پروردگارم زيبا ميسازم».(32)
    بنابراين، خداوند زينت و خودآرايي را نهي نميکند؛ آنچه در شرع مقدس ممنوع شده است، تبرّج و خودنمايي و تحريک و تهييج به وسيله آشکار ساختن زينت در محافل اجتماعي است؛ چنان که ميفرمايد: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِيَّةِ الْأُولي.»(33)
    و نيز ميفرمايد: «وَ لا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ ما يُخْفِينَ مِنْ زِينَتِهِنَّ.»(34)
    اين آيه زنان عرب را که معمولاً خلخال به پا ميکردند و براي اين‏که بفهمانند خلخال گرانبها دارند، پاي خود را محکم به زمين ميکوفتند، از اين کار نهي ميکند. فقيه بزرگوار علامه مطهري ميگويد: «از اين دستور ميتوان فهميد هر چيزي که موجب جلب توجّه مردان ميگردد، مانند استعمال عطرهاي تند و همچنين آرايش‏هاي جالب نظر در چهره، ممنوع است. به طور کلي زن در معاشرت، نبايد کاري بکند که موجب تحريک و تهيج و جلب توجّه مردان نامحرم گردد.»(35)
    در آيه 31 سوره نور ميفرمايد: «وَ لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها». زينت‏هاي زن دو گونه است: يک نوع زينتي که مانند لباس و سرمه و انگشتر و دست بند آشکار است و پوشانيدن آن واجب نيست؛ و نوع ديگر زينتي که پنهان است مگر آن که عمداً بخواهد آن را آشکار سازد؛ مانند گوشوار و گردن بند. پوشانيدن اين نوع زينت واجب است. البتّه استثناهايي دارد که بعداً بيان خواهد شد.(36) قرآن کريم، با همين معيار، در خصوص پوشش بانوان سالمند و از کار افتاده که اميد زناشويي ندارند، سهل‏گيري کرده، به آن‏ها اجازه داده است روي سرها را برگيرند؛(37) ولي در عين حال آن‏ها نيز اجازه خودنمايي و تهييج ندارند: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِي لا يَرْجُونَ نِکاحاً فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُناحٌ أَنْ يَضَعْنَ ثِيابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِينَةٍ».(38)
    آيات ديگري که با صراحت کامل دستور پوشش اسلامي و فلسفه آن را بيان ميکنند، چنين است:
    «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً.
    اي پيامبر، به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو: پوشش‏هاي (روسري و چادر) خود را برخود فروتر گيرند. اين براي آن که شناخته گردند و اذيت نشوند، [به احتياط] نزديک‏تر است؛ و خدا آمرزنده و مهربان است.(39)
    با اين حال، ممکن است گروهي از ارازل و اوباش به هتک حيثيت زنان مؤمن ادامه دهند. در اين صورت، حاکم اسلامي وظيفه دارد با شدت تمام با اين افراد بيمار دل برخورد کند. بنابراين، مسأله حفظ پوشش و عدم مزاحمت براي بانوان تنها يک توصيه اخلاقي نيست و حکمي اسلامي و حکومتي به شمار ميآيد: «لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجاوِرُونَکَ فِيها إِلاَّ قَلِيلاً * مَلْعُونِينَ أَيْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِيلاً؛ اگر منافقان و بيماردلان و کساني که در شهر نگراني به وجود ميآورند، از کارهاي خود دست برندارند، ما تو را عليه آن‏ها بر خواهيم انگيخت و تو را سخت بر آنان مسلط ميکنيم تا جز مدتي اندک در همسايگي تو زندگي نکنند؛ از رحمت خدا دور گرديدند و هر کجا يافت شوند دستگير و به سختي گشته خواهند شد».(40)

    در اين آيات، سه مطلب مهم قابل توجّه مينمايد:

    1 - «جلباب» چيست و نزديک کردن آن يعني چه؟
    2 - فلسفه پوشش اسلامي
    3 - مجازات افراد مزاحم(41)
    چه نوع پوششي توصيه شده است؟
    در مفهوم جلباب اختلاف نظر وجود دارد. آنچه، با توجّه به کتب لغت(42) و گفتار مفسران شيعه مانند علامه طباطبايي(43) و فيض کاشاني(44) و اهل سنّت مانند قرطبي(45) صحيح‏تر به نظر ميرسد، آن است که «جلباب» ملحفه و پوششي چادر مانند است نه روسري و خمار. از ابن عبّاس و ابن مسعود روايت شده که منظور عبا است. پس جلباب لباس گشاد و پارچه‏اي است که همه بدن را ميپوشاند. ضمناً همان طور که مفسران بزرگ مانند شيخ طوسي و طبرسي فرموده‏اند، در گذشته دو نوع روسري براي زنان معمول بود: روسريهاي کوچک که آن‏ها را «خِمار» يا «مقنعه» ميناميدند و معمولاً در خانه از آن استفاده ميکردند؛ و روسريهاي بزرگ که مخصوص بيرون خانه به شمار ميآمد. زنان با اين روسري بزرگ که جلباب خوانده ميشد و از «مقنعه» بزرگ‏تر و از «رداء» کوچک‏تر است و به چادر امروزين شباهت دارد، مو و تمام بدن خود را ميپوشاندند.(46)
    نزديک ساختن جلباب - «يدنين عليهنّ من جلابيبهنّ» - کنايه از پوشيدن چهره و سر و گردن با آن است.(47) يعني چنان نباشد که چادر يا رو پوش‏هاي بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشريفاتي و رسمي داشته باشدو همه پيکرشان را نپوشاند. زنان حق ندارند چنان چادر بپوشند که نشان دهد اهل پرهيز از معاشرت با مردان بيگانه نيستند؛ از نگاه چشم‏هاي نامحرم نميپرهيزند و از مصاديق «کاسيات عاريات»(48) شمرده ميشوند. قرآن فرمان ميدهد: بانوان با مراقبت جامه‏شان را بر خود گيرند و آن را رها نکنند تا نشان دهد اهل عفاف و حفظ به شمار ميآيند. تعليل پاياني آيه نيز بيانگر همين امر است؛ يعني آن پوششي مطلوب است که خود به خود دورباش ايجاد ميکند و ناپاکدلان را نوميد ميسازد.(49)
    2. چرا پوشش ضرورت دارد؟
    خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامي ميفرمايد: «ذلِکَ أَدْني أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ.» برخي اين آيه را چنين معنا کرده‏اند: «بدين وسيله شناخته ميشوند آزادند نه کنيز؛ پس با آزار و تعقيب جوانان رو به رو نميشوند. بنابراين، در عصر حاضر که مسأله بردگي از ميان گرفته، اين حکم نيز منتفي ميشود؛ ولي بايد گفت:(50) ايجاد مزاحمت و آزار کنيزان نيز روا نيست. حقيقت آن است که وقتي زن پوشيده و با وقار از خانه بيرون رود و جانب عفاف و پاک دامني را رعايت کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حيثيت او را در خود نمييابند. بيمار دلاني که در پي شکار ميگردند، فرد داراي حريم را شکاري مناسب نميبينند. در روايات آمده است: «المرأة ريحانه؛(51) زن همچون ريحانه يا شاخه گلي ظريف است.» بيترديد اگر باغبان او را پاس ندارد، از ديد و دست گلچين مصون نميماند. قرآن کريم، زنان ايده آل را که در بهشت جاي دارند، به مرواريد محجوب و پوشيده در صدف تشبيه ميکند: «کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ.»(52) افزون بر اين، گاه آن‏ها را به جواهرات اصيلي چون ياقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششي ويژه قرار ميدهند تا همچون جواهرات بَدَلي به آساني در دسترس اين و آن قرار نگيرند و ارزش و قدرشان کاستي نپذيرد، تشبيه ميکند.(53) بر اين اساس، مرحوم علامه طباطبايي(54) همين تفسير را بر ميگزيند. استاد شهيد مطهري در اين باره ميفرمايد: «حرکات و سکنات انسان گاهي زبان‏دار است. گاهي وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بيزباني ميگويد: دلت را به من بده، در آرزوي من باش، مرا تعقيب کن؛ گاهي بر عکس، با زبان بيزباني ميگويد: دست تعرّض از اين حريم کوتاه است.»(55)
    البته بايد اعتراف کرد تاکنون بيشتر نوشته‏هاي مربوط به پوشش، نقطه نظر را بر حجاب زن معطوف کرده و کمتر به پوشش مرد توجه نموده‏اند که البته اين يک امر عادي و طبيعي است چرا که زن مظهر جمال و زيبايي و مرد مظهر شيفتگي است. ولي پوشش مردان نيز در ابعاد مختلف فرهنگي، اجتماعي حائز اهميت است. ازاين‏رو اسلام براي ثبات و پايداري جامعه درباره پوشش زن و مرد توجه بسيار نموده خداوند متعال ميفرمايد: «يا بني آدم قد انزلنا عليکم لباسا يواري سوءاتکم و ريشا؛ اي فرزندان آدم! لباسي براي شما فرستاديم که اندام (عورت) شما را ميپوشاند و مايه‏ي زينت شماست، (اعراف / 26).
    خداوند متعال در حق مردان ميفرمايد: (قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم) «به مؤمنان بگو چشم‏هاي خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گيرند و عفاف (عورت) خود را حفظ کنند»{M ، (نور / 30) . و در حق زنان نيز ميفرمايد: (و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ و يحفظن فروجهنّ) «و به زنان با ايمان بگو چشم‏هاي خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان (عورت) خويش را حفظ کنند»{M، (نور / 31).

    در اين راستا ذکر چند نکته ضروري مينمايد:

    1. فقها فرموده‏اند زن نبايد به بدن مرد نامحرم (به جز سر و صورت و گردن) نگاه کند و اين حکم دليل قطعي دارد که در جاي خود بيان شده است.
    2. ممکن است نگاه زن به بدن مرد نامحرم حرام باشد ولي پوشش آن از سوي مرد واجب نباشد همان گونه که نگاه مرد به صورت و دست‏هاي زن از روي شهوت حرام است ولي پوشش آن از سوي زن واجب نيست.
    3. مردان ميتوانند با لباس آستين کوتاه در مجامع عمومي نمايان گردند.
    اکنون اين پرسش پيش ميآيد که اگر مردي با اين وضعيت بيرون آيد و بداند زنان از روي تعمّد و لذت به بدنش نگاه ميکنند، آيا از نظر شرعي مرتکب گناه شده؟
    دو نظر در اينجا مطرح است. برخي فتوا به حرمت داده و عده‏اي از جواز سخن گفته‏اند. اصليترين مستند و مبناي اين حکم قاعده فقهي «اعانه بر اثم» است که در فقه کاربرد فراواني دارد. معناي قاعده اين است که هر کس زمينه تحقق و پياده شدن گناه را براي ديگري فراهم سازد. خود نيز مانند انجام دهنده‏ي آن گناهکار است.
    در مقابل برخي مراجع اظهار ميدارند که آنچه حرام است «تعاون بر اثم» بوده نه «اعانه بر اثم» اين دو با يکديگر متفاوت است.
    «تعاون بر اثم» يعني همکاري و شرکت چند نفر در انجام گناه به گونه‏اي که همگي به طور مستقيم آن را انجام دهند.
    به همين جهت برخي مراجع گفته‏اند اگر مردان با لباس آستين کوتاه بيرون آيند به قصد اين که زنان به او نگاه کنند، شريک گناه گرديده و قاعده فقهي در حقش پياده ميشود. اما اگر به اين انگيزه نباشد، اشکالي ندارد. و از آنجا که تشخيص انگيزه افراد مشکل است به جواناني که در خيابان و پارک‏ها به بازي فوتبال مشغول بوده و يا در جاده‏ها به دوچرخه سواري مشغول هستند. وجوب امر به معروف محرز نميشود.
    بر اساس آن چه گفته شد فتواي مراجع درباره پوشش لباس آستين کوتاه مردان متفاوت است و هر کس بايد به نظر مرجع تقليد خود عمل کند. ولي مسئولان دانشگاه‏ها و مديران مدارس و... حق دارند مقرراتي را طبق مصالحي که در نظر دارند براي محدوده‏ي خود وضع نمايند. و شرايطي براي نوع لباس دانشجويان مقرر نمايند. و اين کار به آن معني نيست که حلالي را حرام کرده و بر خلاف نظر شرع عمل نموده‏اند بلکه اين حق براي مديريت هر مجموعه محفوظ است. البته بايد از افراط و تفريط و اعمال سليقه‏هاي شخصي اجتناب شود. و مصالح کل مجموعه در نظر گرفته شود، و تنها به منظور ايجاد فضاي سالم و آرامش رواني مجموعه حدود و مقررات تعيين گردد.

    در پايان توجه شما را به استفتائات برخي مراجع جلب ميکنيم:
    امام خميني ـ آيت‏الله فاضل ـ آيت‏الله نوري همداني:

    پوشش بدن بر مرد واجب نيست هر چند بداند زنان از روي تعمّد و لذت به او نگاه ميکنند، (العروة الوثقي، حاشيه، احکام النکاح، مسئله 51).

    آيت‏الله خويي، آيت‏الله گلپايگاني، آيت‏الله اراکي و آيت‏الله وحيد خراساني:

    پوشش بدن بر مرد واجب نيست ولي اگر بداند زنان از روي تعمّد و لذت به او نگاه ميکنند پوشش آن به جز صورت، دستها، گردن و پا واجب است، (العروة الوثقي، حاشيه، احکام النکاح، مسئله 51 و هداية العباد، ج 2، مسأله 1068 و استفتاء از محضر آيت‏الله وحيد خراساني).
    آيت‏الله بهجت: احتياط واجب است که مرد بدن خود را (به جز مواردي که به طور غالب باز است مانند سر و صورت) در برابر نامحرم بپوشاند هر چند کمک بر حرام نباشد (يعني هر چند نداند به او نگاه ميکنند)، (توضيح المسائل، مسأله 1933 و 1937).
    مقام معظم رهبري، آيت‏الله مکارم: استفاده از لباس آستين کوتاه براي مردان اشکالي ندارد مگر در مواردي که بدانيم مفاسد خاصي بر ان مترتب ميشود، (استفتاءات، ج 1، س 834، آيت‏الله مکارم و دفتر استفتاءات مقام معظم رهبري).
    آيت‏الله تبريزي: سزاوار نيست براي مؤمن که با لباس آستين کوتاه در مجامع عمومي ظاهر شود، (دفتر استفتاءات آيت‏الله تبريزي).
    آيت‏الله صافي: احتياط واجب است که مرد لباس آستين دار بر تن کند در جايي که معرض نگاه زنان نامحرم است، (جامع‏الاحکام، ج 2، ص 1722).
    البته بايد دانست اختلاف نظر مراجع پيرامون پوشش مرد در جاي است که هيچ‏گونه مفسده‏اي به همراه نداشته باشد و گرنه همه اتفاق دارند چنانچه جوانان با لباس آستين کوتاه در مجامع عمومي ظاهر شوند و مفسده‏اي در فضاي جامعه ايجاد نمايند، پوشيدن اين نوع لباس‏ها حرام ميباشد.

    پی نوشتها :

    1. انسانيت از ديدگاه اسلامي، مصطفوي، ص 129.
    2. نحل (16): 80.
    3. سوره نور (24): 31 و 30 و 59؛ احزاب (33): 59 و 60.
    4. سوره اعراف (7): 26.
    5. ر. ک: المفردات في غرائب القرآن، راغب اصفهاني و قاموس قرآن، سيد علي اکبر قرشي.
    6. در اصطلاح تاريخ و حديث اسلامي، هر جا نام «آيه حجاب آمده است مقصود اين است نه آيات سوره نور که در خصوص پوشش اسلامي است.
    7. احزاب (33): 53.
    8. مسأله حجاب، مرتضي مطهري، ص 74.
    9. واژه حجاب هفت بار در قرآن کريم به کار رفته است؛ ولي هرگز به معناي حجابِ اسلامي مصطلح نيست.
    10. مسأله حجاب، ص 73.
    11. تاريخ تمدن؛ ويل دورانت، مترجمان احمد آرام (و ديگران)، ج 1، ص 433 و 434.
    12. مسأله حجاب، ص 22.
    13. ر. ک: تفاسير مجمع البيان (طبرسي) و کشّاف (ز مخشري) ذيل آيات 33 احزاب و 60 نور.
    14. سوره احزاب (33): 33.
    15. مسأله حجاب، ص 73. نيز ر. ک: تفسير نمونه، ج 17، ص 401 - 403.
    16. اصل قانون حجاب اسلامي، صرفاً از ضروريات فقه نيست؛ بلکه از ضروريات دين مبين است؛ چه اين‏که نصّ صريح قرآن بر آن گواهي ميدهد و تنها ظهور آيات قرآن دليل بر آن نيست تا جاي اختلاف برداشت و محل ترديد باشد.
    17. مجمع البيان في تفسير القرآن، طبرسي، ج 7 - 8، ص 216.
    18. المفردات في غريب القرآن؛ راغب اصفهاني، ص 361.
    19. مسأله حجاب، ص 125 - 128.
    20. تفسير مجمع البيان، ص 216 و 217.
    21. مسأله حجاب، ص 129.
    22. المفردات في غرائب القرآن، ص 159؛ مجمع البيان، ص 217.
    23. مجمع البيان، ص 217.
    24. همان.
    25. التفسير الکبير، ج 23، ص 179.
    26. مجمع البيان، ص 217. (قال ابن عبّاس: تفطّي شعرها و صدرها و ترائبها و سوالفها).
    27. ر. ک: تفسير الصافي، فيض کاشاني، ج 3، ص 430 و 431.
    28. مسأله حجاب، ص 131.
    29. علامه طباطبائي(ره) در تفسير آيه 32 سوره اعراف ميفرمايد: خداي متعال در اين آيه زينت‏هايي را معرفي ميکند که براي بندگان ايجاد و آنان را فطرتاً به وجود آن زينت‏ها و استعمال و استفاده از آن‏ها ملهم کرده است؛ و روشن است که فطرت جز به چيزهايي که وجود و بقاي انسان نيازمند آن است، الهام نميکند. (ر. ک: الميزان، ج 8، ص 79)
    30. آيين بهزيستي در اسلام، احمد صبور اردوبادي، ج 1 (جنس پوشاک)، ص 57.
    31. حلية المتقين، محمدباقر مجلسي، ص 3 - 5 و 10 - 12 و 91 - 107.
    32. مجمع البيان، ج 4 - 3، ص 673.
    33. سوره احزاب(33): 33.
    34. سوره نور(24): 31.
    35. مسأله حجاب، ص 146 - 147.
    36. ر. ک: تفسير الصافي، ج 3، ص 430 و 431.
    37. وسايل الشيعه، حر عاملي، ج 14، ص 140.
    38. سوره نور (24): 60.
    39. سوره احزاب(33): 59.
    40. سوره احزاب (33): 60 و 61.
    41. مجازات اين گونه افراد از نظر اسلام بسيار شديد است و بعد از ارشاد و امر به معروف و نهي از منکر، چنانچه اين بيماردلان از عمل زشت خويش دست برندارند، بايد از جامعه اسلامي تبعيد شوند؛(مسأله حجاب، ص 164) و در صورت استمرار، در رديف محاربان با حکومت اسلامي جاي ميگيرند و به حکم قرآن اعدام ميگردند. (الميزان في تفسير القرآن، ج 8، ص 361 و 362)
    42. ر. ک: مسأله حجاب، ص 158 و 159؛ قاموس قرآن، قرشي، ج 2، ص 41 و 42. (اين کتاب‏ها کلمات اهل لغت را ذکر کرده‏اند؛ مانند تعبير به «الجلباب: القميص أوالثواب الواسع» يا «الجلباب ثوب اوسع من الخمار دون الردّاء تُغطّي به المرأة رأسها و صدرها)
    43. الميزان في تفسير القرآن، ج 16، ص 361. (هو ثوب تشتمل به المرأة فيغطّي جميع بدنها)
    44. تفسير الصافي، فيض کاشاني، ج 4، ص 203.
    45. الجامع لأحکام القرآن، قرطبي، ج 14؛ ص 156.
    46. درباره جلباب گفته‏اند: آن روسري خاصي که بانوان هنگامي که براي کاري به خارج از منزل ميروند، سر و روي خود را با آن ميپوشند؛ «الجلباب خمارالمرأة الذي يفطّي رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجة» (التبيان في تفسير القرآن، طوسي ج 8، ص 361؛ مجمع البيان، ج 8 - 7، ص 578)
    47. مجمع البيان، ص 580؛ الميزان، ج 16، ص 361.
    48. زناني که ظاهراً پوشيده هستند ولي در واقع برهنه‏اند، روي عن رسول اللّه(ص): صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سياط کأذناب البقر يضربون بها الناس و نساء کاسيات عاريات، مميلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمة البُخت المائلة....» (ميزان الحکمة، ري شهري، ج 2، ص 259)
    49. مسأله حجاب، ص 160 و 161.
    50. آسيب‏شناسي حجاب، ص 19
    51. وسائل الشيعة، ج 14، ص 120.
    52. سوره واقعه(56): 23.
    53. گستره عفاف به گستردگي زندگي، حميده عامري، کتاب زنان، شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، ش 12، ص 117.
    54. الميزان، ج 8، ص 361.
    55. مسأله حجاب، ص 163.

    © کپی رایت توسط .::عروج::. پايگاه تخصصي حجاب