یمن کشوری است در همسایگی عربستان که از زمانهای قدیم موقعیت خاص داشتهاست. یمن از قدیم ناحیهای آباد و خرم و با نعمت بسیار و دارای جنگلها در نقاط کوهستانی و در نقاط دیگر نخلستانها و باغها میوه گوناگون میباشد. داستان سد تاریخیاش که بنام سد مأرب مشهور است در کتب تاریخ ذکر شدهاست. در آن دوران کشور یمن «عربستان خوشبخت» نامیده میشدهاست.
در یمن به دلیل بارانهای منظم زمینهای زیر کشت و کشاورزی پر رونق بوده است؛ بنابراین جمعیت انبوه در آنجا سکونت یافتند و در نتیجه روستاها و شهرها را پدید آوردند. گردآمدن مردم بسیار در آن خطّه حاصلخیز صدها سال پیش از میلاد مسیح، دولتهایی را بوجود آورد و تمدنی را در آنجا پی افکند.[۵]
نخستین دولت معینیان است که پایتخت آن قرنو بود و بین سالهای ۱۲۰۰ تا ۶۰۰ پیش از میلاد بر سرزمین یمن حکومت میکردند. سلطه بازرگانی آنان چنان وسعت داشت که از خلیج فارس تا کنار مدیترانه را فرا میگرفته است. دولت قتبان نیز در هزاره اول پیش از میلاد تأسیس شد و تا قرن دوم میلادی ادامه یافت و سرانجام توسط سبائیان برچیده شد. باستان شناسان از روی سنگ نوشتهها معلوم کردهاند که پادشاهان قتبان همچون سبا لقب مکرب داشتند یعنی نوعی قدرت روحانی و سیاسی را دارا بودند. دولتی هم که در حضرموت تأسیس شد پایتخت آن شبوه بوده و به واسطه برخورداری از تجارت کندر ثروت فراوانی داشته است.[۶]
در میان این دولتها سبا دارای اهمیت خاص میباشد. قدرت سیاسی و نظامی و بازرگانی آنان توانست به تدریج حکومتهای پراکنده جنوب را زیر پوشش حکومت مستقل و گسترده خود درآورد و دامنه سلطه خویش را تا به آفریقا بکشاند. سبائیان ۹ قرن بر این منطقه حکومت کردند و منطقه نفوذ خود را گسترش دادند و راه بازرگانی اقیانوس هند به دریای سرخ و از آنجا به خلیج عقبه و پیرامون آن را در اختیار گرفتند. دوره حکومت سبائیان تا یکصد و پانزده پیش از میلاد تداوم یافت. سرانجام قوم سبا توسط حمیریان منقرض گردید.[۶]
دولت حمیریان که برخی راجع به آن به طور مستقل صحبت کردند را میتوان به دو دوره تقسیم نمود: نخست اینکه پادشاهان دوره اول در آغاز پادشاهان سبا و ذوریدان نام داشتند که عنوانی شامل حکومت قتبیان و حمیر است ولی تدریجاً حکومت به حمیریان منتقل گردید و از این زمان به بعد دوره دوم و حکومت آنان آغاز شده است. دولت دوم تبابعه نام داشت که پایتخت ایشان شهر ظفار از سرزمین یمن بود و چون نام عمومی هر یک از فرمانروایان این سلسله تبع بوده است حکومت ایشان را تبابعه میگویند. این دولت از سال پانصد و پانزده پیش از میلاد تا پانصد و سی و یک میلادی طول کشید و سرانجام توسط حبشیان انقراض یافت.[۶]
در زمان خسرو انوشیروان کار یمن یکسره شد و در رقابت میان ایران و روم، ایران پیروزی یافت.[۷] با چیرگی ایران بر جنوب عربستان در سال ۵۹۸-۵۹۷ میلادی یمن نیز بهوسیله شاهنشاهان ساسانی به تصرف ایران در آمد و تا ظهور اسلام تابع حکومت ایران بود. شَهرَب (ساتراپ) ساسانیان در کل منطقه جنوب عربستان، باذان بود.
در دورانهای پیش، نخستین تماسی که یمنیها با خارج یافتند، در شمال عربستان بود و آن هنگامی بود که آشوریان راه بازرگانی یمن را به خطر انداخته بودند. همچنین فتوحات عظیم هخامنشی نیز ایشان را دچار خطر کرد. اما این حوادث صدمهای به یمن وارد نکرد و اصولاً روابط یمن و اکثر اعراب جنوب با ایران بیشتر دوستانه بوده و انتشار دین مسیح در آن نواحی این دوستی را استوار کرد.
تا ظهور دین اسلام پس از مدتی اسلام در این سرزمین نفوذ یافت که عبدالله بن اسحاق بن ابراهیم یکی از حاکمان یمن در این دوران است.
همچنین در سال ۱۷۵۰ میلادی جزو قلمرو دولت عثمانی در آمد و با سقوط امپراتوری عثمانی، در سال ۱۹۳۴ میلادی با انعقاد قراردادی با انگلستان به استقلال رسید.
سابقاً حکومت یمن در دست امیری بود که او را امام یمن میخواندند و او شخصاً کشور را اداره میکرد ولی از سال ۱۹۶۲ میلادی برابر ۱۳۴۱ شمسی به جمهوری تبدیل شد.