شد اربعين عاشقان
خون شد زمين واسمان
دلها زيارت نامه شد
يك اربعين غمنامه شد
دركربلا هنگامه شد
شد اربعين عاشقان
پير ولايت جابر است
برقبر مولا زائر است
بزم عزائي دائر است
ازگريه هاي بي امان
شد اربعين عاشقان
زوار ديگر زينب است
يك قافله تاب وتب است
درگريه صدها مطلب است
باتربت لب تشنگان
شد اربعين عاشقان
رباب واشك واه او
وان طفل بي گناه او
اتش زده نگاه او
اي غنچه خونين دهان
شد اربعين عاشقان
جابر تو هم ناله بزن
بر ان گل صد پاره تن
سرش جدا شد ز بدن
زينب تو هم نوحه بخوان
شد اربعين عاشقان
قبله حاجات مني
روح مناجات مني
اقابه جان مادرت
ان مادر غم پرورت
مارا مراني از درت