خدا نگهدار و اگر برای همیشه باشد
خیلی خوب برای همیشه خدا نگهدار
هر اندازه که تو سنگدل باشی
قلب من بر تو نخواهد شورید
در این سینه چه نخواهی خواند؟
در این سینه ای که اغلب چون خوابی سنگین بر تو چیره می شود
سرت را به آن تکیه می دادی
خواب سنگینی که از این پس دیگر نخواهی داشت
لغزشهایم بی گمان فراوان است
ولی برای آنکه مرا اینچنین سخت بیازارند
آیا نمی توانستند بازویی جز آن بازو
که مرا به گرمی در آغوش می فشردند برگزینند؟
با این همه فریب مخور
ممکن است که عشق اندک اندک به نیستی گراید
ولی گمان مدار که دو دل را بتوان به یکباره از هم برید
خدا نگهدار ای اینگونه از تو جدا شده
گرامی ترین رشته های زندگیم
گسسته
سوخته
تنها
پژمرده
و دیگر بیش از این نمیتوانم بمیرم.