
-دوست هر کس عقل او و دشمن وی نادانی اوست
عقل است ترا یار و ترا یاور و دوست
پیوند همیشهی تو با عقل نکوست
پرسید اگر کسی که نادانی چیست؟
از قول رضا بگویمش دشمن، اوست
اومدم تا ببینم لحظه عاشق شدنو
به دلم افتاده بود صدا زدین آقا منو
دل تنهامو آوردم با یه دنیا دلخوشی
كمتر از آهو كه نیستم میشه ضامنم بشی
اومدم همسایه های پاپرت رو دون بدم
دلمو رو دست بگیرم تا بهت نشون بدم
روبروی گنبدت سجده كنم سلام بدم
خسته نیستم اگه من از راه دوری اومدم
بگم آفتابیو و عاشقم درست مثل جنوب
با همون لهجه دریایی كه میدونی تو خوب
مِ از سید مظفر به تو دخیل اَ بندُم
نظرُم هَ بیارُم یِتا كیسه گندم
شاید كه كفترانِت لایقُم بِدونِن
حاجتی كه اوم هَ به گوشت برسانِن
تو چشمه محبت مِ تشنه نگاتُم
تو كعبه امیدی به هر دم نه صداتم
اسم نازنینت تا روی زبونِن
اون گدن مدائك لحظه اذانِن
روبروت بی اختیار دوباره زانو بزنم
میون گریه بگم غریبو در به در منم
تو رو شاهد بگیرم كه با خدا حرف بزنی
میدونم كه دست رد باز به سینم نمیزنی
میدونم شفاعت بی منتت زبون زده
به همین امید دلم به مشهد تو اومده
تو كه اسمت با غم نقاره ها روی لباست
همه صحن طلات ردپای فرشته هاست
دست خالی هیچكسی از در خونت نمیره
یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره
یا رضا رضا میگم تا قلبم آروم بگیره
( غلامرضا صنعتگر)
دوباره زیر سقف آسمون ایستادن...
دوباره اضطراب اذن دخول...
دوباره سلام مستان...
دوباره پرواز چشم بر گنبد طلا...
دوباره بوی بهشت...
دوباره خلوت عشق...
دوباره عشق...
دوباره عشق...
یا نور الله فی ظلمات الارض...
ای نور خدا در تاریکی دل من...
رحمان نوازنی
آروم آروم تو خیابون قدم میزنی اما عجله تو چشمات موج میزنه
انتهای خیابونو نگاه میکنی یک گنبد میبینی با دو تا گلدسته
چراغای حرم از دور به شب جلوهای دو چندان بخشیده.
چراغای رنگارنگ در اطراف گنبد فراوونه.
دوست داری ساعتها نگاشون کنی اما با دیدن این صحنه پاهات قدرت میگیره و با همه توان به سمتش روونه میشی
با خودت فکر میکنی که هنگام وصل شدن چی بگی
چشمتو از گنبد بر نمیداری هر چه جلوتر میروی و نزدیکتر میشی اضطرابت بیشتر میشه
حالا دیگه روبهروی حرم ایستادی.
حرف دل با علی ابن موسی الرضا ...
چند لحظه بیشتر تا اذان صبح باقی نیست. صحن خلوته خلوت خلوت .
یه زائر تنها نجوا می كنه ، یكی دیگه هم یه گوشه نماز می خونه ، نسیم خنك همه فضای صحن را به هم وصل می كنه .
عطر نماز با ذكر و نجوا كه با هم مخلوط می شه ، یه صدایی صدای گریه ای ، نه ، ناله ای بلند می شه. همون جا نشسته ، سرش پایینه ، خودشه .
دل ، یه دل خسته ، یه دل شكسته ، غریب و تنها شروع می كنه به حرف زدن . صدای ناله اون توی صحن خلوت می پیچه .
حرم مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه معصومین علیهم الصلوة و السلام از مصادیق بارز بیوت الهی می باشند که رفعت مقام یافته اند و ما در زیارت نامه و اجازه ورود به حرم مطهر امامان به آن اشاره داریم. تاریخچه ابنیه و ساختمان های باشکوه حرم مطهر و آستان قدس رضوی بسیار طولانی و در خور شرحی جداگانه است که در کتابی دیگر از همین مؤلف با نام: تاریخ زندگانی الامام ابوالحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام و یا کتاب: تاریخ زندگانی امام رضا و آستان قدس رضوی علیه السلام آمده است اکنون شرح کوتاهی از ضریح مطهر رضوی را بر مضجع شریف حضرت رضا علیه السلام می آوریم.
«من حسرت یک چنین توفیقی را دارم که خدای تبارک و تعالی موفق کند ما را که به پابوسی آن بارگاه معظّم بیابیم.»
امام خمینی، اندیشه های خود از قرآن و سیره ائمه فراگرفته است. سیره و سخن امام رضا برای امام خمینی از جمله منابع غنی دینی است که در رشد و نمو تفکر امام نقش بارزی داشته است. وجود بارگاه امام رضا در ایران شاید این توجه را دوچندان کرده است. آنچه در پی می آید گزیده سخنان رهبر کبیر انقلاب اسلامی درباره ثامن الائمه است. امام اگرچه به سبب مصائب 15 سال فراق از وطن و مشکلات 10سال رهبری نظام تازه تاسیس، نتوانسته بود به زیارت امام رضا رهسپار شود اما عتبه بوسی بارگاه رضوی را از آرزوهای بزرگ خود می شمارد.