امروزه با توجه به رشد و توسعه جوامع انساني، گفتار و انديشه و عمل انسانها نيز متحول شده است
؛ به طوري که هر شخص در زندگي خود، معيارها و ملاکهاي مختلفي را به کار ميگيرد. از جمله اين معيارها، معيار برتري افراد نسبت به يکديگر است که با شاخصهايي چون پول و ثروت، زيبايي و آراستگي، شهرت، قدرت و... سنجيده ميشوند. اين معيارها بر اساس فرهنگ امروزي شکل گرفته است. حال در اين پژوهش کوتاه ميخواهيم معيارها و ملاکهاي برتري در جوامع امروزي را با عصر امام رضا(ع) مقايسه کنيم.
در انديشه اسلامي، ارزش براي عمل انسان است و آدميان ساخته دست خويش هستند؛ لذا انسان با عمل و کاري که انجام ميدهد سنجيده ميشود، برتري مييابد و به سعادت ميرسد. هيچگاه عوامل بيروني چون خانواده و نياکان و روابط اجتماعي در ساختن و شدن انسانها نقشي ندارند. بنابراين هيچکس به اين خاطر که از خانوادهاي ويژه است (حتي از خاندان پيامبران و امامان) يا در گروه خاصي قرار ميگيرد يا به طبقه برتر اجتماعي پيوند دارد يا... نميتواند دل خوش کند و دست از کار و کوشش بردارد. اين شيوه تفکر اسلامي نيست که فردي تنها با تکيه بر همين عوامل، سرانجامي نيک را براي خود انتظار داشته باشد و در اين دنيا هم خود را برتر از ديگران بداند. لذا اسلام به ما ميآموزد که تنها سکوي پرش انسان، عمل و کوشش خود اوست.
پيشوايان راستين ما همواره در تعاليم خويش مردم را با اين اصل آشنا کردهاند و حتي به افراد خانواده خود نيز آموزش دادهاند که به شرافتها و ارزشهاي خانوادگي تکيه نکنند، از پارسايي و نيکوکاري دست برندارند و براي خود اسطورهاي خيالي نسازند. امام عليبن موسيالرضا(ع) نيز چنين بود و انسانها را با تقوا و عمل الهي و انساني ميسنجيد. او ميان سياه و سفيد، فقير و غني و گروهها و طايفههاي مختلف از هر اصل و نسبي، فرق نميگذاشت و برتري را تنها در تقوا، خداباوري راستين و عمل شايسته ميدانست.(1)
روزي مردي به امامرضا(ع) گفت: به خدا سوگند در روي زمين از نظر نياکان و نسب، کسي از تو شريفتر نيست. امام(ع) به آن مرد فرمود: «تقوا، اين شرف را به آنان داد و اطاعت خداوند، ايشان را بدان بهرهمند گردانيد.» ديگري عرض کرد: به خدا سوگند، تو بهترين مردم هستي. امام(ع) فرمود: «اي مرد! سوگند مخور؛ بهتر از من کسي است که از من تقوايش نسبت به خداوند متعال بيشتر است و اطاعتش افزونتر. به خدا سوگند، اين آيه منسوخ نشده است که خداوند فرمود: «...وَ جَعَلناکُم شُعُوباً وَ قَبايلَ لِتَعارَفُوا اِنَّ اَکرَمَکُم عِندَ اللّهِ اتقاکُم...»؛ ما شما را قبائل مختلف قرار داديم تا شناخته شويد به آن نامها، لکن گراميترين شما نزد خداوند، متقيترين و پرهيزگارترين شماست».(2) يکي از برادران امامرضا(ع)، «زيد» نام داشت. او بر اثر مقامپرستي، امامت آن حضرت را نپذيرفت و مردم را به سوي خود دعوت کرد. در آن هنگام که زيدبنموسي، برادر امام(ع) را دستگير کرده بودند و در مرو به خدمت امامرضا(ع) آوردند، او گمان برد که چون از خاندان فاطمه(س) است، هرعملي که انجام دهد و به هرکاري دست بزند، فرقي ندارد و او به پاداش الهي دست خواهد يافت. اما امام با او برخورد کرد و يادآور شد که پاداش و جزاي الهي و برترييافتن به کارهاي شايسته و نيک انسانها بستگي دارد نه خويشاوندي آنان با نياکاني چون خاندان پيامبر(ص).
ياسر خادم ميگويد: هنگامي که زيدبنموسي را نزد امام آوردند، امام هشتم(ع) به او فرمود: «زيد! گويا فرومايگان کوفه تو را فريب دادهاند که چون خداوند، رحم فاطمه(س) را پاک و پاکيزه قرار داد، آتش دوزخ را بر فرزندانش حرام کرده است. اينکه شنيدي خاص حسن(ع) و حسين(ع) است... . خيال ميکني تو که معصيت خدا را ميکني وارد بهشت ميشوي... به خدا سوگند، هيچکس جز با فرمانبرداري از خدا، به ثوابهاي الهي دست نمييابد و تو گمان ميکني که با نافرماني او بدان ميرسي. هرکس نافرماني خدا کند از ما نيست و تو اگر خداوند را اطاعت کني از ما اهلبيت خواهي بود.»(3) زيد گفت: من برادر و فرزند پدر تو هستم. امامرضا(ع) فرمود: «مادامي که اوامر خداوند عزوجل را فرمانبردار باشي، برادرم هستي؛ چنان که نوح(ع) عرض کرد: «رَبِّ اِنَّ ابني مِن اَهلي وَ اِنَّ وَعدَکَ الحَقُّ وَ اَنتَ اَحکَمُ الحاکِمين...»؛ اي پروردگار من! پسرم از خاندان من است و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است و تو نيرومندترين حکمکنندگاني. اما خداوند بزرگ به او فرمود: «يا نُوحُ اِنَّهُ لَيسَ مِن اَهلِکَ اِنَّهُ عَمَلٌُ غَيرُ صالِحٍ...»؛ اي نوح! او از اهل تو نيست! او عمل غيرصالحي (فرد ناشايستهاي) است... . بنابراين نافرماني از خداوند او را از خاندان نوح بيرون راند...»
عليبن احمدبن عمران دقاق گفت: نزد حضرترضا(ع) بودم و زيدبنموسي، برادرش در آنجا بود. امام(ع) به او فرمود: «اي زيد! از خدا پروا کن و بدان که ما اين موقعيت را نزد خدا و خلق بهدست نياورديم مگر از راه تقوا و پرهيزگاري. هرکس تقوا نداشته باشد و فرمان خدا را رعايت نکند هرگز از ما نخواهد بود و ما نيز از او نيستيم».(4)
امامرضا(ع) فرمود: «فَعَلَيکُم بِتَقوَي اللّهِ وَ لاتَغُرَّنَّکُمُ الدُّنيا و لاتَغتَرُّوا بِمَن اُمهِلَ لَه»؛ تقواي الهي پيشه کنيد و از خدا بترسيد و مراقب باشيد زندگي فاني دنيا شما را فريب ندهد و وضع حال کساني که مهلت يافتهاند (و فرصت را غنيمت دانستهاند تا در اين چندروز عمر، افسارگسيخته زندگي کنند) شما را مغرور و فريفته خود نکند.(5)
همچنين امامرضا(ع) ميفرمايد: «مَن اَرادَ اَن يَکوُنَ اَعَزَّ النّاسِ فَليَتَّقِ اللّهَ في سِرِّهِ وَ عَلانِيَتِه»؛ کسي که ميخواهد عزيزترين مردم باشد بايد در نهان و آشکار، تقواي خدا را پيشه سازد. (6) سخني ديگر از حضرترضا(ع) نقل شده که ميفرمايد: «لا حَسَبَ اِلّا بِالتَّواضُع و لا کَرَمَ اِلّا بِالتَّقوي»؛ هيچ شرافت و بزرگي حاصل نميشود مگر به تواضع و فروتني و هيچ شخصيت و کرامتي به دست نميآيد مگر به تقوا و پرهيزگاري. (7) رجاءبن ابيضحاک که ملازم و مراقب امام در سفر مدينه تا مرو بود، ميگويد: پرهيزکارتر و خداترستر از عليبنموسي(ع) نديدم، همواره به ذکر و ياد خدا مشغول بود. در مسير راه، هرجا منزل ميگزيد دهروز قصد اقامت ميکرد و روزها روزه ميگرفت و... .(8) ابراهيمبنعباس روايت کرده که از حضرترضا(ع) شنيدم: «من پيش از اين با خدايم پيمان بستهام که سوگند به عتق نخورم جز آنکه بندهاي آزاد کنم، اکنون همه غلامانم را آزاد کردم، اگر اينطور فکر کند که من از اين غلام -اشاره به يکي از غلامانش کرد- براي خويشيام بر رسول خدا برتر و بالاترم، مگر آنکه عمل صالحي داشته باشم که به جهت آن عمل فضيلتي بر او يافته باشم.(9)
با توجه به احاديث و روايات فوق ميتوان گفت که يکي از جلوههاي اخلاقي در سيره امامهشتم(ع) اين است که حضرت(ع) تنها ملاک تفاوت انسانها را تقوا و پرهيزکاري بعضي و بيتقوايي بعضي ديگر ميدانست.
در سيره امام رضا(ع) اينکه کسي خود را شيعه بداند ملاک نيست، بلکه تنها چيزي که ملاک برتري بوده و موجب خوشنودي امام(ع) ميگردد نيکوکاري و عمل به احکام خدا و دستورات پيامبر(ص) و فرمايشات ائمه اطهار(ع) است.(10) کرامت و بزرگي هرشخصي فقط به پدر و مادر، آبا و اجداد و اصل و نسب نيست، بلکه ملاک برتري و بزرگي، ورع و تقوا، عمل نيک، اطاعت و فرمانبرداري از پروردگار است. امامرضا(ع) تقوا را بهترين وسيله براي نجات خويش از عذاب پروردگار ميدانست. هم خود اهل تقوا بود و هم تلاش ميکرد تا ديگران را به تقوا دعوت کند. امام(ع) تقوا را سبب شرافت و آبرومندي ميدانست.(11) اين چنين است که امامرضا(ع) برتري خويش و امامان شيعه را به خاطر فرمانبرداري بيشتر آنان از خداوند ميداند و عمل خالصانه و تقواي الهي را ملاک والايي و برتري برميشمرد و ميفرمايد که پاداش و جزاي الهي و برترييافتن، به کارهاي شايسته و نيک انسانها بستگي دارد نه به چيزي ديگر.













