قرآن کريم، آخرين کتاب آسماني و کامل ترين متن فرود آمده از عالم قدس، براي هدايت افراد بشر از جانب خداي تعالي بر رسولگرامي اش است که در بردارنده روح کليه کتابهاي آسماني بوده، و به هيچ وجه خلل يا نقص و زيادتي هم در آن صورت نگرفته و نخواهد گرفت. عصر نزول اين کتاب نوراني، همزمان با کمال بلوغ بشر در ادبيات و شعر بود، به طوري که اين زمان را مي توان هنگامه طغيان معاني زيبا و ظريف درآوردگاه سخن دانست. اما همين که قرآن کريم نازل شد، با اشاره هاي مبارزه طلبانه خويش « و اگر شما را در قرآني که ما بر محمد بنده خود فرستاديم، شک و ترديدي داريد، اگر مي توانيد يک سوره مثل آن را بياوريد.» تمام غوغاي پيچيده در ذهن و قلب سخنوران عرب به خاموشي گراييد. افزون بر آن، بر دکان بلاغت و فصاحت ماندگار از عصر جاهلي هم قفل طاعت زد پيامبر(ص) همواره توصيه اين کتاب آسماني را نموده، تا جايي که در سخني فرمودند: «من دو چيز گرانبها را در ميان شما مي گذارم: يکي قرآن، و ديگري اهل بيتم.» علاوه بر آن نيز، وجود مبارک و مطهر حضرات معصومين(ع) بخصوص حضرت رضا(ع) هم سفارش به تدبر و خواندن، و حضور آن را در زندگي مسلمانان نموده اند.
معصومين(ع) علاوه بر آنکه خود بسيار به قرآن اهتمام فراواني داشتند، فرزندان خود را با قرائت، حفظ و آموزش قرآن و عمل به آن تشويق و توصيه نموده، و آموزش قرآن را از حقوق مسلم فرزندان برگردن والدين مي دانستند. حضرت رسول اکرم(ص) فرمودند: حق الولد علي والده ان يحسن اسمه... و يعلمه الکتاب ؛ حق فرزند بر پدر آن است که به او قرآن بياموزد.» ( کنزالعمال، ج 16 ، ص 417 )
بنابراين، آموزش اين کتاب آسماني از حقوق مسلم فرزندان است که والدين گرامي بايد از عهده آن برآمده، و آنها را با اين کتاب سعادت بخش آشنا سازند؛ بدين صورت که يا بايد خودشان قرآن را به آنها تعليم دهند، و يا با فرستادن آنها به کلاسهاي قرآن، زمينه فراگيري آنها را فراهم کنند.
از جمله مهم ترين علت سفارش معصومين(ع) به قرآن کريم اين است که، همه بخصوص قشر جوان، قرآن را در تمام عرصه هاي مختلف زندگي خويش حاضر کنند. در حقيقت، زندگي و شخصيتي قرآني داشته، و اعمال و رفتار و گفتارشان با معيارهاي قرآني مطابقت داشته باشد که خير دنيا و آخرت، و تضمين کننده سعادت پيروان آن را برايشان به ارمغان خواهد آورد و در آينده چنين نسلي متدين و پاکيزه خواهند بود؛ زيرا کارگزاران حکومتي و افراد معمولي جامعه از چنين نسلي تشکيل شدند، که در تمام زمينه ها موفق خواهند بود.
توسعه و پيشرفت، و استقلال و سرافرازي جامعه، مرهون داشتن افرادي است که در مکتب قرآن تربيت يافته اند. امروزه يکي از مشکلات جوانان جامعه ما، دوري، يا کم توجهي آنها به اين کتاب آسماني است که مي طلبد براي غلبه بر بحرانهاي روحي و رواني، و مشکلات پيش روي خود به قرآن رجوع کنند.
ابراهيم بن عباس در مورد حالات و رفتار امام رضا(ع) و انس آن حضرت با قرآن مجيد مي گويد: همه سخنان و پاسخها و مثالهاي آن حضرت بر گرفته از قرآن بود. هر سه روز يکبار قرآن را ختم مي کرد و مي فرمود: «اگر بخواهم در کمتر از سه روز هم مي توانم آن را ختم نمايم، اما هرگز آيه اي را تلاوت نمي کنم، مگر اين که در معنا، شأن نزول و وقت نزول آن مي انديشم.» ( بحار ج 49 ، ص 90 ) از طرف ديگر، دوري از قرآن کريم و عترت، خواري و ذلت انسانها را در دو جهان در پي خواهد داشت. اين امر در کلام اولياي الهي و حتي غير مسلمانان نيز مورد اشاره قرار گرفته است.
ناپلئون سياستمدار معروف جهان، روزي وارد کتابخانه شد و دستور داد تا کتابي برايش بياورند. مترجم کتابي را که آورد، قرآن کريم بود و به اين آيه برخورد که «ان هذا القرآن يهدي للتي هي اقوم و بشر المؤمنين» اين آيه را براي وي ترجمه کردند. پس از بازگشت، ناپلئون آن شب را به اين انديشه بود و خواب راحتي نداشت. فردا دوباره در کتابخانه دستور داد تا آياتي از قرآن را برايش ترجمه کردند و روز سوم نيز، آنگاه دو جمله تاريخ را بيان داشت و گفت: آنچه که من احساس کردم و از اين کتاب استفاده نمودم، اين است که: «اگر مسلمانان به دستورهاي جامع اين کتاب عمل نمايند، روي ذلت و خواري را نخواهند ديد، مگر اينکه ما در ميان آنان و قرآن جدايي بيفکنيم.» (هماي سعادت، 96 )
امام رضا(ع) فرمودند: «قرآن ريسمان محکم خداست، وسيله اطمينان بخش و راه مستقيم اوست، راهي است که به بهشت منتهي مي شود، سبب نجات و رهايي از آتش دوزخ است، قرآن با گذشت زمان کهنه و فرسوده نمي شود و بحث و گفتگو از آن سبب کاستي آن نمي گردد، چون به زمان معيني اختصاص ندارد.» ( بحار الانوار،ج 2 ، ص 220 )
بي شک، هيچ وسيله اي نمي تواند همانند قرآن کريم، اطمينان بخش بوده و راه مستقيم را به انسان نشان دهد تا بتواند در تمام مراحل زندگي خود به آن تمسک جويد. اگر امروزه هم کتابهايي در ميان جامعه اسلامي ما داراي اعتبار ويژه است، به نوعي از اين کلام وحي أخذ شده است. حال آنکه، تمام سخناني که شخصيتهاي بزرگ و نابغه جهان گفته اند و به نوعي براي بعضي از افراد بشر داراي اهميت است، محدود بوده، با گذشت اندک زماني از اعتبار و ارزش خود مي افتد. علت آن هم اين است که با گذشت زمان، گرد کهنگي بر آن مي نشيند و نمي تواند پاسخگوي زمان خود باشد. اما قرآن کريم با آنکه تمام جهات زندگي انسان را پاسخگوست، هر چه بيشتر هم پيرامون آن بحث شده و کتاب نگاشته شود حقايق ناب و پيامهاي آن براي مردم بهتر روشن مي شود. اين گستردگي و نو بودن در تمام زمانها، تنها از خصايص اين کتاب الهي است که براي تمام زمانها تا روز قيامت هست.
« امام رضا(ع) از پدرش روايت مي کند که مردي از امام صادق(ع) پرسيد: چرا اين گونه است که قرآن هر چه بيشتر پخش شود و بيشتر مورد بحث قرار گيرد، تازه تر و شادابتر مي شود؟ در پاسخ فرمودند: خداي متعال آن را مخصوص زماني خاص غير از زمانهاي ديگر، و مردماني جز مردمان ديگر، قرار نداده است. (خداوند قرآن را براي زمان معين و مردمي مشخص مقررننموده است) به همين جهت است که در هر زمان، نو و جديد و در نزد هر قوم تازه است تا روز قيامت.» (بحار ج 2 ، ص 280 )













