
اي شه طوس که سرچشمه الطاف خدائي
جان ما باد فدايت که ولي نعمت مائي
گرد غربت ز چه بر تربت پاک تو نشسته
همه بر حال تو گريان که غريب الغربائي
ما ضعيفيم و پناهنده بدين حصن ولايت
رحمتي کن به ضعيفان که معين الضعفائي
(اغنيا مکه روند و فقرا سوي تو آيند)
(جان به قربان تو آقا که تو حج فقرائي)
ما گدائيم و تو سلطان چه شود کز ره احسان
نظر لطف و عنايت فکني سوي گدائي
گره از کار فروبستهي ما کس نگشايد
تو مگر عقده ز دلهاي پريشان بگشائي
پرده از چهره بر افکن در اين وادي ظلمت
جز فروغ تو ندارد دل ما راهنمائي
بوي دلجوي تو از درد رهاند دل ما را
چه کند جز تو ندارد دل پر درد دوائي
کوته از دامنت اي شاه مکن دست (رسا) را
که تو ش ضامن و فريادرس روز جزائي
منبع: كتاب مدح و مصيبت حضرت رضا (ع)













