
خدا را حريمي است اندر خراسان
که هر کار مشکل در آن سازد آسان
حريمي ظهور عنايات الله
حريمي به رفعت فراتر ز کيهان
کمال ابد اندر آن در تجلي
جمال ازل اندر آنجا نمايان
حريمي چو کعبه مطاف خلائق
از آن آفتاب حقيقت فروزان
گداي درش را بود بينيازي
ز حور و قصور و ز غلمان و رضوان
حريمي که از قبهي پر فروغش
بود در تتق، نور تا عرش رحمان
هوايش چو خلد برين روحافزا
نسيمش نشاط آور و عنبرافشان
حريمي همه فيض بيحد باري
حريمي همه رحمت و روح و ريحان
رواقش بود رشک فردوس اعلا
جنابش بود قبلهي اهل عرفان
ابراهيم و نوح و مسيحا و موسي
در آنجا نشستند بر خوان احسان
زمينبوس او صبح و شب، ماه و خورشيد
بر رتبهاش پست مريخ و کيوان
از آنش بود اين همه شأن و عزت
وز آن يافت اين احترام فراوان
که شد مدفن پور موسي بن جعفر
در آن آرميده است ناموس يزدان
خداوند ملک کمال و فضايل
امام مبين، کهف دين، اصل ايمان
به اسرار تنزيل و تأويل آگه
به احکام حق رهنما و نگهبان
زمين و زمان و همه ملک هستي
به امر خدايش بود زير فرمان
سپهر معالي و روح معاني
علي بن موسي الرضا قطب امکان
به خلق است حجت ز سوي خداوند
به خالق وجودش دليل است و برهان
ايا عالم آل و قرآن ناطق
امين خدا ياور مستمندان
ايا قرةالعين طه و ياسين
ايا وارث علم و مجد نياکان
تويي صاحب معجزات و کرامات
تويي شافع شيعيان و محبان
اگر رو سياه و گناهم بزرگ است
و گر صرف گرديده عمرم به خسران
به «لطفي» ز لطف شما اين عجب نيست
شماريدش اندر رديف غلامان
به هنگام مرگ و در اهوال ديگر
شفاعت نماييد زين غرق عصيان
28 ذيالقعدة الحرام 1407 ه. ق / مشهد مقدس
منبع: كتاب بزم حضور













