مي دهد بوي حسين کربلاي مشهدم
شبنم غربت گرفت لاله هاي مشهدم
من غريب الغربايم با غريبان آشنايم
من رضايم من رضايم
حج مظلوميت است اعتکاف کوي من
خون ثاراللهي ام جوشد از هر موي من
وارث خون خدايم يادگار کربلايم
من رضايم من رضايم
در هواي تربتم گريه دارد آسمان
بر من و بر غربتم خون ببارد آسمان
گرچه بر غم ها دوايم بي کسم، درد آشنايم
من رضايم من رضايم
شعله زد غصب فدک از جنايات يزيد
آتشي زان شعله بود ظلم مامون الرشيد
من که مسموم از جفايم کشته اين ماجرايم
من رضايم من رضايم
سيدرضا مويد













