نويسنده: محمدجواد غفورزاده
يكي از زيباييهاي دل انگيز و تماشايي حريم ملكوتي حضرت امام علي بن موسي الرضا سلام الله عليه، كتيبه هايي است كه با خطوط برجسته و حجاري شده با طرحهاي متنوع و زيبا، بر پيشاني كاشيهاي رنگين، بر سينه شفاف سنگهاي مرمر و در دل گچ بريها و ترنجهاي سقف و ستون، رواق و ايوان و در و ديوار، چشمهاي بيننده را مينوازد و گاه پوشش زرين و سيمين و خطوط نقرهاي و طلايي و لاجوردي بر دل فريبي و جلوه و جلال و نفاست اين كتيبه ها مي افزايد .
متن بسياري از كتيبه ها آيات كريمه قرآن، احاديث نوراني نبوي و سخنان گهربار ائمه معصومين عليهم السلام ميباشد و متن بسياري ديگر، اشعاري متين و مستحكم در قالب قصيده، قطعه، غزل و رباعي است كه در بيشتر آنها بيت پاياني، ماده تاريخ بناي ساختمان يا تعمير، مرمت، كاشيكاري و آينه كاري ميباشد.
اين اشعار با هنرمندي خوشنويسان سرآمد هر عصر و با خطوط زيباي نستعليق، ثلث، كوفي و ... با زيبايي و ظرافت هر چه بيشتر به رشته تحرير در آمده است و هر صاحبدل و زاير مشتاق، در همان حال كه محو و مسحور اين همه ذوق و هنرآفريني و اخلاص و ارادت است، علاقه مند به خواندن متن اين دل نوشتههاي و نگارگريهاست، كه غالبا هم به لحاظ پيچيدگي و ظرافتهاي ويژه اين خطوط و در هم آميختگي آنها با گل و بوته و ترنج و اسليمي، موفق به خواندن اين كتيبه ها نميشود .
در اين جا بي مناسبت نيست كه مروري هر چند كوتاه داشته باشيم بر بعضي از كتيبه هاي موجود در حرم مطهر، با نقل نمونه هايي از كتاب نفيس بدر فروزان تاليف «علامه نسابه فيض» كه در سال 1324 توسط بنگاه چاپ قم انتشار يافت. در اين كتاب متن كامل اكثر قريب به اتفاق كتيبه هايي كه تا زمان تاليف كتاب بر در و ديوار حرم شريف و رواقهاي اطراف نقش بسته با توضيح و مقدمه مناسب گردآوري و تدوين شده است . با اين فرض كه ممكن است برخي از اين كتيبه ها به خاطر تغيير نقشه و تعمير و توسعه حرم مطهر در جاي اصلي خود موجود نباشد، نقل به اختصار اين كتيبه ها صرفا به قصد آگاهي از موضوع و محتواي كتيبه نويسي در اماكن مقدس صورت ميگيرد.
علاقه مندان به تحقيق در اين زمينه ميتوانند به منظور اطلاع از شرح و تفضيل، به كتاب ياد شده يا ساير كتب مربوط مراجعه نمايند . اينك برخي از آن كتيبه ها:
كتيبه بالاي در پايين پاي مبارك
بر بالاي در پايين پاي مبارك كتيبه اي است و بر روي آن به خط ثلث نوشته شده است: «قال النبي صلي الله عليه و آله انا مدينة العلم و علي بابها و قال صلوات الله و سلامه عليه من زار ولدي بطوس كانما زار بيت الله سبعين مره صدق نبي الله صلي الله عليه و آله.»
كتيبه ديوار بالاي سر مبارك
بر پيشاني جدار بالاي سر مبارك نيز كتيبه اي است و بر روي آن نوشته شده: "قال رسول الله صلي الله عليه و آله ضربة علي يوم الخندق افضل من عمل امتي الي يوم القيامة" و در يك طرف آن خوانده ميشود: "حب علي بن ابي طالب حسنه لايضرمعها سيئه" و در سمت ديگر آن خوانده ميشود: "الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه ."
كتيبه زير طاقبند حرم
بر گرداگرد حرم مطهر در زير آينهكاري، كتيبهاي است به خط ثلث از سنگ مرمر كه بر روي آن قصيده زير از منشات آقاي ميرزا محمدحسين حسيني ملقب به «دبير الملك فراهاني» به خط «ميرزا حسينعلي خوشنويس» نوشته و با كمال مهارت حجاري شده است:
تبارك الله از اين روضه همايون فـــــــر
كه برتر از دو جهان است نزد اهل نظر
مشيد است بنايش به سان شرع نبـــــــي
مـوبـد است بـقــايش چــو مــلـت حيـــدر
بود به رتبت، هر ركن آن به جاي حطيـــم
بود به حرمت، هر سنگ آن به جاي حجر
كدام كاخ بهشت است اين خجسته حريـم
كه هست صد ره از خاك سدرهاش بهتر
نه نخل طور است اما همي به گوش رسد
از آن نداي انـــاالـــحق هماره تا محــشر
كمينه خــــادم ايــــن آستان دبير الــملك
بنــا نــــهاد ز شوق ايــــن كتيبـــــه مرمر
نوشت كلك «دبير» از براي تاريخــش
«كه نصب شد گويي اندر حريم كعبه حجــر»
(1278 ه ق )
كتيبه دارالحفاظ مبارك
ابياتي از قصيده «قاآني شيرازي» به خط «آقا خوشنويس زنجاني» در اطراف دارالحفاظ :
زاده خـــيرالـــبشــر فرمانرواي خير و شـــــر
مهبط وحي و كرامت معدن صدق و سداد
بضعه موسي بن جعفر بوالحسن كز غير حـق
جسته در مقصوره وحدت روانش انفــراد
هــيات مخلــــوق دارد وصف خالق لاجـــرم
در مديـــحش به كه بنمايـــم طريق اقتصاد
خلق را زين بقعه كامد رشك فردوس بريـــن
نام عقبــي شد زياد و حب دنيا شد زيـــــاد
الغرض چون تازه شد اين بقعـه از تعمير وي
آن چنان كز عود صحت تازه ميگردد فــواد
چون مريدي كه مراد خويش را جـويد به جان
از پــــي تـــاريخ ســال آن نمــودم اجتــــهاد
پيـــر عـقـــلم گـفــت «قاآني» پي تـاريــخ او
مصرعي گــويم كه هـم بنـمايـدت راه رشاد
گفتمش احسنت آن مصراع دلكش چيست
گفت: گر مريدي جوي از اين درگه وزين سلطان مراد
(1296 ه ق)
كتيبه مسجد دارالسياده
صل يا رب علي شمس الضحي
احمـد المخــتار نــور الثـقـليــن
و عـلـي نجـم العـلـي بـدرالـدجي
من عـليـه الشمـس ردت مرتيـن
و بـســـيـفـيـن و رمـحـيـن غـزا
و لـه الفـتح بـــبــدر و حــنـيــــن
و علي الـزهراء مشكاة الضيـاء
كــوكــب العــصمــه ام الحسين
و شـهــيـديـن سـعـيديـن هــــمـا
لـلـرسـول الـمـجتبـي قـرة عين
و علي السـجـاد مصباح الدجي
آدم الال عــلي بــن الـــحسيـــن
و علي الــباقــر مقــباس الـدجي
و عــلي الصادق حقــا دون مين
و ابي جعــفـر الثــاني التــقـــي
مطلع الــجـود سـراج الحرمين
و عـلي الهــادي علي والــزكي
و عــلي المهدي ختم المصطفين
نـور حـق يــقتــدي عيسي بــــه
عجل الله طلــــوع النيــريــــــن ...
كتيبه دارالسياده مباركه
قصيده مرحوم «ملك الشعراي صبوري» - مشتمل بر هفتاد و چهار بيت – كه عين قصيده را در بالاي ازاره كاشي دارالسياده بر كتيبه اي از سنگ به خط نستعليق، خطاط مشهور «ميرزا آقا خوشنويس زنجاني» در كمال امتياز نوشته و آن را حجاري كرده اند:
درگهـي كايينــــهاش آيين عرش كبرياست
قـــدسيان را بر درش پيوسته روي التجـــاست
سقف آن عالم پناه و فرش آن عرض اشتباه
خاك آن عنبر سرشت و خشت آن بيضا ضياست
مهبــط فيــــض الــــه و مركــز سر وجـــود
مشــــرق نــور خــــدا و مغــرب نجم هــداست
بـرفراز آن چو بـيـني لامكان بالاي ســــر
بــر زمين آن چـــو پويي آســـمان در زيـر پاست
مستوي با عرش رحمان است كز نورخداي روشن
از آن سر الرحمن علي العرض استوي است...
توصيف بناي مجلل دارالسعاده
قصيده زير از منشات «صبوري» ملك الشعراي آستان قدس، حاكي از فوت امين السلطان و دفن او در اين مكان و تزيين دارالسعاده به آيينه و تعمير آن از طرف فرزندش ميباشد كه به خط نستعليق «ميرزا آقا خان خوشنويس» به رنگ طلايي نوشته و حجاري شده است و دنباله آن تا گنبد حاتم خاني ادامه دارد:
حبـذا دار همــايون سعــادت دستـــــور
مرحبا كاخ فلك منظر و خورشيد ظهور
بارك الله حريــمي كه بود خاك درش
سرمــــه چشــم ملك غـــاليه طـــره حور
لوحـــش الله مقامي كه در آن ابراهيــم
سعــــي ها كرد پي مغــفرت از رب غفور
الغــرض بـــــارگه زاده موسي گرديــد
چون ز آيينه روشن به مثل غيرت طور
ز در قم كلك «صبوري» ز پي تاريخش
«انــدر آيينـــه اين بقعه ببيــن آيت نور»
دنباله قصيده فوق قصيده ديگري است كه بر كتيبه ازار دارالسعاده و گنبد حاتم خاني با همان خط و بر روي همان نوع سنگ نوشته و حجاري شده است:
زهي اســـاس همايــون آسمان كـــــردار
خهي بنــــاي سعـــــادت فزاي خلــــد آثــار
سپهر، كيست كه اينجا برد ز رفعت نـــام
بهــشت، چيست كه اينــــجا زند دراز مقـدار
نشيب عرصه اش از بام چرخ دارد ننگ
فــراز شمســـهاش از اوج شمــس دارد عار
براي سرمـــه ازيـــن در برند حورالعين
از آن غـــــبار كـــــه خيـــزد ز مقــــدم زوار
كتيبه در طلاي ناصري
بر دو لنگه اين در، قصيده زير از منشات «سروش» در توصيف آن نوشته شده است:
اين در از كعبــــه است يا باشد در خلــد برين
آفــــرين بادا بر اين درگاه و اين درآفـــرين
باز بــر روي تو خواهـــد شد در هشتم بهشت
روي گــرسايي بـــه درگاه امـــام هشتمين
زاده موسي بــــن جعفــــر كـارفرماي قــدر
بوالحســـن فرخنــــده فـرزند اميرالمومنين
يـــا در رحمت بــود بر روي گيتي گشتـه باز
گر تو را رحمت ز گيتي بايـدت اين است اين...
كلك مشكين «سروش» از بهر تاريخش نوشت
«بوسه زن بر اين در و پا نه به فردوس برين»
(1272 ه ق)
كتيبه در توحيد خانه
سومين در از درهاي توحيدخانه در نقره است كه در پشت سر مبارك نصب شده و از توحيدخانه با عبور از اين در به حرم مطهر وارد ميشوند. اين در داراي دو كتيبه است به خط نستعليق برجسته كه يكي از آنها درشت و آشكار و ديگري كه بر اطراف مشبك آن قرار دارد قدري ريزتر است. كتبيه اولي مشتمل بر نوزده بيت از منشات «صبوري» ميباشد:
اين در از كيست كه از روي نياز
عرش دادار ورا برده نماز؟
اين در از كيست كه جبريل امين
كرده درباني آن از آغــــاز؟
اين در از كيست كه هر مسمارش
بر ستـاره ز شرف دارد ناز؟ ...
كتيبه در دارالسعاده
اين در از جنس نقره بسيار زيبايي است كه بين مسجد گوهرشاد و دارالسعاده نصب شده ... و بر ترنج بالاي لنگه در به خط نستعليق برجسته نوشته شده است: «قال الله تبارك و تعالي» و بر ترنج وسط به خط ثلث «و سيق الذين اتقوا ربهم الي الجنة زمرا حتي اذا جاوها و فتحت ابوابها و قال لهم خزنتها سلام عليكم» و بر ترنج پايين به خط نستعليق «سلام عليكم طبتم فادخلوها خالدين» و بر اطراف در مزبور به خط نستعليق بسيار مرغوب اشعار زير كتيبه شده است:
اين مبارك در كـــــه بر عرش برين سايد سرا
ميتوان زد گام بر نه چرخ و بر هفت اخترا
هر شب و هر روز بر خاك اندرين در بندهوار
چــهر ميسايد به گردون ماه و مهر خـاورا
گه درين درگاه روبد خاك زين پاك آستـــان
حور با مـــژگـان و جبريل امين با شهــپـــــر!
تا نثـــار آرنـد بر ايـــن در طبـــقها نور پاك
قدسيــــان آينــد پـي در پـي ز عــــرش داور!
خاك ميبوسد فلك صد جاي تا زين در نـــهد
پــــاي در كـــريـــاس كــــاخ زاده پيغمبـــر!
نور حق طور تجلي پور موسي شاه طــــوس
شبــــل زهرا سبــــط پيــــغمبر سليل حيدر!
مظهـــر يـــزدان خداوند قضا فرمـان، رضا
كاستــــان عالياش از عــــرش اعظم برترا
عــلت ايجاد عـــرش و كرسي و لـــوح و قلم
باعــث تكويــــن خاك و بـــاد و آب و آذر!
چون ميسر گشت هر كس را به كاخش خدمتي
نام نيـــكش مانـــد باقي در جهان تا محشـر!
خانه زاد بوالحسن «مينا» به تاريخش ســرود
(مصــــــــرع تــــاريــــخ محـــو شده است )
كتيبه در توحيد خانه مباركه
در اطراف در كتيبه اي است كه قصيده «سرخوش» به خط نستعليق «ميرزا محمد حسين اصفهاني» بر روي آن نوشته شده است:
در آسـتانـــه اين شــاه كي سپـاه كه كوفـت
كمــينـه چاكــر او كــوس بر سر كــــاووس
هماي اوج امامت كه رنگ و رونق يافت
ز فــر مرقــد او تــوس چـــون پر طاووس
جهان مجد و مهين خواجهاي كه خوانندش
خديو تـوس و انيس النفوس و شمس شموس
نكرده فكر به تاريخ سال«سرخوش» و گفت
«به حق حق كه درين در كسي نشد مايـوس»
(1272 ه ق)
كتيبه كفش كن ايوان طلا
در زير طاق كفشكن كتيبه است از كاشي و سنگ كه قصيده «اختر طوسي» ، به خط نستعليق «صنيع التوليه و كيميا قلم» بر آن نوشته و حجاري شده است:
حبذا از اين همايون كفش كن كز بهر سيرش
چشم سوي فرش بيني عرش حي ذوالمنن را
گرد كفش پاي زواري كه بر خاكش نهد سـر
سرمه چشم است خورشيد و مه پرتو فكن را
«اختر طوسي» بديهه بهر تاريخ بنايــش
گفت: «نصرالله آئينه نمود اين كفش كن را»
كتيبه مناره هاي مسجد گوهرشاد
سابقا اشعار رفت كه بر طرفين ايوان مقصوره مسجد دو مناره با گلدسته و ماذنه زيبا به ارتفاع 43 متر قرار دارد. بر ترنج چهارم كه مربوط به زمان صفويه است حديث قال النبي عليه السلام: «عجلوا بالصلاة قبل الفوت و عجلوا بالتوبه قبل الموت» و در زير ترنجها به خط بنايي آشكاري كلمه طيبه «لااله الا الله» و «محمد رسول الله» نوشته شده و قصيده زير به خط نستعليق ممتازي بر گرد گلدستهها نيمي در يكي و نيمي در ديگري – بر روي كاشي معرق نوشته شده است:
در آستـــان ملك پاسبــــان خسرو طــــوس
رضا ولـــي خــــدا شاه آسمان خــــرگاه
علـــي سلالـــه مــــوسي كـــه كاينات برند
بـــر آستــــان جــلالـــش ز حــادثات پناه
منير مهــر خراسان ابوالـــحسن كــــه بود
ز بار مــنـت او پـــشت نـه سپـهـر دو تاه
بمانـــد زين عملـــش نام نيك جاويــــدان
درين چمن كه نه گل ماند از خزان نه گياه
چو شـــد ز رفعــــت تاريخ سال تعميرش
كمنــد فكرت «مينا» ي خرده بين كوتاه
سر از دريچـــه موذن برون نمود و سرود
«اذان اشهـــــد ان لاالــــــــه الا اللـــــه»













