
در قرآن كريم تبع دوبار ذكر شده است:
يكي در آيه 37 سوره دخان: اهم خير ام قوم تبع.
مورد دوم آيه 14 سوره ق: و اصحاب الايكله و قوم تبع كل كذب الرسل.
در اين دو آيه، اشاره به قوم تبع شده و اين كه قوم تبع، انبياء را تكذيب و به رسالت آنان كافر شدند. اما از خود تبع و خصوصيات وي ذكري به ميان نرفته است. در كتب تفسير نكات و نظرياتي در اين زمينه مطرح شد كه علاقمندان مي توانند به آن منابع، مراجعه كنند.
در اين زمينه حضرت رضا عليه السلام مي فرمايد، از امام اميرالمؤمنين عليه السلام سؤال شد: چرا تبع، تبع ناميده شده است؟ اميرالمؤمنين فرمود: او جواني كاتب بود كه براي پادشاه و فرمانرواي قبل از خود نامه مي نوشت. و كاتب او بود. اين جوان در اوايل و شروع همه نامه ها و مكاتبات مي نوشت: به نام خدايي كه رعد و برق را آفريد. پادشاه به او گفت: شروع نامه را به نام فرشته رعد آغاز كن.
كاتب جوان در جواب او گفت: شروع هر نامه را به نام خداي خويش آغاز مي كنم. سپس فرمانها و دستورات و تو را مي نويسم. خداوند بدين جهت از او سپاسگزاري كرد و حكومت آن سرزمين را به او داد و مردم از او اطاعت كردند و او بدين سبب تبع ناميده شد.













