زائر عزیز سلام! به میعاد نور خوش آمدی، زیارت آفتاب عشق و ایمان بر تو مبارک باد!
ای عزیز! غبار کدورت، گاهی چهره و همه چیز را میآلاید و بر تیرگی میافزاید. هم از این روست که طبیعت، سالی یک بار، روی تازه میکند و با طراوت و نو میشود. ما، بهار را سرآغاز زندگی تازهای میدانیم و به همین سبب نوروز را جشن میگیریم. زمان، در بهاران، گرد و غبار از سر و روی میتکاند و سبزه و گل و بلبل را به نغمهخوانی زندگی فرامیخواند.
در این تغییر و تحول که فصل شکفتن، طبیعت را به سخن گفتن بیکلام وامیدارد، بیگمان اشارهها و نشانههایی نهفته و آشکار وجود دارد. گویا همچنان که منظر ما، سرسبز و تازه میشود و در دیدگانمان جوانهها به بلوغ میرسند و گلها در آغوش باد میرقصند، و بلبلکان ترانهی عشق و زندگی و شور و نشاط میسرایند؛ ما نیز باید که دل را به میهمانی سرسبزی و طراوت ببریم و روحمان را خانهتکانی کنیم...
با زیارت میتوان، بهار و زیبایی را به خانهی دل آورد و روح را شستشو داد زیرا زیارت، نشستن در زیر آفتاب روحانیت است. زیارت، عارفانهترین گامی است که تو میتوانی در کوچههای شور و شیدایی و در خیابانهای روشن بیداری برداری.













