پيمانى پاك
تشكيل خانواده در اسلام، مسئلهاى حياتى و برنامهاى عالى است كه اگر چه برمبناى مقررات و قوانين قرآنى، روايى و شرعى جامه عمل مىپوشد امّا نخستين مايههاى آن بصورت غريزه، محبّت، عاطفه و اشتياق متقابل زوج به ارادهى حكيمانه حضرت بارى تعالى در نهاد انسان قرار داده شده است. ايجاد آرامش و مودت بر اثر ازدواج از نشانههاى لطف خداوند مىباشد.(1)
به علاوه محكمترين و برترين برنامه براى جلوگيرى از گناه و صيانت جامعه و نجات دادن نسل جوان از سقوط در باتلاق منكرات، ابتذال و فحشاء، ازدواج مىباشد. براين اساس در مرحله اوّل بر والدين، اقوام و نهادهاى ذيربط واجب است كه نسبت به ايجاد مقدمات اين سنت الهى و حركت پسنديده اقدام كنند و با دستان خويش با سادهترين روش زمينه پيمانى پاك را فراهم آورند. در مرحله بعد بر پسران و دختران است كه بناى زندگى و سعادتمندانهاى را به دور از تكلّفات و با اجتناب از شرايط سخت برپا نمايند. البته اين موضوع با مقدماتى انجام مىپذيرد.
پژوهش پيرامون همسر دلخواه
تشكيل كانونى به نام خانواده اهميت شايان توجهى دارد زيرا براى هر كسى يك بار در طول زندگيش اين فرصت پيش مىآيد و هر كدام از دختر و پسر مىخواهد براى خود شريكى در مسير زندگى خويش برگزيند كه تا پايان عمر با وى خواهد بود و از همه اسرار و رموز او باخبر خواهد گرديد. شريكى كه مادر فرزندان، و مربّى كودكان است و يا آن كه پدر و مسؤول و مدير خانواده است و در صورت انتخاب درست، به اعتبار، عزت و آبروى طرفين افزوده خواهد شد، بنابراين عقل و برهان چنين قضاوت مىكند كه دربارهى همسر آينده بايد بررسى هايى بعمل آورد. از اين جهت حضرت امام رضا(ع) فرمودهاند: «النكاحُ رِقٌ فاذا انْكَحَ اَحَدُكُمْ وليْدةً فَقَدْ ارقّها فلْينْظُرْ اَحَدَكُمْ لِمَنْ يَرُقُّ كريمته.»(2)
براساس اين روايت نورانى كسى كه دختر خويش را شوهر مىدهد در واقع او را از حوزه ى اختيار خويش بيرون مىآورد و در اختيار ديگرى قرار مىدهد بنابراين بايد خانوادهها بررسى كنند كه دختر خويش را به چه كسى مىدهند و پارهاى از حيات خود و محصول تلاشها، تربيتهاى خويشتن را به دست چه فردى مىسپارند. بنابراين دختر و پسر قبل از ازدواج بايد از روحيات، عادات، اخلاق و سلامت فيزيكى و روانى يكديگر در حد ضرورت باخبر باشند. از اين جهت است كه رسول اكرم (ص) تأكيد نمودهاند با افراد داراى حسب و نسب وصلت كنيد زيرا تمامى خصال و صفات والدين به فرزندان انتقال مىيابد.(3) خانوادهها مراقب باشند دختر با ايمان خود را به جوانى كه اهل حق و حقيقت نمىباشد و خود در باتلاق انحراف دست و پا مىزند ندهند و براى جوان پاك خود دخترى را كه به ارزشها و فضايل پشت پا زده است انتخاب نكنند. حضرت امام رضا(ع) مسلمانان را از وصلت با شرابخواران نهى كردهاند: «و ايّاكَ انْ تُزَوَّجَ شارِبَ الَخَمْر فان زَوَّجْتهُ فكانما قَدّتْ الى الزّنا؛(4) اجتناب كن از اين كه دختر خود را به شرابخوارى بدهى كه اگر او را به چنين تبهكارى شوهر دهى گويا آن كه آن پاكدامن را به زنا دادهاى؟!» آرى آن كه پاى بند واجبات الهى نمىباشد و از ارتكاب فسق و فجور پروا ندارد و از حسنات اخلاقى بى بهره است نبايد به عنوان همسر آينده برگزيده شود زيرا بنا به فرمايش ائمه هدى آثار حرام و گناه در نسل آشكار مىگردد.(5)
مراسم عروسى
آداب و رسوم عقد و عروسى بايد توأم باوقار، حفظ كرامت و شخصيت و به دور از هرگونه محرمات و عوامل محرّك شهوات باشد تا رحمت الهى را جلب كند و عاملى براى عمل گرديدن بركات آسمانى گردد. در فرهنگ اسلامى تأكيد بر اين است كه اين مراسم بهتر است شب هنگام برگزار شود چنانچه عروسى حضرت زهرا(س) در هنگام شب انجام گرديد. رسول خدا(ص) توصيه نمودند دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار شب عروسى حضرت فاطمه بدنبال آن بانوى بزرگوار حركت كنند، شادى نمايند، شعر بخوانند و ذكر الله اكبر و الحمدلله بر زبان جارى سازند و از چيزى كه خداوند بر انجام آن رضايت ندارد پرهيز كنند. حضرت امام رضا(ع) با الهام از بيانات رسول اكرم (ص) و تأسّى بر سيره و سنّت جدّش و جدّهاش فرمودهاند: «مِن السّنةِ التّزويج باللّيل لأنَّ اللّه جَعَلَ الليل سكَناً و النساء انما هُنَّ سُكن؛(6) عروسى در شب هنگام روش رسول خدا است زيرا خداوند شب را مايه آرامش قرار داده است و زن هم موجب تسكين روحى است.» اين حديث يك نكته مهم را كه جنبه روانشناسى دارد مطرح مىكند زيرا معمولاً شب هنگام آدمى از فشارهاى روانى كمترى برخوردار است و روح آدمى فراغت بهترى دارد و براى انجام برنامههاى فرح بخش مهيّاتر است و اصولاً افراد خسته و افسرده و دچار مرارت نمىتوانند مسرور و شادمان باشند. همچنين مطابق آيه قرآن: «و جعلنا الليل لباساً»(7) شب پوششى است بر اندام زمين و موجوداتى كه بر روى آن زيست مىكنندو انسانها با فرا رسيدن شب مىتوانند فعاليتهاى فرساينده را تعطيل كنند و روح خسته را آرام نمايند و با اين وصف نه تنها عروس و داماد بلكه ميهمانان با فراغت خاطر در مراسم مذكور حضور مىيابند زوجين نيز در پايان اين برنامه با خوابيدن به آسايش لازم دست مىيابند و در سحرگاهان به عنوان بهترين وقت براى عبادت و ذكر به راز و نياز با محبوب مىپردازند.
غذا دادن به ميهمانان نيز در فرهنگ اسلامى استحباب فوق العادهاى دارد و رسول اكرم (ص) يكى از موارد وليمه دادن راموقع عروسى دانستهاند البته به فرمايش آن حضرت دعوت شدگان نبايد براى رفتن به اين مراسم شتاب كنند زيرا يادآور دنياو زندگى ظاهرى است.(8) حضرت على بن موسى الرضا(ع) فرمودهاند: «مِنَ السّنّةِ اِطْعامُ الّطعام عند التّزويج»(9) يعنى از سنت پيامبر اكرم (ص) طعام دادن هنگام ازدواج است.
پرداخت مهريه
خانواده عروس و داماد بنا بر عُرف جامعه و سنتهاى محلى و رعايت موازين شرعى و ارزشى بايد در حدى بدور از افراط وتفريط در مسئله مهر و صداق توافق كنند. البته امساك از رسانيدن صداق به صاحب آن حرام و گناه است. رسول اكرم (ص) فرمودهاند:مهريه زن بايد به او مسترد گردد و كسى كه از پرداخت آن امتناع نمايد، به اندازه ى حقّ زن، در روز قيامت از حسنات او بر مىدارند و در پروندهى همسرش قرار مىدهند و چون كار نيكى به اندازهى ترميم حقوق زن باقى نماند به گناه پيمان شكنى او را به سوى آتش مىبرند زيرا هر عهد و پيمانى مسؤوليت دارد، هشتمين فروغ امامت در اين باره مىفرمايند: «انَّ اللّه تعالى غافِرُ كُلّ ذنبِ الّا مَنْ جَحَدَ مهْراً أواغتَصَب أجيراً اجْرته او باع رجُلاً حُرّاً؛(10) حضرت رضا (ع) از پدران بزرگوارش از رسول خدا(ص) روايت كردهاند خداوند متعال هر گناهى را مورد آمرزش قرار مىدهد مگر گناه انكار مهر زن يا غصب دستمزد اجير يا فروش انسان آزاد.» البته از جانب پيامبر و عترت او خطاب به زنان با كرامت توصيه شده است: اگر زمينه مناسبى در خصوص بخشيدن مهر خود به شوهر مشاهده كنند از اين خصلت عالى كه بيانگر جود و كرم و نشانه سخاوت و بزرگوارى است چشم پوشى نكنند.
نظافت و آراستگى
در منابع اسلامى آمده است خداوند زيبا آفرين جمال و زيبايى را دوست دارد و مىخواهد آثار اين نعمت را در بندگان خود ببيند و چون بانوان مظهر اين صفت هستند زينت برايشان زيبندهتر است البته در مسايل خانواده دستورات براى نظافت و آراستگى ظاهر و ايجاد جذبه، متقابل است و اين فكر كه مرد نيازى به زينت ظاهر و رعايت نظافت ندارد، مورد قبول نمىباشد چنانچه حضرت امام رضا(ع) مىفرمايند: «لقد ترك النساء العّفة لترك ازواجهن التهية لهُنّ ؛(11) چه بسا كه بى توجهى مرد به آراستگى ظاهر سبب گردد كه زن از پاكدامنى فاصله بگيرد (و اين فضيلت عفت را از دست بدهد) حضرت امام رضا (ع) تأكيد فرمودهاند: «من اخلاق الانبياء التّنظُفُ ؛(12) پاكيزگى از خلق و خوى انبياست.»
با توجه به اين روايت زن و شوهر بايد طهارت و پاكيزگى در بدن، لباس و حتى منزل و لوازم آن را مورد مراعات قرار دهند و در اين زمينه مرد بايد به همسرش كمك كند و بر زن هم لازم است با رعايت نظافت در امور خانه و آراستگى ظاهر موجبات خشنودى پروردگار و شادمانى همسر خود را فراهم كند تا از اين راه سلامت روحى و روانى خانواده تأمين گردد آنان بايد به اين معنا توجه داشته باشند كه گام نهادن در اين قلمرو با ثواب توأم است و نوعى عبادت به حساب مىآيد. حضرت امام رضا(ع) از پدران بزرگوار خود روايت نمودهاند: «زنان بنى اسرائيل از عفت و پاكى دست برداشتند و اين مسئله هيچ سببى نداشت جز آن كه شوهران آنان، خود را نمىآراستند. سپس آن حضرت افزودند: انّها تشتهى منك مثل الّذى تشتهى منها؛(13) (زن هم از مرد همان انتظارى را دارد كه مرد از او دارد) از آن سوى زن مجاز نمىباشد براى غير شوهر آرايش كند. رسول اكرم (ص) از اين كه زن در خارج خانه لباس جذّاب بپوشد به صورتى كه نظر ديگران را به سوى خود جلب نمايد، نهى فرموده و از اين كه زيور با خود بردارد منع كردهاند.
امنيت روانى و اطمينان قلبى
وقتى آرايش و پيرايش براى يكديگر صورت گيرد علاوه بر ايجاد روابط پسنديده ى اخلاقى و روانى و ازدياد عواطف قلبى موجبات اطمينان زوجين نسبت به هم را پديد مىآورد و اين كه هر دو به اين باور برسند كه تمامى علاقه و ارادت خويش را در راه رضايت هم بكار گيرند. اينجاست كه نه زن به مردى غير از شوى خويش نظر خواهد داشت و نه مردى نسبت به زن ديگرى انديشه مىنمايد و امنيتى كه از اين رفتار متقابل بدست مىآيد همه ى ابعاد زندگى زن و مرد را تحت پوشش قرار مىدهد و هر گونه بدبينى و بى اطمينانى در روابط خانوادگى را محو مىكند و بدين گونه پايههاى نظام خانواده بر اساس حُسن روابط و سلامت روحى استوار خواهد شد و اين همان است كه قرآن مىفرمايد: «هُنّ لباسٌ لَكُمْ و انتم لباسٌ لَهُنّ ؛ يعنى در واقع هر كدام حافظ امنيت ديگر و مايه ى زينت و افتخار همسر مىگردد.» كلينى در فروع كافى اين حديث را از امام رضا(ع) نقل مىكند: «عن ابى الحسن على بن موسى الرضا قال ما افاد عبد و فائدة خيراً من زوجة صالحة اذا رآها سرّته و اذا غاب عنها حفظته فى نفسها وماله»(14) يعنى از حضرت رضا روايت شده كه ايشان فرمودند:هيچ فايدهاى به كسى نمىرسد بهتر از اين كه برايش بانويى باشد كه نگاه كردن به او و مصاحبت با او موجب شادمانى همسر باشد و در غياب شوهر امانت دار و حافظ حريم خويش و خانواده و اموال شوهر است. از آن جهت كه مسؤوليت امنيت روانى خانواده برعهده زن است و كليدهاى عاطفه و رموز ايجاد روابط قلبى بدست اوست از اين جهت اسلام از زن انتظارى متناسب با اين جايگاهش دارد و در واقع چون سعادت و شقاوت خانواده به بانوى خانه وابسته است در روايات ائمه هدى بالاترين زينت و نهايت سعادت براى مرد، برخوردارى از همسرى شايسته، معرفى شده است.
یکی از سعادتهای خانواده، داشتن فرزند است و فرزندان به فضای خانه و خانواده، گرمی و نشاطِ خاصی میبخشند. به ندرت دیده میشود خانواده بیفرزند، در مسیر طبیعی خود سیر کند. از اینرو امام رضا(ع) فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ تَعَالَی إِذَا أَرَادَ بِعَبْدٍ خَیْراً، لَمْ یُمِتْهُ حَتَّى یُرِیَهُ الْخَلَفَ؛[1] هرگاه خداوند، خیر بندهای را بخواهد، او را نمیمیراند تا اینکه جانشینش (فرزندش) را به او نشان دهد.»
هر یک از والدین و فرزندان نسبت به یکدیگر حقوق و تکالیفی دارند که باید به آن توجه کرده و به مرحله عمل برسانند. در این مقال سعی میشود تا به تکالیف والدین نسبت به فرزندان از منظر امام رضا(ع) پرداخته شود:
گفتن اذان و اقامه در گوش کودک
از سنتهای مهم و ارزشمند در ابتدای تولد، گفتن اذان و اقامه در گوش کودک است که امام رضا(ع) فرموده است: «إِذَا وُلِدَ مَوْلُودٌ فَأَذِّنْ فِی أُذُنِهِ الْأَیْمَنِ وَ أَقِمْ فِی أُذُنِهِ الْأَیْسَر؛[2] هر گاه فرزندی به دنیا آمد، در گوش راست او اذان و در گوش چپ او، اقامه بخوان.»
روایات اسلامى، فلسفة این عمل را در ابتدای تولد کودک، پناهی در برابر القائات و لغزشهای شیطانی ذکر کردهاند.[3]
ختنه، عقیقه، تراشیدن مو، و ...
در اسلام برای نوزاد، سنتهای گوناگونی همچون:ختنه، عقیقه، تراشیدن موهای سر، بهداشت، خواب و استراحت کودک و ... توصیه شده است. از امام رضا(ع) در این باره به شرح ذیل روایاتی صادر شده است. آن حضرت(ع) دربارة ختنه فرموده است: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ9 اخْتِنُوا أَوْلَادَکُمْ یَوْمَ السَّابِعِ فَإِنَّهُ أَطْهَرُ وَ أَسْرَعُ لِنَبَاتِ اللَّحْمِ؛[4] حضرت رسول9 فرموده است: فرزندان خود را روز هفتم تولد ختنه کنید؛ زیرا این پاکتر است و موجب میشود زودتر گوشت بروید.»
همچنین دربارة عقیقه و تراشیدن موی سر، حضرت امام رضا(ع) به مأمون در نامهای مینویسد: «وَ الْعَقِیقَةُ عَنِ الْمَوْلُودِ الذَّکَرِ وَ الْأُنْثَى وَاجِبَةٌ وَ کَذَلِکَ تَسْمِیَتُهُ وَ حَلْقُ رَأْسِهِ یَوْمَ السَّابِعِ وَ یُتَصَدَّقُ بِوَزْنِ شَعْرِهِ ذَهَباً أَوْ فِضَّةً؛ عقیقه برای مولود پسر و دختر واجب است. همچنین نامگذاری فرزند واجب است و تراشیدن سرش در روز هفتم ولادت، و به وزن موی او صدقه داده شود، طلا یا نقره.»
البته در کتب فقهی مراجع محترم از این امور بهعنوان امور واجب نام نبردهاند و امر در روایت را دال بر وجوب نگرفتهاند.
آن حضرت(ع) دربارة بهداشت کودک نیز فرموده است: «قَالَ النَّبِیُّ9 اغْسِلُوا صِبْیَانَکُمْ مِنَ الْغَمَرِ فَإِنَّ الشَّیْطَانَ یَشَمُّ الْغَمَرَ، فَیَفْزَعُ الصَّبِیَّ فِی رُقَادِهِ وَ یُتَأَذَّى بِهِ الْکَاتِبَانِ؛[5] حضرت رسول9 فرمود: کودکان خود را از آلودگی ناشی از چربی بشویید و پاکیزه کنید؛ زیرا شیطان، بوی چربی را استشمام میکند و در خواب، کودک را به وحشت میاندازد و فرشتگان موکّل او، آزار میبینند.»
تغذیه از شیر مادر
معمولاً تا زمانی که کودک، استعدادِ هضم غذاهای متنوع را پیدا نکرده است، بهترین غذای کودک، شیر مادر است؛ هر چند امروزه، به این امر، کمتر توجه میشود؛ ولی اولیای دین، به ویژه پیامبر اکرم(ص) درباره جایگاه شیر مادر توجهی خاص داشتهاند. امام رضا(ع) در اینباره میفرماید: «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ9 لَیْسَ لِلصَّبِیِّ لَبَنٌ خَیْرٌ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ؛[6] حضرت رسول9 فرموده است: برای کودک، شیری بهتر از شیر مادرش نیست.»
انتخاب نام نیک
یکی از حقوق مسلّم کودک بر والدین، انتخاب نام نیک و شایسته برای اوست.
اهمیت این موضوع به قدری است که در متون اسلامى، فصل جداگانهای به نام «باب الاسماء والکنى؛ باب اسمها و کینهها» و «باب نامگذاری» وجود دارد. در واقع پدر و مادر باید قبل از تولد برای فرزند خود نام زیبایی انتخاب کنند که در طول زندگى، سبب عقده و شرمندگی نشود؛ بلکه از مظاهر تجلی شخصیت وی باشد. امام رضا(ع) فرمودهاند: «سَمِّهِ بِاَحْسَنِ الْأَسْمَاءِ وَ کَنِّه بِأَحْسَنِ الْکُنَى؛[7] فرزند خود را به بهترین اسم و کنیه نامگذاری کن.» امام رضا(ع) دربارة اهمیت نامگذاری فرزندان به نامهای نیکو میفرماید: «لَا یَدْخُلُ الْفَقْرُ بَیْتاً فِیهِ اسْمُ مُحَمَّدٍ أَوْ أَحْمَدَ أَوْ عَلِیٍّ أَوِ الْحَسَنِ أَوِ الْحُسَیْنِ أَوْ جَعْفَرٍ أَوْ طَالِبٍ أَوْ عَبْدِ اللَّهِ أَوْ فَاطِمَةَ مِنَ النِّسَاءِ؛[8] در خانهای که کسی به نام محمد یا احمد یا علی یا حسن یا حسین یا جعفر یا طالب یا عبدالله و از زنان به نام فاطمه وجود داشته باشد، فقر و تنگدستی راه نخواهد یافت.»
و یا در اهمیت نام «محمد»فرموده است:«الْبَیْتُ الَّذِی فِیهِ مُحَمَّدٌ یُصْبِحُ أَهْلُهُ بِخَیْرٍ وَ یُمْسُونَ بِخَیْر؛[9] خانهای که در آن محمد باشد، اهل آن خانه بامداد و شامگاهشان با خیر و برکت، توأم خواهد بود.»
گشودن دهان بچهبا آب فرات یا عسل
یکی دیگر از سنتهای مستحبی که امام رضا(ع) به آن توجه نموده، این است که دهان فرزند را پس از تولد، با آب فرات و یا عسل بگشایند. آن امام همام7 در این رابطه فرمودهاند: «وَ حَنِّکْهُ بِمَاءِ الْفُرَاتِ اِنْ قَدَرْتَ عَلَیْهِ اَوْ بِالْعَسَلِ سَاعَه یُولَدُ؛[10] اگر توانستی دهان بچه را با آب فرات یا با عسل بگشا، در ساعتی که به دنیا آمده است.» این دستور، دقت دین مبین اسلام را میرساند که برای لحظه، لحظه زندگی برنامه دارد؛ حتی برای چگونگی بازگشایی دهان کودک.
جدیت در تعلیم و تربیت
دوران جوانى، دورانی پر از بحران و آشوب است، روح جوانان به مقتضای دورة جوانی همچون دریای خروشانی است که همواره متلاطم و طوفانی است و دارای جزر و مدهای سریع و پیدرپی است. جوانان، روحی حسّاس، سریع التأثیر و پرتوقّع دارند، میل به کمال در آنها شدید است؛ ولی معمولاً راه سعادت را نمیدانند؛ از اینرو بیش از همه، محتاج به هدایتاند. اگر از راهنمایی محروم شوند، بر اثر طغیان غرایز به سوی بدبختی و گناه سقوط میکنند. برای اصلاح حال جوانان و نوجوانان، راهی جز آموزش دادن دستورها و قوانین نجاتبخش دین مقدس اسلام نیست. پس بر اولیای محترم لازم است اولاً: خود با تعالیم روحبخش اسلام آشنایی داشته باشند؛ ثانیاً: به آن تعالیم عمل کنند و ثالثاً: عشق و علاقة به فراگیری تعالیم مذهبی را در فرزندان نهادینه کنند و با تشویق و تنبیه، راه وصول به این هدف را برای آنها هموار کنند.
امام رضا(ع) دربارة اهمیت آموختن تعالیم دینی برای جوانان میفرماید: «لَوْ وَجَدْتُ شَابّاً مِنْ شُبَّانِ الشِّیعَةِ لَا یَتَفَقَّهُ لَضَرَبْتُهُ عِشْرُونَ سَوْطا؛[11] اگر جوانی از جوانان شیعه را بیابم که در مقام فراگیری دانش دین نباشد (برای تنبیه او) بیست تازیانه بر او خواهم زد.»
این روایت نشان میدهد که هر فردی از مسلمانان باید با آموزههای دینی آشنا باشد، یا به روش اجتهادی و یا تقلیدى. در غیر این صورت، اهلبیت: آنها را ملامت میکنند.
آموزش قرآن
یکی دیگر از راههای تعالی و رشد معنویت و باورهای دینی در خانواده، همجواری و در محضر قرآن بودن است؛ و به طُرق گوناگون باید تعالیم قرآن، در بین افراد خانواده شناخته شده و عمل شود.
امام رضا(ع) فرموده است:
«اجْعَلُوا لِبُیُوتِکُمْ نَصِیباً مِنَ الْقُرْآنِ فَإِنَّ الْبَیْتَ إِذَا قُرِئَ فِیهِ الْقُرْآنُ یُسِّرَ عَلَى أَهْلِهِ وَ کَثُرَ خَیْرُهُ وَ کَانَ سُکَّانُهُ فِی زِیَادَة؛[12] برای خانههای خود، بهرهای از قرآن کریم، قرار دهید؛ زیرا در خانهای که قرآن قرائت شود، گشایش برای ساکنانش فراهم آید وخیرش فراوان شود و اهل خانه در برکت و فزونی باشند.»
صدقه برای سلامتی فرزندان
صدقه از مادة «صدق» و به معنای راستی کامل است و در اصطلاح شرع، صدقه بر مالی اطلاق میشود که با قصد قربت، به مصرف اصلاح امور مردم و رفع نیازمندیهای فردی و اجتماعی برسد، و همچنین بر هر عملی که از طریق خدمت و احسان به نوع انجام گیرد، «صدقه» گفته میشود.
هر مسلمانی بواسطة آموزههای قرآنی و روایى،کمک به نیازمندان را در برنامههای خود منظور میدارد و از صرف مقداری از تواناییهای خود در رفع نیامندیهای نیازمندان دریغ نمیکند؛ زیرا او دریافته است که «هر چه را در راه خدا انفاق کند، خداوند، جای آن را پر میکند و او بهترین روزی دهندگان است.»[13]
از بعضی احادیث استفاده میشود که پیشوایان معصوم، گاهی پیش از آنکه صدقهای را به شخص نیازمند بدهند، نخست،دست خود را به علامت احترام و تعظیم میبوسیدند، سپس آن را به نیازمندان میدادند و یا اینکه نخست آن را به نیازمندان میدادند. بعد از او میگرفتند و آن را میبوسیدند و میبوییدند و به او باز میگردانیدند؛ چرا که با دست خدا روبهرو بودهاند.[14]
حضرت رضا(ع) در اهمیت دادن صدقه برای سلامتی فرزندان، روایت ذیل را با مضمون داستانی بیان کرده که ذکر آن، خالی از لطف نیست:
«ظَهَرَ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ قَحْطٌ شَدِیدٌ سِنِینَ مُتَوَاتِرَةً وَ کَانَ عِنْدَ امْرَأَةٍ لُقْمَةٌ مِنْ خُبْزٍ فَوَضَعَتْهُ فِی فَمِهَا لِتَأْکُلَهُ فَنَادَى السَّائِلُ یَا أَمَةَ اللَّهِ الْجُوعُ فَقَالَتِ الْمَرْأَةُ أَتَصَدَّقُ فِی مِثْلِ هَذَا الزَّمَانِ فَأَخْرَجَتْهَا مِنْ فِیهَا وَ دَفَعَتْهَا إِلَى السَّائِلِ وَ کَانَ لَهَا وَلَدٌ صَغِیرٌ یَحْتَطِبُ فِی الصَّحْرَاءِ فَجَاءَ الذِّئْبُ فَحَمَلَهُ فَوَقَعَتِ الصَّیْحَةُ فَعَدَتِ الْأُمُّ فِی أَثَرِ الذِّئْبِ فَبَعَثَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى جَبْرَئِیلَ7 فَأَخْرَجَ الْغُلَامَ مِنْ فَمِ الذِّئْبِ فَدَفَعَهُ إِلَى أُمِّهِ فَقَالَ لَهَا جَبْرَئِیلُ7 یَا أَمَةَ اللَّهِ أَ رَضِیتِ لُقْمَةً بِلُقْمَة؛[15] چند سالی در بنیاسرائیل خشک سالی شدیدی پدید آمد. زنی لقمه نانی داشت، آن را در دهانش قرار داد که بخورد، سائلی صدا زد این کنیز خدا! گرسنهام. زن [با خود] گفت: در این زمان صدقه میدهم پس لقمه را دهانش خارج کرد و به فقیر داد. این زن بچه کوچکی داشت که در حال جمعآوری هیزم از صحرا بود که گرگی آمد و او را برد. در این هنگام مادر صدایش را شنید و دنبال گرگ دوید. پس خداوند متعال جبرئیل را فرستاد و غلام را از دهان گرگ خارج کرد و به مادرش برگرداند. پس جبرئیل به او گفت: ای کنیز خدا! آیا به این لقمه بهجای آن لقمه راضی شدى؟»
محبت و تشویق براساس لیاقت
با مطالعة روایات تعلیم و تربیت متوجه میشویم که محبت به فرزندان بر اساس لیاقتها و شایستگیهای خاص آنها، امری اجتنابناپذیر است. البته باید متوجه بود که این محبت اسباب کینهتوزی و دشمنی را به وجود نیاورد.
«عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِیِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرضا(ع) عَنِ الرَّجُلِ یَکُونُ بَعْضُ وُلْدِهِ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ بَعْضٍ وَ یُقَدِّمُ بَعْضَ وُلْدِهِ عَلَى بَعْضٍ فَقَالَ نَعَمْ قَدْ فَعَلَ ذَلِکَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ7 نَحَلَ مُحَمَّداً وَ فَعَلَ ذَلِکَ أَبُو الْحسن(ع) نَحَلَ أَحْمَدَ شَیْئاً فَقُمْتُ أَنَا بِهِ حَتَّى حُزْتُهُ لَهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ الرَّجُلُ یَکُونُ بَنَاتُهُ أَحَبَّ إِلَیْهِ مِنْ بَنِیهِ فَقَالَ الْبَنَاتُ وَ الْبَنُونَ فِی ذَلِکَ سَوَاءٌ إِنَّمَا هُوَ بِقَدْرِ مَا یُنَزِّلُهُمُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْه؛[16] سعد بن سعد اشعری میگوید از اباالحسن الرضا(ع) در مورد مردی که بعضی از فرزندانش را بیشتر دوست دارد و بعضی را بر بعضی دیگر ترجیح میدهد، سؤال کردم.
حضرت فرمود: آرى، امام صادق(ع) نیز این گونه رفتار میکرد، به «محمد» علاقه بیشتری نشان میداد و حضرت موسی بن جعفر(ع) نیز به «احمد» علاقه داشت، هنگامی که از جای خود برخاستم، عرض کردم: فدایتان شوم، مردی که دختر خود را از پسرش بیشتر دوست دارد، [همان حکم را دارد]؟ حضرت فرمود: پسر و دختر در این حکم با هم مساویاند. شأن هر کس از آنها به اندازهای است که خداوند برایشان قرار داده است.»
این روایت نشان میدهد که دوستی فرزندان نیز باید مبنایی ارزشی و بر اساس شایستگیها باشد؛ در حالی که تفاوت جنسی فرزندان نمیتواند باعث تبعیض در محبت و علاقه شود.
از امام رضا(ع) روایت شده است، روزی حضرت موسی بن جعفر(ع) در محضر پدرش (امام صادق(ع)) سخنی گفت که باعث شگفتى، سُرور و شادی پدر شد. حضرت امام صادق(ع) در مقام تشویق فرزند خود به او خطاب کرد و فرمود: «یَا بُنَیَّ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَکَ خَلَفاً مِنَ الْآبَاءِ وَ سُرُوراً مِنَ الْأَبْنَاءِ وَ عِوَضاً عَنِ الْأَصْدِقَاءِ؛[17] ای فرزندم! سپاس خدای را که تو را جانشین و خلف پدران و مایة سرور و بهجت فرزندان و جانشین دوستان قرار داد.»
یعنی فرزندم، تو با این شایستگی و لیاقتی که از خود نشان میدهى، هم بهترین خلف و جانشین پدر هستی و هم بهترین فرزند و مایة روشنی چشم پدر و هم بهترین یار و مونس پدر و به جای دوستان او هستى.
پی نوشت ها:
[1]. بحار الانوار، علامه مجلسى، بیروت، دار احیاء التراث، 1403ق، ج101، ص91؛ مکارم الاخلاق، رضی الدین طبرسى، ترجمه سید ابراهیم میرباقرى، انتشارات فراهانى، تهران، چ اول، بیتا، ج1، ص419.
[2]. بحار الانوار، ج101، ص116.
[3]. همان، ج81، ص162.
[4]. عیون اخبار الرضا(ع)، شیخ صدوق، مؤسسه اعلمى، بیروت، چ اوّل، 1404 ق، ج2، ص28.
[5]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص69.
[6]. مسند الامام الرضا(ع)، شیخ عزیز الله عطاردى، کنگره جهانی امام رضا(ع)، مشهد، چاول، 1406 ق، ج2، ص278.
[7]. الحدیث (روایات تربیتی از مکتب اهل بیت:)، مرتضی فرید، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی چ 13، 1377 ص 149 (به نقل از مستدرک، ج2،ص618)
[8]. بحار الانوار، ج101، ص131.
[9]. وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، تحقیق مؤسسه آل البیت، قم، 1414 ق، ج15، ص127.
[10]. نظامات اخلاقی و تربیتی اسلام به روایت معصومین:، بیوک آقا خاتمی زنجانى، مرکز احیاءو انتشار آثار علماء زنجان، چ اول، 1370، (به نقل از مستدرک الوسایل، ج2،ص620).
[11]. بحار الانوار، ج75، ص346.
[12]. المحجة البیضاء، ملا محسن فیض کاشانى، تصحیح، علی اکبر غفارى، انتشارات اسلامى، قم، ج2، ص220.
[13]. خداوند میفرماید: «ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیْ ءٍ فَهُوَ یُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقین»: سبا/39.
[14]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازى، دار الکتب الاسلامیه، چ15، 1372ش، ج8، ص123.
[15]. ثواب الاعمال، شیخ صدوق،نشر اخلاق، قم، چاپ پنجم، 1380 ش، ص167 و مسند الامام الرضا(ع)، ج2، ص468.
[16]. مسند الامام الرضا(ع)، ج2، ص277.
[17]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج2، ص127 و بحار الانوار، ج48، ص24
منبع:سایت حوزه













