درس پنجم : امر به معروف و نهی از منکر

طبق تصریح آیات قرآن و روایات اهل بیت علیهم السلام امر به معروف و نهی از منکر از اهمیت ویژهای برخوردار است و اصولا سایر واجبات به واسطه آن دو برپا میگردند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرموده است: امر به معروف و نهی از منکر را ترک مکنید که در غیر این صورت ستمگران برشما مسلط میگردند و آنگاه هر قدر هم که دعا کنید اجابت نمیشود. در جای دیگر نیز فرمودهاند: قوام دین در سه چیز خلاصه میشود: امر به معروف، نهی از منکر و اقامه حدود. با توجه به فرمایش حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که بالاترین جهاد سخن عدلی است که نزد فرمانروای ظالمی ایراد گردد حضرت رضا علیه السلام در مقاطع مختلف زندگی خویش با جلوههای گوناگون توانست با بالاترین جهاد سیاستهای باطل زمامداران ستمگر زمان خویش را نقش بر آب نماید و چهره حق و حقیقت رابنمایاند. نقش امر به معروف و نهی از منکر به حدی در زندگی آن حضرت بارز بود که یکی از مهمترین علل شهادت حضرت رضا علیه السلام محسوب میگردد. مرحوم شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام در باب اسباب شهادت آن حضرت، سه خبر نقل کرده است که موید ادعای مزبور میباشد.
و جالب اینجاست که در ضمن خبراول حضرت به پرونده ثروتهای بادآورده مامون و غیرقانونی بودن آنها نیز اشارت کرده است. مرحوم شیخ کلینی (متوفا به سال۳۲۹) درباره عذاب تارکان امر به معروف و نهیاز منکر حدیثی از امام رضا علیه السلام نقل کرده که آن حضرت از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده: زمانی که امت من نسبت به امر به معروف و نهی از منکر سهل انگاری کنند و مسوولیت را به گردن یکدیگر اندازند (و هر کس منتظر این باشد که دیگری آن راانجام دهد) در این صورت بایستی منتظر عذاب الهی باشند و این کار آنها به منزله اعلان جنگ با خداست. یکی از کنیزان مامون چنین گفته است: (هنگامی که در منزل مامون بودیم در بهشتی از خوردنیهای و نوشیدنیها و بوی خوش و پول فراوان بسر میبردیم اما همین که مامون مرا به امام رضا علیه السلام بخشید دیگر از آن همه ناز و نعمت خبری نبود، زنی که سرپرست ما بود، شب ما را بیدار میکرد و به نماز وادار میساخت که بر ما سخت و گران میآمد و آرزو میکردم از آنجا رهایی یابم … )
که البته به زودی توسط حضرت به دیگری بخشیده شد زیرا لیاقت خدمت در منزل امام را نداشت.
همانطور که ملاحظه میشود، امام نسبت به نماز شب خواندن اهل منزل عنایت داشتند و لذا به سرپرست زنان دستور داده بودند که آنها را در آن موقع بیدارنمایند. در اینجا یادآوری این نکته بجاست که میان (تحمیل عقیده) و (تحمیلعمل در برخی امور) تفاوت وجود دارد. در قرآن کریم میخوانیم: (لا اکراه فی الدین)[در دین تحمیل عقیده راه ندارد) در صورتی که تحمیل عمل در برخی ازموارد که مصلحتبالاتری وجود دارد نه تنها جایز بلکه ضروری میباشد. به عنوانمثال وقتی معلمی دلسوز، دانشآموز خود را به انجام پارهای از تکالیف وادار میسازد، هیچگاه نمیخواهد تحمیل عقیده نماید بلکه به خاطر در نظر گرفتن صلاح ومصلحت دانشآموزش به وی نوعی عمل را اجبار میکند و چه بسا همان دانشآموز پس ازرسیدن به مدارج عالی علمی از کار معلم بسیار خشنود و دلشاد گردد. تذکرات دلسوزانه خمینی کبیر را مروری دوباره کنیم: باید همه بدانیم که آزادی به شکل غربی آن که موجب تباهی جوانان و دختران و پسران میشود از نظر اسلام وعقل محکوم است و تبلیغات و مقالات و سخنرانیها و کتب و مجلات بر خلاف اسلام و عفتعمومی و مصالح کشور حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگیری از آنها واجب است و از آزادیهای مخرب باید جلوگیری شود و از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسیر ملت و کشور اسلامی و مخالف با حیثیت جمهوری اسلامی است بطور قاطع اگر جلوگیری نشود همه مسوول میباشند و مردم و جوانان حزب اللهی اگر برخورد به یکی از امور مذکور نمودند به دستگاههای مربوطه رجوع کنند و اگر آنان کوتاهی نمودند خودشان مکلف به جلوگیری هستند خداوند تعالی مددکار همه باشد.













