هيچ چيز به اندازه ولخرجي آزاردهنده نيست. اين ويژگي‌ كه متأسفانه در افراد زيادي به‌ چشم مي‌خورد باعث مي‌شود
پولي را كه به‌ زحمت به دست آورده‌اند به‌آساني و در يك چشم‌بر‌هم‌زدن از دست بدهند و هميشه محتاج و نيازمند كمك ديگران باشند در حالي كه عده ديگري از افراد ممكن است با ميزان درآمد بسيار كمتر همه نيازهاي منطقي‌شان برآورده شود و حتي اندوخته قابل توجهي هم داشته باشند؛
به همين دليل از گذشته‌هاي بسيار دور، در فرهنگ ما صرفه‌جويي، كار پسنديده و ولخرجي، كاري نكوهيده تلقي شده است. صرفه‌جويي كار زياد مشكلي نيست و با كمي توجه و دقت به عملكرد افراد صرفه‌جو و سرمشق‌گرفتن از آنها مي‌توان جلوي بسياري از هزينه‌هاي غيرضروري را گرفت.
با نگاهي به زندگي خوب و راحت برخي افراد فكر مي‌كنيم كه حتماً آنان از درآمد خيلي خوبي برخوردار هستند اما اگر كمي در مورد شيوه زندگي افراد هم‌طبقه دقت كنيم، متوجه مي‌شويم كه اين افراد شايد در ميزان درآمد با ما يكي باشند اما در خرج‌كردن و پس‌انداز خود دقت زيادي به خرج مي‌دهند.
شما هم مي‌توانيد پولي كه به‌سختي به‌ دست آورده‌ايد را آن‌طور كه مي‌خواهيد خرج كنيد و مقداري از آن را نيز پس‌انداز كنيد. هميشه مخارج ماهانه خود را يادداشت كنيد تا بتوانيد صورتي كلي از اقلامي كه بابت‌شان هزينه مي‌كنيد داشته باشيد و ميزان هزينه‌ها را بدانيد.
از سبد مصرفي خانوار اطلاع داشته و طبق برنامه زماني و اولويت‌ها هزينه كنيد تا از مخارج زائد و غيرضروري اجتناب كرده باشيد.
شما با دسته‌بندي هزينه‌ها جاهاي هدررفت سرمايه و حتي نابجا‌خرج‌كردن را كشف مي‌كنيد. هزينه‌هاي خانوار شامل1- مصارف خوراكي 2- پوشاكي 3- بهداشتي 4- درماني 5- انرژي 6- آموزشي 7- فرهنگي 8- تفريحي 9- خدمات نگهداري و تعمير 10- تزئيني و تجملي است.
برنامه‌هاي اقتصادي زندگي‌مان، رفتارهاي اقتصادي ما را بروز مي‌دهد و شخصيت اقتصادي ما شناخته مي‌شود. فكر نكنيد وقتي صرفه‌جو و بجا‌خرج‌كن هستيد دليل بر خسيسي شما مي‌شود.
خانواده‌اي را در نظر بگيريد كه براي خريد پوشاك در سال 2بار بيشتر اقدام نمي‌كنند و آن 2بار هم از مراكز اصلي و محل توزيع و توليد خريداري مي‌كنند تا بدين‌صورت در وقت و هزينه خود صرفه‌جويي كرده‌باشند. از نظر منطقي آنها خسيس هستند؟ نكاتي در صرفه‌جويي وجود دارد كه با رعايت آنها مي‌توان به اقتصاد خانواده كمك كرد:
1- هنگامي كه براي خريد مايحتاج خود به فروشگاه محل مي‌رويد، سعي كنيد آن چيزي را بخريد كه مورد نياز شماست. براي اين كار مي‌توانيد مايحتاج خود را به ترتيب اولويت روي يك صفحه كاغذ يادداشت كنيد. مراقب باشيد هيچ‌گاه كالاهاي متنوع فروشگاه با بسته‌بندي‌هاي زيبا شما را تحت تأثير خود قرار ندهد.
2- هميشه هنگام بيرون‌رفتن از منزل به ياد داشته باشيد كه فقط به مقدار مورد نياز خود پول به همراه داشته باشيد؛ هيچ‌وقت پول اضافي با خود حمل نكنيد كه اين پول علاوه بر اينكه ممكن است مورد دستبرد قرار گيرد مي‌تواند به‌سرعت خرج شود.
3- هنگامي كه براي انجام كاري بيرون مي‌رويد در وهله اول هدف خود را از اين عمل مشخص كنيد. هيچ‌گاه وقت خود را بيهوده در خارج از خانه نگذرانيد. به ياد داشته باشيد زماني به بيرون برويد كه هدف آن برايتان مشخص شده باشد.
4- براي اينكه وسايل و لوازمي كه قبلا شما خريده‌ايد بهتر و بيشتر عمر كرده و مورد استفاده قرار گيرد بايد هرچند وقت يك‌بار به سرويس‌كردن آنها بپردازيد.
5- هميشه آنچه را نياز داريد در محل اصلي آن خريداري كنيد.
6- هيچ‌گاه بيش از آنچه در توان داريد خرج نكنيد.
7- در يك بانك حساب پس‌اندازي براي خود داشته باشيد. سعي كنيد در بانكي حساب خود را افتتاح كنيد كه سود بيشتري به پس‌انداز شما مي‌دهد.
8- اگر برايتان مقدور است زودتر از خانه بيرون رفته و از وسايل نقليه عمومي استفاده كنيد تا هزينه‌هاي نگهداري ماشين و مخارج سنگين اياب‌وذهاب به شما فشار نياورد.
9- بعضي از مواد غذايي انرژي بيهوده دارند؛ مانند انواع شيريني و نوشابه كه هزينه سنگيني را به خانواده تحميل مي‌كنند؛ پس در خريد آنها با احتياط رفتار كرده و برايشان هزينه نكنيد.
10- موادي كه فسادپذير هستند و عمر كوتاهي دارند را تا مصرف نكرده‌ايد خريداري نكنيد.
11- در مصرف انرژي با استفاده از روش‌هاي مختلف صرفه‌جويي كنيد؛ مانند استفاده از لامپ‌هاي كم‌مصرف از جمله مهتابي و فلورسنت كه شايد گران‌تر باشند ولي در درازمدت هزينه اوليه را برمي‌گردانند. استفاده از تلفن در ساعت‌هايي كه قيمت تلفن ارزان‌تر اعلام شده است.
در مصرف سوخت نيز زماني كه براي شست‌وشو نياز به آب گرم نداريد، بكار نبريد. و هميشه بدانيد هزينه مصرف انرژي، تصاعدي حساب مي‌شود.
12- هميشه بدانيد خواب خوب، ورزش و تغذيه مناسب كه حتي مي‌تواند شامل يك‌نوع ميوه و سبزي هم باشد به تندرستي شما كمك كند زيرا هزينه درمان از پيشگيري و هزينه تعمير از نگهداري گران‌تر است. بهتر است در حفظ و نگهداري وسايل و لوازم زندگي و خانه‌مان كوشا باشيم.

 

ادامه مطلب

 



آيا انسان براي مصرف كردن به دنيا آمده است؟ آيا انسان براي استفاده از اين جهان پا به هستي گذاشته است؟ در ابتداي امر سوال ساده اي به نظر مي رسد، اما با كمي تأمل مي توان فهميد كه اين پرسش ما را بسوي حقايق عميق تري رهنمون مي كند پيش از اين زياد درباره آنها به تفكر و تعمق نپرداخته ايم و از تأثيراتشان بر هستيمان زياد آگاه نبوده ايم. در اين مجال سعي دارم به اجمال به ماهيت مصرف و انواع آن و تأثيراتش بر زندگي انسان بپردازم.

تعريف «مصرف » و «مصرف گرايي»

پيش از هر بحثي بايد مصرف كردن را تعريف كنيم. مصرف كردن در معناي عادي و هنجار آن يعني استفاده درست و به اندازه از منابع طبيعي براي زنده ماندن و زندگي كردن. اگر كمي خط سير تاريخي تمدن بشري را دنبال كنيم در مي يابيم كه قسمت عمده ستيز و جنگ هاي بشر نيز از زماني شروع شد كه انسان توانايي ذخيره منابع طبيعي و چيزهاي با ارزش را پيدا كرد. اين زمان بر دوران نوسنگي و انقلاب اقتصادي نخستين انسان منطبق است. پس با اين تعريف كمتر كسي فكر منفي درباره مصرف كردن به ذهن راه مي دهد و تقريبا همه موافق اين نوع مصرف هستند.

اما زماني كه درباره واژه مصرف گرايي صحبت مي كنيم معناي كلمه از ظاهر آن به ما رخ مي نمايد. اين واژه بر رسم و آيين و راه و روشي در زندگي دلالت مي كند كه وجود انسان را فرا گرفته است و تأثير عميقي بر تفكرات و رفتار و در نهايت خوشبختي انسان مي گذارد. در اينجا مصرف كردن با آنچه در پاراگراف قبل مطرح كرديم تفاوتي ماهوي دارد و نماينده فرهنگي جديد و قدرتمند در زندگي انسان است كه نخستين رگه هاي آن را مي توان از انقلاب صنعتي در جهان غرب پيگيري كرد.

پس تا اينجا بايد دريافته باشيد كه بنده دو نوع مصرف خوب و بد را در نظر دارم و وجه تمايزي بين معاني مختلف اين كلمه قايلم. اما ادعاي اين تفاوت را بنده از كجا آورده ام؟ بايد بگويم كه اين تمايز را مي توان با يررسي دو عامل مهم به صورت دو سوال اساسي استنباط كرد:

1- چه چيزي مصرف مي كنيم؟
2- در كل به چه علتي مصرف مي كنيم؟

 

چه چيزي مصرف مي كنيم

اين روزها همه شما با ورود به يك فروشگاه زنجيره اي بزرگ در يك رديف مواد شوينده يا بهداشتي در برابر خيل عظيمي از محصولاتي قرار مي گيريد كه شايد يك قرن پيش اثري ا آنها وجود نداشته است.

مطلبي كه مي خواهم عنوان مي كنم با اشاره به تنوع محصولات آرايشي و بهداشتي رنگ و بوي بهتري مي گيرد. به عنوان مثال اينهمه لوازم آرايشي كه هر كدام براي هدف خاصي در صورت، طراحي شده اند ! يا به طور خاص تر اينهمه كرم هاي ضد آفتاب با عصاره هاي شير و عسل و بادام و گل رز و گل هميشه بهار و...! در حقيقت محصولاتي هستند كه بود و نبودشان در اين حجم و تنوع وسيع، خللي در زندگي وارد نمي كند.

پس چرا اين محصولات با اينهمه تنوع وجود دارند و هر روز هم بر تنوعشان افزوده مي شود؟

در اينجا نقل قول مي كنم از اريك فروم انديشمند بزرگ كه مساله را به گونه اي شفاف و تكان دهنده بيان مي كند. عقيده كلي وي در اين زمينه بر اين اساس قرار دارد كه جامعه صنعتي امروز و غول هاي اقتصادي و شركت هاي بزرگ براي رسيدن به مقاصد خود از انسان اين عصر يك مصرف كننده تمام عيار مي سازند و با قدرت عظيم تبليغات مسخ كننده خود در انسان نيازهاي غيرواقعي و زايد بوجود مي آورند و به موازات آن با عرضه محصولات به ظاهر متفاوت و در اصل يكسان كه قسمت اعظم آنها واقعا به درد انسان نمي خورد، مردم را به خريد اين محصولات وا مي دارند. در جامعه امروز اگر فلان يا بهمان محصول استفاده نكني و بدتر اينكه آنرا زايد بداني با انتقادات تندي مواجه مي شوي كه بي كلاس ! و متحجر و عقب افتاده خطابت مي كنند.

نظام عظيم تبليغات امروزه بطور غير مستقيم آدم هاي شاد و موفق و خوشبخت را به عنوان يك مصرف كننده خوب و تمام عيار معرفي مي كند.اگر لبخندهاي پرمعني و لحظات شاد و فضاي دلنشين پوسترهاي تبليغاتي را بياد بياوريد به معناي آنچه من مد نظر دارم نزديك تر مي شويد.

بدترين اتفاقي كه بوسيله تبليغات پرحجم و ممتد و همه جانبه توسط همه رسانه ها اتفاق مي افتد تغيير آرام و تدريجي نظام هاي ارزشي و باورهاي فردي و اجتماعي ما درباره شيوه هاي زيستن است. آنچه امروز در سراسر دنيا تبليغ مي شود اين است كه انسان بايد مصرف كند، چه چيز را؟ آنچه ما توليد مي كنيم صرف نظر از اينكه آيا واقعا انسان امروز به آن احتياج دارد يا خير. در حقيقت انسان در اين كارزار به مصرف كننده بي اراده اي تبديل شده كه به خيال خام خود در انتخاب آزاد است. البته آزاد است كه در انتخاب يك محصول بجاي فلان كارخانه از بهمان كارخانه خريد كند اما معمولا آگاه نيست كه در خريد آن محصول مختار نيست و صرف نظر از ماركي كه خريد مي كند آن محصول رل حتما بايد بخرد. اوج اين بايدها را در خريدهاي جهيزيه مي توانيد به عينه ببينيد.

انسان امروز به درجات مختلف آلت دست قدرت طلبي و زياده خواهي شركت هاي بزرگ شده است كه با قدرت رسانه ها و مسخ تبليغاتي كم كم روي عادات و ارزش هاي دروني ما سوار شده اند و شيوه زندگي و آنچه مصرف مي كنيم را از راه دور كنترل مي كنند.

پس مهم است كه چه مصرف مي كنيم. چون رابطه مستقيمي بين آن و زير سلطه و كنترل بودن رواني ما دارد.
اگر واقعا به سراغ محصولاتي برويم كه نيازهاي حقيقي ما را جوابگو هستند هنوز انسانيم و به آلت دست تبديل نشده ايم. براي اين منظور نگاهي به زندگي بزرگان ديني و انديشمندان و فلاسفه انداختن بسيار سودمند است. كداميك از مردان خدا در زمانه خود اين طرز فكر امروزي ما را قبول داشتند و رواجش مي دادند؟ كدام انسان آزاده اي قبول مي كند كه به چنين كنش پذيري و انفعالي كشانده شود كه تمام زندگيش را با دست هايي نامريي كنترل كنند؟ مسلما تفكر عميق در اينباره مي تواند راهگشا باشد.

چرا مصرف مي كنيم؟

انساني كه در يك ماشين قوي اجتماعي -كه لازمه زندگي صنعتي امروز است- به يك مهره تبديل شده باشد هويت و اصالت فردي خود را از دست مي دهد.انسان امروز در درون احساس تنهايي شديدي مي كند و براي فرار از اين تنهايي به كل هاي بزرگ مي پيوندد و تكه اي مي شود از يك سازمان، باشگاه و...و خود را در آن حل مي كند تا آسوده شود. سورن كركگور فيلسوف ديني دانماركي در اين رابطه مي گويد: «... به واسطه بي همتي و بزدلي در برابر هست بودن است كه مردم امروز مي خواهند ذوب و منحل در جمع و توده بشوند و چون لياقت اين را ندارند كه خود كسي بشوند اميدوارند كه زير لواي كثرت و تعدد «چيزي» گردند.»
اين احساس تنهايي وجودي همواره انسان را در طول تاريخ رنج داده است و عكس العمل هاي زيادي را در جوامع گوناگون برانگيخته است كه شرح و بسط آن خارج از حوصله اين مجال است.
تاكيد ما بيشتر بر عكس العملي است كه انسان تنهاي امروز با پناه بردن به مصرف از خود نشان مي دهد. اين زياده خواهي در مصرف كه در واقع چراغ سبزي است به زياده خواهان و طماعان براي سوءاستفاده از انسان، ناشي از اين احساس در انسان است كه آن آزادي و هويت از دست رفته را مي تواند با مصرف كردن به دست بياورد و با مصرف كردن اطمينان بيابد كه هنوز به معناي روحي و رواني كلمه هست و مي زيد. انتخاب يك محصول در ميان محصولات مختلف وي را از داشتن آزادي دروني آسوده مي كند و نمي گذارد به كنه انفعال و بي ارادگي خود پي ببرد.

نتيجه گيري
آنچه امروز اتفاق مي افتد اين است كه قدرت هاي بزرگ صنعتي كه فرامليتي و جهاني شده اند براي انسان تصميم مي گيرند كه چه چيز خوب است و چه چيز بد و با قدرت عظيم رسانه اي و تبليغات مجهز به آخرين فنون روانشناختي آنرا به خورد مردم مي دهند. شايد مقصر عمده خود ما باشيم كه با پناه بردن به مصرف گرايي و مسخ خودخواسته براي فرار از رنج هاي وجودي و نگراني هاي ريشه دار در هستي مان، به اين غول هاي صنعتي و اقتصادي قدرت بخشيده ايم و هر روز نيز از محصولات متنوع و بي فايده شان استقبال مي كنيم و سعي داريم پوچي و يكنواختي زندگيمان را با مصرف اين محصولات متنوع جديد جبران كنيم. مثال ساده اش را در مدل هاي جديد تلفن همراه ببينيد كه در واقع هيچ فرق عمده اي با قبلي ها ندارند و فقط روزمرگي ما را جوابگو هستند.
بازخورد ما در برابر اين توليد كنندگان طماع كه فقط به فروش محصولاتشان فكر مي كنند و البته در راه آن مي گويند كه ما خود را فداي شما و نيازهايتان كرده ايم !!، بسيار مهم است. شناخت انسان از آنچه مي تواند بيافريند، شكوفايي نيروهاي خلاقه انسان و احساس هويت و معنا در زندگي مي تواند ما را از اين تخدير و خماري مصرف بيرون بكشد و وادارمان كند به نيازهاي اساسي خود فكر كنيم و در راستاي تحقق آنها گام برداريم. اينگونه مي شود كه واژه مصرف گرايي براي بسياري از ما بي معنا خواهد شد.

 

 

ادامه مطلب

 

گروه اسناد واطلاع رساني -فريبا بابايي - رهبرمعظم انقلاب فرموده اند: مردم ايران درمسير تحقق شعار مهم وحياتي "اصلاح الگوي مصرف درهمه زمينه‌ها"، برنامه ريزي و حرکت کنند تابا استفاده صحيح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيکوترين حال ها،ظهور و بروز يابد.

رهبر معظم انقلاب سال 1388 را سال "اصلاح الگوي مصرف" ناميدند و با اين نامگذاري گامي تازه‌ در مسير توسعه پايدار در تمامي ارکان جامعه به ويژه سازمان ها و نهادهاي مختلف و تلاشي گسترده درجهت اصلاح الگوي مصرف و نهادينه نمودن اين مسير پر اهميت، که ما را به اهداف بلند مدت در توسعه اقتصادي رهنمون مي کند ، آغاز شد.
پژوهش و تحقيقات تکيه گاهي محکم و شناخته شده براي تمامي صاحبان فکر و انديشه است و جايگاه پژوهش در بستر سازي کليه مسائل جامعه بر کسي پوسيده نيست شايد زماني اندک از توصيه عالمانه رهبر معظم انقلاب نگذشته بود که دست اندرکاران امر پژوهش با ايجاد زمينه هاي تحقيق و جستجو با معيارهاي تخصصي حوزه‌هاي خود، در ريشه يابي فرهنگ مصرف و تغيير الگوي موجود سرآغازي بر ترويج الگوي صحيح مصرف در جامعه را کليد زدند وبا ارايه مقالات متعدد در مجامع علمي، انتشار کتاب و ...، با اين پيام رهبر انقلاب همراه شدند .
به منظور اصلاح مصرف در جامعه نياز به شناخت قالب فرهنگ عمومي ، شناسايي الگوهاي موفق مصرف در ديگر نقاط دنيا و بومي سازي اين الگوها در داخل کشوراست و اين امر مقدور نيست مگر در قالب يک طرح تحقيق منسجم و فراگير که بتواند در توسعه همه‌جانبه و پايدارجامعه موثر باشد
در اين رابطه توجه به معيارهاي اسلامي و ارزشهاي حاکم بر اين موضوع را نبايد از نظر دور داشت محورهايي چون مبارزه با اسراف، حرکت در جهت اصلاح الگوي مصرف، درست مصرف کردن، کارآمدي و اثربخشي مصرف و توجه به ابعاد فرهنگي و اجتماعي از جمله اين ارزشهاست که توسط محققين و مجريا ن در مراحل مختلف از برنامه ريزي تا عمل در اين حوزه مورد تاکيد قرار مي گيرد.
از مصاديق اصلاح الگوي مصرف که پژوهش در آنها بسيار مي تواند اثر بخش باشد ، مي توان به مواردي چون ارائه طرح هايي در جهت آموزش، بهسازي و اعمال مديريت صحيح و نهايتا افزايش بهره وري نيروي انساني و مشارکت مردمي ،‌ تحول در ساختار هاي تشکيلاتي دولت و تحول درنظام مديريتي و استخدامي ، چگونگي ارتقاء فرهنگ بهره وري و صرفه جويي دردستگاهها و جامعه ، اصلاح روش هاي موجود در انجام کار به منظورحذف مراحل زايد، ارائه يک الگوي عملي مصرف باتوجه به برنامه چشم انداز بيست ساله ، نحوه چگونگي نهادينه کردن الگوي صحيح مصرف انرژي و ساير منابع ، تشويق مردم به استفاده بهينه از وسايل حمل و نقل عمومي ، نحوه خودداري از برخي کارهاي غيرضروري و در پايان برنامه ريزي در جهت استفاده از فنآوري هاي روز که عملا منجر به صرفه جويي شود، اشاره داشت .
پژوهش در شناسايي تجربه کشورهايي که با بي پروايي ضمن هدر دادن سرمايه هاي ملي، از منابع طبيعي خود براي بهبود و توسعه بهره نمي گيرند و علاوه بر صرف منابع فراوان مالي، از توسعه همه جانبه نيز برخوردار نشدند ، ياري رسان مسئولان و مجريان خواهد بود.
نفس اهميت پژوهش در اين امر را مي توان در جمله سقراط نيز دريافت . او مي گويد : "يک زندگي مطالعه نشده ،ارزش زيستن ندارد..." پس مي توان نتيجه گرفت که دستيابي به رشد و توسعه اقتصادي، نيازمند استفاده بهينه از منابع طبيعي و افزايش رشد و توسعه پايدار هم در گرو شناسايي و گزينش بهترين فرصت ها و امکانات به منظور تجهيز منابع مالي جامعه است و همه اين شناسايي ها در گرو پژوهش و اهميت دادن به اين امر در کليه امور است .
در آغازين روز سال 88، رهبر معظم انقلاب، با تاکيد بر لزوم اصلاح الگوي مصرف، فرمودند: اين حرکت، گامي اساسي در روند پيشرفت و عدالت است چرا که بيماري اسراف، از لحاظ اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي، آسيب‌ها و مشکلات گوناگوني بوجود آورده و آينده کشور را تهديد مي‌کند.
انتظار مي رود براي رسيدن به اين گام مهم وبهره جستن از تجارب ديگران ،قبل از هرگونه اجرا در مساله اصلاح الگوي مصرف به پژوهش و بررسي هاي علمي تکيه کرد و نتايج بدست آمده را در عمل در ابعاد مختلف، به ويژه دربعد اقتصادي و اجتماعي به معناي شناسايي آسيب ها و رفع چالش ها در مسير تکامل، پياده کرد .
همچنين با توجه به جايگاه ممتاز جمهوري اسلامي در معادلات جهاني، وجود بحران اقتصادي در جهان، تداوم تحريم‌ها، سند چشم‌انداز 20 سال کشور و تداوم نوآوري و شکوفايي و... ،اميد است نخبگان و‌ انديشمندان، با دراولويت قرار دادن بيانات رهبر گرانقدر انقلاب و ارائه راهکارهاي مستند علمي- پژوهشي، اين ايده ارزشمند را مورد تاکيد بيشتر قرار دهند.
در ب‍رن‍‍ام‍ه‌ ‌ه‍‍ا‌ي‌ ‌ه‍ف‍ت‍ه‌ پ‍ژو‌ه‍ش‌ ب‍ه‌ م‍ن‍ظور ن‍‍ه‍‍ادي‍ن‍ه‌ ک‍ردن‌ ف‍ر‌ه‍ن‍گ‌ پ‍ژو‌ه‍ش‌ در مسائل مختلف ج‍‍ام‍‍ع‍ه‌ و بويژه اصلاح الگوي مصرف ،روز 26 آذرماه به عنوان روز "پژوهش محور اصلاح الگوي مصرف" نامگذاري شده است. تا بدينوسيله اهميت محوريت پژوهش در اين امر مهم بار ديگر يادآوري شود.
 

ادامه مطلب

 

مصاديق اسراف در جامعه زياد است: مصرف بالاى نان و ضايعات موجود، مصرف زياد آب و هدر روى فراوان اين نعمت الهى، باقى مانده غذاهايى كه به زباله دانى ريخته مى شود، نيم خوره ميوه جات و ... همه و همه از مصاديق اسراف در جامعه ما هستند.
... كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين... بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
در اين آيه شريفه خداوند متعال از مردم خواسته است كه به خاطر زيان هاى فراوان فردى و اجتماعى و آثار و عواقب شوم اين گناه بزرگ، از اسراف دورى كنند.
اسراف عبارت است از بيهوده خرج كردن مال، در خورد و خوراك زياده روى كردن، حيف و ميل كردن مواد غذايى همچنين به معنى زياده روى در گناهان نيز مى باشد.
در آيات قرآن كريم و سخن ائمه اطهار (ع) از پرخورى و اسراف به شدت نهى شده است. در قرآن كريم حدود 13 بار كلمه اسراف با الفاظ گوناگون به كار رفته است.
در آيه 137 سوره طه، خداوند متعال فرموده اند: وكذلك نجزى من اسرف ولم يومن بايات ربه و لعذاب الاخرة اشد وابقى: و اين چنين جزا مى دهيم به هر كس اسراف كند و به آيت هاى خداوند نگرود و براى او عذاب سخت و پاينده است.
يا در آيه 67 سوره فرقان درباره صفات عبادالرحمن فرموده اند: والذين اذا انفقوالم يسرفوا ولم يفترواوكان بين ذلك قواماً: آنان كه در هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه تنگ مى گيرند، بلكه بين اين دو راه اعتدال را انتخاب مى كنند. در آيه 144 سوره انعام هم خداوند متعال فرموده اند: ان الله لايهدى القوم الظالمين به درستى كه خداوند ستمكاران را هدايت نخواهد كرد.
همچنين در آيه 30 سوره اعراف فرموده اند: انه لايحب المسرفين ... خداوند مسرفان را دوست ندارد.

اسراف و تبذير چيست؟
اسراف عبارت از خارج شدن از حد اعتدال است. مثلاً لباسى بپوشيم كه چندين برابر قيمت لباس مناسب ما ارزش داشته باشد يا غذاى گران قيمتى تهيه كنيم كه با يك وعده آن مى توان دهها نفر را از غذاى مناسب و معمول سير كرد. اسراف همراه با تفاخر و فخرفروشى است. مثلاً به جاى آن كه در منزل قالى مثلاً دستباف يا ماشينى خوب داشته باشيم؛ اقدام به خريد فرش هاى ابريشمى گران قيمت كنيم كه با قيمت هر يك از آن ها مى توان چندين فرش معمول و مناسب تهيه كرد و ... اما تبذير عبارت از ريخت و پاش است: مثلاً براى يك مهمانى 5 نفره به اندازه 10 نفر غذا درست كنيم و بقيه غذاها خراب و دور ريخته شود: يا بماند و در اثر ماندن وقتى خورده مى شود، به معده انسان ضرر مى رساند و ...
البته به قول مفسر تفسير نمونه: بسيار ديده مى شود كه اين دو كلمه درست در يك معنى به كار مى روند و حتى براى تاكيد پشت سر يكديگر هم قرار مى گيرند. درباره لزوم دورى از اسراف خداوند متعال آيه 141 سوره انعام مى فرمايد: و هوالذى انشا خبات معروشات و غير معروشات والنخل و الزرع مختلفاً اكله والزيتون و الرمان متشابها و غير متشابه كلوا من ثمره اذا اثمرو اتو حقه يوم حصاده ولا تسرفوا انه لايحب المسرفين: و او آن خدايى است كه براى شما بستان ها در درختان(مانند انگور) داربستى و درختان آزاد و درختان خرما و زراعت ها كه ميوه و دانه هاى گوناگون دارند و زيتون و انار و ميوه هاى مشابه به يكديگر و ميوه هاى نامشابه(چون سيب و انار) بيافريد و شما هم از آن ميوه ها هرگاه برسد تناول كنيد و حق زكات فقيران را بدهيد و روز برداشت محصول اسراف نكنيد كه خدا مسرفان را دوست نمى دارد.
در آيه 28 سوره غافر آمده است: ... ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب ... خدا مردم مسرف دروغگو را هرگز هدايت نخواهد كرد.
همچنين در همين سوره آيه 43 آمده است: لاجرم انما تدعوننى اليه ليس له دعوة فى الدنيا و لا فى الاخرة و ان مردنا الى الله و ان المسرفين هم اصحاب النار، ناچار آنچه شما مرا به سوى او مى خوانيد(از بت ها و فراعنه) آن ها اثرى در دنيا و آخرت به هيچ وجه ندارند و بدانيد كه بازگشت همه ما(روز قيامت) به سوى خداست و البته ستمكاران و مسرفان فاسق هم اهل دوزخ هستند.
در آيه 151 سوره شعرا هم مى فرمايد: ولا تطيعوا امرالمسرفين: از رفتار روساى مسرف ستمگر پيروى نكنيد.
و نيز در آيه 34 سوره ذاريات مى فرمايد: كه آن سنگ ها نزد پروردگار معين و نشاندار براى نابود كردن ستمكاران است.
و همين طور در آيه 83 سوره يونس مى فرمايد: فما امن لموسى الا ذرية من قومه على خوف من فرعون وملائهم ان ينتنهم و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين(پس از آن همه ظهور معجزات و ابطال سحر ساحران) باز آن مردم باطل پرست به درستى ايمان نياوردند جز فرزندان قبيله او آن هم با حال ترس از فرعون و اتباعش كه مبادا در صدد فتنه و قتلشان برآيند كه فرعون آن روز در زمين بسيار علو و سركشى داشت و البته او از ستمكاران و سخت متعدى و مسرف بود.
و نيز در آيه 9 سوره انبيا مى فرمايد: پس (از آن كه اشرار امت گفتار رسولان حق را انكار و در مقام آزارشان برآمدند) ما به وعده اى كه به آن ها داديم وفا كرديم و هر كه را خواستيم از شّر دشمنان نجات داديم و مفسدان و مسرفان ظالم را هلاك گردانيديم.
از آيات قرآن كريم به خوبى فهميده مى شود كه، اسراف و تبذير نقطه مقابل بخل و خست و هر دو بد و نامناسب و زشت هستند.
والذين اذا انفقوا لم يسرفوا و لم يفتروا و كان بين ذالك قواماً: كسانى كه به هنگام انفاق نه اسراف مى كنند و نه سختگيرى و بخل مى ورزند، بلكه در ميان اين دو (كار زشت) حد اعتدال و ميانه(كه سخاوت و بخشش) است را مى گيرند.
حضرت على(ع) در اين باره فرموده اند:
آگاه باشيد مال را در غير مورد استحقاق صرف كردن، تبذير و اسراف است. ممكن است اين عمل انسان را (به ظاهر) در دنيا بلند مرتبه كند اما مسلماً در آخرت پست و حقير خواهد بود. در نظر توده مردم (عوام) ممكن است سبب اكرام شود، اما در پيشگاه خداوند موجب سقوط مقام انسان مى شود.
از پيامبر اسلام(ص) درباره لزوم دورى از اسراف روايت شده است كه فرموده اند:
شكمبارگى اسباب نافرمانى خداوند است. كم خورى از پاكدامنى و پرخورى از اسراف است.
امام على(ع) نيز فرموده اند: «از پرخورى دورى كنيد كه موجب قساوت قلب، تنبلى در نماز و سبب تباهى بدن است.»
«از پرخورى بپرهيز كه هر كس پيوسته پرخورى كند دردهايش فراوان شود و خواب هاى پريشان ببيند.» البته همه مى دانيم كه پرخورى يكى از مصاديق اسراف است.
در تفسير نمونه درباره لزوم دورى از اسراف ذيل اين آيه آمده است:
جمله «كلوا و اشربوا و لا تسرفوا»: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه در آيه فوق آمده است، گرچه بسيار ساده به نظر مى رسد، اما امروز ثابت شده است كه يكى از مهم ترين دستورات بهداشتى همين است. زيرا تحقيقات دانشمندان به اين نتيجه رسيده است كه سرچشمه بسيارى از بيمارى ها- غذاهاى اضافى است كه به صورت جذب نشده در بدن باقى مى ماند. اين مواد اضافى هم بار سنگينى است براى قلب و ساير دستگاه هاى بدن و هم منبع آماده اى است براى انواع عفونت ها و بيمارى ها. لذا براى درمان بسيارى از بيمارى هاى نخستين گام اين است كه اين مواد مزاحم كه در حقيقت زباله هاى تن انسان هستند، سوخته شوند و پاكسازى جسم عمل گردد.
عامل اصلى تشكيل اين مواد مزاحم، اسراف و زياده روى در تغذيه و به اصطلاح «پرخورى» است و راهى براى جلوگيرى از آن جز رعايت اعتدال در غذا نيست. در عصر و زمان ما كه بيمارى هاى گوناگونى مانند بيمارى قند، چربى خون، تصلب شرائين، نارسايى هاى كبد و انواع سكته ها، فراوان شده، افراط در تغذيه يا توجه به عدم تحرك جسمانى كافى، يكى از عوامل اصلى محسوب مى شود و براى از بين بردن اين گونه بيمارى ها راهى جز حركت كافى و ميانه روى در تغذيه نيست.
مفسر بزرگ ما، مرحوم «طبرسى» در «مجمع البيان» مطلب جالبى نقل مى كند كه هارون الرشيد طبيبى مسيحى داشت كه مهارت او در طب معروف بود: روزى اين طبيب به يكى از دانشمندان اسلامى گفت: من در كتاب آسمانى چيزى از طب نمى يابم. در حالى كه دانش مفيد بر دو گونه است: علم اديان و علم ابدان، او در پاسخش چنين گفت: خداوند همه دستورات طبى را در نصف آيه از كتاب خويش آورده است: «كلوا و اشربوا و لاتسرفوا: بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد» و پيامبر ما نيز طب را در اين دستور خويش خلاصه كرده است: المعده بيت الادواء و الحميه راس كل دواء و اعط كل بدن ما عودته: «معده خانه همه بيمارى هاست و امساك سرآمد همه داروهاست و به آن چه بدنت را عادت داده اى(از عادات درست) آن را از او دريغ ندار.
طبيب مسيحى هنگامى كه اين سخن را شنيد، گفت: قرآن شما و پيامبرتان براى جالينوس(طبيب معروف) طبى باقى نگذارده اند. كسانى كه اين دستور را ساده فكر مى كنند، خوب است در زندگى خود آن را بيازمايند تا با اهميت و عمق آن آشنا شوند و معجزه رعايت اين دستور را در سلامت جسم و تن خود ببينند.
متاسفانه مصاديق اسراف در جامعه زياد است: مصرف بالاى نان و ضايعات موجود، مصرف زياد آب و هدر روى فراوان اين نعمت الهى، باقى مانده غذاهايى كه به زباله دانى ريخته مى شود، نيم خوره ميوه جات و ... همه و همه از مصاديق اسراف در جامعه ما هستند.
از امام باقر(ع) نقل است كه، پدرم به شدت از اسراف دورى مى كرد. هنگام غذا اگر خرده هاى نان در سفره بود، مى خورد و مى فرمود: خداوند امت هاى گذشته را به خاطر اسراف عذاب فرمود.
نويسنده:حبيب الله تركاشوند

 

 

ادامه مطلب

 

1. چیستی الگوی مصرف
الف) مفهوم‌شناسی مصرف
مصرف در اصطلاح اقتصادی عبارت است از «ارزش پولی کالاها و خدماتی که از سوی افراد خریداری و تهیه می‌شود.»[1] برخی دیگر در تعریف مصرف می‌گویند: ثروت، منبع درآمد است و درآمد خالص (درآمد منهای استهلاک) به دو منظور استفاده می‌شود: بخشی از آن به انباشتن ثروت و پس‌انداز اختصاص می‌یابد و بخش دیگر، صرف تحصیل لذت می‌شود. آن قسمت از درآمد که صرف به دست آوردن لذت می‌گردد، مصرف نام دارد.[2]
در دانش اقتصاد، مصرف، دو گروه عمده خوراکی‌ها و غیرخوراکی‌‌ها را دربرمی‌گیرد. خوراکی‌ها، شامل آشامیدنی‌ها، دخانیات، انواع نان، برنج، گوشت، لبنیات، روغن، میوه و سبزی و غیر‌خوراکی‌ها، شامل گروه‌های پوشاک و کفش، مسکن، اثاثیه منزل، بهداشت و درمان، حمل‌ونقل و ارتباطات، تفریحات و سرگرمی‌ها، خدمات فرهنگی و کالاها و خدمات متفرقه است.[3]
به عبارت ساده، مصرف، یعنی بهره‌گیری از چیزی برای برآوردن یک یا چند نیاز ذاتى. بنابراین، شناخت شیوه‌های درست مصرف و رعایت آن و آشنایی با راه‌های درست استفاده از سرمایه و ابزار کار و لوازم زندگى، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است.
ب) الگوی مصرف در اسلام و غرب
دنیای غرب می‌کوشد الگوهایی در مصرف به جوامع ارائه دهد که رهاوردی جز فرسایش ثروت و امکانات زندگی آنها ندارد. این تلاش غربی‌ها در محورهای زیر خلاصه می‌شود:
ایجاد احساس نیاز و ضرورت به مصرف کالاهای تجملی و کم‌فایده؛
گسترش روحیه مصرف‌گرایى؛
انحراف ذهن‌ها از توجه به واقعیت‌های زندگى؛
اعلام پایان روزگار قناعت و فرارسیدن دوران مسابقه و رقابت در مصرف و زندگی لوکس و تشریفاتى.
غرب سعی می‌کند این اهداف را با شیوه‌های گوناگونی مانند تبلیغ و اشاعه مدگرایى، تنوع‌‌طلبی در مصرف و بزرگ نشان دادن اشرافی‌گری و تجمل‌گرایی پی‌گیرد و در این راه، از دولت‌ها، رادیو، تلویزیون، مجلات، روزنامه‌ها، سینما، تئاتر و وسایل ارتباطی دیگر بهره می‌برد.
بنابراین، پایه‌های الگوی مصرف در غرب عبارتند از:
1. تمتع و بهره‌وری هرچه بیشتر؛
2.‌رقابت و مسابقه در مصرف؛
3.‌تجمل‌گرایی و تشریفات زاید.[4]
آمار و ارقام به‌دست‌آمده در زمینه مصرف انرژی در کشورهای به‌ظاهر پیشرفته نشان می‌دهد این کشورها بیشترین مصرف انرژی را در سطح جهان دارند. برای مثال، مصرف سرانه انرژی در امریکا در دهه 1970 حدود شش برابر مصرف سرانه انرژی در جهان بوده است[5] یا یک فرد فرانسوی سیصد بار بیش از یک فرد رواندایی انرژی مصرف می‌کند. نکته قابل تأمل این است که مقدار زیادی از انرژی به مصرف‌های غیرضرور و صرفاً لوکس اختصاص دارد.
شرکت‌های جهانى، گرچه به اصطلاح، خود را موتور توسعه و عامل اساسی توسعه در جهان می‌دانند، ولی واقعیت چیز دیگری است. آنان به چیزی جز افزایش سود خود نمی‌اندیشند. آلبرت استریدزبرگ، از متخصصان تبلیغات جهانی می‌گوید:
ما باید خود را از شرّ یک سلسله عقاید متعارفی درباره اینکه چه چیزهایی برای رفع نیازمندی‌های مادی فقر لازم است، خلاص کنیم.[6]
انسان اقتصادی در اسلام، مساوی با نیازهای مادی نیست که مصرف او به این نوع از نیازها محدود باشد، بلکه برخی از خواسته‌های معنوی نیز انگیزه مصرف اوست؛ مثل ادای برخی از فریضه‌ها مانند انفاق.
از مجموعه آموزه‌های دینی اسلام می‌توان پایه‌های اصلی الگوی مصرف را در اسلام در موارد ذیل خلاصه کرد: بهره ‌بردن از نعمت‌های الهى؛ اعتدال و میانه‌روی و پرهیز از اسراف و تبذیر که به هر کدام جداگانه می‌پردازیم.
یک بهره بردن از نعمت‌های الهى
در آموزه‌های اسلام، همه آنچه در آسمان‌ها و زمین وجود دارد،‌به پاسخ‌گویی به نیازهای بشری به‌عنوان اشرف مخلوقات مربوط است و از همین رو، از بندگان خود می‌خواهد از آنها به درستی بهره‌برداری کنند. قرآن کریم در موارد متعددی از نعمت‌های الهی با عناوینی چون رزق الهى، طیّبات و زینت یاد می‌‌کند. از نظر اسلام، استفاده از نعمت‌های الهی در حدی که انسان بتواند سلامت خود را حفظ کند و با نشاط کامل به ادای وظایف فردی و اجتماعی خود بپردازد، امری مطلوب و بلکه واجب است.
خداوند متعال در آیه 114 سوره نحل می‌فرماید:
فَکُلُوا مِمّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا وَ اشْکُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ إِیّاهُ تَعْبُدُونَ.
پس، از نعمت‌های حلال و پاکیزه‌‌ای که خداوند روزی‌تان کرده است، بخورید و اگر فقط خدا را می‌پرستید، سپاسگزار نعمت‌های او باشید.
زیبایی و آراستگى، محبوب فطری انسان‌هاست. ازاین‌رو، خداوند متعال نیز که انسان را موجودی اجتماعی آفریده، آموزه‌هایی را برای آراستن به او الهام کرده است تا از این راه، هم مورد پسند و رغبت دیگران باشد و هم با برقراری روابط اجتماعى، نیازهای روحی و مادی جامعه تأمین شود.[7]
از دیدگاه اسلامى، هر چیزی که سبب عیب‌پوشی انسان و آراستگی او گردد، زینت است، مانند کمالات اخلاقی یا لباس‌هایی که موجب آراستگی انسان می‌شود.
از آنچه بیان شد، به دست می‌آید که خداوند متعال نعمت‌های خود را برای همه بندگان، به‌ویژه بندگان نیکوکارش آفریده است و این درست نیست که بگوییم افراد باایمان از نعمت‌های دنیایی بهره نبرند. امام صادق(ع) می‌فرماید:
زمانی که نعمت‌ها وفور یافتند و دنیا به انسان روآورد، بندگان صالح و شایسته و افراد باایمان به استفاه از آنها سزاوارتر هستند.[8]
قرآن کریم می‌خواهد که انسان‌ها از نظر روحی و معنوی به‌گونه‌ای تربیت شوند که با افزایش معرفت در خصوص مقام والای خویش، انگیزه‌شان برای مصرف از حد تأمین نیازهای مادی فراتر رود و تمام مصارف و تلاش‌های ایشان معطوف به ادای وظایف فردی و اجتماعی و خدمت به بندگان خداوند شود. در این صورت، همه تلاش‌های فرد عبادت خواهد بود.
بنابراین، هرگاه اعمال انسان و حتی زندگی مادی او رنگ الهی بگیرد، او همواره در حال عبادت است. در آیه 138 سوره بقره آمده است:‌»رنگ خدایى، و چه رنگی از رنگ خدایی بهتر است و ما تنها او را عبادت می‌کنیم.» در تحلیل قرآن کریم، برخورداری انسان یا جامعه از نعمت‌های الهی و ثروت، به معنای عنایت الهی به شخص یا جامعه مطرح می‌شود؛[9] زیرا بر اساس آیات قرآن، سعادت و خوشبختی واقعی آدمی از راه توحید و سلامت امور اقتصادی و دستیابی به ثروت فراهم می‌شود.[10]
دو اعتدال و میانه‌روى
هرگونه فعالیت اقتصادی شامل تولید، توزیع و مصرف باید بر اساس اعتدال و میانه‌روی صورت گیرد. در قرآن کریم نیز به مسئله اعتدال و قناعت توجه ویژه‌ای شده و به صراحت اعلام گردیده است که در هرگونه تصرف و مصرف آشامیدنی‌ها و خوردنی‌ها باید از اسراف پرهیز شود.[11]
در نگرش اسلامى، مصرف مطلوب، مصرف در حد کفایت است؛ یعنی مصرف برای زندگی و تأمین نیازها که به گونه معقول و منطقی و بر اساس امکانات شکل گیرد، حقوق دیگران در آن رعایت شود و به محیط زیست انسان و دیگر جانداران آسیب نرساند.
قناعت و زهد، از ویژگی‌های ستوده‌شده در دین مقدس اسلام است. این دو صفت سبب می‌شود که فرد به رفع نیازهای خود بسنده کند و برای به دست آوردن زیادی مال به زحمت نیفتد. بنابراین، مصرف مناسب و پسندیده در عرصه‌های گوناگون، مصرف بدون اسراف و در پیش گرفتن راه اعتدال است.
از دیدگاه برخی از صاحب‌نظران، اعتدال و حدّ ‌وسط، مفهومی نسبی است که با اختلاف انسان‌ها، زمان‌ها و مکان‌های گوناگون، تفاوت پیدا می‌کند. ازاین‌رو، ممکن است رفتاری برای فردی اعتدال داشته باشد، ولی برای شخص دیگر رفتار معتدلی نباشد.[12]
امام صادق(ع) نیز درباره معیار اعتدال و اسراف می‌فرماید:
میانه‌روى، کاری است که خداوند عزوجل آن را دوست دارد و اسراف، کاری مبغوض نزد خداوند است. حتی اسرافی که در حد دور انداختن هسته خرما باشد نیز چنین است؛ زیرا آن چیزی است که به کار دیگری می‌آید [مانند خوراک حیوان]، و نیز حتی اگر دور ریختن زیادی آب باشد.[13]
بنابراین، اعتدال در مصرف، یعنی بهره‌گیری از امکانات زندگی به‌گونه‌ای که مستلزم تلف کردن و هدر دادن مال و نیز مازاد بر نیاز نباشد و کمّ و کیف آن، از نگاه عرف، هماهنگ با شرایط زمانی و مکانی و متناسب با شأن و موقعیت مصرف‌کننده باشد.[14]
با آنکه در آموزه‌های دینی بر انفاق تأکید فراوانی شده است، باید در این امر مستحبی نیز اعتدال و میانه‌روى را رعایت کرد. انسان باید در انفاق به دیگران یا انجام دادن امور خیریه به گونه‌ای رفتار کند که بالاتر از شأن انفاق‌کننده نباشد و خود و خانواده‌اش را به زحمت نیندازد. اگر این الگو رعایت شود، تمکن مالی برای انفاق‌های دیگر باقی می‌ماند و فرد برای تأمین نیازمندی‌های شخصی و خانوادگی قدرت خواهد داشت.[15]
سه پرهیز از اسراف و تبذیر
سطح ممنوع مصرف در اسلام، سطح اسراف و تبذیر است. برخی معتقدند اسراف، غیر از تبذیر است. اسراف، یعنی مصرف بیش از شأن (مانند اینکه شخصی با درآمد کم که فقط نیازهای اندک او را برطرف می‌سازد، کالاهای لوکس مصرف کند) و تبذیر یعنی مصرف بیهوده که با اتلاف مال همراه است. برخی دیگر می‌گویند اسراف و تبذیر هر دو یکی هستند.
اگر کسی در میزان یا شکل استفاده از نعمت‌های الهی زیاده‌روی کند و بیش از آنچه نیاز دارد، مصرف کند، اسراف‌کار شمرده می‌شود. قرآن کریم، اسراف را در معنای بسیار گسترده‌ای به کار برده و حتی از اسراف در اعمال و عقاید نیز سخن گفته است. برخی از موارد اسراف در آیات و روایات عبارتند از: خوردن و آشامیدن بیش از حدّ،[16] دادن مال به کسی که شایستگی آن را ندارد،[17] مصرف بیش از شأن در جهت مصالح شخصى،[18] و اسراف در مخارج کیفى.[19]
در حدیثی از امام صادق(ع) نقل است که به یاران خود درباره اسراف فرمود:
کمترین حد اسراف این است که لباسی را که بیرون خانه برای حفظ آبرو می‌پوشى، در داخل خانه نیز بپوشی یا باقی‌مانده آب و غذا را که در ظرف می‌ماند، دور بریزی یا خرما را بخوری و هسته آن را دور اندازى.[20]
در برخی از روایات با صراحت، اسراف و تبذیر از گناهان کبیره معرفی شده است. در روایتی که فضل بن شاذان از امام رضا(ع) نقل می‌کند، حضرت در نامه‌ای به مأمون، به شمارش گناهان بزرگ می‌پردازد و یکی از آنها را اسراف و تبذیر می‌داند.[21]
ج) الگوی مصرف مطلوب در اسلام
شناسایی نیازهای واقعى، رعایت اعتدال و صرفه‌جویی و بهره‌برداری از امکانات را الگوی صحیح مصرف بیان می‌کند. به دیگر سخن، الگوی مصرف، از یک سو راهنمای حرکت درست جامعه در مسیر بخش وسیعی از منابع کمیاب، و از سوی دیگر، عامل تنظیم نیازهای واقعی جامعه است.
به نظر می‌رسد فرهنگ حاکم بر جامعه، از عوامل مؤثر در تعیین الگوی مصرف است؛ زیرا اعمال و تصمیم‌گیری افراد، آیینه تمام‌نمای عقاید، اندیشه‌ها و نوع نگرش به جهان هستی و ارزش‌های مورد پذیرش آنهاست.
معرفی الگوی صحیح در مصرف، آثار فردی و اجتماعی فراوانی در پی دارد. در سطح کلان تا زمانی که امکانات جامعه با نیازها و خواسته‌های افراد آن متناسب نباشد،‌کسب استقلال اقتصادی و رسیدن به عزت و سرافرازی ممکن نمی‌گردد. در سطح فردی نیز بدون پرهیز از مصرف‌های غیرضرور، آرامش روحی و روانی به دست نمی‌آید.
جوان مسلمانی که می‌کوشد برای یافتن مسیر درست در زندگی از وحی و سخنان معصومان بهره ببرد، باید در امر مصرف نیز الگویی در پی گیرد که مطلوب اسلام باشد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های الگوی مصرف اسلامی این است که دارای حدود است. از نظر عالمان اسلامى، در اسلام سه سطح مصرف وجود دارد:‌مصرف مجاز، کمتر از حداقل مصرف و بیش از حداقل مصرف تا مرز اسراف. بنابراین، حد مصرف کافی از نظر اسلام، سطحی است که سختی و دشواری را از زندگی برطرف سازد.
یک دیگرگرایى
یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های الگوی مطلوب مصرف این است که جوان مسلمانی که به دنبال سعادت در دنیا و آخرت است، نباید تنها به خود و خانواده‌اش بیندیشد، بلکه باید افزون بر تأمین نیازهای فردی و خانوادگى، ‌به فکر محرومان جامعه نیز باشد. با این کار، ‌روحیه ایثار و فداکاری و دیگر کمالات انسانی در او رشد خواهد کرد و به خودخواهی و کبر و غرور دچار نخواهد شد. قرآن کریم از دیگرگرایی با عنوان انفاق یاد می‌کند و مسلمانان را به انجام آن تشویق کرده است.
قرآن گاهی در وصف خوبان، ‌انفاق را یکی از شاخصه‌های ایمان، تقوا، احسان، صداقت و فروتنی می‌داند[22] و اهمیت انفاق تا حدی است که در برخی از آیات در کنار نماز ذکر شده است.[23] در برخی از آیات نیز تصریح گردیده که انفاق، قرض به خداوند است[24] و خداوند، گیرنده آن است.[25] البته تمام این اجر و پاداش در صورتی است که انفاق به دور از ریا و خودنمایی و تنها با هدف الهی صورت گیرد.

از امیر مؤمنان علی(ع) نقل است که «اگر کسی مالش را در راه خدا صرف کند، خدا در جایگزینی آن مال تعجیل می‌کند.»‌[26] بر این اساس، خداوند وعده داده که به‌گونه‌ای پاداش می‌دهد که هرچه را فرد در راه خدا صرف کرده است دوباره جایگزین شود.

کسی که مالش را در راه خدا صرف نمی‌کند، از آن مال بهره نخواهد برد. کسی که در مصرف مال در راه فرمان الهی و رضای خدا بخل می‌ورزد، گویی از این مال هیچ سودی نخواهد داشت:

کسانی را که طلا و نقره را گنجینه (پنهان) می‌سازند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند، به مجازات دردناکی بشارت ده! (توبه: 134)
دو ایثار و گذشت

دوست من! یک جوان مسلمان همراه با بهره‌برداری از نعمت‌ها و امکانات الهى، باید در حد توان به کمک محرومان جامعه، ‌فقر را در جامعه کم کند و بکوشد با رعایت این الگو به رضایت و خشنودی خداوند برسد. نقطه اوج و مرتبه عالی سخاوت و دیگرگرایى، مقام ایثار است. خداوند ایثارگران را این‌گونه ستوده است:

دیگران را بر خود مقدم می‌دارند؛ هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند. (حشر: 9)

انسان سخاوتمند کسی است که بخشی از مال خود را به دیگری می‌دهد،‌ولی اهل ایثار کسانی هستند که در آنچه نیاز دارند، دیگران را بر خود ترجیح می‌دهند. در روایتی از پیامبر اعظم(ص) آمده است:

کسی که به چیزی نیازمند باشد و دیگری را بر خود ترجیح دهد، مشمول غفران الهی می‌شود.[27]

البته این بدان معنا نیست که انسان آنچه خود نیاز دارد، در اختیار دیگری بگذارد و خود پیش دیگران دست دراز کند، بلکه او باید عزت نفس خود را حفظ کند. در تعبیری از امام صادق(ع) نقل شده است:

خداوند همه اختیارات شخصی انسان را به خودش واگذاشته، مگر جایی که رفتار او موجب ذلت وحقارتش شود.[28]

بنابراین، ایثار کردن نباید به ناتوانی شخص بینجامد و او را برای تأمین نیاز،‌محتاج دیگران کند.

2.‌عوامل و زمینه‌های مصرف‌گرایی در جوانان
الف) رفاه‌زدگى

رفاه‌زده به کسی می‌گویند که از نعمت بسیار برخوردار است، ولی هیچ حد و مرزی نمی‌شناسد و هیچ منعی را نمی‌پذیرد. بنابراین، رفاه‌زدگى، نوعی تصرف و مصرف کردن ناهنجار و ضد اخلاقی در نعمت‌های الهی است.

صاحبان ثروت، مصرف به شیوه غربی را نشان تمدن و رهایی از عقب‌ماندگی می‌دانند. آنان که لذت‌طلبی بدون حد و مرزی دارند، بیش از نیازهای واقعی خود مصرف می‌کنند و مصرف کردن را ارزش می‌دانند.[29]

آنها می‌کوشند کالاهای لوکس و تجملی را وارد کشور کنند و از این راه، درآمدهای ارزی کشور را صرف واردات این‌گونه کالاها می‌کنند.[30] این گروه با وارد کردن کالاهای مصرفی لوکس مانند لوازم آرایشى، لباس‌های بدن‌نما،‌خودروهای سواری پر زرق و برق، تجمل‌گرایی و مصرف‌زدگی را تبلیغ می‌کنند.

به طور کلی نمی‌توان گفت ثروت و رفاه فراوان فسادانگیز است. با این حال، از آنجا که طبع اولیه انسان، راحتی و عیش و نوش را دوست دارد و ثروت هم مقدمات این راحت‌طلبی را فراهم می‌آورد، می‌گوییم رفاه زیاد، سبب بالا رفتن فرهنگ مصرفی در جامعه می‌شود.

رفاه‌زدگی و افتادن در دام دنیا همواره نابودی جامعه‌ها را در پی داشته است. در کتاب الحیاة آمده است: تکاثر و اتراف، باعث نابودی و شقاوت انسان است و ثروتمندان مترف کسانی هستند که هم خود نابود می‌شوند و هم دیگران را نابود می‌کنند. آنان کسانی‌اند که نسل‌ها را تباه می‌سازند و جامعه را به حضیض بردگی اقتصادی و بی‌حالی و مستی و عقب‌ماندگی می‌کشانند. برای اینکه بر این واقعیت اجتماعی اشراف و اطلاع کامل یابیم، به مسائلی اشاره می‌کنیم که از آثار جدایی‌ناپذیر زندگی تکاثری و اترافی است:

اول: تکاثر و اتراف، جو و حالتی را در نفس انسان پدید می‌آورند که نتیجه‌اش نابودی و تباهی عقل و قلب و دین است.

دوم: تکاثر در داشتن ثروت و زیاده‌روی در مصرف، عواطف انسانی را می‌میراند و پایه‌های فضیلت و اخلاق را منهدم می‌سازد.

این دو، پایه‌های همیاری اجتماعی و تعاون را متزلزل می‌سازد و به این وسیله، اساس توازن و تبادل را نابود و توده مردم را ضایع و هلاک می‌کند.[31]

ابن خلدون نیز در کتاب خود، در فصلی با عنوان «فراخی معیشت و تجمل و فرورفتن در ناز و نعمت، ‌از موانع پادشاهی و کشورداری است» ثروت، رفاه‌زدگى و تن‌پروری را از عوامل مهم سقوط و نابودی اجتماعی می‌شمارد.[32]
ب) الگوگیری از رسانه‌ها

الگوگیرى،‌امری فطری است که از دوران کودکی در انسان وجود دارد. حتماً دیده‌اید که اگر به کودکی لبخند بزنید، او نیز مثل شما لبخند می‌زند. هر چه سن کودک بالاتر می‌رود، تقلید تا حدی حالت هدفدار به خود می‌گیرد و در عالی‌ترین و مطلوب‌ترین حالت، تقلید و تکرار عمل دیگرى، با آگاهی کافی از حُسن کار و هدفمندی است.[33] بنابراین، در تعریف الگوپذیری می‌توان گفت: ‌رضایت فرد به انطباق رفتارش با الگوهای وسیعى، در جهت هماهنگی و انسجام رفتاری با آنها.[34]

براساس اصولی مانند اصل لذت، فردگرایی و توجه صرف به علوم تجربی بود که مادی‌گری در غرب به اوج خود رسید.

آنها با توجه به این اصول و با مطالعه دقیق حالات جوانان، ‌مانند قهرمان‌خواهى، نیاز به محبوبیت،‌خودنمایى، حادثه‌جویى، بلندپروازى، رقابت، استقلال‌طلبی و...، الگوهای جدید و جوان‌پسندی را مطرح می‌کنند.[35]

در این نظام، از روش الگویی بیشترین استفاده برای کسب منفعت بیشتر صورت می‌گیرد. دستگاه‌های تبلیغاتى، اکنون حرف خود را از زبان یک قهرمان ساختگی یا یک شخصیت مزدور می‌زنند و از دیگر سو،‌مشغول پرورش و ساختن قهرمانان و آرایش چهره‌هایی هستند که بتوانند، بهره‌گیری از آنها، جذابیت کاذب به وجود آورند و پیام خود را به طور کامل به مخاطب القا کنند.[36]

در جامعه ما،‌ پس از جنگ تحمیلی عراق بر ضد ایران، ارزش‌های اسلامی و فرهنگی به تدریج کم‌رنگ شد و اسراف نکردن، قناعت ورزیدن، ساده‌زیستی و مانند آن به تدریج ارزش خود را از دست داد. در کنار عوامل بسیاری که در این زمینه مؤثر بودند، نقش وسایل ارتباط جمعی بیش از دیگر عوامل بود.

دانشمندان ارتباطات برای وسایل ارتباط جمعی سه کارکرد مهم بیان می‌کنند:

خبری و آموزشى: ‌نقش وسایل ارتباطى، انتشار جریان رویدادهای اجتماعی است، ولی برخی از این وسایل به‌ویژه تلویزیون، اینترنت و ماهواره، با پخش برنامه‌ها و فیلم‌ها می‌کوشند آموزه‌هایی را با مُدهای تازه و مناسب با فرهنگ خودشان به گیرندگان برنامه ارائه کنند.

راهنمایی و رهبرى: رسانه‌ها با توجه به ارزش‌های خاص هر جامعه، باید به عنوان ابزاری در جهت خدمت به ارزش‌ها و هنجارها باشند؛ امری که در کشور ما نادیده گرفته شد و تلاش گردید تا افکار و ایده‌هایی به مخاطب القا شود که با هنجارهای جامعه منافات داشت.

تفریحی و سرگرمى: وسایل ارتباط جمعی می‌توانند با ارائه برنامه‌های گوناگون، اوقات فراغت خانواده‌ها را پر کنند و به طور موقت ذهن آنان را از مشکلات روزمره دور سازند.[37]

در ادامه، به بررسی جریان الگوپذیری جوانان از رادیو، ‌تلویزیون، سینما، ماهواره و اینترنت می‌پردازیم.
اول رادیو، ‌تلویزیون و سینما

امروزه رسانه‌ها به‌عنوان یکی از ابزار سمعی و بصرى، به صورت مستقیم با روح و جان انسان در ارتباط است. رسانه‌ها در کنار نهادهای دیگری که طرز تفکر جامعه را می‌سازند، نقش مهمی بر عهده دارند. بررسی‌های روان‌شناسی اجتماعی نشان می‌دهد رسانه‌های گروهى، دارای چنان قدرتی هستند که می‌توانند نسلی تازه در تاریخ انسان پدید آورند.

رسانه‌ها از راه ارائه هنجارهای خاص اجتماعى، به افراد القا می‌کنند که رفتار ارائه‌شده در رسانه‌ها، رفتار مناسب اجتماعی است. به این ترتیب، رسانه‌ها با ارائه الگوها و هنجارهای خاص، سبب ایجاد هم‌نوایی در افراد می‌گردند. شرکت‌های بزرگ جهان با استفاده از وسایل ارتباط جمعی مانند تلویزیون و رادیو در کشورهای مختلف، می‌کوشند فرهنگ مصرفی را در جامعه رواج دهند.[38]

رسانه‌ها از راه پخش آگهی‌های تجاری در تلویزیون، رادیو و سینما و پخش سریال‌های داستانی و مانند آن می‌توانند بیش از نظام آموزشی بر ذهن مخاطب خود تأثیر بگذارند.[39] در کتاب سیطره جهانی از پروفسور اوانجلینا گارسیا، استاد ارتباطات اجتماعی نقل می‌کند که آهنگ موزیک و شعارهایی که در فاصله هر چند دقیقه از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود، به‌ویژه در منازلی که ارتباط افراد با دنیای خارج کمتر است، ‌اثر مهمی را در ذهن شنونده به وجود می‌آورد که او از آن به قالب‌های فکری تعبیر می‌کند.

او معتقد است تبلیغات تجارى، نوعی اتکای روانی در افراد پدیدار می‌سازد و احترام، شخصیت و ارزش افراد براساس آنچه می‌خرند و مصرف می‌کنند، معنا می‌شود.[40]

برنامه‌های صدا و سیما، ‌فیلم‌های سینمایی و تئاترها و انواع آگهی‌های تبلیغی‌ تجاری می‌تواند مردم را به سمت الگوی مصرفی مثبت یا منفی سوق دهد. چه‌بسا افرادی که از این راه به سمت مصرف کالاهای لوکس و تجملی هدایت می‌شوند.[41]

همان‌گونه که بیان شد، یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های دوران جوانى، حس الگوپذیری است. جوانان برای تکوین شخصیت روحی و فکری و اجتماعی خود، همواره می‌کوشند بهترین افراد را الگوی خود قرار دهند؛ گرچه گاه اشتباه می‌کنند و افراد ناشایست را الگوی خود می‌دانند.

دنیای غرب با سوءاستفاده از این ویژگی جوانان، ‌می‌کوشد هنرپیشه‌های فاسد سینما، ورزشکاران بی‌بندو‌بار و خوانندگان بی‌شخصیت را در مقام الگوی کاذب به جوان معرفی کند. امروزه، وضعیت ارتباطات رسانه‌ها در کشور به گونه‌ای است که ایمان و هویت جوانان به تاراج می‌رود. اگر به خوبی بنگریم، می‌بینیم که در دوره‌اى، هنرپیشه‌هایی مانند اوشین الگو بودند و اکنون یانگوم و جومونگ؛ و حتی در برخی از خانواده‌ها سبک غذای کُره‌ای جای خود را باز کرده است.

استفاده از نام‌های غربی و نامأنوس بر روی فرزندان، تابلوها و شرکت‌ها، مد، تبلیغ کالاهای لوکس خارجى، تجمل‌گرایی و...، از دیگر مصداق‌های الگوپذیری از رسانه‌هاست.

رسانه‌های عمومی به دنبال عرضه کالاهایی هستند که موردپسند مردم و برای رسانه‌ها از نظر اقتصادی سودمند است. اساس کار رسانه‌ها را محورهایی تشکیل می‌دهد که از راه آن به پول و سرمایه بیشتری برسند و یکی از این محورها، تبلیغ آگهی‌های گوناگون تجاری و تبلیغاتی است.

برخی عنوان می‌کنند که آگهی‌های تجاری به نفع مصرف‌کننده تمام می‌شود؛ چون از این راه، فروش انبوه کالاها آسان می‌شود و فروش انبوه، تولید انبوه را به همراه دارد. اما اقتصاددانان معتقدند آگهی انبوه به جای کاهش قیمت‌ها، سبب تورم قیمت کالاها می‌شود. افزون بر این، رسانه‌ها در تبلیغ، هیچ‌گونه مسئولیت و نظارتی بر کیفیت کالاها ندارند و هرکه پول بیشتری بپردازد، در اولویت قرار می‌گیرد.[42]

همچنین در بیشتر فیلم‌های سینمایی و سریال‌های ایرانی، به هنرپیشه‌ها تازه‌ترین لباس‌های مُدشده را می‌پوشانند و در هر صحنه از فیلم، لباس‌ها و زیورآلات جدیدی جایگزین می‌شود. در کشور ما، بیشتر فیلم‌ها در خانه‌های بزرگ و بسیار زیبا ساخته می‌شوند. وسایل خانه مانند مبلمان، سرویس غذاخورى، آشپزخانه و وسایل آن، آخرین مُدهایی هستند که به کار می‌روند.

تقلیدهای شگفت‌آور از انواع آرایش مو و لباس وحرکات هنرپیشگان فیلم‌های غربى، بلافاصله پس از نمایش آن فیلم‌ها در خیابان‌های تهران، آن‌چنان به چشم می‌خورند که می‌توان گفت یک شبه مانند قارچ پا به عرصه وجود می‌نهند. دنباله‌روی تماشاگران از قهرمانان فیلم‌ها به قدری آشکار است که صاحبان مؤسسات و شرکت‌های تجارى، در سال، صدها میلیون دلار به سازندگان فیلم‌ها و هنرپیشگان برای مد کردن و تبلیغ پاره‌ای از کالاهای خود می‌پردازند؛ هرچند کالاهای بی‌ارزش و نامرغوبی باشند.[43]

بیشتر فیلم‌های ایرانى، خانواده‌های طبقه بالا را به نمایش می‌گذارند که تقلید طبقه متوسط و پایین را از آنان در پی دارد. به بیننده طوری القا می‌شود که هرکس ماشین، مبلمان، تلفن همراه، رایانه و مانند آن نداشته باشد، بیچاره است. حتی در برنامه‌های خانوادگی و ترکیبی نیز چنین روندی را شاهد هستیم.

در برنامه آموزش آشپزی «بهونه» که با اجرای سامان گلریز پخش می‌شود، گرچه ادعای سازندگان برنامه این است که غذاهای ساده و کم‌خرج را آموزش می‌دهند، ولی انتخاب نوع وسایل آشپزی مانند همزن و مخلوط‌کن، تابه و دیگ که همگی مارک‌های خارجی دارند، چیدمان آشپزخانه،‌گاز فر صفحه‌ای ومانند آن ترویج فرهنگ مصرف‌گرایی است. حتی در این برنامه، مارک ظروف آشپزخانه
Dessini معرفی می‌گردد که از شبکه‌های ماهواره‌ای نیز تبلیغ می‌شود.

در برنامه «به خانه برمی‌گردیم» که هر روز عصر از شبکه تهران پخش می‌شود، در یکی از بخش‌های کارشناسى، دکوراسیون‌خانه آموزش داده می‌شود. در حالی‌که بسیاری از خانواده‌های جوان ایرانی اجاره‌نشین هستند و در آپارتمان‌های با متراژ کم زندگی می‌کنند، خانم کارشناس درباره نحوه قرار گرفتن میز کنسول در راهروی خانه و وسایل لازم برای تزیین آن صحبت می‌کنند.

در حقیقت، رسانه ملی در سالیان اخیر، عامل اصلی ترویج مصرف‌گرایی در میان خانواده‌ها و جوانان بوده است؛ چراکه رسانه ملی کالا را تبلیغ نمی‌کند، بلکه مصرف را تبلیغ می‌کند.
دوم ماهواره و اینترنت

پیشرفت روزافزون فن‌آوری و در نتیجه، به وجود آمدن شبکه‌های ارتباطی و ماهواره‌ای بر تمام زوایای پنهان و آشکار زندگی تأثیرگذار بوده است. رسانه‌های گروهى، فاصله میان سطوح گوناگون را از بین می‌برد و با کمک تبلیغات می‌کوشد تا با رواج مُدهای جدید، امیال جدیدی را در افراد به وجود آورد. به عبارت دیگر، تولیدکنندگان با تبلیغ و تلفیق این‌گونه نیازهای کاذب و با تغییر جایگاه نیازها و تقاضاها، سعی در فراهم آوردن شرایطی دارند تا فرد بر اساس آن، نیازهای کاذب ایجادشده، مانند لباس با طرح نو و مُد جدید را جایگزین نیازهای اساسی خود کند.

در این میان، ماهواره و اینترنت نقش مهمی در ترویج و جهانی شدن مصرف یک کالا بازی می‌کنند؛ زیرا مُد جدید، نیازمند تقاضا و بازاریابی است. بنابراین، این‌گونه وسایل، نقش بارزی در اشاعه فرهنگ مصرفی در جوامع دارند؛ زیرا بسیاری از مدل‌های رایج آرایشى، پوششی و...، از سوی تولیدکنندگان و مصرف‌کنندگان از مدل‌های ماهواره‌ای و اینترنتی الگوبرداری می‌شود.

در برنامه‌های ماهواره‌اى، جدیدترین لباس‌های فَشِن از معروف‌ترین طراحان لباس جهان نمایش داده می‌شود. از زنان برای تبلیغ خمیردندان، وسایل آرایشی و ظروف آشپزخانه بهره برده می‌شود و بیشتر تبلیغات در مورد رژ لب، کرم‌پودر، قرص‌های لاغرى، نوشیدنی‌های انرژی‌زا و... است که به سرعت در جامعه رواج می‌یابند.

در کشور ما دسترسی به شبکه‌های ماهواره‌ای به دلیل امکان تهیه آسان و ارزان تجهیزات دریافت برنامه‌های ماهواره، بسیار آسان است و بیشتر جوانان به دیدن برنامه‌هایی تمایل دارند که آنها را در برنامه‌های داخل کشور نمی‌یابند و در واقع به خاطر برنامه‌های مبتذل از ماهواره استفاده می‌کنند.[44] این روند سبب شده که بسیاری از جوانان و به‌ویژه دختران به آرایش چهره و خرید لوازم آرایشی روی آورند. به گزارش ذیل دقت کنید:

گرایش روزافزون زنان، دختران و دختران کم سن و سال به استفاده بی‌رویه از لوازم آرایشى، به مرز بحران رسیده و نگرانی‌های عمیقی را برانگیخته است و موج فزاینده استفاده از لوازم آ‌رایشى، چنان سرسام‌‌آور است که مهار این بحران دشوار به نظر می‌رسد.

چشم‌روشن‌ها، لنز تیره می‌خواهند؛ چشم‌تیره‌ها، لنز روشن. اگر پوست دختری برق بزند، مات‌کننده چاره‌کار است؛ در این صورت دیگر برق نمی‌زند. گاهی به علت نوع پوست یا هزینه بالای جراحی با لیزر، ترمیم آسیب‌های صورت ممکن نیست. در این هنگام است که انواع پودرها و لوازم آرایشی سفیدکننده به کار می‌رود. در بیشتر اوقات، زنان و دختران جوانی که عارضه‌ای در صورت ندارند وشادابی و طراوت پوست آنها، در حالت معمولی است، به طور بی‌وقفه، از لوازم زیباکننده استفاده می‌کنند. این افراد، شب‌ها که به منزل بازمی‌گردند، با شیرپاک‌کن‌های مختلف و صابون‌های رنگی متفاوت، شلوغی و آرایش چهره‌هایشان را که در اثر استفاده بی‌رویه مواد آرایشى، حالتی زمخت و مکدّر پیدا کرده، مرتب می‌کنند.[45]

همچنین تبلیغات ماهواره‌ای سبب شده است که بسیاری از افراد به سمت جراحی‌های زیبایی بروند. استفاده از ژل‌های غیردایم نیز بسیار روایج یافته است و از آن برای گونه‌گذارى، افزایش حجم لب و برطرف کردن چین و چروک پوست استفاده می‌کنند. استفاده از این ژل‌ها در کشورهای اروپایی و امریکایی برای افراد با سنین بالاست، ولی در ایران، افراد زیر هیجده سال برای این کار اقدام می‌کنند. [46]

درباره اینترنت نیز وضع همین‌گونه است. امروزه سهم رسانه‌هایی مانند تلویزیون و رادیو در پُر کردن اوقات فراغت جوانان بسیار کاهش یافته است و سهم ضبط صوت و رسانه‌هایی مانند اینترنت بیشتر شده تا بتوانند از راه فعالیت‌های آنلاین و غیر آنلاین، مانند به اشتراک گذاشتن موسیقى، گوش دادن به موسیقى، بازی‌های رایانه‌ای و.. اوقات خود را بگذرانند. به همین نسبت، تمایل افراد برای یاد گرفتن سازهای موسیقی افزایش یافته است.
ج) مُد و مُدگرایى

اگر به چهره افرادی که در خیابان‌ها می‌بینیم، دقت کنیم، بارها افرادی را با ابروهای تیغ‌زده، موهای سیخ‌سیخى، شلوارهای تنگی که تا دیروز آن‌قدر گشاد بود که به زور به کمر بسته می‌شد، بلوزهای تنگ با مارک‌ها و شکل‌های عجیب، شال‌هایی که فقط وسط سر را می‌پوشانند، می‌بینیم. سخنی که آنها می‌گویند این است که «مُد است».

شاید بتوان ریشه تاریخی مُدگرایی را به زمان قاجار رساند. از اوایل سلطنت فتحعلی شاه قاجار که پای مستشاران خارجی به ایران باز شد، پدیده‌های نوظهور غربی نیز به تدریج به ایرانیان شناسانده شد و آداب و رسوم فرنگی که ابتدا از سوی خاندان سلطنتی تقلید شده بود، به مرور در طبقات زیرین اجتماع نیز نفوذ پیدا کرد.

ناصرالدین شاه، نخستین شاه ایران بود که به طور رسمی به فرنگ سفر کرده و توانسته بود مظاهر نوپای تمدن غربی را از نزدیک ببیند. او با هدیه‌هایی که از سفر اروپا برای حرم‌سرای خود آورد، تغییری در پوشش بانوان طبقات بالای جامعه داد. سلطنت پنجاه‌ساله این شاه مستبد، سرآغاز آشنایی ایرانیان با تمدن غربی بود. فرستادن افرادی به فرنگ برای تحصیل از سوی عباس میرزا و بازگشت آنها پس از اتمام تحصیل به ایران، آشنایی ایرانیان و به‌ویژه دربار با ماشین‌آلات صنعتی و غربى، آمدن سینما توگراف، تأسیس مدرسه جدید دارالفنون و روزنامه‌ها، همه و همه مؤلفه‌های این آشنایی بودند.

این جریان تا زمان سلطنت دیکتاتوری رضاشاه ادامه یافت. رضاشاه که با کمک انگلیس توانسته بود نظام حاکم را در دست گیرد، در تنها سفر خود به ترکیه، تحت‌تأثیر مظاهر و فرهنگ غربی قرار گرفت و به این نتیجه رسید که تنها راه پیشرفت ایران، ملبس شدن و متظاهر شدن به تمامی ظواهر فرنگی است. رضاشاه با فرمان کشف حجاب و متحدالشکل شدن لباس، نخستین گام را در راه مبارزه با سنت ایرانی و اسلامی برداشت. روند تحول به تدریج در ظاهری‌ترین شئون فرهنگى و اجتماعى، یعنی نوع پوشش مردان و زنان اثر همه‌جانبه‌ای گذاشت که یکی از پی‌آمدهای آن، شیوع مد و مدگرایی در ایران است.[47]

مدها، الگوهایی فرهنگی هستند که از سوی بخشی از جامعه پذیرفته می‌شوند و دوره زمانی نسبتاً کوتاه دارند و سپس فراموش می‌گردند.[48] بنابراین، مدگرایی آن است که فرد، سبک لباس پوشیدن و شیوه زندگی و رفتار خود را براساس آخرین الگوها تنظیم کند و به محض آنکه الگوی جدیدی در جامعه رواج یافت، از آن پیروی کند.[49]

امروزه، پیروی از مد نه‌ تنها در نوع پوشش جوانان، بلکه در بخش‌های مختلف زندگی افراد تأثیر دارد. از سبک لباس و آرایش‌های ظاهری گرفته، تا وسایل منزل و حتی گرایش‌ها و علاقه‌های خاصی که در قشری از جامعه ناگهان بیش از دیگر علایق مورد پسند قرار می‌گیرد، مانند روی آوردن به ورزش یوگا و ایروبیک تقاضا برای جراحی‌های پلاستیک و سفر به دبى.

مُد به خودی خود بد نیست، ولی آنجا که شکل افراطی به خود می‌گیرد، خطرناک است. مدگرایى افراطى، نشان‌دهنده تزلزل و بحران هویت افراد جامعه است. در این وضعیت، جامعه دچار انحراف شده است و افراد می‌کوشند خود را به یک نوع مدل و گرایش خاصی نسبت دهند. مدگرایى افراطى، سبب از بین رفتن اراده مدگرایان می‌گردد؛ آنگاه که آنان در انتخاب نوع پوشش از خود اختیاری ندارند و مطیع مد می‌شوند.

جوانی که شیفته مد و فرهنگ کشور دیگر می‌شود، حاضر نیست در مقابل آن کشور بایستد و از خاک خود دفاع کند. حتی گاهی اوقات دیده می‌شود که جوانان، لباس‌هایی به تن می‌کنند که پرچم کشور بیگانه یا نام آن کشور بر آن نقش بسته است. مُد و مدگرایی مظاهری در جامعه داشته است. خرید اجناس مارک‌دار و مصرف کالاهای ساخت خارج، از آن نمونه‌اند که اینک به آنها می‌پردازیم.
یک خرید اجناس مارک‌دار

یکی از مظاهر مصرف‌گرایی در میان جوانان، استفاده از پوشاک مارک‌دار است. منظور از لباس‌های مارک‌دار، لباس‌هایی هستند که به نحوی مانند نحوه دوخت از جهت گشادی و تنگى، ترکیب رنگ، کوتاهی و بلندی و نوشته‌های روی آن، نشانه فرهنگ غرب است. امروزه، رنگ و شکل و مارک اجناس است که قیمت آنها را مشخص می‌کند و گران‌پوشی و خرید لباس‌های مارک‌دار، به امری عادی تبدیل شده است.

اگر سری به مراکز اصلی خرید تهران بزنیم، با قیمت‌های باورنکردنی روبه‌رو می‌شویم که به قول فروشنده، تنها پول مارک این اجناس را می‌پردازیم.

حتی در برخی مراکز، مانتوهای ترک و ایتالیایی عرضه می‌شوند. اما جای این سؤال باقی است که چگونه بازار ایران که یکی از بزرگ‌ترین تولیدکنندگان مانتو و چادر در میان کشورهای اسلامی است، از مانتوهای ایتالیایی(!) اشباع شده است.

حتی در نمایشگاه بین‌المللی مد و لباس که چندی پیش در محل دایمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران برپا شد، با وجود ادعای برگزارکنندگان آن که سعی داشتند از نهادهای ایرانی و اسلامی بهره بگیرند، اجناس مارک‌دار عرضه شد. این نمایشگاه، بیشتر معرف پوشش و‌آرایش مدل‌های ماهواره‌ای بود؛ به‌‌ویژه در مورد پوشاک آقایان که عمدتاً لباس‌های مارک‌دار خارجی با تبلیغ گسترده عرضه می‌شد.

شاید یکی از دلایل عمده‌ای که تولیدکنندگان و طراحان خارجی توانسته‌اند در سطح جهانی برای خود جایی باز کنند، آشنایی آنها با مبانی روان‌شناختی تأثیرگذاری و به‌کارگیری روش‌ها و اصول فنی مناسب در کار است.
دو مصرف کالاهای ساخت خارج

در حال حاضر، بیشتر بیلبوردهای سطح شهر تهران در تسخیر شرکت‌های خارجی است و حتی از ورودی شهر و محل پرداخت عوارض می‌توان این فضا را مشاهده کرد. فضای تبلیغاتی تهران و دیگر کلان‌شهرها، اعم از تابلوهای اعلانات خیابانى، بدنه اتوبوس‌ها و ایستگاه‌های مترو را تبلیغ کالاهای خارجی پُر کرده است. اگر هم تبلیغی از کالاهای داخلی صورت می‌گیرد، مربوط به کالاهایی است که ترکیبی از کالاهای خارجی است مانند چاى، که تنها بسته‌بندی آن داخلی است. بسیاری از جوانان، خرید کالای خارجی را نشانه تثبیت موقعیت اجتماعی خود می‌دانند و مصرف کالاهای خارجی را بر تولیدات داخلی ترجیح می‌دهند. درباره علت این رفتار، دلایل فراوانی عنوان می‌شود که می‌توان به تبلیغات جهانى، سودجویی برخی از تولیدکنندگان داخلی و کیفیت پایین کالاهای داخلی اشاره کرد.

این گرایش به حدی شدید است که حتی کودکان نیز بسته‌بندی‌های پرزرق و برق اسباب‌بازی‌ها و آدامس‌های خارجی را می‌پسندند؛ معضلی که به‌ویژه درباره دختران مشهود است و هنوز عروسک‌های ملی نتوانسته‌اند جایگزین عروسک غربی «باربی» شوند.

در این میان، برخی از تولیدکنندگان داخلی نیز کالاهای خود را با انواع مارک‌های خارجی به فروش می‌رسانند. این روند، آثار نامطلوبی بر جای خواهد گذاشت و ممکن است این باور در ذهن همگان شکل گیرد که غرب از هر جهت بهتر است و بنابراین، رواج خوراک، پوشاک و آداب و رسوم و نوع تربیت فرزندان به شیوه غربی پسندیده است.[50]

عوامل و زمینه‌های مدگرایی در میان جوانان عبارتند از:
یک نوگرایى

یکی از ویژگی‌های دوره جوانى، نوگرایی و تمایل به تجدد است. جوان به دنبال چیزهایی است که نو هستند و چیزهای تازه را انتخاب می‌کند. به دلیل این روحیه در جوانان، آنان به اشعار تازه و نو علاقه‌مند هستند و به سمت اجناسی کشیده می‌شوند که به روش تازه‌ای معرفی و عرضه می‌گردند.

تمایل به امروزی شدن و نوگرایی در هر جوانی وجود دارد و نشان‌دهنده نیاز او به شکستن قالب‌های موجود و فاصله گرفتن از هنجارهای گذشته است تا از این راه هویت مستقلی به دست آورد.

جوانان بنا به میل ذاتی خود، تنوع‌طلب و خواهان تغییر و تحول هستند. بنابراین، آنها علاقه دارند خود را به شکل افراد و گروه‌های محبوب اجتماعی یا سوپراستارهایی درآورند که تبلیغات زیادی روی آنها صورت می‌گیرد.
دو چشم و هم‌چشمى

رقابت و چشم و هم‌چشمى، از دیگر زمینه‌های رواج مدگرایی در میان جوانان است. اگر رقابت در جهت صحیح صورت گیرد، سبب پیشرفت و تکامل انسان می‌شود، اما اگر به سمت امور مادی و مدپرستی هدایت شود و فرد بکوشد با نوع پوشش و آرایش خود از دیگران عقب نماند، سرانجام خوبی نخواهد داشت.[51]

گاهی اوقات افراد طبقه پایین سعی می‌کنند هرچه بیشتر شبیه افراد طبقات بالا شوند. از دیگر سو، افراد طبقات بالا که می‌بینند بین آنان و افراد دیگر طبقات تفاوتی نیست، می‌کوشند با خرید کالاها و لباس‌های گران‌قیمت، مانع شبیه شدن افراد طبقات پایین شوند.[52]

یکی از صاحب‌نظران می‌گوید که مُد، یکی از ویژگی‌های هم‌رنگی با جماعت است که سعی می‌کند افراد را با یکدیگر هم‌رنگ کند. او معتقد است که مد، برعکس تشریفات، سبب می‌شود افراد شبیه اشخاص طبقه بالاتر شوند و در حقیقت نوعی رقابت بین افراد است.

طبقات متوسط و پایین با مشاهده ولخرجی‌های ثروتمندان، خود را در دام مصرف غیرمنطقی گرفتار می‌کنند و مصرف را نوعی منزلت اجتماعی می‌پندارند. هم‌چشمی سبب می‌شود که فرد مانند افراد فامیل، همسایه یا دوست یک لباس بخرد که نیاز واقعی به آن ندارد یا مراسم ازدواج و مهمانی دوستانه خود را طبق عادات طبقه ثروتمند برگزار کند.

ممکن است چنین فردی به تغییر دکورخانه، خرید لوازم لوکس و غیرضرور دست بزند که اصلاً به آنها نیاز ندارد. این امر به زندگی اقساطی می‌انجامد و در حقیقت، درآمدی را که باید به مصرف بازسازی اقتصادی می‌رسید، به جیب آرایشگران و فروشندگان می‌ریزد.[53]
3. پی‌آمدهای روند مصرف‌گرایی در کشور

امروزه عوامل متعددی مانند رسانه‌های جمعی و تبلیغات فراگیر و توده‌ای سبب شده است نیازهای کاذب در جامعه نمودار شود و افزایش یابد. در چنین شرایطى، استفاده از مدهای لباس، اجناس لوکس و حتی افکار و عقاید مختلف به نحو فزاینده‌ای بروز می‌کنند.

یکی از صاحب‌نظران می‌گوید که امروزه فرهنگ توده‌اى، عوام‌گونه، مصرف‌گرا، غیر خلّاق و منفعل است.[54] باید توجه کرد که ادامه این روند، عواقب خطرناکی را در پی خواهد داشت که وابستگی فرهنگى، اقتصادی و بحران هویت از جمله این پی‌آمدهای شوم است.
الف) وابستگی اقتصادى

پس از انقلاب صنعتی و نیاز روزافزون صنایع غرب به مواد اولیه، آنان بدون در نظر گرفتن حقوق دیگر انسان‌ها، تسلط بر سرزمین‌های دیگر را در برنامه خویش قرار دادند و با استفاده از طرح‌های کارشناسی دقیق، کنترل منابع جهان سوم را در دست گرفتند. بدین ترتیب، سیل مواد اولیه از شرق به غرب سرازیر شد و در نتیجه، غرب به پیشرفتی بی‌نظیر دست یافت و جهان سوم در درّه فقر فرورفت.

در این جدال نابرابر، آنان تنها به غارت منابع کشورهای جهان سوم بسنده نکردند، بلکه با تحمیل سیاست تک‌محصولى، اقتصاد این کشور را به نابودی کشاندند و هر یک از سرزمین‌های غرب را به صورت انبار ارزان یکی از محصولات مورد نیاز خود درآوردند. به این ترتیب، برزیل، انبار قهوه؛ آرژانتین، انبار گوشت و پشم؛ کشورهای نفت‌خیز ،انبار انرژی و بولیوى، گنجینه قلع شد. این‌ها از نظام سلطه غرب، اختاپوسی هزارپا پدید آورد که با حرص و طمع به بلعیدن منابع جهان مشغول است.

از دیگر سو، سردمداران غرب، فرهنگ مولّد و پویای جوامع را به فرهنگی نامتحرک و مصرفی تبدیل کرده‌اند. آنان می‌کوشند با تبلیغات فرهنگى، مصنوعات خود را جایگزین کالاهای محلی کنند و این‌گونه القا می‌کنند که کالاهای خارجی به علت مرغوبیت و بادوام بودن، برای دیگر جوامع مقرون به صرفه‌تر است.
ب) وابستگی فرهنگى

دوام هر جامعه به فرهنگ آن جامعه است. اگر کشوری در پاسداری از فرهنگ خود کوشا نباشد، بدون تردید افزون بر پذیرش سلطه فرهنگی بیگانگان، ناچار است سلطه‌های سیاسی و اقتصادی و نظامی آنان را نیز بپذیرد؛ زیرا فرهنگ، مایه شکوفایی ذهن‌های خلاق و مستعد است و در سایه فرهنگ زنده و پویاست که افراد جامعه به رشد و استقلال سیاسی اقتصادی می‌رسند.

سرمایه‌داران غرب پس از سال‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که مهم‌ترین مانع توسعه‌طلبی آنها در دیگر کشورها، قدرت فرهنگی این ملت‌هاست و تا زمانی که باورهای مذهبی جامعه‌ای پایدار باشد، چپاول آن کشورها مشکل خواهد بود. بنابراین، تلاش کردند سلطه فرهنگی خود را پی بگیرند.

اگر سلطه فرهنگی گریبان‌گیر جوانان کشور شود، احساس حقارت و پوچی و ناتوانی در روح آنان ایجاد می‌شود و آنها به این باور دروغین می‌رسند که قدرت هیچ کار مهمی را ندارند یا تنها با استفاده از کالاها و مدهای غربی می‌توانند به تشخّص و موفقیت برسند.

آنان که از ناحیه فرهنگ اسلامی احساس خطر می‌کنند، با پوچ‌انگاری و نفی فرهنگ‌های بومى، به گسترش فرهنگ مصرفی خود می‌پردازند. آنان کالاهایی را صادر می‌کنند که افسونگری خاصی دارند. این کالاها بر اثر توانایی‌های فن‌آورى، با جذابیت بالایی که دارند، جوانان را مسخ می‌کنند و به ذهن آنان چنین القا می‌کنند که چون صادرکنندگان این کالاها از قدرت علمی و فنی بالایی برخوردار هستند، از نظر روابط اجتماعی و معنوی زندگی و رفتارهای خانوادگی و غیره نیز بهترند.[55]

بیشتر تهاجم‌های فرهنگی در جوامع دینی صورت می‌گیرد؛ چرا که عامل اصلی و محوری در جلوگیری از سودجویی و سوداگری و سلطه‌جویی دشمنان، دین و فرهنگ دینی است. دین اسلام که حامی شخصیت و استقلال بشر است، به انسان اجازه نمی‌دهد خود را در برابر دیگران ذلیل کند.

دشمنان از حقارت برخی از افراد سوءاستفاده می‌کنند و روح استقلال‌خواهی را با انبوه تبلیغات از یک جامعه می‌گیرند. آنان با بهره‌گیری از این افراد، بازار مصرف‌گران و کارگران ارزان را از بین جوانان برای خود فراهم می‌آورند و با کمال تأسف، جوانان، اولین و بیشترین فریب‌خوردگان این مسئله هستند.
ج) بحران هویت

گراهام ای فولر، معاون پیشین شورای اطلاعاتی امنیت ملی در سازمان سیا می‌گوید: «اسلام و نهضت‌های اسلامی در زمان ما، منبع کلیدی کسب هویت را برای اقوامی فراهم می‌آورند که قصد دارند هم‌بستگی اجتماعی خود را در مقابله با تهاجم فرهنگی غرب تقویت کنند.»[56] براساس این برداشت، چندی پیش مؤسسه امور امنیت ملی یهودیان در واشنگتن در کنفرانسی به صراحت اعلام کرد: «باید هویت دینی مسلمانان را از آنان بگیریم».[57]

فقر شخصیتى، مهم‌ترین آسیب اجتماعی امروز ایران است که مظاهر آن در جامعه دیده می‌شود. الگوهای رسمی تبلیغ‌شده در سال‌های گذشته، با نیازهای جوانان و ویژگی‌های جامعه مطلوب تضاد اساسی دارد.

جوان امروز ایرانی در سرگشتگی و حیرانی برای خود هویتی نمی‌یابد، به‌ویژه آنکه هیچ بینش و محتوایی در زندگی خود ندارد. در چنین شرایطى، با اینکه یک جوان مدرن از انواع مدها و وسایل لوکس بهره‌مند است، اما هیچ فضیلت و رشدی پیدا نکرده است.

دوست من! سرزمین ایران، سرزمین زیبایی‌هاست و مردم آن، از فرهنگی عمیق و ریشه‌دار برخوردارند که از دین اسلام و تاریخ کهن پیشینیان سرچشمه می‌گیرد. چنین مردمی نباید به هر شکل و ظاهر فریبنده‌ای دل ببندند و کورکورانه از دیگران پیروی کنند.
4. نقش جوان مسلمان در اصلاح الگوی مصرف

بدون تردید، جوانان، از مهم‌ترین سرمایه‌های بشری در هر جامعه‌ای هستند و آثار مادی و معنوی فراوانی بر جای گذاشته‌اند. همواره انقلاب‌های مهم جهان با پشتوانه جوانان به وقوع پیوسته است و نقش برجسته و ماندگاری دارند.

جوانان، بازوی قدرتمند سازندگی هر جامعه هستند. قدرت‌طلبان داخلی و خارجی برای رسیدن به اهداف جاه‌طلبانه خود می‌کوشند نیروی بزرگ جوانان را تسخیر کنند. امروز برخی تلاش می‌کنند ذهن جوانان را به امور واهی و پوچ مشغول سازند تا به فکر سازندگی و آبادانی کشور خود نباشند. در همین راستاست که بسیاری از افراد، کشور را با دام مصرف و خرید لباس‌ها و کالاهای لوکس فریفته‌اند. جوان ایرانی اگر بخواهد، می‌تواند در این دام نیفتد و سرمایه کشور را به بیگانگان تقدیم نکند، اما راه‌کارهای این امر:
الف) تقویت ایمان و روح پرهیزکارى

به اعتراف بسیاری از روان‌شناسان، در آغاز دوران جوانى، میل به پرستش به شدت فعال می‌شود و رشد می یابد. توجه به سخنان پیشوایان دینى، به روشنی این واقعیت را بیان می‌کند که جوانان هرگاه در فقر دینی قرار گرفته‌اند، به‌طور وسیعی به دین گرویده‌اند؛ مانند ایمان‌آورندگان به حضرت موسی(ع) و عیسی(ع) و پیامبر اعظم(ص). افزون بر این، فطرت و سرشت انسان براساس دین‌خواهی و خداجویی است و این فطرت همراه دیگر نیروهای بشری در دوره جوانی رشد می‌کند و قدرت می‌یابد.

بر اساس آموزه‌های دینى، انسان از دوران نوزادی با زمینه فطری خداشناسی به دنیا می‌آید و ممکن است تحت تأثیر محیط در مراحل بعد گمراه شود. پیامبر اعظم(ص) می‌فرماید:

هر مولودی براساس فطرت خداشناسی به دنیا می‌آید، تا اینکه والدینش او را به دین یهودی یا نصرانی (تحریف شده) در می‌آورند.[58]

تمایل فطری جوانان به مذهب آن‌قدر شدید است که همه روان‌شناسان می‌گویند: بین بحران تکلیف و جهش‌های مذهبى، ارتباط انکارناپذیری وجود دارد.[59]

اگر ایمان و باور مذهبی در دل و جان جوان ریشه کند، آثار مفیدی بر جای می‌گذارد. چنین فردی به ارزش‌های اخلاقی گرایش خواهد یافت. کسی که ایمان مذهبی دارد و باورمند است که انسان اشرف مخلوقات است و اعتقاد دارد که انجام کارهای ارزشمند اخلاقی گرچه گاهی با محرومیت مادی همراه است نزد خداوند پاداش دارد.

چنین فردی در خود شادی و نورانیت احساس می‌کند و جهان را هدف‌دار می‌داند و از لذت‌های عالی بهره‌مند می‌شود. جوان مسلمان نعمتی را که خداوند در اختیار او قرار داده است، به هر شکل و شیوه‌ای که خواست مصرف نمی‌کند، بلکه می‌داند که یا باید آن را در راه خدا یا در راه تحصیل رضای الهی مصرف کند. خداوند فرمان داده که از مال و ثروتی که در اختیار دارید، به اندازه نیاز معیشت، آسایش و رفاه خود و خانواده مصرف کنید. پیامبر اعظم(ص) نیز می‌فرماید:

از ما نیست کسی که به او توسعه مالی داده شده است، ولی او بر خانواده‌اش تنگ می‌گیرد.[60]

در روایتی نقل شده است فردی پیش از آنکه از دنیا برود، تمام اموالش را در راه خدا انفاق کرد. پس از مرگ او به رسول خدا(ص) خبر دادند که او چنین کرده است. حضرت فرمود: پس به فرزندان او چه رسیده است؟ آیا چیزی باقی گذاشته است؟ عرض کردند: خیر یا رسول‌الله! حضرت فرمود: اگر پیش‌تر به من خبر داده بودید، اجازه نمی‌دادم او را در قبرستان مسلمانان دفن کنید.[61]

بنابراین، جوان مسلمان نباید تصور کند هرچه را به دست می‌آورد، فقط باید به دیگران بدهد و خودش را از حاصل زحمتش محروم کند. امیر مؤمنان علی(ع) می‌فرماید:

نافع‌ترین مال آن است که واجبات زندگی انسان به وسیله آن فراهم آید.[62]

انسان نباید تصور کند که تمام مال متعلق به اوست و می‌تواند آن را در راه هوس‌ها و امیال خود صرف کند. امیرمؤمنان علی(ع) می‌فرماید:

بدترین مال آن است که انسان در راه خدا هیچ چیزی از آن را مصرف نکند و زکات مالش را نپردازد.[63]

بدترین مال، مالی است که حق خداوند از آن مال ادا نشده باشد.[64]

قرآن کریم از مالی که در اختیار انسان قرار می‌گیرد به «مال‌الله» تعبیر می‌کند و می‌فرماید: «آتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ». (نور: 33)

حال که اموال، همه مال خداست، باید آن‌گونه که او فرمان داده و مورد رضایت اوست، مصرف شود.
ب) پرداخت صدقه

زمانی که انسان به توصیه‌های اخلاقی درباره رسیدگی به نیازمندان می‌نگرد، به این باور می‌رسد که اگر به این قوانین و توصیه‌ها ترتیب عمل داده شود، هیچ نیازمند و فقیری در جامعه اسلامی یافت نخواهد شد. امام صادق(ع) در این‌باره می‌فرماید:

اگر مردم زکات مال خود را ادا می‌کردند، هرگز در جامعه اسلامی فقیری یافت نمی‌شد.[65]

همچنین دقت در این دستورها روشن می‌کند که فایده رسیدگی به حال نیازمندان، بیشتر و پیش‌تر از آنکه به فرد نیازمند برسد، به بخشنده خواهد رسید؛ زیرا او با این عمل خود به خداوند نزدیک‌تر می‌شود. پیامبر اعظم(ص) می‌فرماید:

صدقه پیش از آنکه به دست نیازمند برسد، به دست خداوند می‌رسد.[66]

این سخن به آیه 104 سوره توبه اشاره دارد که خداوند می‌فرماید:

آیا نمی‌دانستند که فقط خداوند توبه را از بندگانش می‌پذیرد و صدقات را می‌گیرد؟ و خداوند توبه‌پذیر و مهربان است.

با وجود این، افرادی هستند که بدون داشتن نیاز، به درخواست و تکدّی می‌پردازند و در جامعه سوءظن ایجاد می‌کنند. کم‌ترین اثر این رفتار این است که فرد بخشنده در برابر محتاجان دچار تردید شود و از کمک به آنها امتناع کند.

کسی که چنین عملی را مرتکب شود، از ناحیه پیشوایان طرد شده است؛ زیرا از رأفت و رحمت دین اسلام سوءاستفاده کرده و عزت و آبروی خود را به مال دنیا فروخته است. از همین روست که در روایت می‌خوانیم:

دست نیاز به سمت این و آن دراز کردن، طوق ذلت و بردگی است که مسائل به گردن خود می‌افکند. بنابراین، با این کار انسان عزیز، عزت خود را سلب کرده است و انسان شریف، شرافت خود را.[67]

از سوی دیگر، خداوند به توانمندان توصیه می‌کند که حق نیازمندان بر آنان این است که هرگز آنان را از خود نرانند. خداوند در قرآن به پیامبر اعظم(ص) می‌فرماید: «آیا تو را یتیم نیافت و پناه داد؟ و تو را گم‌شده یافت و هدایت کرد».[68]

در مقابل از او می‌خواهد: «و درخواست‌کننده را از خود مران».[69]

در حدیث قدسی آمده است که خداوند به موسی(ع) فرمان داد: ‌«هرچند کم و ناچیز، باید به سائل کمک کنی و او را دست خالی برنگردانی و اگر هم نمی‌توانى، با لطافت و سخن نیکو او را جواب گویى.»[70] حتی در روایتی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که: «نیازمند را رد نکنید، هرچند با دادن نیمی از خرما».[71]

در هر صورت، انسان بخشنده از چنان جایگاهی برخوردار است که دست عطاکننده در کنار «یدالله» ذکر شده است. رسول خدا(ص) فرمود:

دست‌ها سه نوعند: دست خد که فوق همه دست‌هاست؛ دست عطاکننده که در کنار «یدالله» است و دست نیازمند که در مرتبه پایین‌تر قرار دارد.[72]

ای جوان مسلمانی که می‌دانی صدقه تو، ودیعه و امانت در پیشگاه پروردگار است و آن را در جایگاه مطمئنی ذخیره می‌کنى، بهتر است این کار را به صورت پنهانی انجام دهی و کسی از این راز آگاه نشود. امام صادق(ع) می‌فرماید:

فضیلت و کمال صدقه پنهانى، بیشتر از صدقه آشکار و علنی است.[73]

اسحاق بن عمار از یاران امام صادق(ع) می‌گوید: روزی امام به من فرمود: برای پرداخت زکات مال، چگونه عمل می‌کنى؟ عرض کردم: فقرا را خبر می‌کنم، به خانه می‌آیند و حقشان را می‌دهم. امام فرمود:

تو با این کار موجبات ذلت و خواری مؤمنان را فراهم می‌کنى. اسحاق مراقب باش و از این کار بپرهیز. خداوند متعال می‌فرماید: کسی که ولیّ‌ای از اولیای مرا ذلیل کند، در حقیقت به جنگ من آمده است.[74]

افزون بر این، خداوند در آیه 264 سوره مبارکه بقره می‌فرماید که صدقات خود را با منت‌گذاری باطل نکنید. در حدیث آمده است:

کسی که صدقه می‌دهد و اعتقاد دارد که کاری برای خودش انجام داده، معنا ندارد که از دیگری توقع اجر و پاداش داشته باشد. نباید انتظار داشته باشی که دیگران به خاطر کاری که به نفع خود انجام داده‌اى، از تو شکرگزاری کنند.[75]
ج) پرداخت زکات

عنوان صدقه در شرع مقدس اسلام، هم بر حقوق واجب مالی مانند زکات اطلاق می‌شود و هم بر انفاق‌ها و اعانه‌های مستحبى. در بحث گذشته درباره صدقه و انفاق مستحبی سخن گفتیم و اکنون درباره زکات که یکی از حقوق واجب مالی است، سخن خواهیم گفت.

اسلام بر پنج چیز بنیان نهاده شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت اهل‌بیت(ع).[76] در آیات قرآن و در روایات، هر جا سخنی از نماز به میان آمده، از زکات نیز یاد شده است: «أَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ». (بقره: 43، 83 و 110)

امام باقر(ع) می‌فرماید:

خدا زکات و نماز را قرین هم قرار داده و کسی که نماز بخواند و زکات مالش را ندهد، درست مانند این است که نماز هم نخوانده است.[77]

در برخی از روایات نیز تصریح شده است فردی که زکات مالش را نمی‌پردازد، اصلاً‌مسلمان نیست:

کسی که یک قیراط از زکات را نپردازد، نه شیعه است و نه مسلمان.[78]

پرداخت زکات، موجب رونق، برکت و رحمت الهی می‌شود. امام موسی‌کاظم(ع) می‌فرماید:

اموال خود را به‌وسیله زکات از نابود شدن حفظ کنید.[79]

در سخنی از امام صادق(ع) آمده است:

به یقین، شایسته است خداوند رحمتش را از کسانی که حقوق واجب مالی خود را ادا نمی‌کنند، دریغ کند. قسم به خدایی که همه آفریده‌ها را خلق کرد و روزی آنها را تقسیم فرمود، هیچ مالی در خشکی و دریا از بین نمی‌رود، مگر اینکه در کنارش زکات تعطیل شده باشد.[80]

نپرداختن زکات، اثر وضعی بر روی شخصی که آن را پرداخت نمی‌کند، می‌گذارد. از امام صادق(ع) نقل شده است:

کسی که یک درهم از حقوق واجب الهی را نپردازد، او دو برابر آن را در غیر حق مصرف می‌کند. اگر کسی یک درهم از حقوق الهی را نپردازد، خداوند در قیامت طوقی از آتش به گردن او می‌اندازد.[81]

اگر افراد حقوق واجب خود را پرداخت نکنند، زمین هم برکاتش را از بندگان برمی‌دارد و فقر عمومی به صورت بلای الهی نمایان می‌شود؛ در حالی‌که اگر زکات پرداخت شود، همه انسان‌ها در خیر و سعادت زندگی می‌کنند.
د) الگوگیرى از سخنان و رفتار پیشوایان دینی و بزرگان

جایگاه فرهنگ مصرف در مکتب اهل‌بیت، از مناجات امام زین‌العابدین(ع) با خداوند به‌خوبی نمایان است. آن حضرت در یکی از دعاهای خود می‌فرماید:

پروردگارا! بر محمد و آل او درود فرست و پرده‌ای بین من و اسراف و افزون‌طلبی حایل کن و با در پیش گرفتن انفاق و میانه‌روى، به زندگی من قوام بخش و راه‌های صحیح مصرف و اندازه‌گیری در معیشت را به من تعلیم فرما و به لطف خود مرا از ارتکاب تبذیر برکنار دار.

پیامبر اعظم(ص) و معصومان(ع) که بالاترین نمونه‌های عینی الگوی مصرف در اسلام هستند، همواره کناره‌گیری راهبانه از لذت‌های مشروع را محکوم می‌کردند و خود نیز هیچ‌گاه به رهبانیّت روی نیاوردند. از دیگر سو، آنان در بالاترین مرتبه قناعت و مناعت نفس قرار داشتند و درباره رعایت اعتدال و پرهیز از اسراف و تبذیر در زندگی حساسیت فراوانی داشتند. در ادامه به چند نمونه مختصر از رفتارهای بزرگان درباره مصرف می‌پردازیم:

عثمان بن حنیف از طرف امیر مؤمنان علی(ع) فرماندار بصره بود. روزی ثروتمند اسراف‌کاری او را به ناهار دعوت کرد. او این دعوت را پذیرفت و به خانه او رفت و در کنار سفره بسیار رنگین او نشست. امام علی(ع) از این ماجرا آگاه شد و نامه تندی به عثمان بن حنیف نوشت و او را به شدت سرزنش کرد. در قسمتی از این نامه آمده است:

من گمان نمی‌کردم تو دعوت جمعیتی را بپذیری که نیازمندانشان ممنوع و ثروتمندانشان دعوت شوند. به آنچه می‌خوری بنگر که آیا حلال است یا حرام؟ آنگاه آنچه حلال بودنش برای تو مشتبه بود، از دهان بینداز و آنچه را به حلال بودنش یقین دارى، بخور. ...هیهات! که هوا و هوس بر من غلبه کند تا غذاهای لذیذ را برگزینم، در حالی‌که ممکن است در سرزمین حجاز یا یمامه کسی باشد که حتی از دسترسی به یک قرص نان عاجز باشد! آیا من با شکمی سیر بخوابم، در حالی‌که در اطرافم شکم‌های گرسنه و جگرهای سوزانی باشند؟[82]

بشر بن مروان می‌گوید: با گروهی به محضر امام صادق(ع) رفتم. حضرت خرما طلبید و با هم به خوردن آن مشغول شدیم. دراین‌میان، یکی از ما هسته خرما را به دور افکند. در این حال، امام دست از خوردن کشید و به او فرمود:

چنین نکن! همانا این کار از تبذیر و اسراف به شما می‌رود و خداوند تباهی را دوست ندارد.[83]

مردی از انصار رسول خدا(ص) درختی داشت که شاخه‌های آن در خانه مرد مستمندی بود. گاهی که آن مرد بالای درخت می‌رفت، دانه‌های خرما در خانه آن مستمند می‌افتاد. او از روی درخت پایین می‌آمد و دانه‌های خرما را از دست اطفال آن مرد مستمند می‌گرفت. آن مرد نزد رسول خدا(ص) رفت و ماجرای خود و صاحب درخت را بیان کرد. حضرت به دنبال صاحب درخت فرستاد و فرمود: ای مرد! درخت خرمای خود را بفروش، من در عوض ضامن می‌شوم که در بهشت خداوند درخت خرمایی به تو عنایت کند.

مرد راضی نشد. حضرت فرمود: به من بفروش، در عوض ضامن می‌شوم که خداوند باغی در بهشت به تو عنایت کند. مرد باز هم امتناع کرد و بهانه آورد که این درخت خرمایش اعلاست و من آن را نمی‌فروشم.

ابوالدحداح که مردی انفاق‌کننده و بخشنده بود، عرض کرد: یا رسول‌الله (ص) اگر این درخت را من از آن مرد خریداری کنم در اختیار شما بگذارم، آیا آن باغ را که در بهشت وعده فرمودید، برای من ضامن می‌شوید؟ حضرت فرمود: آرى.

ابوالدحداح نزد آن مرد رفت و آن درخت را به چهل درخت خریداری کرد و به رسول خدا(ص) بخشید. آن حضرت نیز آن درخت را به آن مرد مستمند و کودکانش انفاق کرد.[84]

فقیه بزرگوار، مرحوم آیت‌الله اسماعیل صالحی مازندرانى، در استفاده از نان بسیار دقت می‌کرد تا اسراف نشود. به همین دلیل، هیچ‌گاه در خانه، نان خشکی جمع نمی‌شد و اگر گاهی نان، بیات می‌ماند، می‌فرمود: امروز، آبگوشت درست کنید تا این نان‌ها استفاده شود. ایشان بسیاری از اوقات، نان‌هایی را که خشک می‌شد، با نم آب، نرم می‌کرد و استفاده می‌نمود.[85]

مشهور است که رئیس‌جمهور شهید، محمدعلی رجایى، برای یادداشت‌های کوچک، برگه‌های سفید را از کاغذهای باطله جدا می‌کرد تا در جای خود و به تناسب موقعیت از آنها استفاده کند. همچنین در ایامی که نخست‌وزیر بود، تعویض موکت فرسوده دفتر نخست‌وزیری را نپذیرفت و گفت: من چگونه نخست‌وزیری باشم که روی موکت با کفش راه بروم، اما باشند مردمی که چیزی نداشته باشند روی آن بخوابند؟[86]

علامه میرزا محمدعلی مدرس تبریزى، نویسنده کتاب ریحانة الادب، از شخصیت‌های درخشنده علم و ادب معاصر است که یکی از آثار گران‌بهای خود را درباره مترادفات زبان فارسى، هنگام صرف صبحانه نوشت.[87]

یکی از اعضای دفتر استفتائات مرحوم امام خمینی می‌گوید: من دو مرتبه وضو گرفتن امام عزیز را دیدم. درست مثل وضوی رسول خدا(ص) که در روایات آمده بود. ایشان فقط برای هر یک از صورت و دست‌ها به یک مشت آب بسنده می‌کرد و با یک مرتبه شستن، وضو می‌گرفت.[88]

یکی از فرزندان آیت‌الله میرزا جواد آقا تهرانی می‌گوید: ایشان هنگام وضو گرفتن، با آب یک قوری معمولى، دو و گاهی سه بار وضو می‌گرفت و از اسراف جداً پرهیز داشت. باقی‌مانده آب وضویش هم در ظرفی جمع می‌شد و می‌فرمود آن را در باغچه خانه بریزید.[89]

مقایسه الگوی مصرف میان جوان ایرانی و غیرایرانی
جواد رحمانى
اشاره

حضرت آیت‌الله خامنه‌اى، رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت آغاز سال 1388 فرمود:

با توجه به اهمیت حیاتی و اساسی مصرفِ مدبّرانه و عاقلانه منابع کشور، سال جدید را در همه زمینه‌ها و امور، «سال اصلاح الگوی مصرف» می‌دانم.

ایشان در تشریح زمینه‌هایی که نیازمند تغییر و تحول جدی است، به موضوع اسراف‌های شخصی و عمومی و مصرف بی‌رویه کشور اشاره کرد و افزود:

اسلام عزیز و همه عقلای عالم بر این نکته تأکید می‌کنند که مصرف باید مدبّرانه و عاقلانه مدیریت شود.

با توجه به اینکه جامعه ما، جامعه‌ای به شدت مصرف‌گراست و در بسیاری از امور، اسراف، مایه تفاخر و تعالی جایگاه اجتماعی مردم شده است، در این نوشته قصد داریم مقایسه‌ای اندک میان الگوی مصرف میان جوانان ایرانی و جوانان دیگر مناطق دنیا انجام دهیم.
مقدمه

در دنیای فن‌آوری و پیشرفت‌های علمی دوران معاصر، جمهوری اسلامی ایران دارای جایگاهی ارزشمند و مهم در سطح جهانی است؛ به‌گونه‌ای که با سیری کوتاه در اخبار علم و فن‌آوری در ایرانِ پس از انقلاب، خواهیم دید که متخصصان جوان ایرانی در این سال‌ها، بارها پدیده‌های نوین علمی ارائه داده و چشم جهانیان را خیره ساخته، آنان را شگفت‌زده کرده‌اند.

بسیاری از دانشمندان خارجی و غربی پس از بازدید از اختراعات جوانان ایرانی و دیدار با نخبگان جوان، موفقیت‌های علمیِ فرزندان این سرزمین را ستوده و انگشت تحیّر به دندان گرفته‌اند. برای نمونه، «امروز ایران به عنوان دهمین کشور جهان به پیشرفت‌های بسیار مهمی در علم پزشکی و درمان بیماری‌های مختلف دست یافته که از آن با عنوان انقلاب پزشکی نام می‌برند».[90]

متأسفانه با وجود تمامی پیشرفت‌هایی که جوانان عزیز ما داشته‌اند، در سال‌های اخیر پیشرفت فن‌آوری و ساخت لوازم رفاهی پیشرفته و عواملی دیگر، سبب شده که خرید کالاهای لوکس و همچنین تهیه کالاهای غیرضرور، به هدف و آرزوی افراد بسیاری به‌ویژه در میان قشر جوان تبدیل شود. این در حالی است که در هیچ دینی مانند اسلام به درست مصرف کردن و صرفه‌جویی سفارش نشده است.

برگزیدن این الگوی مصرف نادرست، در برخی موارد، مشکلاتی چون زندگی قسطى، وام‌های دایمى، مشکلات اجتماعی و خانوادگی و حتی بزهکاری و دزدی را به همراه آورده است.

در بسیاری از موارد، نبود این کالاها نیز تأثیر چندانی بر زندگی نمی‌گذارد. برخی از این کالاها پس از خرید حتی یک بار هم به صورت جدی مورد استفاده قرار نمی‌گیرد. از کفش، لباس و لوازم خانگی گرفته تا گوشی تلفن همراه که بیشتر مردم در سال‌های اخیر همواره درصدد تعویض و خرید آخرین مدل‌های آن هستند.

بدون هرگونه حب و بغض و تنها به تکیه با آمار و ارقام، مصداق‌هایی را از هزینه‌های غیرضروری که برخی جوانان کشورمان انجام می‌دهند، با دیگر کشورها مقایسه می‌کنیم.
1. خرید لوازم آرایشى

تلاش و تمنای نوجوانان و جوانان برای کسب زیبایی بیشتر، سبب رونق بازار فروش لوازم آرایشی و بهداشتی گردیده است.

«ایرانی‌ها از نظر رشد مصرف لوازم آرایشى، رتبه سوم را در دنیا دارند. این در حالی است که بازار قاچاق لوازم‌آرایشی بسیار وسیع است و فرآورده‌های قاچاق معمولاً تقلبی هستند. تقلب در حوزه لوازم آرایشی و بهداشتى، بسیار بیشتر از حوزه غذا و داروست».[91]

«در کشور ما تنها 10 درصد لوازم آرایشیِ موجود در بازار از مجاری قانونی وارد کشور شده‌اند و 90 درصد آن به صورت غیرقانونی وارد کشور می‌شود. ایران پس از عربستان، دومین مصرف‌کننده لوازم‌آرایشی در خاورمیانه است. طبق بررسی‌هایی که زنان جهان را در برمی‌گیرد، مقوله زیبایى، سالانه 160 میلیارد دلار برای زنان جهان خرج دارد و البته در این میان، زنان ایرانی سالانه چیزی حدود یک میلیارد دلار برای زیبایی خود هزینه می‌کنند».[92]

«سرانه مصرف لوازم آرایشی هر فرد در خاورمیانه، سالانه 334 دلار است. امارات متحده عربى، پررونق‌ترین بازار خرده‌‌فروشی محصولات آ‌رایشی و بهداشتی را به خود اختصاص داده است».[93]

«ایران، هفتمین واردکننده لوازم آرایشی در جهان است. سن مصرف لوازم آرایشی نیز به 15 سال رسیده است و این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته، تمایل به آرایش، بیشتر در بین زنان مسن دیده می‌شود که طراوت و شادابی پوست خود را از دست داده‌اند».[94]

استفاده بیش از حد از لوازم آرایشى، پدیده‌ای روانی و اجتماعی است و متأسفانه در طی سال‌های اخیر، مردان نیز به سمت مصرف لوازم آرایشی روی آورده‌اند. گرایش به مصرف افراطی لوازم ‌آرایشی در جامعه، و گسترش تبلیغات در مورد این‌گونه کالاها، از نشانه‌های بارز مصرف‌گرایی است و مصرف برخی از این اقلام، نه تنها دارای هزینه‌های هنگفت مالی است، بلکه گاه زیان‌های روحی و جسمی را نیز در پی دارد و مهم‌تر از آن اینکه، افزایش ناگهانی استفاده از لوازم آرایشى، قطعاً نسبتی با آرایش خانم‌ها در منزل ندارد و بیشتر مرتبط با آرایش کردن خارج از خانه است. آیا بِهْ از این نمی‌توان بود؟!
2. هزینه برای جراحی زیبایى

«ایران از نظر تعداد جراحی زیبایی بینی، در دنیا اول است. بعد از ایران، کشورهای امریکا، انگلستان و تا حدی فرانسه در ردیف‌های بعدی قرار دارند. عمل جراحی زیبایی بینی در کشورها به صورت یک کار تقلیدی و ناشی از چشم و هم‌چشمی درآمده است».[95]

پرستیژ عمل جراحی بینی آن‌قدر زیاد است که داروخانه‌ها نیز باند و چسب‌هایی برای باندپیچیِ بینی کسانی که عمل نکرده‌اند، می‌فروشند تا آنها به عمل بینی تظاهر کنند.

«75 درصد متقاضیان زیبایی مشکل روانی دارند. 80 درصد از زنان و 60 درصد از مردان، تمایل به انجام‌دادن عمل جراحی زیبایی دارند که تنها حدود 10 درصد آنها از چهره جدید خود راضی هستند و کار 50 درصد آنها نیز به عمل دوباره می‌کشد».[96]

«رئیس انجمن جراحان پلاستیک و زیبایی ایران می‌گوید: 60 تا 70 درصد از تقاضاهای جراحی‌های زیبایى، به‌ویژه جراحی بینی غیرضروری است. در کشورمان زنانی را داریم که بیش از 9 بار بینی خود را به تیغ جراحی سپرده‌اند و در واقع از بینی‌شان چیزی نمانده است».[97]

«در حال حاضر، جراحی بینى، شایع‌ترین و درآمدزاترین جراحی زیبایی در ایران است. بیشتر متقاضیان جراحی بینى، جوانان 17 تا 30 ساله هستند. حدود90 درصد از بیمارانی که بینی خود را جراحی می‌کنند، دچار مشکلات تنفسی می‌شوند. هزینه جراحی بینى، بین 300 هزار تا 5 میلیون تومان است».[98]

در کشور ما جراحی بینى پدیده‌ای آشناست، ولی آنچه تازه و غریب است، سرایت‌آن به تمام گروه‌های جامعه و حتی آقایان است. نوجوانان 14 15 ساله نیز برای این‌گونه جراحی‌ها به پزشکان مراجعه می‌کنند؛ در حالی‌که طبق نظر پزشکان، سن مناسب جراحی بینى، 18 سال است.

«در سال 2006 حدود 35000 عمل زیبایی بینی فقط در تهران انجام شد؛ در حالی‌که در انگلستان، 6000 عمل صورت گرفت. ایران در سال 1386، پایتخت عمل جراحی بینى جهان نام گرفته است».[99]

این است حکایت صنعت زیباسازی چهره‌هایی که در کشورمان در پی نارضایتی از مشکل ظاهرشان، دل به تیغ می‌سپارند و زیبایی را به شرط چاقو می‌خرند! آیا ما در جهان کاری جز کوچک کردن بینی‌مان نداریم؟ آیا این‌گونه هزینه‌کردن‌ها، مصداقی از اسراف نیست؟

به قول مقام معظم رهبرى:

آیا جز این است که بیماری اسراف، از لحاظ اقتصادى، اجتماعی و فرهنگى، آسیب‌ها و مشکلات گوناگونی به وجود آورده و آینده کشور را تهدید می‌کند.[100]
3. مدگرایى

«مد» واژه‌ای است که بیشتر و به‌ویژه هنگام خرید پوشاک، وردِ زبان بعضی از خانم‌هاست.

یکی از ابزارهایی که از سوی کشورهای تولیدکننده، برای افزایش مصرف استفاده می‌شود، بحثِ از مد افتاده اعلام کردن کالاهای خودشان است. آنها درباره کالاهایی که عمر طولانی دارند، به گونه‌ای تبلیغ می‌کنند که مصرف‌کننده هرچند وقت یک‌بار کالای جدیدی را بخرد که نمونه روشن این مسئله، لباس و پوشاک زنانه است.

امروزه مد، همانند ویروسی در میان بسیاری از ما ایرانیان پخش شده است. اما باید توجه داشت که لباس و مد، نباید به وسیله‌ای برای اسراف در سرمایه تبدیل شود و باید از هرگونه احتمال تجمل‌پرستی و فخرفروشی به دور باشد و به تقلید کورکورانه از دیگران نینجامد. گاه شخص برای فرار از بی‌هویتی و کامل کردن ضعف شخصیت خود، به ایجاد تغییر در شکل لباس و نوع آرایش سر و صورت می‌پردازد، آن هم با تقلید از مدهایی که بسیاری از آنها از کشورهای بیگانه سرچشمه می‌گیرد و با فرهنگ اسلامی ما سازگاری ندارد. در واقع، شایسته پوشیدن است که جوان با هویت ایرانی را زیباتر نشان می‌دهد، نه مدگرایى و پیروی از سلیقه دیگران.

بسیاری از اقسام لباس و کفش‌های پاشنه‌‌بلند و نوک‌تیز، مخالف ظرافت و سلامت انسان است. با این حال به سرعت همه‌گیر می‌شود و مورد استقبال مدپرستان قرار می‌گیرد، به طوری‌که دیر یا زود جمع زیادی از آن تقلید می‌کنند. امام علی(ع) می‌فرماید:

بدان که اگر برای چیزهایی که دوست می‌داری یا آنچه خوشایند تو نیست، خود را باز ندارى، هوس‌ها تو را به زیان‌های فراوانی خواهند کشید. پس نَفْس خود را باز دار و از آن نگهبانی کن.[101]

گردانندگان مد برای تبلیغات خود، به‌سبب ویژگی‌های خاص زنان و جوانان، از آنان بهره می‌گیرند. رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنان خود در این مورد می‌فرماید:

به اعتقاد من، گرایش به سمت مدگرایى و تجمل‌گرایی و تازه‌طلبی و افراط در کار آرایش و خودنمایی در مقابل مردان، یکی از بزرگ‌ترین عوامل انحراف جامعه و انحراف زنان ماست. در مقابل اینها، خانم‌ها بایستی مقاومت کنند.[102]

چه بسیارند افرادی که ابزار و لوازم و لباس نو و قابل استفاده خود را تنها به دلیل از مد افتادنِ رنگ یا شکل آن، دور می‌اندازند و لباس و مدِ روز را می‌خرند و در همراهی با مد، هزینه‌های گزافی را متحمل می‌شوند و اسراف می‌کنند. به یقین مدپرستی، آدمی را از اهداف بلند اجتماعی بازمی‌دارد و توان مالی و انسانی جامعه را نابود می‌کند.

مؤثرترین و گسترده‌ترین ایده‌های مد، در فرانسه خلق و به جهان صادر می‌شود. در شرق نیز توکیو، بزرگ‌ترین کانون تولید مد شرق و یکی از مراکز مهم طراحی دنیاست. با نفوذ انکارنشدنی فرهنگ غرب در ژاپن، هنوز هم پارچه‌های نقش‌دار، رنگ‌های شاد و دیگر نمادهای پوشش شرقی را می‌توان در الگوهای ژاپنی دید، ولی ما... ؛ حکایت ما و مد، حکایت خیاطان حقّه‌باز و پادشاه فریب‌خورده است.

«دو خیاط به شهری وارد شدند و پادشاه را فریفتند که ما در فنّ خیاطی استادیم و از آن مهم‌تر اینکه، می‌توانیم لباسی برای پادشاه بدوزیم که فقط حلال‌زاده‌ها قادر به دیدن آن باشند. اگر اجازه فرمایید، چنین لباسی برای شما نیز بدوزیم. پادشاه موافقت کرد و مقدار زیادی طلا و نقره در اختیار آنها گذاشت. خیاط‌ها کارگاهی عریض و طویل دایر کردند و دوک و چرخ و قیچی و سوزن را به راه انداختند و بدون آنکه پارچه و نخ و طلا و نقره‌ای صرف کنند، دستِ خود را چنان استادانه در هوا تکان می‌دادند که گویی مشغول دوختن لباس هستند. روزی پادشاه، صدراعظم و مأموران عالی‌رتبه حکومتی را به دیدن لباس فرستاد و آنها پس از آنکه با ندیدن لباس به حرام‌زادگی خود پی بردند، این حقیقت تلخ را پنهان نمودند و به تمجید از لباس پرداختند. سرانجام نوبت به خودِ پادشاه رسید و به خیاط‌خانه رفت و پس از آنکه او نیز لباس را ندید، پیش خود گفت معلوم می‌شود فقط من یکی در میان این همه حلال‌زاده نیستم. پس در کمال دیرباوری زبان به تمجید از لباس گشود. خیاطان او را لخت و لباس فرضی را بر تن او کردند و آن بیچاره لخت ایستاده بود. سرانجام قرار شد جشن عظیمی در شهر به‌پا شود و مردم نیز لباس تازه پادشاه را ببینند.

مردم در دو سمت خیابان ایستادند و پادشاه لخت با آداب از برابر تمام آنها عبور می‌کرد. مردم نیز که هیچ‌کدام لباسی بر تن پادشاه نمی‌دیدند، از ترس تهمت حرام‌زادگى، فریاد شادی سر می‌دادند. ناگاه کودکی از میان جمعیت فریاد زد: اینکه لباس بر تن ندارد. این چرا لخت است؟ و یکی دو بچه دیگر نیز این حرف را تکرار کردند. دیری نگذشت که جمعیت یک‌پارچه فریاد زدند که: چرا پادشاه لخت است و چرا و چرا؟

اینک تمدن غرب چنین وانمود می‌کند که می‌خواهد برای انسان لباس بدوزد، ولی در واقع او را برهنه ساخته است و هیچ‌کس جرئت نمی‌کند فریاد برآورد که لباسی در کار نیست و حاصل این همه پارچه و مد و چه و چه، برهنگی انسان است. آیا مردمی پیدا می‌شوند که صداقتی کودکانه داشته باشند و جرئت کنند فریاد برآورند؟ چرا آن مردم ما نباشیم؟[103]
4. مصرف آدامس

«ایرانی‌ها با مصرف 45 هزار تن، سالانه بیش از 500 میلیارد تومان آدامس می‌جوند. بیش از 80 درصد آدامس‌های تولید داخلی نیز به کشورهایی چون افغانستان، عراق و تاجیکستان صادر می‌شود و حدود نیمی از آدامس‌های وارداتی از طریق مبادی غیرقانونی و قاچاق به بازارهای کشور تزریق می‌گردد. بیش از 80 درصد آدامس‌های قاچاق را نیز آدامس‌های تقلبی و تاریخ مصرف گذشته تشکیل می‌دهد».[104]

در حالی نوجوانان و جوانان کشور ما برای خرید آدامس مبالغ قابل توجهی هزینه می‌کنند که در برخی از کشورها مصرف آدامس به طور کلی ممنوع شده است. «دولت و پلیس سنگاپور با فروش آدامس در این کشور به شدت مقابله می‌کند و جریمه‌های سنگینی برای فروش و مصرف آدامس به کار برده و از ورود آدامس به این کشور جلوگیری می‌کند. جریمه انداختن آدامس در سطح شهر و مکان‌های عمومى، برای بار اول بین 500 تا 1000 دلار امریکاست و اگر شخص مجدداً این عمل را تکرار کند، مبلغ جریمه به 2000 دلار نیز خواهد رسید. تنها داروخانه‌های این کشور حق فروش آدامس، آن هم از نوع درمانی را دارند».[105]
5. خرید وسایل مارک‌دار

آیا این جمله را از زبان فروشندگان شنیده‌اید: «خاطرتون جمع باشه، شما پول مارک این جنس را می‌دهید!»

برخی جوانان، عاشق مارک‌های مشهور هستند؛ لباس‌های مارک‌دار، کفش‌مارک‌دار و ساعت مارک‌دار. چنین افرادی حتی برای خرید چیزهای کوچک هم تنها به سراغ مارک‌های بزرگ و معروف می‌روند و حاضرند با صرف وقت زیاد، برای پیدا کردن چنین کالاهایی با سخاوت تمام دست به جیب شوند و مبالغ کلانی را بابت محصولی با مارک مشهور بپردازند.

به همین دلیل، شرکت‌های مشهور، هرچند وقت یک‌بار برای به دست آوردن دلِ این‌گونه مشتریان وفادار، محصول جدیدی را تولید و روانه بازار می‌کنند. اگر دو جنس یکسان، یکی با کیفیت بهتر و دیگری با کیفیت پایین‌تر و مارک معروف‌تر عرضه شود، قطعاً دومی مورد توجه جامعه جوان قرار می‌گیرد. گران‌پوشی و خرید لباس‌های مارک‌دار، تبدِل به امری عادی شده و همه و همه، حتی طبقه متوسط به فکر خرید وسایل مارک‌دار هستند.

نوعی باور غلط فرهنگى موجب شده تا اجناس خارجى، با کیفیت‌تر پنداشته شود و حتی اجناس داخلی با کیفیت، گاه با مارک کشورهای دیگر به نام جنس خارجی فروخته شود. گویا استفاده از کالاهای خارجی و مارک‌دار، به فرهنگی فراگیر تبدیل شده است. در حالی‌که ایران در میان کشورهای اسلامى، بزرگ‌ترین تولیدکننده مانتو به شمار می‌رود، بازار مانتو در چند سال گذشته با پدیده‌ای به نام مانتوهای مارک‌دار خارجی مواجه شده است. به راستى، مانتوهای تُرک و ایتالیایی در کجا تولید می‌شود؟ آیا لباسی که «نشان آدمیت» نیست، نیازمند مارکی مشهور در بالای جیب آن است. ظاهراً این روزها ملاک شهرتِ بعضی از انسان‌ها مارک‌ها هستند؛ در حالی‌که به قول سعدى:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
6. مصرف نوشابه

«ایرانیان سالانه بیش از 2 میلیارد و 900 میلیون تومان نوشابه استفاده می‌کنند. بنابراین، از نظر سرانه مصرف نوشابه گازدار در ایران، رتبه اول جهان را داریم.»[106] «سرانه مصرف نوشابه در ایران، 42 لیتر است، در حالی‌که این سرانه مصرف،‌4 برابر سرانه مصرف دنیاست. کارشناسانِ سلامت معتقدند مصرف نوشابه با توجه به قند مصنوعى، رنگ و گاز موجود در آن، زیان‌های جبران‌ناپذیری برای دستگاه گوارش، کلیه‌ها و دیگر اعضای بدن دارد؛ به‌ویژه در مورد کودکان و نوجوانان که متأسفانه به خاطر شیرین بودن، علاقه زیادی به مصرف آن دارند».[107]
7. ارسال پیامک

آیا این خبرها را شنیده‌اید؟

«مشترکان همراه اول در شب و روز عید غدیر، بیش از 194 میلیون پیامک ارسال کردند که حدود 94 میلیون آن به مناسبت عید غدیر بود و در عید سعید قربان در طول 36 ساعت، حدود 187 میلیون پیامک رد و بدل کردند».[108]

«در روز نیمه شعبان، 103 میلیون پیامک بین مشترکان اول رد و بدل شد. این در حالی است که در سال گذشته در همین زمان، 63 میلیون پیامک ارسال شده است».[109]

امروزه تلفن همراه، به یکی از بایدهای زندگی ما تبدیل شده است. «در کشور ما طبق آمار رسمى، هر روز به‌طور متوسط 60 میلیون پیامک بین کاربران تلفن همراه اول رد و بدل می‌شود، در حالی‌که در انگلستان که زادگاه پیامک است، روزانه حدود شش میلیون پیامک فرستاده می‌شود. بعید نیست در آینده‌ای نزدیک، رتبه اول استفاده از سرویس پیام کوتاه را در جهان به خود اختصاص دهیم. اعضای هر خانواده ایرانی به‌طور متوسط دو تلفن همراه دارند. براساس آمار شرکت مخابرات ایران، هر مشترک تلفن همراه اپراتور اول، ماهانه بیش از 120 پیام کوتاه رد و بدل می‌کند. استفاده ایرانیان از این سرویس، در مقایسه با دیگر کشورها، رشد بسیار سریع‌تری داشته است».[110]

«به گفته یک پژوهشگر ارتباطات، مشترکان تلفن همراه در ایران، جزو بالاترین آمار استفاده از سرویس پیامک هستند. کاربرد پیامک در ایران با اغلب کشورهای توسعه‌یافته متفاوت است و عوارض اجتماعی آن هم شاید فقط مختص کشور ما باشد.

آمار استفاده از پیامک در ایران و مقایسه آن با دیگر نقاط جهان، نشان از استفاده بیش از حد یا حتی افراطی از این رسانه دارد. آمار 60 میلیون ارسال پیام کوتاه در یک روز، کشور ما را در بین کشورهایی که بیشترین آمار استفاده از پیامک را دارند، قرار می‌دهد. سرویس پیامک، ماهیانه حدود 30 میلیارد تومان برای شرکت مخابرات درآمد دارد».[111]

آیا به راستى ارسال این حجم انبوه پیامک در کشور الزامی است؟

هشدار!

ز دریای الطاف پروردگار خورید و بنوشید در روزگار

نورزید اسراف اما در آن که نَبْوَد خدا دوست با مسرفان

آمارهایی که به آن افتخار نمی‌کنیم:

· ایرانی‌ها70 درصد سفرهای خود را با خودروهای شخصی انجام می‌دهند، در حالی‌که این شاخص در کشورهای توسعه‌یافته، برعکس است.[112]

· براساس گزارشی که انجمن جهانی انرژی در سال 2008 با عنوان سیاست‌های بهره‌وری انرژی در کشورهای جهان منتشر کرده است، در سال 1990 تا 2006، کشور ایران بیشترین افزایش شدت مصرف انرژی را در بین کشورهای دنیا داراست و ادامه این روند در آینده می‌تواند ایران را از یک کشور صادرکننده، به یک کشور واردکننده منابع انرژی تبدیل کند.[113]

· نگاهی به مصرف سرانه کالاهای اساسی در کشور و مقایسه آن با دنیا، نشان می‌دهد در مصرف سرانه شکر و روغن، بالاتر از میانگین جهانی هستیم. مصرف سرانه برنج در کشور ما کمتر از متوسط دنیاست و ما چهاردهمین مصرف‌کننده بزرگ جهان هستیم، ولی عنوان بزرگ‌ترین مصرف‌کننده نان را در جهان به خود اختصاص داده‌ایم. سرانه مصرف شکر در ایران حدود 30 کیلوگرم است که 3 کیلوگرم بالاتر از میانگین مصرف جهانی است و ایران بعد از روسیه، دومین واردکننده بزرگ شکر در جهان است و اندونزى، امریکا و امارات در رده‌های بعدی هستند.

· مصرف سرانه روغن در ایران، حدود 17 کیلوگرم و 5/4 کیلوگرم بالاتر از میانگین جهانی است و بیش از 80 درصد نیاز داخلی از راه واردات تأمین می‌شود. همچنین سالانه سه میلیون تن گندم در کشور اتلاف می‌گردد.

سرانه مصرف نان در ایران 160 کیلو است، در حالی‌که در کشور فرانسه، سرانه مصرف نان 56 کیلو و در آلمان 70 کیلوگرم در سال است.[114]

· ایران در حال حاضر به لحاظ عرضه بنزین ارزان در جهان، بعد از ونزوئلا در رتبه دوم است و عربستان بعد از ایران در رتبه سوم قرار دارد. میزان مصرف انرژی در ایران، به ازای هر واحد تولید ناخالص داخلى، معادل 5/2 تا 3 برابر مقداری است که در کشورهای صنعتی و در حال توسعه مصرف می‌شود.

· «92 درصد آب مصرفی کشور، در بخش کشاورزی به دلیل استفاده از روش منسوخ غرق آبی هدر می‌رود. ضایعات مصرف نان در کشور 30 درصد است. در سالی که گذشت، یک میلیون و 200 هزار تن روغن نامرغوب خام خوراکی وارد کشور شده است».[115]

· «هنگام سوخت‌گیرى، در هر روز 200 هزار لیتر سوخت اتلاف می‌شود. بنابراین، سالانه 73 میلیون لیتر سوخت هنگام سوخت‌گیری به هدر می‌رود که این مقدار در زمینه مصرف انرژى، 10 برابر اتحادیه اروپا و 15 برابر ژاپن است».[116]

· «سرانه مطالعه در ایران، روزانه 18 دقیقه است».[117] «در سبد هر خانوار ایرانى، کمتر از نیم درصد به خرید کتاب اختصاص دارد. در کشورهای توسعه‌یافته، سرانه کتاب‌های امانتی از کتابخانه‌ها، 70 برابر کشور ماست».[118]

· «یک سوم نان تولیدی و حداقل یک پنجم آب مصرفی به هدر می‌رود».[119]

· «متوسط مجموع انرژی مصرفی در ایران، بیش از 2 برابر متوسط جهانی است».[120]

· «نسبت انرژی مصرف‌شده به کالای تولیدشده، هشت برابر کشورهای پیشرفته است».[121]

· «متوسط مصرف جهانی برق در دنیا برای مشترکان خانگى، 900 کیلووات ساعت در سال است؛ در حالی‌که مشترکان ایرانی سالانه 2900 کیلووات ساعت برق مصرف می‌کنند. در متوسط سالانه مصرف انرژی در رتبه سیزدهم قرار داریم؛ در حالی‌که امریکا در رتبه اول است و چین در رتبه دوم. 9 درصد سوخت جهان در ایران و از سوی تنها یک درصد جمعیت جهان مصرف می‌شود. هر ساله 38 درصد بودجه سالانه دولت به یارانه بنزین اختصاص می‌یابد. مصرف آب در کشور، 70 درصد بیشتر از الگوی جهانی است. در مصرف گاز نیز بعد از امریکا و روسیه سوم هستیم».[122]

· «متوسط مصرف بنزین در دنیا 3 لیتر است؛ در حالی‌که در ایران 10 لیتر می‌باشد. مصرف سرانه فولاد در کشور ما بالاتر از چین است. به لحاظ مصرف دارو، در میان 20 کشور نخست جهان هستیم و در آسیا مقام دوم را داریم. ایران از نظر ضایعات موادغذایی در جهان مقام اول را دارد. کار مفید در هفته در ژاپن 49 تا 60 ساعت، در کره جنوبی 54 تا 72 ساعت و در صنایع کشور ما 6 تا 9 ساعت است».[123]

· «میزان استاندارد مصرف نمک بین 4 تا 5 گرم در روز است؛ در حالی‌که ایرانیان به‌طور متوسط روزانه 13 تا 15 گرم نمک مصرف می‌کنند».[124]

تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل...

احادیثی درباره اسراف و قناعت
سهیلا بهشتى

امام علی(ع): دور اندیش کسی است که از ولخرجی کناره و از اسراف دوری کند.[125]

امام علی(ع): بیچاره اسراف‌کار! چه دور است از اصلاح نفس و جبران کردن کار خود.[126]

امام علی(ع): اندازه نگه‌داشتن معیشت به قدر نیاز، بهتر از زیاده‌روی کردن است.[127]

امام علی(ع): بخشش نکردن صرفه‌جو، بهتر از بخشیدن اسراف‌کار است و امساک کسی‌که مال خود را حفظ می‌کند، نیکوتر از بخشش کسی است که مالش را بر باد می‌دهد.[128]

امام علی(ع): هرگاه خداوند خیری را برای بنده‌اش بخواهد، میانه‌روى و خوش‌تدبیری را به او الهام می‌کند و او را از تدبیر و اسراف دور می‌سازد.[129]

امام علی(ع): میانه‌روى و اسراف نکردن، از شخصیت است.[130]

امام علی(ع): شاکرترین مردم قانع‌ترین آنهاست و ناسپاس‌ترین آنان در مقابل نعمت‌ها، حریص‌ترین آنهاست.[131]

امام علی(ع): کسی‌که به اندک قانع نیست، چگونه می‌تواند خودسازی کند.[132]

امام علی(ع): ای فرزند آدم! اگر از دنیا به قدری که تو را کفایت کند خواهى، بدان که کمترین چیز دنیا کفایتت می‌کند و اگر از دنیا به اندازه‌ای که تو را کفایت کند نخواهى، بدان که همه دنیا هم بسنده‌ات نخواهد کرد.[133]

امام علی(ع): میوه قناعت، میانه‌روى در کسب و کار است و خویشتن‌داری از دست درازکردن به سوی مردم.[134]

امام حسن(ع): بدان که مردانگیِ قناعت و خرسندى، بیش از جوان‌مردیِ بخشش است.[135]

امام زین‌العابدین(ع): و مرا از زیاده‌روی بازدار و روزی‌ام را از تلف شدن نگاه‌دار و دارایی‌ام را با برکت دادن به آن، افزون گردان و راه مصرف آن را در کارهای خیر به من بنمایان.[136]

امام صادق(ع): به آنچه خداوند قسمت تو کرده قانع باش و به آنچه دیگران دارند چشم مدوز و آنچه را بدان نمی‌رسی آرزو مکن؛ زیرا کسی‌که قانع باشد، سیر می‌شود و کسی‌که قانع نباشد، سیر نمی‌شود و بهره آخرتت را دریاب.[137]

امام صادق(ع): در آنچه بدن را سالم نگه می‌دارد اسراف نیست، بلکه اسراف در چیزهایی است که مال را تلف کند و به بدن زیان رساند.[138]

امام صادق(ع): کسی‌که به معاش اندک از سوی خدا خرسند باشد، خداوند به عمل نیک او خرسند گردد.[139]

امام رضا(ع): قناعت، سبب خویشتن‌داری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزون‌خواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس نپیماید: یا عبادت‌پیشه‌ای که خواهان خرد آخرت است یا بزرگواری که از مردمان فرومایه دوری کند.[140]

امام حسن عسکری(ع): به درستی‌که برای جود اندازه‌ای است که اگر از آن زیاده شود، اسراف است.[141]

مصرف‌گرایی از دیدگاه امام خمینی(ره)
سهیلا بهشتى

دین اسلام، نظام جامعی برای سعادت دنیا و آخرت دارد که به جنبه‌های گوناگون زندگی فرد و جامعه توجه می‌کند. یکی از اصول نظام اقتصادی اسلام، الزام و پای‌بندی فرد به رعایت اخلاق اقتصادی است که مصرف، یکی از مصداق‌های آن است.

امام خمینی(ره) که یکی از پرورش‌یافتگان مکتب انسان‌ساز اسلام بود، در سیره عملی خود، رفتار و منش اخلاقی داشت. این ویژگی امام(ره) نه‌تنها در امور اجتماعی و سیاسی وجود داشت، بلکه ایشان در امور اقتصادى، چه در جنبه فردی و چه اجتماعی نیز به اصول اخلاقی پای‌بند بودند.

امام خمینی(ره) که از اوضاع دنیای معاصر به‌خوبی آگاه و به مسائل آن دقیق بود، یکی از علت‌های توسعه‌نیافتگی جوامع مسلمان را وابستگی اقتصادی آنان می‌دانست. ایشان برای رهایی مسلمانان از این بند و بحران ذلت‌آور، عمل به آموزه‌های اسلامی را که متضمن زندگی شرافتمندانه است، چاره‌ساز می‌دانست.

از دیدگاه امام خمینی(ره) ایجاد فرهنگ مصرف‌زدگى، نقشه‌ای حساب‌شده و استعماری برای غارت و چپاول ثروت‌های دنیای اسلام است که به تبع آن، جوامع اسلامی از رشد و پیشرفت بی‌نصیب می‌مانند.

در ایران پس از انقلاب اسلامى، به برکت وجود رهبران دل‌سوز و هدایت خردمندانه آنان و خودباوری مردم و حضور آنها در صحنه‌های گوناگون کشور از نظر اقتصادی با وجود مشکلات فراوان، رشد بسیاری یافته است. با این همه، رسوبات فرهنگ‌های غیراسلامی به‌طور مطلق از بین نرفته است. مثلاً در مصرف، جامعه و مردم به لحاظ اقتصادی خسارت‌های سنگینی می‌بینند.

هدایت و هوشیاری رهبران و رهنمودهای آنان به جامعه در زمینه رعایت الگوی مصرف، امری راهگشا و ضروری است. ازاین‌رو، دیدگاه‌های امام خمینی(ره)، بنیان‌گذار جمهوری اسلامی ایران را درباره مصرف‌زدگی و مصرف‌گرایی که برگرفته از وصیت‌نامه و سخنان ایشان است، مرور می‌کنیم.
ایجاد فرهنگ مصرف‌زدگى، نقشه استعمارى

«از جمله نقشه‌ها، که مع‌الاسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش، و غرب‌زده و شرق‌زده نمودن آنان است. ...

قصه این امر غم‌انگیز طولانی و ضربه‌هایی که از آن خورده و اکنون نیز می‌خوریم، کُشنده و کوبنده است؛ و غم‌انگیزتر اینکه آنان ملت‌های ستم‌دیده زیرسلطه را در همه‌چیز عقب نگه‌داشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند. ... وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرم‌کردن بانوان و مردان، خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتى، از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازی‌های کودکانه، و به مسابقه کشاندن خانواده‌ها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر، که خود داستان‌های غم‌انگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوان‌ها، که عضو فعال هستند... و ده‌ها از این مصائب حساب شده، برای عقب نگه‌داشتن کشورهاست».[142]
اسلام تنها راه نجات از فرهنگ مصرف‌زدگی و ستم‌پذیرى

«وصیت مشفقانه می‌کنم که از اسلام، که یگانه استقلال و آزادی‌خواهی است و خداوند متعال همه را با نور هدایت آن به مقام والای انسانی دعوت می‌کند، چنانچه امروز وفادارید، در وفاداری استقامت کنید، که شما را و کشور و ملت شما را از ننگ وابستگی‌ها و پیوستگی‌ها به قدرت‌هایی که شما را جز برای بردگی خویش نمی‌خواهند و کشور و ملت عزیزتان را عقب‌مانده و بازار مصرف و زیر بار ننگین ستم‌پذیری نگه می‌دارند، نجات می‌دهد؛ و زندگی انسانی شرافتمندانه را، ولو با مشکلات، بر زندگانی ننگین اجانب، ولو با رفاه حیوانى، ترجیح دهید و بدانید مادام که در احتیاجات صنایع پیشرفته دست خود را پیش دیگران دراز کنید و به دریوزگی عمر را بگذرانید، قدرت ابتکار و پیشرفت در اختراعات در شما شکوفا نخواهد شد؛ و به‌خوبی و عینیت دیدید که در این مدت کوتاهِ پس از تحریم اقتصادى، در همان‌ها که از ساختن هر چیز خود را عاجز می‌دیدند و از راه انداختن کارخانه‌ها آنان را مأیوس می‌نمودند، افکار خود را به کار بستند، و بسیاری از احتیاجات ارتش و کارخانه‌ها را خود رفع نمودند».[143]
وظیفه جوانان و دولت‌ها در برابر فرهنگ مصرف‌زدگى

«بر دولت‌ها و همه دست‌اندرکاران است، چه در نسل حاضر و چه در نسل‌های آینده، که از متخصصین خود قدردانی کنند و آنان را با کمک‌های مادی و معنوی تشویق به کار نمایند؛ و از ورود کالاهای مصرف‌ساز و خانه‌برانداز جلوگیری نمایند؛ و به آنچه دارند بسازند تا خود همه‌چیز بسازند.

و از جوانان، دختران و پسران، می‌خواهم که استقلال و آزادی و ارزش‌های انسانی را، ولو با تحمل زحمت و رنج، فدای تجملات و عشرت‌ها و بی‌بندوباری‌ها و حضور در مراکز فحشا، که از طرف غرب و عمال بی‌وطن به شما عرضه می‌شود، نکنند، که آنان، چنان‌که تجربه نشان داده، جز تباهی شما و اغفالتان از سرنوشت کشورتان و چاپیدن ذخایر شما و به بند استعمار و وابستگی کشیدنتان و مصرفی نمودن ملت و کشورتان به چیز دیگر فکر نمی‌کنند؛ و می‌خواهند با این وسایل و امثال آن، شما را عقب‌مانده و به اصطلاح آنان «نیمه وحشی» نگه دارند».[144]
کالاهای دشمنان در بازار مسلمانان

«اکنون بازارهای کشورهای اسلامى، مراکز رقابت کالاهای غرب و شرق شده است، و سیل کالاهای تزیینی مبتذل و اسباب‌بازی‌ها و اجناس مصرفی به‌سوی آنها سرازیر شده است. همه ملت‌ها را آن‌چنان مصرفی بار آورده‌اند که گمان می‌کنند بدون این اجناس امریکایی و اروپایی و ژاپنی و دیگر کشورها زندگی نمی‌توان کرد. مع‌الاسف، مکه معظمه و جده و مشاهد مشرفه حجاز، ... مملو از کالاهای بیگانگان و بازار برای دشمنان اسلام و پیامبر بزرگ شده است».[145]

مصرف‌گرایی و اصلاح الگوی مصرف در سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی
علی سورى

· مصرف‌گرایی و اسراف و این چیزها... این جزو میراث‌های ما از گذشته است و متأسفانه این میراث را نگه‌داشتیم. ما ملت ایران باید این جامه ناسازِ بی‌اندامِ زشت را از تنمان بیرون بیاوریم. ما خیلی مصرف‌زده هستیم؛ باید این را حلش کنیم.[146]

· امروزه متأسفانه... مصرف‌گرایی و مسابقه تجمل‌پرستی و مسابقه پول درآوردن و تلاش برای پول جمع کردن، یک طبقه جدیدی درست کرده.[147]

· نظام اسلامی با تولید ثروت مخالف نیست، با ایجاد ثروت مخالف نیست، بلکه مشوق اوست. اگر تولید نباشد، اگر ایجاد ثروت نباشد، حیات و بقای جامعه به خطر خواهد افتاد، اقتدار لازم را جامعه به دست نخواهد آورد؛ این یک اصل اسلامی است. اما اینی که آحاد مردم دلشان لک بزند برای مسابقه اشرافی‌گرى، برای تجمل‌پرستى، این یک چیز بسیار نامطلوب است؛ این چیزی است که متأسفانه در درون ما هست؛ همان‌طور که قبلاً هم گفته‌ام: اسراف و مصرف‌گرایی افراطى.[148]

· امروز دشمن چشمش به نقطه حساس اقتصادی است تا بلکه بتوانند این کشور را از لحاظ اقتصادى دچار اختلال کنند. هرچه می‌توانند اختلال ایجاد کنند و هرچه هم نمی‌توانند، در تبلیغاتشان وانمود کنند که اختلال هست! این کاری است که امروز در تبلیغاتِ دشمنان ما، با قدرت و به شکل‌های مختلف انجام می‌گیرد. راه مقابله هم انضباط مالی و صرفه‌جویی و نگاه پرهیزگرانه به مصرف‌گرایی است.[149]

· مصرف‌گرایی به صورت اسراف، یکی از بیماری‌های خطرناک هر ملتی است.[150]

· ما یک خرده به مصرف‌گرایی افراطی دچار هستیم.[151]

· یکی از موارد اسراف، اسراف در آب است؛ نه فقط آبی که مصرف شُرب در خانه‌ها می‌شود، نوع آبیاری کشاورزی ما هم یک نوع مسرفانه است و آب را هدر می‌دهیم.[152]

· ما در زمینه مصرف، در زمینه هزینه کردن منابع مالی کشور به‌وسیله خود ما و به‌وسیله همه برادران هم‌میهن ما و به‌وسیله مسئولین کشور با زحمت زیاد به وجود می‌آید، دچار نوعی بی‌توجهی هستیم، که بایستی این را تبدیل کنیم به یک توجه و اهتمام خاص. ما دچار اسراف هستیم، ما دچار ولخرجی و ولنگاری در مصرف هستیم.[153]

· شاید بشود گفت بخش مهمی از منابع کشور در همه زمینه‌ها چه در زمینه مسائل شخصى، و چه تا حدودی در زمینه‌های عمومی صرف اسراف‌ها و زیاده‌روی‌های ما در مصرف می‌شود. [154]

· ما بایستی مصرف کردن را مدبرانه و عاقلانه مدیریت کنیم. مصرف نه فقط از نظر اسلام، بلکه از نظر همه عقلای عالم، چیزی است که باید تحت کنترل عقل قرار بگیرد. با هوا و هوس، با خواهش دل و آنچه نفس انسان از انسان مطالبه می‌کند، نمی‌شود مصرف را مدیریت کرد. کار به جایی می‌رسد که منابع کشور به هدر می‌رود، شکاف بین فقرا و اغنیا زیاد می‌شود، عده‌ای در حسرت اوّلیات زندگی می‌مانند و عده‌ای با ولخرجی و ولنگاری در مصرف، منابع را هرز و هدر می‌دهند. [155]

· ما بایستی الگوی مصرف را اصلاح کنیم. [156]

· ما بایستی به سمت الگوی مصرف حرکت کنیم. [157]

· مسئولین کشور در درجه اول‌ چه قوه مقننه، چه قوه مجریه، و چه سایر مسئولین کشور؛ قوه‌ی قضائیه و غیر آنها و اشخاص و شخصیت‌ها در رتبه‌های مختلف اجتماعی و آحاد مردم ما از فقیر و غنى، بایستی به این اصل توجه کنند که باید الگوی مصرف را اصلاح کنند. [158]

· این‌جور مصرف کردن در همه زمینه‌ها در امور ضروری زندگى، در زیادی‌های زندگی مصرف کردن بی‌رویّه و بدون منطق و بدون تدبیر عقلانى، به ضرر کشور و به ضرر آحاد و اشخاص ماست. [159]

· من از عموم مردم و به‌خصوص از مسئولین درخواست می‌کنم، خواهش می‌کنم که در این زمینه فعالیت خودشان را در این سال زیاد کنند، افزایش بدهند و برای اصلاح الگوی مصرف برنامه‌ریزی کنند.[160]

· امروز خوشبختانه همان موج ضدارزش کردن اشرافی‌گرى، بحمدالله وجود دارد؛ یعنی دولت، مسئولین دولتی ساده زیستند، مردمی هستند و این خیلی فرصت خوبی است؛ نعمت بزرگی است.[161]

· اسلام به ما می‌گوید ثروت تولید کنید، اما اسراف نکنید.[162]

· مصرف‌گرایی افراطى، مورد قبول نیست.[163]

· اشرافی‌گرى، مثل یک بیماری است. بر هر کجا که وارد شد، بسیاری از خوی‌های مستحسن و پسندیده را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، کم‌کم آنها را ضعیف می‌کند و شاید از بین می‌برد. اسیر اشرافی‌گری نباید بشویم ما مردم ایران.[164]

· ما مردم مسرفی هستیم؛ ما اسراف می‌کنیم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسایل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزین.[165]

· کشوری که تولیدکننده نفت است، واردکننده فرآورده نفت؛ بنزین است! این تعجب‌آور نیست؟! هر سال میلیاردها بدهیم بنزین وارد کنیم یا چیزهای دیگری وارد کنیم برای اینکه بخشی از جمعیت و ملت ما دلشان می‌خواهد ریخت‌وپاش کنند! این درست است؟!

· اسراف بد است؛ حتی در انفاق راه خدا هم می‌گویند... افراط و تفریط نکنید.

· میانه‌روى؛ میانه‌روى در خرج کردن. این را باید ما به صورت یک فرهنگ ملی دربیاوریم.

· قرآن می‌فرماید: «والّذین اذا انفقوا»؛ کسانی‌که وقتی می‌خواهند خرج کنند، «لم یسرفوا و لم یقتروا»؛ نه اسراف و زیاده‌روی می‌کنند، نه تنگ می‌گیرند و با فشار بر خودشان، زندگی می‌کنند؛ نه، اسلام این را هم توصیه نمی‌کند.

· اسلام نمی‌گوید که مردم بایستی با ریاضت و زهد آن‌چنانی زندگی کنند؛ نه، معمولی زندگی کنند، متوسط زندگی کنند.[166]

· ما اگر آدم‌های اهل اسراف و ولنگاری در خرج باشیم، ممکن است تحریم برای آدم مسرف و ولنگار سخت تمام بشود؛ اما ملتی که نه، حساب کار خودش را دارد، حساب دخل و خرج خود را دارد، حساب مصلحت خود را دارد، زیاده‌روی نمی‌کند، اسراف نمی‌کند. خوب، تحریم کنند. بر یک چنین ملتی از تحریم ضرری وارد نمی‌شود.[167]

· اسراف، یک بیماری اجتماعی است.[168]

· یک اقدام اساسی در زمینه همین پیشرفت و عدالت، آن مسئله‌ای است که من در پیام نوروزی خطاب به ملت عزیز ایران عرض کردم؛ و آن مسئله مبارزه با اسراف، حرکت در سمت اصلاح الگوی مصرف، جلوگیری از ولخرجی‌ها و تضییع اموال جامعه است؛ این بسیار مسئله مهمی است.[169]

· لازم است به عنوان یک سیاست، ما مسئله صرفه‌جویی را در خطوط اساسی برنامه‌هایمان در سطوح مختلف اعمال کنیم. [170]

· مردم عزیزمان توجه داشته باشند که صرفه‌جویی به معنای مصرف نکردن نیست؛ صرفه‌جویی به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال، مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است. [171]

· اسراف در اموال و در اقتصاد این است که انسان مال را مصرف کند، بدون اینکه این مصرف اثر و کارایی داشته باشد. مصرف بیهوده و مصرف هرز، در حقیقت هدر دادن مال است. [172]

· عادت‌های ما، سنت‌های ما، روش‌های غلطی که از این و آن یاد گرفته‌ایم، ما را سوق داده است به زیاده‌روی در مصرف به نحو اسراف. [173]

· مصرف ما به نسبت، از تولیدمان بیشتر است؛ این، کشور را به عقب می‌رساند؛ این، ضررهای مهم اقتصادی بر ما وارد می‌کند؛ جامعه دچار مشکلات اقتصادی می شود. [174]

· در آیات شریفه قرآن بارها راجع به پرهیز از اسراف در امور اقتصادی تأکید شده. [175]

· اسراف، هم لطمه اقتصادی می‌زند، هم لطمه فرهنگى. [176]

· وقتی جامعه‌ای دچار بیماری اسراف شد، از لحاظ فرهنگى هم بر روی او تأثیرهای منفی می‌گذارد.[177]

· مسئله صرفه‌جویی و اجتناب از اسراف، فقط یک مسئله اقتصادی نیست؛ هم اقتصادی است، هم اجتماعی است، هم فرهنگی است؛ آینده کشور را تهدید می‌کند.[178]

· ما مجموعاً بیش از دو برابر مصرف متوسط جهان در انرژی چه برق، چه حامل‌های انرژی مصرف می‌کنیم؛ یعنی نفت، گاز، گازوئیل، بنزین. مصرف این چیزها در کشور ما از دو برابر متوسط جهان بیشتر است. خوب، این اسراف است. اسراف نیست؟[179]

· شاخصی به نام شاخص شدت انرژی وجود دارد؛ یعنی نسبت بین انرژی‌ای که مصرف می‌شود، با کالایی که تولید می‌شود؛ که هرچه انرژی‌ای که مصرف می‌شود، کمتر باشد، برای کشور سودمندتر است. در این زمینه گاهی نسبت به بعضی از کشورهای پیشرفته، مصرف شدت انرژی ما هشت برابر بیشتر است! اینها اسراف‌هایی است که در جامعه دارد انجام می‌گیرد. [180]

· در مصارف گوناگون شخصی و خانوادگى، اسرافِ فردی صورت می‌گیرد.[181]

· تجمل‌گرایی‌ها، چشم و هم‌چشمی‌ها، هوس‌رانی افراد خانواده، مرد خانواده، زن خانواده، جوان خانواده، چیزهای غیرلازم خریدن؛ اینها از موارد اسراف است. [182]

· وسایل تجملات، وسایل آرایش، مبلمان خانه، تزئینات داخل خانه؛ اینها چیزهایی است که ما برای آنها پول صرف می‌کنیم. پولی که می‌تواند در تولید مصرف شود، سرمایه‌گذاری شود، کشور را پیش ببرد، به فقرا کمک کند، ثروت عمومی کشور را زیاد کند، این را ما صرف می‌کنیم به این چیزهای ناشی‌شده از هوس، چشم و هم‌چشمى، آبروداری‌های خیالى.[183]

· اینها حرف دین است و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد. در روایت دارد که کسی میوه‌ای خورد و نیمی از میوه ماند، آن را دور انداخت. امام(ع) به او نهیب زد که اسراف کردى؛ چرا انداختى؟ در روایات ما هست که از دانه خرما استفاده کنید. تا این حد! خرده‌های نان را استفاده کنید. آن وقت در هتل‌ها میهمانی درست کنند و به یک عده‌ای میهمانی بدهند؛ بعد هر چه غذا ماند، به بهانه اینکه بهداشتی نیست، توی سطل آشغال بریزند! این مناسب یک جامعه اسلامی است؟ این‌جوری می‌شود به عدالت رسید؟[184]

· باید خودمان را اصلاح کنیم. باید الگوی مصرف جامعه و کشور اصلاح شود. ما الگوی مصرفمان غلط است. [185]

· اسراف فقط در زمینه فردی نیست؛ در سطح ملی هم اسراف می‌شود.[186]

· بخش مهمی از این اسراف در اختیار مردم نیست؛ در اختیار مسئولین کشور است. [187]

· این شبکه‌های ارتباطاتی، شبکه‌های انتقال برق، سیم‌های برق، اینها وقتی فرسوده بشود، برق هدر می‌رود. برق را تولید کنیم، بعد با این شبکه فرسوده آن را هدر بدهیم، که بخش مهمی هدر می‌رود. یا شبکه‌های انتقال آب اگر فرسوده باشد، آب هدر می‌رود. اینها اسراف‌های ملی است؛ در سطح ملی است؛ مسئولین آن، مسئولین کشورند. [188]

· اسراف در سطح سازمان هم اتفاق می‌افتد. رؤسای سازمان‌های گوناگون مصرف شخصی نمی‌کنند، اما مصرف بی‌رویه در مورد سازمان خودشان اتفاق می‌افتد؛ تجملات اداره، اتاق کار، تزئیناتش، سفرهای بیهوده، مبلمان‌های گوناگون؛ باید با مراقبت و نظارت از این کارها جلوگیری کرد.[189]

· هم در سطح دولت، هم در سطح آحاد مردم، هم در سطح سازمان‌ها بایستی نگاه عیب‌جویانه‌ی به اسراف وجود داشته باشد.[190]

· آب را صرفه‌جویی کنیم؛ یعنی از سدهایمان صیانت کنیم، شبکه آب‌رسانی را اصلاح کنیم، آبیاری‌های با صرفه در کشاورزی را آموزش بدهیم که چه جوری آبیاری بشود.[191]

پند پیر نیشابور: قناعت
سهیلا بهشتى

قناعت، تحفه‌ای است الهی برای مردمان و گنجی است برای اهل ایمان که گذران از جهان شتابان، به عالم جاویدان را تسهیل میزند. آنچه در پی می‌آید، پندی است از عارف نامى، عطار نیشابوری در باب قناعت که به گوش جان می‌نیوشیم:

ای پسر! اگرچه از فقر تلخ‌تر چیزی وجود ندارد، قناعت کن و به آنچه داری بساز. سحرگاهان از خدایت طلب بخشش کن و لحظه‌های باقی‌مانده عمر را غنیمت دان.
هم‌نشین خود را غیبت مکن و شیطان را لعنت فرست. هر آن کس که از خداوند نهراسد، پروردگار هراسی در دل او ایجاد می‌کند تا از هر چیزی بترسد. نیاز نیازمندان را برآورده کن تا خداوند نیازت را برآورده کند. آگاه باش که هر آنچه نزد توست، همه، عاریتی است و آنها را از کف خواهی داد:
هست مالت، جمله در کف، عاریت
گر بماند از تو، باشد زاریت
عاریت را باز می‌باید سپرد
هیچ‌کس دیدی که زر با خود ببرد؟
ای عزیز! سرانجام دنیا، جز کفن و قطعه‌ای گور نخواهد بود. آنچه جاودان برای تو باقی خواهد ماند، کارهایی است که در راهِ حق انجام می‌دهی و آنچه از مال دنیا جمع کنى، جز رنج و عذاب، حاصلی ندارد. دنیا همانند مرداری بی‌ارزش است، اگر مرد راهی از آن درگذر:
هست دنیا بر مثال قطره‌ای
بگذر از وی زان که داری بهره‌اى
ای پسر! انسان عاقل خانه آخرتش را با اعمال نیک خود در این دنیا محکم خواهد ساخت و چنین انسانی، هرگز، لذات جاودانه آخرت را به خوشی‌های زودگذر دنیایی از دست نخواهد داد؛ همچنان که انسان عاقل بر سر پل خانه نمی‌سازد؛ زیرا یقین دارد که چنین خانه‌ای دیری نمی‌پاید و سیل آن را ویران خواهد کرد.
ای انسان! آگاه باش که مال و اولاد، اگرچه برایت عزیز و دوست‌داشتنی‌اند، دشمن تو هستند. آن که در راه خداوند گام می‌نهد و سالک راه حق است، هیچ‌گاه برای از دست دادن آنچه دارد در هراس نیست؛ زیرا وابستگی‌ در ای دنیا را گذرا و نابودشده می‌داند و جاودانگی را فقط در وجود حق می‌بیند:

آن‌که در بندِ زیادت می‌شود
دور از اهلِ سعادت می‌شود
آنان‌که در راه خداوند جان خود را از دست داده‌اند، اسب اندیشه خود را تا آسمان‌ها رانده‌اند و به کمال مقصود رسیده‌اند:
تا بتازی در ره حق آن‌چه هست
آنچه می‌باید کجا آید به دست؟[192]
محوریابی جوان و اصلاح الگوی مصرف
مرضیه رضاییان
1.‌علل و عوامل مصرف‌گرایی در جوانان
الف) علل بیرونى
تهاجم فرهنگى
مجرد زیستن برخی جوانان
دین‌گریزی برخی جوانان
سنت‌گریزی برخی جوانان
شکاف نسل‌ها
عادت‌های نامناسب (تنبلی‌ها، کسالت‌ها، عدم اعتمادبه‌نفس و...)
تجمل‌گرایی برخی مسئولان
ب) علل درونی و روانى
چشم‌و هم‌چشمى
حسادت
تنوع‌طلبى
قدرت‌طلبى
2. پی‌آمدهای مصرف‌گرایی در جوانان
روی آوردن به محرّمات اقتصادی اسلامی (ربا، رشوه و اختلاس و...)
از بین رفتن اهداف مفید در زندگی فردى، خانوادگی و اجتماعى
تنوع‌طلبى و نوجویی افراطی و بدون منطق (ارضای خواسته‌ها به هر قیمت)
بزهکاری و لاابالی‌گرى
هرج‌ومرج مصرفى
فرار مغزها
رها کردن کشاورزی از سوی جوانان روستایى
روی آوردن جوانان روستایی به شهرها
3. آمار مصرفی مورد علاقه جوانان
- مقایسه شاخص‌های مصرفی جوانان در قبل و بعد از انقلاب (مدرسه، کتابخانه، حوزه، دانشگاه، اماکن مذهبى، فرهنگى، تفریحی و...)
مقایسه حجم آمار مصرف در بین گروه‌های مختلف جوانان (مرفه، متوسط و ضعیف)
مقایسه حجم سرمایه‌های نقدى، غیرنقدی و پس‌انداز در بین جوانان
آمار مصرف قرص‌های روان‌گردان در بین جوانان
آمار راه‌اندازی و استفاده از سایت‌های مخرب
آمار استفاده لوازم پوشاکى، بهداشتی و آرایشى
آمار استفاده از مواد سرگرم‌کننده خوراکی و تفریحى
و...
4. راهکارها (اصلاح الگوی مصرف و جوان)
جوان و اصلاح الگوی مصرف از منظر آموزه‌های اسلامی (اقتدا به الگوهای شایسته مذهبی)
شاخص‌های الگویی جوان متعادل در مصرف براساس دیدگاه‌های اسلامی (باهوش، قانع، زحمت‌کش و صبور بودن به همراه داشتن انگیزه والا)
جوان، اصلاح الگوی مصرف و دیدگاه امام و رهبری
جوان، اصلاح الگوی مصرف و نظر علما، بزرگان و دانشمندان
جوان، اصلاح الگوی مصرف و دولت (مشارکت اقتصادی، فرهنگى و سیاسی)
بررسی نقش جوانان در تولید، توزیع و مصرف در حوزه‌های گوناگون
بررسی نقش جوانان در ارائه الگوی صحیح مصرف در جامعه اسلامى
بررسی نقش جوانان در فعالیت‌های مذهبى، هنری و...
جوان، اصلاح الگوی مصرف، الگوی شایسته اقتصادی و فرهنگى
جوان، اصلاح الگوی مصرف و مدهای سالم و مناسب (لزوم تغییر مد مصرفی جوانان)
جوان، اصلاح الگوی مصرف و جنبش علمی و نرم‌افزاری در علم اقتصاد
جوان، اصلاح الگوی مصرف و شناخت بحران اقتصادی در غرب
جوان، اصلاح الگوی مصرف و اشتغال
الف) روی آوردن به مشاغل مفید و مناسب
ب) پرهیز از مشاغل کاذب و ناقص
ج) جلوگیری از بی‌کاری سرسام‌آور جوانان و ایجاد فرصت‌های شغلی و...
جوان، اصلاح الگوی مصرف و ازدواج (انتخاب همسری مناسب، مراسم خواستگارى، مهریه و شیربها، جهزیه، مراسم ازدواج، برنامه‌ریزی اقتصادی درست در خانواده و...)
جوان، اصلاح الگوی مصرف و مسکن مناسب
الف) ایجاد تسهیلات مناسبت مسکن برای همه جوانان
ب) یاری خانواده‌ها برای در اختیار گذاردن مسکن مناسب
ج) اعطای وام‌های بلندمدت و کوتاه‌مدت و...
جوان، اصلاح الگوی مصرف و سنت‌های پسندیده اسلامی
وقف
نذورات
قرض‌الحسنه
هدیه و هبه
خیرات و مبرّات
زکات
انفاق
خمس
جوان، اصلاح الگوی مصرف و تفاوت‌های فردی (سلیقه‌ها، سبک‌های گوناگون زندگی و...)
جوان، اصلاح الگوی مصرف و روابط (با خود، خدا، خانواده و دوستان و همکاران، جامعه و طبیعت)
جوان، اصلاح الگوی مصرف و فن‌آوری‌های ارتباطی (رسانه‌های جمعی)
جوان، اصلاح الگوی مصرف و سلامت جسم و جان (براساس آموزه‌های اسلامی)
جوان، اصلاح الگوی مصرف و فرهنگ عامّه (روی آوردن به باورها و سنت‌های درست و پرهیز از سنت‌ها، عادت‌ها و باورهای نامناسب)
جوان، اصلاح الگوی مصرف و مدیریت
فکر و اندیشه (جهان‌بینی توحیدی)
زمان و مکان (چه کاری در چه زمان و مکانی انجام شود؟)
داشته‌ها و خواسته‌ها (نیازهای واقعی و کاذب)
نقاط قوت و ضعف
هیجان‌های سالم و ناسالم
اوقات فراغت و ورزش و...



 

 

ادامه مطلب

 

دین مقدس اسلام بهره برداری مشروع از نعمتهای الهی و زیباییهای زندگی را مباح و روا و اسراف و زیاده روی را حرام و ناروا می داند و این بدان جهت است که مسلمان به تناسب امکانات و توانایی و کارآیی خود، در برابر جامعه مسؤولیت دارد. در این صورت فرد اسرافکار قهرا از اجرای مسؤولیت و تعهدات اجتماعی خود بازمی ماند و از این رهگذر بر پیکر جامعه ضربه می زند.
قرآن مجید این حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعی در قالبهایی زیبا بیان می کند و با هشدار به پیروان خود می فرماید: (و انفقوا فی سبیل الله ولاتلقوا بایدیکم الی التهلکة) (1) یعنی در راه خدا انفاق کنید و با دستهای خود، خود را به هلاکت و نابودی نیفکنید. از این آیه شریفه چنین استفاده می شود که اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهای مردم مصرف نشود سرنوشت آن جامعه و ملت به هلاکت و سقوط می انجامد.
صرف نظر از اهمیت خودداری از اسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیت خاص کشور اسلامی که در محاصره حکومتهای سلطه گر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تجملات زندگی را حذف کنیم و رعایت اقتصاد و میانه روی را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهیم، به استقلال کشور کمک کرده ایم و به پیروزی نهایی نزدیکتر شده ایم. در نتیجه این شعار را در اقصی نقاط عالم و دنیای اسلام و بالاخص ایران اسلامی اعلام کرده ایم که ما از تنگناهای اقتصادی نمی هراسیم و قدرت آن را داریم که روی پای خود بایستیم و به هیچ قدرتی جز خداوند متعال متکی نیستیم.
مفهوم اسراف
راغب اصفهانی می گوید: «السرف تجاوز الحد فی کل فعل یفعله الانسان » (2) اسراف به معنی تجاوز از حد و معیار در هر کاری است که از انسان سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زیاده روی در انفاق مال بیشتر است و گاهی به خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانی هم به چگونگی بذل مال و مورد آن اطلاق می شود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنی «کل فعل » و بر پایه شواهد فراوان در قرآن و حدیث، اسراف به هر گونه تجاوزکاری و زیاده روی گفته می شود و در هر حال اسراف عملی است ممنوع و محکوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.
خداوند در سوره اعراف می فرماید: «کلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین » (3) بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
مفهوم تبذیر
تبذیر برخلاف اسراف و تنها واژه ای اقتصادی است. تبذیر از ریشه «بذر» یعنی تفریق و پخش کردن چیزی; اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است که به طور استعاره درباره کسی که مال خود را بیهوده تلف و پخش می کند، به کار رفته است و نیز گفته شده است که تبذیر، انفاق مال در راه معصیت است.
با این توضیحات ملاحظه می کنیم که «اسراف » در برابر اقتصاد و میانه روی قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد، در غیر طاعة الله و به قصور از حق الله اطلاق می شود. در قرآن کریم واژه قصد و مشتقات آن در معانی; راست، متوسط و معتدل به کار رفته است. مانند «واقصد فی مشیک » (4) در راه رفتن اعتدال را رعایت کن.
فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات (5) از میان آنها عده ای بر خود ستم کردند و عده ای میانه رو بودند و عده ای به اذن خدا در نیکی ها از همه «پیشی » گرفتند.
حضرت علی(ع) در مورد قصد می فرمایند: «علیک بالقصد فی الامور» (6) بر تو باد میانه روی در کارها. در خطبه همام از نشانه های متقین و پرهیزگاران می فرماید: «و ملبسهم الاقتصاد» (7) یعنی پوشاکشان میانه بود، بدین معنی افراط و تفریط در کارها و زندگیشان وجود ندارد.
از مجموع این نظریه ها این چنین برمی آید که بین واژه اسراف به معنی اقتصادی آن با واژه تبذیر فرق زیادی وجود ندارد و تنها ممکن است در جهت تمایز بین این دو واژه گفته شود که با توجه به خصوصیات تعابیر لغت شناسان در معنی تبذیر، مقصود از این واژه تلف کردن و ضایع نمودن مال است و زیاده روی در انفاقات شخصی و امور خیریه را شامل نمی شود، در حالی که اسراف فراگیرتر از آن و در برگیرنده همه موارد از به هدردادن و زیاده روی در مصارف شخصی و خانوادگی و انفاقهای مستحب می باشد. و به عبارت دیگر هر تبذیری اسراف است ولی هر اسرافی تبذیر نیست.
از امام صادق(ع) جمله کوتاهی نقل شده است که ممکن است همین نکته را از آن استفاده کرد. آن حضرت فرمود: «ان التبذیر من الاسراف » یعنی، تبذیر از اسراف است. در این حدیث شریف، برای اسراف انواع واقسامی فرض شده، که تبذیر شاخه ای از آن معرفی گردیده است.
اسراف از نظر قرآن
در قرآن کریم واژه «اسراف » و مشتقات آن مکرر به کار رفته است ولی در بیست و سه مورد لفظ «اسراف » استعمال شده که در هر مورد، مفهومی ویژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبه های اخلاقی، عقیدتی و تجاوز از حدود الهی است، و تنها در چهار مورد جنبه مالی را شامل می شود که با دو آیه «تبذیر» شش آیه می شود.
به آیات زیر توجه کنید:
1 - کذلک زین للمسرفین ماکانوا یعملون. (8)
این گونه برای اسرافکاران اعمالشان زینت داده شده است.
2 - ولا تطیعوا امر المسرفین. (9)
اطاعت فرمان مسرفان نکنید.
3 - ان الله لایهدی من هو مسرف کذاب. (10)
خداوند اسرافکار دروغگو را هدایت نمی کند.
4 - و ان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین. (11)
و به راستی فرعون برتری جویی (و طغیان) در زمین روا داشت و او از اسراف کاران بود.
اما آیاتی که تنها ظهور در جنبه های اقتصادی دارند عبارتند از:
1 - انعام، آیه 141.
2 - اعراف، آیه 31.
3 - فرقان، آیه 67.
4 - اسراء، آیات 27 و 28.
حال به ذکر چند آیه می پردازیم:
1 - وات ذاالقربی حقه والمسکین وابن السبیل ولاتبذر تبذیرا ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین و کان الشیطان لربه (12) کفورا.
و حق نزدیکان را بپرداز! و (همچنین) مستمند و در راه مانده را، و هرگز تبذیر مکن چرا که تبذیرکنندگان برادران شیطانند و شیطان کفران (نعمتهای) پروردگار کرد.
واژه «تبذیر»، تنها یک واژه اقتصادی است و در قرآن کریم تنها در همین دو آیه از سوره اسراء به کار رفته است. و شاید در قرآن کریم کمتر مواردی بتوان پیدا کرد که با چنین لحن تند و شدیدی از عملی نهی شده باشد.
2 - خذوا زینتکم عند کل مسجد و کلوا واشربوا ولا تسرفوا انه لایحب المسرفین (13) زینت خود را در هر مسجد برگیرید و بخورید و بیاشامید و اسراف نکنید همانا که خداوند مسرفان را دوست نمی دارد.
تمامی آیات مربوط به اسراف را می توان به طورکلی به دو بخش تقسیم کرد:
1 - اسراف در مال.
2 - اسراف در غیرمال.
1 - اسراف در مال
آیات مربوط به زیاده روی در صرف مال شامل دو بخش است:
الف) اسراف در مصرف شخصی; می فرماید: کلوا من ثمره اذا اثمر ... (14) از میوه آن به هنگامی که به ثمر می نشیند بخورید و حق آن را به هنگام درو بپردازید، اسراف نکنید که خداوند مسرفین را دوست نمی دارد.
بنابراین اسرافی که در بعد اقتصادی بیشتر مورد توجه است و موجب تضعیف بنیه مالی محرومان و لذت طلبی مسرفان می شود و از بلاهای بزرگ اجتماعی است و فقر و محرومیت بیشتر به دنبال دارد همین نوع اسراف است که هر مسلمان با توجه به وظیفه و تعهد و مسؤولیتی که در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، در مخارج زندگی خویش رعایت اعتدال را بکند و جدا از اسراف پرهیز نماید.
ب) اسراف به خاطر دیگران; وقتی انفاق از حد تعادل خارج شود نسبت به انفاق شونده و انفاق کننده هر دو عوارض سوء و زیانبار خواهد داشت، به این جهت است که قرآن مجید وقتی در آیاتی از سوره شریفه فرقان ویژگیهای مؤمنان و بندگان واقعی را برمی شمارد یکی از آن ویژگیها را این گونه معرفی می فرماید:
اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا و کان بین ذلک قواما; (15) کسانی هستند که هرگاه انفاق کنند نه اسراف می کنند و نه سختگیری، بلکه در میان این دو اعتدالی دارند. و نیز قرآن، خطاب به حضرت پیامبر(ص) می فرماید: و لا تجعل یدک مغلولة الی عنقک ولا تبسطها کل البسط فتقعد ملوما محسورا (16) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (و ترک انفاق و بخشش منما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیری و از کار فرومانی، و در همین رابطه حضرت علی(ع) می فرمایند: «ما عال امرء اقتصد» (17) کسی که میانه روی پیشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول(ص) می فرمایند: «من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله » (18) هر کس در دخل و خرج میانه روی کند خدا بی نیازش می کند و هر کس اسراف و تبذیر نماید خداوند فقیرش گرداند.
زیربنای آفرینش بر تعادل گذاشته شده است «و کل شی ء عنده بمقدار» (19) و هر چیزی نزد او مقدار معینی دارد و در مورد دیگر می فرماید: «انا کل شی ء خلقناه بقدر» (20) ما هر چیزی را به اندازه آفریدیم.
حساب هر چیزی در پیشگاه خداوند متعال براساس حکمت بالغه او و مصلحت و عدالت و از روی اندازه و بدور از افراط و تفریط است، و اساس حکومت را هم عدالت تشکیل می دهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبیای عظام الهی بوده است تا آنجا که معیار مالکیت مشروع را عدم زیان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق و احسان را کرامت و سخاوت بدور از بخل و امساک و نیز بدور از اسراف و زیاده روی قرار داده است و بالاخره تحکیم بنیان اقتصادی جامعه و میانه روی مطلوب و مورد تاکید شارع مقدس اسلام است.
2 - اسراف در غیرمال
الف) اسراف در قتل; در دوران جاهلیت رسم بر این بود که هرگاه کسی از روی ظلم و تعدی به قتل می رسید بستگان مقتول با توجه به خوی و خصلت جاهلی و حس کینه توزی و انتقام جویی چند نفر از بستگان قاتل را به قتل می رساندند. قرآن کریم این تجاوز و انتقام جویی را مردود دانسته و فرمود: «فلا یسرف فی القتل » (21) . اما در قتل اسراف نکنید، یعنی، برای قتل یک نفر، فقط یک نفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آیه که می فرماید: «ولا تقتلوا النفس التی حرم الله الا بالحق »، نفسی را که خداوند حرام کرده است نکشید مگر از روی حق، یعنی این کشتن هم فقط در مواردی تجویز شده است که قاتل مستوجب کشته شدن باشد و با علم و عمد مرتکب قتل نفس شده باشد.
ب) اسراف در نفس; کسی که از نظام اعتدال خارج می شود و با ارتکاب گناه و معصیت از حریم انسانی خود تجاوز می کند اسرافکار است، اما اسرافکاری که مشمول پیام رحمت و امید الهی قرار گرفته است: قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم. (22) بگو ای بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده اید از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد.
ملاحظه می شود که هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حریم انسانی اسراف بر نفس شمرده می شود.
در جای دیگر می بینیم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نیاز برمی داشتند: و ما کان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا علی القوم الکافرین (23) گفتار آنها فقط این بود که پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرویهای ما در کارها چشم بپوش، قدمهای ما را ثابت بدار، و ما را بر جمعیت کافران پیروز بگردان.
از آیه شریفه مستفاد می شود، آنچه از آن عدول کرده و بجا نیاورده اند اطاعت امر پیامبر(ص)، و سستی و منازعه بوده است.
هر نوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطری و طبیعی انسان است که با ارتکاب آن از مسیر اعتدال بیرون می رود و به راه زوال و نیستی کشانده می شود و این درست خلاف آن هدف عالی است که انبیای الهی برای آن مبعوث شده اند. قرآن در این مورد می فرماید: ولقد جاءتهم رسلنا بالبینات ثم ان کثیرا منهم بعد ذلک فی الارض لمسرفون; (24) و رسولان، با دلایل روشن به سوی بنی اسرائیل آمدند، اما بسیاری از آنها بر روی زمین تعدی و اسراف کردند. در این آیه شریفه مراد از «مسرفون » کسانی هستند که از انبیا و طریق حق تبعیت نکردند و در نتیجه این سرکشی به گناه آلوده شدند.
معیار اسراف
احادیثی از حضرت امام صادق(ع) نقل است که در مورد اسراف به اصحاب می فرمایند: کمترین حد اسراف این است که لباسی را که بیرون خانه برای حفظ آبرو می پوشی در داخل خانه نیز بپوشی یا باقیمانده آب و غذا را که در ظرف می ماند دور بریزی و یا خرما را خورده و هسته آن را دور اندازی. (25) در بعضی از احادیث آمده است که در هنگام وضو گرفتن باید مواظب باشیم که دچار اسراف نشویم و مقدار یک مد (معادل سه چهارم لیتر) آب برای وضو کفایت می کند. و نیز در ذیل آیه شریفه 31 سوره اعراف: «کلوا و اشربوا...» احادیثی از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است که از آن جمله این حدیث است که «عیاشی از ابان بن تغلب » از آن حضرت نقل می کند که مال و ثروت از آن پروردگار است که آن را در نزد مردم به امانت گذاشته است و به آنها اجازه فرموده که در حد اعتدال و میانه روی بخورند و بیاشامند و لباس بپوشند، و نکاح کنند، مرکب سواری داشته باشند و مازاد آن را به فقرای مؤمنین ببخشند و بدین وسیله اختلافات طبقاتی را از بین ببرند و پراکندگیها را ترمیم کنند و کسی که این گونه عمل می کند، آنچه را که می خورد و می آشامد، اعمالش مباح است و نکاح او و استفاده از مرکوبش نیز حلال می باشد و کسی که از این حد تجاوز کند بر او حرام است و سپس فرمود که اسراف نکنید که خداوند مسرفان را دوست ندارد.
از فرمایش امام(ع) که نظرشان را به صراحت اعلام و می فرمایند: «من عدا ذلک کان علیه حراما» (26) حرمت اسراف به وضوح آشکار می شود و وقتی از حد متعادل و مشخص که در این حدیث شریف بدان تصریح شده تجاوز شد به حرمت می انجامد و به دلیل این گونه احادیث و یا به دلیل نهی صریح قرآن (لاتسرفوا) اسراف و تبذیر نوعی حریم شکنی و عصیان در برابر امر پروردگار و از گناهان کبیره محسوب می شود. در حدیثی دیگر می فرماید: «کسی که چیزی را در غیر اعت خدا انفاق کند او مبذر است و کسی که در راه خدا چیزی را انفاق کند او مقتصد است. (27) در این جا معلوم می شود که بذل و بخشش اگر به قصد و نیت الهی نباشد حکم اسراف را دارد و اصولا از دید اسلام چنین عملی اخلاقی و پسندیده نیست حال که بحث اخلاقی به میان آمد متناسب است تا اشاره ای اجمالی بکنیم به این که چگونه عملی، از نظر اسلام مقبول است.
عمل اخلاقی از دیدگاه اسلام
اسلام عملی را خیر و اخلاقی می داند که دارای دو جنبه باشد. به این معنی که هر عمل از روح و نیت «حسن فاعلی » و شکل و صورت «حسن فعلی » تشکیل شده است و عمل خیر باید حسن فعلی داشته باشد یعنی صورت و شکل عمل صحیح باشد. مثلا کسی که مالی را از راههای نامشروع جمع کرده و با این مال به قصد قربت اقدام به خیرات و مبرات می نماید از او پذیرفته نیست و یا مال مباح و مشروع را خواسته باشد برای ریا و خودنمایی و در غیر رضا و طاعت پروردگار انفاق و بخشش کند اینجا هم مردود است و بنا به نظر حضرت امام صادق(ع) چنین کسی مبذر و مسرف است.
معیار و ملاک هزینه ها
اصولا توجه به این نکته ضرور است که هر کس چقدر حق هزینه دارد که وقتی از آن حد گذشت مشمول اسراف می شود و باید از آن خودداری نماید، به اعتباری مصرف و مخارج زندگی را می توان به دو قسم تقسیم نمود، مخارج روا و مخارج ناروا، قضاوت در مورد روا و ناروا بودن مخارج با عرف و افراد اجتماع است. همان طور که قضاوت در مورد اباحه و حرمت به دست شرع است، هر کس براساس ایمان و عدل اسلامی موظف است زندگی خویش را طبق شان و موقعیتی که در اجتماع دارد تنظیم کند (البته این با معنی مساوات اسلامی منافاتی ندارد، زیرا این تفاوت براساس تفاوت در شهرت و ضعف استعداد و میزان تلاش و فعالیت هر کس و مراحل مختلف افراد است) مثلا در باب خمس داریم که افراد در مورد منافع کسب باید مخارج سالانه خود را طبق شان تامین کنند و آنچه از این معیار اضافه باشد مشمول خمس می شود و یا در باب زکات شرط است که نیازمندانی می توانند آن را دریافت نمایند که هزینه لباس و غذا و سایر مخارج ضرور زندگی آنان تامین گردد و توسعه یابد تا همسطح سایر افراد قرار گیرند.
در مورد نفقه زن که بر عهده شوهر است معیار چنین است که مرد خوراک و پوشاک زن را در حد شایسته و شرافتمندانه که در خور شان و موقعیت اجتماعی اوست تامین نماید در این زمینه قرآن مجید می فرماید: «و علی المولود له رزقهن و کسوتهن بالمعروف لاتکلف نفس الا وسعها» (28) بر آن کسی که فرزند برای او متولد شده (پدر) لازم است خوراک و پوشاک مادر را به طور شایسته و در مدت شیردهی بپردازد حتی اگر طلاق گرفته باشد، هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایی خود نیست.
می بینیم آن قسمت از مخارج و هزینه هایی که با موقعیت اجتماعی و شؤون زندگی انسان موافق و سازگار است اقتصاد و تقدیر معیشت است و آنچه از این حد و مقدار تجاوز کند، اسراف و زیاده روی است و موجب غضب پروردگار خواهد بود. لازم به تذکر است که شاید نتوان معیار و مقدار معینی برای اسراف در نظر گرفت. بلکه اسراف مفهومی است که در افراد مختلف و اوضاع گوناگون و اجتماعات مختلف مصادیق متفاوت و مختلفی می یابد، مثلا ممکن است پوشیدن لباس و یا خوردن غذایی خاص در شرایطی که در جامعه نیازمند و محتاج وجود ندارد اسراف نباشد لکن همان پوشاک و خوراک در جامعه ای فقیر و یا زمانی خاص زیاده روی و اسراف محسوب شود و این خود توجه دادن ثروتمندان است به این که مسایل مهمتر را در نظر بگیرند و بر تمام ابعاد زندگی خود را زیر نظر گیرند و احساس مسؤولیت کنند و بدانند که همگان در پیشگاه ایزد متعال مسؤولند; مسؤول در برابر خود و جامعه خود. غنی باید در فکر فقیر و رفع نیازهای او باشد که در تعالیم اسلام بر این مساله تاکید فراوان شده است و برای نمونه علاوه بر آیات شریفه قرآنی که وارد شده است به این کلام مشهور حضرت رسول 9 اکتفا می شود که فرمود: «من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم »، پس باید غنی در فکر فقیر و در راه رفع حوایج او باشد و افراد کم درآمد در مرز خود حرکت کنند تا امتیازهای نابجا از میان برود و اصول در جامعه رشد کند و بحرانهای اقتصادی پدید نیاید.
اسراف موجب تنگدستی و فقر است و میانه روی مایه توانگری
در حدیثی از امام علی(ع) آمده است که «القصد مثراة و السرف مثواة » (29) یعنی اقتصاد و میانه روی موجب ثروتمندی و اسراف و ولخرجی موجب سقوط و فقر می گردد و نیز امام زین العابدین(ع) از رسول خدا(ص) نقل می فرماید که فرمود: «ثلاث منجیات فذکر الثالث القصد فی الغنی و الفقر» (30) حضرت رسول سه عامل برای نجات معرفی می فرمایند که سومین آن میانه روی و اعتدال در توانگری و نیازمندی است. پس افراد توانگر هم حق ندارند به بهانه این که امکانات مالی وسیع دارند به اسراف پردازند. نکته مهمی که از این حدیث استنباط می شود این است که اسراف و تبذیر موجب فقر و تنگدستی است.
اسرافی که همیشه حرام است
سه قسم اسراف است که در همه جا و در همه حالات حرام است و اختصاص به شخص یا زمان، یا جای خاصی ندارد.
1 - ضایع کردن مال و بی فایده کردن آن، هر چند آن مال کم باشد. مانند بقیه ظرف آب را ریختن در جایی که آب کمیاب باشد و به آن مقدار رفع نیاز می گردد. یا لباسی را که قابل استفاده شخصی یا دیگران است، پاره کردن و یا دور انداختن و یا خوراکی را نگهداشتن و به دیگری ندادن تا این که ضایع و تباه شود و یا دادن مال به دست صغیری که آن را تلف می کند و نظایر اینها.
حضرت صادق(ع) میوه نیم خورده ای را دیدند که از منزل ایشان بیرون انداخته شده بود. آن حضرت ناراحت و خشمگین شدند و فرمودند این چه کاری است که کردید؟ اگر شما سیر شده اید بسیاری از مردم هستند که سیر نشده اند، پس به آنهایی که نیازمندند بدهید. متاسفانه در حال حاضر می بینیم در جامعه اسلامی، چه مقدار از غذاها و یا میوه هایی که قابل استفاده است در سطلهای آشغال و زباله دانها ریخته می شود! در حالی که افراد بسیاری به آن نیاز دارند. نسبت به دور ریختن تتمه طعام بخصوص خرده نان (مگر در صحرا برای حیوانات) روایات تهدیدآمیزی رسیده است که ذکر آنها موجب طول کلام است.
خوردن چیزهای مضر هم اسراف است
2 - از موارد اسراف، صرف کردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنی و آشامیدنی و غیر آنها مانند خوردن چیزی پس از سیری هر گاه مضر باشد. چنانچه صرف مال در آنچه که برای بدن نافع و به صلاح آن است، اسراف نیست.
صرف کردن مال در محرمات اسراف است
3 - صرف کردن مال در مصرفهایی که شرعا حرام است، مانند خریدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوه دادن به حکام و صرف نمودن مال در چیزی که ظلمی در بردارد یا ستمی به مسلمانی می رساند و نظیر اینها، و در چنین مواردی از جهت مخالفت امر خدا معصیت است، یکی گناه بودن اصل عمل و یکی اسراف بودن صرف مال در آن موارد.
رابطه اسراف و اتلاف مالکیت
در اسلام مالکیتی که از راههای مباح حاصل شده باشد محترم شمرده شده است و جز در مواردی خاص که در فقه اسلامی مقرر شده از مالک سلب مالکیت نمی شود. در این جا لازم است این نکته روشن شود که مالک حق اتلاف را ندارد و حق تصرف تا مرز اتلاف پیش نمی رود، اگر مالک بخواهد ملک خویش را تلف کند نوعی «اعراض » تلقی می شود به طوری که آن مال بکلی از مالکیت او خارج می شود و رابطه مالکیت شخص با آن چیز از بین می رود. «اعراض » یکی از عوامل سلب مالکیت است. اتلاف مال گناه است و تلف کننده اصولا در ملک خداوند تصرف نابجا کرده است. به عنوان مثال: شخصی از بالای پشت بام لیوان خود را به قصد شکستن می اندازد. اگر دیگری در بین راه آن را بگیرد صاحب آن لیوان کدام یک از آن دو هستند؟ این بحثی حقوقی است که در فقه نیز مطرح است، شخص پرتاب کننده لیوان رابطه مالکیت خود را با لیوان قطع کرده است و این «اعراض » نام دارد در حالی که اگر او حق داشت شاهد تلف شدن مال خویش باشد این رابطه قطع نمی شد و قطع شدن رابطه مالکیت به صرف این عمل بدین معنی است که او حق اتلاف ندارد. با اولین اقدام شخص «برای اتلاف مال خود» دو مساله به وجود می آید: یک گناه تکلیفی و دیگر اثر حقوقی که همان قطع مالکیت اوست به گونه ای که اگر فرد دیگری آن مال را از تلف شدن نجات دهد مالک آن می گردد.
صراط مستقیم
در جامعه اسلامی براساس نگرش خاص اسلام باید تمام حرکتها و روشها در کلیه شؤون و ابعاد حیاتی در مسیری ویژه قرار گیرد که در اصطلاح خاص مکتبی از آن صراط مستقیم و طریقه وسطی، سواءالسبیل یا راه میانه و خط عدالت تعبیر می شود، صراط مستقیم راهی است که خداوند متعال برای انسان در نظر گرفته و از این راه است که انسان می تواند به کمال لایق خود برسد و گذشتن از آن توام با سلامت و عافیت از پل صراط در جهان دیگر است، و آن خط و مسیری است که در دو لبه پرتگاه سقوط در دره هولناک بدبختی هلاک و عذاب واقع شده است. راهروان این صراط به هر طرف بلغزند خواه چپ یا راست، به جانب افراط و تفریط، جلو افتادن از دیگر رهروان یا عقب ماندن، تهور و بیباکی یا جبن و ترس بی مورد، پرگویی یا سکوت و بالاخره خواه لغزش به سوی اسراف و اتراف و تبذیر باشد یا به سوی بخل و امساک و تقتیر، در هر حال گمراهی است و انحراف و شقاوت. حضرت علی(ع) می فرماید: «الیمین والشمال مضلة والطریق الوسطی هی الجادة » (31) راست و چپ گمراهی است و راه راست جاده ای است غیرقابل انحراف و به تعبیر دیگر، رهرو واقعی این طریق خود حضرت علی(ع) در جای دیگر می فرماید: «و من اخذ یمینا و شمالا ذموا الیه الطریق » (32) هر کس به سمت راست و چپ برود مذمتش کرده و از تباه شدن و مفسده برحذرش دارید. و نیز آن حضرت در مورد مفسده گران می فرماید: «و اخذوا یمینا و شمالا» (33) مفسدین با پیش گرفتن راههای گمراهی راست و چپ از صراط مستقیم هدایت، چشم پوشیده و محروم شدند بنابراین روشن است که اسراف و تبذیر و بخل و تقتیر در صراط مستقیم مکتب اسلام جایی ندارد و خروج از راه تعادل است، ولخرجی و ریخت وپاشهای متکبرانه بر روش مترفین و نازپروردگان لغزش و انحراف به سمت راست بوده و بخل و تقتیر و امساک، سقوط در جهت چپ و جذب شدن به اصحاب شمال می باشد. در این مطلب توجه به این نکته ضرور است که انسان منهای هدایت آسمانی و مکتب وحی طبعا یا بخیل است و یا اهل اسراف و تبذیر، «و کان الانسان قتورا» (34) انسان سختگیر است; همان گونه که ظالم و نادان است. «انه کان ظلوما جهولا» (35) و این هدایت تشریعی الهی است که او را از این طبیعت و خصلتهای پست حیوانی نجات می دهد و لذا خداوند متعال در آیات کریمه قرآنی جهت رهایی از افراط و تفریط و نجات از پستیها و خستهای نفسانی راه هدایت و تربیت را برای انسان هموار کرده است و می فرماید: «بندگان خدای رحمان آنان هستند که هنگام انفاق اسراف نکرده و بخل هم نورزند بلکه در این میان راهی استوار، معتدل و براساس عدالت پیش می گیرند». (36)
پس به طور کلی و بویژه از بعد اقتصادی که مورد بحث ما است، بیجا و ناروا مصرف کردن و تلف کردن نعمتهای الهی، محروم کردن جامعه از آن نعمتها است، لذا می بینیم که قرآن کریم چگونه به موارد مختلف آن اشاره می فرماید: «خداوندت مسرفین را دوست نمی دارد» (37) و «مسرفین قابل هدایت نبوده و بسیار دروغگویند» (38) و «اهل هلاکت و گمراهی اند و نجات ندارند» (39) و «اهل تردید و شک و ریبند» (40) ، «اهل آتشند» (41) و «قابل پیروی نیستند.» (42)
چون بنای اسلام بر صراط مستقیم است از جهت دیگر، قرآن مجید، بخل و امساک و تقتیر را هم مورد نکوهش قرار داده و مثلا می فرماید: «الذین یبخلون و یامرون الناس بالبخل و یکتمون ما اتیهم الله من فضله » (43) آنان که بخل می ورزند و مردم را به بخل وامی دارند و آنچه خدا از فضل خود به آنان بخشیده کتمان می کنند «به مردم استفاده نمی رسانند» به کیفر خود خواهند رسید.
چرا مسرفین مبغوض خدا و مبذرین برادران شیطان شمرده شده اند؟
علت این مطلب را باید در جهان بینی و اعتقادات اسلامی جستجو کرد و تبیین آن در مورد مسرفان می تواند چنین باشد که خداوند امر به عدالت و احسان می کند و طبعا صاحبان عدالت را دوست می دارد. «ان الله یامر بالعدل و الاحسان » و از آنجا که اسرافکاران از این فرمان سرپیچی کرده و بیعدالتی در مصرف را پیشه خود ساخته اند قهرا مورد خشم و دشمنی خداوند قرار خواهند گرفت، ولی در مورد تبذیرکاران علت همدست بودن و شباهتشان به شیطان را از آیه شریفه می توان استنباط کرد آن جا که می فرماید: مبذران برادران شیطانند و تعبیر برادر در لغت عرب به معنی مشابه و نظیر هم می آید و شیطان در برابر پروردگارش ناسپاس است، و از طرف دیگر تبذیر به معنای ضایع کردن نعمتهای خداوند است و خود نوعی ناسپاسی است نسبت به آن نعمتها; و شیطان نخستین فردی است که همه چیز را نادیده گرفت و تمرد از فرمان خدا کرد و راه ناسپاسی را باز نمود، لذا آنها که مبتلا به این خصلت ناروا باشند از همکاران و همدستان شیطان خواهند بود و از آنان با عنوان برادران شیطان یاد شده است و این است رمز تعبیر زیبای قرآن.
درسی از رسول خدا(ص)
در کتاب تحف العقول آمده است: «جاء الرجل بلبن و عسل لشربه فقال(ص): شرابان یکتفی باحدهما عن صاحبه لا اشربه و لا احرمه و لکنی اتواضع لله; فانه من تواضع لله رفعه الله و من تکبر وضعه الله و من اقتصد فی معیشته رزقه الله و من بذر حرمه و من اکثر ذکر الله آجره الله » (44) مردی شیر و عسل برای پیامبر(ص) آورد تا بنوشد فرمود: دو نوشیدنی که یکی از دیگری کفایت می کند من آن را نخورم و حرام هم نمی کنم ولی برای خدا تواضع می کنم. زیرا هر که برای خدا تواضع کند خدایش بالا برد و هر که تکبر کند خداوند او را خوار سازد و هر که در زندگی میانه روی کند خدایش روزی دهد و هر که زیاده روی کند خداوند او را بی نصیب گرداند و هر که خدا را بسیار یاد کند خدایش جزا دهد.
نکاتی که در این حدیث شریف است مستلزم بحثی مفصل و هر کدام راهگشای سعادت دنیا و آخرت است اما مناسب با این مقال آن است که پیامبر(ص) می فرمایند: رعایت اقتصاد و میانه روی در معیشت باعث ازدیاد روزی و نزول برکات الهی است و فردی که رعایت اعتدال می کند دچار فقر و تنگدستی نمی شود و برعکس کسی که طریق اسراف و تبذیر پیش گیرد دچار محرومیت می شود و خداوند چنین بنده ای را به سختی معیشت مبتلا می سازد.
امام صادق(ع) فرمود: «چهار دسته هستند که دعایشان مستجاب نمی شود: اول) کسی که در خانه می نشیند و می گوید: خدایا به من روزی بده! و در طلب روزی تلاش نمی کند در جواب او گفته می شود: «الم آمرک بالطلب؟» آیا تو را به طلب روزی دستور ندادم؟
دوم) کسی که از همسر خود ناراحت است و او را نفرین می کند، می فرمایند: «الم اجعل امرها علیک » آیا امر او را به دست تو قرار ندادم؟
سوم) کسی که مالی داشته و آن را ضایع کرده است، می گوید: «اللهم ارزقنی » خدایا به من روزی بده! می فرمایند: «الم آمرک بالاقتصاد؟» آیا تو را به اقتصاد و میانه روی و اعتدال در خرج امر نکردیم و «الم آمرک بالاصلاح؟» آیا به تو دستور اصلاح در مال را ندادیم؟
چهارم) کسانی که از مال خود بدون شاهد به دیگران وام دهند و بعد وام گیرنده منکر شود، خداوند می فرماید: «الم آمرک بالشهادة؟» (45) آیا به تو دستور ندادیم شاهد بگیری؟
ملاحظه می فرمایید که با وجود اسراف و شاهد نگرفتن در پرداخت وام، دعا فایده ای ندارد.
آثار سوء اسراف
الف) زیانهای فردی
اسرافکار، علاوه بر زیانهای اقتصادی که بر جامعه و ملت تحمیل می کند، برای خود نیز زیانهای جبران ناپذیری به بار می آورد:
1 - خشم الهی; اسرافکار چون تعادل و توازن اقتصادی جامعه را برهم می زند، از رحمت خدا بدور و گرفتار خشم خدا می شود، همان گونه که در قرآن مجید آمده است: «انه لایحب المسرفین » (46) خداوند اسرافکاران را دوست نمی دارد، و امام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله » (47) اسراف مورد غضب خداست.
2 - محرومیت از هدایت; خدای متعال که همواره درهای رحمتش بر بندگان گشوده است خود را «غافر الذنب و قابل التوب » (48) معرفی کرده است لکن نسبت به اسرافکاران می فرماید: «ان الله لا یهدی من هو مسرف کذاب » (49) همانا خداوند کسی را که اسرافکار و دروغگوست هدایت نمی کند.
3 - فقر; روشن ترین اثر اقتصادی اسراف، فقر است، زیرا که اسرافکار در اثر مصرف ناروای خود هم جامعه را به ورطه فقر می کشاند و هم خود دچار فقر می شود. لذا یکی از راههای مبارزه اسلام با فقر و محرومیت ایجاد هماهنگی اقتصادی و ریشه کن ساختن اسراف است. حضرت علی(ع) می فرمایند: «القصد مثراة و السرف متواة » (50) اقتصاد و میانه روی باعث توانگری و اسراف و ولخرجی مایه فقر و تنگدستی است. و نیز فرمود: «سبب الفقر اسراف » (51) ولخرجی عامل فقر است.
4 - هلاکت; اسراف از هر نوعی که باشد انسان را به نابودی می کشد. قرآن مجید این حقیقت را چنین بیان می فرماید: «ما به وعده هایی که به انبیاء و اولیا دادیم وفا کردیم و سپس آنها را با هر که اراده کردیم نجات دادیم، اما مسرفان و ستمگران را هلاک کردیم » (52) و نیز حضرت علی(ع) می فرماید: «کثرة السرف تدمر» (53) اسرافکاری زیاد انسان را به هلاکت می کشاند.
5 - کیفر اخروی; کیفر کسانی که از حدود الهی تجاوز کرده و اوامر و نواهی خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستی در دنیا نیست بلکه عذاب اخروی نیز در انتظار آنان است. قرآن مجید در این باره می فرماید: «و کذلک نجزی من اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقی » این چنین جزا می دهیم کسی را که اسراف کند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد، عذاب آخرت شدیدتر و پایدارتر است، و در جای دیگر می فرماید: «و ان المسرفین هم اصحاب النار» براستی که مسرفان اهل دوزخند. به این ترتیب معلوم است که وضع افرادی که در مسیر باطل و هرزگیها دچار اسراف می شوند چه خواهد بود!
ب) زیانهای اجتماعی اسراف
البته از نظر اسلام، هر کس مالک حاصل کار و دسترنج خود - با رعایت حدود شرعی - می باشد ولی انسان نمی تواند به بهانه این که مالک مالی است هر طور که بخواهد آن را صرف و خرج کند بلکه دو شرط اساسی دارد: یکی بهره گیری برای خود و دیگری بهره دادن به دیگران و تعطیل اینها دو صورت می تواند داشته باشد:
1 - ثروت اندوزی و تکاثر که نه خود از آن بهره مند شود و نه دیگران.
2 - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافکاری، که هر دو ممنوع و دارای پیامدهایی به شرح زیر می باشند:
1) حق ناشناسی، وجدان هر انسانی این مطلب را پذیراست که در برابر هر احسانی باید تشکر کرد و اخلاق اجتماعی نیز حکم می کند که در مقابل هر نیکی باید حق شناس و سپاسگزار باشیم، از احسان و نیکی پدر و مادر، استاد و معلم تا خالق مهربان.
«لئن شکرتم لازیدنکم و لئن کفرتم ان عذابی لشدید» (54) اگر شکر نعمت را بجا آورید، فزونی دهیم و اگر کفران نعمت کنید مجازاتم شدید است.
2 - تزلزل و سستی، انسانهای معتدل در فراز و نشیبهای زندگی هرگز نمی لغزند ولی افراد اسرافکار که ولخرجی و مصرف زدگی تمام ابعاد زندگیشان را فراگرفته چون روحیه مقاومت ندارند، شکست خورده و متزلزل خواهند بود.
3 - کاهش تولید، جامعه مصرفی رفته رفته قدرت تولید را از دست می دهد و برای تامین مایحتاج خود به بیگانه روی می آورد. این مطلبی است که در دوران حکومت طاغوت برای همه ثابت شده و نیاز به توضیح ندارد.
4 - سقوط اخلاقی، ولخرجی و ریخت وپاشهای نابجا و بی مورد، انسان را از مسیر صحیح بیرون آورده و به ورطه هولناک فساد و تباهی می کشاند، انسان اسرافکار گاهی به مرحله ای می رسد که به هر پستی تن می دهد; رشوه می گیرد، دروغ می گوید، ربا می خورد، به عناوین مختلف، عفت و شخصیت خود را از دست داده و سرانجام کارش به رسوایی می کشد.
کیفر کسانی که از حدود الهی تجاوز کرده و اوامر و نواهی خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستی در دنیا یست بلکه عذاب اخروی نیز در انتظار آنان است.
5 - ضعف ایمان، اسرافکاری آدمی را از راه اعتدال خارج می کند و به سستی ایمان و ضعف عقیده می کشاند.
6 - اختلاف طبقاتی، یکی از علل اساسی اختلاف طبقاتی به طور قطع همین اسرافکاریها است. و همچنین وابستگی به بیگانگان و تضییع حقوق دیگران و غفلت از خدا و حریم شکنی را از دیگر پیامدهای اسراف باید شمرد. علاوه بر اینها دغدغه خاطر و گرفتاریهای روحی و بیماریهای جسمی و روانی از نتایج مسلم ولخرجیها و بی بندوباری ها است.
در پایان باید عرض کنیم که اسراف و تبذیر دایره ای وسیع دارد و مصادیق آن نیز متعدد است.
اسراف در اموال عمومی، اسراف در بیت المال مسلمین، اسراف در مواد غذایی; خوراک، مسکن، وسیله نقلیه و نظایر اینها از جمله مصادیق اسراف است. زیانبارتر از همه اسراف در بیت المال است که امیرالمؤمنین علی(ع) فرمود: «ان اعظم الخیانة، خیانة الامة » (55) بالاترین خیانت، خیانت به مردم است.
استفاده شخصی از اموال عمومی، علاوه بر اسراف، خیانت است، اسراف در آب و غذا، اسراف در برق و گاز علاوه بر اسرافکاری، خیانت به مردم است.
شیوه مبارزه با اسراف
نظارت همگانی یا امر به معروف و نهی از منکر، تبلیغات و ارائه الگوی صحیح مصرف و سرانجام برخورد عملی و قانونی قاطعانه با اسرافکاران می تواند کارساز باشد و از این همه خلاف و اختلاف جلوگیری کند.
پی نوشتها و مآخذ:
1- بقره /191.
2- مفردات راغب، ص 23، ماده سرف.
3- اعراف /29.
4- لقمان /19.
5- فاطر /32.
6- غررالحکم، فصل 49، ص 483.
7- نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 184/611.
8- یونس /12.
9- شعراء /15.
10- غافر /28.
11- یونس /83.
12- اسراء /26 و27.
13- اعراف /31.
14- انعام /141.
15- فرقان /67.
16- اسراء /29.
17- نهج البلاغه فیض، حکمت 34/1153.
18- نهج الفصاحه، ص 601.
19- رعد /8.
20- قمر/ 49.
21- اسراء /35.
22- زمر /54.
23- آل عمران /141.
24- اسراء /29.
25- میزان الحکمه، 4/448.
26- تفسیر برهان، 2/10.
27- همان، 2/416.
28- بقره /233.
29- وسائل، 15/258.
30- همان.
31- نهج البلاغه، خطبه 16، ص 69.
32- همان، خطبه 213، ص 704.
33- همان، خطبه 180.
34- اسراء /100.
35- احزاب /72.
36- احزاب / مضمون آیه 67.
37- اعراف /31.
38- غافر /38.
39- انبیاء /9.
40- غافر /34.
41- غافر /43.
42- شعرا /151.
43- نساء /37.
44- تحف العقول، موعظه 82 از مواعظ النبی(ص).
45- اصول کافی، ج 2، کتاب دعا، ص 275.
46- انعام /14.
47- وسائل الشیعه، 15/262.
48- غافر /3.
49- مؤمن /28.
50- وسائل الشیعه 15/285.
51- فهرست غررالحکم، ص 159.
52- انبیاء /90.
53- فهرست غررالحکم، ص 195.
54- ابراهیم /7.
55- نهج البلاغه دکتر صبحی صالح، نامه 26.
منابع مقاله:فصلنامه مشکوة، شماره 55، عطایی، محمدرضا
 

 

ادامه مطلب

 

امروز اقتصاد جوامع بر پایه اصل تولید، توزیع و مصرف استوار مى‏باشد. لکن هدف نهایى در تولید و توزیع همان مصرف است. زیرا اشباع تمایلات و ارضاى نیازهاى جسمى و روانى با مصرف صورت مى‏گیرد و لذا ادامه زندگى انسان‏ها بر اصل مصرف بنا شده و استفاده از منابع طبیعى چون هوا، آب، غذا، پوشاک و انرژى امرى اجتناب ناپذیر است. بشر از ابتداى خلقت با تولید انواع محصولات و استفاده از نعمت‏هاى الهى کوشیده است از بهترین مواهب مایحتاج زندگى خویش را تأمین نماید، بر این اساس جوامع انسانى سعى دارند با مدیریت صحیح منابع از حداقل امکانات، بیشترین و بهترین بهره‏بردارى را داشته باشند و با تکیه بر دانش و فناورى و کار و تلاش از هدر رفتن سرمایه و منابع جلوگیرى نمایند. نکته قابل توجه اینکه استعمار در عصر جدید با برنامه‏ریزى‏هاى حساب‏شده مى‏کوشد کشورهاى تحت سلطه و به تعبیرى دیگر جهان سوم را از اندیشه درباره هستى و سرمایه‏هاى اصلى‏شان باز دارد و آنان را از فکر محدود بودن منابع و استفاده بهینه از ذخایر و امکانات موجود در غفلت نگه دارد. علاوه بر این با تصاحب منابع طبیعى و خرید سرمایه‏هاى ملى آنان به بهایى اندک و فروش تولیدات خویش در انواع مدل‏ها همراه با تبلیغات گسترده، فرهنگ مصرف‏گرایى را رواج دهد. ماحصل چنین مصرف گرایى و غفلت بعضا به پدیده شوم اسراف و تبذیر در جوامع انسانى مى‏انجامد.
با این وصف و با عنایت به فرمایشات مقام معظم رهبرى حضرت آیت‏اللّه‏ خامنه‏اى (دام ظله) که این سال را سال «اصلاح الگوى مصرف» نامیده‏اند، ضرورت بحث و اقدام عملى در زوایاى مختلف این قضیه بیش از پیش احساس مى‏گردد. افزون بر این مسئولیت ما به عنوان فردى مسلمان که تابع فرامین الهى هستیم دو چندان مى‏شود، زیرا خداوند در آنچه براى استفاده بشر خلق کرده و هر نعمتى که در اختیارمان نهاده، حقى را مقرر نموده است و شیوه استفاده صحیح از آن را گوشزد کرده است. حضرت على(ع) در این رابطه مى‏فرماید:
استعمار در عصر جدید با برنامه‏ریزى‏هاى حساب‏شده مى‏کوشد کشورهاى تحت سلطه
و به تعبیرى دیگر جهان سوم را از اندیشه درباره هستى و سرمایه‏هاى اصلى‏شان باز دارد
و آنان را از فکر محدود بودن منابع و استفاده بهینه از ذخایر و امکانات موجود در غفلت نگه دارد.
علاوه بر این با تصاحب منابع طبیعى و خرید سرمایه‏هاى ملى آنان به بهایى اندک
و فروش تولیدات خویش در انواع مدل‏ها همراه با تبلیغات گسترده،
فرهنگ مصرف‏گرایى را رواج دهد. ماحصل چنین مصرف گرایى و غفلت
بعضا به پدیده شوم اسراف و تبذیر در جوامع انسانى مى‏انجامد.
«براى خداوند در هر نعمتى حقى نهفته است پس هر کس آن را ادا نمود نعمتش افزون و هر کس آن را ویران نمود نعمتش زایل مى‏شود»(1)
نتیجه آنکه دو چیز سبب زوال و اضمحلال نعمت است، اول پذیرنده نعمت نتواند حق نعمت را ادا کند و دوم، از آن نعمت بطور صحیح استفاده نکند. بنابراین بر همه، فرض است از نعمت‏ها درست بهره‏بردارى کنیم و راه را بر عدم و نابودى آنها ببندیم و با مدیریت صحیح منابع، موجبات رشد و ترقى در تمام زمینه‏هاى مادى و معنوى را فراهم سازیم.
مصرف از دیدگاه اسلام
تأمین نیازهاى اولیه زندگى و مصرف صحیح نعمت‏هاى خدادادى امرى بدیهى است. مسلمان واقعى در مصرف به صفت میانه‏روى دست مى‏یابد که آن نعمتى از جانب پروردگار است. حضرت على(ع) فرمودند: هر گاه خداوند خیر بنده‏اى را بخواهد، میانه‏روى (اقتصاد) و حسن تدبیر را به او الهام کرده و از سوء تدبیر و اسراف باز مى‏دارد.
و پیامبر اکرم (ص) فرمودند: چون خدا خیر بنده‏اى را بخواهد ملاحظه داشتن در معیشت و مصرف و خلق نیک را روزى ایشان مى‏کند.(2)
اسلام هیچ‏گاه انسان‏ها را از مصرف بجا و مناسب و بهره‏بردارى منطقى باز نمى‏دارد بلکه به نص صریح قرآن کریم آنها را به استفاده بهینه از نعمات و منابع موجود فرا مى‏خواند. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لا تُحَرِّمُواْ طَیِّبَاتِ ما أَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ وَلا تَعْتَدُواْ إِنَّ اللّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ‏وَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالًا طَیِّبًا وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذیَ أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ؛(3) اى اهل ایمان! حرام مکنید چیزهاى پاکیزه‏اى را که خدا براى شما حلال نموده و از حدود و احکام خدا- تجاوز نکنید که خدا تجاوزگران را دوست نمى‏دارد. و از هر چیز حلال و پاکیزه‏اى که خدا روزیتان کرده بخورید، و بپرهیزید از - مخالفت - با آن خدایى که به او گرویده‏اید.»
آنچه را پروردگار عالم در این آیات نکوهش مى‏کند تجاوزگرى در مصرف است، دین اسلام اجازه نمى‏دهد نعمتى که در اختیار بشر نهاده، متروک و غیر قابل استفاده رها شود و افرادى به بهانه زهد و قناعت، از استفاده‏هاى مشروع چشم ببندند و به ریاضت و گوشه‏نشینى روى آورند.
اولیاء الهى خط مصرف را حد متعارفى مى‏دانند که در آن افراط و تفریطى مشاهده نگردد، نسبت به اهل و عیال سختگیرى نشود و آنها در مضیقه قرار نگیرند. حضرت امام رضا(ع) فرمود: براى مرد سزاوار است که بر عائله‏اش توسعه بخشد تا آرزوى مرگ او را نکنند.(4)
بنابراین در اسلام ملاک و معیار صحیح مصرف، به کارگیرى مواهب الهى با لحاظ شرایط و ضوابط مربوطه و دورى از اسراف و تبذیر با توجه به رعایت حقوق دیگران است. قرآن کریم مى‏فرماید: «کُلُوا مِن رِّزْقِ رَبِّکُمْ وَاشْکُرُوا لَهُ؛(5) بخورید از روزى پروردگارتان و شکر او را بجاى آورید.»
تدبیر در زندگى، همانا مصرف درست و اقتصاد و میانه‏روى است و از نشانه‏هاى افراد با ایمان مى‏باشد امام باقر(ع) در این زمینه مى‏فرماید: «رسیدن به درجات عالى کمال انسانى در سایه سه چیز امکان‏پذیر است، فهم دین و شناخت آن، داشتن عزمى بلند و همتى استوار در برابر مشکلات و سنجش و اندازه‏گیرى در امور مربوط به معیشت و زندگى اقتصادى.»(6)
اگر با دیدى واقع بینانه، و همه جانبه بدنبال مصرف درست از منظر الهى باشیم در مى‏یابیم باید هر نعمتى را درست و بجا مصرف کنیم و از زایل کردن آن پرهیز بنماییم.
«هر کسى لازم است با خود بیندیشد تا کنون چقدر پذیراى نعمت بوده، نعمت‏هایى چون سلامت جسم و جان، عمر، دیانت و همسر و فرزندان نیک! آیا استفاده درست از آنها نموده تا بتواند در روز قیامت پاسخگوى پروردگارش باشد؟ حضرت على (ع) فرموده است: تمام نعمت‏هایى را که خداوند به تو ارزانى داشته بطور شایسته بکار گیر و هیچ نعمتى را ضایع مکن.»(7)
بنابراین مصرف گرایى و مسئولیت ناشى از آن در نظام اقتصادى دینى آنگونه است که انسان‏ها حق ندارند حتى درآمدهاى مشروع خود را ضایع کنند و بدون جهت از بین ببرند بلکه باید در استفاده از آن حد متعارف و مؤکد اسلام را مدنظر داشته باشند تا بتوانند در دنیا و آخرت سربلند گردند. پیامبر اکرم (ص) فرمود: در روز قیامت بندگان قدم از قدم برنمى‏دارند مگر آنکه چهار چیز از آنان سؤال مى‏شود که یکى از آنها پرسشى است که مال خود را چگونه به دست آورده و چگونه هزینه کرده است.(8)
اسلام هیچ‏گاه انسان‏ها را از مصرف بجا
و مناسب و بهره‏بردارى منطقى باز نمى‏دارد
بلکه به نص صریح قرآن کریم
آنها را به استفاده بهینه از نعمات
و منابع موجود فرا مى‏خواند.
معناى اسراف
اسراف از ریشه «سَرَف» به معناى تجاوز از حد و اعتدال است و در اصطلاح به معناى زیاده‏روى در استفاده از مال و غیر آن است و اسراف‏کننده - مسرف - کسى است که از چیزى بیش از حد نیازش بهره ببرد و با این عمل دیگران را نیز از آن محروم سازد.(9) نعمت‏هاى جارى الهى چون آب، هوا، انرژى و ... مختص فرد یا افرادى نیست بلکه به طور مشاع در اختیار عموم مردم است و کسى حق ندارد در مصرف زیاده‏روى نماید. مثلاً اگر کسى از آب شهر بیش از نیاز مصرف کند حتى اگر بهاى آن را بپردازد. کار او موجب کمبود آب شده و گاه دیگران در محرومیت واقع مى‏گردند و عمل او اسراف است. به عبارتى دیگر تجاوز از حد میانه و اعتدال را اسراف مى‏گویند. این کار بدلیل عواقب و آثار زیانبارش مورد نکوهش قرآن کریم است و در موارد متعددى پروردگار عالم آن را ناپسند شمرده و مى‏فرماید: «وَالَّذینَ إِذا أَنفَقُوا لَمْ یسْرِفُوا وَلَمْ یقْتُرُوا وَکانَ بَینَ ذلِکَ قَوامًا؛(10) بندگان خاص خداى رحمان آنان هستند که هنگام انفاق (به مسکینان) اسراف نکرده و بخل هم نورزند بلکه احسان آنها در حد میانه و اعتدال باشد.»
واژه اسراف گاه با تبذیر همراه است و تبذیرکننده به کسى مى‏گویند که مالش را به جاى استفاده به اندازه، ضایع و خراب نماید. مثلاً به جاى خوردن غذا آن را دور بریزد. چنین برخوردهایى با نعمت‏هاى الهى تقبیح شده و عملى ضد اخلاقى به حساب مى‏آید. قرآن کریم مى‏فرماید: «رَّبُّکُمْ أَعْلَمُ بِما فِى نُفُوسِکُمْ إِن تَکُونُواْ صالِحِینَ فَإِنَّهُ کانَ لِلأَوَّابِینَ غَفُورًاوَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ وَالْمِسْکینَ وَابْنَ السَّبیلِ وَلا تُبَذِّرْ تَبْذیرًا؛(11) اى رسول ما حقوق خویشاوندان و ارحام خود را ادا کن و فقیران و رهگذران بیچاره را به حق خودشان برسان و هرگز در کارها اسراف روا مدار که مبذران و مسرفان برادر شیطانند و شیطان سخت کفران نعمت پروردگار کرد.»
اسراف و تبذیر برخاسته از کبر و خودخواهى و زیاده‏طلبى نفس اماره مى‏باشد زیرا متکبر به جاى درست مصرف کردن در جهت اشباع نفس سیرى‏ناپذیر خود به حیف و میل پرداخته و چه بسا با ریخت و پاش و هدر دادن و ضایع کردن نعمت‏ها حقوق دیگران را نیز پایمال کند. در حقیقت متکبران اسراف‏کنندگانى هستند که عامل تضییع امکانات طبیعى و منابع الهى هستند و راه را بر دیگران مسدود مى‏کنند.
صرفه‏جویى صفت پسندیده
اگر از واقعیت نگریزیم باید بپذیریم که اسراف و زیاده‏روى در مصرف، در جامعه ما از شکل یک ناهنجارى گذشته و به یک رفتار اجتماعى تبدیل شده است. اگر فکر کنیم تنها ثروتمندان مصارف بى‏رویه دارند و اسراف‏گرند دچار خطا شده‏ایم زیرا خیلى از انسان‏ها در زندگى خویش ناخواسته به چنین رفتارى مبتلا مى‏باشند. هدر دادن آب موقع شستشو، روشن ماندن لامپ، بخارى، کولر در زمان‏هایى که به آن نیاز نیست، تهیه و تدارک مواد غذایى بیش از اندازه و ریخت‏وپاش در مصرف پوشاک و لوازم زندگى رفتارهاى اجتماعى هستند که هرگز به نظر ناپسند نمى‏آیند بنابراین لازم است با الگوپذیرى از بزرگان دین از منش اسراف‏گرى پرهیز شود و با صرفه‏جویى در مصرف، مواهب الهى را ارج نهاده نسبت به آفریننده جهان سپاسگزارى شود.
صرفه‏جویى به معناى مصرف نکردن نیست بلکه مى‏توان گفت استفاده حداکثرى از تمامى قابلیت‏هاى هر چیزى است که بدان بهره‏ورى مى‏گویند. صرفه‏جویى ویژگى بندگان برجسته و خودساخته خداست آنان در امور مباح هم مقید به عدم اسراف و اعتدال و میانه‏روى هستند. امام صادق(ع) مى‏فرمایند: «میانه‏روى کارى است که خداوند آن را دوست دارد و از زیاده‏روى خشمناک مى‏شود، حتى اگر به اندازه کنار انداختن یک هسته باشد. چرا که آن هم براى کارى قابل استفاده است. خداوند حتى نمى‏پسندد که زیادى آبى را که آشامیده‏اى، بیرون بریزى.»(12)
زهد و ساده زیستى
از ویژگى‏هاى انسان تربیت‏شده در مکتب اسلام، زهد و ساده زیستى است. علماى اخلاق زهد را وسیله اصلاح ساختار روحى انسان شمرده‏اند و آن را عاملى جهت حفظ توازن بین دنیاگرایى و آخرت‏گرایى مى‏دانند. بدین معنا که بشر بیش از حد لازم به دنیا نگراید و از مقصود اصلى که رسیدن به سعادت اُخروى است غافل نماند. مرحوم علامه نراقى مى‏نویسد: ضد دوستى و تمایل به دنیا را زهد گویند و زاهد کسى است که قلب او شیفته و وابسته به دنیا نباشد و جز به قدر و ضرورت زندگى، به دنیا رو نیاورد.
امام باقر(ع):
رسیدن به درجات عالى کمال انسانى
در سایه سه چیز امکان‏پذیر است،
فهم دین و شناخت آن، داشتن عزمى بلند
و همتى استوار در برابر مشکلات
و سنجش و اندازه‏گیرى در امور مربوط به
معیشت و زندگى اقتصادى.
اسراف و تبذیر برخاسته از کبر و خودخواهى
و زیاده‏طلبى نفس اماره مى‏باشد
زیرا متکبر به جاى درست مصرف کردن
در جهت اشباع نفس سیرى‏ناپذیر خود
به حیف و میل پرداخته
و چه بسا با ریخت و پاش و هدر دادن
و ضایع کردن نعمت‏ها حقوق دیگران را
نیز پایمال کند.
در حقیقت متکبران اسراف‏کنندگانى هستند
که عامل تضییع امکانات طبیعى
و منابع الهى هستند و راه را
بر دیگران مسدود مى‏کنند.
زهدپیشگى هیچگونه منافاتى با بهره‏مندى صحیح و متعارف از امکانات و مواهب الهى ندارد. شهید مطهرى مى‏نویسد: زهد حالتى است روحى و زاهد از آن نظر که دلبستگى‏هاى معنوى و اُخروى دارد، به مظاهر مادى زندگى بى‏اعتناست، این بى‏اعتنایى و بى‏توجهى تنها در فکر و اندیشه و احساس تعلق قلبى نیست و در مرحله ضمیر پایان نمى‏پذیرد: زاهد در زندگى عملى خویش سادگى و قناعت را پیشه مى‏سازد و از تنعم و تجمل و لذت‏گرایى پرهیز مى‏نماید: زندگى زاهدانه آن نیست که شخص در اندیشه و ضمیر وابستگى زیادى به امور مادى نداشته باشد بلکه این است که عملاً از تنعم و تجمل و لذت‏گرایى پرهیز داشته باشد. ایشان در باب سیره عملى پیامبر اکرم(ص) مى‏نویسد: زهد و ساده‏زیستى از اصول زندگى او بود. در عین سادگى طرفدار فلسفه فقر نبود. بکارگیرى مال و ثروت را به سود جامعه و در راههاى مشروع لازم مى‏شمرد و مى‏فرمود: «نعم المال الصالح للرجل الصالح»(13)
مسلما ادامه حیات در گرو بهره‏بردارى و استفاده از امکانات موجود و سرمایه‏هاى دنیوى است. پروردگار متعال به پیامبر مکرم اسلام مى‏گوید: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتى أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالْطَّیباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هى لِلَّذینَ آمَنُواْ فى الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ کَذالِکَ نُفَصِّلُ الآیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ؛(14) بگو اى پیامبر چه کسى زینت‏هاى خدا را که براى بندگان خود آفریده است حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع نموده؟ بگو این نعمت‏ها در دنیا براى اهل ایمان است و خالص اینها در آخرت برایشان خواهد بود.»
با این وصف پیامبر اکرم(ص) بهره‏برداریش از امکانات مادى در حد تأمین نیازهاى اولیه بود و ساده‏زیستى، قناعت و سلوک اجتماعیش در محیط اشرافیت، اسراف، تکبر و تفرعن بزرگان عصر خویش حکایت از روش صحیح زندگى و رعایت اصل اعتدال در اقتصاد دارد. آن حضرت هنگامى که معاذ بن‏جبل را به یمن اعزام مى‏کرد به او فرمود: ایاک و التنعم ... بپرهیز از تجمل‏گرایى و رفاه‏طلبى، براستى بندگان خدا تجمل‏گرا و رفاه‏طلب نیستند.(15)
چشم و هم‏چشمى و تجمل‏گرایى
براى رفع نیازها مصرف لازم است، پس قبل از هر چیز باید نیازها سنجیده شود و نیازهاى اصلى و اساسى از نیازهاى غیر اساسى تفکیک گردد. در زندگى روزمره انسان‏ها، ریشه بسیارى از ریخت و پاش‏ها و افزون‏طلبى‏ها تشخیص ناصواب احتیاجات بوده و چشم و هم‏چشمى و به دنبال آن تجمل‏گرائى به این مسئله دامن مى‏زند. اسلام در عین حالى که رفاه را مطلوب مى‏داند، از تجمل در زندگى و افتادن در خرج‏هاى سنگین که منشأ آن خیلى مواقع چشم و هم‏چشمى مى‏باشد به شدت جلوگیرى کرده و توصیه دارد زندگى افراد و ظواهر آنها با قناعت و صرفه‏جویى و اقتصاد قرین شود.
رگه‏هاى ضعیف این ناهنجارى گاه در تعامل افراد با یکدیگر و مراوده‏هاى آنان به چشم مى‏خورد و خطرات و پیامدهاى منفى زیادى را با خود به همراه مى‏آورد. بدین گونه که مبتلایان به این پدیده در اعمال و رفتار خویش به کارهایى دست مى‏زنند که در چشم دیگران بزرگ جلوه نمایند. روانشناسان پدیده چشم و هم‏چشمى را نوعى نیاز براى جلب نظر اطرافیان و مورد تأیید واقع شدن مى‏دانند. انسان‏هایى که واقعیات زندگى خویش را قبول دارند و به روحى متعادل رسیده‏اند، کمتر به چنین ناهنجارى مبتلا مى‏شوند و مطمئنا از عوارض اسراف و تبذیر مصون مى‏مانند. امروزه تبلیغات وسیع براى مصرف انواع کالاها به تهییج تمایلات و احساسات افراد
کمک کرده تا آنها به طور ناخواسته و با رقابت‏هاى نسنجیده مرعوب احساس نیاز غیر واقعى گردند و به فرهنگ چشم و هم‏چشمى روى آورند. تجدید نظر در برنامه‏هاى رسانه‏اى همراه با الگودهى از زندگى پیشوایان مذهبى قادر خواهد بود این رفتار را تعدیل و تصحیح، نماید.
اعتدال و اکتفا به حلال
یکى از دلائل عمل نکردن به تکالیف دینى عدم آگاهى و اطلاعات لازم در این زمینه است و سرپرست خانواده همان‏گونه که در فراهم نمودن امکانات مادى و دنیوى، خویش را مسئول مى‏داند باید تا جایى که مى‏تواند مقدمات آموزش، فراگيرى و فهم مطالب و مسائل دينى را براى خانواده‏اش فراهم نماید و آنها را با مصرف درست نعمت‏هايى را که با زحمت فراهم آورده است آشنا کند زيرا بى‏توجهى و بى‏تفاوتى سرپرست خانه در قبال اعضاى تحت نظارتش مى‏تواند يکى از دلائل دور شدن آنان از اعتدال و مصرف صحيح مى‏باشد. نهى از زیاده‏روى و ضرورت پرهیز از عواقب طبیعى آن در خانه مسئولیت وى را دو چندان مى‏کند. بر متولى خانه فرض
اسراف و زیاده‏روى در مصرف، در جامعه ما از شکل یک ناهنجارى گذشته و به یک رفتار اجتماعى تبدیل شده است.
اگر فکر کنیم تنها ثروتمندان مصارف بى‏رویه دارند و اسراف‏گرند دچار خطا شده‏ایم زیرا خیلى از انسان‏ها در زندگى خویش ناخواسته به چنین رفتارى مبتلا مى‏باشند.
هدر دادن آب موقع شستشو، روشن ماندن لامپ، بخارى، کولر در زمان‏هایى که به آن نیاز نیست، تهیه و تدارک مواد غذایى بیش از اندازه و ریخت‏وپاش در مصرف پوشاک و لوازم زندگى رفتارهاى اجتماعى هستند که هرگز به نظر ناپسند نمى‏آیند.
در زندگى روزمره انسان‏ها،
ریشه بسیارى از ریخت و پاش‏ها
و افزون‏طلبى‏ها تشخیص ناصواب
احتیاجات بوده و چشم و هم‏چشمى
و به دنبال آن تجمل‏گرائى
به این مسئله دامن مى‏زند.
اسلام در عین حالى که رفاه را
مطلوب مى‏داند، از تجمل در زندگى
و افتادن در خرج‏هاى سنگین
که منشأ آن خیلى مواقع چشم و هم‏چشمى مى‏باشد به شدت جلوگیرى کرده و توصیه دارد زندگى افراد و ظواهر آنها با قناعت و صرفه‏جویى و اقتصاد قرین شود.
است که اهل بیت خویش را به کارهاى نیک، حق‏گویى، حق‏جویى، درست عمل نمودن و مصرف بهينه سرمايه‏هاى الهى تشويق و ترغيب نماید. و خود الگوى واقعى در پرهیز از اسراف و دعوت به صرفه‏جویى باشد.
از قدم‏هاى اصلى در اعتدال، تلاش براى تحصیل رزق و روزى حلال و رعایت الگوى صحیح مصرف است. مطمئنا کسب و تجارت مشروع و سرمایه‏اى که حاصل کوشش پیراسته از خلاف است، کمتر صرف بریز و بپاش‏هاى بیجا، چشم و هم‏چشمى و تجمل‏گرایى و يا مصاديقى چون اسراف و تبذیر مى‏گردد.
تلاش در راه به دست آوردن مال از طریق صحیح عبادت پروردگار و مورد رضایت اوست. امام رضا(ع) فرمود: همانا کسى که از فضل خدا روزى مى‏جوید تا به وسیله آن خانواده‏اش را تأمین کند اجرش از رزمنده در راه خدا بزرگتر است. قرآن(16) کریم مى‏فرماید: «یا أَیهَا النَّاسُ کُلُواْ مِمَّا فِى الأَرْضِ حَلالًا طَیبًا وَلا تَتَّبِعُواْ خُطُواتِ الشَّیطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبینٌ؛(17) اى مردم از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه تناول کنید و وساوس شیطان را پیروى نکنید.»
از قدم‏هاى اصلى در اعتدال،
تلاش براى تحصیل رزق و روزى حلال
و رعایت الگوى صحیح مصرف است.
مطمئنا کسب و تجارت مشروع
و سرمایه‏اى که حاصل کوشش پیراسته
از خلاف است، کمتر صرف
بریز و بپاش‏هاى بیجا، چشم و هم‏چشمى
و تجمل‏گرایى و یا مصادیقى
چون اسراف و تبذیر مى‏گردد.
تاریخ زندگى زنان و مردان صالح همواره از نوعى پاکى، سادگى و حلّیت برخوردار بوده تا جایى که اگر دچار فقر و نادارى هم مى‏شدند ملاک پاکى را برهم نمى‏زدند و لقمه حلال را بر هر کوشش و مصرف ناپسند ترجیح مى‏دادند. به این سبب و به گواه بزرگان هنگامى که مردان براى کسب و کار به بیرون منزل مى‏رفتند زن و بچه آنان مى‏گفتند: «ایاک و کسب الحرام» از اینکه وارد کسب حرام شوید بپرهیزید. پوشاک و خوراک و نفقه ما را بهانه قرار ندهید تا مجوزى براى تحصیل حرام شود. «فَانّا نصبر على الجوع؛ ما بر گرسنگى و سختى طاقت مى‏آوریم ولى بر عذاب قیامت صبر و طاقت نداریم.» در مقابل مردان نیز با لحن نرم و سخن منطقى زن و فرزندان خود را از درخواست‏هاى بیش از طاقت منع مى‏کردند و براى آنان یک زندگى دور از اسراف و بریز و بپاش ولى آکنده از سادگى و پاکى و صمیمیت فراهم مى‏نمودند.(18)
برخى از مؤلفه‏هاى مصرف در خانواده خداوند متعال جامع‏ترین و کامل‏ترین برنامه زندگى را براساس نیازهاى فطرى بشر ارائه مى‏دهد و در تمامى
اقدام صحیح و منطقى خانواده‏ها در سر و سامان دادن به یک زندگى مشترک و تهیه مقدمات مراسم و سپس فراهم نمودن وسایل زندگى - جهاز عروس - بسیار مهم است. در این مورد اگر افراد دنبال‏رو سیره نبوى و جانشینان برحق او باشند باید از رقابت‏هاى فامیلى، اسراف و تجمل‏گرایى و لوکس‏گرایى بپرهیزند و در اقلام مورد نیاز به نحوه جمع‏آورى آن بیندیشند و با به دردسر انداختن خویش گرفتارى‏هاى دنیوى و اُخروى را براى خود رقم نزنند.
عرصه‏ها و موقعیت‏هایى که وى نیازمند راهنمایى و الگوى بهتر زیستن است، راه‏حل‏هاى متناسب همراه با نمونه‏هاى عملى که پیامبران و اولیاء دین هستند به وى معرفى مى‏نماید.
مشارکت زن و مرد جهت تشکیل خانواده‏اى نمونه و مطابق با دستورالعمل‏هاى متعارف و پسندیده اخلاقى و اجتماعى، نیازمند تبعیت از آموزه‏هاى دینى و بکارگیرى فرامین الهى است. براى رسیدن به این مقصود و داشتن یک زندگى معتدل، بایستى روش و منش خویش را طبق الگوهاى برجسته و مکتبى تنظیم نمائیم.
مؤلفه‏هاى الگوى صحيح مصرف از جمله مواردى است که هر خانواده بايد از ابتداى زندگى مشترک بدان توجه نماید و با رعايت آن اصول از رويکردهاى اسراف‏گونه و تجمل‏گرايى بپرهيزد.
اقدام صحیح و منطقى خانواده‏ها در سر و سامان دادن به یک زندگى مشترک و تهیه مقدمات مراسم و سپس فراهم نمودن وسایل زندگى - جهاز عروس - بسیار مهم است. در این مورد اگر افراد دنبال‏رو سیره نبوى و جانشینان برحق او باشند باید از رقابت‏هاى فامیلى، اسراف و تجمل‏گرایى و لوکس‏گرایى بپرهیزند و در اقلام مورد نیاز به نحوه جمع‏آورى آن بیندیشند و با به دردسر انداختن خویش گرفتارى‏هاى دنیوى و اُخروى را براى خود رقم نزنند. و ازدواج این امر مقدس را تحت شعاع مهریه‏هاى سنگین و جهازهاى گسترده و پرخرج قرار ندهند و در این زمینه به الگوى الهى و معنوى حضرت زهرا(س) تمسک جویند.
در ادامه مطالب فوق باید به توقعات و انتظارات نادرست زنان و مردان در محیط خانه اشاره نمود چه بسا توقعات زیاد موجب مصارف زیاد در زندگى شود و آدمى را دچار اسراف و بریز و بپاش کند. درخواست‏ها و توقعات همسران از یکدیگر باید منطقى و واقعى و در حد توان یکدیگر باشد. خداوند متعال نیز از بندگانش در حد توان انتظار دارد. «لا یکلف اللّه‏ نفسا الا وسعها» بنابراین با الگو قرار دادن این صفت رحیمه پروردگار چیزى خارج از قدرت همسر از وى نخواسته و بدانیم پرتوقعى محصول کبر و غرور و ممکن است یک بیمارى روحى و روانى باشد. و کم توقعى حاصل وقار و ادب و نتیجه معرفت و کرامت و میوه شیرین فروتنى است. با این خصیصه نیک بشر به اندازه نیازش از مواهب و نعمت‏هاى الهى استفاده مى‏کند و مورد ستایش رسول خدا(ص) و اولیاء الهى قرار مى‏گیرد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اعظم النساءِ برکة اَیسَرَهُنَّ مَؤونَه؛ پربرکت‏ترین همسر زنى است که براى شوهر هزینه‏اش کمتر باشد.» و امام صادق(ع) زنان کم خرج و صاحب امساک را از کارکنان حق مى‏داند.(19)
صرفه‏جویى به معناى مصرف نکردن نیست بلکه مى‏توان گفت استفاده حداکثرى از تمامى قابلیت‏هاى هر چیزى است که بدان بهره‏ورى مى‏گویند. صرفه‏جویى ویژگى بندگان برجسته و خودساخته خداست آنان در امور مباح هم مقید به عدم اسراف و اعتدال و میانه‏روى هستند.
امروزه تبلیغات وسیع براى مصرف انواع کالاها به تهییج تمایلات و احساسات افراد کمک کرده تا آنها به طور ناخواسته و با رقابت‏هاى نسنجیده مرعوب احساس نیاز غیر واقعى گردند.
بر متولى خانه فرض است که اهل بیت خویش را به کارهاى نیک، حق‏گویى، حق‏جویى، درست عمل نمودن و مصرف بهينه سرمايه‏هاى الهى تشويق و ترغيب نماید. و خود الگوى واقعى در پرهیز از اسراف و دعوت به صرفه‏جویى باشد.
تاریخ زندگى زنان و مردان صالح همواره از نوعى پاکى، سادگى و حلّیت برخوردار بوده تا جایى که اگر دچار فقر و نادارى هم مى‏شدند ملاک پاکى را برهم نمى‏زدند و لقمه حلال را بر هر کوشش و مصرف ناپسند ترجیح مى‏دادند.
چه بسا توقعات زیاد موجب مصارف زیاد در زندگى شود و آدمى را دچار اسراف و بریز و بپاش کند. درخواست‏ها و توقعات همسران از یکدیگر باید منطقى و واقعى و در حد توان یکدیگر باشد.

پى‏نوشتها:
1. نهج البلاغه ، حکمت 244
2. الحیاة، محمدرضا حکیمى و دیگران، ترجمه احمد آرام، انتشارات دلیل ما، چ هشتم، ج4، ص 363.
3. مائده، آیات 87 و 88.
4. وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملى، ج15،ص 749.
5. سبأ،15
6. اصول کافى، کلینى، ج6، ص32.
7. غرر الحکم، ج2، ص213.
8. حضال، شیخ صدوق، ترجمه سیداحمد فهرى، بى‏تا، ص 279.
9. مرز فضائل و رذایل اخلاقى، احمد حبیبیان، انتشارات بوعلى، همدان، ص 148.
10. فرقان، 67.
11. اسراء، 25 و26.
12. میزان الحکمه، محمد نورى رى‏شهرى، چ دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، ج4،ص447.
13. وحى و نبوت، شهید مطهرى، تهران، صدرا، ص136.
14. اعراف،32.
15. حلیة الاولیاء، ابونعیم اصفهانى، ج5، ص155.
16. بحارالانوار، ج78، ص339.
17. بقره،168.
18. نظام خانواده در اسلام، ص306.
19. همان، ص 187.

 

 

ادامه مطلب

 

مبارزه با ريشه‏ها
در علم اخلاق، براي مبارزه با يك صفت زشت، ابتدا به شناخت ريشه يا ريشه ها و سپس مبارزه با آن، توصيه مي شود و تنها در اين صورت است، كه تلاش انسان نتيجه مي دهد و او را براي هميشه از رنجي كه از ناحيه ابتلاي بدان دامنگير اوست، رهايي مي بخشد.
مبارزه سطحي با يك خُلق بد، درست مثل اين است كه براي خشكاندن درختى، به جاي نابود كردن ريشه هاي آن، به قطع شاخه ها بپردازيم، كه در اين صورت گرچه ممكن است آن درخت، به سبب اين عمل براي مدّتى، بي شاخ و برگ باقي بماند؛ ولي پس از مدّتي دوباره، از قسمت هاي مختلف آن، شاخه ها جوانه خواهند زد.
به عنوان مثال، صفت (تكبّر) حاكي از وجود عُجب و خودپسندي در روحيّه و نفس انسان است، و در حقيقت، خاستگاه كبرورزي و فخرفروشي در برخوردهاي اجتماعى، همان صفت خودخواهي است كه در روح و روان انسان ريشه مي گستراند و سپس در حركات بيروني و روابط اجتماعي شخص اثر مي گذارد. و به همين دليل، درمان واقعى، تكبّر، جز با قطع ريشه آن با تيشه معرفت نفس، ميسّر نيست.
تواضع براي انسان خودخواه در برخورد با ديگران، امر بسيار مشكلي است و فروتني او، جز ظاهرسازي و تصنّع، چيز ديگري نخواهد بود.
اسراف نيز، مانند بسياري از اعمال، برخاسته از ريشه ها و عواملي است كه بدون توجّه و پرداختن بدان ها، حذف آن از زندگي فردي و اجتماعي ما، عملي نخواهد بود. ما در اين بخش به بررسي اين عوامل خواهيم پرداخت، گرچه ممكن است عوامل ديگري نيز، در كار باشد.

1. خودنمايي.
شخصي كه در دوران زندگي همواره در نيل به خواسته ها و آرزو هاي خويش ناكام مانده و با تنگدستي و محروميت دست به گريبان بوده است، اين سرخوردگي هاي انباشته شده به تدريج تبديل به عقده هاي رواني شده، در شخصيّت او ايجاد اختلال مي نمايد.
در اين صورت شخص سرخورده براي حفظ شخصيت خود، به ابزارهايي متوسل مي شود كه در روان شناسي از آن به عنوان مكانيسم هاي رواني و يا واكنش هاي دفاعي ياد مي شود و از آنها مي توان (تصعيد) و (جبران) را نام برد.(1).
در اين نوع واكنش روانى، فرد دچار اختلال، سعي مي كند براي سرپوش گذاردن بر ناكامي ها و عقده هاي متراكم خود دست به عملي بزند كه او را در اجتماع مطرح كرده و شخصيّت دهد.
اسراف، ولخرجي و ريخت و پاش هاي غيرمعقول را مي توان از همين موارد به شمار آورد؛ زيرا شخص مسرف، با اين عمل خود در جستجوي باز يافتن شخصيت سركوب شده خويش است، و فكر مي كند با اين روش در اجتماع به عنوان انساني دست و دل باز و بي اعتنا به ثروت مطرح مي شود.
در حديثي رسول اكرم ْ پس از آن كه هر كسي را كه ساختماني از روي ريا و سمعه‏(2) بسازد، تهديد به عذاب الهي فرمود. شخصي پرسيد: چگونه بنايي با اين وصف ساخته مي شود حضرت فرمودند: (بدين صورت كه براي بزرگي فروختن بر همسايگان و فخر فروشي بر برادران ديني اش بيش از حدّ لازم براي خود ساختمان بسازد.)(3).
در اين روايت با صراحت، خودنمايي و نمايش به ديگران ريشه زياده روي و خروج از حد معرفي شده است.

2. تربيت خانوادگي.
از خصوصيات و ويژگي هاي اساسي انسان، تربيت پذيري اوست. انسان برخلاف ساير حيوانات كه اساس حركات آنها منشأ غريزي دارد، شالوده شخصيّتش را تربيت خانوادگي او تشكيل مي دهد.
روان شناسان سه عامل وراثت، خانواده و محيط خارج را از عوامل مهمّ تربيت انسان شمرده اند و از نظرگاه بعضى، عامل (خانواده) از دو عامل ديگر، يعني وراثت و محيط، اهميت بيشتري دارد. يكي از روان شناسان مي گويد:.
يك مادر خوب به صد استاد و آموزگار مي ارزد. طفلي كه در دامان مادر خود به خواب رفته نسل آتيه را تشكيل مي دهد و كيفيت اخلاقي و شخصيت وي در آتيه، مربوط به سرمشق و تربيتي است كه از نخستين مربّي خود - مادر - گرفته است.(4).
جمله بسيار ارزنده اي را از روان شناسي به ياد دارم كه گوينده و مدركش را نمي دانم. او مي گويد: به من بگوييد فلان شخص در چه خانواده اي رشد يافته و چه نوع تربيتي ديده است، تا بگويم فعلاً چگونه آدمي است.
بهترين سخن در اين زمينه از اميرالمؤمنين ژ صادر شده، آن جا كه حضرت به فرزندش امام حسن ژ مي فرمايند:.
همانا قلب نوجوان همچون زمين خالي از هر بذري است كه هرچه در آن بپاشي مي پذيرد. پس من به تربيت تو پرداختم، قبل از اين كه... (وقت آن بگذرد).(5).
اين نكته در روايات اهل بيت عصمت ه و نيز در علوم تربيتي مسلّم است كه مؤثّرترين روش در تربيت، روش عملي است و كودك قبل از اين كه به گفته هاي والدين خود توجه داشته باشد، از حركات و اعمال آنان الگو مي گيرد.
براين اساس روشن است فردي كه در خانواده اي تربيت و رشد يافته كه بزرگ ترهاي آن، الگوي صحيحي براي مصرف نداشته و به هر دليلي كه هست، به زياده روي و بي بند و باري در مصرف خو گرفته اند، اين روش نيز همانند ساير جهات اخلاقي در ساختار روحي او تأثير خواهد گذاشت و آن را به عنوان يك صفت به دست آمده از خانواده، به اجتماع و نيز خانواده اي كه خود آن را تشكيل خواهد داد، منتقل خواهد كرد؛ مگر اين كه با تغيير اخلاق و تربيت، خويش را از گرفتاري بدان نجات بخشد.

3. فساد اخلاقي.
در بعضي مردم، زمينه اسراف را بايد در شخصيت اخلاق و روحي آنان جستجو كرد؛ زيرا شخصي كه خودرا به تجاوز و قانون شكني عادت داده و به گناه و سركشي خو گرفته است، معمولاً نمي تواند فرد معتدلي در امور مالي اش باشد و همواره بر اساس پيروي از هوي و هوس، در پي ارضاي تمايلات افسار گسيخته خويش مي باشد و سرمايه خود را در راه تأمين خواسته ها و عادات زشت و هوسبازانه اش به هدرخواهد داد. به عنوان مثال، فردي كه به مواد مخدّر - وحتي به سيگار - اعتياد دارد، در عين حالي كه يقين دارد اين اعتياد بخش مهمّي از سرمايه زندگي خود و خانواده اش را بلعيده و نابود خواهد كرد و از اين راه ضررهاي بي شمار جسمي و روحي نيز بر او وارد مي آيد، باز هم از اين عمل نادرست خويش دست بر نمي دارد و اين جز نداشتن يك شخصيت معتدل و اراده محكم براي تصميم گيري و كنترل خواهشهاي نفساني نيست.
از همين رو، در بعضي از آيات قرآن كريم، عنوان اسراف در كنار برخي گناهان ديگر ذكر شده است؛ مثلا مي فرمايد:.
... اِنَّ اللّهَ لايَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِف كَذّاب؛(6).
همانا خداوند اسرافگر دروغگو را هدايت نمي كند.
و يا اين كه مي فرمايد:.
... كَذلِكَ يُضِلُّ اللّهُ مَنْ هُوَ مَسْرِف مُرْتِاب؛(7).
اين گونه خداوند هر اسراف پيشه گرفتار شك را گمراه و به خود واگذار مي كند.
البته اسراف در اين دو آيه شريفه در تجاوز از حدود شرعي به كار رفته است كه اسراف اقتصادي يكي از آنهاست و همين معنا نشان مي دهد كه در برخي از مردم، اسراف حاكي از تجاوزگري و آلودگي روحي و عدم اعتدال عمومي در شخصيّت انساني آنان است.

4. تقليد.
از عوامل بسيار مهم در تربيت بشر تقليد است. انسان هميشه مي خواهد زندگي اش را با كساني كه در نظر او شرافت و موفقيّت دارند هماهنگ سازد. اين احساس اگر همراه با هدايت عقل و انتخاب الگوهاي مناسب و صحيح باشد، انسان را در جهت رشد كمالات و فضايل اخلاقي به پيش مي برد. و بر عكس چنانچه اين خوي انساني با تعصّب و جهل و خواسته هاي نفساني همراه شود، نتايجي خطرناك و زيانبار درزندگي انسان دارد كه اين خود به بزرگ ترين مانع در طريق هدايت انسان مبدل خواهد شد.
تقليد و پيروي كوركورانه از اين و آن، از عوامل اسراف نيز شمرده مي شود.
از مهمترين مصداقهاي اين عامل، اسوه پذيري و تأثيرگيري نوع مردم از رهبران و مديران جامعه و نظام حاكم بر خود است.
نحوه زندگي و چگونگي محيط كار مسؤولان حكومتي نقش تعيين كننده و مؤثري در انتخاب نوع زندگي از سوي عامّه مردم دارد و بي اصلاح آن، هر كوششي در جهت تعديل مصرف و تصحيح شيوه هاي آن در جامعه، ناكام و يا بسيار كم فايده خواهد بود.
وضعيّت معيشتي طبقه حاكم، در معرض توجّه و ديد توده هاي مردم قرار دارد و طبقات مختلف اجتماع، سطح زندگي و ميزان برخورداري خود از امكانات مادّي را با اندازه و نوع مصرف مديران جامعه مقايسه كرده و به شدّت تحت تأثير آن هستند.
بدين جهت اميرمؤمنان ژ مي فرمايند: خداي متعال بر رهبران صالح و عادل اجتماع واجب كرده است تا اوضاع - پوشاك و خوراك و مسكن و ساير نيازمنديهاي - خود را هم وزن اقشار ضعيف مردم قرار دهند، تا تحمّل فقر و سختي معيشت برايشان آسان شود و از داشتن زندگي فقيرانه در خود احساس حقارت و شرم نداشته باشند.(8).
غير از آنچه گفته شد تقليد چهره هاي مختلف دارد به عنوان مثال كسي كه الگوي مصرف خود را به خصوص در آنچه در معرض ديد مردم است؛ مانند نوع پوشش و وسيله نقليّه و يا منزل و لوازم زندگي و به ويژه وسايل و لوازم پذيرايي و ضيافت، بر اساس نوع و كيفيت مصرف ديگران قراردهد و مبناي زندگي خود را بر پايه تبعيّت از برخورداري هاي آنان، به خصوص دوستان و همكاران و يا اقوام و كساني كه يا آنان ارتباط نزديك دارد، بنا نهد؛ چه بسا در بسياري موارد خود را ملزم ببيند كه پا از حدّ خويش فراتر بگذارد و از حدود اجتماعي و اقتصادي خود تجاوز نمايد و به اسراف مبتلا شود.
اين افراد نيز بايد بدانند تفاوت هاي مادى، ملاك ارزش انسانها نيست و اگر شخصي بخواهد بدون توجّه به امكانات و درآمد زندگي اش، به قناعت و رضايت از آنچه خداوند بدو داده پشت كند، و به زندگي و وضع مادّي ديگران چشم بدوزد، به طور يقين به دست خويش، راحتي و آسايش خاطر را از خود و خانواده اش سلب كرده، خود و آنان را در زحمت و رنجي بي پايان قرار خواهد داد؛ زيرا انسان هر چند، در برخورداري هاي مادّي پيش رود، باز هم كساني هستند كه سطح زندگي و امكانات آنها از او بالاتر باشد و لذا هيچ گاه چنين شخصي در زندگي به امنيّت و اطمينان خاطر دست نخواهد يافت. در حديثي امام باقر ژ فرمودند:.
اِيّاكَ اَنْ تُطْمِحَ بَصَرَكَ إلي مَنْ هُوَ فَوْقَكَ؛(9).
زينهار كه چشم خود به زندگي بالاتر از خويش دوزى.

5.وسواس.
وسواسي بودن از بيماريهاي رواني است كه اضافه بر هدر دادن عمر و فرسودن اعصاب و قواي روحي و جسمى، از موجبات و ريشه هاي اسراف محسوب مي شود.
به عنوان نمونه، ممكن است كسي در موضوع ضيافت و پذيرايي از ميهمان، دچار وسواس باشد كه با وجود تهيّه غذايي مناسب براي ميهمان، باز هم مرتّب از اين كه نكند به طور شايسته از او پذيرايي به عمل نياورده باشد، دچار ناراحتي شود و به دنبال آن در جهت فراهم كردن سفره اي پر خرج و سنگين، به ورطه اسراف و تبذير درافتد.
و نيز كسي كه در نوع پوشش، از كفش و لباس و يا وسايل و لوازم منزل دچار وسواس است، همواره در انديشه تعويض و تبديل به احسن به سر مي برد و با مشكل، از داشتن نوع معيّني از لباس و يا وسيله زندگي راضي مي شود و هميشه فكر مي كند، آنچه دارد در خور او نيست و با شأن او مناسبتي ندارد.اين گونه افراد، وقتي براي خريد هم به بازار مي روند، تا جان خود و همراهانشان را به لب نرسانند، به چيزي براي خريداري رضايت نمي دهند و مجبورند اوقاتي از عمر گرانبهاي خود را در پاساژها و مغازه ها و در حال خريد به سر ببرند و ناگفته پيداست كه در اين ميان چه بلايي بر سر اموال و سرمايه زندگي خويش وارد مي آورند.
همين طور شخصي كه دروضو يا غسل گرفتار وسواس است، خيال مي كند با اين عمل وضو و غسلش بهتر و كامل تر انجام مي گيرد و چه بسا اعمال ديگران را نيز باطل فرض مي كند؛ ولي توجه ندارد كه خود اين عمل، مخالف سيره رسول اكرم ْ است؛ زيرا بر طبق روايات معتبر، آن حضرت براي تمام اعمال وضو، تنها سه مشت آب به مصرف مي رسانيد.(10) و نيز مفاد روايات درباره غسل، حاكي است كه صرف رسيدن آب و جريان آن بر پوست بدن كفايت مي كند.(11) ولذا آنچه را وسواسي اعمال مي كند، چيزي جز اسراف و تبذير نخواهد بود و در حديثي حضرت امام صادق ژ مي فرمايند:.
خداوند فرشته اي دارد، كه اسراف در وضو را مانند دشمني با خدا ثبت مي نمايد.(12).
و همچنين ممكن است، بعضي در مورد نظافت شخصي دچار اين عذاب روحي باشند و در حال استحمام و يا شستن لباس ها و ظروف غذا و مانند آن، گرفتار حالت وسواس باشند و بدين وسيله، اين نعمت عظيم خداوندي و مايه حيات را به نابودي بكشانند.
بنابراين، اسراف و تبذير به خصوص در مصرف آب، كه امروزه صرف جويي كامل در آن، از ضرورتهاي حيات انساني است، از ثمره هاي تلخ وسواس و از نتيجه هاي ناگوار آن به شمار مي آيد.

6. ثروت اضافي.
خانواده اي كه درآمد مالي و سرمايه اش تنها به اندازه ضرورت ها و نيازهاي اوست. به ناچار براي پاسخگويي بدان ضرورت ها، در صدد كنترل مصرف و اندازه گيري در آن برخواهد آمد؛ ولي اگر ميزان ثروت آن بر مقدار احتياجات و نيازهاي واقعي آن افزوده شود، چنانچه اعضا و به ويژه مدير خانواده از تربيت اخلاقي و فرهنگ صحيح مصرف بي بهره باشند به خيال اين كه زياده روي و اسراف، به بنيه مالي آنان خلل نمي رساند، به اين عمل كشيده خواهند شد. ولي بايد توجه داشت كه: اوّلاً، هميشه روال زندگي به يك منوال نبوده و فراز و نشيب هاي زيادي بر سر راه آن وجود دارد. چه بسا خانواده هايي كه زماني در اوج عزّت و رفاه به سر برده اند و پس از مدّتي به مسكنت و فقر مبتلا شدند. از اين رو، انسان معتدل و آينده نگر، در روزگار وسعت به فكر روز محنت نيز هست و با پرهيز از اسراف و تبذير، آينده خويش را هم در نظر مي گيرد.
ثانياً، چه اشكال دارد انسان به قدر ضرورت و رفع نيازهاي معمولي از ثروت خود استفاده كند و اضافه آن را در راه بر طرف نمودن احتياجها و نيازمندي هاي ساير همنوعان خويش، به كار گيرد.
اين از حيله هاي شيطان است كه هر چه انسان به اسراف و تبذير روبياورد، به او وعده فقر نمي دهد و اين كار را به عنوان دست و دلبازي در نظرش جلوه مي دهد؛ ولي همين كه بخواهد مقداري از ثروت خويش را در راه رفاه جامعه به مصرف برساند، با هزاران وعده و وعيد، او را از آينده خويش مي ترساند و از ابتلاي به تنگدستي و احتياج نگران مي سازد. قرآن كريم مي فرمايد:.
اَلشَّيْطِانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشِاءِ وَاللّهُ يَعِدُكُمْ مَغْفِرَةً مِنْهُ وَفَضْلاً وَاللّهُ واسِع عَليم؛(13).
يعني شيطان به شما وعده فقر و فرمان به گناهان مي دهد و خدا وعده آمرزش و زيادي مي دهد و خداوند دانا و فضل او گسترده است.
در اين زمينه در بخش پيش به طور مشروح بحث كرديم.

7.طغيان و استكبار.
آن گاه كه روحيه استكبار و طغيان در وجود انساني ريشه دواند، با سرعت و شتاب وصف ناپذيري به سوي زندگي همراه با اسراف و تبذير پيش مي رود. اين حركت معلول دو امر است: الف)حالت بي نهايت طلبي انسان؛ ب) انگيزه، تحميل استكبار و حاكميت خود بر جامعه.
بر اساس امر اول، از آن جا كه انسان موجودي مرزنشناس و مطلق گراست، طالب قدرت و امكانات بي شمار و بي حدّ و مرز است ولذا همين كه خود را در مسير وصول به تمنّيات خويش يافت و امكان بهره وري هر چه بيشتر را براي خويش پيدا كرد، براساس همان روح افزون طلبى، به سوي برخورداري از يك زندگي غرق در رفاه و آميخته با اسراف و تبذيرهاي بي حساب حركت مي كند.
براساس امر دوم، مستكبر و نظام استكبار از اين جهت كه دوام قدرت و سلطه خود بر جامعه و تسليم بودن توده هاي مردم در برابر خويش را هرچه با شكوه تر جلوه دادن دستگاه حاكميّت و امكانات و برخورداري هاي بيش از حدّ خويش مي داند، كوشش بي اماني را در جهت بلعيدن ثروت مردم و جذب آن به هزينه هاي كاخ سازي و تجملات رؤيايي و اسراف و تبذيرهاي بي پايان خويش، آغاز و تعقيب مي نمايد، و به اين عمل درجهت تحكيم موقعيّت خود در بين مردم سخت احساس نياز مي كند.
در قرآن كريم، آن جا كه فرعون در مقام تثبيت حاكميّت خود و تضعيف حضرت موسى، به اظهار قدرت و امكانات خويش مي پردازد، اين چنين آمده است:.
وَنِادي فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قِالَ يِا قَوْمِ أَلَيْسَ لي مُلْكُ مِصْرَ وَهِذِهِ الْأَنهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتي أَفَلا تُبْصِرُونَ ُ اَمْ اَنَا خَيْر مِنْ هِذا الَّذي هُوَ مَهين وَلا يَكادُ يُبينُ ُ فَلَوْلا اُلْقِىَ عَلَيْهِ اَسْوِرَة مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنينَ ُ فاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطِاعُوهُ اِنَّهُمْ كِانُوا قَوْماً فِاسِقينَ؛(14).
و فرعون خطاب به مردم خود گفت: آيا پادشاهي مصر از آن من نيست و اين نهرها از زير قصرهاي من جاري است. اين شكوه را مگر نمي بينيد بي گمان من از اين انسان ضعيف و بي مقدار كه از بياني شيوا نيز بي بهره است، برترم؛ چرا او با دست بندهايي از طلا مزيّن نشده و يا فرشتگان پيوسته به هم، در جهت اظهار عظمت و همكاري با او فرود نيامده اند بدين صورت، فرعون مردم خود را تحقير كرد و خوار شمرد و در نتيجه، آنان نيز از او اطاعت كردند. آنها گروهي خارج از قيد عبوديّت خدا بودند.
بنابراين، ريشه روآوري طاغوتيان به اسراف و تبذير را بايد در دو امر مذكور جستجو كرد.
مدتي است هرگاه از ثروتمندترين مردان جهان گفتگو مي شود، بسياري از حكام و سلاطين كشورهاي اسلامي در همان رديف اوّل قرار مي گيرند. خبرگزاري (آسوشيتدپرس) در 22 مارس 1990 گزارشي منتشر كرده كه قسمتي از آن را مي خوانيد:.
شاه فهد كه از سال 1982 بر تخت سلطنت نشسته است، طبق نظرات موجود، دومين ثروتمند جهان است. مجله (فورچون) دارايي او را در سال 1988 حدود 18 ميليارد دلار بر آورد كرد. سلطان برونئي چند ميليارد دلار بيشتر دارد.
فهد يك بوئينگ 747 با دكوراسيوني بسيار تجمّلي دارد. و بر اين بيفزاييد يك كشتي مسافربري را كه توسّط موشك هاي ضدّ هوايي (استينگر) محافظت مي شود و خانه هاي با شكوهي در اسپانيا، بريتانيا و فرانسه.
زندگي خصوصي اين پادشاه سيگاري را رمز و رازي فرا گرفته؛ اما همين قدر معلوم است، وي در زمان جواني اش شاهزاده فاسدي بوده كه پاتوقش كلوپ هاي قمار اروپا بود.(15).
آيا به راستي ننگ عالم اسلام نيست كه مدّعي (رهبري عالم اسلام و خادم الحرمين) در همان حالي كه فقر و بدبختي در بسياري از نقاط جهان اسلام - و حتّي خود عربستان - بيداد مي كند، با اين كارنامه سياه و شوم در روزنامه ها و مجلاّت رسمي دنياي كفر، مطرح شود و اين همه اسرافگري ها و تجاوز به حقوق و منابع ثروت مسلمانان مظلوم و محروم را، بايد در كجا ريشه يابي كرد.
بهتر است باز از قرآن مدد جوييم و پاسخ اين پرسش را از آيات الهي بهره گيري كنيم.
قرآن كريم مي فرمايد:.
... وَإنَّ فِرْعَوْنَ لَعِالٍ في اهَرْضِ وإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِيْن؛(16).
... و به درستي كه فرعون در روي زمين استكبار ورزيد و همانا او از اسراف پيشگان بود.
و باز مي فرمايد:.
وَلَقَدْ نَجَّيْنِا بَني اِسْرائِيلَ مِنَ الْعَذابِ الْمُهينِ ُ مِنْ فِرْعَوْنَ اِنَّهُ كِانَ عالِياً مِنَ المُسْرِفينَ؛(17).
و به تحقيق ما بني اسرائيل را از عذاب خوار كننده اي كه از ناحيه فرعون متوجه شان بود، رهانيديم و همانا فرعون برتري جو و از اسرافگران بود.
در اين صحيفه نور، فرعون تنها در اين دو آيه، با صفت (مسرف) معرفي شده است. و در هر كدام، اين صفت پس از ذكر استكبارورزي و برتري طلبي او بيان گرديده، كه اين خود گوياي ارتباطي تنگاتنگ و جدايي ناپذير، بين اين دو خصيصه شيطاني است و بيانگر اين نكته است كه طاغوت منشي و استكبار، خود از عوامل اساسي تجاوز به حقوق و اموال مردم و زياده روي در بهره جوييها و اسراف در سرمايه هاي عمومي و شخصي به حساب مي آيد.

8. استعمار.
غارتگران جهاني كه در صدد تحميل سلطه شوم خود بر ملّت هاي ضعيفند، بيداري و هشياري توده هاي مردم را بالاترين خطر براي خود در راه نيل به اهدافشان، احساس مي كنند. ولذا همواره مي كوشند تا اين مانع بزرگ را از مسير خود بردارند. و اين مقصود را از طريق گرفتن فرصت انديشه در واقعيت هاي موجود و فهم درست آنها از مردم و ناتوان كردن آنان از شناخت صحيح دوست و دشمن واقعى، عملي مي كنند.و از همين رو، به روش ها و ابزارهاي گوناگوني توسل مي جويند:.
مشغول نمودن اقشار مردم به انواع سرگرمي هاي تخدير آميز، همچون اشاعه فحشا در بين جوانان - كه مهم ترين نيروي خهق جامعه هستند - و نيز توزيع مواد مخدّر و به اعتياد كشيدن افراد جامعه و يا ترويج خرافات و مطالب پوچ و بي اساس، از مهم ترين آن روش ها به حساب مي آيد.
گسترش فرهنگ ولخرجي و اسراف نيز در جوامع بشرى، خصوصاً در ملل تحت سلطه مي تواند به عنوان حربه بسيار كارآمد براي اين منظور باشد؛ زيرا استعمار از اين طريق، هم توانسته بازارِ فروشي براي كالاهاي مصرفي اضافي خويش فراهم كند و هم موفق شده تا توده هاي مردم را همواره درگير تأمين هزينه سنگين زندگى، براي پركردن خلأهاي ناشي از مصرف بي رويه ثروت سازد. بنابراين، مردم فرصتي براي انديشيدن صحيح نخواهند يافت و مجبور خواهند بود تمام لحظات زندگي خويش را در راه تأمين بهتر رفاه مادّي و رقابت در آن صرف نمايند. علي ژ مي فرمايند:.
به خدا سوگند! من همانند كفتاري كه با نواختن ممتد و آهسته صيّاد بر زمين، به خواب خوش فرو مي رود، تا اين كه جوينده اش رسيده، او را گرفتار دام خويش مي كند نيستم.(18).
حضرت در اين كلام بليغ و بلند خود، به دو عنصر اساسي در امر مبارزه و جهاد اشاره مي فرمايد:.
الف) توجه به خطر وجود دشمن و اِعمال اين دشمني از سوي او با استفاده از شيوه هاي گمراه كننده؛.
ب) لزوم بيداري و هشياري مسلمانان، درمقابله و مواجهه با ترفندها و نيرنگ هاي ياد شده.
براين اساس، مقابله و دفاع دربرابر تهاجمات فرهنگي و اقتصادي استعمار، تنها با توجه و تبعيّت از اين دو اصل مهمّ و بنيادين عملي است؛ يعني نخست، توجه و آگاهي به وجود دشمن و دسيسه هاي او و غافل نشدن از حيله و مكر او، كه بنا به فرموده قرآن‏(19)، جز پشت كردن مسلمانان به دين و دست كشيدن از تعقيب هدفهاي والاي خود، پاياني براي آن متصور نيست. و سپس آگاهي و بينش به راه هاي مقابله و مبارزه با او در ابعاد مختلف نظامي و فرهنگي و اقتصادى. و تنها در اين صورت است كه مي توان با در پيش گرفتن خلاف آنچه را استعمار درصدد تحميل آن بر جامعه اسلامي است، او را از كاميابي و وصول به خواسته هاي شوم و آرزوهاي باطلش نا اميد كرد. و اين بحث را در بخش بعد تحت عنوان (الگوي مصرف در تبليغات غرب) پي خواهيم گرفت ان شاء اللّه.
پاورقي :
1. ر ك: رشد و تكامل شخصيّت، ص‏49 - 53.
2. ريا: نماياندن كارهاي نيك. سمعه: شنواندن به مردم كارهايي را كه مايه كسب جاه است. (سيد عبداللّه شبر، اخلاق).
3. وسائل الشيعه، ج‏3، باب 25 ازاحكام المساكن، حديث 4.
4. به نقل از: چرا رنج مي بريم ج‏2، ص‏171.
5. نهج البلاغه، تحقيق صبحي صالح، نامه 31، ص‏393.
6. غافر (40) آيه 28.
7. غافر (40) آيه 34.
8. نهج البلاغه، تحقيق صبحي صالح، خ 209، ص 325.
9. اصول كافى. ج‏2، ص‏137.
10. ر ك: وسائل الشيعه، ج‏1، باب 15، از ابواب الوضوء.
11. ر ك: همان، ج‏1، باب 31 از ابواب الجنابه.
12. همان، ج‏1، باب 52 ازابواب الوضوء، حديث‏2.
13. بقره (2) آيه 268.
14. زخرف (43) آيات 51 - 54.
15. روزنامه اطلاعات، 11 تيرماه 1369 شماره 19081.
16. يونس (10)، آيه 83.
17. دخان (44) آيات 30 - 31.
18. نهج البلاغه، خطبه 6.
19. وَلا يَزالُونَ يَقُاتِلُونَكُمْ حَتّي يَردُّوكُمْ عَنْ دينِكُمْ إِنِ اسْتَطِاعُوا...؛ آنها هماره با شما در ستيزند تا آن گاه كه شما را از دينتان منصرف كنند اگر بتوانند.... (بقره (2) آيه 217).

 

 

ادامه مطلب

 

 امروز جنبه‌هاي منفي و ضداقتصادي مصرف را با تركيب «مصرف گرايي» يا «مصرف زدگي» بيان مي‌كنند و براي رساندن معناي مثبت و عادي اين پديده اقتصادي به همان كلمه «مصرف» بسنده مي‌كنند. البته واژه‌هاي ديگري چون استعمال، استفاده، كاربرد، هم معاني مترادفي براي اين كلمه هستند، اما استفاده از اين كلمات هريك جاي خود را دارد و نمي‌توان آنها را را به جاي هم به كار گرفت.

در فرهنگ اسلامي مصرف به طور عام معناي منفي ندارد و به مفهوم استفاده كردن از مواد و ابزار و وسائل مورد نياز زندگي است، اما براي موارد استفاده چه مثبت و چه منفي، چه در جاي خود يا خارج از قواعد معمول زندگي واژگان اختصاصي ديگري متداول است كه به خوبي بيانگر ابعاد و ويژگيهاي جنبي اين پديده اقتصادي كه گاه مجعد فرهنگي هم مي‌يابد، مي‌باشد.

البته در زبانهاي ديگر و از جمله فارسي براي رساندن معاني متفاوت يك لفظ گاه پيشاوند و پساوندهايي مي‌آورند و گاه با افعال ديگري معناي كلمه را كامل مي‌كنند.

در زبان عربي حالت و صفت هر عمل در خود واژه عينيت يافته و مي‌توان با به كارگيري آن واژه به صورت مجسم و مصور و مخيل حالت انجام فعل را نيز به ديگري انتقال داده به امثال ذيل حول همين مبحث دقت و تامل كنيم:

تبذير: از ماده بذر انفاق كردن مال در جايي كه سزاوار نباشد و ياخرج كردن بي‌حساب و كتاب. اين كلمه بار منفي مصرف را خاطرنشان نمي‌سازد، آنچنانكه فرد كشاورز بذرها را بدون شمارش و براساس يك محاسبه كلي روي زمين مي‌پاشد، پاشيدن اموال و ثروت نيز به همين سبك و سياق، بدون مناط و مقررات خاص «تبذير»گفته مي‌شود.

لذا استعمال اين واژه خيلي شبيه واژه ديگري چون :«اسراف» است كه به جهت تفاوت جزئي كه ميان اين دو وجود دارد، نمي‌توان گفت كاملاً مترادفند.

اسراف: اين واژه نيز كه در قرآن كريم آمده، معادل «اتلاف»، گشاده بازي، ولخرجي، بادبدست و مصرفي و مصرف زدگي ، زياده روي ، بيرون از حد خرج كردن مي‌باشد.

اما هر يك از واژه هاي فوق بيشتر بار اقتصادي دارند، در حاليكه اسراف، در قرآن به امور معنوي و افعال نيز برمي‌گردند. خداوند در آيه 147 آل عمران از زبان گنهكاران مي‌فرمايد: و اسرافنا في امرنا. يعني در كار خود اسراف كرديم و ... و نيز در آيه 39 سوره زمر مي‌فرمايد:

قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم

(بگو اي بندگان من كه بر نفس خود اسراف ورزيديد ...)

كه در اين آيات پديده «اسراف» در معناي معنوي و نفساني و روحي و رفتاري به كار رفته است.

همچنين در معناي اسراف گفته شده: الا فراط في الشيئي و مجاوزه الحد. (افراط و زياده روي در چيزي و گذشتن از حد)

تفسير قرطبي- ذيل آيه 147 سوره آل عمران- دارالكاتب العرب للطباعه و النشر- 1387 ه- ج4)

از پيامبر اسلام صلي‌الله عليه و آْله و سلم نيز اين دعا روايت شده است:اللهم اغفرلي خطئيتي و جهلي و اسرافي في امري و ما انت اعلم به مني. (بار خدايا بيامرز و ببخش خطاي من و ناآگاهيم را و تجاوز از كارم را و هر آنچه كه تو نسبت به آن از من داناتري) (صحيح مسلم)

مقدر: به معناي ميانه‌رو. كسي است كه آينده نگري مي‌كند و تمام آنچه را كه به دست آورده انفاق و هزينه نمي‌كند بلكه مقداري از آن را براي زمان حاجت نگه مي‌دارد. اين واژه معناي ايجابي و مثبت محض دارد.

مُقتّر: به معني كم‌كننده و تنگ گيرنده، سخت گير در معيشت كه تقريباً مترادف معناي خسيس است. فرد مقتر كسي است كه كمتر از مقدار لازم و مورد نياز استفاده مي‌كند و برخود و خانواده‌اش سخت مي‌گيرد.

(شرح نهج البلاغه- محمدجواد مفنيه- ج 4- ص 237)

معناي سه واژه (تبذير، مقدر و مقتر) در اين سخن اميرالمومنين عليه‌السلام آمده است:كن سمحاً و لاتكن مبذراً و كن مقدراً و لاتكن مقتراً

يعني بخشنده باش و لي نه به حد اسراف و ميانه رو باش و سخت گير مباش (نهج البلاغه- سخنان قصار)

تشبيه زيبايي در اين مورد

از حضرت امام صادق عليه‌السلام روايت شده كه وقتي آيه 67 سوره فرقان را تلاوت نمود كه در آن خداوند فرموده است: و آنان هستند كه هنگام انفاق به مسكينان اسراف نكرده و بخل هم نورزند، بلكه در احسان ميانه رو و معتدل باشند.

مشتي سنگريزه از زمين برداشت و محكم در دست گرفت و فرمود: اين همان اقتدار و سخت گيري است سپس مشت ديگري برداشت و چنان دست خود را گشود كه همه آن به روي زمين ريخت و فرمود: اين اسراف است بار سوم مشت ديگري برداشت و كمي دست خود را گشود به گونه‌اي كه مقداري فرو ريخت و مقداري در دستش باقي ماند و فرمود اين همان قوام است.

منابع:

http://www.ido.ir
http://www.rcirib.ir
برگرفته از (يكصد موضوع اخلاقي - ص378 و نيز راه روشن- به كوشش م
. ر. جويباري و جمعي از نويسندگان- موسسه قرآن و نهج البلاغه- قم 1384- ص 58

 


ادامه مطلب

 

مديريت مصرف به مجموعه روش ها و اقداماتي گفته مي شود كه براي بهينه سازي مصرف به كار گرفته مي شود.اين روش ها معمولا به سه گروه تقسيم مي شوند :

گروه اول – روش هايي هستند كه هزينه اي نداشته باشند مثلا استفاده درست از وسايل و دستگاهها و مراقبت و نگهداري از آن ها .

گروه دوم – روش هايي هستند كه هزينه دارند اما اين هزينه ها چندان زياد نيست (روشهاي كم هزينه ) مانند تعمير و نگهداري وسايل ، اندازه گيري ميزان مصرف انرژي در دستگاههاي مختلف يك كارخانه و نظارت بر تغيير مصرف هر دستگاه ، عايق كاري لوله ها و كانالها ، اجراي برنامه هاي آموزشي در خصوص روشهاي كاهش انرژي .

گروه سوم - روشهاي پر هزينه هستند . در اين روشها بايد تغييرات اساسي جهت بهبود مصرف انرژي در دستگاهها ، تاسيسات و ساختمانها بوجود آورد مثلا اگر كارخانه اي كهنه و قديمي باشد بايد در صورت نياز و امكان صرفه جويي انرژي ، دستگاههاي آنرا با دستگاههاي نو تعويض كرد يا دستگاههاي تكميلي در جهت جلوگيري از اتلاف انرژي نصب نمود يا اگر ساختماني كهنه شده باشد بايد تمام تاسيسات گرمايش و سرمايش آنرا تعويض كرد .

همه ما مصرف كننده انرژي هستيم و در خانه ، خيابان ، محل كار و رفت و آمدهاي خود از يكي ازانواع انرژي استفاده مي كنيم . براي آنكه بتوانيم مديريت مصرف انرژي را بهتر انجام دهيم لازم است بين اين مصرف كننده هاي گوناگون تقسيم بندي بوجود آوريم و آنان را به چند بخش تقسيم كنيم . اين بخشها عبارتند از :

1-خانگي
2-تجاري
3-صنعتي
4-كشاورزي
5-عمومي
6-ساير مصرف كنندگان

هر يك از اين بخشها يكي از انواع انرژي را بيشتر مورد استفاده قرار مي دهند . در مديريت مصرف بايد هر كدام از آنها روشهاي مناسبي را كه براي مصرف كنندگان آنها مفيد است پيشنهاد كنيم .

بخش هاي خانگي و تجاري

اين بخش به وسايل و مصرف كننده هاي انرژي كه در خانه و يا در مغازه ها و فروشگاههاي خانگي مثل يخچال ، فريزر ، تلويزيون ، ماشين لباسشويي ، جاروبرقي ، اجاق ، روشنايي و دستگاههاي گرمايش و سرمايش ، جزءمصرف كننده هاي اين بخش هستند . در اين بخش ، بيشتر از انرژي برق استفاده مي شود و مهمترين مصرف آن براي گرمايش و سرمايش و روشنايي است . در كشور ما 34% از انرژي يعني تقريبا يك سوم انرژي ، در اين بخش مصرف مي شود . بنابراين ، اعمال مديريت انرژي در اين بخش بسيار مهم است .اقدامات مديريت مصرف در اين بخش شامل موارد مختلفي ميشود . آگاه سازي و آموزش مصرف كنندگان اولين اقدام مهم به شمار ميرود . همانطور كه گفتيم همه افراد در هر موقيتي كه باشند مصرف كننده انرژي در بخشهاي خانگي و تجاري هستند . هم خود از وسايل انرژي بر استفاده مي كنند و هم خدمات مراكز تجاري و شبكه حمل و نقل بهره مي برند . به همين دليل آگاه سازي و آموزش مصرف كنندگان بايد در همه سنين و همه اقشار اجتماعي انجام بگيرد . آموزش راههاي درست استفاده از وسايل خانگي به وسيله معلمان و دبيران به دانش آموزان ، انتشار كتاب و جزوه براي كودكان و نوجوانان ، انتشار دفترچه هاي راهنماي استفاده صحيح از دستگاه ها و پخش برنامه هاي راديو و تلويزيوني ، روشهايي هستند كه مي توان براي مصرف بهينه انرژي از آنها استفاده كرد .روش ديگر مديريت انرژي در اين بخش آن است كه از توليد كنندگان بخواهيم دستگاههاو ساختمانهايي با مصرف بهينه انرژي بسازند . مي دانيم كه يخچالها و فريزرهاي ما ، بيشتر از استاندارد جهاني انرژي مصرف مي كنند . همينطور ساختمانها ، فروشگاهها و مغازه ها را مي توان طوري طراحي كرد كه مصرف انرژي كمتر بشود ، مثلا ميِ توان براي روشنايي ساختمان ، بيشتر از نور خورشيد استفاده كرد يا ساختمان را خوب عايقكاري كرد تا سرما از بيرون به داخل ساختمان نفوذ نكند و گرما از داخل بيرون نرود .

بخش صنايع

منظور از اين بخش ، مصارفي از انرژي است كه در كارخانجات به مصرف مي رسد تا انواع كالا ها توليد شود و در اختيار مصرف كنندگان قرار گيرد . تمامي كارخانجات ، مصرف كنندگان بزرگ انرژي هستند ، اما بعضي از آنها بيشتر از ديگران انرژي مصرف مي كنند . به اين گروه كارخانجات بسيار انرژي بر مي گويند . كارخانجات توليد سيمان ، فولاد و فلزات و همچنين نيرو گاهها يعني كارخانجات توليد برق ، انرژي زيادي به صورت برق يا مواد سوختني مصرف مي كنند . نوع انرژي مصرف شده در صنايع يكسان نيست و به نوع صنعت وابسته است . در صنايع شيميايي بيشتر از انرژي فسيلي (نفت و گاز)و در صنايع فلزي (با كوره هاي الكتريكي نظير صنايع فولاد ، آلومنيوم ، آهن ، مس) بيشتر از انرژي برق استفاده ميشود.در بعضي از صنايع هم مثل صنايع ساخت سيمان ، كاغذ سازي و صنايع غذايي (نظير صنايع قند و شكر) از هر دو نوع انرژي به ميزان تقريبا يكساني استفاده مي شود . در كشور ما تقريبا 27% يعني حدود يك سوم از كل انرژي در اين بخش مصرف مي شود . اما بايد توجه داشت كه مصرف انرژي در اين بخش - كه در حال حاضر كمتر از بخش خانگي و تجاري است -به سرعت افزايش مي يابد ، زيرا كشورمان در حال سازندگي است و تعداد كارخانجات روز به روز بيشتر مي شوند . بنابراين ، اعمال مديريت مصرف در اين بخش نيز حايز اهميت است . اقدامات مديريت مصرف در بخش صنايع شامل چند رده مهم مي شود كه عبارتند از : آموزش و آگاه سازي ، مميزي انرژي ، مديريت بار و باز يافت انرژي .

آموزش و آگاه سازي

نخستين اقدام ، اقدامات آموزشي و آگاه سازي هستند . تشكيل دوره هاي آموزشي و سمينارها ، انتشار كتابها و تهيه فيلمهاي آموزشي براي مديران و تكنسينهاي كارخانه ها ، راههاي استفاده درست از وسايل و روشهاي كنترل و نظارت و امكانات بهينه سازي مصرف انرژي را به آنها مي آموزد . تجربه كشورهاي مختلف نشان داده است كه برنامه هاي آموزش و آگاه سازي مي توانند نقش موثري در كاهش مصرف انرژي و بهينه سازي آن داشته باشند . برآورد ها نشان داده كه اقدامات انجام شده در اين زمينه تا 20 درصد انرژي را كاهش داده است . آموزش و آگاه سازي در هر يك از بخشهاي انرژي بر ، شكل خاصي دارد كه در هر مورد به آنها اشاره خواهيم كرد .

مميزي انرژي

مميزي انرژي به روشهايي گفته مي شود كه وضعيت يك كارخانه را از لحاظ مصرف انرژي مشخص ميكند. در اين روشها ، چند مرحله اساسي وجود دارد ، مرحله اول آن فعاليتهاي كارخانه و محصولات آن ، نوع انرژيهايي كه بكار مي برد ، روشهايي كه براي توليد از آنها استفاده مي كند و همچنين دستگاهها و ماشينهايي كه در آن كارخانه مشغول بكار هستند ، مشخص مي شود كه چه مقدار انرژي با چه هزينه اي در كجاي كارخانه به مصرف مي رسد ، آيا بخشي از اين انرژي تلف مي شود ؟ اگر چنين است ، دليل تلف شدن انرژي چيست ؟ در كجاي كارخانه يا در كدام دستگاهها و ماشينها اين اتلاف انرژي وجود دارد ؟ ميزان اتلاف چقدر است ؟

سومين مرحله ، اندازه گيريهاي مختلف است . ساده ترين روش اندازه گيري آن است كه صورتحسابهاي برق و مواد سوختي كارخانه را بررسي كنيم و ببينيم در يك دوره زماني مشخص چقدر انرژي مصرف شده است ، سپس بايد حجم توليدات كارخانه را محاسبه كنيم و ببينيم در همان مدت ، چه مقدار محصول توليد شده و براي هر محصول چقدر انرژي مصرف كرده ايم ؟ نتيجه اين محاسبه ، يعني ميزان مصرف انرژي براي هر واحد توليد را شدت انرژي مي ناميم . مطالعات نشان داده است كه ميزان شدت انرژي در كشور ما تقريبا سه برابر بيشتر از ساير كشور هاست ، يعني ما براي آن كه محصول مشخصي را در مقايسه با ساير كشورها توليد كنيم سه برابر بيشتر از انرژي استفاده مي كنيم .

چهارمين مرحله آن است كه اولويتها را براي انجام دادن اصلاحات تعيين كنيم ، يعني به مسئولان كارخانه نشان دهيم كه از كجا و از چه بخشهايي بهينه سازي مصرف انرژي را آغاز كنيم .

آخرين مرحله آن است كه هزينه هاي لازم براي انجام اصلاحات را بر آورد كنيم و تعيين كنيم كه اگر كارخانه در اين كار سرمايه گذاري كند چقدر در هزينه انرژي خود صرفه جويي خواهد كرد و در چه مدت سرمايه اش باز خواهد گشت . مجموعه اين موارد به صورت يك گزارش و دستورالعمل مشخص به مسئول كارخانه ارائه مي شود تا اصلاحات لازم را انجام دهد .

مديريت بار

منظور از بار ، بار الكتريكي است . يعني ميزان الكتريسيته اي كه هر مصرف كننده در هر زمان از شبكه برق مصرف مي كند . هر گونه مصرف برقي هر قدر هم كم باشد به همان نسبت بر شبكه برق فشار مي آورد ، اين فشار را بار الكتريكي مي گوييم . در همه بخشهاي انرژي بر ، زمانهايي در طول روز يا سال وجود دارد كه مصرف برق وارد مي شود يا اگر در كارخانه ، همه دستگاههاي برق با هم شروع به كار كنند فشار بر شبكه برق زياد مي شود . اين لحظه را اوج مصرف يا پيك مي گويند . مثلا مي دانيم كه در كشورمان بين ساعات 5 تا 9 بعد از ظهر ، يك اوج مصرف وجود دارد و فشار زيادي به شبكه وارد مي آيد ، چون همه مردم به خانه هايشان بر مي گردند و از وسايل برقي متعددي استفاده مي كنند . اين اوج مصرف را اوج مصرف شب مي گويند و به همه مردم سفارش مي كنند كه در اين ساعتها تا آنجا كه ممكن است از وسايل خانگي پر مصرف مثل جاروبرقي ، اتو و ماشين لباس شويي استفاده نكنند يك اوج مصرف هم در طول سال داريم ، مثلا در وسط تابستان ، يعني گرمترين فصل ، چون همه مردم كولرهايشان را روشن مي كنند ، يك اوج مصرف فصل تابستان بوجود ميآيد . در اين زمان گاه شاهديم كه خاموشيهايي هم اتفاق مي افتد . اين خاموشيها به آن دليل صورت مي گيرد كه فشار مصرف بر شبكه برق بسيارزياد مي شود و اين شبكه قدرت تامين برق كافي را ندارد . در كارخانجات ، مديريت بار هم مثل مميزي انرژي با همان اقدامات يعني شناخت كارخانه و محصولات آن شناخت منابع انرژي ، اندازه گيريها ، تعيين كردن اولويتها و ارزيابي اقتصادي انجام مي شود با اين تفاوت كه اين كار با استفاده از ابزارهاي ديگري انجام مي شود و هدف پيدا كردن راههايي است كه نه توليد كارخانه كم شود و كار آن دچار توقف و اخلال و نه فشار زيادي به شبكه برق وارد شود .

منابع:

http://www.mpedc.ir
http://www.rcirib.ir

 

 

ادامه مطلب

 


صفحات وبلاگ
تعداد صفحات :2   1 2