نقش و كاركرد تعزيه
عماد كيخسروي: موضوع مورد بحث از گذشته تا به حال نقش برجستهای در فرهنگ و ادب و هنر عامه و روان جمعی جامعههای سنتی و مذهبی داشته است و علاوه بر نقش یاددهی و پاسداشت وقایع تاریخی در ذهن جامعه، کارکردهای مهم دیگری نیز داشته که در این جا فقط به برخی از مهمترین آنها اشاره میکنیم. -1 ایجاد همبستگی و وحدت -2 تسکین آلام -3 تزکیهی دانش و تطهیر روح -4 تقويت فرهنگ شهادت در مورد كاركردها و نقشهاي تعزيه مطالب ديگري چون توسل، مرادخواهي، ايجاد شور ماورايي، ايجاد وهم و خيال و حفظ موسيقي سنتي ايران نيز بيان شده است. تعزيه يكي از پديدههاي كهنسال و فرهنگي كه عموماً با شعائر مقدس ديني و اساطيري پيوندي عميق يافته و با مايه گرفتن از اسطورههاي ايراني در رفتار و مناسك كهن ما ريشه دوانيده است تعزيه ميباشد كه بيترديد ميتوان آن را رفتار آييني نمايشي ايراني دانست. واژهي تعزيه در لغت به معناي سوگواري، روضه، تسلي دادن، امر كردن به صبر و ... بيان شده است (دهخدا، ج 4، ص 5962) و در اصطلاح به گونهاي نمايش مذهبي منظوم گفته ميشود كه اشخاصي اهل ذوق و كار آشنا، در مناسبتهايي خاص كه امروزه مناسبات مذهبي صورت غالب آن ميباشد و با بهرهگيري از ابزارها و نواها و گاه نقوش، حوادث و داستانهاي تاريخي و مذهبي مورد نظر را در پيش چشم بينندگان بازآفريني ميكنند. ادامه در ادامه مطلب
زمان پيدايش تعزيه در ايران
در مورد چگونگي پيدايش تعزيه خوانيها در ايران نظر واحدي وجود ندارد و پژوهشگران و نويسندگان ايراني و غيرايراني در اين مورد نظرات گوناگوني در نوشتههاي خود ارائه كردهاند، اين گونه كه مينمايد اين نظرات و نوشتهها و آثار، به صورت اشاره و اظهارنظرهاي پراكنده و نقل قولهاي تكراري و متناقض و بر اساس احتمال و حدس و گمان بيان شده است. دربارهي اين موضوع يعني منشأ پيدايش تعزيه در ايران و بررسي داشتههاي آن به اين نتيجه ميتوان رسيد كه: برخي پيدايش تعزيه را به اوايل دورهي قاجار و بعضي به دورهي زنديه و گروهي به اواسط يا اواخر دورهي صفويه مربوط ميدانند. حتي برخي تاريخنويسان و نويسندگان مراسم سوگواريهاي ديلميان را آغاز تعزيه پنداشتهاند. ناگفته نماند كه مقصود از تعزيه در اين گفتار معني و مفهوم مطلق نمايشي آن ميباشد. اقسام تعزيه متن تعزيههايي كه تاكنون به دست آمده به گفتهي نگارندهي كتاب «تعزيه در ايران» حدود 150 نسخه ميباشد كه هر كدام آنها از جنبههاي سياسي، اجتماعي، هنري، مذهبي، تاريخي، روانشناسي و ... قابل بررسي و تحليل است. اما تعزيهها را به لحاظ موضوع و مضمون ميتوان به دستههاي زير تقسيم نمود: -1 از لحاظ موضوع الف: وقايع كربلا و مصائب خاندان پيامبر (شهادت امام حسين(ع)، شهادت حضرت عباس(ع)، شهادت امام رضا(ع) و ...) ب: داستانها و قصههاي تاريخي و مذهبي (جنگ پيامبر، به آتش انداختن ابراهيم، يوسف و زليخا و ...) ج: افسانهها و اساطير (ليلي و مجنون، جابلقا و جابلسا، شاه شمس و ...) د: اعتقادات و آداب و رسوم (صحراي محشر، عاق والدين، حوض كوثر و ...) -2 از لحاظ مضمون الف: تعزيههاي غمانگيز (شهادت مسلم، وفات حضرت زهرا(س)، شهادت امام حسين(ع) و ...) ب: تعزيههاي شاديبخش (عروسي حضرت زهرا(س)، عروس قريش، ابن ملجم و ...) ج: تعزيههاي عاشقانه و حماسي و اخلاقي (يوسف و زليخا، شيرافكن، مرد و نامرد و ...) چنانكه ميدانيم اكثر تعزيهها در ايران از نظر مضمون در گروه تعزيههاي غمانگيز قرار ميگيرند. عناصر و اركان سازنده و پردازندهي تعزيه تعزيه مجموعهاي شيرين و دلپذير و زيباست كه از چندين نمود ذوقي و عاطفي و اجتماعي بوجود آمده است و با صرف نظر از عوامل اجتماعي كه در تكامل آن دخيل بوده است ميتوان برخي عوامل مهم و پردازندهي آن را بدين گونه بيان كرد: الف) شعر ب) نقالي ج) موسيقي د) استفاده از اشياء مختلف. بيگانگان و تعزيههاي ايران متأسفانه قبل از آن كه ايرانيان به ارزش فرهنگ عوام خود و آنچه كه فرهنگ عوام را در برميگيرد پي ببرند و از آن سود جويند، بيگانگان به اهميت آن دست يافتهاند. «علت آن هم از يك سو جذابيت طبيعي فرهنگ عوام و غنا و ريشهي آن بود و از سوي ديگر حس كنجكاوي و غنيمت اندوزي بيگانگاني كه نخستين بار به ايران پاي نهاده و همه چيز برايشان جالب مينمود.» (ممنون، 1367) و هيچ سفرنامهاي نيست كه از دورهي صفويه به بعد دربارهي ايران نوشته شده و نامي از عزاداري ماه محرم در آن برده نشده باشد. كنت گوبينو، ويلمس، ادوارد برون، الكساندر خوچكو، چكلوفسكي، برزين، از معروفترين مستشرقاتي ميباشند كه در اين باره به تحقيق و در آثار خود به اظهار نظر پرداختهاند. براي نمونه ادوارد برون معتقد است كه «تنها نمايش بومي كه ميتوان نام برد همان تعزيهي ايام محرم ميباشد.» (همايوني، 1380، ص 231) و ويلمس كه مدت زيادي را در ايران به سر برده بود و به صف علاقهمندان تعزيهخوانيها پيوسته، مينويسد كه «شايد تعزيهخوانيها جالبترين نمايشي باشد كه تاكنون اجرا شده است بدين علت كه داستانهايي چون آدم و حوا، هابيل و قابيل، هاجر و اسماعيل پيش واقعهي زنجيري هستند كه به اوج اعلاء يعني شهادت امام حسين(ع) و ياران، و خانوادهاش منتهي ميشود.» (برون، 1345، ص 327) پس از دوران مشروطيت عواملي باعث افول و يا فراموشي كم شدن جاذبههاي اجتماعي و فرهنگي تعزيه در ايران شد كه از آن عوامل ميتوان تأثير مظاهر فرهنگ و تمدن غرب، اعيان زدگي، جنبهي تشريفاتي يافتن اين مراسم، ابتذال و فساد دروني آن، مخالفت برخي از روشنفكران و روحانيون و علماي مذهبي و برخي از سياستهاي خاص رضاشاه را نام برد. اما جامعهي ديني - سنتي ايران تعزيه را بوجود آورد تا با آن تاريخ حماسههاي خود را روايت كند و با روايت و بازنمايي آنها رفتارهاي مردم را به انگارههاي ازلي نزديك سازد. حال اين پرسش مطرح است كه آيا با تحولات اجتماعي و اقتصادي و فرهنگي دهههاي اخير همچون گذشته ميتوان از تعزيهخواني در هدايت اعضاي جامعه سود جست و يا تعزيه به نخستين وزش باد تجدد ناپديد خواهد گشت.» (شهيدي، 1380، ص 48، به نقل از رشيدبن شنب، نمايش در ممالك عربي، ص 50) منابع -1 برون . ادوارد (1345) تاريخ ادبيات ايران، ج 3، ترجمهي علي اصغر حكمت، تهران: انتشارات اميركبير. -2 شهيدي . عنايتا... (1380) پژوهشي در تعزيه و تعزيهخواني، چاپ اول، تهران: دفتر پژوهشهاي فرهنگي. -3 عناصري . جابر (1366) درآمدي بر نمايش و نيايش در ايران، چاپ اول، شيراز: بنياد فارس شناسي. -4 مشحون . حسن (1380) تاريخ موسيقي ايران، چاپ اول، تهران: فرهنگ نشر نو. -5 ممنون . پرويز (1367) تعزيه از ديدگاه تياتر غرب، چاپ اول، تهران: انتشارات علمي و فرهنگي. -6 همايوني . صادق (1377) شيراز خاستگاه تعزيه، چاپ اول، شيراز: بنياد فارسشناسي

