| مقدمه 
 
 واقعة حماسی عاشورا برای همه بشریت، پیامها و آموزههای سازنده و زندگیسازدارد. مبارزان، جوانمردان، دانشوران، سیاست مداران، همه و همه از گفتار و رفتار امامحسین(ع) الگو گرفتهاند. اما در این میان تعالیم اخلاقیِ آن امام شهید و یژگیهایبرجستهای دارد كه برای هر انسانی سازنده و درسآموز است. 
 ریشههای این رفتارها و منشهای اخلاقی، عقاید ژرف و عمیقی بود كه به خدا وقیامت داشت. او با شناختی عمیق از خویش و هستی و پی بردن به نقشِ انسان درهستی به تربیتی شگرف آراسته شد. محیط تربیتی آن امام بزرگ نیز به گونهای بود كهخمیر مایة ذاتی او را، كه آمیخته با نور و پاكی بود، به سوی بی نهایت پرواز میداد. 
 در این مقالة مختصر، به اجمال پیامهای اخلاقیِ عاشورا را مرور میكنیم. 
 در ابتدا اشارهای كوتاه به انگیزه و قیام امام حسین(ع) داریم. 
 
 
 انگیزه قیام امام حسین(ع) به طور مسلم، در حركتها و نهضتها، انگیزه و هدف لازم و ضروری است، چونهر عاقلی... | 
| آموزههای اخلاقی قیام امام حسین (ع) 
 | 
| 
 واقعة حماسی عاشورا برای همه بشریت، پیامها و آموزههای سازنده و زندگیسازدارد. مبارزان، جوانمردان، دانشوران، سیاست مداران، همه و همه از گفتار و رفتار امامحسین(ع) الگو گرفتهاند. اما در این میان تعالیم اخلاقیِ آن امام شهید و یژگیهایبرجستهای دارد كه برای هر انسانی سازنده و درسآموز است. 
 ریشههای این رفتارها و منشهای اخلاقی، عقاید ژرف و عمیقی بود كه به خدا وقیامت داشت. او با شناختی عمیق از خویش و هستی و پی بردن به نقشِ انسان درهستی به تربیتی شگرف آراسته شد. محیط تربیتی آن امام بزرگ نیز به گونهای بود كهخمیر مایة ذاتی او را، كه آمیخته با نور و پاكی بود، به سوی بی نهایت پرواز میداد. 
 در این مقالة مختصر، به اجمال پیامهای اخلاقیِ عاشورا را مرور میكنیم. 
 در ابتدا اشارهای كوتاه به انگیزه و قیام امام حسین(ع) داریم. 
 
 
 انگیزه قیام امام حسین(ع) 
 به طور مسلم، در حركتها و نهضتها، انگیزه و هدف لازم و ضروری است، چونهر عاقلی | 
 در افعال ارادی خود، ابتدا غرض و هدف را در نظر میگیرد، و گرنه عبث و لغوخواهد بود. اما هدف و انگیزة مردم در مبارزات مختلف است؛
 گاهی مبارزه برای رسیدن به مقام است و گاهی، برای زیاد كردن آب، خاك، مال وثروت است.
 ولی در مبارزههای  اولیای خدا، جز خدا و رضایت و نصرت الهی چیز دیگری تصورنخواهد شد. بنابراین، تنها هدف و انگیزهای كه میتوان در مبارزات ائمه هدی :بالاخص ابا عبدالله الحسین (ع) تصور كرد، همانا ترویج دین و نصرت خدا و گسترشعدالت و بر چیدن ظلم و فساد است.
 همین تقدس هدف، یكی از عوامل بقا و تداوم عظمت آن نهضت و مبارزه است،لكن حفظ آن، به مقتضای عصر و زمان مختلف میباشد. امام خمینی؛ میگوید: «چونما به تاریخ نگاه میكنیم، تحولاتی كه پیدا شده است در اسلام و مسلمین، هر جا كه قوتایمان در كار بود و مردم و مسلمین به قوت ایمان حركت میكردند نصر با آنها همراه بودهاست، و هر وقتی برای رسیدن به مال و آمال دنیایی بوده، نصر و پیروزی به طور كلی یا بهصورت مدوام از آنها فرار میكرده است».
 امام حسین (ع) فلسفة قیام و نهضت خود را چنین بیان میفرماید: «قیام من بهخواهش هوای نفس و دنیاطلبی نیست، بلكه برای احیای سیرة رسول الله (ص) و علیّمرتضی (ع) است و میخواهم امر به معروف و نهی از منكر را زنده كنم.
 در كتاب حضور، آمده است: «از زمان پیغمبر (ص)  و بعد از رحلت آن حضرتدستهای مرموزی بر اساس انگیزههای و اهداف شیطانی به كار افتاد و عمال مزدوری بهكار گماشته شدند، تا نگذارند سیرة رسول خدا (ص) بدون پیرایه و فارغ از حبّ و بغضهایشخصی و گروهی به رشته تحریر در آید. آنان هر نكتهای را كه به ضرر خود میدیدند،حذف كرده و یا واژگون جلوه میدادند و از طرفی نیز، داستانهای بی پایه و اساس را بهنفع خود ساخته و منتشر میكردند. اینها بود كه باعث انحراف در سیرة رسول خدا (ص) وعلت به وجود آمدن كینه و عداوت نسبت به خاندان پیغمبر میگردید و هیچ راه حلّ واصلاح به نظر نمیآمد، مگر همان تشخیص امام حسین(ع) كه راه حلیّ جز شهادت وقیام نمیدید. عاشورا در حقیقت الگو و سرمشق زندگی برای دست یابی به حیات طیّبهالهی است.
  
 پیروزی در نهضت عاشورا
 پیروزی به معنای حقیقی، آن گاه صادق است كه انسان به هدف دست یابد، ولو درظاهر قضیه به صورت شكست جلوه كند. نهضت عاشورا، در دست یابی به هدف چنانسرعت عمل نشان داد كه پس از اندك زمانی گروه توابین شكل گرفت و شعار ضدحكومتی، از گوشه و كنار جامعه اسلامی آن روز به گوش رسید.
 امام حسین(ع) با شهادت خود و یاران باوفایش كفر یزید و ظلم و ستم حكومتاموی را بر ملا ساخت. خطبههای آتشین، امام سجاد(ع) و بانوی عظمت و شهامتحضرت زینب در مسجد اموی و بازار كوفه به خوبی ثابت كرد كه آن چه كه دستگاه تبلیغیحاكم بر آنان جلوه میداد، همه دروغ بود و مردم از جنایتهای یزید آگاهی تام پیدا كردندو این مشكل ریشه دار جز در نهضت عاشورای حسینی حلّ نشد.
  
 آموزههای نهضت عاشورا
 1- وفا
 در ارشاد مفید آمده است: «قال الحسین(ع) انی لا اعلم اصحابا اوفی و لا خیراً مناصحابی».
 من یارانی باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم و بهتر از ایشان نمیدانم.
 امام حسین(ع) در مقام مدح اصحاب خود، صفت وفا را بیان میكند كه خود درسبزرگی برای همة انسانهااست. پیمان شكنی یك نوع بی بندوباری است كه آدمی رابیاعتبار و بی ارزش جلوه میدهد. جامعه به پیمان شكنان اعتماد ندارد. امام حسین(ع)در یكی از مواقف عاشورا سخت در بی وفایی مردم كوفه اظهار ناراحتی میكند و آنها رانكوهش كرده و میفرماید:
 «فتبالكم ایتها الجماعة و ترحاً حین استصرختمونی وَلهِین فأصرخناكمموجفین... ألا فلعنة الله علی الناكثین الذین ینقضون الایمان بعد توكیدها»
 «تبّاله»! ای الزمه خسرانا و هلاكا.
 «ترحا»: الترح النعم.
 جامعه بداند كه عهد شكنی چه سرنوشت سیاهی را در پی دارد، در حقیقت لعن ونفرین امام حسین(ع) اختصاص به دستة خاصی ندارد، بلكه نفرتی است از هر انسان بیوفا و كارشكن.
 شیخ مفید؛ مینویسد: امام حسین(ع) با دلی سوزان مقابل سپاه كوفه ایستاد وفرمود:
 «انی لم اتتكم حتی اتتنی كتبكم و قدمت علیّ رسلكم»
 من از پیش خود به این جا نیامدم، این شما بودید كه مرا دعوت كردید و به سویمن اشخاصی را فرستادید.
 در این بیان، حضرت اشاره دارد كه شما به طور كتبی و شفاهی با من عهد و پیمانبستید. و بر اساس اصل انسانیت، نباید عهد و پیمان خود را نادیده بگیرید در مكتبعاشورایی امام(ع) عهدشكنی بزرگترین گناه است.
 پیغمبر اكرم(ص) میفرماید:
 «من كان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلیف اذا وعد؛
 هر كس به خدا و روز قیامت ایمان دارد، به وعدة خود وفا كند». این روش پیغمبربود در دوران جوانی و قبل از بعثت.
 مجلسی؛ در بحار الانوار مینویسد:
 جوانی به نام عمار با پیغمبر (ص) قرار گذاشتند كه با هم گوسفندان خود را در وادیسبز و خرمی برای چرا ببرند. پیغمبر(ص) قبل از عمار به آن نقطه رسید، ولی گوسفندانخود را نگه داشته و اجازه چریدن به آنها نداد. عمار میگوید: علتش را پرسیدم. فرمود: منبا تو قرار گذاشته بودم كه گوسفندان خودمان را با هم در این محل بچرانیم، بدین جهتمیل نداشتم قبل از آمدن تو گوسفندانم را بچرانم.
 پیغمبر(ص) درس وفای به عهد را در عمل به مسلمانان آموخت، حتی درقراردادهای با كفّار نیز پایبند به عهد بوده است.
 حذیفه گوید: با رفیقم ابوطیل از مدینه بیرون آمدیم تا به پیغمبر اسلام و سپاهمسلمین در جبهة جنگ بپیوندیم. اتفاقاً به جمعی از كافران قریش برخوردیم، آنان ما رااسیر گرفته و از ما قول گرفتند كه در صورت آزادی به یاری محمد(ص) نرویم و بر علیه آنهانجنگیم. ما هم این قول را دادیم و آزاد شدیم از آن جا به حضور پیغمبر(ص) رسیدیم وماجرا را نقل كردیم و اجازه خواستیم كه در جنگ شركت كنیم، فرمود: نه شما با آنها عهد وپیمان دارید و نباید آن را نادیده بگیرید. شما بروید و به عهد خود وفا كنید. ما هم از خدایاری میخواهیم.
 مكتب عاشورای حسین(ع) همان مكتب خاتم الانبیا را دنبال میكند و هماندرس را میآموزد.
  
 آیات راجع به وفای عهد
 قرآن كریم موضوع وفای به عهد را از علایم و صفات مردم با ایمان قرار داده استو میفرماید:
 (قد افلح المومنون * الذینهم فی صلوتهم خاشعون * والذینهم لا ماناتهم وعهدهم راعون)؛
 همانا مردم با ایمان رستگار شدند، آنان كه در نماز خود خاضع و خاشعاند و نسبتبه امانتها و عهد و پیمان خود وفا دارند.
 و در آیه دیگر میفرماید:
 (و اوفوا بالعهد ان العهد كان مسئولا)؛ به عهد و پیمان وفادار باشید و بدانید كهاین امر در نزد خداوند بازخواست میشود.
 امام هفتم حضرت موسی بن جعفر(ع) میفرماید:
 «لادین لمن لاعهد له»
 از این آیات و روایات استفاده میشود كه در اسلام وفای به عهد از وظایف حتمیهر فرد مسلمان است.
  
 2 ـ سخاوت
 دومین درسی كه از نهضت عاشورا میتوان گرفت درس جود و سخاوت است.امامحسین(ع) مرد با جود و كرم بود. آن حضرت در برخورد اول، آقایی و كرمش را نشان داد.
 شیخ مفید میگوید:
 «جاء القوم ذهاء الف فارس مع الحر حتی وقف هو و خیله مقابل الحسین(ع) فیحرّ الظهیرة و الحسین و اصحابه معتموّن متقلدون اسیافهم فقال الحسین(ع) (و هو منبعالجود الكرم) لفتیانه اسقوا القوم و ارووهم من الماء و رشفوا الخیول ترشیفاً ففعلوا وملئوا القصاع من الماء ثم یدنونها من الفرس الی ان قال و سقوا كلهم مع افراسهم قالعلی بن الطعان المحاربی كنت مع الحرّ فجئت فی اخر من جاء من اصحابه فلّما رأیالحسین(ع) مابی و فرسی من العطش قال انخ الراویه عند السقاء ثم قال یابن الاخ انخالجمل فانخته فقال اشرب فجعلت كلما شربت سال الماء من السقاء فقال الحسین(ع)اخنث السقاء فلم ادركیف افعل فقام(ع) فخنثّه فشربت و سقیت فرسی»؛
 در نزدیكی كربلا حرّ با هزار سوار در گرمای طاقت فرسای نیمه روز در برابرحسین(ع) ایستاد. امام حسین با یارانش عمامهها بر سر بسته شمشیرها را به گردنآویزان نموده بودند. آن حضرت كه (منبع جود كرم بود) آثار تشنگی در لشكر حرّ دید و بهجوانان خود فرمود: این مردم را آب دهید و سیرابشان كنید و دهان اسبانشان را نیزتركنید، پس چنان كردند و به ترتیب با كیفیت خاصّی همه را آب دادند.
 علی بن طعان محاربی گوید: من آخرین فرد لشكر بودم كه رسیدم.امامحسین(ع) چون تشنگی من و اسب مرا دید، فرمود: آب بیاشام. من هر چهمیخواستم بیاشامم، آب از دهانة مشك میریخت. خود آن حضرت برخاست سر مشكرا پیچاند. پس آشامیدم و اسبم را سیراب كردم.
 امام(ع) با این كار به جامعه بشریت درس جود و سخاوت را داد. چشم روزگار چونحسین را ندید. مادر دهر عقیم است از مثل چنین بزرگواری كه در عین گرفتاری بادشمنش اینگونه رفتاری نماید. او فرزند همان آقایی است كه غذای مخصوص به خود رابه قاتلش میدهد.
 امام حسین در مكتب علی(ع) كلاس دیده، چقدر این عمل حسین(ع) به روشامیرالمومنین(ع) در جنگ صفین نزدیك است.
 مورخان مینویسند:
 چون علی(ع) در جنگ با معاویه شریعة آب را متصرف شد، بر دشمن ستیزه نكردو حسّ انتقام جویی به خود نگرفت و با آنان مقابله به مثل نكرد، بلكه به مضمون«وسجّیتكم الكرم» دستور داد آب را به روی دشمن باز بگذارند. آفرین بر این گونهرهبران الهی، امام حسین(ع) در نهضت عاشورا روش پدر بزرگوارش را پیش میگیرد بااین كه سخت در محاصره دشمن است و میتواند بدین وسیله دشمن را آزار دهد، ولیعلی گونه رفتار میكند، حتی دشمن تشنه را با دست مباركش آب میدهد.
 آری خود فرموده است: من میخواهم به سیرة جدم و پدرم رفتار كنم، چه درسیبالاتر از درس عملی. این جزئی از سخاوتهای آن حضرت بود كه ذكر شد. آن شاعرعرب چه زیبا سروده است:
 لن یخب الان من رجاك و من حرّ من دون با یك الخلقه
 انت جواد و انت معتمدابوك قد كان قاتل الكفره
  
 3- استقامت و صبر
 در لهوف آمده است: امام حسین(ع) هنگام حركت از مكه معظمه، در بین جمعیتایستاد و فرمود:
 «الحمد لله و ماشاء الله و لا قوة الاّ بالله، و صلی الله علی رسوله خط الموت علیولد آدم مخط القلادة علی جید الفتاة و ما اولهنی الی اسلافی اشتیاق یعقوب الییوسف وخیّر لی مصرع انا لا قیه كانّی باوصالی تقطعها عسلان الفلاة بین النواویس وكربلا، فیملأن منی اكراشا جوفا و اجربة سغبا لا محیص عن یوم خطّ بالقلم رضی اللهرضانا اهل البیت نصبر علی بلائه ویوّفینا اجور الصابرین لن تشذّ عن رسول الله لحمتهبل هی مجموعة له فی حضیرة القدس تقربهم عینه و ینجزبهم وعده الا و من كان فیناباذلا مهجته موطنا علی لقاء الله نفسه فلیرحل معنا فانی راحل مصبحاً ان شاء الله تعالی؛
 سپاس از آن خداوند است آنچه را كه بخواهد انجام خواهد شد و هیچ قوه و نیروییجز به وسیلة خدا نیست، و درود خدا بر رسول او. مرگ بر همة انسانها لازم شده، همچونگردن بند بر گردن دختر جوان و چه بسیار مرا به دیدن گذشتگان خود مشتاق نموده، ماننداشتیاق یعقوب به دیدار یوسف و برای من برگزیده شده زمینی كه در آن كشته خواهم شدكه به آن خواهم رسید؛ گویا میبینم كه گرگهای بیابان میان نواویس و كربلا، اعضایبدنم را پاره پاره كرده تا كه شكمهای گرسنة خود را سیر نموده و انبانهای خالی خود را پرنمایند. از روزی كه با قلم قدرت نوشته شده، مفرّی نیست. خشنودی خدا خشنودی مااهل بیت است. بر بلای او شكیباییم و اوست كه بر صبرمان پاداش میدهد، هرگز قرابتاز رسول خدا جدا نمیشود، او كه به منزلة پود جامه به آن حضرت پیوسته است.
 بلكه همه در بهشت در حضور او خواهند بود، زیرا آنها نور چشم پیامبر و وسیلةتحقق یافتن و عینیت پیدا كردن وعدههای اویند. آگاه باشید هر كه در راه ما آمادةجانبازی است و از شهادت و ملاقات خداوند خشنود است پس باید كه با ما كوچ كند، چون- اگر خدا بخواهد - صبح فردا من كوچ خواهم كرد.»
  
 استقامت در قرآن
 در قرآن كریم امر به استقامت شده: (فاستقم كما امرت)؛ استقامت كن همانگونه كه بدان مأموریت یافتهای.
 اصولاً موفقیت و پیروزی در هر كار، وابسته به استقامت و پایداری است. كسی كهمیخواهد قدمهای اصلاحی بر دارد و جامعه خود را به سوی سعادت و نیك بختی هدایتكند، نباید از كارشكنیهای مخالفان و ناسزا و دشنام آنها بهراسد و از میدان به در رود،بلكه لازمه آن تحمل انواع مشكلات و شكیبا بودن در برابر ناملایمات و استقامت وپایداری كردن در راه رسیدن به هدف است.
 امام حسین(ع) عملاً این مطلب را در نهضت عاشورا مجسم كرد. حضرتاستقامت ورزید، و به هدف رسید و آن را حفظ كرد.
 نكته قابل توجه این كه استقامت از عالیترین صفات است هرگاه انسان با تفكر وبدون دخالت احساسات و تعصّبات باطل، صحت و درستی مطلبی را دریافت برایرسیدن و حفظ آن باید پافشاری و پایداری كند.
 امام حسین(ع) بر همین مبنا قیام كرد. این مطلب از نامهای كه به محمد حنفیهنوشت، به خوبی استفاده میشود و از جملات خطبة گذشته پیداست كه امام حسین(ع)نتیجه پایانی نهضت را هم دید و با تفكر صحیح وارد عمل شد.
 نكتة دیگر آن كه استقامت در تمام راههای صحیح و هدفهای مشروع و معقولپسندیده است، ولی راهی كه به حق، شایستگی دارد، استقامت و تحمل رنجهایی را نیزدر بردارد. استقامت در راه خدا و حفظ ایمان و گسترش معنویات در میان جامعه امریپسندیده و واجب است.
 نوشتهاند: هر چه مشكلات و مصائب عاشورا سنگینتر میشد، چهرة مبارك امامبرافروختهتر میشد، چون استقامت در راه هدف بود.
 خداوند هم بندگانش را به قیام برای خود موعظه میكند: (قل انی اعظكم بواحدةان تقوموا لله).
 امام حسین(ع) به سبب دین در برابر طوفانها و سیلاب بلاها و حوادث سنگینعاشورا ایستاد و استقامت كرد. در نتیجه توانست آیین مقدس اسلام را در دنیای بشریتحفظ كنند، اگر استقامت در نهضت عاشورا در تمام افراد - زن، مرد، پیر و جوان - حاكمنمیبود، نتیجه مطلوبی به دست نمیآمد.
 از مكتب عاشورایی امام جهان بیدار و هوشیار میشود زیرا هر كسی در سراسرزندگی خود مشكلات و گرفتاریهایی را ممكن است ببیند، كه جز از راه شكیبایی واستقامت نمیتوان آن را برطرف كرد.
 استقامت در تهذیب اخلاق عاملی بسیار قوی است. آنان كه خود را با سلاحاستقامت مجهّز كردهاند، در برابر ناملایمات روحی و جسمی به آسانی گذر نموده و هیچگاه از حریم دین خارج نمیشوند، به خشونت و تعصب بی جا دست نمیزنند و گاه در عینقدرت با دشمن ملاطفت میكنند.
 همراهی استقامت با خشونت و سختی، تفكر باطلی است و این مطلب با دقت دررفتار امام حسین(ع) در میدان عاشورا روشن خواهد شد.
 وقتی كه اصحاب گفتند: اجازه دهید با لشكر حرّ بجنگیم، اینها فعلاً زیاد نیستندمیتوانیم از عهدةشان  برآییم. امام حسین(ع) فرمود: نه من دوست ندارم ابتدا كنندةجنگ باشم. امام به دشمن در مقام مكالمه «یا بن الاخ» میگوید: چون هنگام ظهرمیشود، در مشكلترین وضع، اقامة نماز جماعت میكند و تا دشمن تیراندازی نكرد،امام دستور حمله صادر نكرده بود. او در مقابل سپاه دشمن میایستد و آنها را با بیان نرم وآرام نصیحت میكند و در هدایت آنها میكوشد كه شاید و لو یك نفر هم باشد به سعادتبرسد.
 امام حسین(ع) تمام وجودش در حال مبارزه در صبر و استقامت بود، لحظهای تابعهوای نفس نشد.
 حقیقت استقامت و صبر در مكتب عاشورای امام حسین همان روش پسندیدة آنحضرت بود، به مضمون: «اشجع الناس من غلب هواه» امام(ع) اشجع الناس بود درنهضت عاشورا.
  
 4- علاقة به نماز و نیایش
 طبری مینویسد: امام حسین(ع) از سپاه كوفه برای ادای نماز و دعا یك شب رامهلت خواست:
 «قال الحسین ارجع الیهم و استمهلهم هذه العشیة الی غد لعلّنا نصلی لربنا اللّیلةو ندعوه و نستغفره فهو یعلم انی احب الصلوة له و تلاوة كتابه و كثره الدعا و الاستغفار؛بعد از مكالمة حضرت ابی الفضل(ع) با شمر در عصر تاسوعا و بازگو كردن جریان محضرمبارك برادر عزیزش حسین(ع) حضرت فرمود: به سوی آنها برگرد و امشب را تا صبحمهلت بگیر، امید آن كه ما برای خشنودی خدا امشب را نماز گزارده و او را بخوانیم و طلبآمرزش كنیم. به راستی كه من نماز برای خدا و تلاوت كتاب او و دعا و استغفار زیاد رادوست دارم».
 ابن اثیر در كامل مینویسد:
 ابو ثمامة صائدی چون جنگ روز عاشورا را شدید دید، عرضه داشت: «یا اباعبداللهاحبّ ان لقی الله ربی و قد صلیت هذه الصلوة فقال الحسین(ع) ذكرت الصلوة جعلك اللّ'همن المصلین؛
 سپس فرمود: «سلوهم ان یكفوا عنّا حتی نصلی؛
 ابوثمامه از امام حسین درخواست كرد و گفت: من دوست دارم پروردگارم را ملاقاتكنم، در حالی كه نماز ظهر را خوانده باشم. حضرت سر به آسمان برداشت و فرمود: نماز رایادآوری كردی، خداوند تو را از نماز گزاران قرار دهد. بله، الان وقت نماز است. از این قومبخواهید لحظهای دست از جنگ بردارند تا نماز بخوانیم».
 در بعضی از مقاتل مینویسند: در شب، عاشوراییان «لهم دویّ كدوّی النحل» درذكر و مناجات خدا در زمزمه بودند.
 عبادتهای شب عاشورای حسین و اصحاب گرامیاش حرّ و عدهای دیگر را بهسوی حق رهنمون كرد و در مسیر راه نیز زهیر و عدهای را به جانب حق كشانید. اینكشتی نجات تا پایان دنیا در حركت است، تا غرق شدگان بحر معاصی را از هلاكت ونابودی نجات دهد.
 اگر امام در ظهر عاشورا به نماز و بر دوستیِ نماز و دعا سفارش میكند، به اینجهت است كه مردم را عاشق دستورهای الهی كند و اهمیت احكام الهی را به آنها عملاًگوش زد نماید تا مردم از قافلة سعادت باز نمانند. با این كه دو تن از یاران باوفایش هدفتیرهای دشمن قرار داشتند میخورد، میفرماید:
 «یا زهیر و یا سعید بن عبدالله «تقدما امامی حتی اصلی الظهر؛ شما جلوی منبایستید تا من نماز ظهر را بخوانم».
 از ابن عباس نقل است كه به امیرالمومنین گفتم: حالا وقتِ شدت جنگ به نمازمیایستی؟! در جواب فرمود: جنگ ما برای احیای نماز است.<
منبع:جوان و انتظار

