جمجمه فرزند در دستان مادری رزمنده
شفاف: جنادة بن الحارث الانصارى ، از طایفه ی خزرج بود و از فرزندان انصار مدینه
و همسرش، بحريه بنت مسعود خزرجى
و پسرش نوجوانش، عمرو بن جناده انصارى
ابتدا پدر به میدان رفت:
انا جنادة و انا بن الحارث
من هستم: جناده پسر حارث!
لست بخوار ولا بناكث
هرگز نه ترسو هستم و پیمان شکن
عن بيعتى حتى يرثنى وارث
از بیعتم سر باز نمیزنم تا این بیعت به وارثم برسد!
اليوم ثارى فى الصعيد ماكث
امروز به واسطه شهادتم، خون من در بلندایی باقی خواهد ماند.
عدهای را کشت و در آخر خودش نیز به فیض شهادت رسید.
اما بحریه، این همسر شهید به وصیت شوهرش عمل کرد. وارث جناده، عمرو را به میدان فرستاد.
عمرو، نزد امام رفت و اجازه خواست تا با دشمن بجنگد،
امام فرمود: ان هذا غلام قتل ابوه فی المعرکه و لعل امة تکره ذلک؛ پدر این نوجوان کشته شده، شاید برای مادرش سخت باشد و او راضی نباشد!
عمرو گفت «به خدا قسم نه، مادرم خود به من دستور داده و لباس رزم برتنم کرده تا شما را یاری کنم».
امام علیهالسلام اجازه دادند. و عمرو در میدان رجز خواند:
امیری حسین و نعم الامیر
آقای من حسین است و چه آقای نیکویی!
سرور فواد البشیر النذیر
او که مایه شادی پیامبر خداست
علی و فاطمه والده
و او که علی و فاطمه پدر و مادرش هستند.
فهل تعلمون له من نظیر
آیا شما برای او مانندی می شناسید؟
له طلعة مثل شمس الضحی
او مانند خورشید تابناک می درخشد
له عزة مثل بدر منیر
و چون ماه نورافشانی می کند.
باز هم رجز خواند. آنقدر جنگید تا به فیض شهادت نائل آمد. لشگر شیطان اما، سرش را از بدنش جدا کردند و به طرف دسته امام علیهالسلام پرتاب کردند.
حالا نوبت جهاد مادر است.
یک دست جام باده و یک دست زلف یار!
جمجمه پسر را در آغوش میگیرد. گفت:چه نيكو جهاد كردى،پسرم!اى شادى قلبم،اى نور چشمم!
و با جمجمه به طرف دشمن میرود! به نزدیکی دشمن که رسید، جمجمه فرزند شهیدش را به سمت دشمن پرتاب میکند. جمجمه به یکی از لشگر شیطان اصابت میکند و او را در دم به درک واصل میکند!
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست!
بحریه باز میگردد و شمشیری بر دست میگیرد:
انی عجوز فی النساء ضعیفه - خاویة بالیة نحیفه
من در بین زنها، زنی ضعیف و بیمار و لاغر هستم
اضربکم بضربة عنیفه - دون بنی فاطمه الشریفه
بر شما ضربه محکمی وارد خواهم کرد؛ در دفاع و حمایت از فرزندان فاطمه عزیز و گرامی
و با تیرک خیمهاش به سمت دشمن میرود و میجنگد. تیرک را به سمت دشمن پرتاب میکند و دو نفر را به درک واصل میکند. حالا این همسر و مادر شهید، خودش رزمنده شده است.
اما امام مانع شد: جهاد بر زنان واجب نیست. یک همسر، یک فرزند، و جمجمهای که شیطانیان را به قعر جهنم فرستاد، بس است! حالا نوبت صبر است.
السلام علی جنادة بن کعب الانصاری الخزرجی، و ابنه عمرو بن جناده؛
(ناحیه مقدسه)
منبع:شفاف

