دقایقی با یک تازه مسلمان؛
عاشورا حجت را بر من تمام كرد
ماجرا با خبر كوچك و سربسته در يك روزنامه محلي شروع شد . مسلمان شدن دختر دانشجو.

«ديانا ترون گوسو» كه در خانواده‌اي مسيحي در ايالت تگزاس آمريكا به دنيا آمده است، به طور اتفاقي در زمان تبليغ دين مسيحيت در كليسا، با دين اسلام آشنا مي‌شود. بعد از مطالعه و تحقيق، در 20 سالگي اسلام را به عنوان دين خود بر مي‌گزيند و نامش را به «هاجر حسيني» تغيير مي‌دهد. هاجر در مسير تحقيقات با عاشورا و نهضت حسيني آشنا مي‌شود و اين اوج تحولات روحي و فكري اش مي‌شود. 
او هنوز هم هر وقت نام امام حسين(ع) مي‌آيد، حالش دگرگون مي‌شود. باورش نمي‌شود از يك خانواده كاتوليك به اينجا رسيده باشد. مي‌گويد: من در یک خانواده کاتولیک به دنیا آمدم اما همیشه دغدغه آشنایی با ادیان مختلف را در سر داشتم. در 18 سالگی تصمیم گرفتم از آمریکا به اروپا سفر کنم و در همین سفر بود که فهمیدم تفاوتی بین اروپا و آمریکا وجود ندارد و همه غرق مادیات هستند. من اما تشنه معنویت بودم و چیزی جدا از آن را نمي‌خواستم.
علاقه هاجر به رهايي از دايره بسته جهان مادي غرب، تا آن جا بوده که در روزنامه‌های اروپایی هم مطالب مختلف را دنبال مي‌كرده است. مي‌گويد: تشنگي من وقتي زيادتر شد كه يك روز مطلبي را درباره انقلابی مرور كردم که از سوي یک رهبر روحانی به وقوع پیوسته بود. این اسلام و این رهبر روحانی توجه و کنجکاوی من را بیش از اندازه جلب کرده بود. 
در همان زمان، جريان انقلاب باعث شده بود تا پیروان مسيحيت و به خصوص پاپ درپي گفتگو با مسلمانان و به ويژه آیت‌ا... خمینی(ره) باشند. هاجردر چند جلسه توجیهی كه با حضور چند نفر از شیعیان ایرانی صورت مي‌گيرد، شركت مي‌كند. خودش مي‌گويد: در آن جلسه به صورت استدلالی به بحث و گفتگو نشستیم. حتی یادم هست آنجا مطرح شد که امام خمینی(ره) در ایران انقلاب مسلحانه به پا نکرده، بلکه این انقلاب از درون آدم‌ها و مردم شروع شده و ادامه یافته است. این موضوع برای من خیلی جذاب و سئوال بر انگیز بود و همراه با بحث امامت که آن روز مطرح شد، من را خیلی جذب کرد و ناخواسته وارد جریاناتی شدم که نقطه اوج آن امام حسین(ع) بود. 
اومي‌گويد: با این حال من دائم موضوعات روز را با مسیحیت تطبیق مي‌دادم؛ مثلا به فداکاری و جانفشانی امام حسین(ع) که مي‌رسیدم، آن را با رنج‌ها و سختی‌های مسیح تطبیق مي‌دادم هرچه پیش‌تر مي‌رفتم، هیجانم برای دانستن عظمت حسيني بیشتر مي‌شد. تا آنجا که امام حسین(ع)، نقطه اصلی لحظات شگفت انگیز وجودم شد. هر چه زمان بيشتر مي‌گذشت، موضوعات براي من و در نتيجه تلاش براي رسيدن به حقيقت جدی و جدی‌تر مي‌شد.
او كه قبلا در کلیسا، مبلغ بوده و با موضوعات اخلاقی و دینی انس داشته، ادعا دارد: در تمام موضوعات، امام حسین(ع) دريچه متفاوتي را برای من گشود و عاشورا حجت را بر من تمام کرد.

 

من در آمريكا مسلمان شدم
هاجر از انقلاب روحي اش در جريان مسلمان شدن تعريف مي‌كند و مي گويد :من در آمریکا مسلمان شدم و سعی کردم به ایران بیایم تا در کشوری که به نام اسلام و امام حسین(ع) مزين است، مطالعاتم را ادامه دهم و رسیدم به اینکه در اسلام این الگوها خیلی وسیع و ژرف هستند. او از علاقه‌اش به امام حسين(ع) و ايام محرم تعريف مي‌كند: خیلی دوست داشتم از نزدیک مراسم عزاداری امام حسین(ع) را شاهد باشم و اين امكان در ایران برایم فراهم شد.
لذت او از بزرگي اين قيام بي‌اندازه است، وقتي تعريف مي‌كند : چه قدر شیرین بود حرکت و اراده امام حسین(ع) برای احیای حقیقت. او همه چیز را فدا کرد تا اصل دین و حقیقت انسانیت باقي بماند.او گفته هاي ديگري هم دارد مثل اينكه خیلی از مفاهیم دینی، در اسلام و مسیحیت مشترک است؛ به طور مثال هر دو به یک خدای واحد معتقدند. هر دو به آخرالزمان اعتقاد دارند، اما در اسلام الگوها و راه‌هایی است که در مسیحیت نیست. مسیحیان معتقدند: مسیح پسر خداست كه براي بخشوده شدن گناهان امت کشته شد. موضوعاتی که در مسیحیت حل نشده، اسلام آن‌ها را حل کرده است. 
هاجر در بخش‌هايي از صحبتش بر مي‌گردد به دوراني كه در آمريكا زندگي مي‌كرده است درآن سال‌ها زمینه آشنایی با اسلام خیلی کم بود و من در دنیای اطلاعاتی زندگی مي‌کردم که هيچ‌گونه نشاني از اسلام در آن وجود نداشت، در حالي كه با اوج گرفتن جریان انقلاب، موضوع اسلام در اروپا و آمریکا مورد توجه قرار گرفت و با حمله آمریکا به عراق، مسئله کربلا و نجف و امام حسین(ع) بارها در اخبار مطرح ‌شد و به دنبال آن، حساسیت‌ها روی این دو مکان در كانون توجه قرار گرفت و همین موضوع به نوعی، اهمیت کربلا را در اذهان عمومي‌طرح کرد.
مدلي با عظمت امام حسين(ع) در هيچ فرهنگي پيدا نمي‌شود 
بعضی از مسیحیان به‌ويژه کاتولیک‌ها معتقدند که حضرت مسیح(ع) خیلی در زندگی زجر کشید، اما با توجه به مطالعاتی که داشتم، متوجه شدم از مسيح هم بزرگ‌تر وجود دارد و مدلی با عظمت امام حسین(ع) در هیچ فرهنگی پیدا نمي‌شود. این عظمت و ابعاد گوناگون آن، اصلا قابل تصور نیست. براي همين است كه اوجی عجیب از حقیقت انسانیت، در عاشورا رقم خورده است. البته در هر ملتی قهرمانانی وجود دارند كه همه آن‌ها یک بعدی‌اند. اما امام حسین(ع) ابعادی دارد که هر چه روی آن‌ها مطالعه و تحقيق کنید، تمام نشدنی‌اند. 
تاثير هاجر از اين جريان تا اندازه اي است كه مي‌گويد:خدا را شکر مي‌کنم که من را در مسیر حقیقت قرارداد و مهم‌تر از آن اينكه من را به وسيله امام حسین(ع) و نهضت عاشورا مسلمان کرد.





نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 1 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر
.: Weblog Themes By Rasekhoon:.