اگر شما نبوديد، ما شيعه ها به چه كسي افتخار مي‌كرديم؟



امام (ارواحنافداه)، مرداني مي‌خواهد كه هميشه پا در ركاب و مطيع ولايت بمانند. حضرت اباعبدالله (علیه السلام) نامردها را دفع مي‌كند. شيوه امام از ابتداي كار تا منزل آخر همين بوده است و كربلا نقطه عطف و پايان كار است.



یارانی با صلابت و استوار

امام حسين (علیه السلام) ياران بسيار جوان مردي داشت. همه آن ها تا آخر، ثابت قدم بودند. سخن امام (علیه السلام) كه فرمود: «برويد، من بيعتم را از شما برداشتم»، در شب عاشورا نبوده؛ بلكه وقتي خبر شهادت مسلم به حضرت رسيد، اين سخن را فرمود.1 آن هايي كه رفتني بودند، همان هنگام رفتند و پس از آن ماجرا ديگر كسي از آن حضرت جدا نشد.
در شب عاشورا امام حسين(علیه السلام) به خيمه خواهر خود، زينب (سلام الله علیها) رفت و با او سخن گفت. حضرت زينب (سلام الله علیها) به ايشان عرض كرد : «برادر، مبادا يارانت فردا تو را رها كنند؛ مانند آن هايي كه پدر و برادرم را تنها گذاشتند!» امام فرمود: «نه! من آن ها را امتحان كرده ام. دلاور و غرّنده، و با صلابت و استوارند، اشتياق آنان بر كشته شدن در ركاب من مانند اشتياق طفل شير خوار به پستان مادرش، است. جوان مرداني هستند كه سينه سپر كرده اند و به مرگ، لبخند مي‌زنند».2 سخن امام گوياي اين مطلب است كه يارانش را خوب مي‌شناسد و به آن ها اطمينان دارد. همه ما انسان‌هاي جوان مرد و كساني را كه به عهد و پيمان خود پايبند هستند و به قولي پاي حرف شان مي‌ايستند، دوست مي‌داريم و از آنان كه به عهد خود وفا نمي‌كنند، بيزاريم.
نافع سخنان امام و خواهرش (سلام الله علیهما) را شنيد، خود را به خيمه اصحاب رساند و ماجرا را به حبيب بن مظاهر بازگفت. حبيب گفت: «شگفتا! خواهر امام، هنوز به ما شك دارد؟» حبيب به همراه اصحاب، در پيش گاه خيمه حضرت زينب (سلام الله علیها) حاضر شدند و گفتند: «ما به بيعت خود وفاداريم». در اين ميان وقتي كه قمر بني هاشم (علیه السلام) از ماجرا خبر دار شد، جوانان اهل بيت (علیهم السلام) را به كنار خيمه حضرت زينب (سلام الله علیها) فرا خواند و همه آن ها شب عاشورا در برابر حضرت زينب (سلام الله علیها)، با اباعبدالله (علیه السلام) بيعت مجدّد نمودند. 3




آيا امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چنين اصحابي خواهند داشت؟
ما نخواسته يا نتوانسته ايم ياراني همانند ياران امام حسين (علیه السلام) براي حضرت مهدي (ارواحنافداه) باشيم. برخي گمان مي‌كنند كه آماده اند و با اين وجود، آن حضرت نمي‌آيد! ولي او معصوم است و در تشخيص اشتباه نمي‌كند. اشكال از ماست. ما ادّعاي ياري حضرت را داريم ولي در واقع در خدمت امام خود نيستيم.
مدّتي پيش، توفيقي نصيبم شد تا دعاي ندبه را در حرم حضرت عبّاس (علیه السلام) بخوانم. احساس عجيبي به من دست داد كه برايم تازگي داشت. وقتي وارد صحن شدم، به آن حضرت عرض كردم: «اگر شما نبودي، ما شيعه ها به چه كسي افتخار مي‌كرديم؟ تو امام ما را تنها نگذاشتي». حضرت عباس (علیه السلام) آبروي شيعيان را حفظ كرد. به همين دليل، امام حسين (علیه السلام) نيز قدرداني نموده و دست برادر را بوسيد.
دوستي با امام حسين (علیه السلام) مختصّ تاسوعا و عاشورا و محرّم نيست. امام (ارواحنافداه) ، مرداني مي‌خواهد كه هميشه پا در ركاب و مطيع ولايت بمانند. حضرت اباعبدالله (علیه السلام) نامردها را دفع مي‌كند. شيوه امام از ابتداي كار تا منزل آخر همين بوده است و كربلا نقطه عطف و پايان كار است. آن جاست كه امام كار را يكسره كرد؛ خوب ها را در كنار خويش نگه داشت و دست رد به سينه كساني زد كه اهليّت نداشتند.
ما نيز امروز بايد تكليف خود را با امام زمان خويش روشن كنيم. اگر براي جدا شدن از امام خود به دنبال بهانه باشيم، پذيرفته نخواهيم شد. اين آمادگي پذيرش، در يك آن حاصل نمي‌شود؛ بلكه بايد مقدّمات آن را از پيش فراهم كرده باشيم. در روايتي از حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) آمده است:
«فَإنَّ أَمْراً يَبْغَتُهُ فَجْأَﺓً حينَ لا تَنْفَعُهُ تَوْبَـﺔً وَ لا يُنْجيهِ مِنْ عِقابِنا»؛4
امر ما ناگهاني است و در هنگامي مي‌رسد كه توبه و بازگشت سودي ندارد و پشيماني از گناه، از كيفر نجاتش نمي‌بخشد.

يعني در يك لحظه نمي‌توان ايمان پيدا كرد؛ چون دل، در يك آن به باور نمي‌رسد و رسيدن به ايمان، مستلزم پيمودن راهي طولاني است. بايد به دستورهاي شرع و قوانين الهي يك به يك عمل كنيم و از بركات مجالس امام حسين (علیه السلام) براي اهل عمل شدن، بهره مند شويم تا در نهايت به هدايت حقيقي پيدا كنيم. در قرآن كريم آمده است:
«وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتّي يَأْتيكَ الْيَقينُ»؛5
بندگي كن، تا به مرحله يقين و باور برسي.







--------------
پی نوشت ها:
1. سخنان حسين بن علي  از مدينه تا كربلا، ص 88.
2. همان ، ص 150 و 151.
3. همان.
4. بحارالأنوار، ج 53، ص 176.
5. حجر (15)، آيه 99.






منبع : حدیث دل سپردن، ص 151، آقاتهرانی




نوشته شده در تاريخ جمعه 23 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر
.: Weblog Themes By Rasekhoon:.