حجت‌الاسلام پناهیـان:
 

در تقابل محبت و ترس، ترس غلبه می‌کند/ فقط ترس مردم را وادار کرد تا امام حسین(ع) را قطعه قطعه کنند



 

برخي انسان‌ها هم در دنيا ضرر مي‌كنند و هم در آخرت. معناي ديگر اين كلام اين است كه كساني هستند كه لااقل در دنيا ضرر نمي‌كنند، بلكه فقط در آخرت ضرر مي‌كنند.
 

به گزارش مشرق، حجت الاسلام عليرضا پناهيان يكي از منبري‌هاي سرشناس كشور است كه چند سالي است در دهه اول محرم با حضور در دانشگاه هنر به ايراد سخنراني مي پردازد. مطلبي كه در ادامه از نظرتان مي گذرد چكيده‌اي است از سخنان اين روحاني در شب چهارم و پنجم محرم الحرام.
ترسوها خسرالدنیا و الاخره می‌شوند
برخي انسان‌ها هم در دنيا ضرر مي‌كنند و هم در آخرت. معناي ديگر اين كلام اين است كه كساني هستند كه لااقل در دنيا ضرر نمي‌كنند، بلكه فقط در آخرت ضرر مي‌كنند. احتمالاً اين گروه دوم که حب الدنیا داشته‌اند، بهتر از كساني هستند كه هم دنيا را از دست مي‌دهند و هم آخرت را. اگر چه در جهنم ديگر جايي براي خاطرات شيرين دنيوي نيست ولي اين گروه دوم حسرت كمتري نسبت به گروه اول دارند. يكي از گروه‌هايي كه خسرالدنيا و الآخره مي‌شوند، ترسوها هستند. در دنيا از ترس نتوانسته‌اند لذتي ببرند، در آخرت هم چون ترسو بوده‌اند، مجازات مي‌شوند.

«تمسخر» اسلحۀ سازمانی دشمنان دین
•«تمسخر» حربه مشتركي در جبهه مخالفين دين و اسلحه سازماني دشمنان دين است. معمولاً آدم‌هاي بي‌دين به آدم‌هاي ديندار كه مي‌رسند، همگی اهل تمسخر مي‌شوند و اين ويژگي رواني‌اي است كه براي آدم‌هاي بي‌دين نسبت به متديينين پيش مي‌آيد.

• اینکه چرا دشمنان و مخالفین دین، اهل مسخره کردن مؤمنین هستند، نه فقط حاصل یک بررسی تاریخی یا اجتماعی، بلکه دارای دلیلی قرآنی است: «وَ إِذا لَقُوا الَّذينَ آمَنُوا قالُوا آمَنَّا وَ إِذا خَلَوْا إِلى‏ شَياطينِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَكُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ* اللَّهُ يَسْتَهْزِئُ بِهِمْ وَ يَمُدُّهُمْ في‏ طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»(بقره/14و15)

• برای برطرف کردن «ترس از مسخره شدن» باید علت این کار دشمنان دینداری را تجزیه و تحلیل کنیم و با زمینه‌های آن آشنا شویم.


چرا حتی کسانی که اهل مسخره کردن دیگران نیستند، وقتی به مؤمنین می‌رسند، آنها را مسخره می‌کند؟


• چرا حتی کسانی هم که روحیه مسخره کردن دیگران را ندارند، وقتی به مؤمنین می‌رسند آنها را مسخره می‌کند؟


• علت اصلی این است که این افراد از آنچه خدا نازل کرده و دستور داده که به آن عمل شود، تنفر دارند؛ «ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمالَهُم»(سوره محمد، آیه9).

• غیرمؤمنین چون از آنچه که خدا نازل کرده است، بدشان می‌آید، به مؤمنین که می‌رسند غضب می‌کنند. زیرا مؤمنین از آنچه که خدا نازل کرده و به آن دستور داده خوششان می‌آید و به آن عمل می‌کنند. تا زمانی که مؤمنین دست از ایمان خود برندارند و کافر نشوند، مورد خشم و غضب کافران هستند.

• در ذهنِ کسانی که با «ما انزل الله» مشکل دارند، محاسبه سریعی به این صورت اتفاق می‌افتد که: «فلانی، مذهبی است پس او معتقد است که خوب است انسان‌ها نمازخوان باشند و بد است که کسی بی‌نماز باشد. به همین دلیل فلانی به دستور خدا عمل می‌کند و نماز می‌خواند. من هم که نماز نمی‌خوانم؛ پس او مرا آدم بدی می‌داند، پس من هم می‌توانم از او تنفر داشته باشم و او را مسخره کنم.» لذا غیرمؤمنین به خود اجازه می‌دهند که مؤمنین را مسخره کنند.


• اگر مؤمن با تحلیل روانی غیرمؤمن آشنا باشد، دلیلی ندارد که از تمسخر او بترسد. غیرمؤمن به دلیل این شرایط روانی به مسخره کردن مؤمن می‌پردازد، چرا که نمی‌تواند از خودش بهتر را ببیند.


• در نقطۀ مقابل، علامت ایمان این است که مؤمنین نه تنها هیچ کس را مسخره نمی‌کنند؛ بلکه وقتی از خودشان مؤمن‌تر را می‌بینند، از ته دل خوشحال می‌شوند و برای او دعا می‌کنند. «وَ الَّذينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ وَ لا تَجْعَلْ في‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيمٌ» (سوره حشر، آیه10).

• ترس را از نظر تاریخی و اجتماعی می‌توان در موارد مختلفی بررسی کرد. از نظر تاریخی در تاریخ کربلا می‌بینیم که مردم از امام حسین(ع) نفرت نداشتند، بلکه او را دوست داشتند ولی وقتی که محبت و ترس در یک موضوع با هم وجود داشته باشند، ترس غلبه خواهد کرد. فقط ترس بود که مردم را وادار کرد تا امام حسین(ع) را قطعه قطعه کنند. چون ابن زیاد شایعه کرد که لشکر یزید در راه کوفه است؛ در حالی که اصلاً اینطور نبود. شایعات و تهدیدهای دیگری نیز بر ترس مردم می‌افزود.
• در حالی که امام حسین(ع) محبوب‌ترین شخصیت جهان اسلام بودند، از سپاهی که علیه امام حسین(ع) تدارک دیدند، چند نفر کینه امام حسین(ع) را به دل داشتند؟ آیا نقش ترس را در این حادثه مهم می‌توان نادیده گرفت؟ آیا خدا در تاریخ کربلا با کسی شوخی داشته است؟ آیا خدا نمی‌خواسته مطلبی را در مورد ترس بگوید؟ برای بررسی ترس از نظر اجتماعی نیز باید گفت آنچه که به عنوان قدرت، سیاست، نفوذ و حاکمیت مطرح است، تماماً بر پایه ترس استوار است.

• یکی از موارد ترس، ترس از مسخره شدن است. موضوع مسخره شدن توسط غیرمؤمنین از اولین موضوعاتی بوده است که با اعلام علنی دعوت به اسلام، پیش آمد. هنگامیکه خدا به پیامبر اکرم(ص) دستور دادند که تبلیغ رسالتش را علنی کرده و حق را اظهار نماید، بلافاصله خدا می‌فرماید ما تو را از مسخره‌کنندگان، کفایت خواهیم کرد. فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِكين‏* إِنَّا كَفَيْناكَ الْمُسْتَهْزِئين‏(سوره حجر، آیات 94 و 95). گویی مسخره کردن،‏ اولین کار دشمنان و اولین بازتاب کار درست بوده است.

• دستور دیگر قرآنی به مؤمنین، همراهی نکردن و نماندن در جمعی است که به مسخره‌کردن مشغول هستند. قرآن کریم می‌فرماید: وَ قَدْ نَزَّلَ عَلَيْكُمْ فِي الْكِتابِ أَنْ إِذا سَمِعْتُمْ آياتِ اللَّهِ يُكْفَرُ بِها وَ يُسْتَهْزَأُ بِها فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ حَتَّى يَخُوضُوا في‏ حَديثٍ غَيْرِهِ إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقينَ وَ الْكافِرينَ في‏ جَهَنَّمَ جَميعا (نساء 140). مؤمن نباید در جلسه‌ای که حق را به سخریه گرفته‌اند، بنشیند. تهدید قرآن به اینکه این همراهی با مسخره‌کنندگان می‌تواند به همانند آن‌ها شدن ختم شود، تهدید تکان‌دهنده‌ای است.

• یکی از اصحاب امیرالمؤمنین(ع) گرفتار نیش عقرب شد، و درد شدیدی مبتلا شد به حدی که در شرف مرگ قرار گرفت. وقتی او را پیش امیرالمؤمنین(ع) آوردند، حضرت فرمودند: زمان مرگ او هنوز نرسیده است، و زمان درد کشیدنش هم هنوز به پایان نرسیده است. او را به خانه‌اش برگرداندند و پس از دوماه درد کشیدن سراغش را گرفت و به او گفت: «این درد تو بخاطر این بود که فلان روز، در جلسه‌ای کسی به دلیل ولایت سلمان نسبت به ما، به او طعنه زد، و تو نه از جانت ترسیدی و نه مالت در خطر بود، بلکه فقط به دلیل رودربایستی، آن شخص را تحقیر نکردی و جوایش را ندادی. اکنون توبه کن و عهد کن که دیگر چنین نکنی، تا دردت آرام شود.»( فَلَمْ يَمْنَعْكَ مِنَ الرَّدِّ وَ الِاسْتِخْفَافِ بِهِ خَوْفٌ عَلَى نَفْسِكَ‏ وَ لَا عَلَى أَهْلِكَ وَ لَا عَلَى وُلْدِكَ وَ مَالِكَ أَكْثَرُ مِنْ أَنِ اسْتَحْيَيْتَهُ فَلِذَلِكَ أَصَابَك‏؛ بحار الانوار/26/238)


• اگر کسی بخواهد آدم خوبی شود، حتماً مورد ظلم‌هایی قرار می‌گیرد. قرآن به نترسیدن از این نوع ظلم‌ها دعوت کرده و می‌فرماید: وَ مَنْ يَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحاتِ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلا يَخافُ ظُلْماً وَ لا هَضْماً(سوره طه، آیه 112). مؤمن نه از ستمی(در مورد حقش) و نه از کاستی و نقصانی(در مورد اجر و مزدش) می‌ترسد. یک نکته در حاشیه این مطلب وجود دارد. اگر مؤمنی در محیطی بود که همه با او همراه و همدل بودند و از هیچکس، هیچگاه مسخره شدنی، ظلمی یا سرزنشی را نشنیده باشد؛ شاید آن ساخته شدن کامل برایش ایجاد نشود. چنین شرایطی می‌تواند مشکلاتی مانند عجب، غرور و .... را ایجاد نماید.






نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 28 دی 1390  توسط مهدی شکیبا مهر
.: Weblog Themes By Rasekhoon:.