حرکتی مخالف جریان آب!


حرکت امام حسین عاقلانه و منطقی بود، بخاطر همین هیچکدوم از عاقلای زمان‌ شون یا بعد از اون، با منطق و استدلال حضرت رو محکوم نکردن، ولی چون اون عاقلا، عاشق نبودن (با اینکه قیام امام رو صحیح و شرعی و فداکارانه می‌ دونستن) توان همراهی نداشتن.

حضرت تو مسیرشون به سمت کربلا، علت قیام عاقلانه و عاشقانه خودشونو اینجوری بیان می کنن:

به راستى، دنیا تغییر چهره داده و ناشناخته گشته و نیكى آن در حال نابودى است و از آن جز رطوبتى كه در ته ظرفى مانده و جز زندگى وبال آور، همچون چرا گاهى كه جز گیاه بیمارى‏زا و بى‏مصرف چیزى در آن نمى‏روید، باقى نمانده است.
آیا نمى‏بینید كه به حقّ عمل نمى‏شود و از باطل دست برنمى‏دارند؟! به طورى كه مؤمن حق دارد كه به مرگ و دیدار خدا مشتاق باشد.
به راستى، من چنین مرگى را جز سعادت ندانم و زندگى در كنار ظالمان را جز هلاكت نخوانم!

همانا مردم دنیاپرستند و دین از سر زبان آنها فراتر نرود و دین را تا آنجا كه زندگى‏شان را رو به راه سازد، اجرا کنند و چون در بوته آزمایش گرفتار شوند، دینداران اندك گردند. (تحف القعول عن آل الرسول، ص245)

این فراز سوزناک روایت، در واقع علت و فلسفه اصلی قیام حضرت رو نشون میده، اون زمونی که دین فقط لقلقه زبونا بوده و اهل عمل کم و کم و کم!!!
اما یه نفر که اهل خدا بود، بر خلاف جریان آب حرکت کرد و بر خلاف بی دینی عَلَم قیام برآشفت.

 





نوشته شده در تاريخ یک شنبه 2 بهمن 1390  توسط مهدی شکیبا مهر
.: Weblog Themes By Rasekhoon:.