پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

درس های عاشورا

 

درس‏های عاشورا همواره بحثی زنده، حیات‏بخش و حرکت‏آفرین است. هر چند این رویداد در مکان و زمان محدودی به وقوع پیوست، امّا درس‏های آن ویژه زمان و مکان مشخصی نیست. اگر تا دیروز عده‏ای می‏پنداشتند که عاشورا حادثه‏ای مقطعی است، امروز با توجه به تعالیم عاشورایی امام خمینی و در نتیجه استقرار حکومت اسلامی، باید به عنوان رویدادی تلقّی شود که در طول تاریخ می‏تواند درس‏آموز بوده و پایه‏های ستم و استبداد را از بیخ و بن براندازد:

«واقعه عظیم عاشورا از سال 61 هجری تا خرداد 42 و از آن زمان تا قیام حضرت بقیةالله ارواحنا لمقدمه الفداه، در هر مقطعی انقلاب‏ساز است.» " 1 " پس از سال 61 هجری، این رویداد در عرصه رفتار سیاسی الگوی بسیاری از حرکت‏ها شده است: حرکت توّابین، مردم مدینه، قیام مختار، نهضت زیدبن علی، قیام محمد نفس زکیّه و ابراهیم فرزندان عبداللّه...تا قیام و نهضت مقدس ملت ایران به رهبری امام خمینی همه و همه با الهام از عاشورا سازماندهی شده‏اند. اقبال لاهوری، استقلال و نجات پاکستان را مرهون قیام عاشورا دانسته است. " 2 " گاندی، نیز، نهضت عاشورا را الهام‏بخش خود در رهایی هندوستان می‏داند. " 3 " ما در این مقال، در صدد تجزیه و تحلیل قیام و انقلاب‏هایی که در پی رویداد عاشورا صورت گرفته‏اند نیستیم و همچنین در پی صداقت و یا درستی و نادرستی این نهضت‏ها نیز نیستیم؛ ما بر آنیم که اشاره کنیم که رویداد عاشورا در گذشته در عرصه رفتار سیاسی منشأ حرکت‏هایی علیه حاکمان ستم در دوره‏های گوناگون بوده و هست. و در یک کلمه اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه همه حرکت‏های حق‏طلبانه و عدالت‏خواهانه بنامیم و بدانیم سخنی به گزاف نگفته‏ایم. مصعب ابن زبیر با این‏که خود را رقیب امام‏حسین(ع) برای حکومت می‏دانست می‏گوید: «و ان الاولی بالطف من آل هاشم تاسوا فسنوا الکرام التاسیا " 4 ".
مردان بزرگواری از آل هاشم در برابر ستم مقاومت نشان دادند که برای بزرگان تاریخ نمونه و الگو است.» بسیاری از نویسندگان، شاعران و تاریخ نگاران مسلمان و غیر مسلمان از درس‏آموزی این رویداد برای همه جهانیان سخن گفته‏اند. از باب نمونه یکی از نویسندگان مصری به نام عباس محمود عقاد، با قلم توانایش در کتاب: «ابوالشهداء حسین بن علی(ع)» چنین‏می‏نویسد:
«نه تنها مسلمانان بلکه غیر مسلمانان از این حادثه درس جوانمردی، ایثار و مقاومت در برابر ستمگران گرفتند. از سفیر مسیحی که در همان مجلس یزید به او اعتراض کرد بگیریم تا برسیم به قرون میانه، تا روزگار خودمان.» " 5 " آری عاشورا از چنان عمق و غنایی برخوردار است که تا پایان تاریخ، پیام آور ارزش‏های والای انسانی و الهام‏بخش انسان‏های آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا دانشگاهی است که همه طبقات از زن و مرد، کوچک و بزرگ، باسواد و بی‏سواد، سیاه و سفید، مسلمان و غیر مسلمان از آن درس می‏آموزند و در این دانشگاه همواره استادان بنامی چون: حسین بن علی(ع)، قمر بنی‏هاشم، زینب کبری و دیگر عاشورائیان تدریس می‏کنند. ولی متأسفانه ما تاکنون نتوانسته‏ایم ارزش‏های عاشورا را آن چنان که شاید و باید به جوامع جهانی بشناسانیم. در یکی از فیلم‏هایی که بر ضد اسلام به وسیله
B.B.C با نام شمشیر اسلام، تهیه شده، بخش مهمّی از آن را عزاداری و سوگواری‏های دوستداران امام‏حسین(ع) تشکیل می‏دهد. مفسّر این فیلم می‏گوید:


«باید مراقب بود که اگر این عزاداری‏ها و این همه عشق هدف‏دار شود و به سوی قلب غرب نشانه رود، دیگر هیچ سلاحی نمی‏تواند در برابر آن مقابله کند.» " 6 " با توجه به سخنان فوق، مهم جهت‏دار شدن مراسم عاشورا و شناخت درس‏های آن در ابعاد گوناگون است. فداکاری و ایثار، صبر و استقامت، شهادت و شجاعت، تعهد و مسؤولیت، صداقت و وفاداری، قاطعیت در راه هدف، دفاع از امامت و ولایت، دفاع و پاسداری از دین و ارزش‏ها، تولی و تبری، ستیز با ستم و ستمگران، با فساد و مفسدان، دستور به نیکیها، پرهیز از بدیها و زشتیها، انس با قرآن، ترویج فرهنگ نماز، نهراسیدن از نیروی دشمن، پرهیز از سستی و تنبلی در برابر تجاوز به ارزش‏ها، افشای چهره دشمنان اسلام، توجّه به معنویات حتّی در جبهه جنگ، نفی نژادپرستی، توبه، دعا، استغفار، تسلیم در برابر خدا، قیام برای خدا و...بخشی از درس‏های عاشورا است. البته همین درس‏ها کافی است که یک ملّت را از ذلت به عزت برساند و همین درسها می‏تواند جبهه کفر و استکبار را شکست بدهد. همان‏گونه ملت ایران با الهام از همین درس‏های عزّت‏بخش استبداد و استعمار را به زانو درآورد و باز همین درس‏ها بود که نقش خود را در جنگ تحمیلی به نمایش گذاشت. آن چه آوردیم فهرست بخشی از درس‏ها و آموزه‏های عاشورا بود. صدها بلکه هزارها هزار درس از رویداد عاشورا می‏توان آموخت. شرح و تفصیل درس‏های یاد شده در این مقال نمی‏گنجد. از این روی، به شرح نمونه‏هایی از درس‏ها در عرصه رفتار سیاسی بسنده‏می‏کنیم:

یکی دیگر از درس های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی، درس عزت می باشد.
امام‏حسین(ع) و دیگر عاشورائیان با گفتار و عمل خود به ما آموختند که برخورد مسلمانان با یکدیگر چه در داخل کشور و چه با خارج کشور باید از موضع عزّت باشد. چرا که در فرهنگ اسلامی، مسلمان عزیز است و هرگز نباید تن به ذلت و خواری بدهد. ذلت و خواری با مسلمانی قابل جمع نیست. بنابراین، مسلمانی که ذلّت را پذیرفته مسلمانی‏اش کامل نیست. بر این اساس دو نوع زندگی خواهیم داشت:

زندگی ذلیلانه و زندگی عزتمندانه. زندگی عزتمندانه در پرتو پذیرش ولایت خدا و اولیاء خدا، و زندگی ذلیلانه در پرتو پذیرش ولایت کفر و شرک و دشمنان خداست. همراهی و دوستی با دشمنان خدا نیز ذلت و خواری است. بر همین اساس قرآن کریم می‏فرماید:
«یا ایها الذین امنوا لا تتخذوا عدوی و عدوکم اولیاء؛ " 7 ".
ای مؤمنان، دشمن من و دشمن خود را به ولایت بر نگیرید.» عزّت در سخن و عمل همه عاشورائیان تجلی دارد، ولی در سخن و عمل امام‏حسین(ع) از همه بیش‏تر. همه این بزرگواران مرگ با عزّت را زندگی و زندگی با ذلّت را عین مرگ می‏دانستند. یکی از شعارهای امام‏حسین(ع) در روز عاشورا این بود: الموت خیرٌ من رکوب العار و العار خیر من دخول النّار. " 8 ".
مرگ از پذیرش ننگ بهتر، و ننگ از ورود در آتش سزاوارتر است.» و نیز آن بزرگوار در روز عاشورا می‏فرمود:
«این ناکس پسر ناکس مرا به پذیرش یکی از دوکار ناچار کرده است.

یا شمشیر کشیدن و کشته شدن و یا پذیرش ذلّت. ذلت از خاندان ما به دور است. هیهات که ذلت و زبونی را اختیار کنم. نه خدا به ذلت من راضی است، نه رسول خدا و نه مؤمنان و نه دامن‏های پاکی که مرا تربیت کرده‏اند. همچنین مردان غیرتمند و آزاده، کشته شدن را بر پیروی از انسان‏های پست ترجیح می‏دهند.» " 9" آری، امام‏حسین(ع) در دامن پدر و مادری تربیت شده است که مرگ با عزّت را زندگی، و زندگی با ذلّت را عین مرگ می‏دانست:
«فالموت فی حیاتکم مقهورین و الحیاة فی موتکم قاهرین.» " 10 " آن بزرگوار در جای دیگری می‏فرماید:
«و الله لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا افرّ فرار العبید؛ " 11 ".
به خدا سوگند همانند افراد فرومایه تسلیم شما نمی‏شوم و مانند بردگان نیز فرار نمی‏کنم.» عزّت حسینی به او اجازه نمی‏دهد که برای این‏که چند روز بیش‏تر زنده بماند با فردی همانند یزید بیعت کند. چرا که بیعت با یزید به معنای تأیید حکومت و کارهای ناپسند او است. چنین کاری نه تنها شایسته آن امام همام که حتی یاران او نیز نیست. در سخنان یاد شده، امام(ع) به ما می‏آموزد که در برابر غیر خدا عزیز و سربلند باشید و تنها در پیشگاه خدا متواضع باشید. آن بزرگوار در جای دیگر می‏فرماید:
«فانی لا اری الموت الّا سعادة و الحیاة مع الظالمین الّا برما؛ " 12 ".

من در چنین محیط ذلت‏باری مرگ را جز سعادت و زندگی با این ستمگران را جز رنج و نکبت ‏نمی‏دانم.» سخنان و رفتار امام‏حسین(ع) و دیگر عاشورائیان درس است به همه شیعیان به ویژه کارگزاران نظام اسلامی و هشداری است به کسانی که خود را شیعه می‏دانند ولی در این حال خود را در اختیار غیر خدا قرار داده و مرعوب و تسلیم قدرت‏های بزرگ شده‏اند و دیگران را نیز به این ذلّت فرا می‏خوانند.

پاسداری از اسلام و ارزش‏های اسلامی یکی دیگر از درس‏های عاشورا در عرصه رفتار سیاسی است. پیش از یادآوری این درس از سوی امام‏حسین(ع) و دیگر عاشورائیان یادآوری این نکته مفید می‏نماید که: در فلسفه سیاسی، امروزه در باره نقش حکومت در تأمین سعادت، اخلاق و معنویت گفت و گو بسیار است. برخی (حکومت‏های لیبرال) بر این باورند که این‏گونه امور در قلمرو مسائل خصوصی افراد جای دارد. از این روی، حکومت در این باره هیچ مسؤولیتی ندارد. امّا در اندیشه سیاسی اسلام، با دلیل‏های بسیار این‏گونه امور جزو قلمرو حکومت است.

نه تنها حاکم و همه کارگزاران حکومتی باید به اسلام و ارزش‏های اسلامی باور داشته باشند که همگان موظف به تبلیغ و پاسداری از آن می‏باشند. بر همین اساس هنگامی که اسلام و ارزش‏های آن از سوی امویان مورد تهاجم قرار گرفته بود و یزید و کارگزارانش به روشنی بر خلاف احکام اسلام و دستورهای آن عمل می‏کردند ولی در عین حال رفتار خودرا در برابر اسلام می‏نمایاندند، امام‏حسین(ع) برای پاسداری از اسلام قیام کرد چرا که اگر امام‏حسین(ع) قیام نمی‏کرد دیری نمی‏پایید که از اسلام جز نامی باقی نمی‏ماند. حکومت یزید درصدد نابودی اصل اسلام بود. از این روی وقتی که امام‏حسین(ع) دعوت به سازش و بیعت با یزید شد فرمود:
«انّا لله و انّا الیه راجعون، و علی الاسلام السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید؛ " 13 ".
در این صورت باید از اسلام برای همیشه چشم پوشید، هنگامی که امت به زمامداری فردی چون یزید گرفتار آید.» امام(ع) در بسیاری از موارد از جمله در نامه‏ای که از مکّه به مردم بصره می‏نویسد همچنین به هنگام رویارویی سپاه امام(ع) با سپاه حرّ نیز پاسداری از اسلام را وظیفه همه مسلمانان دانسته و از آنان می‏خواهد که او را در این راه یاری دهند. در نامه آن بزرگوار به سران قبائل بصره چنین آمده است:
«شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر(ص) فرا می‏خوانم. زیرا در شرایط و وضعیتی قرار گرفته‏ایم که سنّت پیامبر(ص) از میان رفته و جای آن را بدعت گرفته است. اگر دعوت مرا بپذیرید شما را به راه سعادت راهنمایی می‏کنم.» " 14" آن بزرگوار در جای دیگر می‏فرماید:
«لو لم یستقم دین جدّی الّا بقتلی فیا سیوف خذینی، " 15 ".
اگر دین جدّم جز به کشته شدن من استوار نمی‏ماند پس ای شمشیرها مرا فرا گیرید.» با سخنان یاد شده امام(ع) به ما می‏آموزد که اگر برای پاسداری از اسلام راهی به جز فداکاری و ایثار و کشته شدن نباشد باید جان خود را فدای اسلام کرد. نه تنها امام‏حسین(ع) که همه یاران او هدفی جز پاسداری از اسلام نداشتند. از باب نمونه، در آن هنگام که دست راست قمر بنی‏هاشم قطع می‏شود می‏فرماید:
«به خدا سوگند اگر چه دست راست مرا قطع کردید ولی من تا زنده هستم از دین خودم حمایت خواهم کرد.»

پی نوشتها:

1- صحیفه نور، ج‏16، ص‏179
2- این شاعر مسلمان و انقلابی در این باره چنین می‏سراید: رمز قرآن از حسین آموختیم زآتش او شعله‏ها افروختیم تا قیامت قطع استبداد کرد موج خون او چمن ایجاد کرد خون او تفسیر این اسرار کرد ملت خوابیده را بیدار کرد
3- درسی که حسین(ع) به انسانها آموخت، شهید هاشمی نژاد، ص‏447، انتشارات فراهانی
4- شرح نهج البلاغه، ابن ابی‏الحدید، ج‏3، ص‏249، دار احیاء التراث العربی
5- مجموعه مقالات کنگره بین المللی امام خمینی و فرهنگ عاشورا، ج‏2، ص‏610، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، درسی که حسین(ع) به انسان‏ها آموخت، ص‏450 - 447
6- همان

7 - ممتحنه، آیه‏1
8 - مناقب ابن شهرآشوب، ج‏4، ص‏68؛ بحارالانوار، ج‏44، ص‏192، ج‏45، ص‏50
9 - تحف العقول، 249
10 - نهج البلاغه، ص‏51
11 - بحارالانوار، ج‏44، ص‏191
12 - تحف العقول، ص‏249، تاریخ طبری، ج‏4، ص‏305

1 3 - اللهوف، سید بن طاووس، ص‏20
14 - تاریخ طبری، ج‏4، ص‏404
15 - اللهوف، ص‏20

منبع: کتابخانه سایت راسخون

جمعه 15 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

معرفی كتاب امام حسین (ع) از زبان استاد شهید مرتضی مطهری (ره)

عزیزی، عباس، قم، انتشارات صلاة، چاپ اول، 1381، 415ص .
نویسنده کتاب با الهام از این سخن فقیه فرزانه حضرت امام خمینی (ره) که آثار استاد شهید مطهری را از مهم‏ترین آثار اسلامی دانسته، استخراج نظرات آن استاد شهید و تدوین و تبویب مجموعه آثار ایشان در باره امام حسین (ع) را سرلوحه کار خویش قرار داده است .

 این اثر از بیست و پنج فصل تشکیل شده که عناوین آن عبارت‏اند از:
فضایل امام حسین (ع)، فلسفه قیام امام حسین (ع) آگاهی و اشتیاق امام حسین (ع) به جهاد و شهادت، شخصیت‏حماسی امام حسین (ع)، کربلا تجلیگاه فضائل اخلاقی، نماز و عبادت امام حسین (ع)، خصایص و فضایل اصحاب و یاران امام حسین (ع)، فضایل و مصایب خاندان ابی‏عبدالله الحسین (ع)، ویژگی‏های پیام و شعارهای نهضت‏حسینی، مقایسه شرایط زمانی امام حسن (ع) با امام حسین (ع)، مقایسه مقتضیات و شرایط زمان امام حسین (ع) با سایر ائمه، مقایسه نهضت امام حسین (ع) با سایر نهضت‏ها، تحلیل ماهیت نهضت و حادثه عاشورا، ویژگی‏های مکتب حسینی، درس‏های نهضت عاشورا، رمز جاودانگی نهضت‏حسینی، فلسفه گریستن بر مصایب حسین (ع)، تاثیر خون در اشاعه نهضت‏حسین (ع)، تاثیر و نقش زنان در حادثه کربلا، نقش امام سجاد در تبلیغ نهضت عاشورا، جنبه‏های گوناگون تبلیغ در نهضت‏حسین، بررسی شخصیت پلید قاتلین حسین بن علی (ع)، آثار و نتایج نهضت‏حسین (ع)، تحریفات عاشورا، و فلسفه احیاء فرهنگ عاشورا و اقامه سنت عزاداری .

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی ، شماره 27، سلمان حبیبی

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

ابراهیم بن حصین ازدى

از شهداى كربلا و اصحاب دلاور امام حسین‏«ع‏»بود،از جمله كسانى كه‏سید الشهدا«ع‏»درلحظات تنهایى،نام برخى از یاران را مى‏برده و صدا مى‏زده است:«و یاابراهیم بن الحصین...».رجز او در میدان نبرد چنین بود:

اضرب منكم مفصلا و ساقالیهرق الیوم دمی اهراقاو یرزق الموت ابو اسحاقااعنى بنى الفاجرة الفساقا

وى بعد از ظهر عاشورا در كنار امام حسین‏«ع‏»به شهادت رسید. (1)

پی نوشتها:

1- دایرة المعارف تشیع،ج 1،ص 271.

منبع: منبع: كتاب فرهنگ عاشورا

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

غدیر خم از دیدگاه 14 معصومین(ع) ( نگاهی به حدیث غدیر )

اساس مذهب تشیع بر دو حدیث پایه گذارى شده است : یكى حدیث ثقلین (1) كه پیامبر اكرم (ص ) در كمتر از نود روز در چهار مكان آن را به مردم گوشزد كرد و دیگرى حدیث غدیر. ممكن است گفته شود،حدیث دوم ،مكمل حدیث اول است . سفارش بیش از حد پیامبر (ص ) درباره قرآن و عترت و نیز اصرار آن حضرت بر امامت و جانشینى بلافصل امیر مومنان (ع ) نمایانگر این حقیقت است كه حضرتش نگران آشوبى بود كه امت اسلامى بعد از آن حضرت ،با آن رو به رو مى شود .
اهمیت دادن به غدیر،اهمیت دادن به رسالت پیامبر گرامى اسلام است . ما در این قسمت ،واقعه غدیر را از زبان عارفان واقعى غدیر؛ یعنى امامان معصوم سلام الله علیهم اجمعین مورد مطالعه قرار دهیم .

1- حضرت رسول اكرم (ص ) :
شیخ صدوق در كتاب امانى روایتى از امام باقر (ع ) و آن حضرت از پدرش و از جدش نقل مى كند كه : روزى رسول اكرم (ص ) رو به امیر مومنان (ع ) كرد كرد و فرمود: اى على ،خداوند آیه شریفه یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیك من ربك را درباره ولایت تو، بر من نازل كرد، آنچه را كه به من امر شده از ولایت تو، اگر تبلیغ نكنم هر آینه عملم باطل است و كسى كه خدا را بدون ولایت نو ملاقات كند، بدرستى عملش باطل است . اى على ، من نمى گویم جز قول خدا را (2)

2- امیر مومنان على (ع ) :
سلیم بن قیس هلالى به بیعت امیر مومنان (ع ) با ابوبكر اشاره كرده مى گوید : ثم اقبل علیهم على فقال : یا معشر المسلمین و المهاجرین و الانصار انشدكم الله اسمعتن رسول الله یقول یوم غدیر خم كذا فلم یدع شیئا قاله عنه رسول الله الا ذكر هم ایاه قالو نعم(3)؛ اى مسلمانان و مهاجران و انصار،آیا نشنیدند كه رسول خدا (ص ) روز غدیر خم چنین و چنان فرمود. سپس تمام چیزهایى را كه پیامبر فرموده بود به مردم یادآورى كرد، همگى گفتند: بله
.
در این زمینه مى توان به احتیاجات امیرالمومنان على (ع ) اشاره كرد. از جمله استدلال آن حضرت براى ابوبكر كه فرمود: بر اساس حدیث پیامبر (ص ) در روز عید غدیر،آیا من مولاى تو و هر مسلمانى هستم یا تو؟ ابوبكر گفت : شما
(4)
و همچنین ابى الطفیل مى گوید: در روز شورا در خانه بودم و شنیدم كه على (ع ) گفت : آیا كسى غیر از من در میان شما هست كه پیامبر (ص ) به او گفته باشد : من كنت مولا فعلى مولاه اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه همگى گفتند: نه (5) .

3- حضرت فاطمه زهرا(س ) :
ابن عقده در كتاب معروفش الولایه و شاگردش ابوبكر جعابى از محمد بن اسید روایت كرده كه از فاطمه زهرا سوال شد: آیا پیامبر (ص ) قبل از رحلتش درباره امامت امیر مومنان چیزى فرمود؟آن حضرت در جواب فرمود
:
و عجبنا انسیتم یوم غدیر خم(6)؛ عجبا آیا روز غدیر خم را فراموش كردید؟

از فاطمه بنت الرضا از فاطمه بنت الكاظم ( حضرت معصومه (س )   از فاطمه بنت الصادق از فاطمه بنت الباقر از فاطمه بنت حسین از ام كلثوم دختر فاطمه بنت النبى اكرم (ص ) نقل شده كه پیامبر (ص ) در روز عید غدیر فرمود : من كنت مولاه فعلى مولاه (7)
4- امام حسن (ع ) :
از امام جعفر صادق (ع ) چنین روایت شده است : امام حسن (ع ) هنگامى كه مى خواست با معاویه موادعه كند رو به او كرده ، فرمود: امت مسلمان از پیامبر (ص ) شنیدند كه درباره پدرم فرمود : انه منى بمنزلة هارون من موسى . همچنین دیدند كه پیامبر (ص ) ایشان را در غدیر خم به عنوان امام نصب كرد .(8)

5- امام حسین (ع ) :
امام سلیم بن قیس در كتابش مى نویسد : امام حسین (ع ) قبل از مرگ معاویه ، خانه خدا را زیارت كرد. سپس بنى هاشم را جمع كرده ، فرمود: آیا مى دانید پیامبر اكرم (ص ) على (ع ) را در روز غدیر خم نصب كرد؟ همگى گفتند: بله (9)

6- امام زین العابدین (ع ) :
ابن اسحاق تاریخدان معروف مى گوید: به على بن حسین گفتم : من كنت مولاه فعلى مولاه یعنى چه ؟ حضرت فرمود : اخبرهم انه الامام بعده ؛به آنها خبر داد كه اوست امام بعد از خودش (10)

7- امام محمد باقر (ع) :
ابان ابن تغلب مى گوید: از امام باقر (ع ) درباره گفته پیامبر من كنت مولاه فعلى مولاه پرسیدم ،آن حضرت در پاسخ فرمود: اى ابا سعید، پیامبر فرمود: امیر مومنان در میان مردم جایگزین من خواهد بود .(11)


8- امام جعفر صادق (ع) :
زید شحام گوید: نزد امام صادق بودم ، مردى از معتزله ،از ایشان درباره سنت مى پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: هر چیزى كه فرزند آدم به آن نیاز دارد (حكم آن ) در سنت خدا و پیامبر(ص ) وجود دارد و چنانچه سنت نبود،خداوند هرگز بر بندگان احتجاج نمى كرد. آن مرد پرسید: خداوند چگونه با چه چیزى بر ما احتجاج مى كند؟حضرت فرمود
:
الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا و بدین وسیله ولایت را تمام گردانید و اگر سنت یا فریضه تمام نبود، خدا به آن احتجاج نمى كرد . (12)

9- امام موسى كاظم (ع ) :
عبدالرحمن بن حجاج از حضرت موسى بن جعفر علیه السلام درباره نماز در مسجد غدیر خم پرسید. آن حضرت در پاسخ فرمود : صل فیه فان فیه فضلا و قد كان ابى یامر بذلك (12) در آن نماز بخوان ، بدرستى كه در آن ، فضل فراوان وجود دارد و پدرم به آن امر كرد .

10- امام رضا (ع ) :
محمد بن ابى نصیر بزنطى مى گوید: خدمت امام رضا (ع ) بودم ، در حالى كه مجلس پر از جمعیت بود و با یكدیگر درباره غدیر گفتگو مى كردند، برخى از مردم این واقعه را منكر شدند، امام فرمود: پدرم از پدرش روایت كرد كه روز غدیر در همان اهل آسمان مشهورتر است تا میان اهل زمین ، سپس فرمود: اى ابى نصیر این ما كنت فاحضر یوم الغدیر هر كجا هستى در این روز نزد امیرالمومنان على (ع ) باش بدرستى كه در این روز، خداوند گناه شصت سال از مردان و زنان مومن و مسلم را مى آمرزد و آزاد مى كند از آتش دوزخ دو برابر آنچه كه در ماه رمضان آزاد مى كند... سپس فرمود
:
و الله الناس فضل هذا الیوم بحقیقته لصافحتهم الملائكة كل یوم عشر مرات

اگر مردم ارزش این دو روز را مى دانستند، هر آینه فرشتگان با آنان در هر روز ده مرتبه مصافحه مى كردند .(13)
11- امام جواد (ع) :
ابن ابى عمیر از ابى جعفر ثانى (ع ( در ذیل آیه یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود چنین روایت كرد: پیامبر گرامى اسلام در ده مكان به خلافت اشاره كرده است . سپس آیه شریفه یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود چنین روایت كرده است . سپس آیه شریفه یا ایها الذین آمنوا اوفوا بالعقود نازل شد (14)
توضیح اینكه : این آیه شریفه در اول سوره مائده است و این سوره ، آخرین سوره اى است كه بر قلب نبى اكرم (ص ) نازل شده است . در این سوره آیه اكمال و آیه تبلیغ وجود دارد كه ناظر به واقعه غدیر است .

12- امام هادى (ع ) :
در كتاب ارشاد، كه زیارت امیر مومنان على (ع ) را از امام حسن عسكرى (ع ) و ایشان از پدرش نقل مى كند و مى گوید: امام جواد (ع ) در روز غدیر، حضرت على (ع ) را زیارت كرد و فرمود : اشهد انك المخصوص ‍ بمدحة الله المخلص لطاعة الله
...
شهادت مى دهم كه تو مخصوص مدح خدا و مخلص طاعت او مى باشى

سپس مى فرماید: خداوند حكم فرمود :
یا ایها الرسول ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالة و الله یعصمك من الناس

سپس فرمود: پیامبر، خطاب به مردم كرده و از آنها مى پرسد: آیا آنچه را كه بر عهده داشتم ، ابلاغ كردم ؟ همگى گفتند: بله ، سپس فرمود، خدایا گواه باش !
بعد از آن فرمود
:
الست اولى بلمومنین من انفسهم ؟ فقالوا بلى فاخذ بیدك و قال من كنت مولاه فهذا على مولاه ، اللهم و ال من والاه و عاد من عادا و انصر من نصره و اخذل من خذله

آیا من نسبت به مومنان از خود آنها اولى تر نیستم ؟ گفتند: بله . پس از آن دست على (ع ) را گرفت و فرمود: هر آن كس كه من مولاى اویم على مولاى اوست .(15)
13- امام حسن عسكرى (ع) :
از حسن بن ظریف نقل شده است كه او به امام حسن عسكرى (ع ) نامه نوشت كه گفته پیامبر من كنت مولاه فعلى مولاه یعنى چه ؟ حضرت در پاسخ فرمود
:
اراد بذلك جعله علما یعرف به حزب الله عند الفرقه ؛ خداوند اراده فرمود كه این جمله ، نشان و پرچمى باشد تا در هنگام اختلافها، حزب خداوند با آن شناخته شود
.
اسحاق بن اسماعیل نیشابورى مى گوید: حضرت حسین بن على (ع)   به ابراهیم چنین نوشت : خداوند متعال با منت و رحمت خویش ، واجبات را بر شما مقرر كرد، این كار به واسطه نیاز او نبود، بلكه رحمت او بود كه متوجه شما شد. هیچ معبودى جز او وجود ندارد، او چنان كرد تا ناپاك را از پاك جدا كند و اندرون شما را بیازماید تا به سوى رحمت او پیشى بگیرید و منازل شما در بهشت (بر اساس نتیجه امتحان ) معین شود. از این رو حج و عمره و اقامه نماز و پرداخت زكات و روزه و ولایت را بر شما واگذار كرد و درى را فرا راهتان قرار داد تا درهاى دیگر واجبات را باز كنید،كلیدى را براى یافتن راه خود قرار داد. اگر محمد و جانشیانان او از فرزندش نبود، شما مانند حیوانات سرگردان مى ماندید و هیچ واجبى از واجبات را فرا نمى گرفتید. مگر مى توان از غیر در، وارد مكانى شد. وقتى كه خداوند به واسطه تعیین اولیا پس از پیامبر منت خود را بر شما تمام كرد، فرمود
:
الیوم اكملت لكم دینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا ؛ امروز دینتان را بر شما كامل و نعمت خود را بر شما تمام كردم ، راضى شدم كه اسلام دین شما باشد
.
سپس براى اولیاى خود بر گردن شما حقوقى را قرار داد و به شما دستور داد كه حقوق ایشان را ادا كنید تا به دنبال آن زنان و اموال و خوراك و آشامیدنیها بر شما حلال باشد و به واسطه آن بركت و رشد و ثروت را به شما بشناساند و اطاعت كنندگان شما را به واسطه غیبت بشناساند (16)

14- امام زمان (عج ) :
در دعاى ندبه كه ظاهرا منسوب به آن حضرت مى باشد چنین آمده است
:
فلما ایامه اقام ولیه على بن ابى طالب صلواتك علیهما و الهما هدیا اذ كان هو المنذر و لكل قوم هاد فقال و الملاء من كنت مولاه فعلى مولاه
...
هنگامى كه دوران عمر با بركت پیامبر(ص ) سپرى شد، وصى و جانشین خود على بن ابى طالب - كه رحمت تو بر تو و ایشان باد، براى هدایت امت ، برگماشت ، زیرا او منذر و هادى همه مردم بود (17)

 

پی نوشتها:

1- امانى شیخ صدوق ،مجلس 74،ص 400 .
2- مجله ترائنا،شماره 4،سال پنجم به نقل از سلیم بن قیس ،ص 41
.
3- خصال شیخ صدوق ، ص 505، باب اربعین ، حدیث 30
.
 
4- مالى شیخ صدوق ، ج 1 ص 342
.
5- اثبات الهداة ، ج 2، ص 112، حدیث 473 ؛ مناقب ابن شهر آشوب ،ج 3 ص
25 - 26.
6- اثبات الهداة ج 2 ص 112 ؛ احقاق الحق ، ج 16 ص 282
.
7- امالى شیخ صدوق ، ج 2، ص
171.
8- سلیم بن قیس ، ص 168
.
9- معانى الاخبار،ص 65 بحارالانوار،ج 37،ص 223

10- معانى الاخبار،ص 66
11- تفسیر برهان ج 1 ص 446
12- اصول كافى ج 4، ص 566 .
13- شیخ طوسى ، تهذیب الاحكام ، ج 6، حدیث 52، مناقب ابن شهر آشوب ، ج 3 ، ص 41
.
14- تفسیر قمى ، ج 1 ص 160
.
15- بحارالانوار، ج 100 ص 223
.
16- علل الشرایع ، ج 1، ص 249، باب 182، حدیث 66
.
17- مفاتیح الجنان ، مرحوم شیخ عباى قمى ، دعاى ندبه .

منبع : كتاب پیام غدیر، اثر عذرا انصاری

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 2 بيان انتقادات و پيشنهادات

معرفی كتاب امام حسین (ع) و جاهلیت نو

سلیمانی، جواد، قم، یمین، چاپ اول، 1377، 224ص .

در این کتاب، مؤلف با استناد به یافته‏های گذشتگان، ضمن بررسی مبانی و ریشه‏های نهضت‏سیدالشهداء (ع) از تجدید حیات جاهلیت در عصر آن بزرگوار و نحوه برخورد آن حضرت با این پدیده شوم سخن به میان آورده است . کتاب متشکل از دو بخش اصلی است . در بخش اول، مؤلف سیمای جامعه را در چهار مقطع: تاریخ جاهلیت، عصر بعثت، دوران حکومت‏سه خلیفه اول و دوران حکومت فرزندان ابوسفیان بررسی نموده و در بخش دوم موضع امام حسین (ع) در برابر جهل آن دوره شرح داده شده است .

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی ، شماره 27، سلمان حبیبی


پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

آیات غدیر ( داستان غدیر )

مقصود از این تیتر ، اشاره به آیاتى است كه پیرامون واقعه غدیر نازل گشته و این حدیث و داستانش را به متن كتاب آسمانى مسلمین پیوسته است . در این مورد، نویسنده بزرگ ، مؤ لف الغدیر مى نویسد :
پروردگار را به مشهور ساختن این حدیث ، توجهى خاص بوده است كه همیشه بر سر زبانها باشد و هماره راویان ، آن را بازگو كنند؛ تا اینكه براى اثبات حقانیت بزرگ نگهبان دانش ، امام و پیشواى ما على حجتى استوار باشد، بدین جهت ، پیامبر را هنگامى كه توده هاى انبوه گردش ‍ ازدحام داشتند، با امرى مؤ كد، به تبلیغ وادار كرد. او هم در همان حال كه جمعیتهاى فراوان مردم شهرهاى مختلف ، دورش را گرفته بودند، این دعوت اكید را اجابت كرد. جلوافتادگان را بازگردانید و عقب ماندگان را نگاه داشت و آوازش را به گوش همگان رسانید. و فرمود كه گفتارش را حاضران به مردمى كه غایبند ابلاغ كنند، تا جمعیتى كه از صد هزار نفر افزون بودند، همه راوى و ناقل این حدیث باشند .

 
خداوندسبحان به اینها همه اكتفا نكرد و باز آیات كریمه اى در این باره فرو فرستاد، كه صبحو شام با گذشت شب و روز، خوانده مى شود؛ تا در نتیجه ، مسلمانان همیشه این واقعه رادر خاطر داشته به یاد سپارند و راه كمال و رستگارى خود را بیابند و پیشوایى رابشناسند كه واجب است تعلیمات دینشان را از او فراگیرند.
پیامبر بزرگ ما نیز همینتوجه و عنایت را به حدیث غدیر داشت كه تصمیم خود را براى سفر حج وداع به همه مسلمیناطلاع داد و مردم را به این سفر كوچ داد؛ تا مسلمانان دسته دسته به او پیوستند. چوناو مى دانست كه در پایان این مسافرت ، حادثه بزرگى به وقوع خواهد پیوست كه با آن ،كاخى بلند دین برپا مى شود و بناى عالى اسلام سر بر مى كشد و امتش به وسیله آن برسایر امتها سیادت خواهد یافت و دولت قرآن خاور و باختر جهان را خواهد گرفتاگر مسلمانان ، مصلحت عالى خود را تشخیص مى دادند و راه رستگارىرا مى دیدند!

به همین منظور اساسى بود كه پیشوایان دین نیز این داستان را یاد مىكردند و براى امامت نیاى خود بدان استدلال مى جستند. چنانكه خود امیرالمؤ منین دردوران زندگانیش همواره به این حدیث ، احتجاج(1)مى كرد و در اجتماعاتو انجمنها، از اصحاب رسول اكرم كه در حجة الوداع حضور داشتند و آن را شنیده بودند،مى خواست كه بازگویند و گواهى دهند. ائمه طاهرین نیز پیروان خود را به عید گرفتنروز غدیر و اجتماع و تبریك و تهنیتگفتن امر مى كردند. اینها همه براى این بود كه داستان غدیر، به رغم گذشت زمان وتطاول روزگار، همیشه با طراوت و شاداب بماند و تازگى این واقعه بزرگ ، پیوسته تجدیدگردد .
و در روز غدیر، برابر تربت پاك علوى ، شیعیان را اجتماع باشكوهى است كهرجال قبایل ، شخصیتهاى مشهور، و عموم مردم از كوچك و بزرگ از دور و نزدیك ، در آنشركت مى كنند؛ تا با ثنا و ستایش ، نام این روز عزیز و این یادگار مقدس را بلندكنند. و در این روز، زیارت مفصلى را كه از پیشوایانشان نقل شده و در آن ، شمارهامامان و دلیلهاى محكم امامتشان از قرآن و حدیث نبوى بیان شده است و هم متضمن روایتغدیر است ، مى خوانند
.
اینجاست كه هزاران فرد مسلمان را مى بینید كه غرق درابتهاج و سرور از این فیض معنوى داستان را مى گویند و صداى خود را به بیان حقایق آنبلند كرده بر نعمت ولایت و هدایت به صراط مستقیم ، خداى را سپاسگزارند. و خود، حدیثرا نقل كرده اعتقادشان را بدان وابسته مى دانند. كسانى هم كه به حضور در آن ساحتمقدس موفق نمى شوند، از دور، این سنت مذهبى را انجام مى دهند و به عبادات و كار نیكمى پردازند. پس بیشتر از یك سوم مردم جهان اسلام ، حدیث غدیر را شعار خود دانسته ازاین گفته پیغمبر، حقیقت دین را مى جویند و آن را وسیله تقرب به خداوند قرار مىدهند
.(2)
باز صاحبالغدیر در بحثى تحت عنوانغدیر در كتاب عزیز(3)مى گوید
:
ما در پیش به این حقیقت اشاره كردیمكه خداوند پاك ، خواست این حدیث همواره تازه و نوین بماند و پیاپى رسیدن شب و روز،آن را كهنه نكند و دستخوش گذشت روزگار نگردد؛ از این رو آیاتى درخشان و واضح دراطراف آن نازل كرد كه امت اسلام هر صبحگاه و شامگاه آنها را مى خوانند. گویى خداونددر هر بار كه یكى از این آیات تلاوت مى شود، نظر خواننده را جلب مى كند و در رواناو نقشى مى گذارد و آنچه واجب است كه وى درباره خلافت كبراى الاهى بدان ایمان داشتهباشد، در گوشش فرا مى خواند. آیه زیر، از این آیات است
:
آیه تبلیغ

یا ایها الرسولبلغ ما انزل الیك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمك من الناس(4)
نزول این آیه درطلیعه صحنه غدیر و امر خداوند به پیغمبر را - مبنى بر تعیین پیشواى امت - 30 نفر ازدانشمندان و مفسران اهل تسنن نوشته اند؛ كه نام خود و كتابشان درالغدیر درج است ،(5)و از حافظ ابوجعفر طبرى شروع شده به شیخ محمدعبده مصرى منتهى مى گردند. و نیز حافظ طبرى حدیثى مفصل از زید بن ارقم صحابى ، درذیل این آیه روایت كرده است . از آن جمله مى گوید: پیغمبر فرمود :
هرگز براى شماجز این كس كه دستش را گرفته ام و بازویش را فرا داشته ام ، دیگرى قرآن را تفسیر نمىكند. او معلم و آموزنده شماست . هر كس من مولاى اویم على مولاى اوست ، لزوم دوستى وموالات او از طرف خداوند - عزوجل - بر من نازل شده است . آگاه باشید! همانا من ادانمودم و تبلیغ كردم . بدانید! من شنواندم و واضح ساختم . بعد از من براى احدى جز اوعنوانامیرالمؤ منینروا و سزاوارنیست . (سپس افزود) اى مردم ! این برادر و وصى و فراگیرنده علم من است و در میانآنان كه به من ایمان آورده اند، جانشین من براى تفسیر كتاب پروردگار است آنگاه پس از بیاناتى فرموداى مردمان ! به خدا و رسول خدا و نورى(6)كه با او فرستاده استبگروید و ایمان بیاورید... آن نور خداوندى با من است و بعد با على و سپس با اولاداو خواهد بود تا قائم مهدى - علیه السلام(7)

آیه اكمال دین

الیوم اكملت لكمدینكم و اتممت علیكم نعمتى و رضیت لكم الاسلام دینا(8)
این آیه چنانكه در پیش اشاره شد، پس از تعیینو نصب امیرمؤ منان به مقام امامت ، و تمام شدن خطبه غدیر نازل گشته است . و درروایت حافظ طبرى است كه پیغمبر فرمود: پروردگارا! تو این آیهرا هنگام آشكار ساختن مقام على نازل كردى ؛ كه به امامت او دین را كامل ساختى . هركس به امامت او و اولاد من از صلب او ایمان نیاورد، كردارش تباه مى شود و در آتشمخلد مى ماند. و در روایت حافظ ابونعیم اصفهانى است كهپیغمبر پس از نزول آن فرمود: الله اكبر! از كامل ساختن دین ،و تمام كردن نعمت ، و خوشنودى خدا به رسالت من و امامت على پس از من
متجاوز از 15 نفر از دانشمندان و مفسران اهل تسنن ، نزول اینآیه را در غدیر، و نیز حدیث مذكور را نوشته اند؛ كه اسامى و گفتار آنان در صفحات 230 تا 238 جلد اولالغدیر گرد آمدهاست .
سوره معارج

سال سائل بعذابواقع # للكافرین لیس له دافع # من الله ذى المعارج(9)
-
پرسشكننده اى از عذابى كه واقع گشت پرسش كرد. كافران را از آن بازدارنده اى نیست . ازطرف خداوندى است كه مالك آسمانها و عوالم برین است .
به روایت 30 نفر از علماىاهل تسنن ، این سه آیه نیز پیامبران واقعه غدیر نازل شده است((10ما به ملاحظه اختصار، از ذكر آنان خوددارى مىكنیم . در این مورد مؤ لف گرامىالغدیر تحقیقات علمى ، تفسیرى و لغوى پرارزشى كرده كه در صفحات 247 تا 266 كتابش ثبت است.

 

پی نوشتها:

1- دلیل آوردن ، چیزى را حجت و دلیل قرار دادن . در موارد حساسى در تاریخ اسلام به حدیث غدیر احتجاج شده ، كه در صفحات آینده بدان اشاره اى مى كنیم .
2- الغدیر، ج 1، ص
12-14.
3- الغدیر، ج 1، ص 214
.
4- سوره مائده (5): آیه 67
.
5- الغدیر، ج 1، ص
214-229.
6- مقصود قرآن كریم است و درباره قرآن تعبیرات دیگرى مانند: هدایت ، علم ، برهان ، بصائر، شفاء، روح ، بینات ، در خود آن كتاب مجید آمده است . (بیان الفرقان - بخش نبوت ، ص ‍ 194-195)
.
7- الغدیر ج 1، ص 516
.
8- سوره مائده (5)، آیه 3
.
9- سوره معارج (70) ، آیه 1-3
.
10- الغدیر، ج 1، ص 239-246 .

منبع : كتاب داستان غدیر  

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

تفاوت درس و عبرت

درس گرفتن از قیام عاشورا یعنى گفتار و رفتار عاشورائیان را در زندگى فردى و اجتماعى، الگو و اسوه قراردادن. در نهضت عاشورا با قهرمانان و الگوهایى روبه رو هستیم كه با گفتار و رفتار خود حادثه‏اى بس بزرگ آفریدند، حادثه‏اى كه مى‏توان براى شیعه و مسلمانان بلكه همه جهانیان الگوى مناسب و كارآمدى باشد. عبرت: واژه «عبرت» از ریشه «عبور» و گذشتن از چیزى به چیز دیگر است. به اشگ چشم «عبره» گفته مى‏شود،[1] چون اشگ از چشم عبور مى‏كند. در تعبیر خواب نیز، این واژه به كار رفته، چون انسان را از ظاهر به باطن منتقل مى‏كند. به همین مناسبت به حوادثى كه به انسان پند دهد «عبرت» گویند، چون انسان را به یك سلسله تعالیم كلّى راهنمایى مى‏كند.[2]بنابراین، عبرت‏آموزى یعنى از حال به گذشته رفتن و گذشته را بررسى و از آن پند گرفتن است. عبرت‏آموزى از حادثه عاشورا به این معناست كه انسان همواره آن را مورد مطالعه قرار داده و جامعه خود را با آن مقایسه كند تا بفهمد در چه حال و وضعى قرار دارد، چه چیزى او را تهدید مى‏كند و چه چیزى براى او لازم است. با این بیان، تفاوت اساسى بین درس و عبرت وجود ندارد؛ چرا كه عبرت‏آموزى نوع دیگرى از درس است، امّا درس از راه عبرت‏گیرى. با این توضیح كه ما در درس‏آموزى نقطه‏هاى اوج و خوبى‏ها را مى‏بینیم و آن‏ها را به عنوان اسوه و سرمشق معرفى مى‏كنیم. امّا در عبرت‏آموزى، تنها به خوبى‏ها و الگوهاى مثبت نگاه نمى‏كنیم بلكه بدى‏ها و زشتى‏ها و نامردمى‏ها را نیز مى‏بینیم و از آن به گونه‏اى دیگر درس مى‏آموزیم. به گفته استاد شهید مطهرى: حادثه عاشورا دو صفحه دارد: سفید و نورانى، تاریك و سیاه. صفحه سفید قهرمانانى چون امام حسین(ع) و قمر بنى‏هاشم و صفحه سیاه قهرمانانى چون یزید، ابن زیاد و عمر سعد دارد. در بحث عبرت‏ها به صفحه سیاه و تاریك و جنایت‏هاى آنان نیز توجّه‏مى‏شود.

پی نوشتها:

[1]. امالى صدوق، ص‏118، مؤسسه اعلمى؛ ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، تصحیح و تعلیق على اكبر غفارى، ص‏123، مكتبة الصّدوق، تهران.
[2]. مجمع البحرین، ج‏2، ص‏1156؛ تفسیر نمونه، ج‏23، ص‏491.

منبع: كتاب درس‏ها و عبرت‏هاى عاشورا در عرصه رفتار سیاسى، مؤلف: محمدصادق مزینانى

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

اثبات حدیث غدیر ( نگاهی به حدیث غدیر )

در این بخش نكاتى را پیرامون اثبات حدیث غدیر بیان مى نماییم:

1 . غدیر از دیدگاه قرآن
درباره واقعه غدیر و اهمیّت این روز، آیاتى از قرآن نازل شده است. پیش از خطبه غدیر این آیه نازل شد:
(یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْكَ مِنْ رَبِّكَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ);1
اى پیامبر! آن چه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، (به مردم) ابلاغ كن; و اگر چنین نكنى، رسالت خدا را انجام نداده اى.
آن گاه كه پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله خطبه را به پایان رساند، این آیه كریمه فرو فرستاده شد:
(اَلْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دینَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَكُمُ الاْسْلامَ دیناً);2
امروز دین شما را به حدّ كمال رسانده و نعمت را بر شما تمام كردم و آیین اسلام را برایتان برگزیدم.
هنگامى كه خطبه غدیر پایان یافت و مسأله بیعت با امیر مؤمنان على علیه السلام به طور جدّى مطرح شد، عربى درخواست عذاب نمود و این آیه درباره او نازل شد:
(سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع);3

درخواست كننده اى تقاضاى وقوع عذابى نمود.
خلاصه شأن نزول این آیه مباركه چنین است:
پس از آن كه واقعه غدیر پایان یافت، شخصى به نام «حارث بن نُعمان فهرى» نزد رسول خدا صلى اللّه علیه وآله آمد و با حالى آشفته به حضرتش چنین خطاب كرد: ما را به نماز گزاردن امر نمودى امتثال كردیم. دستور به پرداخت زكات فرمودى اطاعت كردیم و... و اكنون بازوى پسر عمویت را گرفته و او را به عنوان ولىّ و سرپرست بر ما نصب نمودى! آیا این دستور از پیش خود توست یا از خدا؟

پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله در پاسخ فرمود:
والّذی لا إله إلاّ هو، هذا من اللّه;
به خدایى كه جز او معبودى نیست سوگند! این فرمانى از جانب خداوند است.
حارث پشت كرد و به طرف مركب خود حركت كرد و مى گفت: خدایا! اگر آن چه محمّد مى گوید حق است، بارانى از سنگ هاى آسمانى بر ما ببار و یا عذاب دردناكى بر ما فرو فرست!
هنوز به مركبش نرسیده بود كه خداوند سنگى فرو فرستاد كه بر فرقش خورد و از دامنش بیرون گشت. در این هنگام خداوند این آیه را نازل فرمود:
(سَأَلَ سائِلٌ بِعَذاب واقِع * لِلْكافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ);4

 


درخواست كننده اى تقاضاى وقوع عذابى كرد. این عذاب براى كافران است و هیچ كس نمى تواند آن را دفع كند.5
این آیه و آیاتى دیگر، درباره واقعه غدیر خمّ است و هر یك از این آیه ها بحث مستقلّ و جداگانه اى را مى طلبد كه به فرصتى بیش از این نیازمند است; از این رو پژوهندگان را به منابع مربوط به این آیات ارجاع مى دهیم.

2 . شمار راویان حدیث غدیر از صحابه
طبق تحقیقى كه انجام یافته است، بیش از یك صد و بیست مرد و زن صحابى به نقل حدیث غدیر پرداخته اند و محدثان اهل سنّت در كتاب هایشان با سلسله سندهاى خود حدیث غدیر را از این ها نقل كرده اند كه این روایت ها در كتاب هایى كه به طور مستقل در زمینه حدیث غدیر نوشته شده آمده اند.
در میان مورّخان و سیره نویسان، نسبت به شمار حاضران در روز غدیر و شنوندگان خطبه رسول خدا صلى اللّه علیه وآله اختلاف نظر است كه بنا بر برخى از اقوال، شمار حاضران در آن اجتماع، یك صد و بیست هزار نفر بوده است و واضح است كه با توجّه به این نقل، حدیث غدیر فقط از10001 حاضران، به ما رسیده است.

3 . راویان حدیث غدیر از تابعین
نكته دیگر این كه تعداد راویان حدیث غدیر از تابعین، چند برابر صحابه است. البتّه این امرى روشن است; زیرا افراد بسیارى از تابعین این حدیث شریف را از یك صحابى شنیده اند و این حدیث را براى تعداد زیادى از شاگردان خود نقل كرده اند. از این رو شمار علماى اهل تسنّن در قرون متمادى كه در زمره راویان حدیث غدیر به شمار مى آیند به صدها نفر مى رسد.

4 . اسناد حدیث غدیر
حدیث غدیر با سندهاى بسیارى نقل شده و فراتر از حدّ تواتر است. از این رو سندهاى این حدیث قابل شمارش نیست. سه شاهد بر این مطلب مى توان ارائه كرد:
نخست. كتاب هایى كه درباره سندهاى حدیث غدیر تألیف شده به حدّى زیاد است كه اگر بخواهیم به نام آن ها اشاره كرده و نگارندگان آن ها را ـ از علماى بزرگ گذشته ـ معرفى كنیم، سخن به درازا مى كشد و در این نوشتار نمى گنجد.
دوم. عدّه اى از نگارندگان بزرگ اهل تسنّن، با جمع آورى احادیث متواتر، كتاب هایى در این زمینه تألیف كرده اند كه «حدیث غدیر» نیز در بسیارى از آن تألیفات، به عنوان حدیثى متواتر ذكر شده است. براى نمونه به ذكر چند مورد اكتفا مى شود:
1 . جلال الدین عبدالرحمان سیوطى كه یكى از بزرگ ترین علماى اهل تسنن در قرن نهم و دهم و داراى تألیفات بسیارى است، چند كتاب جداگانه در احادیث متواتر تألیف نموده و «حدیث غدیر» را در آن ها آورده است.
6
2 . مرتضى زبیدى، نویسنده كتاب تاج العروس كه از معتبرترین كتاب هاى لغوى است، یكى از تألیفاتش را به احادیث متواتر اختصاص داده و «حدیث غدیر» را در آن ذكر كرده است.
7
3 . كتّانى نیز كتابى را در احادیث متواتره نگاشته و «حدیث غدیر» را در آن آورده است.
8
4 . شیخ على متقى هندى، نگارنده كتاب كنز العمّال، كتاب ویژه اى در احادیث متواتر نگاشته و «حدیث غدیر» را در آن آورده است.
5 . ملاّ على قارى هروى نیز كتابى در خصوص احادیث متواتر تألیف نموده است و «حدیث غدیر» را در آن ذكر كرده است.
بنا بر این، «حدیث غدیر» در كتاب هایى كه به احادیث متواتر اختصاص دارد موجود است.
سوم. عدّه زیادى از محدّثان و حافظان بزرگ اهل تسنن به تواتر حدیث غدیر تصریح نموده اند كه براى نمونه به ذكر نام سه نفر از آنان اكتفا مى شود:

1 . شمس الدین ذهبى، با تعصّب شدیدى كه به عقاید اهل تسنّن دارد مى گوید: حدیث غدیر متواتر است و من یقین دارم كه رسول خدا صلى اللّه علیه وآله این سخن را فرموده است.
9
2 . ابن كثیر دمشقى نیز در كتاب البدایة و النّهایه به تواتر «حدیث غدیر» اعتراف مى كند.
10
3 . حافظ كبیر شمس الدین جَزَرى نیز در كتاب اَسنى المطالب فى مناقب علىّ بن ابى طالب علیهما السلام، به تواتر «حدیث غدیر» اعتراف مى نماید.
11
البته ما در این جا فقط به چهار نكته اساسى اشاره كردیم كه هر كدام از آن ها به تألیف جداگانه اى نیاز دارد و از حوصله این نوشتار بیرون است.

 پی نوشتها:
1 . سوره مائده: آیه 67.
2 . سوره مائده: آیه 3.
3 . سوره معارج: آیه 1.
4 . سوره معارج: آیات 1 و 2.
5 . تفسیر ثعلبى: 10 / 35، شواهد التنزیل: 2 / 381.

  6 . ر.ك: نظم المتناثر من الحدیث المتواتر: 195، النصائح الكافیه: 92، نفحات الأزهار: 8 / 319.
7 . ر.ك: ملحقات احقاق الحق: 23 / 10.
8 . نظم المتناثر من الحدیث المتواتر: 194 حدیث 232.
9 . سیر اعلام النبلاء: 8 / 335.
10 . البدایة والنهایه: 5 / 213.
11 . أسنى المطالب فى مناقب على بن ابى طالب علیهم ا السلام: 3 و 4.

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

تلاش هایى ناكارآمد براى بى اعتبار كردن حدیث غدیر ( نگاهی به حدیث غدیر )

در این بخش، به گوشه اى از تلاش هاى عالمان اهل تسنّن در توجیه واقعه تاریخى غدیر مى پردازیم .
بزرگان اهل سنّت راه هایى را براى توجیه این واقعه به كار برده اند تا مفاد این حدیث شریف با اتفاقات پس از رحلت رسول خدا صلى اللّه علیه وآله منافات نداشته باشد; ولى آن ها با انكار یكى از قطعى ترین سنّت هاى رسول خدا صلى اللّه علیه وآله خود را از مصادیق این آیه شریفه قرار داده اند و به دوران جاهلى باز گشته اند. آن سان كه خداوند متعال در قرآن كریم مى فرماید
:
(وَمَا مُحمَّدٌ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِكُمْ وَمَن یَنْقَلِبْ عَلَى عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللّه شَیْئاً)1

محمّد صلى اللّه علیه وآله فقط فرستاده خداست و پیش از او فرستادگان دیگرى نیز بودند آیا اگر او بمیرد و یا كشته شود، شما به عقب باز مى گردید (و اسلام را رها كرده به دوران جاهلیت برمى گردید)؟ و هر كس به جاهلیت باز گردد هرگز به خدا ضرر نمى زند .
اینك به بخشى از تلاش هاى ناكارآمد آنان در برابر حدیث غدیر اشاره مى نماییم
.
مناقشه در صحّت حدیث غدیر
راه دیگرى كه اهل سنّت براى بى اعتبار كردن «حدیث غدیر» پیموده اند، اشكال كردن در صحّت حدیث غدیر است. برخى از آنان از جمله فخر رازى گفته اند: ما صحّت حدیث غدیر را نمى پذیریم.
در پاسخ به این مناقشه، در گذشته یادآور شدیم كه عدّه بسیارى از بزرگان اهل تسنّن به تواتر «حدیث غدیر» تصریح نموده و این حدیث شریف را در كتاب هایى كه فقط به نقل احادیث متواتر پرداخته و به همین علّت تألیف شده است، ذكر كرده اند.

ادّعاى عدم تواتر «حدیث غدیر»
از راه كارهاى ناكارآمد دیگرى كه براى بى اعتبار كردن حدیث غدیر صورت گرفته، ادّعا شده است كه حدیث غدیر متواتر نیست.
ابن حزم اندلسى و بعضى از پیروانش قائل به عدم تواتر «حدیث غدیر» هستند و از معاصران نیز شیخ سلیم بشرى مالكى مصرى، در نامه اى كه به سیّد شرف الدّین رحمه اللّه مى نویسد، چنین مى نگارد:
شما شیعیان قائلید كه امامت، اصلى از اصول دین است و شكّى نیست كه اصول دین جز با خبرهاى متواتر و یا دلیل هاى قطعى ثابت نمى شود و ما در تواتر «حدیث غدیر» با شما موافق نیستیم. در نتیجه امامت على با حدیث غدیر ثابت نمى شود.
به عبارت دیگر، اینان صحّت حدیث غدیر را پذیرفته اند; ولى در تواتر آن اشكال كرده اند. پس اگر تواتر حدیث غدیر تمام نشود، استدلال به امامت على علیه السلام نیز تمام نخواهد شد; زیرا حدیثِ ظنى، گرچه صحیح و معتبر باشد ولى نمى تواند اصلى از اصول دین را ثابت كند زیرا اصول دین ناگزیر باید با قطع و یقین ثابت شود و حدیث ظنّى، مفید قطع نبوده و نخواهد توانست امر قطعى را ثابت كند.

 در پاسخ این اشكال مى گوییم: در صورتى این ایراد وارد است كه تواتر «حدیث غدیر» ثابت نشود; ولى ما اهل سنّت را ملزم مى كنیم كه پیشوایان بزرگ آن ها افرادى چون: ذهبى، ابن كثیر، ابن جَزَرى، سیوطى، كتّانى، زبیدى، متّقى هندى و شیخ على قارى بر تواتر «حدیث غدیر» تصریح كرده اند.
از طرفى در شرح حال ابن حزم اندلسى نوشته اند كه وى از نواصب بوده و با اهل بیت علیهم السلام دشمنى داشته است. در احوالات او مى نویسند: شمشیر حَجّاج بن یوسف ثقفى (در دشمنى با على علیه السلام) با زبان ابن حزم دو برادرند كه از یك مادر زاده شده اند. شقى تر از ابن حزم كسانى هستند كه از او پیروى كرده و سخنان باطل این شخص ناصبى را مستند آراى خود قرار داده اند.
البتّه كمبود فرصت از قلم فرسایى بیشتر در این باره جلوگیرى مى كند; وگرنه به برخى از سخنان باطل این مرد اشاره مى كردیم كه بنا بر این گفته هایش مى توان به كفر او حكم كرد.
بنا بر این با اعتراف بزرگان و پیشوایان اهل تسنّن به تواتر «حدیث غدیر»، این اشكال نیز از كار افتاد.

آیا كلمه «مَوْلى» در كلام عرب به معناى «اَوْل ی » آمده است؟
اساسى ترین اشكال اهل سنّت بر دلالت «حدیث غدیر» این است كه دلالت این حدیث بر مدّعاى شیعه وقتى تمام است كه كلمه «مَوْلى» ـ كه در حدیث شریف آمده است ـ در استعمالات فصیح عرب به معناى «اَوْلى» آمده باشد .
پیرامون این اشكال شیخ عبدالعزیز دهلوى، صاحب كتاب تحفه اثنا عشریّه مى نویسد: به اتّفاق اهل لغت، واژه « مَوْلى» به معناى «اَوْلى» استعمال نشده است. وى با این ادّعا، «حدیث غدیر» را از دلالتش بر مدّعاى شیعه ساقط كرده و ادّعا مى كند كه هیچ یك از اهل لغت واژه «مولى » را به معناى «اولى» به كار نبرده اند .
ما با سه روش به عبدالعزیز دهلوى و همفكرانش پاسخ مى دهیم :
1- حدیث شریف غدیر تنها با واژه «مَوْلى» نقل نشده است ; بلكه با واژگانى هم چون: «ولىّ»، «امیر» و مانند این دو نیز آمده است كه پیش تر به آن ها اشاره شد .
2- پیش تر تذكّر دادیم كه
الحدیثُ یُفَسِّرُ بَعْضُهُ بعضاً
برخى از حدیث ها، برخى دیگر را تفسیر و بیان مى نمایند. بنا بر این بر فرض این كه واژه «مَوْلى» در «حدیث غدیر» مبهم باشد، با استفاده از نقل هاى دیگر ابهامى كه آنان مدّعى هستند برطرف شده و در نتیجه، اشكال وارد بر حدیث شریف منتفى خواهد شد .
3- آن چه كه اساس و بنیان اشكال اهل سنّت را فرو مى ریزد این است كه در قرآن كریم 2 و احادیث صحیحى كه در كتاب هاى اهل تسنّن; از جمله صحیح بُخارى و صحیح مسلم موجود است واژه «مَوْلى»، به معناى «اَوْلى» به كار رفته است .
گفتنى است كه ورود در این بحث به طور تفصیلى و در پرتو استدلال به قرآن، روایات، اشعار فصیح عرب و كاربردهاى ادبى زبان عرب به مجال وسیع ترى نیاز دارد كه ما در این مجال فقط به ذكر اسامى عدّه اى از بزرگان تفسیر، لغت و ادب اهل تسنّن بسنده مى كنیم كه اینان تصریح كرده اند كه واژه «مَوْلى»، در لغت عرب، به معناى «اَوْلى» آمده است
:
1- ابوزید انصارى، لغوى معروف
2- ابوعبیده بصرى (معمّر بن مثنّى (
3- ابوالحسن اخفش
4- ابوالعبّاس ثعلب
5- ابوالعبّاس مُبرِّد
6- ابواسحاق زجّاج
7- ابوبكر بن انبارى
8- ابونصر جوهرى، نویسنده كتاب معروف صِحاح اللّغة
9- جار اللّه زمخشرى، نویسنده تفسیر معروف كشّاف
10- حسین بَغَوى، نویسنده كتاب تفسیر مصابیح السنّة
11- ابوالفرج ابن جوزى حنبلى
12- ناصرالدّین بیضاوى، نگارنده كتاب معروف تفسیر بیضاوى
13- نَسَفى، نویسنده كتاب معروف تفسیر نَسَفى
14- ابوالسّعود عمادى، نویسنده تفسیر معروف ابوالسُّعود
15- شهاب الدّین خفاجى، صاحب حاشیه مفصّل بر تفسیر بیضاوى
هم چنین برخى از بزرگان لغت و ادب در توضیحاتى كه بر تفسیر بیضاوى نوشته اند بر این مطلب تصریح نموده اند. به نظر مى رسد كه تصریح همین مقدار از دانشمندان بزرگ اهل تسنّن در پاسخ به این اشكال كافى است .
كوتاه سخن این كه: واژه «مولى» در قرآن كریم به كار رفته و به «أولى» تفسیر شده است، آن جا كه خداوند متعال مى فرماید :

) هِیَ مَوْلاكُمْ وَبِئْسَ الْمَصیرُ) 3
جایگاه شما آتش است و همان شایسته شماست و چه بد جایگاهى است .
مفسّران در تفسیر این آیه گفته اند :
هى أولى بكم وبئس المصیر
آتش شایسته شماست و چه بد جایگاهى است .
البته در این زمینه احادیث بسیارى رسیده است و این مطلب در اشعار عربى فصیح نیز آمده و در واژگان لغویان نیز بیان شده است. 4

« حدیث غدیر » بر امامت بلا فصل، دلالت نمى كند !
آن گاه كه اهل سنّت نتوانستند با روش هاى علمى «حدیث غدیر» را بى اعتبار سازند، دلالت آن را زیر سؤال بردند و گفتند : ما دلالت «حدیث غدیر» را بر امامت على علیه السلام و این كه او به سان پیامبر صلى اللّه علیه وآله به مؤمنان از خودشان شایسته تر است، مى پذیریم; ولى این حدیث به خلافت بلافصل او دلالت ندارد; بلكه بر خلافت آن حضرت پس از عثمان بن عفّان ـ همان طورى كه در خارج واقع گردیده است ـ دلالت مى كند و منظور پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله از این حدیث، خلافت و امامت امیرالمؤمنین علیه السلام بعد از عثمان و در مرتبه چهارم است !

باید دانست كه اهل سنّت ابوبكر و عمر را بر عثمان، برترى و تفضیل مى دهند; ولى در این كه آیا على علیه السلام افضل است یا عثمان، اختلاف دارند! و برخى از آنان، على علیه السلام را بر عثمان برترى مى دهند .
البتّه ما با استناد به كتاب هاى اهل تسنّن، مى توانیم اثبات كنیم كه طبق احادیثى كه در فضایل خلفاى سه گانه آمده عثمان برتر از شیخین است. در این صورت اگر عثمان بر شیخین برترى داده شود و على علیه السلام هم از عثمان افضل باشد ـ آن سان كه عدّه زیادى از بزرگان اهل تسنّن بر این عقیده اند ـ به طور قطع و یقین، امیرالمؤمنین علیه السلام از همه امّت افضل خواهد بود و این خود یكى از ادلّه امامت و خلافت بلافصل آن بزرگوار خواهد بود .
در هر صورت، اهل تسنّن با این اشكال، دلالت «حدیث غدیر» را بر خلافت بلا فصل نفى كرده و مى گویند «حدیث غدیر» فقط خلافت على علیه السلام را بعد از عثمان بن عفّان ثابت مى كند .

ما این اشكال را از سه جهت پاسخ مى دهیم و مى گوییم:
نخست. ادّعاى آنان كه «حدیث غدیر» بر خلافت على علیه السلام بعد از عثمان دلالت مى كند، به دلیل هاى قطعى و مقبول در نزد شیعه و سنى نیاز دارد كه امامت ابوبكر، عمر و عثمان را پس از رسول خدا صلى اللّه علیه وآله ثابت كند و تا چنین امرى ثابت نشود، این اشكال وارد نخواهد بود. بدیهى است كه اگر طبق اعتقاد آنان یك حدیث قطعى و یقینى و مورد اتفاق طرفین بود، نزاعى بین شیعه و سنّى نمى ماند. با این كه چنین حدیثى بر اثبات خلافت سه خلیفه پیشین وجود ندارد. بنا بر این اصل این اشكال، به تعبیر علمى «مصادره به مطلوب»
5 و بطلان چنین استدلالى روشن است.

دوم. بنا بر مضمون «حدیث غدیر»، على علیه السلام از این سه نفر نیز نسبت به خودشان اَوْلى و شایسته تر است; زیرا با توجه به آن چه بیان شد، همان اولویّتى كه رسول خدا صلى اللّه علیه وآله بر امّت داشت، بدون كم و كاست و بر طبق مفاد «حدیث غدیر»، براى امیرالمؤمنین علیه السلام ثابت است.
سوم. طبق روایات صحیحى كه وارد شده است ابوبكر، عمر و عثمان در روز عید غدیر و به هنگام بیعت با امیرالمؤمنین علیه السلام، امامت و خلافت آن حضرت را تبریك و تهنیت گفتند. عمر بن خطّاب در آن روز به امیر مؤمنان علیه السلام این گونه خطاب كرد:
بخٍّ بخٍّ لك یا علیُّ! أصبحت مولای ومولى كلّ مؤمن ومؤمنة
مبارك بر تو اى على! مولاى من و هر مرد و زن مؤمن گردیدى.
این تبریك و تهنیت عمر یكى از مشهورترین عبارات و ورد زبان همگان است; هم چنان كه عمر بن خطّاب در هفتاد مورد اعتراف كرد و گفت:

لولا علیٌّ لهلك عمر
اگر على نبود، عمر هلاك شده بود.
از این اعتراف عمر نیز هر عالم و جاهل و هر بزرگ و كوچكى حتى كودكان باخبرند.
حال آنان این روایات را چگونه توجیه مى كنند؟ و با وجود چنین شواهدى چگونه «حدیث غدیر» را نشان گر بر امامت على علیه السلام بعد از عثمان مى دانند؟
به راستى آیا بیعت سه خلیفه نخست در روز غدیر با امیر مؤمنان على علیه السلام به خلافت بعد از عثمان مقیّد بوده است؟!
در هر صورت این اشكال نیز فایده اى ندارد و آنان متوجّه این موضوع هستند.

پی نوشتها:

1- سوره آل عمران: آیه 144 .
2 - ر.ك صفحه 56 همین كتاب .
3 - سوره حدید: آیه 15 .
4 - براى آگاهى بیشتر از موارد استعمال واژه « مَوْلى» به معناى «اَوْلى»، مى توانید به كتاب: نفحات الأزهار فى خلاصة عبقات الانوار ـ بخش «حدیث غدیر» ـ مراجعه نمایید .

5- مصادره به مطلوب به معناى مدّعى را عین دلیل قرار دادن است.

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

چرا اهل سنّت حدیث غدیر را نقل نكرده اند؟ ( نگاهی به حدیث غدیر )

در پاسخ این پرسش ناگزیریم اشاره اى گذرا به این مطلب بنماییم كه اگر پژوهش گر با انصاف و آزاداندیش به سندها و متن هاى «حدیث غدیر» توجّه نماید، به قراین بسیارى دست مى یابد كه انگیزه هاى عدم نقل و یا موانع نقل «حدیث غدیر» را به وضوح روشن مى سازد. ما براى نمونه با ارائه چند متن و با نقل هاى مختلف، به یكى از آن موانع اشاره مى كنیم.
یكى از راویان چنین مى گوید: ابن ابى اوفى بینایى خود را از دست داده بود. او را در راه رو خانه اش دیدم و درباره حدیثى از او پرسیدم.

گفت: به راستى كه شما مردم كوفه حالاتى دارید كه نمى توانیم برایتان احادیث را نقل نماییم.
گفتم: خداوند كارهایت را به سامان برساند! واقعیت آن است كه من از آن گروه نیستم و از طرف من مشكلى براى تو ایجاد نخواهد شد.

وقتى خاطرش از جانب من آسوده شد، گفت: كدام حدیث را مى خواهى براى تو نقل كنم؟
راوى گوید: گفتم: حدیث على علیه السلام در غدیر خم را... .1
راوى دیگرى مى گوید: نزد زید بن ارقم رفتم و به او گفتم: دامادم از تو حدیثى در شأن على علیه السلام در روز غدیر خم براى من نقل كرده است. من دوست دارم آن حدیث را از خودت بشنوم.
زید بن ارقم در پاسخ گفت: شما مردم عراق حالاتى دارید كه مانع از نقل حدیث براى شما مى شود.
به او گفتم: از طرفِ من مشكلى براى تو ایجاد نخواهد شد.
وقتى از جانب من مطمئن شد، درخواست مرا پذیرفت و گفت: آرى، ما در جُحْفه بودیم... سپس واقعه را تا آخر نقل نمود.
به او گفتم: آیا رسول خدا صلى اللّه علیه وآله فرمود:
اللهمّ والِ مَنْ والاهُ وعادِ مَن عاداهُ؟

 خدایا! دوست بدار هر كه او را دوست بدارد و دشمن باش با كسى كه با او دشمنى ورزد.
زید بن ارقم گفت: من آن چه را كه شنیدم به تو بازگو كردم.2

اكنون اگر این حدیث را كه در مسند احمد از زید بن ارقم نقل شده است، با حدیثى كه در بخش پیشین از زید بن ارقم آوردیم  كه آن نیز در مسند احمد آمده بود ـ بسنجید، به خوبى درمى یابید كه در این نقل، از بیان ذیل حدیث كه همان جمله دعاى رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در حقّ دوستان و نفرین آن بزرگوار بر دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام است خوددارى شده است، آن جا كه فرمود:
فمن كنت مولاه، فإنَّ علیّاً مولاه، اللهمّ عاد من عاداه ووال من والاه
هر كه من مولا و سرپرست او هستم، پس على مولا و سرپرست اوست. خدایا! دشمن بدار هر كه با على دشمنى ورزد; و دوست بدار آن كه با او از در دوستى درآید.
در حالى كه همین جمله توسّط خود زید بن ارقم در كتاب مسند احمد ـ آن سان كه گذشت ـ موجود است.
جالب توجّه این كه احمد بن حنبل این دو حدیث را با فاصله چند صفحه آورده است; ولى زید بن ارقم در یك حدیث كلام رسول خدا صلى اللّه علیه وآله را به طور كامل بیان نمى كند و از نقل دعاى پایانى حدیث خوددارى مى نماید و در حدیث دیگر، كه براى شخص دیگرى بوده، حدیث را با دعاى پایانى آن نقل مى نماید.

البتّه ما به زودى متن دیگرى را از معجم كبیر طبرانى، خواهیم آورد كه زید بن ارقم این حدیث را به طور كامل و با دعاى پایانى آن براى شخص سومى بیان مى كند.
پیش از نقل روایت زید بن ارقم از معجم كبیر طبرانى، به كیفیّت نقل زیر نیز توجّه نمایید!
راوى مى گوید: به سعد بن ابى وَقّاص ـ كه یكى از راویان حدیث غدیر و از بزرگان صحابه به شمار مى رود، و به پندار اهل تسنّن یكى از ده نفرى است كه رسول خدا صلى اللّه علیه وآله مژده بهشت به آنان داده است! ـ گفتم: مى خواهم درباره مطلبى از تو سؤال نمایم; ولى از تو تقیّه مى كنم!
3
سعد گفت: هر چه مى خواهى بپرس; زیرا من عموى تو هستم.
راوى گوید: گفتم: جایگاه رسول خدا صلى اللّه علیه وآله در میان شما در روز غدیر چگونه بود؟... .
سعد بن ابى وَقّاص شروع به نقل حدیث نمود.
4

به شرایط حاكم بر مردم آن زمان درباره حدیث غدیر توجّه كنید! به راستى با چه مشكلات و سختى هایى این حدیث را از اصحاب رسول خدا صلى اللّه علیه وآله كه در آن واقعه حضور داشتند اخذ مى كردند. تا آن جا كه راوى مى گوید: مى خواهم مطلبى از تو بپرسم; ولى از تو تقیّه مى كنم!
در نقل دیگرى كه طبرانى در معجم كبیر نقل كرده است این گونه مى خوانیم. راوى مى گوید: عدّه اى در اطراف زید بن ارقم حلقه زده بودند. شخصى در بین آنان ایستاد و گفت: آیا زید در میان شماست؟

گفتند: آرى، این شخص زید بن ارقم است.
آن شخص گفت: اى زید! تو را به خدایى كه معبودى جز او نیست سوگند مى دهم! آیا از رسول خدا شنیدى كه درباره على فرمود:
مَنْ كُنْتُ مَولاهُ فَعَلیٌّ مولاهُ، اللهمّ والِ مَنْ والاهُ وعادِ مَنْ عادَاهُ؟
زید گفت: آرى.
او پس از دریافت این پاسخ از جماعت دور شد.
گویا موقعیّت این گونه بوده است كه وقتى شخصى مى خواهد حقیقت قضیّه را دریابد، چاره اى ندارد جز این كه پرسش خود را با سوگند همراه نماید تا این كه زید بن ارقم به احترام سوگندى كه او را داده است! واقعه را همان گونه كه از پیامبر خدا صلى اللّه علیه وآله شنیده است بیان كند.

پی نوشتها:
1 . مناقب علىّ بن ابى طالب علیه السلام، ابن مغازلى: 16.
2 . مسند احمد: 4 / 368.
3  . توجّه دارید كه چگونه حتّى خودشان از یك دیگر تقیّه مى كردند.
4  . كفایة الطّالب فى مناقب على بن ابى طالب علیه السلام: 62.

پنج شنبه 14 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
- 30 - 31 - 32 - 33 - 34 - 35 - 36 - 37 - 38 - 39 - > -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 289339
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
مهر 1388
آبان 1388
آذر 1388
دی 1388
بهمن 1388
اسفند 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom