پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

گزیده اى از گفتار امام حسن(ع) ( قسمت چهارم)

قوله علیه السلام فى وصف اخ صالح كان له
كان من اعظم الناس ، فى عینى ، صغر الدنیا، فى عینه ، كان خارجا من سلطان ، الجهالة ، فلا یمد یدا الا على ثقة لمنفعة ، كان یشتكى ، و لایتسخط ولایتبرم ، كان اكثر دهره ، صامتا، فاذا قال بذاالقائلین
كان ضعیفا مستضعفا، فاذا جاء الجد فهو اللیث عادیا، كان اذا جامع العلماء، على ان یستمع احرص منه على ان یقول كان اذا غلب على الكملام لم یغلب على السكوت
كان لایقول مالایفعل ، و یفعل مالایقول ، كان اذا عرض له امران لا یدرى ایهما اقرب الى ربه ، نظر اقربهما من هواه ، فخالفه ، كان له یلوم احدا على ما قد یقع العذر فى مثله

 سخن آن حضرت در توصیف برادر صالحى كه داشت
او در دید من از ارزشمندترین مردم بود، دنیا در چشمش بى ارزش ، و از فرمانروایى جهل و نادانى ، خارج شده بود، و دستش را به سوى چیزى جز با اعتماد به ارزشمندى آن دراز نمى كرد، از وقایع روزگار شكایت نكرده و خشمگین و ملول مى گردید، اكثر ایام ، ساكت بود، و چون لب به سخن مى گشود، و بر گویندگان غالب مى گردید
انسانى ضعیف و ناتوان شمرده مى شد، و چون زمان كوشش فرا مى رسید، همانند شیر ژیان مى گردید، آنگاه كه در جمع دانشمندان قرار مى گرفت ، حرص او در شنیدن از گفتن بیشتر بود، مغلوب كلام و سخن مى گشت ، اما مغلوب سكوت نمى گردید
و در مورد آنچه انجام نمى داد، سخنى نمى گفت ، در مقابل آنچه نمى گفت را انجام مى داد، اگر دو امر بر او عرضه مى شد كه نمى دانست ، كدامیك مورد خشنودى خداست ، آنچه بر هواى نفس خود نزدیك بود، را یافته و ترك مى كرد، كسى را بر امرى كه مورد اعتذار واقع مى گردد ملامت نمى كرد
 قوله علیه السلام فى التزود الیومالقیامة
یابن ادم ! انك لم تزل فى هدم عمرك منذ سقطت من بطن امك ، فخذ مما فى یدیك ، لما بین یدیك فان المؤمن ، یتزود و الكافر یتمتع
 سخن آن حضرت در توشه گرفتن براى روز قیامت
اى پسر آدم تو از زمانى كه از مادر زاده شدى همواره در حال نابودى عمرت مى باشى . از آنچه در دست دارى ، براى آینده ات توشه گیر، مؤمن توشه گرفته ، و كافر بهره مند، مى گردد
 قوله علیه السلام فى بعضالمواعظ
ما فتح الله عزوجل على احد باب مساءلة فخزن عنه باب الاجابة و لافتح الرجل باب عمل فخزن عنه باب القبول ، ولافتح لعبد باب شكر فخزن عنه باب المزید
 سخن آن حضرت در بعضى ازمواعظ
خداوند درگاه سؤ ال و خواهش را بر كسى نگشود، تا درگاه اجابت بسته شود، و بنده درگاه عمل را نگشود، تا درگاه قبول از او بسته شود، و درگاه شكر بر بنده گشوده نشد تا درگاه افزایش نعمت بر او بسته شود
 قوله علیه السلامفى افضلالبصائر و الاسماع و القلوب
ان ابصر الابصار ما نفذ فى الخیر مذهبه ، و اسمع الاسماع ما و عى التذكیر و انتفع به ، و اسلم القلوب ما طهر من الشبهات
 سخن آن حضرت در برتریندیدگان و گوش و قلب
تیزترین دیدگان آنست كه در خیر و نیكى باز شود، و شنواترین گوشها آنست كه پند را بشنود، و از آن بهره جوید، و سالم ترین قلبها آنست كه از موارد شبهه پاك باشد
 قوله علیه السلام فىكیفة مصاحبة الناس
صاحب الناس مثل ما تحب ان یصاحبوك به
 سخن آن حضرت در كیفیت مصاحبت با مردم
با مردم آنگونه مصاحبت و همنشینى كن كه دوست دارى با تو آنگونه رفتار كنند

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

گزیده اى از گفتار امام حسن(ع) ( قسمت دوم)

قوله علیه السلام فى معنى المروة
شح الرجل على دینه ، و اصلاحه ماله ، وقیامه بالحقوق
 سخن آن حضرت در معنى جوانمردى
( جوانمردى ) حرص انسان در دینش و اصلاح كردن مالش و اداء حقوقش ‍ مى باشد
قوله علیه السلام فى الصمت
ستر العمى ، زین العرض ، و فاعله ، فى راحة و جلیسه امن
 سخن آن حضرت در مورد سكوت
( سكوت ) پوششى براى مجهولات ، و زینتى براى آبرو، مى باشد، و انسانى كه سكوت مى كند همواره ، در راحتى بوده و همنشینش از او در آسایش ‍ است
 قوله علیه السلام فى الرضا بقضاء الله
كیف یكون المؤمن مؤمنا و هو یسخط قسمه ، و یحقر منزلته ، و الحاكم علیه الله ، و انا الضامن لمن لم یهجس فى قلبه الا الرضا، ان یدعوا لله فیستجاب له
سخن آن حضرت در خشنودى به قضاى الهى
چگونه مؤمن مؤمن است ، در حالیكه به قسمت الهى ناخشنود، مى باشد، و و ارزش را پست مى شمرد، با اینكه خداوند، بر او حكم مى راند و من ضامن هستم هر كه در قلبش جز خشنودى از قسمت الهى را نگذراند، دعاهایش را خداوند اجابت كند
 قوله علیه السلام فى الادب و الحیاء و المروة
لا ادب لمن لا عقل له ، و لامروة ، لمن لاهمة له ، و لاحیاء لمن لادین له
 سخن آن حضرت در مورد ادب و حیاء وجوانمردى
هركه عقل ندارد ابد ندارد، و هر كه همت ندارد، جوانمردى ندارد، و هر كه دین ندارد حیا ندارد
 قوله علیه السلام فى فضلالعفاف و القناعة
یابن ادم عف عن محارم الله تكن عابدا، و ارض بما قسم الله سبحانه تكن غنیا، و احسن جوار من جاورك تكن مسلما
 سخن آن حضرت در مورد عفت وقناعت
اى پسر آدم ، از محرمات الهى ، پرهیز كن ، تا عابد گردى ، و به آن چه خداوند داده است ، راضى باش تا بى نیاز شوى ، با همسایگانت به نیكى رفتار كن تا مسلمان باشى

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

گزیده اى از گفتار امام حسن(ع) ( قسمت سوم)

قوله علیه السلام فى السماح
السماح ، البذل ء السراء والضراء
 سخن آن حضرت در بخشش
بخشش ، اعطاء، در حالت گشایش ، و سختى است
 قوله علیه السلام فىذم الكبر و الحرص و الحسد
هلاك الناس فى ثلاث : الكبر و الحص و الحسد، فالكبر هلاك الدین و به لعن ابلیس ، و الحرص عدو النفس ، و به اخرج ادم من الجنة ، و الحسد رائد السوء و منه قتل قابیل هابیل
 سخن آن حضرت در مذمت تكبر و حرص و حسد
هلاكت مردم در سه امر است : تكبر و حرص و حسد، تكبر نابودى ، دین را در برداشته و به سبب آن ابلیس از درگاه ، رحمت الهى ، دور شد، و حرص ‍ دشمن انسان بوده ، و به سبب آن آدم از بهشت ، اخراج گردیده ، و حسد پیشواى بدى بوده ، و به سبب آن قابیل هابیل را كشت
 قوله علیه السلام فى وصف البخل
البخل ان یرى الرجل ما انفقه ، تلفا، و ما امسكه ، شرفا
 سخن آن حضرت در توصیف بخل
بخل آن است كه آن چه انفاق كرده است ، را تلف شده و آنچه ذخیره ساخته را براى خود شرافت بداند
 قوله علیه السلام فى ذم الحسد
ما راءیت ظالما اشبه بمظلوم من حاسد
 سخن آن حضرت در مذمتحسد
جز شخص حسود، ظالمى را شبیه به مظلوم ندیدم
 قولهعلیه السلام فى ذم الحرص و الطمع
اجعل ما طلبت من الدنیا، فلن تظفر به بمنزلة ما لم یخطر ببالك
 سخن آنحضرت در مذمت حرص و طمع
آنچه از امور دنیا كه خواستار آن بوده ، و بدان دست نمى یابى را همانند چیزى قرار ده كه به فكرت خطور نكرده است

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

گزیده اى از گفتار امام حسن(ع) ( قسمت اول)

قوله علیه السلام فى فضل التقوى
من یتق الله یجعل له مخرجا، من الفتن و یسدده فى امره ، و یهیى له رشده ، و یفلجه ، بحجته ، و یبیض و جهه و یعطیه ، رغبته ، مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء، و الصالحین ، و حسن اولئك رفیقا
 سخن آن حضرت در فضیلت تقوى
هر كه تقواى الهى پیشه سازد، خداوند راه رهایى از فتنه ها را براى او گشوده ، و در كارها او را تاءیید، مى نماید، و راه هدایت ، را براى او آماده ، ساخته ، و حجت دلیلش را غالب مى گرداند، و چهره اش را نورانى و آرزویش را بر مى آورد، با كسانى كه خداوند بر آنان نعمت خود را ارزانى داشته ، باپیامبران و راستگونیان ، و شهیدان و صالحان ، و اینان دوستان نیكوئى هستند
 قوله ، علیه السلامفى وصف التقوى
التقوى باب كل توبة و راءس كل حكمة ، و شرف كل عمل
 سخن آن حضرت در توصیف تقوى
تقوى درگاه ، هر توبه ، و آغاز هر حكمت ، و شرافت هر عمل است
 قوله علیه السلام فى توكلعلى الله
من اتكل على حسن الاختیار من الله لم یتمن انه فى غیر الحال ، التى اختارها، الله له
 سخن آن حضرت در توكل بر خداوند
هر كه بر نیكویى اختیار خداوند توكل نماید، هرگز آرزو نمى كند كه درحالتى غیر از آنچه خداوند براى او اختیار كرده ، قرار داشته باشد
 قوله علیهالسلام فى وصف العقل
راءس العقل معاشرة الناس بالجمیل و بالعقل تدرك الداران جمیعا، و من حرم من العقل حرمهما جمیعا
 سخن آن حضرت در توصیف عقل
معاشرت نیكو با مردم ابتداى عقل و دور اندیشى است و با عقل دنیا و آخرت به دست مى آید، و هر كه از عقل محروم گردید از این دو جهان بى بهره است
 قولهعلیه السلام فى معنى المروة
المروة حفظ الدین ، و اعزاز النفس ، ولین الكنف و تعهد الصنیعة و اداء الحقوق
 سخن آن حضرت در معنى جوانمردى
( جوانمردى ) حفظ دین ، و گرامى داشتن ، خود، و مهربان بودن و انجام درست امور، و اداء حقوق مى باشد

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

خطبة امام حسن علیه السلام لم عزم الصلح

روى انه لما صار معاویة نحوالعراق ، و تحرك الحسن علیه السلام و استنفر الناس للجهاد فتثاقلوا عنه ، صار علیه السلام حتى نزل ساباط و بات هناك ، فلما اصبح اراد علیه السلام ان یمتحن اصحابه ، و یستبرى ء احوالهم فى طاعته ، لیمیز، اولیاءه من اعدائه ، و یكون على بصیرة من لقاء معاویة ، فاءمر ان ینادى فى الناس بالصلاة جامعة فاجتمعوا فصعد المنبر فخطبهم فقال :
الحمد لله كلما حمده حامد، و اشهد ان لااله اله الله كلما شهد له شاهد، و اشهد ان محمدا عبده و رسوله ، ارسله بالحق و ائتمنه على الوحى .
اما بعد، فوالله انى لارجو ان اكون قد اصبحت بحمدالله و منه و انا انصح خلق الله لخلقه و ما اصبحت محتملا على امرى مسلم ضغینة ، و لامرید، له بسوء و لاغائلة ، و ان ما تكرهون فى الجماعة خیرلكم مما تحبون فى الفرقة و انى ناظر لكم خیرا من ناظر لكم خیرا من نظركم لانفسكم فلاتخالفوا، امرى و لاتردوا على راءیى ، غفر الله لى و لكم ، و ارشدنى ، و ایاكم ، لما فیه ، المحبة ، و الرضا
قال : فنظر الناس ، بعضهم الى بعض ، و قالوا: ما ترونه یرید بما قال : قالوا: نظن انه یرید ان یصالح ، معاویة و یسلم الامر الیه ، فقالوا: كفر والله الرجل و شدوا على فسطاطه ، فانتهبوه ، حتى اخذوا مصلاه من تحته - الخ
خطبه امام حسن(ع) هنگامى كه قصد صلح كردن را نمود
روایت شده : هنگامى كه معاویه به سوى عراق رفت ، امام آماده نبرد شد و مردم را دعوت به جهاد كرد، آنان ار آن خوددارى كردند، امام حركت كرد تا با ساباط رسید و در آنجا شب را گذراند، بامداد روز بعد خواست اصحاب خود را امتحان نماید و اطاعتشان را نسبت به خود بداند، تا دوستانش از دشمنانش شناخته شوند و با آگاهى به نبرد با معاویه برخیزد، دستور داد كه مردم را فرا خوانند، هنگامیكه مردم اجتماع كردند بر فراز منبر رفت و چنین گفت :
سپاس خداى را سزاست هرگاه ستایشگرى او را سپاس گوید، و شهادت مى دهم كه معبودى جز خداوند نمى باشد، هرگاه شاهدى بر آن گواهى دهد، و گواهى مى دهم كه محمد بنده و رسول اوست ، او را به حق ارسال كرد و بر وحیش امین شمرد .
اما بعد، سوگند به خداوند امید دارم ، كه به لطف و منت پروردگار بهترین اندرزگوى بندگانش باشم ، و هرگز كینه اى از هیچ مسلمانى به دل نمى گیرم ، و نسبت به كسى اراده بد و نیت ناروائى ندارم و شما آنچه را كه در هماهنگى و یگانگى ناخوش دارید، بهتر است از پراكندگى و تفرقه اى كه دوست مى دارید، آنچه من درباره شما مى دانم ، و مى خواهم ، از خواست ، خود شما بهتر است پس نافرمانى مرا نكنید، و راءى مرا ناچیز نشمارید، خداوند من و شما را ببخشاید، و ما را به آن چه خواست و خشنودى اوست ، هدایت فرماید .
راوى گوید: مردم به یكدیگر نگاه كردند، و گفتند: قصدش از این گفتار چیست ؟ بعضى گفتند: گمان مى كنیم كه مى خواهد با معاویه صلح كند و حكومت را به او بسپارد، گفتند: سوگند به خدا كه او كافر شده و به خیمه اش ‍ هجوم آوردند، و آن را غارت كردند، حتى سجاده اش را از زیر پایش كشیدند - تا آخر حدیث .

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

خطبة امام حسن علیه السلام فى فضل اهل بیت

روى انه لما فرغ على بن ابیطالب علیه السلام من حرب الجمل ، عرض ‍ له مرض حضرت الجمعة فتاءخر عنها، و قال لابنه الحسن : انطلق یا بنى فاجمع بالناس فاقبل الحسن علیه السلام الى المسجد فما استقر على المنبر حمدالله و اثنى علیه و تشهد و صلى على رسول الله صلى الله علیه و آله ثم قال :
ایها الناس ! ان الله اختارنا لنفسه ، و ارتضانا لدینه ، و اصطفانا على خلقه ، و انزل علینا كتابه و وحیه و ایم الله لاینقصنا احد من حقنا شیئا الا انتقصه الله من حقه فى عاجل دنیاه و اخرته ، و لایكون علینا دولة الا كانت لنا العاقبة و لتعلمن نباءه بعد حین .
ثم جمع بالناس و بلغ اباه كلامه ، فلما انصرف الیه ابیه علیه السلام نظر الیه ، فما ملك عبرته انسالت على خدیه ثم استدناه الیه فقبل بین عینیه و قال : بابى انت و امى ذریة بعضها من بعض و الله سمیع علیم
خطبه امام حسن(ع) در فضیلت اهل بیت
روایت شده : هنگامى كه امام على علیه السلام از جنگ جمل فارغ شد، بیمار گردید، روز جمعه و انجام نماز جمعه فرا رسید، از اینرو به پسرش امام حسن علیه السلام فرمود: اى پسرم نماز جمعه را همراه مردم به جاى آور، امام به مسجد رفت ، آنگاه كه بر منبر قرار گرفت حمد و ثناى الهى گفت و بر پیامبر درود فرستاد، سپس فرمود :
اى مردم ! خداوند ما را براى خود اختیار كرد، و براى دینش به ما خشنود شد، و بر مخلوقاتش ما را برگزید، و كتاب و وحیش را بر ما نازل فرمود، و سوگند به خدا كسى از حق ما چیزى را نخواهد كاست ، جز آنكه خداوند در این دنیا در جهان دیگر از حقش مى كاهد، دولتى بر علیه ما حكومت نمى كند، جز آنكه سرانجام به نفع ما خواهد بود، و خبر آنرا بزودى خواهید دانست .
آنگاه نماز جمعه را خواند، سخنان ایشان به گوش پدرش هنگامى كه بازگشت و چشمانش پر از اشك شد، و او را در بغل گرفت و بین چشمان آن حضرت را بوسید، و گفت : پدر و مادرم فدایت باد، فرزندانى كه بعضى از بعضى دیگرند، و خداوند شنوا و دانا است .

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

خطبة امام حسن علیه السلام فى علة صلحه لمعاویة

روى انه لما تم الصلح و انبرم الامر التمس معاویة بن الحسن علیه السلام ان یتكلم بمجمع من الناس ، و یعلمهم انه قد بایع معاویة ، و یسلم الامر الیه
فاجابه الى ذلك ، فخطب - و قد حشد الناس - خطبة حمد، الله تعالى و صلى على نبیه صلى الله علیه و آله فیها، وهى من كلامه المنقول ، عنه علیه السلام وقال :
ایها الناس ! ان اكیس الكیس التقى ، واحمق الحمق الفجور، و انكم لو طلبتم بین جابلق و جابرس رجلا جده ، رسول الله صلى الله علیه و آله ما وجدتموهم غیرى و غیر اخى الحسین ، و قد علمتم ان الله هداكم بجدى محمد، فانقذكم به من الضلالة ، و رفعكم به من الجهالة و اعزكم بعد الذلة ، و كثركم بعد القلة و ان معاویة نازعنى حقا هو لى دونه ، فنظرت لصلاح الامة و قطع الفتنة و قد كنتم بایعتمونى على ان تسالموا من سالمت و تحاربوا من حاربت فراءیت ان اسالم معاویة ، و اضع الحرب بینى و بینه ، و قد بایعته و راءیت ان حقن الدماء، خیر من سفكها، و لم ارد بذلك الا صلاحكم و بقائكم ، و ان ادرى لعله فتنة لكم و متاع الى حین
خطبه امام حسن(ع) در علت صلح ایشان با معاویه
روایت شده : هنگامى كه صلح انجام پذیرفت ، و كار پایان یافت معاویه از امام خواست كه در میان گروهى از مردم سخن بگوید و ایشان را آگاهى دهد كه با معاویه بیعت نموده و حكومت را به او تفویض كرده است
امام پذیرفت و در حالیكه مردم جمع شده بودند خطبه خواند، ابتدا حمد و ثناى الهى گفته و بر پیامبرش درود فرستاد، و این از گفتار ایشان است كه فرمود :
اى مردم ! زیركترین زیركى تقوى ، و حماقت ترین بى خردى فجور و گناه است ، و اگر شما بین شرق و غرب جهان بگردید، تا مردى را بیابید، كه جد او پیامبر باشد، جز من و برادرم حسین كسى را نمى یابید، و مى دانید، كه خداوند شما را به جدم ، پیامبر هدایت كرد و شما را از ضلالت و گمراهى نجات داد، و از جهالت نادانى رهائى بخشید، و بعد از ذلت و عزت ، و بعد از كمى افراد بسیارتان گردانید .
و معاویه با من در مورد حقى منازعه مى كند كه آن براى من است و براى صلاح امت و قطع فتنه و آشوب آن را رها كردم ، و شما با من بیعت كرده بودید كه با هر كه صلح كنم صلح و با هر كه بجنگم بجنگید، به این عقیده رسیده ام كه با معاویه سازش كنم ، و خط جنگ بین خود و او را پایان دهم ، وبا او بیعت نمودم و دیدم كه جلوگیرى از خونریزى بهتر از ریختن آن است ، و قصدم از این كار صلاح و بقاى شماست و شاید این امر آزمایشى براى ما بوده و تا زمان اندكى آنان را بهره مند سازد .

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

تعلیم و تادیب

یعقوبى متوفاى در سنه سوم هجرى ، در كتاب تاریخى اش وصیتى از سبط اكبر پیغمبر اكرم صلى الله علیه وآله ، امام حسن مجتبى علیه السلام روایت كرده است كه اختصاص به خردسالان دارد و عبارت آن حصرت به نقل یعقوبى چنین است :
و دعا الحسن بن على علیه السلام بنیه و بنى اخیه فقال : یا بنى و یا نبى اخى !انكم صغار قوم و توشكون ان تكونوا كبار قوم ، آخرین فتعلموا العلم ، فمن لم یستطع منكم یرویه (ان یرویه ظ) او یحفظه فلیكتبه و لیجعله فى بیته
امام مجتبى علیه السلام در این وصیت اعتنایى خاص به خردسالان دارد كه هم در تعلیم و تاءدیب بزرگسالان به اكرام و احترام زیر دستان و كودكان حائز اهمیت بسزا است ، و هم از جهت دستور العملى كه به خرد سالان فرموده است .
یعنى امام حسن علیه السلام فرزندان خود و فرزندان برادرش را خواند و گفت : اى فرزندان من ! و اى فرزندان برادر من ! امروز شما خردسالان گروهى هستید و در آینده نزدیكى بزرگان گروهى دیگر خواهید بود، پس ‍ دانش نیاموزید و هر كه از شما توانایى روایت و نگهدارى دانش را ندارد آن را بنویسید و در خانه خود بنهد .
امام علیه السلام بدیشان فرمود : شما كه خرد سالید، هم ، اكنون نوشتن بیاموزید و خط تعلیم بگیرید و دانش را كه آموخته اید به قلم در آورید . كه به قول بیهقى : مرد آنگه دانا شود كه نبشتن گیرد .
شیرین تر آن كه امام در پایان فرمود : آن را بنویسد و در خانه خود بنهید .
آرى ! زینت خانه ، كتاب علمى در طاقچه آن است نه مجسمه سگ و گربه . كان امام فرموده است : خانه شما باید كتابخانه باشد

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

خطبة امام حسن علیه السلام فى تحمیدالله وفضل ابیه

روى ان علیا علیه السلام قال للحسن علیه السلام : یا بنى ، قم فاخطب حتى اسمع كلامك فقام علیه السلام قال :
الحمدلله الواحد بغیر تشبیه الدائم بغیر تكوین ، القائم بغیر كلفة الخالق بغیر منصبة الموصوف بغیر غایة المعروف بغیر محدودیة ، العزیز لم یزل قدیما فى القدم ردعت القلوب لهیبته و ذهلت العقول لعزته و خضعت الرقاب لقدرته
فلیس یخطر على قلب بشر مبلغ جبروته ، و لایبلغ الناس كنه جلاله ، و لایفصح الواصفون منهم لكنه عظمته و لاتبلغه العلماء بالبابها و لا اهل التفكر بتدبیر امورها، اعلم خلقه به الذى بالحد لایصفه یدرك الابصار و لاتدركه الابصار وهو الطیف الخبیر
اما بعد فان علیا باب من دخله كان مؤمنا، و من خرج منه كان كافرا، اقول قولى هذا و استغفرذ الله العظیم لى و لكم
خطبه امام حسن(ع) در حمد الهى و فضیلت پدرش
روایت شده : امام على علیه السلام به امام حسن علیه السلام گفت : اى پسرم برخیز و خطبه اى بخوان تا صدایت را بشنوم ، آن حضرت برخاست و چنین سخن گفت :
سپاس خدایى را سزاست كه یگانه است و بدون شبیه ، جاودانه است بدون ساخته شدن ، پایدار است بدون سختى ، آفریدگار است بدون رنج و مشقت ، توصیف شده است بدون آنكه نهایتى داشته باشد، شناخته قلوب از هیبتش در شگفتى ، و عقول از عزتش حیران ، و گردنها در برابر قدرتش ‍ خاضع است .
نهایت قدرتش بر قلب خطور نكرده ، و كنه جلالت او را مردم نمى یابند، و در نهایت ، عظمتش توصیف گران عاجز مى باشند، دانش دانایان به او نرسد، و فكر متفكرین به تدبیر امور او راه ندارد، داناترین مردم به و كسى است كه او را به حد و نهایتى توصیف نكند، ابصار را درك كرده و اما ابصار او را درك نمى كنند، و او دانا و آگاهست .
اما بعد على علیه السلام درگاهى است كه هر كه داخل آن شود مؤمن بوده و هر كه از آن خارج گردد كافر است این گفتار را مى گویم و از خداى بزرگ براى خود و شما طلب بخشش دارم .

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

قسمتی از سخنرانی امام حسن

هنگامى كه امیرمؤ منان على (علیه السلام ) از دنیا رفت ، امام حسن (علیه السلام ) براى مردم خطبه خواند و حق خود (یعنى حقوق رهبرى ) را براى مردم بیان كرد، یاران پدرش با آن حضرت بیعت كردند، بر این اساس كه هركه با او مى جنگد، بجنگند و با هر كه با او در صلح هست ، در صلح باشند.
((ابواسحاق سبیعى )) و دیگران نقل كرده اند: در صبح آن شبى كه امیرمؤ منان على ( علیه السلام ) از دنیا رفت ، امام حسن (علیه السلام ) براى اصحاب سخنرانى كرد، پس از حمد و ثناى الهى و درود فرستادن بر پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود:
((شب گذشته مردى از میان شما رفت كه پیشینیان در كردار نیك ، از او پیشى نگرفتند و آیندگان در رفتار، به او نخواهند رسید، او همواره همراه رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) با دشمنان جنگید وبا نثار جانش از حریم پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) دفاع نمود، رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) هنگام روانه كردن او به سوى جبهه ها، پرچمش را به او مى داد، جبرئیل در جانب راست او و میكائیل در جانب چپ او، آن حضرت را درمیان مى گرفتندوازجبهه برنمى گشت تاخداوند،فتح و پیروزى را به دست او ایجادكند.
در همان شبى كه عیسى بن مریم (علیه السلام ) به سوى آسمان عروج كرد و حضرت یوشع بن نون وصىّ موسى (علیه السلام ) وفات یافت ، از دنیا رفت و از مال دنیا جز هفتصد درهم باقى نگذارد، این هفتصد درهم از جیره اى بود كه از حق بیت المال خود زیاد آمده و مى خواست با آن خادمى براى خانواده اش خریدارى كند، در این هنگام گریه گلوى امام حسن را گرفت و گریه كرد و همه حاضران با او گریه كردند)). سپس ‍ فرمود:
((من پسربشیر(مژده دهنده ، یعنى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) ) هستم ، من پسر نذیر (هشدار دهنده یعنى رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم ) )هستم ، من پسر كسى هستم كه به اذن خدا مردم را به سوى خدا دعوت مى كرد، من پسر چراغ تابناك هدایت هستم ، من از خاندانى هستم كه خداوند، پلیدى و ناپاكى را از آنان دور ساخت و آنان را به طور كامل پاكیزه نمود. (137) من ازخاندانى هستم كه خداونددوستى به آنان را در قرآنش واجب كرده و فرموده است :
(... قلْ لا اَسْئَلُكُمْ عَلَیْهِ اَجْراً اِلا الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى وَمَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْلَهُ فِیها حُسْناً ... ). (138)
اى پیامبر! بگو من پاداشى براى رسالت نمى خواهم ، مگر دوستى در حق خویشاوندان و هركه نیكى كند، بر نیكى او بیفزاییم )).
منظور از ((حسنه )) (نیكى ) در این آیه ، دوستى ما خاندان است و سپس (سخنرانى را به پایان رساند و) نشست .
بیعت مردم با امام حسن (ع )
پس از خطبه امام حسن (علیه السلام ) عبداللّه بن عبّاس پیش روى آن حضرت ایستاد و خطاب به مردم گفت :((اى مردم ! این (اشاره به امام ) پسر پیامبر شما و وصىّ امام شماست ، با او بیعت كنید)).
مردم به این دعوت ، پاسخ مثبت دادند و گفتند:((به راستى او (امام حسن ) چقدر در نزد ما محبوب است و چقدر حقّ او بر ما واجب مى باشد و با آن حضرت به عنوان خلافت بیعت كردند)).
و این جریان در روز جمعه 21 ماه رمضان سال چهل هجرت (در كوفه ) واقع شد. آنگاه امام حسن (علیه السلام ) به تعیین استانداران و كارگزاران پرداخت و فرماندهان را نصب نمود و عبداللّه بن عبّاس را (براى استاندارى بصره ) به بصره فرستاد و شؤ ون كشور اسلامى را تنظیم نموده و زیر نظر گرفت .
اعدام دوجاسوس معاویه و نامه امام حسن (ع ) به او
هنگامى كه خبر شهادت امیرمؤ منان على (علیه السلام ) به معاویه (كه در شام بود) رسید و همچنین به او خبر رسید كه مردم با پسر على ، امام حسن (علیهماالسلام ) بیعت كرده اند، دو مرد را به عنوان جاسوس به طور مخفى براى گزارش اطلاعات به كوفه و بصره فرستاد، مردى از طایفه ((حِمْیَر)) را به كوفه فرستاد و مردى از دودمان ((بنى قین )) را به بصره روانه كرد تا آنچه یافتند براى معاویه بنویسند و جریان خلافت امام حسن (علیه السلام ) را تباه سازند.
امام حسن (علیه السلام ) از نیرنگ معاویه و جاسوسهاى او اطّلاع یافت ، دستور داد آن مرد حمیرى را كه نزد حجامت كننده اى (خون گیرى ) پنهان شده بود، بیرون آوردند و گردن زدند و نامه اى به بصره نوشت (و كارگزاران آن حضرت در بصره ) جاسوس ‍ بنى قینى را كه در نزد طایفه بنى سلیم پنهان شده بود، بیرون آوردند و گردن زدند.
سپس امام حسن (علیه السلام ) براى معاویه نامه نوشت و آن نامه اینگونه بود:
((بعد از حمد و ثناى الهى ، تو مردانى را به عنوان حیله گرى و غافلگیرى مى فرستى و جاسوسانى را گسیل مى دارى ، گویى جنگ را دوست مى دارى و من آن را نزدیك مى بینم ، در انتظار آن باش - اِنْ شاءَ اللّهِ تَعالى - و به من گزارش رسیده كه تو خشنودى مى كنى به موضوعى (یعنى به درگذشت على (علیه السلام ) ) كه هیچ خردمندى ، براى آن خشنودى و شماتت نمى كند، بى شك كار تو همانند كسى است كه پیشینیان درباره اش گفته اند:
فَقُلْ لِلَّذِى یَبْغِى خِلافَ الَّذِى مَضى

تَجَهَّزْ لاُِخْرى مِثلِها فَكَاَنْ قَدِ

فَاِنّا وَمَنْ قَدْماتَ مِنّا لَكَالَّذِى

یَرُوحُ فَیَمْسِى لِلْمَبِیتِ لِیَغْتَدِى

به آن كسى كه خلاف روند دیگران كه در گذشته اند را مى جوید، بگو آماده باش براى رفتن همانند دیگران كه گویى سراغ تو نیز آمده است (همانگونه كه مرگ دامنگیر دیگران شد دامنگیر تو نیز مى شود) زیرا ما و آن شخصى كه از ما مرده است ، همانند كسى هستیم كه شب به جایى برود و در آنجا تا صبح بماند و سپس از آنجا كوچ نماید)).
 

جمعه 22 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
1 - 2 -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 287912
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
اسفند 1388
آذر 1388
دی 1388
مهر 1388
آبان 1388
بهمن 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom