پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله
 
  به وبلاگ پايگاه تخصصي اطلاع رساني چهارده معصوم سلام الله خوش آمديد!    
 
درباره وبلاگ


محمد رضا زينلي
با عرض سلام و خسته نباشيد خدمت تمامي بازديدكنندگان گرامي اين پايگاه به جهت بالا بردن بينش شما نسبت به چهاده معصوم سلام الله ايجاد شده است و اميدواريم كه بتوانيم مطالب خوبي به شما ارائه دهيم با تشكر خادم پايگاه:محمد رضا زينلي


منوي اصلي
لينکهاي سريع

لوگو ها


 


















ترجمه مطالب پايگاه

نظرسنجي

راز ناشناختگى امام جواد علیه السلام

شهادت پیشواى نهم حضرت جواد الائمه علیه السلام در روز آخر ماه ذى‏قعده در شهر بغداد، سال 220 اتفاق افتاد. آن بزرگوار در سن 25 سالگى توسط طاغوت زمان خویش‏ مسموم گردید. شهادت آن امام بزرگوار بر امت اسلامى تسلیت‏ باد.

گوهر وجودى امام جواد علیه السلام و عسكریین(علیهماالسلام)، در بین مردم كمتر شناخته ‏شده و آن گونه كه از سایر ائمه علیهم‌السلام و پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و فاطمه زهرا علیهاالسلام و حتى بعضى‏ از اولاد ائمه شناخت دارند، نسبت ‏به این سه بزرگوار معرفت ندارند، به این خاطر تمسك و توسل كمترى به آنان دارند. با این كه ما شیعیان معتقدیم ‏ائمه علیهم‏السلام، نور واحدند، كلامشان نور است و همه از چشمه فیاض حق استفاده‏ مى‏كنند به نظر مى‏رسد نمایاندن چهره واقعى این سه امام بزرگوار مى‏تواند خدمتى ‏شایان به شمار آید.

علت مطرح نبودن این سه امام علیه السلام، وجود شرایط سخت اجتماعى و خفقان موجود در آن ‏عصر بود. خفقان حاكم تا حدى بود كه ابن‏اثیر در تاریخ خود، جزئیات در دورترین ‏بلاد اسلامى و حتى فلسفه اجتماعى زیادى از حوادث را بیان مى‏كند، تنها در سه مورد از این امام بزرگوار اسم برده و مجموع كلماتش از پنج الى شش خط فراتر نمى‏رود.
علت مطرح نبودن این سه امام علیه السلام، وجود شرایط سخت اجتماعى و خفقان موجود در آن ‏عصر بود. خفقان حاكم تا حدى بود كه ابن‏اثیر در تاریخ خود، جزئیات در دورترین ‏بلاد اسلامى و حتى فلسفه اجتماعى زیادى از حوادث را بیان مى‏كند، تنها در سه مورد از این امام بزرگوار اسم برده و مجموع كلماتش از پنج الى شش خط فراتر نمى‏رود.

این فرازها عبارتند از:


1- جلد 10؛ آنجا كه زندگى همسر امام رضا علیه السلام را توضیح مى‏دهد و مى‏گوید: همسر حضرت رضا علیه السلام ام‌حبیبه نام داشت و دختر مامون بود.

دختر دیگر مامون را محمدبن ‏على‌بن ‏موسى گرفته بود. پس پدر و پسر هر دو با دختران مامون ازدواج كردند.

2- در ضمن حوادث سال 211 مى‏نویسد: مامون در تكریت، با محمدبن ‏على‌بن ‏موسى‏ برخورد و دختر خود را به او تزویج كرد.

3- در حوادث سال 220؛ وفات آن حضرت را مى‏نویسد.

ابن‏جریر طبرى نیز در «تاریخ طبرى‏» تنها یك سطر راجع به ازدواج حضرت رضا علیه السلام و حضرت جواد علیه السلام با دختران مامون مى‏نویسد: حتى از رحلت ‏حضرت جواد علیه السلام چیزى‏ نمى‏نگارد.

خفقان موجود به اندازه‏اى بود كه حضرت همیشه خلفاى عصر را با «امیرالمؤمنین‏» خطاب مى‏كرد در حالى كه این لقب مخصوص حضرت على علیه السلام بود.

از طرف دیگر برخى امامان به خاطر موقعیت‌هاى ویژه خویش توانستند دست‏ به ‏اقداماتى بزنند كه مورد توجه عموم واقع شود و تا اندازه‏اى اسمى از آنان بر لوح‏ تاریخ بماند.
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
خبرهاى متواترى از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله راجع به فاطمه زهرا علیهاالسلام وجود داشت از جمله، او پاره تن من است، حوریه انسیه است؛ گذشته از آن، شرف دختر پیامبر بودن فاطمه او را در دل‌ها جاى داد و باعث‏ شد تا دشمن هم نتواند ویژگی‌هاى ‏درخشان زندگى او را در پرده نگه دارد.
امیرالمؤمنین علیه السلام
به این دلیل كه اولین صحابى و اولین مسلمان بود و كلمات متواتر پیامبر در غدیر خم و امثال آن درباره‏ ایشان در سطح جامعه اسلامى منتشر شده بود و مهمتر از همه این نكته كه حكومت پنج ‏ساله‏اش او را بر اریكه تاریخ نشاند و باعث ‏شد فرازهاى درخشان زندگیش در تاریخ ثبت گردد.




حضرت امام حسن و امام حسین علیهماالسلام
باید گفت آن دو، تا اندازه‏اى توسط پیامبر اكرم معرفى شدند و جملاتى مانند «سیدا شباب اهل الجنه‏»، «انهما امامان ‏قاما او قعدا»، از پیامبر در باره آنان مشهور شد. وقایع مربوط به صلح و جنگ ‏آنان خصوصاً واقعه كربلا، عامل دیگرى شد بر این كه آن دو امام بزرگوار یادشان در دل‌ها جاودانه ماند.




امام سجاد سلام‏الله علیه
در پرتو حوادث كربلا و صحیفه سجادیه‏اش معرفى شد.




امام باقر و صادق علیهماالسلام
شرایط خاص زمان امام باقر و صادق علیهماالسلام، از جمله حوزه فعالیت علمى آنان و شاگردان پر كارشان در رشته‏هاى مختلف، جمع احادیث، تدوین فقه و انتشار احادیثشان در اقصى نقاط، چهره‏اى جهانى به آنان ‏داد. به طورى كه مكتب شیعه به مكتب جعفرى معروف شد.

بنابر این هر چند حضور جنبش شیعى از زمان حضرت على علیه السلام و حتى از زمان پیامبراكرم صلی الله علیه و آله، مشهود بود، اما عصر «امام باقر و صادق‏» علیهماالسلام، فقه مدونى‏ نداشت. زراره از بزرگترین شاگردان امام صادق و باقر علیهماالسلام مى‏گوید:

روزى خدمت امام باقر علیه السلام رفتم. در مورد مساله ارث بحث ‏شد. حضرت امام باقر علیه السلام به‏ فرزندش امام صادق علیه السلام فرمود: آن كتاب را بیاور و او براى من مى‏خواند. در ذهن خود گفتم (لیس بشى‏ء زخرف باطل) چیزى نیست، باطل است.

در روایت است هنگامى كه حضرت امام جواد علیه السلام وارد مسجد شد، على بن‏جعفر، عموى ‏پدر او، به احترام حضرت از جاى بلند شد و او را به جاى خود نشاند. مردم اعتراض‏ كردند كه تو پیرى و محاسنت ‏سفید شده است، چطور به جوان كم ‏سن و سالى این چنین ‏احترام مى‏كنى؟
وقتى حضرت امام باقر علیه السلام پرسید؛ چگونه بود؟ گفتم:

باطل، چیزى نبود. فرمود: «والله یا زراره، هو الحق، الذى رایت املاء رسول ‏الله صلی الله علیه و آله و خط على‏»به خدا اى زراره این مطالب را پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله املاء فرمود و على علیه‌‌السلام نوشت.

بنابر این زراره كه یكى از اصحاب خاص و شیعیان مخلص بود، نیز آراء و اقوال ‏ائمه علیهم‏السلام و پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله را به خوبى نمى‏دانست.




امام هفتم موسى‌بن ‏جعفر علیه السلام
آن حضرت در حالى به امامت رسید كه فقه جعفرى در سراسر عالم اسلام پخش شده بود. در این دوره هر چند خفقان بنى‏العباس زیاد بود و شیعیان و آن امام عظیم‏الشان گاه در زندان‌هاى مخوف گرفتار مى‏شدند، ولى كثرت ‏شیعیان و معاصر بودنشان با عصر صادقین علیهماالسلام، باعث ‏شد هر گاه امام از زندان آزاد مى‏شد، یا ملاقاتى صورت مى‏گرفت، مردم مسایل و نیازهاى خود را بپرسند.

از این روى مساله تشكیل حكومت اسلامى نیز از اذهان مردم به صحنه سوالات مورد بحث ‏روز آمد به همین جهت، در مرسله حماد و ... دقیق‌ترین مسائل حكومت و مسائل‏اقتصادى پرسیده شده و امام نیز جواب داده است. همچنین شكنجه شدن و غل و زنجیر و زندان رفتن این امام بزرگوار خود زمینه‏اى براى مجالس عزا بود، پیوسته نام این ‏امام بر سر زبان‌ها جارى مى‏شد.




امام رضا علیه السلام
در زمان ایشان مساله امامت و ظهور امام، شكل دیگرى به خود گرفت.

مامون عباسى امام را به ولیعهدى خویش منصوب كرد. امام در طول مسیر و در هر شهر و روستا كه وارد مى‏شد براى مردم سخن مى‏گفت و به این ترتیب آنان از نزدیك با چهره پر فروغ مولاى خویش آشنا مى‏شوند. مامون عباسى نیز به انگیزه‏هاى مختلف ‏مجالس علمى تشكیل مى‏داد و از دانشمندان اسلامى و غیر اسلامى براى برگزارى مناظرات ‏علمى با حضور امام دعوت به عمل مى‏آورد. در آن محافل سخنان امام پخش مى‏شد و به ‏اقصى نقاط جهان مى‏رسید. امام رضا علیه السلام هدایایى را كه به مناسبت‌هاى مختلف دریافت ‏مى‏كرد، به محرومان و مستضعفان مى‏بخشید و به هر حال جایگاه مردمى مناسبى یافت.




اما چهار امام دیگر
چهارمین آنها كه امام زمان (عجل الله تعالى فرجه الشریف) است و اخبار نقل شده از پیامبر اكرم و ائمه معصومین در باره وجود، خصوصیات و قیام و وجود شریفش را براى همه مسلم ساخته است.

از این روى در طول تاریخ بارها اشخاصى از معروف بودن نام و نهضت ‏حضرت استفاده ‏كرده خود را امام موعود نامیدند از جمله اسماعیلیه یا واقفیه كه وجودشان بر این ‏اساس شكل گرفت؛ چه اسماعیلیه معتقد بودند كه امام موعود همان اسماعیل است و او زنده و از انظار غایب است. واقفیه نیز همین اعتقاد را نسبت‏ به امام موسى‏بن ‏جعفر علیه السلام داشتند.

بعضى از افراد دیگر نیز كه داعیه رهبرى جامعه یا مبارزه با فساد را داشتند، ادعاى مهدویت مى‏كردند و چون اسم آن امام در روایات، هم اسم پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله بود بعضى افراد محمد نام، مثل محمدبن ‏عبدالله محض ادعاى مهدویت مى‏كردند. همچنین در دعاهاى نقل شده از ائمه روى مساله وجود امام زمان علیه السلام تاكید زیاد شده است.

علاوه بر آن، احتیاج فطرى انسان‌ها به نجات‏دهنده واقعى دست در دست عوامل فوق ‏انتظار ظهور آن حضرت را براى غیر مسلمانان نیز امرى بدیهى ساخته است.

علت اساسى دیگر بر مطرح بودن حضرت حجت(عج) در جوامع بشرى نظریه‏هایى است كه در پى غیبت طولانى حضرت به طور گسترده‏اى مطرح شده و اذهان را به خود مشغول كرده ‏است، در طول تاریخ افرادى نظریه‏هایى ارائه كرده‏اند. و گروهى به نقد و بررسى‏ پرداخته‏اند و دسته‏اى ادعاى مهدویت كرده، دسته‏اى دیگر به ابطال آن روى آورده‏اند.




امام جواد و عسكریین علیهم‏السلام
هیچ یك از جهات یاد شده در زندگى سایر ائمه ‏در حیات این سه امام بزرگوار، وجود نداشت ‏به همین جهت چهره والاى آنها ناشناخته‏ ماند و بعد از هزار و دویست‏ سال همچنان هاله‏اى از غربت ‏بر چهره آنان سایه ‏افكنده است و تنها كلیاتى كه از آیات قرآن و احادیث و برخى زیارات مانند زیارت ‏جامعه كبیره، استفاده مى‏شود مبین گوشه‏اى از شرایط زندگى آنان است.

گروهى در این باره معتقدند دلیل وضعیت موجود این است كه وجود آن ائمه فقط براى وجود یافتن امام موعود بوده است تا آن حضرت جهان را پر از عدل و داد كند.

از این سوى عمر امام جواد علیه السلام كه مدت طولانى دوام نیافت.

آن حضرت در سن ‏نُه سالگى بعد از شهادت پدر بزرگوارش به امامت رسید.

به نظر مى‏رسد همین عامل سبب شد مردم آن عصر در باره امامت و خصوصیات و ویژگی‌هایش خیلى علاقه نشان ندهند چه همان مردم به على علیه السلام كه سى و سه سال داشت، گفتند جوان است و رهبرى جامعه فردى مسن‏تر و كارآمدتر مى‏طلبد.

زمانى كه نص صریح پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله كنار رود و آن همه احادیث و شان نزول آیات‏ و واقعه غدیر به فراموشى سپرده شد و كهولت جاى تمام آنها را بگیرد انتظارى از مردم عصر حضرت امام جواد علیه‌السلام نمى‏توان داشت.

در روایت است هنگامى كه حضرت امام جواد علیه السلام وارد مسجد شد، على بن‏جعفر، عموى ‏پدر او، به احترام حضرت از جاى بلند شد و او را به جاى خود نشاند. مردم اعتراض‏ كردند كه تو پیرى و محاسنت ‏سفید شده است، چطور به جوان كم ‏سن و سالى این چنین ‏احترام مى‏كنى؟

از طرف دیگر نصوص متواتره‏اى نبود كه مقام حضرت جواد را به مردم آن طور كه بود معرفى كند. این موضوع آنگاه واضح مى‏شود كه كلمات رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد حسنین علیهماالسلام یا فاطمه زهرا علیهاالسلام و یا على علیه‌السلام با كلمات و روایات وارده درباره امام جواد علیه‌السلام مقایسه شود.

علت عمده عدم معرفى یكسان ائمه این بود كه چون حضرت على و زهرا و حسنین علیهم‏السلام، در زمان آن حضرت بودند و مناسبت‌هاى مختلفى براى معرفى آنان بود.

این موضوع در باره امام زمان(عج) فرق مى‏كند چون رهبر پیوسته باید در جامعه روح ‏امید بدمد و دمیدن روح امید با معرفى منجى عالم بشریت امكان داشت جدا از این كه ‏بیشتر معرفى‏ها توسط ائمه بعدى صورت پذیرفت و آن هم به خاطر سؤال بیش از حد مردم ‏و اشتیاق آنان به دانستن حضرت امام زمان علیه السلام و خصوصیات و صفات او بود. حتى وجود احادیث فراوان در باره امام حسن و حسین علیه السلام وقتى شخصى در محضر ابن‏عباس سوالى ‏مى‏پرسد و یكى از حسنین علیهماالسلام، جواب مى‏دهند، آن شخص قبول نمى‏كند و مى‏خواهد جواب را از ابن‏عباس بشنود، تا مطمئن شود.

مراجعه به كتب فقهى بر این حقیقت اشاره دارد كه در طول تاریخ بیست ‏سال حضور امام حسن و حسین علیه السلام در مدینه مسئله فقهى چندانى از آنان پرسیده نشد و مردم آنان ‏را دو فقیه اسلام‏شناس عالم حساب نمى‏كردند تا چه رسد به امام جوادى كه سن كمترى ‏داشتند. و از پشتیبانى عظیم و تاییدات مكرر پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نیز برخوردار نبودند.

دسیسه‏هاى خلفاى عباسى كه پیوسته مى‏خواستند او در بین مردم ناشناخته بماند و خفقان حاكم آن زمان تا اندازه‏اى كه آن امام یا پدر بزرگوارش و فرزندانش مجبور مى‏بودند خلفاى ظالم عباسى را امیرالمؤمنین خطاب كنند به عمیق‏تر شدن جهل موجود دامن مى‏زد.
منبع:

ماهنامه كوثر، شماره 13، احمد عابدینى.
 

سه شنبه 26 آبان 1388  نظرات : 3 بيان انتقادات و پيشنهادات

پاسخی در خور

بنا به نقل شیخ مفید از ریان بن شبیب : وقتی مامون خواست دخترش ام الفضل را به همسری امام جواد (ع) درآورد ، عباسیان به چنین تحلیلی كه این مسئله موجب می شود كه حكومت به دست علویان افتد، با تصمیم مامون به مخالفت برخاستند .

از این رو به نزد مامون رفته و اظهار داشتند : تو را به خداوند سوگند می دهیم كه از تصمیم خود در تزویج ام الفضل با محمد بن علی منصرف شو و بار دیگر قدرت را از عباسیان به علویان منتقل نكن . در گذشته ولایتعهدی علی بن موسی الرضا (ع) همه را نگران خود ساخت ، اكنون برای نامزدی ام الفضل یكی از عباسیان را انتخاب كن .

مامون در جواب عباسیان گفت : اختلاف شما با علویان ریشه در نحوه برخورد شما با آنان دارد. اگر شما با آنان منصفانه برخورد می كردید ، همان گونه كه آنها بر شما برتری و شایستگی دارند ، برتری می یافتند.

پیشینیان من ،مشی بدرفتاری با علویان را در پیش گرفتند و قطع رحم كردند و من از این رویه به خدا پناه می برم، هرگز از این كه علی بن موسی (ع) را ولیعهد خویش كردم ، پشیمان نیستم . از وی خواستم كه به جای من خلافت كند قبول نكرد، قضای هتمی خدا جای خود را گرفت " و كان امر الله معذورا" (چنین تحلیلی از شهادت حضرت رضا (ع) بیانگر نهایت حیله گری و تزویر مامون حتی در برابر عباسیان است. ) اینكه می گویید چرا ابو جعفر را به دامادی خویش برگزیده ام ؟ به فضل و دانش وی باز می گردد، كه با وجود سنی كم از همه برتر است . امید است زمینه ای فراهم آید تا دیگران نیز چون من به درجه فضل و برتری وی آگاهی یابند.

بزرگان عباسی، دگر باره به سن حضرت (ع) خرده گرفتند و گفتند درست است كه رفتار این جوان و فضل وكمال وی تو را به اعجاب وا داشته است، ولی با مسائل فقهی آشنائی ندارد . مدتی صبركن تا به معلوماتی دست یابد سپس نیت خود را عملی ساز .

مامون در جواب گفت: وای بر شما ، من به جایگاه و منزلت این نوجوان بیش از شما دانایم، او از اهل بیتی است كه علم ودانش آنان از سرچشمه الهامات الهی نشات می گیرد.

پدران آنان در دین و دانش و ادب بی نیاز از رعیتی بودند كه علمشان به درجه كمال رسیده است. اگر قبول ندارید، امتحانش كنید تا درجه فضل و علم او بر شما آشكار گردد. گفتند: قبول است، وی را می آزماییم .

عباسیان با كسب اجازه از مامون، اجازه خواستند تا فردی را برای مناظره با حضرت جواد (ع) معرفی كنند و جلسه را ترك كردند .

عباسیان با یكدیگر به شور نشستند و در نتیجه قاضی نامی و مشهور ، «یحیی بن اكثم» را دعوت و با وعده دادن پول فراوان به وی در صورت پیروزی بر امام جواد (ع) ، در روزی معین در مجلسی با حضور مامون شركت جستند .

در این مجلس هر یك در جای خود قرار گرفتند و مامون دستور داد تا تشكی و دو متكا را برای امام جواد (ع) گستردند و خود در كنار او ایستاد. و یحیی بن اكثم روبروی امام قرار گرفت .

یحیی بن اكثم رو به مامون كرد و گفت : یا امیرالمؤمنین اجازه می دهید تا از ابو جعفر سؤال كنم ؟

مامون گفت : از خودش اجازه بگیر .

یحیی بن اكثم رو به حضرت (ع) كرد و گفت : فدایت شوم اجازه می فرمایی مسئله ای بپرسم ؟

حضرت (ع) فرمود :بپرس

یحیی بن اكثم گفت : خداوند ما را فدایت سازد اگر فردی در حال احرام شكاری را بكشد ، حكم آن چیست ؟

امام جواد (ع) فرمود : شكارچی در حلّ كشته است یا در حرم ؟

عالم به حرمت آن بوده یا جاهل ؟

از روی عمد كشته یا اشتباه ؟

آزاده بوده است یا غلام ؟

صغیر بوده است یا كبیر؟

این اولین صید بوده است یا بیشتر ؟

آن صید از پرندگان بوده است یا غیر آنها ؟

كوچك بوده است یا بزرگ ؟

شخص محرم بر این عمل اصرار دارد یا پشیمان شده است ؟

شب این عمل را انجام داده است یا روز ؟

احرام عمره بوده است یا احرام حج ؟

یحیی بن اكثم پس از شنیدن فروع باز شده از پرسش خود از سوی امام جواد (ع) زبانش به لكنت افتاد و نشانه های عجز و ناتوانی به سیمایش آشكار شد .
مامون پس از بیان مطالب از سوی امام جواد (ع) گفت :خدا را به خاطر تشخیص خویش حمد و سپاس می كنم سپس رو به عباسیان كرد و گفت: اكنون بر آنچه در فكر آن بودید آگاهی یافتید .

پس از مراسم عقد و خطبه خوانی مامون به حضرت (ع) گفت: در صورت تمایل پاسخ مسائل محرم را بیان كنید تا همه بهره مند شویم .حضرت (ع) فرمودند : " محرم اگر صیدی را در غیر حرم بكشد و آن از پرندگان بزرگ باشد ، یك گوسفند كفاره باید قربانی كند و اگر صید در حرم باشد باید دو گوسفند قربانی كند ". " اگر جوجه ای در حل بكشد قربانی ، یك بره از شیر گرفته است؛ ولی قیمت آن جوجه بر او واجب نیست.اما اگر جوجه ای در حرم بكشد كفاره اش یك گوسفند و قیمت جوجه می باشد ".

اگر صید از حیوانات وحشی چون الاغ وحشی باشد باید یك گاو قربانی و اگر صید شترمرغ باشد یك شتر قربانی كند .

كفاره كشتن صید بر فرد عالم و جاهل مساوی است .

در صورتی كه محرم عمداً صید را بكشد گناه كرده ولی چنانچه به اشتباه صید را شكار نموده چیزی بر او نیست.

كفاره فرد حر برخودش واجب و كفاره غلام بر مولای او واجب است .

بر صغیر كفاره نیست ولی كبیر كفاره بر او واجب است .

شخصی كه از شكار پشیمان شود پس از كفاره عقاب اخروی ندارد ولی آنكه بر كشتن صید اصرار ورزد عذاب اخروی گریبانگیر او می شود .

الارشاد ،ص 319 - موسوعة الامام الجواد (ع)، ج2، ص 408

 

سه شنبه 26 آبان 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

در انتظار جواد آل محمد (ع)

عمر مبارك امام رضا (ع) به چهل و هفت سال رسیده بود و عقربه تاریخ, سال 195 هجری را نشانه می رفت ولی هنوز امام نهم متولد نشده بود .

مسئله جانشینی امام رضا (ع) اصحاب و شیعیان حضرت (ع) را متاثر كرده بود . این اندوه زمانی به فزونی رفت كه فرقه واقفیه كه بنا به دلائل مادی و تصرف سهم امام و عدم بازگرداندن آن به حضرت رضا (ع) ، قائل به غیبت امام كاظم (ع) شده بودند، و در تبلیغات خویش عدم داشتن فرزند پسر از سوی امام رضا (ع) را دلیل بر ادعای موهم خود می دانستند ... تا جایی كه یكی از همین افراد در نامه ای خطاب به حضرت نوشت :

تو چگونه امام هستی در حالی كه فرزندی نداری !

حضرت در پاسخ فرمودند : تو از كجا می دانی كه فرزندی ندارم ، به خدا سوگند روزها و شبها سپری نمی شود مگر اینكه خداوند فرزند پسری را به من عنایت فرماید كه حق و باطل را از هم جدا سازد .

اصول كافی ج 1 ص 320 مدینه المعاجز ج 7 ص 274. اثبات الهداه ج3 ص 247- 342 الوافی ج 2 ص 375 . حلیه الابرار ج 4 ص 604 ارشاد المفید ص 318 . كشف الغمه ج 2 ص 352 اعلام الوری ج 2 ص 94 . بحار الانوار ج 50 ص 22


همچنین یكی از یاران به حضرت عرض می كند :

امام پس از تو كیست؟

آن حضرت فرمودند : فرزندم

سپس گفت:آیا كسی كه فرزند ندارد چگونه جرات آن را دارد كه بگوید فرزندم ؟

راوی همین حدیث گوید:چند روز سپری نشده بود كه امام جواد (ع)بدنیا آمد.

اصول كافی , ج 1 ص 286

همچنین ابن قیام واسطی جزو فرقه واقفیه كه امامت حضرت رضا(ع) را قبول نداشت ، نزد آن حضرت آمد و به قصد عیب جویی حضرت گفت :

آیا می شود كه دو امام در یك مقطع زمانی با هم باشند ؟

حضرت(ع) فرمود : نه مگر آنكه یكی از آن دو صامت ( خاموش ) باشد .

ابن قیام گفت :

پس چطور برای تو صامت نیست ؟

امام فرمود : چرا . به خدا سوگند خداوند برای من (فرزندی) قرار می دهد كه حق و حق خواهان را استواری می بخشد و باطل و باطل خواهان را نیست و نابود می كند.

اصول كافی ج 1 , 321 مدینه المعاجز ج 7 ص 37-275 . موسوعه الامام الجواد (ع) ج 1 ص 164 حلیه الابرار ج 4 ص 606 . الوافی ج 2 ص 176 اثبات الهداه ج 3 ص 247 . كشف الغمه ج 2 ص 352 الخرائج و البرائح ج 2 ص 899 . بحار الانوار ج50 ص 22

 

سه شنبه 26 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

غربت جوادالائمه

دردا كه گشت با من، بیگانه یار جانى

با دست خود مرا كشت، لب تشنه در جوانى

من از نفس فتادم، بر خاك رخ نهادم

او مى زند به مرگم، لبخند شادمانى

اى بلبلان بنالید، اى لاله ها بریزید

شد باغبان دل را گلزار جان خزانى

غم بدل نهفتم، دردم به كس نگفتم

بردم به گور با خود صد غصه نهانى

لب تشنه ام ثوابى، اى ام فضل آبى

بالله این نباشد، پاداش مهربانى

بر دیده ام ستاره، در سینه ام شراره

با قلب پاره پاره، رفتم ز دار فانى

عمر چو عمر یك آه، كوتاه بود كوتاه

شد اول حیاتم پایان زندگانى

دردا كه رفتم از حال از بس زدم پر و بال

در لانه او فتادم از فرط ناتوانى

گوئید تشنه جان داد، خاموش شد ز فریاد

از این غریب تنها، پرسند اگر نشانى

جانم به لب رسیده " میثم" بگو كه دیده؟

مرغى به لانه این سان افتد ز نعمه خوانى؟

منبع:

نخل میثم، مجموعه اشعار حاج غلامرضا سازگار، ص 342 .

سه شنبه 26 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

التجاء حضور جواد الائمه

ولى خدا یا جواد الائمه

سپهر كرم ، ابر رحمت یَم جود

محیط سخا، یا جوادالائمه

چه گویم به وصفت كه فرموده آن را

به قرآن خدا، یا جوادالائمه

به كشتى ایمان در امواج طوفان

تویى ناخدا، یا جوادالائمه

چه در هفت گردون، چه در هشت جنت

تویى مقتدا، یا جوادالائمه

سماواتیان راست مدح تو، بر لب

به صبح و مساء، یا جوادالائمه

بود نقش خاك ره كاظمینت

رخ اولیاء، یا جواد الائمه

ز شاهیست عارم كه در آستانت

گدایم گدا، یا جوادالائمه

بود بى ولاى تو طاعات عالم

سراسر هبا، یا جواد الائمه

اگر بود واقف زعلمى كه داده

تو را كبریا، یا جوادالائمه

نه بگشودى اندر برت پور اكثم

لب خویش را، یا جوادالائمه

گرم سر جدا گردد از تن، نگردد

دل از تو جدا، یا جوادالائمه

به غیر از خدا هر كه گوید ثنایت

بود نارسا یا جوادالائمه

خدا داد پاسخ به هر بینوا كو

تو را زد صدا، یا جوادالائمه

به بازار محشر ولاى تو آدم

به روز جزا، یا جوادالائمه

ثناى تو گویم عصا از تو جویم

به هر دو سرا، یا جوادالائمه

رهایى به مهر تو خواهم كه گشتم

اسیر هوا، یا جواد الائمه

خوش آن ملتجى را كه در آستانت

كند التجاء، یا جوادالائمه

جوادى ، جوادى ، گدایم، گدایم

عطا كن ، عطا یا جوادالائمه

بخوان جانب كاظمینم و ز آنجا

ببر كربلا، یا جوادالائمه

بمانم ، بمیرم سپس زنده گردم

به مهر شما، یا جوادالائمه

به جان پیمبر به زهراى اطهر

به بابت رضا یا جوادالائمه

مرا تا ابد از صف دوستانت

مگردان جدا، یا جوادالائمه

تهى دستم و هستیم هست، تنها

گناه و رجا، یا جوادالائمه

قدم گشته خم ، پا فرو مانده در گِل

ز بار خطا، یا جوادالائمه


منبع:

نخل میثم، مجموعه اشعار حاج غلامرضا سازگار، صص 338، 337 .

سه شنبه 26 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

تجسم صلابت

امام جواد(ع) با دو خلیفه عباسى یعنى مامون و معتصم ‏معاصر بود. مامون مكارترین ‏خلفاى عباسى است. او كسى است كه براى كسب پیروزى نهایى بر اندیشه شیعه، بسیار كوشید. هدف نهایى مامون از تشكیل مجالس مناظره با امامان شیعه، شكست آنان و در نهایت‏ سقوط مذهب تشیع بود. مامون گفت: نزد من هیچ چیز از كاهش‏ منزلت وى (امام رضا علیه السلام) محبوب تر نیست.
در چنین عصرى امام جواد(ع) قاطعانه و با صلابت در برابر انحراف‏ها، كجروى‏ها، توهین‏ها و دیگر حیله‏ها ایستاد. این مقاله‏ نمونه‏هایى از قاطعیت و صلابت امام جواد(ع) را گرد آورده است.
1- امام جواد و انتقام از قاتلان حضرت زهرا علیها السلام
همه امامان شیعه در برابر ستمى كه درباره حضرت زهرا(س) انجام ‏شد، حساس بودند و به مناسبت هاى مختلف خشم خود را از این قضیه ‏ابراز مى‏كردند. زكریا بن آدم مى‏گوید: خدمت ‏حضرت رضا(ع) نشسته ‏بودم كه امام جواد(ع) را پیش او آوردند. سن آن حضرت از چهار سال كمتر بود. حضرت جواد(ع) دست هایش را بر زمین نهاد، سرش را به طرف آسمان‏ بلند كرد و در فكرى عمیق فرو رفت. امام رضا(ع) فرمود: جانم‏ به فدایت؛ چرا در فكرى؟ امام جواد(ع) فرمود: به آنچه درباره مادرم، ‏زهرا(س) انجام شد، مى‏اندیشم. به خدا سوگند، حق قاتلانش آن است كه‏ اگر دستم به آنها برسد، ریشه‏شان را بركنم.
2- مبارزه با لهو و لعب
مامون هنگام تزویج دخترش، مجلسى ترتیب داد و از مطرب و آوازخوانى به نام (مخارق) دعوت كرد تا امام را بیازارد. مخارق‏ به مامون گفت: اگر ابوجعفر كمترین علاقه‏اى به امور دنیوى داشته ‏باشد، مقصود تو را تامین مى‏كنم. پس در برابر امام جواد(ع) نشست ‏و با صداى بلند شروع به نواختن عود و آوازخوانى كرد. امام به ‏او و اطرافیانش هیچ توجه نكرد. بعد از مدتى سكوت سربرداشت و به ‏مخارق فرمود: از خدا بترس! در این لحظه، ناگهان‏عود از دست وى افتاد و دستش فلج‏ شد. وقتى مامون سبب ‏فلج‏ شدن دست را از او پرسید، گفت: زمانى كه ابوجعفر(ع) فریاد بركشید، چنان هراسان شدم كه هرگز به حالت عادى باز نمى‏گردم.
3- قضاوت امام و شكست فقهاى دربارى
زرقان محدث مى‏گوید: روزى ابن‏ ابى داوود را دیدم در حالى كه به ‏شدت افسرده و غمگین بود، از مجلس معتصم باز مى‏گشت. علت را جویا شدم، گفت: امروز آرزو كردم كاش بیست‏ سال پیش مرده بودم. پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر جواد در مجلس‏ معتصم بر سرم آمد. شخصى به سرقت اعتراف كرد و از معتصم خواست تا با اجراى كیفر الهى او را پاك سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد. امام جواد را نیز دعوت كرد و از ما در مورد قطع دست‏ دزد و حدود آن پرسید. من گفتم: باید از مچ دست قطع شود، به ‏دلیل آیه تیمم كه مى‏گوید: «فامسحوا بوجوهكم و ایدیكم»
گروهى از فقها در این نظر با من موافق و عده‏اى دیگر مخالفت ‏كردند و گفتند: باید از آرنج قطع شود، به دلیل آیه وضو كه ‏مى‏گوید: «فاغسلوا وجوهكم و ایدیكم الى المرافق»
آنگاه معتصم رو به محمد بن على(ع) كرد و پرسید: نظر شما در این مساله چیست؟
امام فرمود: اینها در اشتباهند. فقط باید انگشتان دزد قطع‏ شود، به دلیل این كه پیامبر(ص) فرمود:« سجده بر هفت عضو بدن ‏تحقق مى‏پذیرد: صورت، دو كف دست، دو سر زانو، دو انگشت ‏بزرگ پا. بنابراین، اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى‏ماند تا سجده كند. خداوند مى‏فرماید: «و انّ المساجد الله» یعنى ‏اعضاى هفتگانه سجده از آن خداست و آنچه براى خداست، قطع ‏نمى‏شود.»
معتصم نیز جواب امام را پذیرفت. در این لحظه من (ابن ابى ‏داوود) از شدت ناراحتى ‏آرزوى مرگ كردم.
4- حكم محارب
در زمان معتصم برخى از راه هاى مواصلاتى، به ویژه راه خانه خدا، ناامن شده بود و عده‏اى راهزن براى كاروان ها مزاحمت ایجاد مى‏كردند. حاكم راهزنان را دستگیر كرد و منتظر ابلاغ‏ حكم از سوى خلیفه شد. معتصم با فقها مشورت و درخواست ‏حكم كرد. آنان در جواب به قرآن «انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فى‏الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من‏ الارض» استناد كردند و گفتند: هر كدام از این مجازات ها اجرا شود، حاكم اختیار دارد. امام جواد(ع) فرمود: این فتوا غلط است و در این زمینه باید بیشتر دقت كرد؛ زیرا این ‏افراد یا فقط راه را ناامن كرده و كسى را نكشته‏اند و مال كسى را نبرده‏اند، در این صورت فقط زندانى مى‏شوند و این همان تبعید است؛ ولى اگر هم راه ها را ناامن كرده‏اند و هم كسى را كشته‏اند؛ باید به قتل برسند و اگر علاوه بر این دو مورد، اموال را نیز غارت كرده‏اند، باید به دار آویخته شوند..
5- نهى از اظهار نظر در امور دینى
عده‏اى از بزرگان شیعه در بغداد گرد آمدند و در سوگ امام رضا(ع) به گریه و زارى پرداختند. یونس‏ به آنان گفت: از گریه دست ‏بردارید. براى امر امامت چاره‏اى‏ بیندیشید و ببینید تا این كودك - امام جواد(ع‏)- بزرگ شود، چه كسى‏ عهده‏دار امامت ‏شیعه گردد و ما مسایل خود را از چه كسى بپرسیم. در این هنگام، ریان بن صلت‏ گفت: معلوم شد تو در عقیده‏ات در مورد امامت استوار نیستى؛ زیرا اگر امر امامت از جانب خدا باشد، فرقى بین طفل یك روزه و پیرمرد صدساله نیست. سپس حدود هشتاد نفر از بزرگان شیعه براى انجام‏ مراسم حج و دیدار با امام جواد(ع) عازم مدینه شدند. آنها هنگام ‏ورود به مدینه به خانه امام صادق(ع) كه در آن هنگام خالى از سكنه بود. رفتند. بعد از مدتى عموى امام جواد(ع) (عبدالله بن‏ موسى) وارد شد و در صدر مجلس نشست. شخصى بلند شد و گفت: عبدالله ‏پسر رسول خدا است و هر كس پرسشى دارد، از او بپرسد. او مى‏خواست‏ زمینه جانشینى عبدالله بن موسى را به جاى امام رضا(ع) فراهم ‏سازد. چند نفر از حاضران مسایلى را پرسیدند، ولى عبدالله ‏پاسخ هاى نادرست داد. شیعیان غمگین و ناراحت ‏شدند و تصمیم‏ گرفتند. مدینه را ترك كنند. در این هنگام، امام جواد(ع) وارد شد، به پرسش هاى شیعیان پاسخ هاى درست و قانع كننده داد.
6- تشكیلات امام(ع) در برابر خلیفه
على بن مهزیار، وكیل امام مى‏گوید: در سال 220 از نظر اقتصادى فشار زیادى به شیعیان وارد گردید و حكومت اموال بسیارى ‏از آنان را به عنوان مالیات مصادره كرد. در آن سال، من نامه‏اى ‏به امام نوشتم و این مشكلات را بیان كردم. امام در جواب فرمود: چون سلطان به شما ستم كرده است و شیعیان تحت فشار قرار دارند، امسال من خمس را فقط در طلا و نقره‏اى كه سال بر آن گذشته ‏است. واجب كردم. دیگر وسایل زندگى مانند حیوانات، ظروف، سود سالیانه، باغ ها و كالاها خمس ندارد. این تخفیف از ناحیه من‏ به شیعیان است تا فشار دستگاه حاكم آنان را مستاصل نكند.
7- افراط و تفریط، ممنوع
خطر انحراف فكرى همیشه جوامع را تهدید مى‏كند. گروهى درباره‏ مسایل اعتقادى راه افراط پیش مى‏گیرند و عده‏اى راه تفریط .
پیامبر بزرگوار اسلام(ص) هنگام رحلت، میزان و ملاك عقیده صحیح‏ را معرفى فرمود و كتاب و عترت را ملاك مصونیت از انحراف شمرد. متاسفانه در بین مسلمانان و شیعیان همیشه عده‏اى گرفتار افراط و دسته‏اى درگیر تفریط بودند. محمد بن سنان از كسانى است كه در محبت اهل‏ بیت، زیاده روى مى‏كرد. به همین جهت ‏برخى از علماى ‏رجال، او را به غُلو متهم مى‏كنند. او مى‏گوید: روزى خدمت امام ‏جواد(ع) نشسته بودم و مسایلى از جمله اختلافات شیعیان را مطرح‏ مى‏كردم. امام فرمود: اى محمد! خداوند قبل از هر چیز نور محمد(ص) و على(ع) و فاطمه(س) را خلق كرد؛ سپس اشیاء و موجودات دیگر را آفریده، طاعت اهل ‏بیت، را بر آنان واجب كرد و امور آنها را در اختیار اهل ‏بیت، قرار داد. بنابراین، فقط اهل‏ بیت حق دارند چیزى‏ را حلال و چیزى را حرام كنند و حلال و حرام آنان نیز به اراده ‏خداوند و با اجازه او است. اى محمد! دین همین است. كسانى كه‏ جلوتر بروند، انحراف و كج رفته‏اند و كسانى كه عقب بمانند، پایمال و ضایع خواهند شد. تنها راه نجات، همراهى اهل ‏بیت، است و تو نیز باید همین راه ‏را طى كنى.
 

سه شنبه 26 آبان 1388  نظرات : 2 بيان انتقادات و پيشنهادات

التجاء حضور جواد الائمه

ولى خدا یا جواد الائمه

سپهر كرم ، ابر رحمت یَم جود

محیط سخا، یا جوادالائمه

چه گویم به وصفت كه فرموده آن را

به قرآن خدا، یا جوادالائمه

به كشتى ایمان در امواج طوفان

تویى ناخدا، یا جوادالائمه

چه در هفت گردون، چه در هشت جنت

تویى مقتدا، یا جوادالائمه

سماواتیان راست مدح تو، بر لب

به صبح و مساء، یا جوادالائمه

بود نقش خاك ره كاظمینت

رخ اولیاء، یا جواد الائمه

ز شاهیست عارم كه در آستانت

گدایم گدا، یا جوادالائمه

بود بى ولاى تو طاعات عالم

سراسر هبا، یا جواد الائمه

اگر بود واقف زعلمى كه داده

تو را كبریا، یا جوادالائمه

نه بگشودى اندر برت پور اكثم

لب خویش را، یا جوادالائمه

گرم سر جدا گردد از تن، نگردد

دل از تو جدا، یا جوادالائمه

به غیر از خدا هر كه گوید ثنایت

بود نارسا یا جوادالائمه

خدا داد پاسخ به هر بینوا كو

تو را زد صدا، یا جوادالائمه

به بازار محشر ولاى تو آدم

به روز جزا، یا جوادالائمه

ثناى تو گویم عصا از تو جویم

به هر دو سرا، یا جوادالائمه

رهایى به مهر تو خواهم كه گشتم

اسیر هوا، یا جواد الائمه

خوش آن ملتجى را كه در آستانت

كند التجاء، یا جوادالائمه

جوادى ، جوادى ، گدایم، گدایم

عطا كن ، عطا یا جوادالائمه

بخوان جانب كاظمینم و ز آنجا

ببر كربلا، یا جوادالائمه

بمانم ، بمیرم سپس زنده گردم

به مهر شما، یا جوادالائمه

به جان پیمبر به زهراى اطهر

به بابت رضا یا جوادالائمه

مرا تا ابد از صف دوستانت

مگردان جدا، یا جوادالائمه

تهى دستم و هستیم هست، تنها

گناه و رجا، یا جوادالائمه

قدم گشته خم ، پا فرو مانده در گِل

ز بار خطا، یا جوادالائمه


منبع:

نخل میثم، مجموعه اشعار حاج غلامرضا سازگار، صص 338، 337 .

سه شنبه 12 آبان 1388  نظرات : 1 بيان انتقادات و پيشنهادات

نهى از اظهار نظر در امور دینى

عده‏اى از بزرگان شیعه در بغداد گرد آمدند و در سوگ امام رضا(ع) به گریه و زارى پرداختند. یونس‏ به آنان گفت: از گریه دست ‏بردارید. براى امر امامت چاره‏اى‏ بیندیشید و ببینید تا این كودك - امام جواد(ع‏)- بزرگ شود، چه كسى‏ عهده‏دار امامت ‏شیعه گردد و ما مسایل خود را از چه كسى بپرسیم. در این هنگام، ریان بن صلت‏ گفت: معلوم شد تو در عقیده‏ات در مورد امامت استوار نیستى؛ زیرا اگر امر امامت از جانب خدا باشد، فرقى بین طفل یك روزه و پیرمرد صدساله نیست. سپس حدود هشتاد نفر از بزرگان شیعه براى انجام‏ مراسم حج و دیدار با امام جواد(ع) عازم مدینه شدند. آنها هنگام ‏ورود به مدینه به خانه امام صادق(ع) كه در آن هنگام خالى از سكنه بود. رفتند. بعد از مدتى عموى امام جواد(ع) (عبدالله بن‏ موسى) وارد شد و در صدر مجلس نشست. شخصى بلند شد و گفت: عبدالله ‏پسر رسول خدا است و هر كس پرسشى دارد، از او بپرسد. او مى‏خواست‏ زمینه جانشینى عبدالله بن موسى را به جاى امام رضا(ع) فراهم ‏سازد. چند نفر از حاضران مسایلى را پرسیدند، ولى عبدالله ‏پاسخ هاى نادرست داد. شیعیان غمگین و ناراحت ‏شدند و تصمیم‏ گرفتند. مدینه را ترك كنند. در این هنگام، امام جواد(ع) وارد شد، به پرسش هاى شیعیان پاسخ هاى درست و قانع كننده داد.

سه شنبه 12 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

قضاوت امام و شكست فقهاى دربارى

زرقان محدث مى‏گوید: روزى ابن‏ ابى داوود را دیدم در حالى كه به ‏شدت افسرده و غمگین بود، از مجلس معتصم باز مى‏گشت. علت را جویا شدم، گفت: امروز آرزو كردم كاش بیست‏ سال پیش مرده بودم. پرسیدم: چرا؟ گفت: به خاطر آنچه از ابوجعفر جواد در مجلس‏ معتصم بر سرم آمد. شخصى به سرقت اعتراف كرد و از معتصم خواست تا با اجراى كیفر الهى او را پاك سازد. خلیفه همه فقها را گرد آورد. امام جواد را نیز دعوت كرد و از ما در مورد قطع دست‏ دزد و حدود آن پرسید. من گفتم: باید از مچ دست قطع شود، به ‏دلیل آیه تیمم كه مى‏گوید: «فامسحوا بوجوهكم و ایدیكم»

گروهى از فقها در این نظر با من موافق و عده‏اى دیگر مخالفت ‏كردند و گفتند: باید از آرنج  قطع شود، به دلیل آیه وضو كه ‏مى‏گوید: «فاغسلوا وجوهكم و ایدیكم الى المرافق»

آنگاه معتصم رو به محمد بن على(ع) كرد و پرسید: نظر شما در این مساله چیست؟

امام فرمود: اینها در اشتباهند. فقط باید انگشتان دزد قطع‏ شود، به دلیل این كه پیامبر(ص) فرمود:« سجده  بر هفت عضو بدن ‏تحقق مى‏پذیرد: صورت، دو كف دست، دو سر زانو، دو انگشت ‏بزرگ پا. بنابراین، اگر دست دزد از مچ یا آرنج قطع شود، دستى براى او نمى‏ماند تا سجده كند. خداوند مى‏فرماید: «و انّ المساجد الله» یعنى ‏اعضاى هفتگانه سجده از آن خداست و آنچه براى خداست، قطع ‏نمى‏شود.»

معتصم نیز جواب امام را پذیرفت. در این لحظه من (ابن ابى ‏داوود) از شدت ناراحتى ‏آرزوى مرگ كردم.

سه شنبه 12 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

مبارزه با لهو و لعب

مامون هنگام تزویج دخترش، مجلسى ترتیب داد و از مطرب و آوازخوانى به نام (مخارق) دعوت  كرد تا امام را بیازارد. مخارق‏ به مامون گفت: اگر ابوجعفر كمترین علاقه‏اى به امور دنیوى داشته ‏باشد، مقصود تو را تامین مى‏كنم. پس در برابر امام جواد(ع) نشست ‏و با صداى بلند شروع به نواختن عود و آوازخوانى كرد. امام به ‏او و اطرافیانش هیچ توجه نكرد. بعد از مدتى سكوت سربرداشت و به ‏مخارق فرمود: از خدا بترس! در این لحظه، ناگهان‏عود از دست وى افتاد و دستش فلج‏ شد. وقتى مامون سبب ‏فلج‏ شدن دست را از او پرسید، گفت: زمانى كه ابوجعفر(ع) فریاد بركشید، چنان هراسان شدم كه هرگز به حالت عادى باز نمى‏گردم.

سه شنبه 12 آبان 1388  نظرات : 0 بيان انتقادات و پيشنهادات

صفحات و مطالب گذشته
آیا می شود كه در زمان آمدنت، نوكری یارانت را بكنم. ( محب انصار المهدی )
روی پیغامگیر امام زمان ...
جمعه ها که می شود...
شعري در وصف يوسف فاطمه (س)
درد و دل با امام زمان(عج):
1 - 2 -
آمار و اطلاعات
بازديدها:
کل بازديد : 288256
تعداد کل پست ها : 858
تعداد کل نظرات : 82
تاريخ آخرين بروز رساني : شنبه 4 اردیبهشت 1389 
تاريخ ايجاد بلاگ : چهارشنبه 1 مهر 1388 

مشخصات مدير وبلاگ :
مدير وبلاگ : محمد رضا زينلي

ت.ت : ارديبهشت 1373
 وبلاگ هاي ديگر من: 
آخرين منجي
پيروان راه حسين
سي سال انقلاب پايدار

سوابق مدير :
كسب رتبه ي اول در دومين جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه دوم در اولين دوره جشنواره وبلاگ نويسي سايت تبيان
كسب رتبه سوم در سومين دوره جشنواره وبلاگ نويسي و وب سايت انتظار


يكي از برندگان اصلي سايت 1430(جشنوراه وبلاگ نويسي اربعين حسيني)
يكي از برندگان جشنواه وبلاگ نويسي گوهر تابناك)

كسب رتبه سوم در جشنوراه پيوند آسماني)

يكي از برندگان جشنوراه وبلاگ نويسي راسخون)
فعالترين كاربر سايت تبيان در سال 87


مدير انجمن دانش آموزي سايت تبيان با شناسه كابري moffline


مدير انجمن هنرهاي رزمي سايت راسخون با شناسه كاربري bluestar


آرشيو مطالب
فروردین 1389
اسفند 1388
آذر 1388
دی 1388
مهر 1388
آبان 1388
بهمن 1388

جستجو گر
براي جستجو در تمام مطالب سايت واژه‌ كليدي‌ مورد نظرتان را وارد کنيد :


زمان


ساير امکانات

New Page 2

 

New Page 2

 


 
 

صفحه اصلي |  پست الکترونيک |  اضافه به علاقه مندي ها |  راسخون



Designed By : rasekhoon & Translated By : 14masom