پيغام مدير :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمديد به سايت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سايت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنبد.
 
 
نكاتي در مورد موجودي مواد و كالا
نوشته شده در سه شنبه 8 آذر 1390 
ساعت : 10:29 AM
نويسنده : فرزانه ج.ک

ازانجائي که انتظار ميرود موجودي هاي کالا و مواد طي مدتي کمتر از يک سال به فروش رود يا به وجه نقد تبديل شود بنابراين اين گونه اقلام در طبقه بندي دارائيهاي جاري طبقه بندي ميگردد و بعد از حسابهاي دريافتني قرار ميگيرد و آن دسته از موجودي هاي که انتظار ميرود در سال مالي آتي مصرف شود يا به فروش برسد تحت عنوان ساير دارائيهاي جاري طبقه بندي ميشود
بهاي تمام شده کالاي آماده براي فروش عبارت از جمع بهاي تمام شده کالا در ابتداي سال و بهاي تمام شده کالاي تحصيل شده يا خريداري شده طي سال
 بهاي تمام شده کالاي فروش رفته عبارت از تفاوت بين بهاي تمام شده کالاي آماده براي فروش و موجودي کالا پايان دوره مالي
 مواردي که براي تعيين ارزش موجودي کالاي پايان دوره بايد انجام گيرد :
1- شناسائي و اندازه گيري اقلام تشکيل دهنده موجوديها
2-  تعيين اقلامي که در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد وکالا بايد منظور گردد( تعيين ارزش حسابداري موجوديها)
3-  فرض جريان هزينه ( اقلام بهاي تمام شده ) که بايد انتخاب و بکار گرفته شود

 کالاهاي خريداري شده در صورتي که مالکيت انها به خريدار انتقال يافته باشد ؛ اگر چه هنوز توسط خريدار دريافت نگرديده باشد بايد جزء موجودي کالاي خريدار منظور گردد؛ وبراي تعيين انتقال مالکيت بايد شرايط قرار داد خريد را مورد توجه قرارداد ؛ همچنين کالاي در راه و کالاي اماني نيز بايست در صورت انتقال مالکيت جزء موجوديها آورده شود
حق مالکيت از فروشنده به خريدار زماني انتقال ميابد که مخاطرات و مزاياي مالکيت و مسئوليت قانوني کالا از يک طرف معامله به طرف ديگر منتقل گردد

 اصولا خريد بايست زماني ثبت گردد که مالکيت به خريدار انتقال يافته باشد ولي عملا خريد زماني در حسابها ثبت ميگردد که کالا توسط خريدار دريافت گردد زيرا تعيين زمان دقيق انتقال مالکيت در اکثر موارد مشکل ميباشد
 فوب به معني تحويل کالا توسط فروشنده در بندري که در قرارداد فروش ذکر شده است در روي عرشه کشتي ميباشد ؛ خطرات و خسارات وارده  کالا از زماني که کالا بارگيري شده و روي عرشه کشتي قرار ميگيرد از فروشنده به خريدار انتفال مي يابد ؛  طبق شرايط فوب هزينه هاي مربوط به بررسي کالا شامل بررسي کيفيت کالا واندازه گيري وشمارش و بسته بندي ؛ صدور پروانه و هر گونه مجوز صادرات به عهده فروشنده ميباشد و هزينه هاي کرايه حمل به عهده خريدار ميباشد بنابراين مزايا و مخاطرات پس از بارگيري روي عرشه کشتي به خريدار منتقل ميگردد.

 منبع:  نشريه 80 سازمان حسابرسي
 مهمترين مراحل حسابداري موجوديهاي مواد و کالا
عبارت است از تعيين مقدار کالاهاي که بايد به عنوان موجودي منظور شود و تعيين بهاي تمام شده اين موجوديهامخارجي که وقوع انها براي تحصيل يا توليد کالا لازم است اما انتظار نميرود منافعي ازانها در اينده تحصيل شود يا مبلغ انها با اهميت نيست ؛ معمولا در محاسبات بهاي تمام شده موجودي منظور نمي­گردداين هزينه­ها هزينه هاي دوره تلقي ميگردد و از درآمد دوره جاري کسر ميشود.
به طور کلي مخارجي در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد و کالا منظورميشود که ارتباطي مستقيم با توليد داشته باشد برخي از اين هزينه ها عبارت از
 1- هزينه هاي حمل به داخل
 2- تخفيفات نقدي خريد با توجه به نحوه عمل حسابداري انها
 3- هزينه هاي توليد درواحدهاي توليدي و يا بهاي تمام شده در واحدهاي بازرگاني
 در مواردي که هزينه حمل يک کالا مشخص است آن هزينه به بهاي تمام شده کالاي مربوط اضافه ميگردد و در مواردي که امکان مشخص نمودن هزينه هاي حمل به طور دقيق مشخص نباشد اين هزينه ها را درحسابي به نام هزينه هاي حمل به داخل، گزارش ميشود و در واحدهاي بازرگاني به عنوان يک هزينه اضافي بهاي تمام شده کالاهاي فروش رفته و در واحدهاي توليدي به عنوان يک هزينه اضافي بهاي تمام شده مواد اوليه مصرف شده ميباشد و ميبايست به نسبت مقدار کالاي فروش رفته و موجودي بين بهاي تمام شده کالاهاي فروش رفته و موجودي سرشکن شود
 طبق اصل بهاي تمام شده خالص پرداخت نقدي معرف بهاي تمام شده است  ولي از لحاظ تئوريک کليه تخفيفات نقدي پيشنهادي اعم از اينکه استفاده شده باشد يا ازدست رفته باشده ميبايست از صورت حساب خريد (سياهه)کسر گردد ؛ در صورتي که از تخفيفات پيشنهادي استفاده نگردد بايد حسابي تحت عنوان تخفيفات از دست رفته بدهکار و به عنوان هزينه هاي مالي تلقي گردد از آنجائي که تخفيفات نقدي موجب کاهش بهاي تمام شده ميگردد بنابراين هم موجب کاهش بهاي تمام شده خريد ميگردد و هم موجب کاهش ارزش موجوديهاي کالا ميگردد
نحوه عمل تخفيفات نقدي خريد:
يا به شکل درآمد و يا به عنوان کاهش در بعاي تمام شده خريد ثبت ميگردد از لحاظ تئوريک دلايل کسر تخفيفات از بهاي تمام شده خريد قوي تر از دلايل احتساب آن به حساب درآمد ميباشد زيرا احتساب تخفيفات به حساب درآمد ممکن است اين استنباط شود که درآمد قبل از فروش تحقق يافته است معمولا عقيده بر اينست که واحد تجاري نبايست در نتيجه خريد کالا و پرداخت صورتحساب درآمد شناسائي نمايد بلکه ميبايست زمان فروش کالا درآمد شناسائي شود و دلايل تلقي تخفيفات خريد به عنوان درآمد اينست که تخفيفات نقدي خريد مشابه بهره دريافتي از فروشنده است اين دليل قانع کننده نيست و درجواب ان ميتوان گفت که خريدار در شرايطي نبوده است که به فروشنده وام يا قرض داده باشد بلکه فقط مبلغ صورتحساب را پرداخت نموده است و مبلغ پرداخت شده معرف بهاي تمام شده چنين خريدي است. 




 



نكته هاي حسابداري موجودي مواد وكالا
نوشته شده در شنبه 16 بهمن 1389 
ساعت : 9:39 AM
نويسنده : فرزانه ج.ک

 موجودي كالا در واحدهاي توليدي شامل:

 1- مواد اوليه
 2- كالاي در جريان ساخت  كه معمولا براي ارزشيابي كالاي در جريان ساخت هزينه هاي مواد اوليه (مستقيم ) ؛ دستمزد مستقيم و سربار كارخانه واقع شده تا تاريخ ارزشيابي به كالاي در جريان ساخت تخصيص مي يابد.
3- كالاي ساخته شده : موارد تشكيل دهنده كالاي ساخته شده همان موارد تشكيل دهنده كالاي در جريان ساخت ميباشد با اين تفاوت كه كليه هزينه هاي ان تحقق يافته است 4- ملزومات ( مواد غير مستقيم )كه موادي است كه به طور غير مستقيم در توليد كالا نقش دارند
 
درمورد شركتهاي بازرگاني در ترازنامه يك حساب موجودي كالا وجود دارد كه نمايانگر كالا فروش نرفته ميباشد در حاليكه در ترازنامه شركتهاي توليدي دست كم سه دسته حساب موجودي كالا وجود دارد كه عبارت از مواد اوليه ؛ كالاي در جريان ساخت و كالاي ساخته شده ميباشد
 
ازانجائي كه انتظار ميرود موجودي هاي كالا و مواد طي مدتي كمتر از يك سال به فروش رود يا به وجه نقد تبديل شود بنابراين اين گونه اقلام در طبقه بندي دارائيهاي جاري طبقه بندي ميگردد و بعد از حسابهاي دريافتني قرار ميگيرد و ان دسته از موجودي هاي كه انتظار ميرود در سال مالي اتي مصرف شود يا به فروش برسد تحت عنوان ساير دارائيهاي جاري طبقه بندي ميشود
بهاي تمام شده كالاي اماده براي فروش عبارت از جمع بهاي تمام شده كالا در ابتداي سال و بهاي تمام شده كالاي تحصيل شده يا خريداري شده طي سال
cost of goods available for sale
 
بهاي تمام شده كالاي فروش رفته عبارت از تفاوت بين بهاي تمام شده كالاي اماده براي فروش و موجودي كالا پايان دوره مالي
مواردي كه براي تعيين ارزش موجودي كالاي پايان دوره بايد انجام گيرد :
1- شناسائي و اندازه گيري اقلام تشكيل دهنده موجوديها
 2- تعيين اقلامي كه در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد وكالا بايد منظور گردد( تعيين ارزش حسابداري موجوديها)
 3- فرض جريان هزينه ( اقلام بهاي تمام شده ) كه بايد انتخاب و بكار گرفته شود
 
مواردي كه براي تعيين ارزش موجودي كالاي پايان دوره بايد انجام گيرد :
 1- شناسائي و اندازه گيري اقلام تشكيل دهنده موجوديها
2- تعيين اقلامي كه در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد وكالا بايد منظور گردد( تعيين ارزش حسابداري موجوديها)
 3- فرض جريان هزينه ( اقلام بهاي تمام شده ) كه بايد انتخاب و بكار گرفته شود
كالاهاي خريداري شده در صورتي كه مالكيت انها به خريدار انتقال يافته باشد ؛ اگر چه هنوز توسط خريدار دريافت نگرديده باشد بايد جزء موجودي كالاي خريدار منظور گردد؛ وبراي تعيين انتقال مالكيت بايد شرايط قرار داد خريد را مورد توجه قرارداد ؛ همچنين كالاي در راه و كالاي اماني نيز بايست در صورت انتقال مالكيت جزء موجوديها اورده شود
حق مالكيت از فروشنده به خريدار زماني انتقال ميابد كه مخاطرات و مزاياي مالكيت و مسئوليت قانوني كالا از يك طرف معامله به طرف ديگر منتقل گردد
 
اصولا خريد بايست زماني ثبت گردد كه مالكيت به خريدار انتقال يافته باشد ولي عملا خريد زماني در حسابها ثبت ميگردد كه كالا توسط خريدار دريافت گردد زيرا تعيين زمان دقيق انتقال مالكيت در اكثر موارد مشكل ميباشد
 
فوب به معني تحويل كالا توسط فروشنده در بندري كه در قراردادفروش ذكر شده است در روي عرشه كشتي ميباشد ؛ خطرات و خسارات وارده  كالا از زماني كه كالا بارگيري شده و روي عرشه كشتي قرار ميگيرد از فروشنده به خريدار انتفال مي يابد ؛  طبق شرايط فوب هزينه هاي مربوط به بررسي كالا شامل بررسي كيفيت كالا واندازه گيري وشمارش و بسته بندي ؛ صدور پروانه و هر گونه مجوز صادرات به عهده فروشنده ميباشد و هزينه هاي كرايه حمل به عهده خريدار ميباشد بنابراين مزايا و مخاطرات پس از بارگيري روي عرشه كشتي به خريدار منتقل ميگردد
FOB
سيستم ثبت ادواري موجودي كالاومواد
در اين روش موجودي كالادر پايان دوره اي كه صورتهاي مالي تهيه ميشود بطور عيني شمارش ميگردد؛ در سيستم ثبت ادواري ثبتهاي بستن حسابها براي الف  -  انتقال موجوديهاي ابتداي دوره به خلاصه حساب سود و زيان  و ب -  ثبت موجوديهاي شمارش شده پايان دوره در حساب موجوديهاي مواد وكالا و خلاصه حساب سود و زيان انجام ميگيرد  و براي محاسبه بهاي تمام شده موجوديهاي پايان دوره هر گروه از موجوديها شمارش شده در بهاي تمام شده يك واحد ضرب ميگردد
اقلام موجودي كالا در پايان دوره مالي بر اساس اصل بهاي تمام شده ارزشيابي ميگردد مگردر مواردي كه ارزش انها به دليل فاسد شدن ؛ اسيب ديدگي ؛ كاهش قيمتهاي جايگزيني كاهش يافته باشد كه در اينصورت طبق اصل محافظه كاري از روش اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار استفاده ميشود
اندازه گيري موجوديهاي مواد وكالا معمولا با دوهدف تقريبا متضاد صورت ميگيرد ؛ هدف اول به منظور انعكاس در ترازنامه كه در اين حالت بهتر است كه موجودي كالابه بهاي تمام شده يا سودمندي اتي انها براي واحد تجاري ؛ هر كدام كمتر است گزارش شود . هدف دوم كه مستقيما در ارتباط با سود و زيان به دليل اندازه گيري مناسب سود و زيان دوره هاي مختلف حسابداري است كه در سالهاي اخير هدف دوم هدف اول را تحت شعاع قرارداده است
 
مبناي اصلي ارزشيابي موجودي ها
1 - اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار
2- ارزش خالص بازيافتني
3 - ارزش جايگزيني يا ارزش جاري
4- قيمت فروش
 
جريان موجوديها : عبارت از انتخاب يكي از روشهاي مربوط به جريان موجوديهاست يعني انتخاب جريان فرضي مناسب (پذيرفته شده ) براي بهاي تمام شده اقلامي كه مصرف ميشوند يا به فروش ميرسند
روشهاي اصلي جريان موجوديها :
1- روش شناسائي ويژه
2- روش ميانگين
3- روش اولين صادره از اولين وارده
4- روش اولين صادره از اخرين وارده
 
 
 
مهمترين مراحل حسابداري موجوديهاي مواد و كالا عبارت از تعيين مقدار كالاهاي كه بايد به عنوان موجودي منظور شود و تعيين بهاي تمام شده اين موجوديها
 
مخارجي كه وقوع انها براي تحصيل يا توليد كالا لازم است اما انتظار نميرود منافعي ازانها در اينده تحصيل شود يا مبلغ انها با اهميت نيست ؛ معمولا در محاسبات بهاي تمام شده موجودي منظورنميگردد
اين هزينه ها هزينه هاي دوره تلقي ميگردد و از درامد دوره جاري كسر ميشود
 
به طور كلي مخارجي در بهاي تمام شده موجوديهاي مواد و كالا منظورميشود كه ارتباطي مستقيم با توليد داشته باشد برخي از اين هزينه ها عبارت از
 1- هزينه هاي حمل به داخل
 2- تخفيفات نقدي خريد با توجه به نحوه عمل حسابداري انها
3- هزينه هاي توليد درواحدهاي توليدي و يا بهاي تمام شده در واحدهاي بازرگاني
 
در مواردي كه هزينه حمل يك كالا مشخص است ان هزينه به بهاي تمام شده كالاي مربوط اضافه ميگردد و در مواردي كه امكان مشخص نمودن هزينه هاي حمل به طور دقيق مشخص نباشد اين هزينه ها را درحسابي به نام هزينه هاي حمل به داخل گزارش ميشود و در واحدهاي بازرگاني به عنوان يك هزينه اضافي بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته و در واحدهاي توليدي به عنوان يك هزينه اضافي بهاي تمام شده مواد اوليه مصرف شده ميباشد و ميبايست به نسبت مقدار كالاي فروش رفته و موجودي بين بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته و موجودي سرشكن شود
 
طبق اصل بهاي تمام شده خالص پرداخت نقدي معرف بهاي تمام شده است  ولي از لحاظ تئوريك كليه تخفيفات نقدي پيشنهادي اعم از اينكه استفاده شده باشد يا ازدست رفته باشده ميبايست از صورت حساب خريد (سياهه ) كسر گردد ؛ در صورتي كه از تخفيفات پيشنهادي استفاده نگردد بايد حسابي تحت عنوان تخفيفات از دست رفته بدهكار و به عنوان هزينه هاي مالي تلقي گردداز انجائي كه تخفيفات نقدي موجب كاهش بهاي تمام شده ميگردد بنابراين هم موجب كاهش بهاي تمام شده خريد ميگردد و هم موجب كاهش ارزش موجوديهاي كالا ميگردد
نحوه عمل تخفيفات نقدي خريد:
يا به شكل درامد و يا به عنوان كاهش در بعاي تمام شده خريد ثبت ميگردد از لحاظ تئوريك دلايل كسر تخفيفات از بهاي تمام شده خريد قوي تر از دلايل احتساب ان به حساب درامد ميباشد زيرا احتساب تخفيفات به حساب درامد ممكن است اين استنباط شود كه درامد قبل از فروش تحقق يافته است معمولا عقيده بر اينست كه واحد تجاري نبايست در نتيجه خريد كالا و پرداخت صورتحساب درامد شناسائي نمايد بلكه ميبايست زمان فروش كالا درامد شناسائي شود
و دلايل تلقي تخفيفات خريد به عنوان درامد اينست كه تخفيفات نقدي خريد مشابه بهره دريافتي از فروشنده است اين دليل قانع كننده نيست و درجواب ان ميتوان گفت كه خريدار در شرايطي نبوده است كه به فروشنده وام يا قرض داده باشد بلكه فقط مبلغ صورتحساب را پرداخت نموده است و مبلغ پرداخت شده معرف بهاي تمام شده چنين خريدي است

در سيستم  سفارش كار
هزينه هاي درج شده در كارتهاي هزينه تا زمان تكميل سفارش به عنوان موجودي كالاي در جريان ساخت محسوب ميگردد و بهاي تمام شده سفارشات تكميل شده تا زماني كه تحويل نشده  و مالكيت انها به مشتري منتقل نگرديده است در حكم موجودي كالاي ساخته شده ميباشد
 
در سيستم هزينه يابي مرحله اي فرايند توليد به مراكز هزينه يا دواير توليدي تقسيم ميگردد
براي تخصيص مخارج به محصولاتي كه وارد فرايند توليد شده اند ازدو روش ميتوان استفاده نمود اين دو روش عبارت از 1 - روش هزينه يابي متغير كه اغلب هزينه يابي مستقيم ناميده ميشودو2 - هزينه يابي جذبي كه هزينه يابي كامل نيز خوانده ميشود
 
در روش هزينه يابي مستقيم كليه هزينه ها بايد به ثابت و متغيير طبقه بندي شود ؛ هزينه هاي مستقيم به هزينه هاي گفته ميشود كه به تناسب مستقيم تغيير در توليد ؛ در كل تغيير ميكنند و هزينه هاي ثابت عبارت از هزينه هاي كه عليرغم تغيير در سطح توليد در كل ثابت ميمانند ؛ در روش هزينه يابي مستقيم تنها هزينه هاي به محصولات تخصيص ميابد كه مستقيما با تغييرات در سطح توليد تغيير ميكنند ؛ بنابراين بر اساس اين روش تنها بايد هزينه هاي مواد اوليه ؛ دستمزد مستقيم و سربارمتغيير كارخانه در بهاي تمام شده كالاهاي درجريان ساخت و كالاهاي ساخته شده منظور شود. به همين ترتيب بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته نيز صرفا بايد شامل هزينه هاي متغييير باشد
 
در روش هزينه يابي مستقيم كليه هزينه ها بايد به ثابت و متغيير طبقه بندي شود ؛ هزينه هاي مستقيم به هزينه هاي گفته ميشود كه به تناسب مستقيم تغيير در توليد ؛ در كل تغيير ميكنند و هزينه هاي ثابت عبارت از هزينه هاي كه عليرغم تغيير در سطح توليد در كل ثابت ميمانند ؛ در روش هزينه يابي مستقيم تنها هزينه هاي به محصولات تخصيص ميابد كه مستقيما با تغييرات در سطح توليد تغيير ميكنند ؛ بنابراين بر اساس اين روش تنها بايد هزينه هاي مواد اوليه ؛ دستمزد مستقيم و سربارمتغيير كارخانه در بهاي تمام شده كالاهاي درجريان ساخت و كالاهاي ساخته شده منظور شود. به همين ترتيب بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته نيز صرفا بايد شامل هزينه هاي متغييير باشد
طبق روش هزينه يابي كامل يا جذبي ؛ كليه هزينه ها اعم از هزينه هاي متغيير وثابت ؛ هزينه هاي مستقيم و غير مستقيم كه در كارخانه در فرايند توليد واقع ميگردد به محصولات تخصيص داده ميشود و دربهاي تمام شده موجوديها منظور ميگردد از نقطه نظر حسابداري و گزارشگري مالي خارجي(تهيه صورتهاي مالي پايان دوره ) به طور كلي ميتوان چنين بيان داشت كه :
بهاي تمام شده ؛ ان گونه كه در مورد مواد و كالا بكارميرود در اصل به مفهوم جمع مخارج قابل تخصيص و ساير هزينه هاي است كه در رساندن اقلام موجودي به شرايط و موقعيت فعلي ان بطور مستقيم يا غير مستقيم واقع ميشود؛ بنابراين از نقطه نظر تهيه صورتهاي مالي عدم احتساب هزينه هاي سربار در بهاي تمام شده موجوديها ي كالا جزء روشهاي پذيرفته شده حسابداري نميباشد
 
طرفداران روش هزينه يابي مستفيم معتقدند كه اعمال اين روش باعث ميشود تا مديريت به اطلاعاتي دست يابد كه در مقايسه با اطلاعات فراهم شده از طريق روش هزينه يابي كامل در تعيين خط مشي قيمت گذاري و كنترل هزينه ها مفيدتر و اطلاعات مورد نياز براي تجزيه و تحليل سود خالص ؛ تجزيه و تحليل هزينه هاي ثابت و متغيير و تجزيه و تحليل ارتباط بين سود ؛ هزينه ها و حجم فعاليت به سهولت قابل دسترسي خواهد بود. روش هزينه يابي مستقيم از نقطه نظر مالياتي نيز پذيرفته شده نميباشد زيرا به ارائه ارزش موجوديهاي كالا به مبلغي كمتر از ميزان واقعي منجر ميگرددولي علي رغم مطالب فوق به دليل اين كه هزينه يابي مستقيم براي مديريت در تصميم گيريها ؛ كنترل هزينه ها و تهيه بودجه بسيار مفيد است ؛ بكارگيري ان درسطح وسيع براي مقاصد داخلي همچنان ادامه دارد ؛ بانجام تعديلات ساده اي در پايان هر دوره مالي ميتوان بهاي تمام شده موجوديها ي كالا و بهاي تمام شده كالاهاي فروش رفته را كه مبناي هزينه يابي  مستقيم تعيين گرديده است براي مقاصد مالياتي و گزارشگري مالي به يكي از مباني پذيرفته شده تبديل كرد

اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار
اگر ارزش موجوديهاي كالا به هر دليلي به مبلغي كمتر از بهاي تمام شده كاهش يابد (مانند نابابي ؛ تغيير سطح نسبي قيمتها ؛ آسيب ديدگي ) و براورد شود كه اين تغيير كاهش موقتي نيست ؛ ارزش موجوديهاي كالا به منظور انعكاس اين زيان بايد كاهش داده شود؛ زيرا قاعده كلي اينست كه هنگامي كه قابليت آتي ( توانائي ايجاد درآمد) دارائي كمتر از بهاي تمام شده ان است ميتوان از اصل بهاي تمام شده انحراف حاصل كرد
 
قاعده اقل بهاي تمام شده يا بازار مبتني بر دو اصل اساسي حسابداري است :1- اصل تطابق هزينه با درامد - كاهش در سودمندي كالاهاي موجود بايد در دوره اي به عنوان زيان شناسائي شود كه كاهش در ان دوره ايجاد گرديده است 2- اصل محافظه كاري - اين اصل حاكي از اين است كه موجوديهاي كالا به عنوان دارائي بايد به اقل قيمت گزارش شوند ؛ در قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار يك فرض ضمني نيز وجود دارد كه طبق ان قيمتهاي فروش به نسبت ارزشهاي جايگزيني كاهش يابد
 
در مواردي كه نتوان به طور معقول ارزش جايگزيني را تعيين نمود يا ارزش جايگزيني از مبلغي كه انتظارميرود از فروش اقلام مزبور بازيافت شود بيشتر باشد ميتوان از ارزش خالص بازيافتني استفاده نمود ؛ ارزش خالص بازيافتني يك قلم كالا از كسر نمودن هزينه هاي مستقيم و قابل پيش بيني مربوط به تكميل و فروش آن كالا از قيمت فروش مورد انتظار آن محاسبه ميگردد.
 
حسابدارن اصولا ارزش جاري جايگزيني موجوديهاي موادو كالاراتعيين ميكنند و هنگامي كه اين ارزش از بهاي تمام شده كمتر باشد آن را ملاك ارزشيابي موجوديهاي كالا قرارميدهند ؛ مگر انكه ارزش جايگزيني از ارزش خالص بازيافتني بيشتر باشد يا ارزش خالص بازيافتني پس از كسر سود متعارف كمتر باشد
اصطلاح قيمت بازار به معني ارزش جاري چايگزيني است باتوجه به اين كه 1 -  قيمت بازار نبايد از ارزش خالص بازيافتني بيشتر باشد و 2  -قيمت بازار نبايد از ارزش خالص بازيافتني پس از كسر مبلغي به عنوان سود كمتر باشد
مزاياي استفاده از روش اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار : 1- شناسائي هرگونه زيان ناشي از كاهش ارزش در همان دوره 2- ارزشيابي موجوديهاي كالا به مبلغي كه انتظار ميرود در تحصيل درآمد دوره هاي آتي سهم داشته باشد
 
براي بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازار؛ جهت اندازه گيري ارزش كليه موجوديهاي كالاسه روش به شرح زير وجوددارد:
 
مقايسه بهاي تمام شده و قيمت بازارهريك از اقلام موجودي به طور جداگانه
مقايسه بهاي تمام شده و قيمت بازار هرگروه از اقلام موجودي به طور جداگانه
مقايسه كل بهاي تمام شده تمامي موجوديها با جمع كلي قيمت بازار آنها
صرف نظر از اينكه كدام روش به كارگرفته ميشود ابتدا بايد هر يك از اقلام موجودي به اقل بهاي تمام شده با قيمت بازار ارزشيابي و قيمت گذاري شود . اعمال روش اول به ارزشيابي موجوديهاي كالابه كمترين قيمت منجر ميشود در حالي كه اغمال روش سوم به ارزشيابي موجوديهاي كالا به بالاترين قيمت منتهي ميشود
 
حسابداران بر اين عقيده اند كه پس از انكه قيمت يك كالا كاهش داده شد ؛ قيمت كاهش يافته در مقايسه هاي بعدي با قيمت بازار؛ به عنوان بهاي تمام شده ملاك قرار گيرد.
 
براي ثبت وگزارش نتايج حاصل از بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازاردو روش وجود دارد يكي روش كاهش مستقيم ارزش موجوديها و روش ديگر ذخيره كاهش ارزش موجوديها ميباشد
در روش مستقيم بهاي تمام شده واقعي كالاهاي فروش رفته يا مصرف شده وزيان مربوط به كاهش در ارزش موجودي به طور جداگانه محاسبه و گزارش نميشود؛ بنابراين به جاي بهاي تمام شده واقعي تنها نتايج حاصل از بكارگيري قاعده اقل بهاي تمام شده يا قيمت بازارهر سال ثبت و گزارش ميگرددو زيان نگهداري موجوديهاي كالا(كاهش ارزش موجوديهاي كالا) در مبالغ موجوديهاي پايان دوره و كالاهاي فروش نرفته تاثير داده ميشود ولي در روش ذخيره كاهش ارزش موجوديها ؛ بهاي تمام شده و زيان نگهداري موجودي هاي كالا(كاهش ارزش موجوديهاي كالا)هم براي ابتداي دوره و هم براي پايان دوره به طور جداگانه محاسبه و گزارش ميشودبنابراين بهاي تمام شده موجوديها و كالاهاي فروش نرفته به بهاي تمام شده واقعي ثبت و گزارش ميشود و  زيان كاهش ارزش موجوديهاي كالانيز به طور جداگانه شناسائي ميشود
 



 



حسابداری موجودی مواد و کالا
نوشته شده در پنج شنبه 10 تیر 1389 
ساعت : 9:08 PM
نويسنده : فرزانه ج.ک
 

 

موجودی مواد و کالا چیست؟

موجودیهای کالا مجموعه ای از اقلام مشهود است که :

1. برای فروش نگهداری می شوند (کالای ساخته شده )
2. به منظور ساخت و فروش محصول در فرآیند تولید قرار دارند و هنوز عملیات یا فرآیند ساخت روی آنها بطور کامل انجام نشده است. (کالای در جریان ساخت)
3. بمنظور مواد اولیه مستقیم یا غیر مستقیم در تولید کالا یا ارائه خدمات نقش دارند. (مواد اولیه و مواد غیر مستقیم)
البته باید به موارد فوق باید
موجودیهای متفرقه را نیز اضافه کرد که شامل اقلامی نظیر ملزومات اداری و مواد بسته بندی که معمولا در آینده  نزديك  مصرف و هنگام مصرف به عنوان هرینه های اداری و تشكيلاتي یا توزیع و فروش تلقی می گردد و در سرفصل موجودیهای جاری طبقه بندی می گردد.
دلیل مهمی که باعث شد من به به این موضوع مهم بپردازم اهمیت آن در ترازنامه و همچنین میزان سود آوری شرکت مورد نظر است.
موجودیهای کالا قسمت اعظمی از سرمایه گذاري ها و مصارف منابع شرکت ها را تشکیل می دهند و  از نظر مبلغ با اهمیت می باشند و در نتیجه بر سود آوری موسسه نیز به میزان زیادی تاثیر گذارند. نحوه ثبت و ارزشیابی موجودیها که در ادامه توضیح خواهم داد بر روی سود شرکتها تاثیر گذار است.

موجودیهای مواد و کالا چون معمولا در مدتی کمتر از یک سال مصرف می شوند، به فروش می رسند، بنابراین در ترازنامه جزو داراییهای جاری طبقه بندی میشوند.
همچنین این دارایی جاری بعد از حسابهای دریافتنی ، به دلیل قدرت نقد شوندگی کمتر نسبت به حسابهای دریافتنی ، نشان داده می شوند.

ضمنا دوستان لازم به ذکر است که موجودی مواد غیر مستفیم (ملزومات) را میتوان تحت عنوان سایر داراییها ارائه نمود.

  شرکت چادرملو
ترازنامه
29/12/1386

داراییهای جاری :
موجودی نقد                     10000000
حسابهای دریافتنی            20000
موجودیهای کالا              600000
.
.
.

همانطور که می دانید درآمد عملیاتی شرکتها از فروش یا ارائه خدمات حاصل می شود و در صورت سود و زیان این در آمد نشان داده می شود. پس از درآمد بهای تمام شده الای فروش رفته  ارائه می شود که بعنوان یک هزینه از درآمد کسر می شود تا سود عملیاتی بدست آید.
بهای تمام شده کالای فروش رفته از رابطه زیر بدست می آید:

موجودی کالا در ابتدای سال        10000
اضافه می شود:
بهای تمام شده کالای خریداری شده / تولید شده      60000

مساوی:
بهای تمام شده کالای آماده برای فروش/ مصرف         70000

کسر می شود:
موجودی کالا در پایان سال       (30000)

=   بهای تمام شده کالای فروش رفته/ مصرف شده
طی سال        40000

اما موضوع دیگری که می خواهم به آن اشاره کنم موضوع مالكيت و انتقال مالكيت موجودیهای مواد و کالا است.

بعنوان مثال اگر کالایی خریداری شده و مالكيت انتقال یافته باشد، اگر چه دریافت نشده باشد باید جزء موجودیهای کالا منظور شود.

حال میخواهم حالتهای مختلف انتقال مالكيت که با در نظر گرفتن آنها موجودیها به مالكيت شرکت درآمده و ثبت می شوند را شرح می دهم:

فوب (F.O.B)  یا Freight On Board :

فوب به معنی  تحويل روی عرشه کشتی میباشد.
یعنی کالا توسط فروشنده در بندری که در قرارداد فروش ذکر شده است در روس عرشه کشتی گذارده می شود. خطرات و خسارات وارده به کالا از زمانی که کالا بارگیری و روی عرشه کشتی قرار می گیرد از فروشنده به خریدار منتقل می گردد.
بنابراین هزینه های اندازه گیری و شمارش و بررسی کیفیت کالا، بسته بندي، صدور پروانه و هرگونه مجوز صادرات به عهده فروشنده است و هزینه های کرایه حمل به عهده خریدار است.

پس مالكيت از فروشنده  نسبت به کالا ها پس از بارگیری روی عرشه کشتی به خریدار منتقل میگردد.

سی اند اف  (C & F) یا Cost & Freight :

C & F به معنای بهای خرید کالا به اضافه کرایه حمل است.

در این حالت کلیه شرایط مانند حالت  قبل است منتهی کرایه  حمل که در فوب به عهده خریدار بود در C & F به عهده فروشنده است.
بنابراین مالکیت از  فروشنده پس از تحویل کالا در بندر مقصد به خریدار منتقل می گردد.

سیف   (C.I.F) یا  Cost . Insurance. Freight:

به معنی بهای خرید کالا به اضافه بیمه و کرایه حمل است.
در این حالت فروشنده موظف است کالا را در مقابل خسارت یا مفقود شدن طی مدت حمل بیمه کند.
مشابه مورد قبل مالکیت در زمان تحویل کالا در بندر مقصد به خریدار منتقل می گردد.

تحویل در محل کارخانه (EX-Work) :

در این حالت مالكيت از فروشنده به خریدار در هنگام تحویل محل کارخانه فروشنده به خریدار منتقل می گردد.
فروشنده حتی مسولیت بارگیری کالا را نیز ندارد و خریدار کلیه هزینه ها و خطرات ناشی از رساندن کالا به مقصد را متحمل می شود
.

 

اندازه گيري مقادير موجودی کالا
 


مقادیر موجودیهای مواد و کالا از طریق سیستمهای زیر تعیین میشوند:

 

1.  سیستم ثبت ادواری موجودیهای مواد و کالا

2.  سستم ثبت دائمی موجودیهای مواد و کالا  

 

ثبت ادواری:

 

در این سیستم موجودیهای کالا در پایان دوره ای که صورتهای مالی تهیه می گردد، بطور عینی شمارش می شود.

در این سیستم اطلاعات مربوط به موجودیهای کالا(منظور مقدار) در هر زمان در دسترس نمی باشد. چون برای این سیستم مدارک و اطلاعات تفصیلی نگهداری نمی شود که بتوان هر لحظه از میزان موجودیها با خبر بود از جمله مدارک تفصیلی می توان به کارت حسابداری انبار اشاره کرد.

در این روش به هنگام خرید و یا فروش، از حسابهایی به همین نامها استفاده می شود. و خبری از حساب موجودی کالا نیست.

 

خرید  ****

 موجودی نقد ****

 

موجودی نقد ****

   فروش ****

 

ثبت دائمی:

 

 در این سیستم علاوه بر حسابهای دفتر کل و معین از مدارک تفصیلی برای هر یک از اقلام موجودیهای کالا استفاده می گردد. بنابراین برای انواع موجودیهای مواد و کالا یک حساب کنترل در دفتر کل و مدارک تفصیلی برای هر یک از اقلام موجوديها برای در نظر گرفتن وارد شده ها و صادر شده ها و همچنین موجودیها، هم بر حسب مقدار و هم بر حسب مبلغ نگهداری میشود.

بنابراین در این روش در هر لحظه اطلاعات بهای تمام شده موجودیها در دسترس است.

در حاليكه در روش ثبت ادواری موجودیها بیانگر موجودیهای ابتدای دوره می باشند. و اطلاعات مربوط به موجودیها بروز نمیشود.

چون از حساب موجودی کالا در سیستم ادواری خبری نیست.

در روش دائمی از حسابی به نام موجودی کالا  برای ثبت کلیه تغییرات در موجودیها استفاده می شود.

 

در روش دائمی شمارش موجودیها فقط برای بررسی صحت ثبتها صورت می گیرد.

 

 

نکته مهم:   در روش دائمی ثبت یا ثبتهایی برای پایان سال مالی وجود ندارد چون در تمام طول سال با تغییرات مربوطه حساب موجودی کالا نیز تغییر کرده است. فقط یک ثبت نهایی برای منتقل کردن حساب بهای تمام شده کالای فروش رفته به حساب خلاصه سود و زيان وجود دارد.

 

 

تشریح تفاوت دو سیستم ادواری و دائمی با ذکر مثال:

 

اطلاعات زیر را در نظر بگیرید:

 

موجودی ابتدای دوره :   500 400

  +

کالاهای خریداری شده  1000 400

 =

 کالاهای آماده برای فروش 1500

  -

(کالاهای فروش رفته) 900

= 

موجودی پایان دوره 600

 

ثبت ادواری

ثبت دائمی

 

1) کالاهای خریداری شده برای فروش:

خرید  400000  

   موچودی نقد 400000

موجودی کالا 400000

   موجودی نقد 400000

2) کالاهای فروش رفته

موجودی نقد 540000

   فروش 540000

 

موجودی نقد 540000

   فروش 540000

بهای تمام شده کالای فروش رفته

 

ثبتهای پایان سال مالی

1)بستن حساب خريد:

خلاصه حساب سود و زيان 400000

   خرید 400000

       

هیچ ثبتی زده نمی شود، چون مانده بهای تمام شده کالای فروش رفته و موجودی قبلا یعنی در زمان معامله ثبت زده شده و بعبارتی بهنگام شده بود.

2)بستن موجودی ابتدای دوره:

خلاصه حساب سود و زیان 200000

 موجودی کالای ابتدای دوره 200000

به دلیل ثبت موجودیها در طول دوره دلیلی برای ثبت وجود ندارد.

3)برای ثبت موجودی پایان دوره:

موجودی کالای پایان دوره  240000

 خلاصه حساب سود و زيان 240000 

به دلیل ثبت موجودیها در طول دوره دلیلی برای ثبت وجود ندارد.

4)ثبتهای نهایی:

 

ثبتی زده نمی شود.

خلاصه حساب سود و زيان  360000

بهای تمام شده کالای فروش رفته 360000

 

 

فکر کنم حالا به تفاوت دو سیستم پی برده اید. بله همانطور که از اسم این دو سیستم بر مي آید ، در سیستم ادواری ثبتهای مربوط به موجودیها به صورت دوره ای انجام می شود و تا پایان دوره اثری از حساب موجودی کالا نیست. فقط در پایان دوره با استفاده از حساب خلاصه سود و زیان موجودی کالای ابتدای دوره بسته شده و سپس حساب موجودی کالای پایان دوره بدهکار شده و خلاصه سود و زيان بستانکار میشود.

 

اما در سیستم ثبت دائمی اینطور نیست و با استفاده از مدارک تفصیلی هر لحظه یا بطور دائمی تغییرات موجودیهای کالا ثبت میشوند. منتهی در این روش همانطور که قبلا هم گفتم از حسابی به نام موجودی کالا در هر لحظه برای تغییرات در میزان موجودیها استفاده میشود. یعنی در مواقع خرید یا فروش بسته به نوع عمل موجودی کالا بدهکار یا بستانکار می شود.

بنابراین در روش ثبت دائمی حساب موجودیها همواره معرف ارزش کالای موجود در انبار می باشد.

 

اما حالا به تفاوت گزارشگری در ترازنامه و صورتحساب سود و زيان توجه کنید:

   

   

ادواری

صورتحساب سود و زیان

دائمی

صورتحساب سود و زیان

فروش     540000

بهای تمام شده کالای فروش رفته :

موجودی ابتدای دوره 200000

  +

خرید  400000

 =

کالاهای آماده برای فروش

 -

موجودی پایان دوره  (240000)

     =

بهای تمام شده کالای فروش رفته ( 360000)

    =

سود ناخالص   180000

   

فروش     540000

 

 

 

 

      -

 

 

 

 

 

بهای تمام شده کالای فروش رفته ( 360000)

=

سود ناخالص   180000  

 

و اين هم ترازنامه در دو روش دائمی و ادواری:

 

ادواری

قسمتی از ترازنامه

دائمی

قسمتی از ترازنامه

داراییهای جاری:

 

موجودیهای کالا   240000

داراییهای جاری:

 

موجودیهای کالا   240000

 

ملاحظه ميكنيد در هر دو روش سود ناخالص يكسان و به مبلغ 180000 ريال است.

و همچنین قابل ذکر است که در ترازنامه در هر دو روش موجودیهای کالا به یک میزان و به مبلغ 240000 ريال گزارش شده است.

 

تا حالا راجع به روش ثبت برای تعیین مقادیر موجودیها صحبت کردم ولی الان می خواهم راجع به ارزشیابی یا تعیین ارزش یا مبلغ موجودیها مطالب ارائه دهم.

 

بنابراین مهمترین مراحل حسابداری موجودیهای مواد و کالا عبارتند از:

 

1)  تعیین مقدار کالا هايي که باید به عنوان موجودی منظور شود

2)  تعیین بهای تمام شده این گونه موجودیها  

       

ما برای ارزشیابی با دو عامل یا دیدگاه روبرو هستیم:

 

1.  ارزشیابی موجودیهای مواد و کالا

2.  ارزشیابی بهای تمام شده کالای فروش رفته    

 

حال به توضیح هر یک از آنها می پردازم:

 

1.ارزشیابی بهای تمام شده یک واحد موجودی  

در این ارزشیابی هدف، انتخاب بهای تمام شده مناسب برای ارزشیابی اقلام موجودیهاست.

مبانی اصلی ارزشیابی موجودیها عبارتند از:

 

الف_ بهای تمام شده

 

ب_ انحراف از بهای تمام شده »

 

1.  اقل قیمت تمام شده یا قیمت بازار     (Lower Of Cost Or Market)  

2.  ارزش خالص بازیافتنی     (Net Realizable Value)

3.  ارزش جایگزینی یا ارزش جاری    (Replacement Cost)

4.  قیمت فروش  

 

 

3.  ارزشیابی بهای تمام شده کالای فروش رفته   یا جریان موجودیها  

 

شامل انتخاب یکی از روشهای مربوط به جریان موجودیهاست. یعنی انتخاب جریان فرضی پذیرفته شده ای برای بهای تمام شده اقلامی که مصرف می گردند یا به فروش می رسند.

 

روشهای اصلی جریان موجودیها عبارتند از:

 

الف_ روش شناسایی ویژه Specific Identification Method

ب_ روش میانگین Average Method

ج_ روش اولین صادره از اولین وارده ( Fifo (Last in First Out  

   

د_ روش اولین صادره از آخرین وارده  (Lifo    (first in First Out

 

در ادامه مطالب عامل اول یعنی بهای تمام شده موجودیهای مواد و کالا و در ادامه ارزشیابی بهای تمام شده کالای فروش رفته با استفاده از روشهای ذکر شده فوق را توضیح خواهم داد.



 

ادامه مطلب