خبرگزاري فارس: مقصود از عنوان «الگوي مصرف از نگاه قرآن و حديث»، ارائة معيارها، بايدها و نبايدهايي است كه براي اصلاح شيوه مصرف در جامعه اسلامي، در قرآن و سخنان پيشوايان اسلام آمده است.
واژة «الگو» به معناي معيار، نمونه و سرمشق است؛1 بنابر اين مقصود از عنوان «الگوي مصرف از نگاه قرآن و حديث»، ارائة معيارها، بايدها و نبايدهايي است كه براي اصلاح شيوه مصرف در جامعه اسلامي، در قرآن و سخنان پيشوايان اسلام آمده است. بدين منظور، چند مسئله بايد مورد بحث و بررسي قرار گيرد:
الف ـ مباني اصلاح الگوي مصرف
مباني اصلاح الگوي مصرف را ميتوان در دو مبنا خلاصه كرد:
1. مباني عقلي: رفاه و توسعة اقتصادي پايدار جامعه، راهي جز اصلاح الگوي مصرف ندارد؛ زيرا اگر الگوي مصرف، اصلاح نشود، مصرف بيرويه، موجب تباهي منابع سرمايهگذاري و مانع مشاركت همگان در هزينههاي عمومي و بهبود توزيع درآمد ميشود و بدون منابع سرمايهگذاري و مشاركت همگاني، توسعة پايدار امكانپذير نيست. از اين رو، در روايتي از امام صادق(ع) ميانهروي ـ كه از لوازم اصلاح الگوي مصرف است ـ از سپاهيان عقل، و مصرف بيرويه و اسراف از سپاهيان جهل شمرده شده است.
همچنين در روايتي از امام علي(ع) آمده است: «العقل انك تقتصد فلا تسرف: خردمندي اين است كه ميانهروي كني و اسراف نكني.»بنابر اين اگر هيچ دليل شرعياي براي اثبات ضرورت اصلاح الگوي مصرف نداشته باشيم، مقتضاي عقل و تدبير براي رسيدن به توسعه و رفاه پايدار، وجوب اصلاح الگوي مصرف و اجتناب از مصرف بيرويه است.
2. مــباني دينــي: از نظر اســـلام ضـــرورت اصـــلاح الگوي مـــصرف، لااقـــل ســـه مبنـــاي محكـــم اعتقـــادي و اخلاقي دارد:
يك. اعتقاد به مالكيت خداوند متعال: باور داشتن به اين اعتقاد كه مالكيت انسان، اساساً اعتباري و در طول مالكيت حقيقي آفريدگار هستي است. اين باور بدين معناست كه انسان اجازه ندارد اموال در اختيارش را هرگونه كه ميخواهد، مصرف كند، چنان كه در روايتي از امام صادق(ع) آمده است: «اموال از آن خداست و آنها را نزد آفريدگان خويش امانت نهاده است و فرمانشان داده كه از آن، با ميانهروي بخورند و با ميانهروي بنوشند و با ميانهروي بپوشند و با ميانة روي ازدواج كنند و با ميانهروي، وسيلة سواري بخرند و سوار شوند و بيش از آن را به مؤمنان نيازمند ببخشند. هركه از اين حد [اعتدال و ميانهروي] فراتر رود، آنچه از آن مال ميخورد، حرام است و آنچه مينوشد، حرام و آنچه ميپوشد، حرام و آنچه به وسيلة آن مال، ازدواج ميكند، حرام و آنچه سوار ميشود، حرام است.» اين سخن بدين معناست كه اسراف و مصرف بيرويه مال، با اعتقاد به مالكيت خداوند متعال در تضاد است و اصلاح الگوي مصرف از لوازم توحيد عملي است.
دو. اعتقاد به برادري ديني
از چشمانداز قرآن، همه اهل ايمان برادر يكديگرند. پيوند برادري اهل ايمان از نگاه روايات اسلامي،آنقدر قوي است كه آحاد جامعه همانند اعضاي پيكر يك انساناند: «المؤمن اخو المؤمن، كالجسد الواحد،ان اشتكي شيئاً منه و جد الم ذلك في سائر جسده، و أرواحهما من روح واحدة، و ان روح المومن لاشد اتصالاً بروح الله من اتصال شعاع الشمس بها: مؤمن برادر مؤمن است و همانند يك پيكرند كه اگر عضوي از آن به درد آيد، ساير اعضايش نيز آن درد را در خود احساس ميكنند. روح آن دو مؤمن، از يك روح است. پيوند روح مؤمن به روح خداوند، بيشتر از پيوند پرتو خورشيد به خورشيد است.»اين باور ايجاب مينمايد كه در جامعه اسلامي، توسعه و رفاه به صورت متعادل در ميان يكايك مردم تقسيم گردد.
سه. تلازم تكامل معنوي و كنترل لذتهاي مادي
در روايتي از امام علي(ع) آمده است: «دواء النفس الصوم عن الهوي، و الحمية عن لذات الدنيا: دواي نفس، باز ايستادن از هوس و منع نمودن از لذتهاي دنياست.» در مقابل، لذت گرايي و زيادهروي در مصرف قرار دارد كه موجب انحطاط معنوي و مانع كمالات نفساني است. براين اساس، كنترل خواستههاي مادي، به منظور تكامل معنوي، لازم و ضروري است.
ب ـ الگوي تخصيص درآمد
در اينجا به تبيين الگوي تخصيص درآمد، و توضيح مواردي كه درآمد بايد در آنها مصرف شود، ميپردازيم كه عبارتند از:
1. نيازهاي شخصي: آيات و روايات فراواني تأكيد دارند كه انسان بايد از لذتهاي حلال مادي استفاده كند و در شماري از روايات، با اين تعبير كه «خداوند متعال دوست دارد بهرهگيري از نعمتي را كه به بندهاش داده،ببيند»، مردم را به استفاده از اين لذتها، به اندازة نياز، تشويق مينمايند و نيز كساني را كه خود را از لذتهاي مشروع زندگي محروم كردهاند، به شدت نكوهش مينمايند. البته تخصيص درآمد به نيازهاي شخصي بايدها و نبايدهايي دارد كه به آن اشاره خواهد شد.
2. گشاده دستي براي خانواده: دومين مورد تخصيص درآمد ـ كه در روايات اسلامي به آن توصيه شده ـ گشادهدستي در تأمين نيازهاي خانواده است. اين موضوع آنقدر اهميت دارد كه در روايتي از امام زينالعابدين(ع) آمده است: «ارضاكم عندالله اسبغكم علي عياله: خشنودترين شما نزد خداوند كسي است كه خانوادة خود را بيشتر در رفاه قرار بدهد. در روايتي ديگر نيز امام رضا(ع) ميفرمايد: «صاحب النعمه يجب عليه التوسعة علي عياله: بر آن كه از نعمت برخوردار است، واجب است كه بر خانوادهاش گشادهدستي كند.»
3. پسانداز: آيندهنگري ايجاب ميكند كه انسان، همة درآمد خود را يكجا مصرف نكند، بلكه آينده خود را نيز در نظر بگيرد و براي تأمين آرامش خاطرخود، در صورت امكان، بخشي از درآمدش را پسانداز كند. در روايتي از امام صادق(ع) آمده كه ميفرمايد: «ان النفس اذا أحرزت قوتها استقرت: آدمي هرگاه وسايل زندگياش به قدر نياز فراهم باشد، روانش آسايش مييابد.»همچنين در موردي ديگر،آن حضرت در پاسخ گروهي از صوفيان ـ كه زهد اسلامي را تحريف كرده بودند ـ به پسانداز سلمان، براي زندگي ساليانة خود، به عنوان يك زاهد نمونهاي كه الگوي مصرف اسلامي را رعايت ميكرد، اشاره ميفرمايد.
بديهي است كه آيندهنگري و پسانداز در سطح كلان براي تأمين نيازهاي جامعه، از اهميت دوچنداني برخوردار است و با آيندهنگري فردي قابل مقايسه نيست. نمونه قرآني آن نيز،آيندهنگري حضرت يوسف(ع) در ذخيرة گندم براي تأمين نيازهاي آينده مردم است.
4. سرمايهگذاري در توليد و تجارت: نكته بسيار مهم و قابل توجه اين است كه توصيه روايات در تخصيص بخشي از درآمد به پسانداز، اين نيست كه پول به صورت نقدي پسانداز شود، بلكه با تأكيد به اصلاح و ساماندهي مال و بهرهوري از آن، مردم به سرمايهگذاري در زمينههاي مختلف توليدي و تجاري تشويق شدهاند تا آنجا كه ساماندهي ثروت بخشي از ايمان شمرده شده است: «اصلاح المال من الايمان: نگاهداري نيكو از مال نشانه ايمان است.»
5. مشاركت اجتماعي: يكي از موارد تخصيص درآمد ـ كه قرآن و احاديث اسلامي بر آن تأكيد دارند ـ هزينه كردن در راه خداوند متعال است. اقدام اين افراد از نظر اسلام، آنقدر اهميت دارد كه در قرآن، در رديف ايمان آورندگان به غيب و نمازگزاران شمرده شده است: «الذين يؤمنون بالغيب و يقيمون الصلوة و مما رزقنهم ينفقون: [پرهيزگاران ايناناند:] كساني كه به غيب ايمان دارند و نماز را برپا ميكنند و از آنچه روزيشان كردهايم، انفاق ميكنند.» (بقره/3)
در روايات اسلامي، مكرر تأكيد شده كه اين بخش از هزينهها، در واقع، موجب باقي ماندن مال و ذخيرهسازي آن براي جهان پس از مرگ انسان است.در روايتي آمده كه گوسفندي را در خانة پيامبر(ص) ذبح كردند و گوشت آن را به ديگران دادند. پيامبر(ص) از عايشه پرسيد: «چيزي از آن مانده است؟» وي پاسخ داد: «چيزي جز كتف (سردست) آن باقي نمانده است.» فرمود: «به جز سردستش، همة آن باقي مانده است!»اين روايت به اين نكته اشاره دارد كه آنچه براي خداوند، به ديگران داده شده، براي جهان پس از مرگ باقي ميماند و آنچه در راه مصارف شخصي هزينه شده، فاني ميگردد.
خداوند متعال وعده داده است كه پاداش آنچه را انسان براي خداوند هزينه كرده، به مراتب، بيش از آنچه هزينه كرده، در زندگي ابدي به او بازميگرداند: «مثل الذين ينفقون اموالهم في سبيل الله حبه انبتت سبع سنابل في كل سنبله مائه حبه والله يضاعف لمن يشاء والله وسع عليم: مَثَل [صدقاتِ] كساني كه اموال خود را در راه خدا انفاق ميكنند، همانند دانهاي است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاي، صد دانه باشد. و خداوند براي هر كس كه بخواهد، [آن را] چند برابر ميكند و خداوند گشايشگرِ داناست.» (بقره/261)
اما از آنجا كه خداوند متعال بينياز مطلق است، هزينه كردن در راه خدا در واقع، به معناي هزينه كردن در جهت منافع ديگران و مشاركت در خدمات اجتماعي براي جلب رضاي حقتعالي است؛ بنابراين شخص مسلمان، در صورت امكان، بايد درآمد خود را به سه بخش تقسيم كند: بخشي را صرف نيازهاي شخصي و رفاه خانوادة خود كند، بخشي را به پسانداز اختصاص دهد؛ آن هم پساندازها در جهت سرمايهگذاري توليدي و تجاري، و بخشي را صرف كمك به نيازمندان و خدمات اجتماعي نمايد. البته همة اين موارد، ضوابط و بايدها و نبايدهايي دارند كه به آنها اشاره خواهد شد.
ج ـ بايدهاي الگوي مصرف، از امكانات شخصي:
اصليترين اقداماتي كه انجام دادن آنها، به منظور اصلاح الگوي مصرف ـ البته از درآمدها و امكانات شخصي ـ لازم و ضروري است، عبارتند از:
1. برنامهريزي: نخستين رهنمود اسلام براي اصلاح الگوي مصرف، برنامهريزي براي هزينه كردن و ايجاد تعادل ميان دخل و خرج زندگي است. قرآن در اين باره ميفرمايد: «لينفق ذو سعة من سعته و من قدر عليه رزقه فلينفق مما ءاتله الله: بر توانگر است كه از دارايي خود هزينه كند،و هر كه روزياش بر او تنگ شده باشد، از آنچه خداوند به او داده است،خرج كند.» (طلاق/7)اين سخن بدين معناست كه هر كس بايد فراخور درآمد خود، براي هزينههاي زندگي خويش برنامهريزي كند؛ زيرا درآمد همة مردم يكسان نيست. از اين رو، هركس براي رسيدن به توازن و تعادل ميان دخل و خرج زندگي، بايد برنامة خاص خود را داشته باشد. رعايت اين توازن، حتي در شرايط مختلف اقتصادي زندگي يك فرد، نيز ضروري است.
اين اقدام يكي از مصاديق بارز تدبير در امور معيشتي است كه بيش از ثروت، در رفاه و آسايش انسان مؤثر است و در كنار دينشناسي و مقاومت در سختيها، به دست آوردن آن براي اهل ايمان ضروري است و عدمبرخورداري از اين ويژگي، گاه موجب ميگردد كه برخي از بينوايان از ثروتمندان اسرافكارتر شمرده شوند. در روايتي از امام صادق(ع) آمده است: «رب فقير أسرف من غني:بسا فقيري كه از توانگر اسرافكارتر باشد.» گفتم: چگونه چنين چيزي ممكن است؟ فرمود: «إن الغني ينفق مما اوتي، والفقير ينفق من غير ما اوتي: توانگر از آنچه به وي عطا شده، خرج ميكند؛ ولي فقير بدون آنكه به وي انفاق شود، خرج ميكند.»
2. ميانهروي: دومين رهنمود براي اصلاح الگوي مصرف، ميانهروي (اعتدال) در مصرف است. ممكن است درآمدِ شخصي به گونهاي باشد كه هر قدر كه مايل است، بتواند هزينه كند؛ اما اسلام اجازه نميدهد بيش از نياز مصرف نمايد، البته بايد توجه داشت كه نياز مراتبي دارد. دانشمندان نيازهاي انسان را به سه مرتبه تقسيم كردهاند: ضرورت، كفايت و رفاه.
مراتب نياز
يك. ضرورت (نياز به امكانات ضروري): مرتبة نخستِ نياز، نياز انسان به امكانات اولية ضروري است؛ يعني چيزهايي كه ادامة زندگي بدون آنها امكانپذير نيست يا با مشكل جدي روبهروست.
دو. كفايت (نياز به امكانات مُكفي): مرتبة دوم نياز، نياز انسان به امكاناتي است كه براي ادارة يك زندگي متوسط، اعم از نيازهاي اقتصادي، علمي و فرهنگي، كافي است.
سه. رفاه (نياز به رفاه نسبي): مرتبة سوم نياز، نياز انسان به امكاناتي است كه افزون بر برخورداري از يك زندگي متوسط، رفاه و آسايش او را نيز در حد معقول و منطقي تأمين نمايد.
گفتني است كه هرچند در روايات اسلامي تأمين نيازهاي زندگي در حدّ كفاف و برخورداري از يك زندگي متوسط مورد تأكيد قرار دارد، اما برخورداري از رفاه نسبي نيز با ميانهروي در مصرف منافاتي ندارد، لذا در روايتي از اسحاقبن عمار نقل شده كه: به امام صادق(ع) گفتم:«آيا مؤمن ميتوانده ده پيراهن داشته باشد؟» امام(ع) فرمود: «آري». گفتم: بيست پيراهن چه؟ فرمود: «آري [اشكالي ندارد]» گفتم: «سي تا چه؟» فرمود: «آري. اين اسراف نيست؛ اسراف آن است كه لباس بيرونيات (ميهمانيات) را لباس كار و دمدستي قرار دهي.» بنابراين در اسلام، مصرف بيش از حدّ رفاه نسبي اسراف و غيرمجاز شمرده شده است.
3. رعايت اولويتها
يكي از نكات بسيار مهم در اصلاح الگوي مصرف، درنظر گرفتن اولويتهاست. بيتوجهي به اين امر، هدر دادن سرمايه و گونهاي اسرافكاري است كه مشكلات گوناگوني را در پي خواهد داشت. در روايتي از امام علي(ع) آمده است: «من اشتغل بغير المهم ضيع الأهم: هر كس به چيزي كه مهم نيست بپردازد، آنچه را كه اهميت بيشتري دارد، از دست ميدهد.»2بنابراين در تأمين نيازهايي كه از درآمدهاي شخصي صورت ميگيرد، توجه به دو نكته ضروري است:
يكم. درنظر گرفتن اولويت در شخص مصرف كننده؛ چنانكه در روايتي از پيامبر(ص) آمده است: «اذا كان احدكم فقيراً فليبدا بنفسه، فان كان فضلا فعلي عياله، فان كان فضلاً فعلي قرابته أو علي ذي رحمه، فان كان فضلاً فها هنا و هاهنا: هر يك از شما كه فقير است، نخست به خود بپردازد. اگر مالي افزون آمد، به خانوادهاش بدهد، اگر بيشينهاي ماند، به خويشاوندان يا بستگانش بپردازد، و اگر باز هم ماند، اين سو و آن سو هزينه كند.» همانطور كه در اين روايت آمده، انسان به طور طبيعي، بايد در درجه اول نيازهاي خود را تأمين كند، سپس نزديكان و پس از آن، ديگران. اما گاه ضرورت ايجاب ميكند كه نياز ديگران را مقدم دارد كه اين، از نظر اخلاقي، در اسلام پسنديده است و ايثار ناميده ميشود.
دوم. درنظر گفتن اولويت در نياز مصرفكننده. بايد تأمين نيازهاي ضروريتر بر نيازهايي كه تأمين آنها ضرورت كمتري دارد، مقدم شود.
اصليترين معيار اصلاح الگوي مصرف
معيار اصلي در تشخيص ميانهروي در مصرف و بلكه مهمترين اصل در اصلاح الگوي مصرف، به جا مصرف كردن، و نابهجا مصرف كردن است. اين معيار در روايتي از پيامبر(ص) بدين گونه بيان شده است: «من أعطي في غير حق فقد أسرف، و من منع عن حق فقد قتر: هر كه به ناحق (بيجا) بخشش كند، اسراف كرده است و هر كه به حق (به جا) خرج نكند، سختگيري و خست ورزيده است.» بر پاية اين معيار عقلي و شرعي، همة بايدها و نبايدهاي اصلاح الگوي مصرف را ميتوان مشخص كرد و ترديدي نيست كه تأمين همه مراتب نياز انسانها از درآمد مشروع خود، از مصاديق روشن مصرف به جا محسوب ميشود.
4. همدردي در تنگناهاي اقتصادي: يكي از دستورالعملهاي مهم اخلاقي در اسلام، مواسات و همدردي با توده مردم در تنگناهاي اقتصادي است. شخصي به نام مُعَتّب، روايت كرده كه در زمان امام صادق(ع) ـ در شرايطي كه بهاي مواد غذايي، رو به افزايش بود ـ امام از من پرسيد: «چقدر گندم داريم؟» گفتم: مقداري كه ماهها براي ما كافي است. فرمود: «همه را به بازار ببر و بفروش.» گفتم: در مدينه گندم نيست! فرمود: «ببر و آنها را بفروش.» پس از فروش آنها امام فرمود: «اكنون مانند همه مردم برو و گندم مورد نياز ما را از بازار تهيه كن!» و افزود: «اي معتب! غذاي خانوادة مرا، نيمي جو و نيمي گندم قرار ده؛ خدا ميداند كه من توانايي اين را دارم كه خوراك آنان را تماماً گندم قرار دهم؛ ولي من دوست دارم كه خداوند مرا اين گونه ببيند كه زندگي را خوب تدبير ميكنم.»
اين سخن بدين معناست كه همدردي با مردم در تنگناهاي اقتصادي، بالاترين مراتب «تدبير زندگي» و زيباترين «الگوي مصرف» در اسلام است كه بايد مورد توجه ثروتمندان، بهويژه رهبران ديني و سياسي باشد.
5. رعايت بيشترين بازدهي اجتماعي: يكي از نكات مهم در الگوي مصرف در مشاركتهاي اجتماعي، اين است كه بايد به گونهاي عمل شود كه داراي بيشترين بازدهي اجتماعي باشد. از اين رو، هزينه كردن در مواردي كه زيانش براي انسان، بيش از سودش براي ديگران است، نكوهيده شمرده شده است. چنان كه در روايتي از امام كاظم(ع) آمده است: «لاتبذل لاخوانك من نفسك ما ضره عليك اكثر من منفعته لهم: براي برادران[ايماني]خود، چندان از خودت مايه مگذار كه زيان آن براي تو بيشتر از سودش براي آنهاست.» يعني وقتي كسي بدهكاري زيادي دارد، شما نبايد همة ثروتتان را براي پرداخت بدهي چنين شخصي بدهيد؛ چون در اين صورت، بدون آنكه بدهي او پرداخته شده باشد، همة ثروت خود را از دست دادهايد.
6. سادهزيستي: اصلاح الگوي مصرف، بدون قناعت و سادهزيستي و دوري از تجملگرايي امكانپذير نيست، از اين رو، در روايات اهل بيت(ع) كاستن از هزينههاي زندگي و سادهزيستي، مكرر توصيه شده است. بر پاية روايتي از امام صادق(ع)، ويژگيهاي شخصي با ايمان اين گونه است: «المؤمن حسن المعونه، جيد التدبير لمعيشته: مؤمن ياريگري شايسته است، كم خرج است و گذران زندگياش را خوب تدبير ميكند.» بر اين اساس، برنامهريزي در جهت ارتقاي فرهنگ سادهزيستي، يكي از مصاديق بهترين برنامهريزيها براي تدبير زندگي و اصلاح الگوي مصرف است.
در اين باره امام صادق(ع) سفارش فرمود: انظر الي من هو دونك في المقدرة ولا تنظر الي من هو فوقك في المقدرة، فان ذلك اقنع لك بما قسم لك: به ناتوانتر از خودت بنگر و به توانگر از خويش منگر؛ زيرا اين كار تو را به آنچه قسمت تو شده، قانعتر ميسازد.» رعايت اين رهنمود، نقش مهمي در پيشگيري از چشم و همچشمي و افراط در تجملگرايي دارد.
7. درنظر گرفتن جامعه:يكي از نكاتي كه درباره موضوع سادهزيستي و اجتناب از تفريط در مصرف، توجه به آن ضروري است، درنظر گرفتن فرهنگ عمومي مردم، در زمانهاي مختلف است. به سخن ديگر، سادهزيستي به معناي استفاده از پوشاك يا غذاي نامرغوب يا مسكن نامطلوب و در يك جمله «زندگي نامتعارف» نيست.
در روايتي از امام رضا(ع) آمده كه ميفرمايد: «ان اهل الضعف من موالي يحبون ان أجلس علي اللبود والبس الخشن، وليس يتحمل الزمان ذلك: دوستان سست عقيدهام، دوست ميدارند كه من بر پلاس بنشينم و جامة زمخت بپوشم؛ اما اين روزگار گنجايش چنين كاري را ندارد.»
همچنين هنگامي كه سفيان ثوري با ديدن لباس زيبايي برتن امام صادق(ع) به ايشان ايراد گرفت كه پدرانش از اين گونه لباسها استفاده نميكردهاند، امام فرمود: «پدران من در روزگار فقر و تنگدستي زندگي ميكردند، حال آنكه امروز، زمانة گشايش و فراخي است. پس شايستهترين كسان براي بهرهمندي از اين گشايش، نيكان اين زمانهاند.» بنابراين همسويي با فرهنگ مشروع حاكم بر جامعه، نه تنها نكوهيده نيست، بلكه مطلوب و پسنديده است.
د ـ نبايدهاي اصلاح الگوي مصرف، از امكانات شخصي و عمومي
بر پايه آنچه درباره ضرورتهاي اصلاح الگوي مصرف تبيين شد، معيارهاي الگوي صحيح در مصرف عبارتند از: برنامهريزي، ميانهروي، رعايت اولويتها، همدردي با تودههاي مردم در تنگناهاي اقتصادي، سادهزيستي، اجتناب از تفريط، درنظر گرفتن فرهنگ حاكم بر جامعه، هزينه كردن بخشي از درآمد در جهت مصالح جامعه. بنابراين مصرف هرچه به اين معيارها نزديكتر باشد، پسنديدهتر و هرچه دورتر باشد، نكوهيدهتر و نارواتر. اينك انواع مصرفهاي ناروا و ويژگيهاي آنها را بيان ميكنيم:
1. اسراف و تبذير: اسراف در لغت، به معناي تجاوز از مرز اعتدال در هر كار است.3 در قرآن4 و حديث نيز اين واژه در معناي لغوي آن به كار رفته است. در روايتي از امام علي عليهالسلام آمده است: «كل ما زاد علي الاقتصاد، اسراف: هرچه از ميانهروي بگذرد، زيادهروي است.» همچنين از امام صادق عليهالسلام روايت شده است: «اعلم ان لكل شيء حدا، فان جاوزه كان سرفا: بدان هر چيزي اندازهاي دارد كه اگر از آن بگذرد، زيادهروي است.»5
پينوشتها:
1. الگو: شخص يا چيزي كه معيار و نمونه براي ديگران يا ديگر چيزهاست؛ نمونه؛ سرمشق (فرهنگ بزرگ سخن، حسن انوري،ج1، ص522)
2. ميزان الحكمة، ج8، ص129، ح14328
3. مفردات الفاظ القرآن، راغب، ذيل واژة «سرف»
4. از نگاه قرآن كريم، هر كاري كه خارج از مرز اعتدال انجام شود، اسراف است و انجام دهنده آن مسرف ناميده ميشود. از اين رو، قرآن همانطور كه شخص پرخور را مسرف مينامد (اعراف/31)، گناهكار را نيز مسرف ميخواند (زمر/53). همچنين شخص مستبد و مستكبر را هم مسرف ميداند (يونس/83)؛ زيرا اولي درباره جسم، دومي درباره جان، و سومي درباره جامعه، از مرز اعتدال خارج شدهاند.
5. نزهةالناظر، ص 178، ح 54
نويسنده:آيتالله محمد محمدي ريشهري
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8809230899
)اسراف(، كلمه ای كه بارها آن را شنیده ، ولی بدونتوجه به آن ، از كنارش رد شده ایم. راستی شما چقدر به این موضوع فكر كرده اید ؟ آیااگر كسی به شما عنوان «اسرافكار» را بدهد،می پذیرید یا نسبت به آن عكس العمل نشانمیدهید؟ با توجه به این كه هر یك از ما به نحوی مرتكب اسراف شده ایم بنا بر اینبهتر است كه بپذیریم ما نیز دچار اسراف میشویم بدون اینكه متوجه آن باشیم.
غرق شدن در مادیات و روی آوردن به تجملات كه به حق میتوان آن را نوعی بیماری مربوط به قرن اخیر نامید، از نمونههای بارز اسراف و ازعوامل عمده آن به شمار می آید. بسیاری از افراد اگر به اندازه نیاز خود مصرف كنند،جایی برای كمبود و فقر در جامعه باقی نمی ماند با كمی دقت در این مورد، متوجه میشویم بسیاری از چیزهایی را كه مصرف می كنیم و یا تمایل به داشتن آنها را داریم، غیرضروری هستند و نبود آنها هیچ مشكلی را در زندگی ایجاد نمی كند، بدون اسراف هممیتوان زندگی سالم و درستی داشت، به شرط آنكه ساده زیستن را بر هر چیزی ترجیحدهیم.
خداوند در سوره مؤمن آیه 43 مسرفین را یاران آتشخوانده است. یعنی اسراف كار،عاقبتی جز جهنم ندارد. اول جهنمی كه در دنیا به واسطهگرفتاری در دام فقر و پریشانی و دست نیاز سوی دیگران بردن، برای خود درست كرده استو دیگری جهنمی كه بواسطه اطاعت نكردن از فرمان خداوند در آخرت برای خود مهیا نمودهاست
اسراف كردن عملی مخالف ساده زیستی و راهی برای گستردندامهای شیطان است؛ زیرا اسراف موجب زیاده روی و موجب زیاده خواهی میشود، زیادهخواهی هم انسان را به خود مشغول كرده و از یاد خدا غافل مینماید. بنابر این برایاینكه در چنین دامی واقع نشویم باید به هر آنچه كه داریم قانع باشیم و شرایط خود وخانواده را در نظر بگیریم و اجازه ندهیم تا اعمال اسرافكارانه دیگران ما را تحتتأثیر قرار داده، و راهی این مسیر نماید.
خداوند متعال در قرآن مجید از اسرافكاران به عنوان«برادران شیطان» نامبرده و در سوره اسراء آیههای 26 و 27 در این مورد فرموده است:«حق خویشاوندان، بیچارگان،… در راه ماندگان را بپرداز و زیاده روی مكن كه زیادهروی كنندگان، برادران شیطانند و شیطان نسبت به پروردگارش كفر ورزید».
اولین نكته ای كه از این آیه میتوان برداشت نمود ایناست كه خداوند متعال امر به انفاق كردن و بخشش فرموده است ولی حتی در این مورد كهاز اعمال صالحه میباشد، اجازه زیاده روی نداده است و ضمن اینكه بخشش را به اندازهتوان اشخاص معین كرده است، خواسته است تا مسلمانان به دلیل بخشش بی اندازه، خودنیازمند دیگران نشوند، و نكته دوم آن كه از اسراف كاران به عنوان «برادران شیطان»یاد كرده است.یعنی افرادی كه زیاده روی می كنند، عمل آنها شیطانی و همدستی باشیطان است (چون معمولاً برادر از برادر پشتیبانی میكند) پس كسی كه اسراف میكندپشتیبان شیطان و در اعمال او شریك می شود، شاید تصور شود كه این آیه اشاره به اینموضوع میكند كه وقتی برای دیگران خرج میكنی، اسراف نكن و انسان هر چه برای خودخرج كند، اشكالی ندارد و اسراف محسوب نمیشود، ولی با پرداختن به آیه دیگری ازقرآن، این شبهه نادرست برطرف میشود و متوجه میشویم كه اسراف به هر شكل و در موردهر كس انجام گیرد مذموم و ناپسند است.
آنجا كه خداوند در سوره اعراف آیه 31 می فرماید :«ایفرزندان آدم در هر مسجدی زینت خود را برگیرید و بخورید و بیاشامید اما اسراف نكنید،زیرا خداوند اسراف كاران را دوست ندارد». توجه به معنی این آیه نشان میدهد كهاسراف برای خود و برای دیگران پسندیده نیست.
اسراف كاری تنها به صورت ظاهر ارتباط ندارد، بلكه ازاین مرحله فراتر رفته و به شكل نفسانی و درونی بروز میكند. آنجا كه انسان خود رابرتر از دیگران و برتر از هر چه هست میبیند و این خود بزرگ بینی آنچنان زیادمیشود كه به نوعی اسراف تبدیل میشود. فرعون نمونه این خود بزرگ بینی است. اوآنقدر خود را بزرگ میدید كه تصور میكرد خداست و همه چیز تحت امر او قرار دارد وبنا براین، همه باید مطیع فرمان او باشند و تنها از او اطاعت كنند و چون چنینادعایی نمود، عمل او عملی اسرافكارانه شد به گونه ای كه خداوند در سوره یونس آیه 14در مورد او فرمود:
«…وَإنَّ فِرعَونَ لَعالٍ فی الارضِ وَ إنَّهُ لمَِنَالمُسرِفین؛…و بدرستیكه فرعون در زمین برتری جست و هر آینه از اسراف كارانبود».
و كلام آخر در مورد اسراف ، آن است كه خداوند در سورهمؤمن آیه 43 مسرفین را یاران آتش خوانده است. یعنی اسراف كار،عاقبتی جز جهنم ندارد. اول جهنمی كه در دنیا به واسطه گرفتاری در دام فقر و پریشانی و دست نیاز سوی دیگرانبردن، برای خود درست كرده است و دیگری جهنمی كه بواسطه اطاعت نكردن از فرمان خداونددر آخرت برای خود مهیا نموده است.
اسراف كاری تنها به صورت ظاهر ارتباط ندارد، بلكه از اینمرحله فراتر رفته و به شكل نفسانی و درونی بروز میكند. آنجا كه انسان خود را برتراز دیگران و برتر از هر چه هست میبیند و این خود بزرگ بینی آنچنان زیاد میشود كهبه نوعی اسراف تبدیل میشود.
تدبر در این آیه نشان میدهد اسراف موجب زیان رساندنبه مال انسان و از بین رفتن آن در مدت زمانی كوتاه میشود و همچنین زندگی انسان رابه جهنمی از فقر و نداری و تلاش بیهوده برای به دست آوردن آنچه از دست داده است،مبدل میكند. پس بیائیم تا با استفاده درست از نعمت های الهی جزء اسراف كاران قرارنگیریم و با پاسخ دادن به سئولات زیر، از نقش اسراف در زندگی خود بكاهیم.
1.آیا به چیزی كه داریم قانع هستیم یا بیشتر و بهتراز آن را جستجو میكنیم ؟
2.آیا دوست داریم مانند دیگران زندگی كنیم حتی اگرشرایط آنان را نداشته باشیم؟
3.آیا از آنچه در اختیار داریم نهایت استفاده را میبریم ؟
4.كدام یك از اعمال ما اسرافكارانه بوده و برایجلوگیری از تكرار آن چه كرده ایم؟
منبع:
مجله بشارت، شماره 59، زهرالوكه علیخان
www.Tebyan.net
مشكاه-شماره
۵۵
مقدمه
دين مقدس اسلام بهرهبردارى مشروع از نعمتهاى الهى و
زيباييهاى زندگى را مباح و روا و اسراف و زيادهروى را حرام و ناروا مىداند و اين
بدان جهت است كه مسلمان به تناسب امكانات و توانايى و كارآيى خود، در برابر جامعه
مسؤوليت دارد. در اين صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤوليت و تعهدات اجتماعى
خود بازمىماند و از اين رهگذر بر پيكر جامعه ضربه مىزند
.
قرآن مجيد اين حقيقت را در ضمن مباحث اجتماعى در
قالبهايى زيبا بيان مىكند و با هشدار به پيروان خود مىفرمايد: (و انفقوا فى سبيل
الله ولاتلقوا بايديكم الى التهلكة) (
۱)
يعنى در راه خدا انفاق كنيد و با دستهاى
خود، خود را به هلاكت و نابودى نيفكنيد. از اين آيه شريفه چنين استفاده مىشود كه
اگر مال در راه خدا و به سود جامعه و رفع نيازمنديهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آن
جامعه و ملتبه هلاكت و سقوط مىانجامد
.
صرفنظر از اهميتخوددارى از اسراف و تبذير در دين از
نظر موقعيتخاص كشور اسلامى كه در محاصره حكومتهاى سلطهگر قرار گرفته اگر ما
بتوانيم تجملات زندگى را حذف كنيم و رعايت اقتصاد و ميانهروى را در همه حال مدنظر
و برنامه عمل قرار دهيم، به استقلال كشور كمك كردهايم و به پيروزى نهايى نزديكتر
شدهايم. در نتيجه اين شعار را در اقصى نقاط عالم و دنياى اسلام و بالاخص ايران
اسلامى اعلام كردهايم كه ما از تنگناهاى اقتصادى نمىهراسيم و قدرت آن را داريم كه
روى پاى خود بايستيم و به هيچ قدرتى جز خداوند متعال متكى نيستيم
.
مفهوم اسراف
راغب اصفهانى مىگويد: «السرف تجاوز الحد فى كل فعل
يفعله الانسان» (
۲)
اسراف به معنى تجاوز از حد و معيار در هر كارى است كه از انسان
سر بزند، گرچه استعمال آن در موارد زيادهروى در انفاق مال بيشتر است و گاهى به
خروج از اعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاق
مىشود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «كل فعل» و بر پايه شواهد فراوان در
قرآن و حديث، اسراف به هر گونه تجاوزكارى و زيادهروى گفته مىشود و در هر حال
اسراف عملى است ممنوع و محكوم، و مورد خشم و انزجار خداوند متعال است و از آن به
شدت منع شده است
.
خداوند در سوره اعراف مىفرمايد: «كلوا واشربوا
ولاتسرفوا انه لايحب المسرفين» (
۳)
بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد كه خداوند
مسرفان را دوست ندارد
.
مفهوم تبذير
تبذير برخلاف اسراف و تنها واژهاى اقتصادى است
.
تبذير از ريشه «بذر» يعنى تفريق و پخش كردن چيزى; اصلش از ريختن و پاشيدن بذر است
كه به طور استعاره درباره كسى كه مال خود را بيهوده تلف و پخش مىكند، به كار رفته
است و نيز گفته شده است كه تبذير، انفاق مال در راه معصيت است
.
با اين توضيحات ملاحظه مىكنيم كه «اسراف» در برابر
اقتصاد و ميانه روى قرار دارد و به هرگونه تجاوز از حد، در غير طاعةالله و به قصور
از حقالله اطلاق مىشود. در قرآن كريم واژه قصد و مشتقات آن در معانى; راست، متوسط
و معتدل به كار رفته است. مانند «واقصد فى مشيك» (
۴)
در راه رفتن اعتدال را رعايت
كن
.
فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات
(
۵
)
از ميان آنها عدهاى بر خود ستم كردند و عدهاى ميانهرو بودند و عدهاى به اذن
خدا در نيكىها از همه «پيشى» گرفتند
.
حضرت على(ع) در مورد قصد مىفرمايند: «عليك بالقصد فى
الامور» (
۶)
بر تو باد ميانهروى در كارها. در خطبه همام از نشانههاى متقين و
پرهيزگاران مىفرمايد: «و ملبسهم الاقتصاد» (
۷)
يعنى پوشاكشان ميانه بود، بدين معنى
افراط و تفريط در كارها و زندگيشان وجود ندارد
.
از مجموع اين نظريهها اين چنين برمىآيد كه بين واژه
اسراف به معنى اقتصادى آن با واژه تبذير فرق زيادى وجود ندارد و تنها ممكن است در
جهت تمايز بين اين دو واژه گفته شود كه با توجه به خصوصيات تعابير لغتشناسان در
معنى تبذير، مقصود از اين واژه تلف كردن و ضايع نمودن مال است و زيادهروى در
انفاقات شخصى و امور خيريه را شامل نمىشود، در حالى كه اسراف فراگيرتر از آن و در
برگيرنده همه موارد از به هدردادن و زيادهروى در مصارف شخصى و خانوادگى و انفاقهاى
مستحب مىباشد. و به عبارت ديگر هر تبذيرى اسراف است ولى هر اسرافى تبذير نيست
.
از امام صادق(ع) جمله كوتاهى نقل شده است كه ممكن است
همين نكته را از آن استفاده كرد. آن حضرت فرمود: «ان التبذير من الاسراف» يعنى،
تبذير از اسراف است. در اين حديثشريف، براى اسراف انواعواقسامى فرض شده، كه تبذير
شاخهاى از آن معرفى گرديده است
.
اسراف از نظر قرآن
در قرآن كريم واژه «اسراف» و مشتقات آن مكرر به كار
رفته است ولى در بيست و سه مورد لفظ «اسراف» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومى
ويژه دارد. در غالب موارد، مقصود از اسراف جنبههاى اخلاقى، عقيدتى و تجاوز از حدود
الهى است، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مىشود كه با دو آيه «تبذير» شش
آيه مىشود
.
به آيات زير توجه كنيد
:
۱
-
كذلك زين للمسرفين ماكانوا يعملون. (
۸
)
اينگونه براى اسرافكاران اعمالشان زينت داده شده
است
.
۲
-
ولا تطيعوا امر المسرفين. (
۹
)
اطاعت فرمان مسرفان نكنيد
.
۳
-
ان الله لايهدى من هو مسرف كذاب. (
۱۰
)
خداوند اسرافكار دروغگو را هدايت نمىكند
.
۴
-
و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفين
. (
۱۱
)
و به راستى فرعون برترىجويى (و طغيان) در زمين روا
داشت و او از اسرافكاران بود
.
اما آياتى كه تنها ظهور در جنبههاى اقتصادى دارند عبارتند از
:
۱
-
انعام، آيه
۱۴۱
.
۲
-
اعراف، آيه
۳۱
.
۳
-
فرقان، آيه
۶۷
.
۴
-
اسراء، آيات
۲۷
و
۲۸
.
حال به ذكر چند آيه مىپردازيم
:
۱
-
وات ذاالقربى حقه والمسكين وابن السبيل ولاتبذر
تبذيرا ان المبذرين كانوا اخوان الشياطين و كان الشيطان لربه (
۱۲)
كفورا
.
و حق نزديكان را بپرداز! و (همچنين) مستمند و در
راهمانده را، و هرگز تبذير مكن چرا كه تبذيركنندگان برادران شيطانند و شيطان كفران
(
نعمتهاى) پروردگار كرد
.
واژه «تبذير»، تنها يك واژه اقتصادى است و در قرآن
كريم تنها در همين دو آيه از سوره اسراء به كار رفته است. و شايد در قرآن كريم كمتر
مواردى بتوان پيدا كرد كه با چنين لحن تند و شديدى از عملى نهى شده باشد
.
۲
-
خذوا زينتكم عند كل مسجد و كلوا واشربوا ولا
تسرفوا انه لايحب المسرفين (
۱۳)
زينتخود را در هر مسجد برگيريد و بخوريد و
بياشاميد و اسراف نكنيد همانا كه خداوند مسرفان را دوست نمىدارد
.
تمامى آيات مربوط به اسراف را مىتوان به طوركلى به
دو بخش تقسيم كرد
:
۱
-
اسراف در مال
.
۲
-
اسراف در غيرمال
.
۱
-
اسراف در مال
آيات مربوط به زيادهروى در صرف مال شامل دو بخش است
:
الف) اسراف در مصرف شخصى; مىفرمايد: كلوا من ثمره
اذا اثمر ... (
۱۴)
از ميوه آن به هنگامى كه به ثمر مىنشيند بخوريد و حق آن را به
هنگام درو بپردازيد، اسراف
نكنيد كه خداوند مسرفين را دوست نمىدارد
.
بنابراين اسرافى كه در بعد اقتصادى بيشتر مورد توجه
است و موجب تضعيف بنيه مالى محرومان و لذتطلبى مسرفان مىشود و از بلاهاى بزرگ
اجتماعى است و فقر و محروميتبيشتر به دنبال دارد همين نوع اسراف است كه هر مسلمان
با توجه به وظيفه و تعهد و مسؤوليتى كه در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، در
مخارج زندگى خويش رعايت اعتدال را بكند و جدا از اسراف پرهيز نمايد
.
ب) اسراف به خاطر ديگران; وقتى انفاق از حد تعادل
خارج شود نسبتبه انفاق شونده و انفاقكننده هر دو عوارض سوء و زيانبار خواهد داشت،
به اين جهت است كه قرآن مجيد وقتى در آياتى از سوره شريفه فرقان ويژگيهاى مؤمنان و
بندگان واقعى را برمىشمارد يكى از آن ويژگيها را اينگونه معرفى مىفرمايد
:
اذا انفقوا لم يسرفوا ولم يقتروا و كان بين ذلك
قواما; (
۱۵)
كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مىكنند و نه سختگيرى، بلكه
در ميان اين دو اعتدالى دارند. و نيز قرآن، خطاب به حضرت پيامبر(ص) مىفرمايد: و لا
تجعل يدك مغلولة الى عنقك ولا تبسطها كل البسط فتقعد ملوما محسورا (
۱۶)
هرگز دستت
را بر گردنت زنجير مكن (و ترك انفاق و بخشش منما) و بيش از حد آن را مگشا تا مورد
سرزنش قرار گيرى و از كار فرومانى، و در همين رابطه حضرت على(ع) مىفرمايند: «ما
عال امرء اقتصد» (
۱۷)
كسى كه ميانهروى پيشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول(ص
)
مىفرمايند: «من اقتصد اغناه الله، و من بذر افقره الله» (
۱۸)
هر كس در دخل و خرج
ميانهروى كند خدا بىنيازش مىكند و هر كس اسراف و تبذير نمايد خداوند فقيرش
گرداند
.
زيربناى آفرينش بر تعادل گذاشته شده است «و كل شىء
عنده بمقدار» (
۱۹)
و هر چيزى نزد او مقدار معينى دارد و در مورد ديگر مىفرمايد
: «
انا كل شىء خلقناه بقدر» (
۲۰)
ما هر چيزى را به اندازه آفريديم
.
حساب هر چيزى در پيشگاه خداوند متعال براساس
حكمتبالغه او و مصلحت و عدالت و از روى اندازه و بدور از افراط و تفريط است، و
اساس حكومت را هم عدالت تشكيل مىدهد و اقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبياى عظام
الهى بوده است تا آنجا كه معيار مالكيت مشروع را عدم زيان و اضرار و ستم به فرد و
اجتماع، و ضابطه انفاق و احسان را كرامت و سخاوت بدور از بخل و امساك و نيز بدور از
اسراف و زيادهروى قرار داده است و بالاخره تحكيم بنيان اقتصادى جامعه و ميانهروى
مطلوب و مورد تاكيد شارع مقدس اسلام است
.
۲
-
اسراف در غيرمال
الف) اسراف در قتل; در دوران جاهليت رسم بر اين بود
كه هرگاه كسى از روى ظلم و تعدى به قتل مىرسيد بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت
جاهلى و حس كينهتوزى و انتقامجويى چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مىرساندند
.
قرآن كريم اين تجاوز و انتقامجويى را مردود دانسته و فرمود: «فلا يسرف فى القتل
» (
۲۱
) .
اما در قتل اسراف نكنيد، يعنى، براى قتل يك نفر، فقط يك نفر را به قتل
برسانند آن هم با توجه به صدر آيه كه مىفرمايد: «ولا تقتلوا النفس التى حرم الله
الا بالحق»، نفسى را كه خداوند حرام كرده است نكشيد مگر از روى حق، يعنى اين كشتن
هم فقط در مواردى تجويز شده است كه قاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب
قتل نفس شده باشد
.
ب) اسراف در نفس; كسى كه از نظام اعتدال خارج مىشود
و با ارتكاب گناه و معصيت از حريم انسانى خود تجاوز مىكند اسرافكار است، اما
اسرافكارى كه مشمول پيام رحمت و اميد الهى قرار گرفته است: قل يا عبادى الذين
اسرفوا على انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله يغفر الذنوب جميعا انه هو الغفور
الرحيم. (
۲۲)
بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهايد از رحمتخداوند
نوميد نشويد كه خدا همه گناهان را مىآمرزد
.
ملاحظه مىشود كه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و
حريم انسانى اسراف بر نفس شمرده مىشود
.
در جاى ديگر مىبينيم، مجاهدان جنگ احد به درگاه
خداوند متعال دست نياز برمىداشتند: و ما كان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا
ذنوبنا و اسرافنا فى امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكافرين (
۲۳)
گفتار
آنها فقط اين بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرويهاى ما در كارها چشم
بپوش، قدمهاى ما را ثابتبدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز بگردان
.
از آيه شريفه مستفاد مىشود، آنچه از آن عدول كرده و
بجا نياوردهاند اطاعت امر پيامبر(ص)، و سستى و منازعه بوده است
.
هر نوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطرى و طبيعى انسان
است كه با ارتكاب آن از مسير اعتدال بيرون مىرود و به راه زوال و نيستى كشانده
مىشود و اين درستخلاف آن هدف عالى است كه انبياى الهى براى آن مبعوث شدهاند
.
قرآن در اين مورد مىفرمايد: ولقد جاءتهم رسلنا بالبينات ثم ان كثيرا منهم بعد ذلك
فى الارض لمسرفون; (
۲۴)
و رسولان، با دلايل روشن به سوى بنىاسرائيل آمدند، اما
بسيارى از آنها بر روى زمين تعدى و اسراف كردند. در اين آيه شريفه مراد از
«
مسرفون» كسانى هستند كه از انبيا و طريق حق تبعيت نكردند و در نتيجه اين سركشى به
گناه آلوده شدند
.
معيار اسراف
احاديثى از حضرت امام صادق(ع) نقل است كه در مورد
اسراف به اصحاب مىفرمايند: كمترين حد اسراف اين است كه لباسى را كه بيرون خانه
براى حفظ آبرو مىپوشى در داخل خانه نيز بپوشى يا باقيمانده آب و غذا را كه در ظرف
مىماند دور بريزى و يا خرما را خورده و هسته آن را دور اندازى. (
۲۵)
در بعضى از
احاديث آمده است كه در هنگام وضو گرفتن بايد مواظب باشيم كه دچار اسراف نشويم و
مقدار يك مد (معادل سه چهارم ليتر) آب براى وضو كفايت مىكند. و نيز در ذيل آيه
شريفه
۳۱
سوره اعراف: «كلوا و اشربوا...» احاديثى از حضرت امام صادق(ع) نقل شده است
كه از آن جمله اين حديث است كه «عياشى از ابان بن تغلب» از آن حضرت نقل مىكند كه
مال و ثروت از آن پروردگار است كه آن را در نزد مردم به امانت گذاشته است و به آنها
اجازه فرموده كه در حد اعتدال و ميانهروى بخورند و بياشامند و لباس بپوشند، و نكاح
كنند، مركب سوارى داشته باشند و مازاد آن را به فقراى مؤمنين ببخشند و بدينوسيله
اختلافات طبقاتى را از بين ببرند و پراكندگيها را ترميم كنند و كسى كه اينگونه عمل
مىكند، آنچه را كه مىخورد و مىآشامد، اعمالش مباح است و نكاح او و استفاده از
مركوبش نيز حلال مىباشد و كسى كه از اين حد تجاوز كند بر او حرام است و سپس فرمود
كه اسراف نكنيد كه خداوند مسرفان را دوست ندارد
.
از فرمايش امام(ع) كه نظرشان را به صراحت اعلام و
مىفرمايند: «من عدا ذلك كان عليه حراما» (
۲۶)
حرمت اسراف به وضوح آشكار مىشود و
وقتى از حد متعادل و مشخص كه در اين حديثشريف بدان تصريح شده تجاوز شد به حرمت
مىانجامد و به دليل اينگونه احاديث و يا به دليل نهى صريح قرآن (لاتسرفوا) اسراف
و تبذير نوعى حريمشكنى و عصيان در برابر امر پروردگار و از گناهان كبيره محسوب
مىشود. در حديثى ديگر مىفرمايد: «كسى كه چيزى را در غير اعتخدا انفاق كند او
مبذر است و كسى كه در راه خدا چيزى را انفاق كند او مقتصد است. (
۲۷)
در اين جا
معلوم مىشود كه بذل و بخشش اگر به قصد و نيت الهى نباشد حكم اسراف را دارد و اصولا
از ديد اسلام چنين عملى اخلاقى و پسنديده نيستحال كه بحث اخلاقى به ميان آمد
متناسب است تا اشارهاى اجمالى بكنيم به اين كه چگونهعملى، از نظر اسلام مقبول
است
.
عمل اخلاقى از ديدگاه اسلام
اسلام عملى را خير و اخلاقى مىداند كه داراى دو جنبه
باشد. به اين معنى كه هر عمل از روح و نيت «حسن فاعلى» و شكل و صورت «حسن فعلى
»
تشكيل شده است و عمل خير بايد حسن فعلى داشته باشد يعنى صورت و شكل عمل صحيح باشد
.
مثلا كسى كه مالى را از راههاى نامشروع جمع كرده و با اين مال به قصد قربت اقدام به
خيرات و مبرات مىنمايد از او پذيرفته نيست و يا مال مباح و مشروع را خواسته باشد
براى ريا و خودنمايى و در غير رضا و طاعت پروردگار انفاق و بخشش كند اينجا هم مردود
است و بنا به نظر حضرت امام صادق(ع) چنين كسى مبذر و مسرف است
.
معيار و ملاك هزينهها
اصولا توجه به اين نكته ضرور است كه هر كس چقدر حق
هزينه دارد كه وقتى از آن حد گذشت مشمول اسراف مىشود و بايد از آن خوددارى نمايد،
به اعتبارى مصرف و مخارج زندگى را مىتوان به دو قسم تقسيم نمود، مخارج روا و مخارج
ناروا، قضاوت در مورد روا و ناروا بودن مخارج با عرف و افراد اجتماع است. همانطور
كه قضاوت در مورد اباحه و حرمتبه دستشرع است، هر كس براساس ايمان و عدل اسلامى
موظف است زندگى خويش را طبق شان و موقعيتى كه در اجتماع دارد تنظيم كند (البته اين
با معنى مساوات اسلامى منافاتى ندارد، زيرا اين تفاوت براساس تفاوت در شهرت و ضعف
استعداد و ميزان تلاش و فعاليت هر كس و مراحل مختلف افراد است) مثلا در باب خمس
داريم كه افراد در مورد منافع كسب بايد مخارج سالانه خود را طبق شان تامين كنند و
آنچه از اين معيار اضافه باشد مشمول خمس مىشود و يا در باب زكات شرط است كه
نيازمندانى مىتوانند آن را دريافت نمايند كه هزينه لباس و غذا و ساير مخارج
ضرور
زندگى آنان تامين گردد و توسعه يابد تا همسطح ساير افراد قرار گيرند
.
در مورد نفقه زن كه بر عهده شوهر است معيار چنين است
كه مرد خوراك و پوشاك زن را در حد شايسته و شرافتمندانه كه در خور شان و موقعيت
اجتماعى اوست تامين نمايد در اين زمينه قرآن مجيد مىفرمايد: «و على المولود له
رزقهن و كسوتهن بالمعروف لاتكلف نفس الا وسعها» (
۲۸)
بر آن كسى كه فرزند براى او
متولد شده (پدر) لازم استخوراك و پوشاك مادر را به طور شايسته و در مدت شيردهى
بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد، هيچ كس موظف به بيش از مقدار توانايى خود نيست
.
مىبينيم آن قسمت از مخارج و هزينههايى كه با موقعيت
اجتماعى و شؤون زندگى انسان موافق و سازگار است اقتصاد و تقدير معيشت است و آنچه از
اين حد و مقدار تجاوز كند، اسراف و زيادهروى است و موجب غضب پروردگار خواهد بود
.
لازم به تذكر است كه شايد نتوان معيار و مقدار معينى براى اسراف در نظر گرفت. بلكه
اسراف مفهومى است كه در افراد مختلف و اوضاع گوناگون و اجتماعات مختلف مصاديق
متفاوت و مختلفى مىيابد، مثلا ممكن است پوشيدن لباس و يا خوردن غذايى خاص در
شرايطى كه در جامعه نيازمند و محتاج وجود ندارد اسراف نباشد لكن همان پوشاك و خوراك
در جامعهاى فقير و يا زمانى خاص زيادهروى و اسراف محسوب شود و اين خود توجه دادن
ثروتمندان استبه اين كه مسايل مهمتر را در نظر بگيرند و بر تمام ابعاد زندگى خود
را زير نظر گيرند و احساس مسؤوليت كنند و بدانند كه همگان در پيشگاه ايزد متعال
مسؤولند; مسؤول در برابر خود و جامعه خود. غنى بايد در فكر فقير و رفع نيازهاى او
باشد كه در تعاليم اسلام بر اين مساله تاكيد فراوان شده است و براى نمونه علاوه بر
آيات شريفه قرآنى كه وارد شده استبه اين كلام مشهور حضرت رسول
۹
اكتفا مىشود كه
فرمود: «من اصبح و لا يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم»، پس بايد غنى در فكر فقير و
در راه رفع حوايج او باشد و افراد كم درآمد در مرز خود حركت كنند تا امتيازهاى
نابجا از ميان برود و اصول در جامعه رشد كند و بحرانهاى اقتصادى پديد نيايد
.
اسراف موجب تنگدستى و فقر است و ميانهروى مايه توانگرى
در حديثى از امام على(ع) آمده است كه «القصد مثراة و
السرف مثواة» (
۲۹)
يعنى اقتصاد و ميانهروى موجب ثروتمندى و اسراف و ولخرجى موجب
سقوط و فقر مىگردد و نيز امام زينالعابدين(ع) از رسول خدا(ص) نقل مىفرمايد كه
فرمود: «ثلاث منجيات فذكر الثالث القصد فى الغنى و الفقر» (
۳۰)
حضرت رسول سه عامل
براى نجات معرفى مىفرمايند كه سومين آن ميانهروى و اعتدال در توانگرى و نيازمندى
است. پس افراد توانگر هم حق ندارند به بهانه اين كه امكانات مالى وسيع دارند به
اسراف پردازند. نكته مهمى كه از اين حديث استنباط مىشود اين است كه اسراف و تبذير
موجب فقر و تنگدستى است
.
اسرافى كه هميشه حرام است
سه قسم اسراف است كه در همه جا و در همه حالات حرام
است و اختصاص به شخص يا زمان، يا جاى خاصى ندارد
.
۱
-
ضايع كردن مال و بىفايده كردن آن، هر چند آن مال
كم باشد. مانند بقيه ظرف آب را ريختن در جايى كه آب كمياب باشد و به آن مقدار رفع
نياز مىگردد. يا لباسى را كه قابل استفاده شخصى يا ديگران است، پاره كردن و يا دور
انداختن و يا خوراكى را نگهداشتن و به ديگرى ندادن تا اين كه ضايع و تباه شود و يا
دادن مال به دست صغيرى كه آن را تلف مىكند و نظاير اينها
.
حضرت صادق(ع) ميوه نيمخوردهاى را ديدند كه از منزل
ايشان بيرون انداخته شده بود. آن حضرت ناراحت و خشمگين شدند و فرمودند اين چه كارى
است كه كرديد؟ اگر شما سير شدهايد بسيارى از مردم هستند كه سير نشدهاند، پس به
آنهايى كه نيازمندند بدهيد. متاسفانه در حال حاضر مىبينيم در جامعه اسلامى، چه
مقدار از غذاها و يا ميوههايى كه قابل استفاده است در سطلهاى آشغال و زبالهدانها
ريخته مىشود! در حالى كه افراد بسيارى به آن نياز دارند. نسبتبه دور ريختن تتمه
طعام بخصوص خرده نان (مگر در صحرا براى حيوانات) روايات تهديدآميزى رسيده است كه
ذكر آنها موجب طول كلام است
.
خوردن چيزهاى مضر هم اسراف است
۲
-
از موارد اسراف، صرف كردن مال است در آنچه به بدن
ضرر برساند، از خوردنى و آشاميدنى و غير آنها مانند خوردن چيزى پس از سيرى هر گاه
مضر باشد. چنانچه صرف مال در آنچه كه براى بدن نافع و به صلاح آن است، اسراف نيست
.
صرف كردن مال در محرمات اسراف است
۳
-
صرف كردن مال در مصرفهايى كه شرعا حرام است،
مانند خريدن شراب و آلات قمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوهدادن به حكام و صرف
نمودن مال در چيزى كه ظلمى در بردارد يا ستمى به مسلمانى مىرساند و نظير اينها، و
در چنين مواردى از جهت مخالفت امر خدا معصيت است، يكى گناه بودن اصل عمل و يكى
اسراف بودن صرف مال در آن موارد
.
رابطه اسراف و اتلاف مالكيت
در اسلام مالكيتى كه از راههاى مباح حاصل شده باشد
محترم شمرده شده است و جز در مواردى خاص كه در فقه اسلامى مقرر شده از مالك سلب
مالكيت نمىشود. در اين جا لازم است اين نكته روشن شود كه مالك حق اتلاف را ندارد و
حق تصرف تا مرز اتلاف پيش نمىرود، اگر مالك بخواهد ملك خويش را تلف كند نوعى
«
اعراض» تلقى مىشود به طورى كه آن مال بكلى از مالكيت او خارج مىشود و رابطه
مالكيتشخص با آن چيز از بين مىرود. «اعراض» يكى از عوامل سلب مالكيت است. اتلاف
مال گناه است و تلفكننده اصولا در ملك خداوند تصرف نابجا كرده است. به عنوان مثال
:
شخصى از بالاى پشتبام ليوان خود را به قصد شكستن مىاندازد. اگر ديگرى در بين راه
آن را بگيرد صاحب آن ليوان كدام يك از آن دو هستند؟ اين بحثى حقوقى است كه در فقه
نيز مطرح است، شخص پرتاب كننده ليوان رابطه مالكيتخود را با ليوان قطع كرده است و
اين «اعراض» نام دارد در حالى كه اگر او حق داشتشاهد تلف شدن مال خويش باشد اين
رابطه قطع نمىشد و قطع شدن رابطه مالكيتبه صرف اين عمل بدين معنى است كه او حق
اتلاف ندارد. با اولين اقدام شخص «براى اتلاف مال خود» دو مساله به وجود مىآيد: يك
گناه تكليفى و ديگر اثر حقوقى كه همان قطع مالكيت اوستبه گونهاى كه اگر فرد ديگرى
آن مال را از تلف شدن نجات دهد مالك آن مىگردد
.
صراط مستقيم
در جامعه اسلامى براساس نگرش خاص اسلام بايد تمام
حركتها و روشها در كليه شؤون و ابعاد حياتى در مسيرى ويژه قرار گيرد كه در اصطلاح
خاص مكتبى از آن صراط مستقيم و طريقه وسطى، سواءالسبيل يا راه ميانه و خط عدالت
تعبير مىشود، صراط مستقيم راهى است كه خداوند متعال براى انسان در نظر گرفته و از
اين راه است كه انسان مىتواند به كمال لايق خود برسد و گذشتن از آن توام با سلامت
و عافيت از پل صراط در جهان ديگر است، و آن خط و مسيرى است كه در دو لبه پرتگاه
سقوط در دره هولناك بدبختى هلاك و عذاب واقع شده است. راهروان اين صراط به هر طرف
بلغزند خواه چپ يا راست، به جانب افراط و تفريط، جلو افتادن از ديگر رهروان يا عقب
ماندن، تهور و بيباكى يا جبن و ترس بىمورد، پرگويى يا سكوت و بالاخره خواه لغزش به
سوى اسراف و اتراف و تبذير باشد يا به سوى بخل و امساك و تقتير، در هر حال گمراهى
است و انحراف و شقاوت. حضرت على(ع) مىفرمايد: «اليمين والشمال مضلة والطريق الوسطى
هى الجادة» (
۳۱)
راست و چپ گمراهى است و راه راست جادهاى است غيرقابل انحراف و به
تعبير ديگر، رهرو واقعى اين طريق خود حضرت على(ع) در جاى ديگر مىفرمايد: «و من اخذ
يمينا و شمالا ذموا اليه الطريق» (
۳۲)
هر كس به سمت راست و چپ برود مذمتش كرده و
از تباه شدن و مفسده برحذرش داريد. و نيز آن حضرت در مورد مفسدهگران مىفرمايد: «و
اخذوا يمينا و شمالا» (
۳۳)
مفسدين با پيش گرفتن راههاى گمراهى راست و چپ از صراط
مستقيم هدايت، چشم پوشيده و محروم شدند بنابراين روشن است كه اسراف و تبذير و بخل و
تقتير در صراط مستقيم مكتب اسلام جايى ندارد و خروج از راه تعادل است، ولخرجى و
ريختوپاشهاى متكبرانه بر روش مترفين و نازپروردگان لغزش و انحراف به سمت راستبوده
و بخل و تقتير و امساك، سقوط در جهت چپ و جذب شدن به اصحاب شمال مىباشد. در اين
مطلب توجه به اين نكته ضرور است كه انسان منهاى هدايت آسمانى و مكتب وحى طبعا يا
بخيل است و يا اهل اسراف و تبذير، «و كان الانسان قتورا» (
۳۴)
انسان سختگير است
;
همانگونه كه ظالم و نادان است. «انه كان ظلوما جهولا» (
۳۵)
و اين هدايت تشريعى
الهى است كه او را از اين طبيعت و خصلتهاى پستحيوانى نجات مىدهد و لذا خداوند
متعال در آيات كريمه قرآنى جهت رهايى از افراط و تفريط و نجات از پستيها و خستهاى
نفسانى راه هدايت و تربيت را براى انسان هموار كرده است و مىفرمايد: «بندگان خداى
رحمان آنان هستند كه هنگام انفاق اسراف نكرده و بخل هم نورزند بلكه در اين ميان
راهى استوار، معتدل و براساس عدالت پيش مىگيرند». (
۳۶
)
پس بهطور كلى و بويژه از بعد اقتصادى كه مورد بحث ما
است، بيجا و ناروا مصرف كردن و تلف كردن نعمتهاى الهى، محروم كردن جامعه از آن
نعمتها است، لذا مىبينيم كه قرآن كريم چگونه به موارد مختلف آن اشاره مىفرمايد
: «
خداوندت مسرفين را دوست نمىدارد» (
۳۷)
و «مسرفين قابل هدايت نبوده و بسيار
دروغگويند» (
۳۸)
و «اهل هلاكت و گمراهىاند و نجات ندارند» (
۳۹)
و «اهل ترديد و شك
و ريبند» (
۴۰)
، «اهل آتشند» (
۴۱)
و «قابل پيروى نيستند.» (
۴۲
)
چون بناى اسلام بر صراط مستقيم است از جهت ديگر، قرآن
مجيد، بخل و امساك و تقتير را هم مورد نكوهش قرار داده و مثلا مىفرمايد: «الذين
يبخلون و يامرون الناس بالبخل و يكتمون ما اتيهم الله من فضله» (
۴۳)
آنان كه بخل
مىورزند و مردم را به بخل وامىدارند و آنچه خدا از فضل خود به آنان بخشيده كتمان
مىكنند «به مردم استفاده نمىرسانند» به كيفر خود خواهند رسيد
.
چرا مسرفين مبغوض خدا و مبذرين برادران شيطان شمرده شدهاند؟
علت اين مطلب را بايد در جهانبينى و اعتقادات اسلامى
جستجو كرد و تبيين آن در مورد مسرفان مىتواند چنين باشد كه خداوند امر به عدالت و
احسان مىكند و طبعا صاحبان عدالت را دوست مىدارد. «ان الله يامر بالعدل و
الاحسان» و از آنجا كه اسرافكاران از اين فرمان سرپيچى كرده و بيعدالتى در مصرف را
پيشه خود ساختهاند قهرا مورد خشم و دشمنى خداوند قرار خواهند گرفت، ولى در مورد
تبذيركاران علت همدستبودن و شباهتشان به شيطان را از آيه شريفه مىتوان استنباط
كرد آن جا كه مىفرمايد: مبذران برادران شيطانند و تعبير برادر در لغت عرب به معنى
مشابه و نظير هم مىآيد و شيطان در برابر پروردگارش ناسپاس است، و از طرف ديگر
تبذير به معناى ضايع كردن نعمتهاى خداوند است و خود نوعى ناسپاسى است نسبتبه آن
نعمتها; و شيطان نخستين فردى است كه همه چيز را ناديده گرفت و تمرد از فرمان خدا
كرد و راه ناسپاسى را باز نمود، لذا آنها كه مبتلا به اين خصلت ناروا باشند از
همكاران و همدستان شيطان خواهند بود و از آنان با عنوان برادران شيطان ياد شده است
و اين است رمز تعبير زيباى قرآن
.
درسى از رسول خدا(ص
)
در كتاب تحفالعقول آمده است: «جاء الرجل بلبن و عسل
لشربه فقال(ص): شرابان يكتفى باحدهما عن صاحبه لا اشربه و لا احرمه و لكنى اتواضع
لله; فانه من تواضع لله رفعه الله و من تكبر وضعه الله و من اقتصد فى معيشته رزقه
الله و من بذر حرمه و من اكثر ذكر الله آجره الله» (
۴۴)
مردى شير و عسل براى
پيامبر(ص) آورد تا بنوشد فرمود: دو نوشيدنى كه يكى از ديگرى كفايت مىكند من آن را
نخورم و حرام هم نمىكنم ولى براى خدا تواضع مىكنم. زيرا هر كه براى خدا تواضع كند
خدايش بالا برد و هر كه تكبر كند خداوند او را خوار سازد و هر كه در زندگى
ميانهروى كند خدايش روزى دهد و هر كه زيادهروى كند خداوند او را بىنصيب گرداند و
هر كه خدا را بسيار ياد كند خدايش جزا دهد
.
نكاتى كه در اين حديثشريف است مستلزم بحثى مفصل و هر
كدام راهگشاى سعادت دنيا و آخرت است اما مناسب با اين مقال آن است كه پيامبر(ص
)
مىفرمايند: رعايت اقتصاد و ميانهروى در معيشتباعث ازدياد روزى و نزول بركات الهى
است و فردى كه رعايت اعتدال مىكند دچار فقر و تنگدستى نمىشود و برعكس كسى كه طريق
اسراف و تبذير پيش گيرد دچار محروميت مىشود و خداوند چنين بندهاى را به سختى
معيشت مبتلا مىسازد
.
امام صادق(ع) فرمود: «چهار دسته هستند كه دعايشان
مستجاب نمىشود: اول) كسى كه در خانه مىنشيند و مىگويد: خدايا به من روزى بده! و
در طلب روزى تلاش نمىكند در جواب او گفته مىشود: «الم آمرك بالطلب؟» آيا تو را به
طلب روزى دستور ندادم؟
دوم) كسى كه از همسر خود ناراحت است و او را نفرين
مىكند، مىفرمايند: «الم اجعل امرها عليك» آيا امر او را به دست تو قرار ندادم؟
سوم) كسى كه مالى داشته و آن را ضايع كرده است،
مىگويد: «اللهم ارزقنى» خدايا به من روزى بده! مىفرمايند: «الم آمرك بالاقتصاد؟
»
آيا تو را به اقتصاد و ميانهروى و اعتدال در خرج امر نكرديم و «الم آمرك
بالاصلاح؟» آيا به تو دستور اصلاح در مال را نداديم؟
چهارم) كسانى كه از مال خود بدون شاهد به ديگران وام
دهند و بعد وامگيرنده منكر شود، خداوند مىفرمايد: «الم آمرك بالشهادة؟» (
۴۵)
آيا
به تو دستور نداديم شاهد بگيرى؟
ملاحظه مىفرماييد كه با وجود اسراف و شاهد نگرفتن در
پرداخت وام، دعا فايدهاى ندارد
.
آثار سوء اسراف
|
الف) زيانهاى فردى
اسرافكار، علاوه بر زيانهاى اقتصادى كه بر جامعه و
ملت تحميل مىكند، براى خود نيز زيانهاى جبرانناپذيرى به بار مىآورد
:
۱
-
خشم الهى; اسرافكار چون تعادل و توازن اقتصادى
جامعه را برهم مىزند، از رحمتخدا بدور و گرفتار خشم خدا مىشود، همانگونه كه در
قرآن مجيد آمده است: «انه لايحب المسرفين» (
۴۶)
خداوند اسرافكاران را دوست
نمىدارد، و امام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر يبغضه الله» (
۴۷)
اسراف مورد غضب
خداست
.
۲
-
محروميت از هدايت; خداى متعال كه همواره درهاى
رحمتش بر بندگان گشوده استخود را «غافر الذنب و قابل التوب» (
۴۸)
معرفى كرده است
لكن نسبتبه اسرافكاران مىفرمايد: «ان الله لا يهدى من هو مسرف كذاب» (
۴۹)
همانا
خداوند كسى را كه اسرافكار و دروغگوست هدايت نمىكند
.
۳
-
فقر; روشنترين اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زيرا
كه اسرافكار در اثر مصرف نارواى خود هم جامعه را به ورطه فقر مىكشاند و هم خود
دچار فقر مىشود. لذا يكى از راههاى مبارزه اسلام با فقر و محروميت ايجاد هماهنگى
اقتصادى و ريشهكن ساختن اسراف است. حضرت على(ع) مىفرمايند: «القصد مثراة و السرف
متواة» (
۵۰)
اقتصاد و ميانهروى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مايه فقر و تنگدستى
است. و نيز فرمود: «سبب الفقر اسراف» (
۵۱)
ولخرجى عامل فقر است
.
۴
-
هلاكت; اسراف از هر نوعى كه باشد انسان را به
نابودى مىكشد. قرآن مجيد اين حقيقت را چنين بيان مىفرمايد: «ما به وعدههايى كه
به انبياء و اوليا داديم وفا كرديم و سپس آنها را با هر كه اراده كرديم نجات داديم،
اما مسرفان و ستمگران را هلاك كرديم» (
۵۲)
و نيز حضرت على(ع) مىفرمايد: «كثرة
السرف تدمر» (
۵۳)
اسرافكارى زياد انسان را به هلاكت مىكشاند
.
۵
-
كيفر اخروى; كيفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز
كرده و اوامر و نواهى خدا را ناديده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنيا
نيستبلكه عذاب اخروى نيز در انتظار آنان است. قرآن مجيد در اينباره مىفرمايد: «و
كذلك نجزى من اسرف و لم يؤمن بآيات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى» اين چنين جزا
مىدهيم كسى را كه اسراف كند و ايمان به آيات پروردگارش نياورد، عذاب آخرت شديدتر و
پايدارتر است، و در جاى ديگر مىفرمايد: «و ان المسرفين هم اصحاب النار» براستى كه
مسرفان اهل دوزخند. به اين ترتيب معلوم است كه وضع افرادى كه در مسير باطل و
هرزگيها دچار اسراف مىشوند چه خواهد بود
!
ب) زيانهاى اجتماعى اسراف
البته از نظر اسلام، هر كس مالك حاصل كار و
دسترنجخود - با رعايتحدود شرعى - مىباشد ولى انسان نمىتواند به بهانه اين كه
مالك مالى است هر طور كه بخواهد آن را صرف و خرج كند بلكه دو شرط اساسى دارد: يكى
بهرهگيرى براى خود و ديگرى بهرهدادن به ديگران و تعطيل اينها دو صورت مىتواند
داشته باشد
:
۱
-
ثروتاندوزى و تكاثر كه نه خود از آن بهرهمند
شود و نه ديگران
.
۲
-
صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافكارى، كه هر دو
ممنوع و داراى پيامدهايى به شرح زير مىباشند
:
۱
)
حقناشناسى، وجدان هر انسانى اين مطلب را پذيراست
كه در برابر هر احسانى بايد تشكر كرد و اخلاق اجتماعى نيز حكم مىكند كه در مقابل
هر نيكى بايد حقشناس و سپاسگزار باشيم، از احسان و نيكى پدر و مادر، استاد و معلم
تا خالق مهربان
.
«
لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد
» (
۵۴
)
اگر شكر نعمت را بجا آوريد، فزونى دهيم و اگر كفران نعمت كنيد مجازاتم شديد
است
.
۲
-
تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشيبهاى
زندگى هرگز نمىلغزند ولى افراد اسرافكار كه ولخرجى و مصرفزدگى تمام ابعاد
زندگيشان را فراگرفته چون روحيه مقاومت ندارند، شكستخورده و متزلزل خواهند بود
.
۳
-
كاهش توليد، جامعه مصرفى رفتهرفته قدرت توليد را
از دست مىدهد و براى تامين مايحتاج خود به بيگانه روى مىآورد. اين مطلبى است كه
در دوران حكومت طاغوت براى همه ثابتشده و نياز به توضيح ندارد
.
۴
-
سقوط اخلاقى، ولخرجى و ريختوپاشهاى نابجا و
بىمورد، انسان را از مسير صحيح بيرون آورده و به ورطه هولناك فساد و تباهى
مىكشاند، انسان اسرافكار گاهى به مرحلهاى مىرسد كه به هر پستى تن مىدهد
;
رشوه
مىگيرد، دروغ مىگويد، ربا مىخورد، به عناوين مختلف، عفت و شخصيتخود را از دست
داده و سرانجام كارش به رسوايى مىكشد
.
كيفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كرده و اوامر و
نواهى خدا را ناديده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنيا يستبلكه عذاب اخروى
نيز در انتظار آنان است
.
۵
-
ضعف ايمان، اسرافكارى آدمى را از راه اعتدال خارج
مىكند و به سستى ايمان و ضعف عقيده مىكشاند
.
۶
-
اختلاف طبقاتى، يكى از علل اساسى اختلاف طبقاتى
به طور قطع همين اسرافكاريها است. و همچنين وابستگى به بيگانگان و تضييع حقوق
ديگران و غفلت از خدا و حريمشكنى را از ديگر پيامدهاى اسراف بايد شمرد. علاوه بر
اينها دغدغه خاطر و گرفتاريهاى روحى و بيماريهاى جسمى و روانى از نتايج مسلم
ولخرجيها و بىبندوبارىها است
.
در پايان بايد عرض كنيم كه اسراف و تبذير دايرهاى
وسيع دارد و مصاديق آن نيز متعدد است
.
اسراف در اموال عمومى، اسراف در بيتالمال مسلمين،
اسراف در مواد غذايى; خوراك، مسكن، وسيله نقليه و نظاير اينها از جمله مصاديق اسراف
است. زيانبارتر از همه اسراف در بيتالمال است كه اميرالمؤمنين على(ع) فرمود: «ان
اعظم الخيانة، خيانة الامة» (
۵۵)
بالاترين خيانت، خيانتبه مردم است
.
استفاده شخصى از اموال عمومى، علاوه بر اسراف، خيانت
است، اسراف در آب و غذا، اسراف در برق و گاز علاوه بر اسرافكارى، خيانتبه مردم
است
.
شيوه مبارزه با اسراف
نظارت همگانى يا امر به معروف و نهى از منكر، تبليغات
و ارائه الگوى صحيح مصرف و سرانجام برخورد عملى و قانونى قاطعانه با اسرافكاران
مىتواند كارساز باشد و از اين همه خلاف و اختلاف جلوگيرى كند
.
محمدرضا عطايى
عضو هيات علمى دانشگاه
آزاد مشهد
پىنوشتها و مآخذ
:
۱
-
بقره /
۱۹۱
.
۲
-
مفردات راغب، ص
۲۳
، ماده سرف
.
۳
-
اعراف /
۲۹
.
۴
-
لقمان /
۱۹
.
۵
-
فاطر /
۳۲
.
۶
-
غررالحكم، فصل
۴۹
، ص
۴۸۳
.
۷
-
نهجالبلاغه فيضالاسلام، خطبه
۱۸۴/۶۱۱
.
۸
-
يونس /
۱۲
.
۹
-
شعراء /
۱۵
.
۱۰
-
غافر /
۲۸
.
۱۱
-
يونس /
۸۳
.
۱۲
-
اسراء /
۲۶
و
۲۷
.
۱۳
-
اعراف /
۳۱
.
۱۴
-
انعام /
۱۴۱
.
۱۵
-
فرقان /
۶۷
.
۱۶
-
اسراء /
۲۹
.
۱۷
-
نهجالبلاغه فيض، حكمت
۳۴/۱۱۵۳
.
۱۸
-
نهج الفصاحه، ص
۶۰۱
.
۱۹
-
رعد /
۸
.
۲۰
-
قمر /
۴۹
.
۲۱
-
اسراء /
۳۵
.
۲۲
-
زمر /
۵۴
.
۲۳
-
آلعمران /
۱۴۱
.
۲۴
-
اسراء /
۲۹
.
۲۵
-
ميزانالحكمه،
۴/۴۴۸
.
۲۶
-
تفسير برهان،
۲/۱۰
.
۲۷
-
همان،
۲/۴۱۶
.
۲۸
-
بقره /
۲۳۳
.
۲۹
-
وسائل،
۱۵/۲۵۸
.
۳۰
-
همان
.
۳۱
-
نهجالبلاغه، خطبه
۱۶
، ص
۶۹
.
۳۲
-
همان، خطبه
۲۱۳
، ص
۷۰۴
.
۳۳
-
همان، خطبه
۱۸۰
.
۳۴
-
اسراء /
۱۰۰
.
۳۵
-
احزاب /
۷۲
.
۳۶
-
احزاب / مضمون آيه
۶۷
.
۳۷
-
اعراف /
۳۱
.
۳۸
-
غافر /
۳۸
.
۳۹
-
انبياء /
۹
.
۴۰
-
غافر /
۳۴
.
۴۱
-
غافر /
۴۳
.
۴۲
-
شعرا /
۱۵۱
.
۴۳
-
نساء /
۳۷
.
۴۴
-
تحفالعقول، موعظه
۸۲
از مواعظ النبى(ص
).
۴۵
-
اصول كافى، ج
۲
، كتاب دعا، ص
۲۷۵
.
۴۶
-
انعام /
۱۴
.
۴۷
-
وسائلالشيعه،
۱۵/۲۶۲
.
۴۸
-
غافر /
۳
.
۴۹
-
مؤمن /
۲۸
.
۵۰
-
وسائل الشيعه
۱۵/۲۸۵
.
۵۱
-
فهرست غررالحكم، ص
۱۵۹
.
۵۲
-
انبياء /
۹۰
.
۵۳
-
فهرست غررالحكم، ص
۱۹۵
.
۵۴
-
ابراهيم /
۷
.
۵۵
-
نهجالبلاغه دكتر صبحى صالح، نامه
۲۶
.
www.imamjawad.net
حضرت رضا علیه السلام شخصی را مشاهده كردند كه
میوهای را كاملاً نخورد و آن را از منزل خود به دور انداخت
.
امام علیه السلام
ناراحت شدند و فرمودند
:
چرا این كار را انجام دادی اگر شما بی
نیاز هستید به افراد نیازمند در جامعه اطعام كنید
.
كافی /6/297
1-
كمترین اسراف
قال الصادق علیه السلام: ادنی
الاسراف هراقة فضل الانأ و ابتذال ثوب الصون و القأ النوی
.
وسائل / 3 / 384
كمترین دور ریختن باقی مانده غذا در ظرف و بد
نگهداشتن و دم دستی كردن لباس نو و دور انداختن هستهی خرماست
[
یعنی اگر از هستهی خرما هم بشود استفادهای كرد، نباید آن را دور
انداخت
]
2-
نشانههای اسراف
كننده
قال الصادق علیه السلام: للمسرف
ثلاث علامات یشتری ما لیس له و یلبس ما لیس له و یأكل ما لیس له
.
بحار / 72 / 206
اسرافگر سه نشانه دارد، چیزی كه مناسبش نیست میخرد
و چیزی كه مناسبش نیست میپوشد و چیزی كه مناسبش نیست میخورد
.
3-
مفهوم اسراف
قال الصادق علیه السلام: لیس
فیما اصلح البدن اسراف... انّما الاسراف فیما اتلف المال و اضرّ بالبدن
.
بحار / 75 / 303
اسراف در چیزی كه موجب سلامتی و صحت بدن میشود نیست
بلكه اسراف در آن چیزی است كه موجب از بین رفتن مال و ضرر رسیدن به بدن میشود
.
4-
اسراف از برنامههای
شیطان
قال العسكری علیه السلام
:...
علیك بالاقتصاد و ایاك و الاسراف فانه من فعل الشیطنة
.
غرر الحكم / 5188
سفارشت میكنم به میانهروی و بازت میدارم از اسراف
و زیادهروی چراكه آن از كارهای شیطانی است
5-
آثار اسراف
-
الف- زوال نعمت؛ قال الكاظم علیه السلام: من بذّر و اسرف
زالت عنه النعمة
.
بحار/78/327
هركه ریخت و پاش و اسراف كند نعمت از دستش
میرود
.
-
ب- نابود كنندهی فراوانی؛ قال علی علیه السلام: الاسراف
یغنی الجزیل
.
غرر الحكم / 335
-
ج- اندك شدن بركت؛ قال الصادق علیه السلام: انّ مع الاسراف
قلّة البركة
.
وسائل /10/261
اسراف كم شدن بركت را به همراه دارد
-
د- عدم ستایش و ترحم به او؛ قال علی علیه السلام: ذر السرف
فانّ المسرف لا یحمد جوده و لا یرحم فقره
.
بحار / 50
/ 292
اسراف را كنار بگذار كه بخشش اسرافگر مورد ستایش
قرار نمیگیرد و اگر فقیر شود مورد ترحم واقع نمیشود
.
6-
عدم صدق اسراف در
كارهای نیك
قال علی علیه السلام: الاسراف
مذموم فی كل شی ء الاّ فی افعال البرّ
.
غررالحكم /1
/ 83
اسراف كردن در هر چیزی زشت است بجز در كار خوب [كار
خوب كردن حد و اندازه ندارد
].
7-
نمونه ی اسراف
قال الصادق علیه السلام: انّما
السرف ان تجعل ثوب صونك ثوب بذلتك
.
مكارم الاخلاق
/ 117
اسراف این است كه لباس خوبت را به لباس روزانهی خود
تبدیل كنی [یعنی لباس نو و لباس بیرون خود را به لباس دم دستی بدل كنی.
خبرگزاري فارس:حمل و نقل ريلي بيشترين كارآيي را در برابر انرژي مصرفي توليد ميكند و اين در حالي است كه كمترين آسيب را به محيط زيست وارد ميكند به عبارت ديگر صنعت راهآهن سازگارترين روش جا به جايي در ارتباط با محيط زيست است، به گونهاي كه به صنعت جا به جايي سبز معروف شده است.
آمارهاي سازمان ملل نشان ميدهد كه جمعيت كره زمين كه در سال 1950، دو و نيم ميليارد نفر بود، در ابتداي هزاره سوم به 1/6 ميليارد رسيد و اين جمعيت در سالهاي 2025 و 2050 به ترتيب 8 و 9.2 ميليارد نفر خواهد بود. اين رشد جمعيت به همراه خود رشد اقتصادي را به ارمغان آورد و رشد اقتصادي هم با مصرف سريع منابع طبيعي مايه آسيب جدي به محيط زيست طبيعي كره زمين شده است.
پيشبيني ميشود ميزان توليد سالانه گاز دي اكسيد كربن كه در ابتداي هزاره سوم 42 گيگا تن در سال بود، در سال 2050 به 85 گيگا تن در سال برسد. روند وحشتناك مصرف منابع طبيعي كه آسيبهاي جبران ناپذيري به محيط زيست وارد آورده، اين سئوال حياتي و اساسي را پيش رو قرار مي دهد كه براي متوقف نمودن دهشتناكي كه پيش روي بشر قرار دارد چه بايد كرد.
بررسيها نشان داده است كه جمعيت كره زمين منابع طبيعي را با نسبت 25 درصد بيش از آنچه كره خاكي قدرت جبران آن را دارد مصرف ميكند.
دو سوم مجموع گازهاي گلخانهاي توليد شده نتيجه فعاليتها و تقاضاي روزافزون بشر براي توليد و مصرف انرژي مي باشد. توليد اين همه گازهاي گلخانه اي منجر به تغييرات اقليمي و دورنماي ترسناك ناشي از تغييرات اقليمي نظير ذوب سريع يخهاي قطبي و بالا آمدن آب درياها از يكسو و قحطي و خشكسالي در بخش وسيعي از كره زمين از سوي ديگر ميباشد. واقعاً چه عواملي باعث اين وضعيت مخرب و ترسناك شدهاند. كارشناسان معتقدند تغييرات جمعيتي و روند شهرنشيني مهمترين عوامل بروز وضعيت موجودند. رشد سريع جمعيت باعث گسترش فعاليت اقتصادي و در نتيجه روند روزافزون مصرف منابع ميشود جمعيت بيشتر، محصولات بيشتر ميخواهد و توليد بيشتر به ايجاد مشاغل بيشتر ميانجامد. با افزايش مشاغل، تقاضا براي امكانات جابهجايي بيشتر و سريعتر شهري و حومه افزايش مييابد. نتيجه زنجيره فوق افزايش تقاضاي انرژي و مصرف سريع منابع انرژي است كه خود منجر به توليد و افزايش گازها و محصولات جانبي مضر و آسيب رسان به محيط زيست و اقليم كره زمين ميشود.
در مورد خطر پديده شهرنشيني و روند رو به رشد مهاجرت به شهرها كافي است بدانيم كه شهرها فقط 0.4 درصد سطح زمين را اشغال ميكنند ولي 80 درصد گازهاي آلاينده و مخرب اقليم را توليد ميكنند. براساس آمارهاي سازمان ملل هم اكنون در حدود نيمي از جمعيت كره زمين در شهرها زندگي ميكنند ولي پيشبيني ميشود كه با روند موجود در سال 2030 نسبت جمعيت شهرنشين به 60 درصد كل جمعيت كره زمين برسد. اين جمعيت شهرنشين هم اكنون و در آينده مصرف كنندگان طماع منابع طبيعي و توليدكنندگان بيرحم مواد و گازهاي مخرب محيط زيست و اقليم ميباشند و خواهند بود.
راه حل چيست؟ به نظر ميآيد تنها راه حل وضع موجود و آنچه در پيش روست كم كردن آسيب به محيط زيست از طريق يافتن و استفاده از فناوريهايي است كه بيشترين كارآيي توليد انرژي را از كمترين منابع طبيعي داشته باشند. به اين ترتيب صاحبان همه صنايع مسئول بهبود فناوري توليد با هدف بيشينه كارآيي هستند. در اين ميان در صنعت ترابري، حمل و نقل ريلي بيشترين كارآيي را در برابر انرژي مصرفي توليد ميكند و اين در حالي است كه كمترين آسيب را به محيط زيست وارد ميكند به عبارت ديگر صنعت راهآهن سازگارترين روش جا به جايي در ارتباط با محيط زيست است، به گونهاي كه به صنعت جا به جايي سبز معروف شده است. براي جذب مسافر بيشتر به راه آهن، ارائه امكانات سفر ارزان با تجهيزات و قطارهاي تميز، آرام و راحت، قابل اعتماد، وقت شناس، ايمن و ايستگاههاي ايمن با طراحي جذاب و در صورت امكان يكپارچه كردن تمام امكانات سفر به گونهاي كه جابهجايي و تعويض وسيله سفر بلافاصله و در كمترين زمان صورت گرفته و مسافر بتواند بلافاصله با وسيله جديد به سفر ادامه دهد، بسيار ضروري است. بايد شهرنشينان و همگان متقاعد شوند كه كيفيت بالاي زندگي در محيط زيستي حفاظت شده، فقط زماني ممكن خواهد بود كه امكانات ترابري عمومي قابل اعتماد و ايمن با كارآيي بالا در اختيار باشد، صنعت ريلي و بهره برداران با استفاده از تجهيزات حمل و نقل خودكار به نحوي كه قابليت انعطاف كافي براي تطابق با خواست مسافران را داشته باشد مي توانند اعتماد مردم را جلب كند. امكانات و تسهيلات جا به جايي ريلي بايد آنقدر جذاب باشند كه مردم ترجيح دهند خودروي شخصي را در خانه گذارده و به سمت سامانههاي ريلي روي آورند. صنعت ترابري ريلي ميبايستي با ايجاد خطوط جديد و اتصال ريلي نقاط پرجمعيت، امكان مساوي مسافرت آسان و سريع همه مردم از هر نقطه به نقطه ديگر شهر را فراهم آورد. به اين ترتيب حمل و نقل ريلي نقش مهم خود را در حفاظت از محيط زيست و قابل زيست كردن نقاط مختلف شهر براي همه به منصه ظهور خواهد رساند. علاوه بر راه آهن شهري، ساخت خطوط ريلي براي اتصال مركز شهرها به فرودگاهها كه معمولاً در فاصله دوري از شهر قرار دارند و نيز به كارگيري سامانههاي پياده بر متحرك كه مسافران را درون فرودگاهها جا به جا ميكند نيز اهميت بسيار دارد. يكي ديگر از وظايف مهم بخش صنعت، لزوم استفاده از مواد اوليه سازگار با محيط زيست و قابل بازيافت كه كمترين صدمه را در فرآيند توليد، بهره برداري، عمر مفيد و بازيافت به محيط زيست وارد ميسازند، ميباشد. تامين انرژي و استفاده از قطارها بايد حداقل گازهاي گلخانهاي را ايجاد كند.
يكي از راههاي كاهش مصرف انرژي، تلاش براي كم كردن از وسايل خط نورد است. وزن كمتر همراه با استفاده از فناوري ترمز باززا، انرژي مصرفي را به گونه اي چشم گير كاهش مي دهد. همچنين ترمزهاي جديد كه هيچ گونه ذرات آلاينده را در محيط زيست پخش نميكنند بايد مورد استفاده قرار گيرند. مساله ديگر در جذب مسافران پيش بيني راحتي مسافر است. مثلاً در فناوريهاي جديد قطارها را با كف فوق العاده پايين مي سازند به طوري كه افراد معلول، ناتوان و حتي افرادي كه با ويلچر تردد مي كنند بدون هيچ مشكلي بتوانند سوار يا پياده شوند. آلودگي صوتي از ديگر عواملي است كه ميبايستي در برنامههاي تحقيقاتي موسسات پژوهشي قرار گيرد. اين امر به خصوص در خطوط سطحي قطارهاي شهري اهميت دو چندان دارد.
سيستمهاي جديد ترمز باززا كه به عنوان بخشي از سامانه تامين نيروي كشش با آن يكپارچه شدهاند، انرژي بازيافتي در زمان ترمزگيري را براي مصرف بعدي ذخيره ميكنند. ادعا شده است كه تا پانصد هزار كيلووات ساعت از نياز اوليه انرژي را مي توان به اين ترتيب صرفه جويي كرد. چنين وضعيتي ميزان پخش گاز دي اكسيد كربن را به نحو چشم گيري كاهش خواهد داد. به دام انداختن و استفاده از نيروهاي تجديدپذير به خصوص انرژي خورشيدي اثر چشم گيري در حفظ محيط زيست جهاني دارد. از پيلهاي فتوولتائيك با موفقيت براي تبديل انرژي خورشيدي به انرژي برقي و روشن كردن ديودهاي نوري استفاده شده به طوري كه مطالعات جدي براي جايگزيني ديودهاي نوري راه اندازي شده با انرژي خورشيدي به جاي علائم مكانيكي در جريان است.
در صورت موفقيت اين مطالعات نيازي به استفاده از سوختهاي فسيلي براي راه اندازي علائم نخواهيم داشت.
به هر حال براي آسيب كمتر به محيط زيست ميتوان و بايد به بهينهسازي بخشهاي مختلف سيستم همت گماشت. قطاري را تصور كنيد كه به علت عمل نكردن سوزن تعويض خط مجبور به توقف شده است.
در چنين حالتي اگر چه قطار متوقف شده ولي روشن و در حال مصرف انرژي است. حال اگر به جاي سوزنهاي معمولي از سوزنهاي الكترومكانيكي استفاده شود تا تاخيرها به حداقل برسد، مصرف انرژي هم كاهش مي يابد. به همين ترتيب سامانههاي خودكار نظارت و كنترل قطار، توقف را به حداقل رسانده و مصرف انرژي را باز هم كاهش ميدهند.
سامانههاي كنترل هوشمند ترافيك نيز با كاستن از توقفها و فراهم ساختن امكانات استفاده بهينه از زيرساختها مصرف انرژي را كاهش ميدهند.
شايد بد نباشد در پايان اشاره به لندن، يكي از كلان شهرهايي كه در گذشته اي نه چندان دور درگير ترافيك پيچيده و آلودگي هوا بود داشته باشيم.
راهاندازي چندين خط ريلي براي رفت و آمد مسافران شهر و حومه لندن در سال 2001 زمينه مساعدي براي اخذ عوارض طرح ترافيك ايجاد كرد به گونه اي كه مردم لندن توانستند پس از سالها ترافيك روانتري را تجربه كنند.
امروزه كيفيت هواي لندن با تمهيدات صورت گرفته به مراتب بهبود يافته است.
نويسنده:مهندس محمود خبازنيا
منبع: نشريه توسعه صنعت
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8807131129
خبرگزاري فارس:قيمت هاي پايين سوخت باعث ناكارآيي در مصرف سوخت مي شود. بنابراين براي محافظت از فقرا در مقابل قيمت هاي فزاينده محصولات نفتي، اعطاي يارانه هاي همگاني انرژي معقول و مقرون به صرفه نيست زيرا اين گونه يارانه ها به ناچار دچار نشت اساسي منافع به سمت اغنياي جامعه مي شوند. بنابراين هدف گيري يارانه ها و اصلاح قيمت حامل هاي انرژي و ساير كالاهاي يارانه اي ضروري است.
نتايج بررسي تجربه 9 كشور در هدفمند كردن يارانه ها نشان مي دهد كه حذف يارانه ها به صورت دفعي و عمومي آثار زيان باري به جاي مي گذارد، لذا بايد اين كار به صورت تدريجي ومرحله اي صورت گيرد، هم چنين بررسي تجربه اين كشورها نشان مي دهد كه هر يك از آن ها متناسب با شرايط خاص خود روش و يا تركيبي از شيوه هاي مختلف را براي هدفمندسازي يارانه ها مورد استفاده قرار داده اند. وزارت رفاه و تامين اجتماعي در گزارشي با عنوان «هدفمندسازي يارانه ها، تجربه كشورها» به بررسي تجربه 9 كشور لهستان، بلغارستان، اندونزي، چين، تركيه، الجزاير، مصر، تونس و يمن پرداخت كه تجارب برخي كشورها مورد اشاره قرار گرفته است.
اصلاح نظام يارانه ها در جهان از سال 1980 كليد خورد
دفتر يارانه هاي معاونت هدفمند كردن يارانه ها و رفاه اجتماعي وزارت رفاه و تامين اجتماعي در گزارش خود آورده است: در دهه 1980 به دنبال بحران بدهي ها و ركود جهاني و تقابل تجربه كشورهاي شرق آسيا، آمريكاي لاتين، جنوب آسيا و صحراي آفريقا، تاكيد راهبردهاي توسعه به سمت بهبود مديريت اقتصاد و پذيرفتن نقش بيشتر نيروهاي بازار تغيير كرد كه در چارچوب اين رويكرد جديد اكثر كشورها نسبت به اصلاحات در برنامه يارانه ها اقدام كردند.
لهستان تورم 2 هزار درصدي را به 35 درصد كاهش داد
هدفمندسازي يارانه انرژي در لهستان بخشي از برنامه اصلاحات اقتصادي را پس از فروپاشي نظام سوسياليستي تشكيل مي داد كه موفق ترين برنامه در گروه كشورهاي بلوك شرق بود. براساس بسته مذكور، پرداخت يارانه صنايع به روش شوك درماني قطع شد. انضباط مالي دولت تحت كنترل شديد قرار گرفت، رشد تورمي دستمزدها متوقف شد و نرخ بهره افزايش يافت و برنامه خصوصي سازي به همراه آزادسازي قيمت ها اجرا شد. هم چنين قوانين تجارت خارجي به منظور تسهيل صادرات و جذب سرمايه گذاري خارجي اصلاح شد.آثار كوتاه مدت حاصل از اجراي برنامه مذكور كاهش 24 درصدي توليدات صنعتي و رشد 7.15درصدي بيكاري بود. در مقابل نرخ تورم كه در اواخر سال 1989 به 2 هزار درصد رسيده بود در سال 1992 به 35 درصد كاهش يافت.با تقويت بخش خصوصي، به تدريج آثار اوليه رفع و اين بخش به موتور محرك اقتصاد تبديل شد و با ايجاد 500 هزار فرصت شغلي توسط اين بخش در سال 1992 نرخ بيكاري كشور كاهش قابل توجهي يافت.
آزادسازي قيمت برق در بلغارستان طي 3 سال و ايجاد سيستم دوگانه قيمت گذاري
كشور بلغارستان قبل از ايجاد اصلاحات اقتصادي براي حمايت از خانوارهاي كم درآمد و توليدكنندگان از بخش انرژي به شدت حمايت مي كرد. با شروع برنامه هاي آزادسازي اقتصادي، به منظور كاهش بدهي هاي عمومي و افزايش سرمايه گذاري، حمايت ها در اين بخش كاهش يافت و اكنون خانوارها تنها استفاده كنندگان منافع حاصل از يارانه هاي انرژي اند. هزينه هاي يارانه هاي برق مصرفي خانوارها از مصرف كنندگان غيرخانواري تامين مي شود.
هزينه 36 ميليارد دلاري اندونزي براي يارانه انرژي
دولت اندونزي از اختصاص يارانه مستقيم به فرآورده هاي نفتي براي حمايت از اقشار كم درآمد و خانوارهاي فقير استفاده مي كند. درنتيجه فرآورده هاي نفتي در اندونزي كمترين قيمت را در مقايسه با كشورهاي آسياي جنوب شرقي دارد. اين يارانه ها بيش از 10 درصد بودجه دولت را به خود اختصاص داده و سبب زيان هاي اقتصادي، زيست محيطي و اجتماعي شده است. بازنگري دولت در پرداخت يارانه به فرآورده هاي نفتي باعث افزايش درآمدهاي ارزي و كاهش آسيب هاي زيست محيطي مي شود. در سال 2002 هزينه خالص اقتصادي پرداخت يارانه به نفت سفيد، گازوئيل خودرو، گازوئيل صنعتي، بنزين و نفت كوره سنگين تقريبا به 4 ميليارد دلار رسيده بود. براساس برنامه ريزي سال هاي 2000 تا 2005 دولت اندونزي 36 ميليارد دلار صرف يارانه هاي نفتي كرده است. ضمنا ارزش درآمدهاي ارزي از دست رفته به سبب كاهش صادرات 16 ميليارد دلار بوده است.
طرح چين براي آزادسازي قيمت انرژي ظرف 10 سال
پرداخت يارانه توسط دولت چين در بخش انرژي از قدمت زيادي برخوردار است. به طوري كه كنترل قيمت هاي انرژي و پرداخت بهاي ناچيزي از آن توسط مصرف كنندگان خسارات جبران ناپذيري را به اين بخش واردكرده است. با اين حال، اگرچه طي سال هاي اخير سيستم قيمت گذاري حامل هاي انرژي تا حدي متحول شده و تلاش مي شود كه آثار تغييرات و دگرگوني هاي حادث شده در بازارهاي بين المللي نيز در آن لحاظ شود، هنوز قيمت اغلب سوخت ها در چين از طريق دستورالعمل ها و بخشنامه ها اعلام مي شود. بنابراين چشم انداز آزادسازي بخش انرژي با اين فرض درنظر گرفته مي شود كه دولت به تدريج پرداخت يارانه ها را در اين بخش و طي 10 سال از 2000 تا 2010 حذف خواهد كرد. به عبارت ديگر تا سال 2010 قيمت انواع حامل هاي انرژي تابعي از هزينه اقتصادي عرضه آن خواهد بود و از شرايط بازارهاي بين المللي انرژي در نقاط مختلف جهان پيروي خواهد كرد.
تركيه آزادسازي قيمت انرژي را با خصوصي سازي توام كرد
تركيه در سال 2001 در يك بسته سياستي كلان شامل معرفي نظام نرخ ارز شناور، كاهش كسري بودجه دولت و استقلال بانك مركزي، برنامه اصلاح بازارهاي مالي، مخابرات و انرژي را با پشتيباني همه جانبه صندوق بين المللي پول و بانك جهاني به روش خصوصي سازي نهادهاي عمده دولتي اعلام كرد. برنامه خصوصي سازي بازار انرژي با آزادسازي آغاز شد. در اين زمينه قانون بازار برق در سال 2001 به تصويب مجلس رسيد و براساس آن نهاد تهيه مقررات مربوط به بازار انرژي تاسيس شد. در سال 2004 شوراي عالي برنامه ريزي، استراتژي اصلاح بخش برق را تصويب كرد. قانون بازار برق تركيه از سال 2001 به اجرا درآمد برآن اساس بازار آزاد براي توليد و توزيع برق ايجاد شد. طبق قانون مذكور، شركت دولتي كه هر 3 بخش توليد، توزيع و انتقال برق را برعهده داشت به تفكيك حوزه هاي توليد و بازرگاني در اختيار بخش خصوصي قرار داده شد.
تجربه هدفمند سازي يارانه موادغذايي در 4 كشور
باعنايت به نقش بسيار مهم موادغذايي در زندگي روزمره مردم و پرداخت يارانه قابل توجه به آن ها در كشور، در اين قسمت تجربه كشورهاي منتخب در اين زمينه بررسي مي شود تا بتوان در سياست گذاري در زمينه يارانه اين كالاها از اين تجربيات سود جست.
سهم 3 برابري اغنيا در الجزاير از يارانه ها نسبت به فقرا
از سال 1973 تا 1996 يارانه هاي مصرفي عمومي موادغذايي به عنوان يكي از محورهاي اصلي سيستم حمايت اجتماعي الجزاير به شمار مي آمد. يارانه ها در اين كشور به 2 شكل آشكار ( از طريق انعكاس مستقيم در بودجه) و ضمني (از طريق نرخ هاي ارز ترجيحي و قيمت هاي ثابت و حاشيه هاي سود) بودند.در سال 1991 يارانه موادغذايي در كشور الجزاير نزديك به 5درصد توليد خالص ملي و 17 درصد مخارج كل دولت را تشكيل مي داد. اين هزينه هاي بالا و فزاينده، بيانگر پوشش همگاني و درجه بالاي يارانه هر كالا بود.از طرف ديگر هدف گيري يارانه هاي موادغذايي به سمت فقرا بسيار ضعيف بود، به طوري كه در سال 1991 گروه هاي پايين درآمدي نسبت به گروه هاي بالاي درآمدي يارانه كمتري دريافت كردند.
حذف يك باره يارانه ها در مصر به علت تبعات اجتماعي متوقف شد
برنامه يارانه موادغذايي مصر از زمان جنگ جهاني دوم شروع شد. اين برنامه در ابتدا بر سهميه بندي سخت گيرانه كالاها با تضمين قابليت دسترسي به آن ها در سطح قيمت هاي پايين تر براي تمامي مصرف كنندگان تاكيد داشت. در سال 1941 يارانه هاي عمومي شامل روغن، شكر، چاي و نفت سفيد بود، اما باگذشت زمان فهرست كالاهاي يارانه اي افزايش يافت و در سال 1980 به 18 قلم كالا رسيد.باوجود پوشش همگاني، هزينه برنامه يارانه در طول دهه هاي 1950 و 1960 اندك بوده است. اما در طول دهه 1970 هزينه هاي مالي يارانه به ميزان قابل توجهي افزايش يافت. اين روند با رشد سريع جمعيت تشديد و با كاهش ارزش پول ملي وخيم تر شد. روند فزاينده هزينه هاي مالي يارانه تا آخر دهه 70 تداوم يافت و در سال 1980 نسبت اين هزينه ها به كل مخارج دولت به اوج خود رسيد. از آن سال به بعد اين روند آهنگ نزولي به خود گرفته است.با اوج گيري هزينه هاي مالي يارانه ها، برهم خوردن تعادل در سطح كلان اقتصادي و تشديد بدهي هاي خارجي در سال 1977 كشور مصر با حمايت صندوق بين المللي پول به اصلاح نظام يارانه ها اقدام كرد. اين اقدام با افزايش يك باره قيمت كالاهاي يارانه اي شروع شد. ولي باوجود تدابير انديشيده شده به علت تبعات اجتماعي، اين برنامه متوقف شد. لذا اين كشور به ناچار به اصلاح تدريجي نظام يارانه در طول دهه 1980 روي آورد.
جمع بندي و نتيجه گيري
دولت ها در كشورهاي در حال توسعه معمولا به كنترل قيمت ها متوسل مي شوند و اين امر را حداقل براي حمايت از شهروندان بي بضاعت خود انجام مي دهند. اين كشورها به روش هاي گوناگوني در بازارها دخالت مي كنند. به عنوان مثال در كشورهاي وارد كننده نفت برخي از دولت ها به كنترل مستقيم مقدار، نحوه توزيع و قيمت انرژي مي پردازند. برخي ديگر از كشورها اجازه مي دهند كه بخش خصوصي به صورت آزاد فرآورده هاي نفتي را وارد و توزيع كنند، ولي براي اين محصولات سقف قيمت تعيين مي كنند و دولت زيان حاصل از اين تعيين قيمت را براي بخش خصوصي جبران مي كند. در كشورهاي صادركننده نفت، دولت ها اغلب قيمت هاي داخلي را پايين تر از سطح قيمت جهاني تنظيم و يك هزينه فرصت به عرضه كنندگان اين فرآورده ها تحميل مي كنند. از طرف ديگر قيمت هاي يارانه اي سوخت اگر چه موجبات محبوبيت سياسي دولت ها را فراهم مي كند اما تبعات مهمي نيز دربردارد. براي دولت ها يارانه ممكن است باعث افزايش مخارج مستقيم دولتي نسبت به استفاده از آن در بخش توليد شود كه منجر به كاهش درآمدهاي حاصل از توليد داخلي مي شود. همچنين در بخش خانوارها قيمت هاي پايين سوخت باعث ناكارآيي در مصرف سوخت مي شود. بنابراين براي محافظت از فقرا در مقابل قيمت هاي فزاينده محصولات نفتي، اعطاي يارانه هاي همگاني انرژي معقول و مقرون به صرفه نيست زيرا اين گونه يارانه ها به ناچار دچار نشت اساسي منافع به سمت اغنياي جامعه مي شوند. بنابراين هدف گيري يارانه ها و اصلاح قيمت حامل هاي انرژي و ساير كالاهاي يارانه اي ضروري است؛ البته اين ضرورت زماني قابل اجرا خواهد بود كه براي حمايت از اقشار آسيب پذير اصلاح قيمت ها بايد با برنامه هاي حمايت هاي اجتماعي همراه شود. همچنين تجربه كشورها نشان مي دهد كه حذف يارانه ها به صورت دفعي و عمومي آثار زيان باري به جاي مي گذارد لذا بايد اين كار به صورت تدريجي و مرحله اي صورت گيرد. همچنين هر يك از اين كشورها متناسب با شرايط خاص خود روش خاص و يا تركيبي را از شيوه هاي مختلف براي هدفمندسازي يارانه ها مورد استفاده قرار داده اند؛ بنابراين سياست گذاران بايد متناسب با شرايط خاص كشور و تطبيق آن با كشورهاي مورد مطالعه، روش مناسب را براي هدفمندسازي يارانه ها اتخاذ كنند.
منبع:
www.banki.ir
|
|
|
|
|
اصلاح الگوي مصرف نهادينه کردن روش صحيح استفاده از منابع است و سبب کاهش هزينه ها مي گردد و ضرورتي انکار ناپذير در توسعه پايدار تلقي مي شود.
اصلاح الگوي مصرف را در دو بخش "توليد" و "مصرف" بايد مورد بررسي قرار داد. در بخش فرآيند توليد از تهيه و تبديل مواد خام گرفته تا رساندن به دست مصرف کننده، نياز است که فعالان اين بخش چه دولتي و چه خصوصي، فناوري توليد کالاهاي خود را با استاندارد هاي جهاني (البته بومي شده) مطابقت دهند.
بررسي ها نشان مي دهد که روش هاي کنوني در زمينه استفاده از منابع انرژي بخصوص فسيلي در کشور صحيح نيست و سالانه مقاديري از اين منابع ارزشمند که به نسل هاي آتي اختصاص دارد ، در نتيجه رعايت نکردن الگوي صحيح مصرف ،هدر مي رود.
طبق آمار موجود شدت مصرف انرژي در ايران سه برابر متوسط جهاني مي باشد و اين امر به طور جدي نيازمند اصلاح است .
از جمله عواملي که در ميزان مصرف بي رويه حامل هاي انرژي يا برخي ديگر از اقلام مصرفي مانند نان و... مؤثر است، قيمت هاي غير واقعي آنها به سبب رايانه اي است که دولت مي پردازد.
آنچه مسلم است اعمال سياست پرداخت يارانه بخصوص در بخش انرژي، مصرف بي رويه حامل هاي انرژي را موجب شده است و تداوم اين روند با توجه به محدوديت ذخاير منطقي و قابل قبول نيست .
اصلاح الگوي مصرف فقط از طريق مداخله در تغيير ذائقه و مطلوبيت افراد بدست نمي آيد ، بلکه محدوديت هاي بودجه اي و تغيير در قيمت ها در اين زمينه بسيار مؤثر خواهد بود.
تدوين راهبردها و سياست هاي مناسب با در نظر گرفتن معيارهاي پيش بيني آينده و تدوين برنامه هاي مناسب با آن به منظور استفاده بهينه انرژي بسيار حائز اهميت است.
نامگذاري سال 88 از سوي مقام معظم رهبري به عنوان سال اصلاح الگوي مصرف نشانگر حساسيت موضوع است. آنچه که رهبر فرزانه انقلاب بر آن تاکيد مي ورزند ، اين است که " همه ما بخصوص مسئولان قواي سه گانه، شخصيت هاي اجتماعي و آحاد مردم بايد در سال 88 در مسير تحقق اين شعار مهم، حياتي و اساسي، يعني اصلاح الگوي مصرف در همه زمينه ها، برنامه ريزي و حرکت کنيم تا با استفاده صحيح و مدبرانه از منابع کشور، مصداق برجسته اي از تبديل احوال ملت به نيکوترين حال ها، ظهور و بروز يابد.”
بنابراين تاکيد رهبر معظم انقلاب بر اصلاح الگوي مصرف نشان مي دهد که اين موضوع به عنوان بستري مناسب براي شکوفايي و دستيابي به اقتدار ملي مي باشد. لذا پرهيز از شعارزدگي و حفظ صيانت از اصل موضوع به عنوان مهمترين عامل در مسير اصلاح الگوهاي مصرف و همچنين تبيين و تحقق آن وظيفه ي اصلي همه مردم و مسئولان به شمار مي رود.
وجود مديريت صحيح در سطح کلان در جهت هدايت و تدوين و انتخاب راهبردي اساسي ، طبق نقشه راهي که مقام معظم رهبري ترسيم نموده اند، زمينه تحقق اين طرح ملي و آينده ساز که حقيقتا پيشرفت کشور و توسعه عدالت در گرو آن است، از ضروريات اجتناب ناپذير مي باشد.
دين اسلام، دين اعتدال، ميانه روي و دوري از افراط و تفريط است. مکتب اسلام مي کوشد پيروان خويش را در راه راست و خط اعتدال نگهدارد و با افراط و تفريط در هر امري مخالف است و آن را براي زندگي دنيوي و اخروي و فردي و اجتماعي مسلمانان مضر ميداند.
قرآن کريم ، اسراف را نميپذيرد و در نقطه مقابل آن سختگيري در مخارج زندگي را نيز قبيح و ناپسند ميشمارد و اجازه نميدهد که افراد حريص و مال اندوز و تنگ نظر، به بهانه پرهيز از اسراف در دامن خساست و سختگيري در مصرف بيفتند.
بنابراين اصلاح الگوي مصرف و فرهنگ بهينه مصرف در کشور نيازمند تعيين خط مشي است که طي آن اين اصل مهم در زندگي انسان ها به يک شعار تبديل نشود.
http://www.irna.ir/View/FullStory/?NewsId=895062
پژوهشگران تایید كردند كه سرعت بهبود حال بیماران پس از عمل جراحی در محیطی كه گل و گیاه وجود دارد ، تسریع میشود.
این محققان بر تاثیرات شفابخش و سودمند گلها و گیاهان برای بیمارانی كه در حال بهبودی پس از جراحیهای شكمی هستند، تاكید كردهاند.
این پژوهشگران میگویند
" شواهد علمی قوی و قابل استنادی وجود دارد كه تایید میكند تماس با گیاهان تاثیر سودمند مستقیم برای سرعت بخشیدن به روند سلامت بیماران در بیمارستانها دارد. "
در این تحقیق، پژوهشگران روی 90 بیمار مطالعه كردهاند، بیماران به طور تصادفی از اتاقهای مختلف بیمارستان انتخاب شدند. برخی از این اتاقها در طول آزمایش گل و گیاه داشتند و برخی نداشتند. تمام مطالعات در دوره بهبودی پس از جراحی صورت گرفت و اطلاعاتی نیز در مورد طول دوره بستری این افراد در بیمارستان جمعآوری شد.
همچنین بسیاری از فاكتورهای دیگری كه ممكن بوده در بهبود حال بیماران تاثیر داشته باشند مانند تجویز داروهای پس از جراحی برای كنترل درد، علائم حیاتی، میزان شدت درد، استرس، خستگی، اضطراب و رضایت از اتاق، در این مطالعات در نظر گرفته شدند.
نتایج پژوهش نشان داد: بیمارانی كه در اتاقهایشان گیاه بوده به میزان قابلملاحظهای كمتر از داروهای تسكین دهنده درد استفاده میكردند، واكنشهای فیزیولوژیكی مثبتتری داشتند، فشار خون و ضربان قلب آنها مناسبتر بوده و در مجموع درد ، اضطراب و خستگی كمتری داشتند و رضایت بیشتری از اتاق نیز ابراز داشتهاند.
این پژوهش همچنین نشان داد: تاثیر گیاهانی كه ریشه در خاك دارند بهتر از گلهایی است كه ساقه آنها قطع شده چون گیاهان گلدانی طول عمر بیشتری دارند.
منبع :نسیم رضوان
نام اختراع
نام مخترع
1) اتومبیل با دنده
2) اتوبوس برقی
3) اتومبیل بخار
4) اتومبیل برقی
5) اتومبیل بنزینی
6) اتومبیل کامل
7) اره برقی
8) اژدربا پروانه
9) اسپکتروسکوپ
10) استارت آسانسور
11) استروسکوپ
12) اشعه ایکس
13) الکترومغناطیس
14) آلومینیوم
15) آینه
16) بالون
17) برق
18) برق گیر
19) بلند گو
20) بمب
21) بمب اتم
22) بمب کامل
23) بنزین
24) عدد پی
25) پیانو
26) پیل اتمی
27) پیل الکتریکی
28) پیل دانیل
29) تانک
30) تراکتور
31) ترانسفورماتور
32) ترانسفورماتور متناوب
33) ترمز آسانسور
34) تفنگ دوربین دار
35) تلسکوپ
36) تلفن
37) تلفن خودکار
38) تلگراف بیسیم
39) تلویزیون اولیه
40) تلویزیون رنگی
41) توربین آبی
42) پاندول
43) جت
|
بنز آلمانی
واندیل آمریکایی
روبرت آمریکایی
موریس آمریکایی
هانری فورد آمریکایی
دایملر آلمانی
نیوبری انگلیسی
وایت هود انگلیسی
لارسون آمریکایی
لارسون آمریکایی
لانیناک آمریکایی
رنگتن آلمانی
ویلیام استرجن انگلیسی
هال آمریکایی
هاروی ایتالیایی
مونگولفید فرانسوی
ادیسون آمریکایی
فرانکلین آمریکایی
رایس کلرک آمریکایی
انریکه سوئدی
انیشتن آلمانی
تیت آمریکایی
میچلی آمریکایی
ارشمید س یونانی
کریستوفری ایتالیایی
فرمی ایتالیایی
ولتا فرانسوی
آنتوان بکرل فرانسوی
سوپنون انگلیسی
هافت آمریکایی
برد اسکاتلندی
استانلی آمریکایی
اومتیس امریکایی
فیسک آمریکایی
گالیله ایتالیایی
گراهام بل آمریکایی
استراگر آمریکایی
مارکونی ایتالیایی
برد اسکاتلندی
پیتر گلد مارک آمریکایی
فرانسیس آمریکایی
گالیله ایتالیایی
فرانک هویتل آمریکایی
|
44)جرثقیل
45) چراغ برق زغالی
46) چراغ گاز معدنی
47) چرخ خیاطی
48) دوچرخه
49) دوربین
50) ترن برقی
51) ترمز بادی
52) تلسکوپ نجومی
53) تلفن بیسیم
54) تلگراف اولیه
55) تلگراف زیر دریایی
56) تلویزیون تکمیلی
57) تله تایپ
58) توربین بخار
59) پروانه کشتی
60) چاپ
61)چراغ گاز
62) چراغ برق زغالی خودکار
63) دستگاه تلگراف
64) دوچرخه کامل
65) دوربین سینما
66) دینامیت
67) رادیو
68) رادیو تلفن
69)راکتور اتمی
70) ژیپلن
71) ساعت جیبی
72) سنجاق کاغذ
73) سینما سه بعدی
74) عکاسی
75) عکس متحرک
76) کابل برق
77) کاربراتور
78) کبریت
79)کشتی بخار
80) ناو جنگی
81) کوره ذوب آهن
82) گرامافون
83) گوشی پزشکی
84) رادار
85) رادیو اکتیویته
86) رادیو متر
87) زیر دریایی
88) ژیروسکوپ
89) ساعت دیواری
90) سینما
|
دونورمبرک آلمانی
الکساندر پولسن آمریکایی
دیومی انگلیسی
تیمونید فرانسوی
مکمین اسکاتلندی
داگر فرانسوی
چونگ آمریکایی
ویستینگهاوس آمریکایی
کپلر آلمانی
کارل لیس آمریکایی
مورس آمریکایی
دوبروی آمریکایی
فیلوفرانسورس آمریکایی
ادیسون آمریکایی
چارلز پارسونز آمریکایی
استیونسن آمریکایی
گوتنبرگ آلمانی
بونس آلمانی
لودوویک آمریکایی
کلودشاپ فرانسوی
پوپ آمریکایی
لومیر فرانسوی
آلفرد نوبل سوئدی
مارکونی ایتالیایی
پولسن آمریکایی
انریکو فرمی ایتالیایی
ژیپلن آلمانی
ژرژگراهام انگلیسی
هافت آمریکایی
والر آمریکایی
داگر فرانسوی
ادیسون آمریکایی
آفل واسپنسر آمریکایی
وایمد آمریکایی
جان واکر انگلیسی
ژوفرو فرانسوی
اریکسون آمریکایی
زیمنس آلمانی
برلیز آمریکایی
لافینه فرانسوی
تیلوروپونک آلمانی
هانری بکرل فرانسوی
ویلیام کروس انگلیسی
هالند آمریکایی
فوکو فرانسوی
هوگوس هلندی
لومیر فرانسوی
|
91) سیمان
92) عکس رنگی
93) قلم خودنویس
94) قلم خود نویس کامل
95) کاغذ
96) کبریت فسفری
97) کشتی بخار موتوری
98) کنتور برق
99) گالوانومتر
100) گراورسازی
101) گیوتین
102) لاستیک بادی
103) لاستیک مصنوعی
104) لامپ نئون
105) لوکوموتیو کامل
106) ماشین بخار اولیه
107) ماشین بطری سازی
108) ماشین حساب نواری
109) ماشین شخم زنی
110) ماشین کفشدوزی
111) موشک
112) میزان الهوا
113) موتورسیکلت
114) نورافکن
115) هواپیمای ساده
116) هفت تیر خودکار
117) اتم
118) آسپین
119) لامپ رادیو
120) لامپ برقی
121) لوکوموتیو
122) ماشین بافندگی
123) ماشین تحریر
124) ماشین حساب
125) ماشین چاپ
126) ماشین نساجی
127) مسلسل
128) دماسنج
129) موتور دیزل
130) نایلون
131) نورافکن کامل
132) هلیکوپتر
133) اتر
134) اتم والکترون
135) آستون
136) اکسیژن
137) الکترودینامیک
138) الکل اتیلیک
139) انسولین
|
آسپیدان انگلیسی
لیپمان فرانسوی
واترمن آمریکایی
وبرت آمریکایی
دال آمریکایی
فیلیپس آمریکایی
فولتون آمریکایی
فولت آمریکایی
ویلیام تامسون آمریکایی
ایوز آمریکایی
گیوتین فرانسوی
جان دانلپ ایرلندی
هیل انگلیسی
کلود آمریکایی
جرج استیونسن آمریکایی
مترژاکارد فرانسوی
اوسن آمریکایی
بورو آمریکایی
نیوبلد آمریکایی
مک کی آمریکایی
رابرت گدار آمریکایی
توریسلی ایتالیایی
دایملر آمریکایی
درومنه انگلیسی
ارویل رایت آمریکایی
هال آمریکایی
راترفورد آمریکایی
درسر انگلیسی
لانک تور آمریکایی
ادیسون آمریکایی
ترونیک انگلیسی
کارت رایت آمریکایی
هورفر اتریشی
پاسکال فرانسوی
مور آمریکایی
کلرت رایت انگلیسی
هاچ گیس آمریکایی
فارانهایت آلمانی
دیزل آلمانی
کاروتر آمریکایی
اسپری انگلیسی
برنان انگلیسی
لانگ آمریکایی
دالتون انگلیسی
وایتر انگلیسی
لاوازیه فرانسوی
ژان اوستد انگلیسی
اوگوست کاهور فرانسوی
بلاک انگلیسی
|
140) بری بری
141) جدول شیمی
142) جوهر گوگرد
143) حصبه
144) رادیو اکتیویته
145) ژن
146) سرم سیاه زخم
147) ستاره دنباله دار
148) سولفا فیلامید
149) کلر
150) میکروب
151) گاز کربنیک
152) مغناطیس حیوانی
153) مایه کوبی(واکسن)
154) میکروب وبا
155) الکترون
156) الکل
157) امواج الکتریکی
158) اورومایسین
159) پنی سیلین
160) جذام
161) د.د.ت
162) دیفتری
163) رادیوم
164) سرم
165) سل
166) طاعون
167) کلرفرم
168) گردش خون
169) مقاومت الکتریکی
170) میکروب حصبه
171) هاری
172) هلیوم
173) هندسه تحلیلی
174) هندسه ترسیمی
175) واکسن آبله
176) نیل بنفش
177) الکترومانتیتیک
178) آمونیاک مصنوعی
179) اورانوس
180) بنزین سبک
181) سلولوئید
182) گروه خون
183) بیسموت
184) ویروس
|
ناکاکی ژاپنی
مندلیف روسی
زکریای رازی
هانس روبرت انگلیسی
هانری بکرل فرانسوی
توماس هانت مورگان
داون فرانسوی
هالی آمریکایی
سالک آمریکایی
ویلهم شل سوئدی
لوئی پاستور فرانسوی
ژوزف بلاک انگلیسی
لوی گالوانی فرانسوی
ادوارد جنر آمریکایی
روبرت کخ آلمانی
تامسون انگلیسی
زکریای رازی
هرتز آلمانی
دوکار آمریکایی
الکساندر فلمینگ
هانس روبرت آلمانی
زایدلر آلمانی
فردریک لوفلر آلمانی
مادام ماری لهستانی
شارل ریشه فرانسوی
روبرت کخ آلمانی
الکساندر یرسن
کوتری آمریکایی
ویلیام هاروی انگلیسی
سیمون اوهم آلمانی
ابرت آلمانی
لوئی پاستور فرانسوی
نرمان لوکی میر انگلیسی
دکارت فرانسوی
کاسپار مونژ فرانسوی
ادوارد جنر انگلیسی
شارل لوت فرانسوی
اورستد آمریکایی
هابر
ویلیام هرشل
برتون
آنسلم پاین
کارل لاندستایز
والنتین
ایوانوسکی
|
185) کنسرو
186) نیکل
187) قند
188) اشعه آلفا و بتا
189) پنو مو کوک
190) کزاز
191) مننگوکوک
192) دیسانتری
193) سیاه سرفه
194) تب برفکی
195) تب زرد
196) فلج کودکان
197) تبخال
198) گریپ
199) سرخک
200) زونا
201) آبله مرغان
202) گونو کوک
203) اوره
204) ارتعاشات صوتی
205) دینام
|
فرانسوا آپر
کرون استت
مارگراف
راترفورد آمریکایی
تالامون فرانسوی
نیکلائیر روسی
ویشزلبوم اتریشی
شیگا ژاپنی
برده وژانگو بلژیکی
لوفلر آلمانی
رید آمریکایی
لنداستینز و پوپر
کروتر آلمانی
نیکول و لوبایی
پلوتز آمریکایی
هنله فرانسوی
ولر آمریکایی
نیسر آلمانی
فردریک و هلر
ارنت فلاتی آلمانی
گرامول آلمانی
|