احادیث در مورد دلایل حرام بودن غنا و موسیقی از منظر امامان معصوم

غنا

 

دلایل حرام بودن غنا و موسیقی ؟

 


۱٫ قال رسول الله – صلی الله علیه و آله – : اَنَّ اللهَ بَعثََنی رحمةً للعالَمین و لِاَمحقَ المعازفَ و المزامیرَ و امورَ الجاهلیة. رسول خدا – صلی الله علیه و آله – فرمود: خداوند مرا مبعوث کرد تا رحمتی برای جهانیان باشم و ساز و نی ها و امور جاهلیت را نابود سازم.

«بحار الانوار، ج ۷۹، ص ۲۵۰»


 

 

2. قال الامام الصّادق – علیه السّلام – : بیتُ الغناء بیتٌ لا تُؤمَنُ فیه الفجیعةُ و لا تُجابُ فیه الدَّعوةُ و لا تَدخلُه الملائکة. امام صادق – علیه السّلام – فرمود: خانه ای که در آن غناء و ساز و آواز نواخته شود، از مصیبت ها و بلاهای دردناک در امان نیست و دعا در آن خانه مستجاب نمی گردد و فرشتگان به آن خانه وارد نمی شوند.

«دعائم الاسلام، ج ۲، ص ۲۸۰»



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 28 دی 1392  ساعت 8:26 PM | نظرات (0)

یک روایت جالب و عجیب ...



قدس:مردی خدمت امیر المومنین(ع) رسید و عرض کرد از 700 فرسخی آمده ام تا 7 مطلب را از شما سوال کنم فرمودند:بپرس
مرد عرض کرد:
1- چه چیزی از آسمان بزرگتر است؟
2- چه چیزی از زمین وسیع تر است؟
3- چه چیزی از یتیم ضعیف تر است؟
4- چه چیزی از آتش (جهنم)گرمتر است؟
5- چه چیزی از زمهریر خنک تر است؟
6- چه چیزی از دریا غنی تر است؟
7- چه چیزی از سنگ سخت است؟
امام فرمودند:
1- تهمت زدن به بی گناه از آسمان بزرگتر است
2- حق از زمین هم وسیع تر است
3- حرف سخن چینان نزد قدرتمندان از یتیم ضعیف تر است
4- حرص و ولع از آتش گرم تر است
5- احتیاج و نیازمندی تو به بخیل، از زمهریر خنک تر است
6- بدن قانع و راضی از دریا غنی تر و ثروتمندتر است
7- قلب کافر از سنگ هم سخت است

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 28 دی 1392  ساعت 8:20 PM | نظرات (0)

*ماجرای «یا علی» دزد و «یا حسین» صاحبخانه

مرحوم آیت‌الله احمد مجتهدی تهرانی در دوران حیات خویش، ریاست علمی و مدیریت مدرسه علمیه حاج ملا محمد جعفر را بر عهده داشت که اکنون به نام حوزه علمیه آیت‌الله مجتهدی معروف است. کلام شیوا و لهجه دلنشین این استاد اخلاق همچنان در اذهان مردم تهران باقی مانده است.

 داستان‌های را با استناد به کتاب «آداب‌الطلاب» از آیت‌الله مجتهدی تهرانی نقل می‌کنیم:

*حاضر جوابی علمای شیعه/ کوری که به جهنم می‌رود

یکی از علمای شیعه برای شرکت در مجلسی به یکی از کشورهای عربی سفر کرد، در آن مجلس آقای «بن باز» مرجع و مفتی اهل تسنن که نابینا بود، حضور داشت، وقتی فهمید عالمی شیعه در مجلس است، شروع به اشکال کرد که شما شیعه‌ها چرا قرآن را تأویل می‌کنید؟ و از مسیر اصلی خود خارج می‌کنید؟

عالم شیعه گفت: ما در قرآن آیه‌ای داریم که نشان می‌دهد شما اهل جهنم هستید.

بن‌باز گفت: چه آیه‌ای؟

آن عالم فرمود: «مَن کانَ فی هَذِهِ أَعْمَی فَهُوَ فی الاَخِرَةِ أَعْمَی وَ أَضلُّ سبِیلاً»، هر کس در دنیا کور باشد، در آخرت هم کور است، شما هم الان کور هستید.

بن‌باز گفت: منظور کوری دل است!

عالم شیعه گفت: الآن خودت قرآن را تأویل کردی، ما هم که قرآن را تأویل می‌کنیم، غیر از این چیزی نمی‌گوییم.

* راهکار جالب یک پدر برای ترک سیگار فرزند

جوانی گفت: سیگاری شده بودم، در حالی‌که پدرم نمی‌دانست، بنابراین شب‌ها سیگار را زیر تشک می‌گذاشتم و می‌خوابیدم، یک شب که تازه خوابیده بودم، پدرم خمیازه‌ای کشید و پایش را دراز کرد و به تشکی خورد که سیگار را زیر آن پنهان کرده بودم. بلند شد و رفت رو به قبله نشست و گفت: خدایا اگر این سیگار، ابتدای انحراف اوست این بچه را نمی‌خواهم! خلاصه این کلام پدرم، در من اثر کرد و سیگار را ترک کردم.

*خادم زرنگ و دزدهای غافل

چند شب دزدی به مسجدی آمدند و وسائل را جمع کردند که ببرند، خادم مسجد را کنار دیوار نگه‌داشته بودند و گفته بودند، اگر سر و صدا نکنی با تو کاری نداریم والا تو را می‌کشیم، خادم به آن‌ها گفت: لااقل مرا در این اتاق کنار محراب زندانی کنید و این قفل را به در بزنید که مردم نگویند من با شما هم دست بودم، دزدها هم همین کار را کردند.

وقتی خادم را داخل اتاق کردند و در قفل کردند، خادم بلندگوی مسجد را که در همان اتاق بود روشن کرد و گفت: آی مردم! بیایید، دزد آمده، دزدها خواستند در اتاق را باز کنند و خادم را گوشمالی بدهند، نتوانستند، زیرا کلید اتاق نزد خادم بود و بر اثر تعلل آن‌ها، مردم داخل مسجد ریختند و دزدها را گرفتند.

* پارتی‌بازی برای فقرا جهت ورود به بهشت

اگر فقیر هستی ناراحت نباش، فقرا زودتر به بهشت می‌روند، چون حساب و کتاب چندانی ندارند.

*مردی که از مرگ همسرش هراسان بود!

به شخصی گفتند: دوست داری زنت بمیرد؟ گفت: نه، گفتند: چرا! گفت: می‌ترسم از خوشحالی خودم سکته کنم و بمیرم.

*ماجرای «یا علی» دزد و «یا حسین» صاحبخانه

مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی می‌گوید: دزدی به خانه روضه‌خوانی رفت و اثاثیه را جمع کرد و گفت: «یا علی»! ناگهان صاحبخانه از خواب بیدار شد و گفت: کجا؟ من عمری با «یا حسین، یا حسین» اینها را جمع کرده‌ام، تو با یک «یا علی» می‌خواهی همه را ببری!



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 28 دی 1392  ساعت 8:18 PM | نظرات (0)

کشف حجاب کاری که رضا شاه نتوانست اما مردان بی غیرت توانستند

کشف حجاب کاری که رضا شاه نتوانست اما مردان بی غیرت توانستند
با سرو وضع افتضاحی وارد اتاقم شد و از من درخواست یک نامه کرد. نامه رو آماده کردم و تحویلش دادم. تشکر کرد و خواست از جاش بلند بشه بره بهش گفتم :
ببخشید خانم شرمنده اما بهتر نیست یک مقدار حجابتون رو درست کنید؟
گفت: نه نمیشه. گفتم: جسارته ببخشید میشه بپرسم چرا؟ جواب داد: آخه شوهرم اینجوری دوست داره و بهم گفته اینجوری بیا بیرون.
خندم گرفت و در جواب گفتم: مطمئن باشین شوهری که دوست داره ناموسش اینجوری بیاد بیرون تا دیگران هم ازش لذت ببرن خودشم چشمش دنبال ناموس دیگرانه تا ازونا لذت ببره، میگین نه ایندفعه که رفتین بیرون خوب به چشمای شوهرتون نگاه کنید. چند روز بعد با ناراحتی زیاد و حجابی مناسب برگشت. بهم گفت: تازه متوجه حرف شما شدم...



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 28 دی 1392  ساعت 8:16 PM | نظرات (0)

کسی که خواب از چشم دشمن ربوده بود

نابغه دفاع مقدس سردار شهید، علی چیت سازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشگر انصارالحسین(ع) کسی که خواب از چشم دشمن ربوده بود.

به گزارش فرهنگ نیوز ، نابغه دفاع مقدس سردار شهید، علی چیت سازیان فرمانده اطلاعات عملیات لشگر انصارالحسین(ع) کسی که خواب از چشم دشمن ربوده بود. بارها از خط مقدم جبهه به کربلای معلی رفته بود تا مقتدایش حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) را زیارت کند.
عراق او را عقرب زرد مینامید و صدام برای سرش جایزه تعیین کرده بود.


شهید، علی چیت سازیان: 


کسی می تواند از سیم خاردار های دشمن عبور کند که در سیم خاردار های نفس خود گیر نکرده باشد...

شادی روح شهدا صلوات

 

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 28 دی 1392  ساعت 8:14 PM | نظرات (0)

فاطمیه نزدیک است...///زیر باران دوشنبه بعدازظهر ...


بسم الله الرحمن الرحیم

روضه ی کوچه ی امام حسن

زیر باران دوشنبه بعدازظهر اتفاقی مقابلم رخ داد
وسط کوچه ناگهان دیدم زن همسایه بر زمین افتاد
سیبها روی خاک غلطیدندچادرش در میان گردوغبار
قبلاً این صحنه را نمیدانم در من انگار می شود تکرار
آه سردی کشید حس کردم کوچه آتش گرفت از این آه
و سراسیمه گریه در گریه پسر کوچکش رسید از راه
طفلکی چند بار خورد زمین دو قدم مانده بود تا مادر
گفت:برخیر خانه نزدیک است جان بابا بلند شو دیگر
گفت: آرام باش چیزی نیست به گمانم فقط کمی کمرم
دست من را بگیر گریه نکن مرد گریه نمی کند پسرم
چادرش را تکاند با سختی یا علی گفت از زمین پاشد
پیش چشمان بی تفاوت ماناله هایش فقط تماشا شد
صبح فردا به مادرم گفتم گوش کن این صدای روضه ی کیست؟
طرف کوچه رفتم و دیدم در و دیوار خانه ای مشکی ست
با خودم فکر می کنم حالا کوچه ی ما چقدر تاریک است
گریه مادر دوشنبه درکوچه راستی فاطمیه نزدیک است!
 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 28 دی 1392  ساعت 8:06 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :113      10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   >