آب جیره بندی شده بود

آب جیره بندی شده بود

آن هم از تانکری که یک صبح تا شب زیر تیغ آفتاب مانده بود ،

مگر می شد خورد ؟

به من آب نرسید ، لیوان را به من داد و گفت :

من زیاد تشنم نیست ، نصفش رو خوردم بقیه ش رو تو بخور ،

گرفتم و خوردم

فرداش بچه ها گفتن که جیره هرکس نصف لیوان آب بود



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 دی 1393  ساعت 6:48 AM | نظرات (0)

دلم برای کودکی ام تنگ شده

 

دلم برای شور وشوقهای کودکانه تنگ شده
 
دلم برای سادگی ونشاط  صادقانه تنگ شده
 
دلم برای روزهای بی اینترنت و بدون گوشی و
 
دنیای مجازی تنگ شده
 
دلم برای کودکی ام تنگ شده


ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 دی 1393  ساعت 6:45 AM | نظرات (0)

تقدیم به آنانی که شایسته ی احترامند.....

نه سفیدی بیانگر زیبایی است و نه سیاهی نشانه زشتی.

کفن سفید اما ترساننده است و

کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است.

انسان به اخلاقش هست نه به مظهرش.

اگر صدای بلند نشانگر مردانگی بود. سگ سرور مردان بود.

و اگر لختی و برهنگي نشانه زن بودن بود،

میمون از همه خانمتر بود.

قبل از اینکه سرت را بالا ببری و

نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی.

نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش.

انسان ؛بزرگ نميشود جز به وسیله ی فکرش،

شریف نمیشود جز به واسطه ی رفتارش و

قابل احترام نمیگردد جز به سبب اعمال نیکش.



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 دی 1393  ساعت 6:43 AM | نظرات (0)

وعده پروردگار برای روزی

وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا (3)

انصاریان: و او را از جایی که گمان نمی برد روزی می دهد، و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است، [و] خدا فرمان و خواسته اش را [به هر کس که بخواهد] می رساند؛ یقیناً برای هر چیزی اندازه ای قرار داده است.

سوره طلاق
ایه 3



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 21 دی 1393  ساعت 6:35 AM | نظرات (0)

روزگار جالبیست،مرغمان تخم نمی گذارد ولی هر روز گاومان می زاید

مردم اینجا چقدر مهربانند ;
دیدند کفش ندارم برایم پاپوش دوختند ,

دیدند سرما میخورم سرم کلاه گذاشتند

و چون برایم تنگ بود کلاه گشادتری و دیدند هوا گرم شد , پس کلاهم را برداشتند و چون دیدند لباسم کهنه و پاره است به من وصله چسباندند و چون از رفتارم فهمیدند که سواد ندارم محبت کردند و حسابم را رسیدند . خواستم در این مهربانکده خانه بسازم ، نانم را آجر کردند گفتند کلبه بساز . . . . .
روزگار جالبیست،مرغمان تخم نمی گذارد ولی هر روز گاومان می زاید!

 ( زنده یاد حسین پناهی).

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 20 دی 1393  ساعت 7:02 AM | نظرات (0)

تعداد صفحات :86      40   41   42   43   44   45   46   47   48   49   >