بوی اسپند خوشی از روضه های فاطمه ...

صد بهار و صد خزان در دیده های فاطمه
سین نه هفت آسمان بازیچه های فاطمه
بر مشامم میرسد از بادهای سال نو
بوی اسپند خوشی از روضه های فاطمه

السلام علیک ایتهاالمظلومةالمغصوبة سلام الله علیها



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 25 اسفند 1392  ساعت 6:26 AM | نظرات (0)

دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد


مردک پست که عمری نمک حیدر خورد
نعره زد بر سر مادر به غرورم برخورد

ایستادم به نوک پنجه ی پا اما حیف
دستش از روی سرم رد شد و بر مادر خورد

هرچه کردم سپر درد و بلایش گردم
نشد ای وای که سیلی به رخش آخر خورد

آه زینب تو ندیدی! به خدا من دیدم
مادرم خورد به دیوار ولی با سر خورد

سیلی محکم او چشم مرا تار نمود
مادر از من دوسه تا سیلی محکمتر خورد

لگدی خورد به پهلوم و نفس بند آمد
مادر اما لگدی محکم و سنگین تر خورد

حسن ازغصه سرش را به زمین زد، غش کرد
باز زینب غم یک مرثیه ی دیگر خورد

قصه ی کوچه عجیب است (مهاجر) اما
وای از آن لحظه که زهرا لگدی از در خورد

العبد ورچه



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 24 اسفند 1392  ساعت 3:10 PM | نظرات (0)

لعن الله قاتلیک و ظالمیک یا زهرا...

امام الحرمین جوینی که استاد ذهبی هم بوده در فرائد المسطین جلد 2 صفحات34 و 35 اورده:
روزی پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نشسته بود ، حسن بن علی بر او وارد شد ، دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد ، اشک آلود شد ، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد ، مجدداً پیامبر گریست . در پی آن دو ، فاطمه و علی علیهما السلام بر پیامبر وارد شدند ، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جاری شد ، وقتی از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند ، فرمود :
زمانی که فاطمه را دیدم ، به یاد صحنه‌ای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد ، گویا می‌بینم ذلت وارد خانهٔ او شده ،‌ حرمتش پایمال گشته ، حقش غصب شده ، از ارث خود ممنوع گشته ، #پهلوی او #شکسته شده و #فرزندی را که در رحم دارد ، #سقط شده ؛ در حالی که پیوسته فریاد می‌زند : وا محمداه ! ؛ ولی کسی به او پاسخ نمی‌دهد ،‌ کمک می خواهد ؛ اما کسی به فریادش نمی‌رسد .

او اول کسی است که از خاندانم به من ملحق می‌شود ؛ و در حالی بر من وارد می‌شود که محزون ، گرفتار و غمگین و #شهید شده است .

و من در اینجا می‌گویم : خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده ، کیفر ده هر که #حقش را #غصب کرده ، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به

پهلویش زده تا فرزندش را سقط کرده و ملائکه آمین گویند .

لعن الله قاتلیک و ظالمیک یا زهرا...



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ جمعه 23 اسفند 1392  ساعت 3:24 AM | نظرات (0)

الی ای چاه یارم را گرفتند ....

الا ای چاه یارم را گرفتند/

گلم عشقم بهارم را گرفتند

میان کوچه ها با ضرب سیلی/

همه دار و ندارم را گرفتند

دگر پروانه بال و پر ندارد/

نه بال و پر که خاکستر ندارد

مفسرها! همه با خون نویسید/

که قرآن علی کوثر ندارد



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 22 اسفند 1392  ساعت 6:12 AM | نظرات (0)

مادر که از دنیا برود اول از همه بابای خانه یتیم می شود..

از کوچهــ پس کوچهــ های باریک کهــ میگذرم بغض میکنمــ
محرم دلم تمام نشده و دلمــ پیراهن عزای فاطمیه بر تن کرده است
روضه خوان ، روضه میخواند روضهــ مادر . . . .
پدر و دست های بستهــ
درب نیمــــ سوختهــ
مادر میان کوچهـــ
پهلوی شکستهــ
فکر میکنمــ مادر کهــ از دنیا برود اول از همهــ بابای خانهــ یتیم میشود . . .

در شهر مهمانی استــ
خوب میدانی چقدر منتظر بودمـــ
روز شماری نکردم اما بهــ ثانیهــ ، ثانیهــ ها التماس کردمــ
راهمــ نمیدهیــ اما این بغض ها هم همین روزهاست که خفهــ ام کند
نگاهم کنـــ . . .
اشک هایمــ می چکد اما انگار چیزی در گلوستــــ . . .
همیشهــ دعایمــ میکنیــــ امشب را سفارشی
برای دلمــ ، جراحت های روحمــ ، بغض های سر باز نکرده امــ ، جسم پر گناهمــ و . . .
" اَمَّن یُّجیبُ " بخوانـــ . . .



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 21 اسفند 1392  ساعت 5:29 AM | نظرات (0)

تعداد صفحات :8   1   2   3   4   5   6   7   8