مادر که از دنیا برود اول از همه بابای خانه یتیم می شود..

از کوچهــ پس کوچهــ های باریک کهــ میگذرم بغض میکنمــ
محرم دلم تمام نشده و دلمــ پیراهن عزای فاطمیه بر تن کرده است
روضه خوان ، روضه میخواند روضهــ مادر . . . .
پدر و دست های بستهــ
درب نیمــــ سوختهــ
مادر میان کوچهـــ
پهلوی شکستهــ
فکر میکنمــ مادر کهــ از دنیا برود اول از همهــ بابای خانهــ یتیم میشود . . .

در شهر مهمانی استــ
خوب میدانی چقدر منتظر بودمـــ
روز شماری نکردم اما بهــ ثانیهــ ، ثانیهــ ها التماس کردمــ
راهمــ نمیدهیــ اما این بغض ها هم همین روزهاست که خفهــ ام کند
نگاهم کنـــ . . .
اشک هایمــ می چکد اما انگار چیزی در گلوستــــ . . .
همیشهــ دعایمــ میکنیــــ امشب را سفارشی
برای دلمــ ، جراحت های روحمــ ، بغض های سر باز نکرده امــ ، جسم پر گناهمــ و . . .
" اَمَّن یُّجیبُ " بخوانـــ . . .



نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 21 اسفند 1392  ساعت 5:29 AM | نظرات (0)