ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺗﻮ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻨﻪ

تو ﭘﺎﺭﮎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺗﻮ ﮔﻮﺷﯽ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮐﻤﻮ ﭼﮏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ
ﯾﻪ ﭘﺴﺮ 5 6 ﺳﺎﻟﻪ ﺍوﻣﺪ ﮔﻔﺖﻋﻤﻮ ﻪ ﺍﺩﺍﻣﺲ ﻣﯿﺨﺮﯼ
ﮔﻔﺘﻢ ﻫﻤﺮﺍﻡ ﭘﻮﻝ ﮐﻤﻪ ﻭﻟﯽ ﻣﯿﺨوﺎﯼ ﺑﺸﯿﻦ ﮐﻨﺎﺭﻡ ﺍﻻﻥ ﺩﻭﺳﺘﻢ
ﻣﯿﺎﺩ ﻣﯿﺨﺮﻡ
ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ ﻧﺸﺴﺖ
ﺑﻌﺪ ﻣﺪﺗﯽ ﮔﻔﺖ ﻋﻤﻮ ﺩﺍﺭﯼ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯽ
ﮔﻔﺘﻢ ﺗﻮ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻣﯿﮕﺮﺩﻡ
ﮔﻔﺖ ﺍﻭﻥ ﺩﯾﮕﻪ ﭼﯿﻪ ﻋﻤﻮ
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﺟﻮﺍﺑﯽ ﺑﺪﻡ ﮐﻪ ﻗﺎﺑﻞ ﺩﺭﮎ ﯾﻪ ﺑﭽﻪ ﯼ 5 6 ﺳﺎﻟﻪ ﺷﻪ
ﮔﻔﺘﻢ ﻋﻤﻮ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺟﺎﯾﻪ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﻟﻤﺲ ﮐﻨﯽ
ﻭﻟﯽ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﻭﯾﺎﻫﺎﺗﻮ ﺍﻭﻧﺠﺎ ﻣﯿﺴﺎﺯﯼ
ﮔﻔﺖﻋﻤﻮ ﻓﻀﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯾﻮ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ ﻣﻨﻢ ﺯﯾﺎﺩ ﻣﯿﺮﻡ
ﮔﻔﺘﻢ ﻣﮕﻪ ﺍﯾﻨﺘﺮﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ
ﮔﻔﺖ ﻧﻪ ﻋﻤﻮ
ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺯﻧﺪﺍﻧﻪ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻟﻤﺴﺶ ﮐﻨﻢ ﻭﻟﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﻣﺎﻣﺎﻧﻢ ﺻﺒﺢ ﺳﺎﻋﺖ 6 ﻣﯿﺮﻩ ﺳﺮﻩ ﮐﺎﺭ ﺷﺐ ﺳﺎﻋﺖ 10 ﻣﯿﺎﺩ
ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﯿﺨوﺎﺑﻢ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﺑﺒﯿﻨﻤﺶ ﻭﻟﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺍﺩﺍﺷﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻧﻮﻥ ﻣﯿﺮﯾﺰﯾﻢ ﺗﻮ ﺍﺏ ﻓﮏ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ ﺳﻮﭘﻪ
ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺳﻮﭖ ﻧﺨﻮﺭﺩﻣﺎﺍ ﻭﻟﯽ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﺻﺐح ﺧوﺎﻫﺮﻡ ﻣﯿﺮﻩ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﭼﻮﻥ ﭘﻮﻝ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﻣﯿﮕﻦ ﺗﻦ
ﻓﺮﻭﺷﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﻔﻬﻤﻢ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯿﺎﺩ ﺧﻮﻧﻪ ﺗﻨﺶ ﺳﺮ ﺟﺎﺷﻪ
ﻣﻦ ﺩﻭﺱ ﺩﺍﺭﻡ ﺩﺭﺱ ﺑﺨﻮﻧﻢ ﺩﮐﺘﺮ ﺑﺸﻢ ﻭﻟﯽ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ﻣﺪﺭﺳﻪ
ﺑﺮﻡ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺎﺭ ﮐﻨﻢ
ﻣﮕﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﻋﻤﻮ
ﺍﺷﮑﺎﻣﻮ ﭘﺎﮎ ﮐﺮﺩﻡ
ﻧﺘﻮﻧﺴﺘﻢ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻢ
ﻓﻘﻂ ﮔﻔﺘﻢ ﺍﺭﻩ ﻋﻤﻮ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺗﻮ ﻣﺠﺎﺯﯼ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻨﻪ



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 19 آذر 1393  ساعت 6:15 AM | نظرات (0)

مهلتـــ...

چه زیبا فرمود مولا امیرالمومنین علیه السلام در نامه 116 #نهج_البلاغه :
«.... و خداوند هیچ کس را همانند #مهلت_دادن نیازمود.»
این جمله بسیار تکان دهنده هست.. مهلت هایی که بارها و بارها به انسان داده میشه اما از روی غفلت و به آسانی از کنارش عبور می کنیم.

یکی از این مهلتها تاریخی هست که در شناسنامه با عنوان (تاریخ تولد) نامگزاری شده ...اما از نظر من همان تاریخِ مهلت مجدد به انسان و شروع آزمایشی نو هست..
تاریخی که برای هر کدام از ما چند سالی تکرار می شود و ما آن را جشن می گیریم ..
جشن می گیریم که خداوند بار دیگر به ما #مهلت داد ... اما غافلیم که امتحانی سخت در پیش رو داریم..

فردا هم در شناسنامه ی من این تاریخ تکرار می شود .. دعا کنید زندگی با #سعادت همراه با #عاقبت_بخیری داشته باشم و چشمانم به چهره ی نورانی #گل_نرگس منور شود و اگر در تقدیر من این چنین رقم نخورده تا دیر نشده زحمت را کم کنم...
در آخر:
خدایا به تو پناه می برم که #ظاهر من در برابر دیده ها #نیکو ،و درونم در آنچه که از تو پنهان می دارم، #زشت باشد،و بخواهم با اعمال و رفتاری که تو از آن آگاهی ، توجه مردم را به خود جلب نمایم، و چهرة ظاهرم را #زیبا نشان داده با اعمال نادرستی که درونم را زشت کرده به سوی تو آیم،تا به بندگانت ، نزدیک، و از خشنودی تو دور گردم.
#نهج_البلاغه - حکمت276

شادی روح #شهدا و همه ی رفتگان #صلوات ..

پ.ن)
دلیل ارسال این مطلب در قیمت پیوندها این است که معمولا این قسمت مربوط به همه نیست..



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ یک شنبه 16 آذر 1393  ساعت 6:24 AM | نظرات (0)

تقدیم به همه ی پدران و مادران علی الخصوص مادر مرحومه ام.

بچه که بودم
فکر می کردم پدرها و مادرها مثل ساعت شنی هستند
تمام که بشوند
برشان می گردانی
از نو شروع می شوند
بعدها فهمیدم
پدر ها و مادرها
مثل مداد رنگی هستند
دنیایت را رنگ می کنند
خودشان ولی آب می روند
نقاشی هایت را که کشیدی
یک روز
تمام می شوند
کاش زودتر
کسی راستش را به من گفته بود
پدر ها ومادرها
مثل قند می مانند
چای زندگی ات را که شیرین بکنند
خودشان تمام می شوند

تقدیم به تمام پدر و مادرهای خوب



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ شنبه 15 آذر 1393  ساعت 6:44 AM | نظرات (1)

همه شب نماز خواندن،همه روز روزه گرفتـن...

 

 

همه شب نماز خواندن،همه روز روزه گرفتـن

هـمـه سالــه از پـی حـج، سفــر حجـاز کـردن

زمدینــه تا بـه کعبــه، سـر و پـا بـرهنــه رفتـن

دو لـب از بـرای لبیکــ بـه گفتــه بـاز کـردن

شب جمعـه هـا نخفتـن ، به خــدای راز گفتـن

ز وجــود بـی نیــازش، طلـب نیـــاز کــردن

به مساجـد و معابـد، همه اعتکاف کردن

ز ملاهـی و مناهی، همـه احتـراز کردن

به حضور قلب ذکر خفی وجلی گرفتن 

طلب گشایش کار ز کارساز کردن

پی طاعت الهی به زمین جبین نهادن 

گه وگه به آسمان ها سر خود فراز کردن 

به مبانی طریقت به خلوص راه رفتن 

زمبادی حقیقت گذر از مجاز کردن 

به خدا قسم که هرگز ثمرش چنین نباشد 

که دل شکسته ای را به سرور شاد کردن

به خدا قسم که کس را، ثمر آنقدر نبخشد

که به روی ناامیدی ، در بسته باز کردن... 

شیخ بهایی

 

تذکر: این شعر در طول تاریخ دستخوش تغییراتی مختصر شده وبعضی از مصرع ها متفاوت آورده شده در اکثر سایتها من شعر را به صورت بالا دیدم اگر احیانا اهل فن در آن اشکال ویا قصوری دیدند به بزرگواری خود ببخشند چون من به منبع اصلی دسترسی نداشتم فقط از روی علاقه خواستم آن را بنویسم و مفهوم را برسانم چون برای خودم تاثیر برانگیز بود. با تشکر...العبد



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 13 آذر 1393  ساعت 10:39 PM | نظرات (0)

تعداد صفحات :15      6   7   8   9   10   11   12   13   14   15