نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 بهمن 1393 ساعت 7:22 AM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 بهمن 1393 ساعت 7:05 AM | نظرات (0)
چرا باید تنها باشی امام زمانم
به خاطر من؟!
ببخشید که لیاقت ندارم خوب بشم و باشم
اما تو بیا....
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 بهمن 1393 ساعت 7:01 AM | نظرات (0)
ای آقا بیا که کسی اینجا یاری نیست
بیا که آن 313 نفر هم اینجا نیست
ای آقا بیا تا همدلی فردایی نیست
بیا که شهدا را هم اینجا آشنایی نیست
ای آقا بیا تیرهای هدف ها به سمت ماها نیست
بیا که روحم در این وادی ها نیست
ای آقا بیا که اسلامی دیگر ذهن ها نیست
بیا که ظهور هم در این روزها نیست
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 2 بهمن 1393 ساعت 7:01 AM | نظرات (0)
سلام آقا جون
خیلیا گفتن و نوشتن برای تو که چرا نیستی در این عید ما ؟!
کی میشود که نمازه عید را پشت سر تو ٬ با تو برگزارش کنیم ؟!
یعنی این اخرین عید بی تو خواهد بود ؟!
و همه این عید را بی تو دیدن
اما من این عید با تو میبینم
مثل همیشه که هستي و وفقط چشم ظاهرمون نمیبینه مهم حسیه که
من حس میکنم هستي و هرجای دنیا که نماز به پا داریم تو امام جماعت
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 دی 1393 ساعت 2:28 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 دی 1393 ساعت 2:27 PM | نظرات (0)
از پیامبر (ص) روایت شده است:
ألمَهدیُّ طاوُوسُ أَهْلِ الجَنَّةِ وَجُهُه كَالقَمَرِ الدُّرّی عَلَیهِ جَلابِیبُ النُّورِ
مهدى طاووس اهل بهشت است، چهره اش مانند ماه درخشنده است و گویا جامه هایى از نور بر تن دارد."
ابراهیم بن مهزیار نیز که به شرف ملاقات حضرت مهدی (ع) رسیده است، در بیان شمایل آن امام می گوید:
او جوانی نورس و نورانی و سپید پیشانی بود. قامتی بلند و نیکو داشت چون شاخه سرو و گویا پیشانی اش ستاره ای درخشان بود. بر سرش گیسوانی پر پشت و افشان بود که روی شانه ها و گوشش را پوشانده بود.
سیمایی داشت که هیچ چشمی زیباتر از آن ندیده است.
مرحوم آیت الله بهاءالدینی (ره) :
آيت الله بهاءالدينی که فقیه و عارف برجسته ی زمان بود تشرفی خدمت حضرت وليعصر(ع) داشت كه خودشان اینجور فرموده بودند:
حضرت وليعصر(ع) از همين در منزل ما وارد شدند، سلامی به من كرد كه من كه هشتاد سال از خدا عمر گرفته بودم، چنين سلام به اين لطافت و مهربانی نشنيده بودم. اصلاً نفهميدم كه جواب سلام حضرت را چگونه دادم.
در آن لطافت و مهربانی حضرت گم شده بودم.
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَهْلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفَ الْمَلائِكَةِ وَ مَهْبِطَ الْوَحْيِ وَ مَعْدِنَ الرَّحْمَةِ
سلام بر شما اى اهل بيت نبوّت، و جايگاه رسالت، و عرصه رفت وآمد فرشتگان، و مركز فرود آمدن وحى و معدن رحمت...........2
فرازی از زیارت جامع کبیره2
مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی (ره) :
یک روز در ایام تحصیل در نجف اشرف، پس از اقامه نماز پشت سر آیت الله مدنی، دیدم که ایشان شدیدا دارند گریه میکنند و شانههایشان از شدت گریه تکان میخورد، رفتم پیش آیت الله مدنی و گفتم: ببخشید، اتفاقی افتاده که این طور شما به گریه افتادهاید؟
ایشان فرمودند: یک لحظه، امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را دیدم که به پشت سر من اشاره نموده و فرمودند:" آقای مدنی! نگاه کن! شیعیان من بعد از نماز، سریع میروند دنبال کار خودشان و هیچکدام برای فرج من دعا نمیکنند. و من از گلایه امام زمان (عج) به گریه افتادم.
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم کن لولیک الحجـة بن الحسـن صلواتک
علیه و علی آبائـه فی هذه السـاعه و فـی کل
ساعة ولیاً و حافظاً وقائداً وناصراً و دلیلا ً و عینا
حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا
برحمتک یا ارحم الراحمین
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 دی 1393 ساعت 2:02 PM | نظرات (0)
اللًّهُـ‗__‗ـمَ صَّـ‗__‗ـلِ عَـ‗__‗ـلَى مُحَمَّـ‗__‗ـدٍ وَ آلِ مُحَمَّـ‗__‗ـَد و عَجِّـ‗__‗ـلّ فَّرَجَهُـ‗__‗ـم
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 30 دی 1393 ساعت 1:36 PM | نظرات (0)