منتظرم!

منتظرم!

منتظر دلى از جنس نور،

كسى از قوم خورشيد!

كسى از نژاد نفس هاى گرم!

مردم نيز منتظرند!

و غرق در لحظه هاى انتظار،

نيازشان را از لابه لاى نفس هاى حيران خود بازگو مى كنند..

شقايق ها منتظرند!

منتظر كسى كه به فرهنگ، شبنم ايمان بياورد..

كسى كه آيينه هاى مكدر زمانه را در هم بشكند و اشك هاى ارغوانى را از كوچه هاى پريشانى نجات دهد..

کوچه ها چشم به راهند!

چشم به راه قدم هايى كه زخم هاى بى رحم گمراهى را از چشمان مردم پاك كنند..

كوچه ها منتظر چشمان باران زايى هستند كه با قدم هايش جان مردم را به شبنم اشك ها بشويد..

جاده ها منتظر رهگذرى هستند كه براى هميشه خواهد ماند..

منتظر قدم هايى كه تن مرده كوچه ها را زنده مى كند..

لاله ها منتظرند!

منتظر كسى كه همزاد موج هاى خورشيدى است..

كسى از جنس ابر، پريزاد باران..

عاشقان منتظرند!

عاشقان بى تابند،

بى قرارند، تا هم آواز شيدايى صبح فردا باشند..

آقاجان! عاشقانت صبورند...

 



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 دی 1393  ساعت 6:38 AM | نظرات (0)

آقا بمیرم یک نفر یاور نداری

آقا بمیرم یک نفر یاور نداری

اینجا کسی کاری به کار تو ندارد

با بی وفایی های مردم سازگاری

صحرانشین در گوشه ای از خیمه ی خود

جمعه به جمعه روزها را می شماری

گاهی سه شنبه گاه گاهی صبح جمعه

هستم به یاد تو ولیکن گه گداری

با این همه بار گناه و وضع ناجور

اصلا نمی آید به من چشم انتظاری

کاری برای دیدن رویت نکردم

جز معصیت کردن ندارم هیچ کاری

با غیبت و تهمت زدن بر این و بر آن

شغلم شده از صبح تا شب مرده خواری

من هرچه بد کردم تو نادیده گرفتی

تو پرده پوشی میکنی با برد باری

بین قنوت وتر خود کردی دعایم

تا که مرا از چنگ شیطان در بیاری

آقا شنیدم میکشی بر سرعبا را

وقتی که قصد رد شدن از شهر، داری

وضع حجاب شهرما خیلی خراب است

خسته شدم از این همه بی بند باری


ابر عذابی بر سرما سایه دارد

ترسم بیفتد اتفاق ناگواری

تا پرچم ارباب ما بر خانه ی ماست

دیگر نمی آید عذاب جان شکاری

نام حسین آمد دل ما زیر رو شد

اشک از سبوی دیده ها گشته جاری

هر روز صبح ظهر شب آقا سه وعده

گریه کن شاه شهید نی سواری



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 دی 1393  ساعت 6:33 AM | نظرات (0)

این فقط یک شعر نیست....

گفتم به مهدی بر من عاشق نظر کن

گفتا تو هم از معصیت صرف نظر کن

گفتم به نام نامیت هر دم بنازم *** گفتا که از اعمال نیکت سرافرازم

گفتم که دیدار تو باشد آرزویم *** گفتا که در کوی عمل کن جست و جویم

گفتم بیا جانم پر از شهد صفا کن *** گفتا به عهد بندگی با حق وفا کن

گفتم به مهدی بر من دلخسته رو کن *** گفتا ز تقوا کسب عز و آبرو کن

گفتم دلم با نور ایمان منجلی کن *** گفتا تمسک بر کتاب و هم عمل کن

گفتم ز حق دارم تمنای سکینه *** گفتا بشوی از دل غبار حقه و کینه

گفتم رخت را از من واله مگردان *** گفتا دلی را با ستم از خود مرنجان

گفتم به جان مادرت من را دعا کن *** گفتا که جانت پاک از بهر خدا کن

گفتم ز هجران تو قلبی تنگ دارم *** گفتا ز قول بی عمل من ننگ دارم

گفتم دمی با من زرافت گفتگو کن *** گفتا ز آب دیده دل را شستشو کن

گفتم دلم از بند غم آزاد گردان *** گفتا که دل با یاد حق آباد گردان

گفتم که شام تا دل ها را سحر کن *** گفتا دعا همواره با اشک بصر کن

گفتم که از هجران رویت بی قرارم *** گفتا که روز وصل را در انتظارم



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 دی 1393  ساعت 6:30 AM | نظرات (0)

تا آمدنت فقط یکـ مَن باقیست،

تا آمدنت فقط یکـ مَن باقیست،

یکـ مَن، نفسِ امــاره ..!

.
.
.
.
.

♥•٠· _[اﻟﻠـﻬﻢ ﻋﺠـﻞ ﻟﻮﻟـﻴﻚ اﻟﻔـﺮﺝ ﺑﺤﻖ ﺯﻳﻨﺐ ﻛﺒـﺮی ﺳــﻼﻡ اﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴها]_ ·٠•♥



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 دی 1393  ساعت 6:27 AM | نظرات (0)

خوب است نمی آیی

سخت است ولی مولا، خوب است نمی آیی

دلتنگ توام اما خوب است نمی آیی

یک کوفه فریب و غم،

یک شام پر از محنت

آیی تو شوی تنها، خوب است نمی آیی

یک نیمه ی شعبان را در فکر تو می مانند

از فکر روی فردا، خوب است نمی آیی

یک جمعه فقط ندبه، یک هفته فراموشی

بود تو شود رویا، خوب است نمی آیی

لاف غم عشق تو ذکر همه ی مردم

بنگر به دل آنها، خوب است نمی آیی

پیش نظر بعضی حاجت بدهی خوبی

اما نه برای ما، خوب است نمی آیی

یک شام سه شنبه را در کوی تو می آیند

اما دلشان اینجا، خوب است نمی آیی

سرداب تو مخروبه، قبر پدرت ویران

شهر تو پر از اعداء، خوب است نمی آیی

با این همه درد و غم، می سوزی و می سازی

ای منتقم زهرا، خوب است نمی آیی



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 11 دی 1393  ساعت 6:23 AM | نظرات (0)

اجرک الله یا صاحب الزمان

آجرک الله یا صاحب الزمان

شهادت، عشق است.

فرزند غایبش را سر سلامت بگویید و باران اشکتان را در بی شکیبی انتظار، بهانه سازید!

شهادت امام حسن عسکری، بهار جوشش خون شیعه است در غم غیبت.

مولای غایب غریبم!

سرسلامت باد ما را در غم بابای شهیدت پذیرا باش؛

ای غمگین ترین شیعه در عصر غیبت!



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 10 دی 1393  ساعت 6:57 AM | نظرات (0)

ای عزیز زهرا کی خواهی امد

ای عزیز زهرا کی خواهی  امد

 

هر که نشناسد امام خویش را

به که بسپارد زمام خویش را

او خواهد امد
 

داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه ی توست .

شرمنده ایم .

می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست .

می دانیم كوتاهیها ، نادانیها و سستیهای ما ،

ستمهایی است كه در حق تو كرده ایم .

یعقوب به پسران گفت : به جستجوی یوسف برخیزید ،

و ما با روسیاهی و شرمندگی ، آمده ایم تا از تو نشانی

بگیریم...

العبد



ادامه مطلب

نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 10 دی 1393  ساعت 6:42 AM | نظرات (0)

تعداد صفحات :33      10   11   12   13   14   15   16   17   18   19   >