نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 8 آبان 1393 ساعت 8:24 PM | نظرات (0)
السلام اي وادي کرببلا
السلام اي سرزمين پر بلا
السلام اي جلوه گاه ذوالمنن
السلام اي کشته هاي بي کفن
کاش بوديم آن زمان کاري کنيم
از تو و طفلان تو ياري کنيم
کاش ما هم کربلايي مي شديم
در رکاب تو فدايي مي شديم
السلام عليک يا ابا عبدالله
نام من سرباز کوي عترت است ،
دوره آموزشي ام هيئت است .
پــادگــانم چــادري شــد وصــله دار ،
سر درش عکس علي با ذوالفقار .
ارتش حيــدر محــل خدمتم ،
بهر جانبازي پي هر فرصتم .
نقش سردوشي من يا فاطمه است ،
قمقمه ام پر ز آب علقمه است .
رنــگ پيراهــن نه رنــگ خاکــي است ،
زينب آن را دوخته پس مشکي است .
اسـم رمز حمله ام ياس علــي ،
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 8 آبان 1393 ساعت 8:18 PM | نظرات (0)
اي صبا از من به اسماعيل قرباني بگو
زنده برگشتن ز كوي يار شرط عشق نيست
عاشق دلداده آن باشد كه در كوي حبيب
تن به خاك وسر به نيزه سوي جانان ميرود
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 6 آبان 1393 ساعت 7:42 PM | نظرات (0)
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 6 آبان 1393 ساعت 7:22 PM | نظرات (0)
السلام علیکِ یا بنت الحسین؛
خانوم جان قربونت برم، ما رو پیش بابات شفاعت کن
العبد
***
هر لحظه نگاهت که می افتد به نگاهم
یک قافله ریزد به هم از قدرت آهم
هر بار می آیم که تو را خوب ببینم
هِی سیلی و شلاق می آید سرِ راهم
دختر همه ی هوش و حواسش پی ِباباست
خوب!من که یتیمم چه به جز مرگ بخواهم؟!
حالا چه شده این همه بعد از تو نمردم!...
…از برکت عمه ست که بوده ست پناهم
ورنه لگد و کعب نی و سنگ که انگار
طوفان مهیبی ست،و من چون پرِ کاهم
آتش که نوازش کند آیا اثری هم
می ماند از آن معجر و گیسوی سیاهم؟
هر جا که رسیدیم مرا مسخره کردند
انگار نه انگار که من دختر شاهم
خولی و سنان،ضجر،دگرها و دگرها...
من یک تن و همدست شدند این همه با هم
***
هر کس ز عمو کینه به دل داشت مرا زد
بی آنکه بگویند چه بوده ست گناهم
بر نی سر اصغر رود اما سر من نه؟!
ای شمر ، تو یا حرمله...دریاب مرا هم
علی صالحی
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 6 آبان 1393 ساعت 7:20 PM | نظرات (0)