و باز هم قلمم به قلبم نزدیک شد...
این بار قلم تیز تر از همیشه وارد شد...
انگار همین دیروز بود که پای در میدان مین نهادیم...
... ... ...

... ... ... ...
و امروز در شهری سوخته پای در میدان مین میگذاریم که ارزشها کمرنگ شده..
دیروز پا در میدان مین گذاشتیم که انفجار بود و آهن پاره و خون
امروز که پا در خیابانها میگذاری به همان میدان مین راضی میشوی...
به همان سیم خاردارها که به اندازه خارهای نگاه مردان به زنان بزک کرده تیز نبود..
کاش همان میدان مین بود و پای در آتش...
میدان مینی که هنوز در شهر دیده میشود پر از مین های خنثی نشده...
... ... ... ...

... ... ... ...
و باز هم فریاد میزنیم...
شهید شهد شهادت را نوشید و رفت...
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم...
... ... ... ...

این بار قلم تیز تر از همیشه وارد شد...
انگار همین دیروز بود که پای در میدان مین نهادیم...
... ... ...

... ... ... ...
و امروز در شهری سوخته پای در میدان مین میگذاریم که ارزشها کمرنگ شده..
دیروز پا در میدان مین گذاشتیم که انفجار بود و آهن پاره و خون
امروز که پا در خیابانها میگذاری به همان میدان مین راضی میشوی...
به همان سیم خاردارها که به اندازه خارهای نگاه مردان به زنان بزک کرده تیز نبود..
کاش همان میدان مین بود و پای در آتش...
میدان مینی که هنوز در شهر دیده میشود پر از مین های خنثی نشده...
... ... ... ...

... ... ... ...
و باز هم فریاد میزنیم...


ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم...
... ... ... ...

نوشته شده در تاريخ جمعه 3 آبان 1392 ساعت 7:41 PM | نظرات (0)