2آ=دعا

6i9x1eirm5eyluy9pwai.jpeg
دست های کوچکش
 به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسد


التماس می کند : آقا... آقا "دعا " می خری؟

و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند

و برای فرج آقا "دعـــــــا " می کند....

d35li2yvmndwaxhn6i.jpg

دلم را سر چهار راه قبل جا گذاشته ام.....

اختلاف یعنی

دختری چوب کبریت های نفروخته اش را می خورد

مردی خورشید را می خرد تا سیگارش را روشن کند

اختلاف یعنی

مردی برای اجاره خانه ، کلیه اش را می فروشد

زنی برای زیبایی ، کلیه ی بدنش را عمل می کند!

دنیای عجیبی شده.....

یکی پول هایش را پارو می کند، یکی اشک هایش را...

آهای فلانی 
قهوه ات را که سر کشیدی،

برای فالش سر چهار راه بیا 
!!!

این جا کودک هایی هستند که تقدیرشان را خیلی وقت است فروخته اند....


دلم را سر چهار راه قبل جا گذاشته ام.....

 



نوشته شده در تاريخ جمعه 10 آبان 1392  ساعت 1:39 PM | نظرات (0)