
تو و عشقت،قلم را دوست دارم
و طبعِ دفترم را ، دوست دارم
برایت اینکه در نجوا ، شبانه
غزل می آورم را دوست دارم
سحرهای دعایت شاعرم کرد
نمازِ مادرم را ، دوست دارم
شکستم از برایت،بغضِ سرد و
غمِ دور و برم را دوست دارم
پدر را ، مادرت را دوست داری
پدر را ، مادرت را دوست دارم
شفا می خواستم،قلبم شکستی
سلامِ آخرم را ، دوست دارم
وداعی نیست در دل،غیر از اینکه
همین که بهترم را دوست دارم
نوشته شده در تاريخ شنبه 23 آذر 1392 ساعت 9:21 PM | نظرات (0)