روزی یک قصاب به شیخ رجبعلی خیاط مراجعه کرد و گفت:
آقاجان، فرزندم در بستر مرگ افتاده و خوب نمی شود.کاری بکنید!
شیخ توجهی کردند و سپس فرمودند:
«تو فلان روز یک گوساله را در مقابل چشمان مادرش سر بریدی، آن گاو، تو را نفرین کرده و می گوید فرزندمرا کشت،باید فرزندش بمیرد!»
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه 25 دی 1392 ساعت 2:51 PM | نظرات (0)