(( قند )) خون مادر بالاست .
دلش اما همیشه (( شور )) می زند برای ما ؛
اشکهای مادر , مروارید شده است در صدف چشمانش ؛
دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید!
حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد!
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش ...
(شدیدا شرمنده ی مادرم هستم...)
نوشته شده در تاريخ شنبه 19 بهمن 1392 ساعت 3:19 AM | نظرات (0)