کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري/کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي/اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟/برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما/کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت/کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟



نوشته شده در تاريخ شنبه 10 اسفند 1392  ساعت 4:22 AM | نظرات (0)