هوای شور و حماسه ای حسینی ... عرفان و حماسه ...
با لباسی آماده رزم ... در ظلمت شب ... پرچمی بر دوش ...
چوبش (بَردی) تداعی هورالعظیم است ... و رنگ سیاهش ...
نماد ماتمیست که از دیرباز جن و انس با اشکش عشق بازی می کردند...
با این "حال" سوی کربلا بروی ... تداعی عشق و...
تداعی وصل ... و نگاه اول ... "خسته ام آقا" ... همین و بس... و باز نجف...
هیچ جا آرامش نجف را ندارد ... هیچ جا ...
زیر سایه پدر تنفس چیز دیگریست... نجف .. جایی که "غربت" معنی ندارد..
تا دیدار بعد ... این جسممان را در این شهر کثیف به امانت گذاشته اند...
و دیدار بعد ... قریب ان شاء الله.../
نوشته شده در تاريخ جمعه 16 اسفند 1392 ساعت 5:48 AM | نظرات (0)