در جهان سهمی هست ، برای من و برای تو
دوست دارم سهم من چراغی باشد
هر چند همه جا روشن باشد
اما سر پا بمانم و چراغ را نگه دارم
دوست دارم سر بچرخانی و صدایم کنی تا جادو شوم
این روزها پلکهایم یک جابند نمیشوند
حاصل آواز شعرهایم شکوفههای سنگین بریدن و پیوستن است
دستهایت را نزدیک بیاور تا دستهای کوتاهم به اجابت دعایی بلند شود ...
در روز جمعه ، در روز میلاد حضرت زینب کبری (س) و در هنگام اقامه اذان مغرب،
من و تو ،
ما شدیم...
نوشته شده در تاريخ شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 5:44 AM | نظرات (0)