مهربانترين مرد.... چرا نمي آيي؟؟!!!!!!

غروب جمعه دلگير با دعاي سمات

دل شكسته ي من ميزند دوباره صدات

هزار پنجره، پرواز ميكند تا اوج

هزار پنجره از اين دريچه هاي نجات

نشسته اي به بلنداي لحظه هاي يقين

و زير پاي تو جوشيده ،نيل،دجله،فرات

و دانه دانه تسبيح دست سرشارت

به نخ كشيده اي از اجتماع گنگ كرات

زمين دچار تشنج ، دچار بحران است

شبيه گوي مقوايي بدون ثبات

تو سرنوشت زميني ، چرا نمي آيي؟

غروب جمعه دلگير با دعاي سمات

 

اللهم عجل لوليك الفرج



نوشته شده در تاريخ سه شنبه 20 اسفند 1392  ساعت 5:47 AM | نظرات (0)